| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,226 |
| تعداد مقالات | 18,207 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,994,911 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,032,520 |
بررسی تأثیر هزارویکشب بر پیشگامان هنر نمایش نوین عربی | ||
| پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی | ||
| مقاله 1، دوره 2، شماره 5، دی 1391، صفحه 38-13 اصل مقاله (276.1 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| نویسندگان | ||
| غلامعباس رضایی هفتادر1؛ زینب قاسمی اصل2 | ||
| 1دانشیار دانشگاه تهران | ||
| 2دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران | ||
| چکیده | ||
| با توجه به تأثیرگذاری شگرف هزارویکشب بر عرصههای مختلف ادبی و فرهنگی ملل جهان، این پژوهش با هدف بررسی نقش هزارویکشب در شکوفایی نمایش نوین عربی، نزد پیشگامان این هنر صورت گرفت. بدینمنظور پس از بررسی ریشهها و خاستگاههای نمایش و شکلهای مختلف هنرهای دراماتیک در کشورهای عربی، به معرفی هزارویکشب و قابلیتهای نمایشی آن پرداخته شد. همزمان با شکلگیری تئاتر نوین عربی و پایهریزی آن توسط نمایشنامهنویسان بزرگ عرب، موج تازهای از تأثیرگذاری هزارویکشب بر ادبیات عربی و اینبار در عرصهی هنر نمایش بهوجود آمد که بررسی و معرفی مهمترین نمایشنامههایی که براساس این کتاب نوشته شدهاند، بخش بعدی این پژوهش را تشکیل میدهد. دستاورد این تحقیق اثبات قابلیتهای نمایشی هزارویکشب از طریق بررسی نمونهها و همچنین معرفی موج تأثیرپذیری نویسندگان عرب در دورهی شکوفایی نمایش از نیمهی قرن نوزدهم بهبعد، نزد آنان است و بدینصورت ثابت میکند که توجه پیشتازان عرصهی نمایش عربی و پایهگذاران آن، بیش از ادبیات اروپا به میراث تاریخی ادبیات عربی بهطور عام و هزارویکشب بهطور خاص بوده است. | ||
| کلیدواژهها | ||
| نمایش عربی؛ هزارویکشب؛ تأثیرپذیری و اقتباس | ||
| اصل مقاله | ||
|
افراد زیادی بر این باورند که تئاتر عرب، بهصورت کامل از اروپا وارد شده است و دربارهی نمایش عربی، پیدایش و روند تکامل آن تاکنون چند پژوهش در ایران انجام شده است که مهم ترین آنها عبارتند از: 1- پیش درآمدی به شناخت هنرهای نمایشی در مصر، فرهاد ناظر زاده کرمانی 2- جستارهایی در عالم نمایش معاصر عرب، احمد جولائی 3- نمایش در ادبیات معاصر عرب (نمایش عربی)، رسول تقوی آنچه در این کتابها بررسی شده، محدود به پیشینهی نمایش و تقسیمبندی از زمان ترجمهی هزار و یک شب به زبان فرانسه در سال 1717م، توسط آنتوان گالان، این کتاب در عرصههای مختلف فرهنگی غرب وجهان تاثیر شگرفی گذاشته آنچه در این تحقیق مدنظر است پاسخ به این پرسش هاست 1) آیا هزار و یک شب دارای قابلیت های نمایشی است یا نه؟ 2) چه نویسندگانی در دوره ی پایه ریزی تئاتر عربی از آن تاثیر پذیرفته و چه نمایشنامه هایی بر مبنای آن نوشته اند؟ پیشینهی آشنایی تازیان با هنر نمایش سرزمینهای عربی که گسترهی جغرافیایی وسیعی ازشمال آفریقا وجنوب آسیا را در بر میگیرد، درعرصهی هنر تئاتر تا حد زیادی مدیون مصریان اند. تمدن مصر از دورهی باستان تاکنون همواره مهد افسانه ها و هنرها و پس از عربی شدن مصر، مهد ادبیات عربی و محور شکوفایی آن بوده است و مطابق پژوهشهای تاریخی آنان از پیشگامان بشریت در هنر نمایش بودهاند. جایگاه پر اهمیت و استراتژیک مصر در دوره ی باستان، قرون وسطی و همچنین دورة معاصر در پایه ریزی و شکوفایی هنر نمایش ما را ناگزیر میسازد که برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب روند تاریخی این هنر را در مصر بررسی نماییم. اساطیر و خدایان مصری از دوره های پیش از میلاد، همواره خمیرمایه و عنصر اصلی داستان ها و ادبیات قدیم را تشکیل میداده اند و حتی برخی نویسندگان معتقدند که تئاتر و هنر نمایش، از مصر به یونان و دیگر مناطق جهان صادر شده است و تئاتر امروز ریشه در آن دارد. تقریباً میتوان گفت که تئاتر برای نخستین بار در میان مصریان باستان به وجود آمد، سپس یونانیان از آنان اقتباس نموده و آن را در سرودهای دینی خودشان که توسط گروهی از مردم به طور دسته جمعی خوانده میشد گنجاندند.مصریان بعدها درجشنهایی که به هنگام کشاورزی برپا میشد از نمایش سود جستند (خفاجی، 1984، 100). پنج هزار سال قبل در مصر کهن، برای بازیهای مذهبی و مراسم تاج گذاری شاهان، نمایشنامه هایی نوشته و اجرا میشده است که متن برخی از این نوشته ها در مقبره های مصری پیدا شده و به وسیلهی ادبیات دورهی میخی، نمایش مذهبی «مرگ و رستاخیز » (بعل خدای بابلی ها) به ما رسیده است. این بازیها، تئاتر به معنای امروزی نبود ولی تئاتر با عظمت امروز، زاییدهی همان بازی هاست (جنتی عطایی، 1337، 5). خدایان مصری و افسانه های پیرامون آن ها بخش بزرگی از اعتقادات مذهبی مردم آن دوره را تشکیل داده و در آیین های مختلف اجتماعی، مذهبی و عقیدتی آنان رسوخ کرده بود. جمشید ملک پور درکتاب «گزیده ای از تاریخ نمایش جهان» نخستین متن نمایشی مکتوب بشریت را متعلق به مصریان میداند: اولین متن نمایشی ثبت شده درجهان را متعلق به مصر باستان میدانند که به نام «متون اهرامی» معروف شده اند و قدمت آنها به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد. این متون که بر دیواره های داخلی معابد نوشته شده است، راجع به رستاخیز مردگان است. متون فوق را از آن جهت نمایشی میخوانند که حاوی دستورات صحنه هستند و حتی گفتارهای اشخاص نیز جداگانه و به روش نمایشی نوشته شده است(ملک پور، 1364، 6). این نمایش واره ها یا اسطوره ها که گونه ی اولیهی هنر نمایش نزد مصریان و بلکه بشریت به شمار میرود، در آن دوره از نظر ساختار و عناصر نمایشی تفاوت بسیار زیادی با نمایش به معنای کنونی داشته، اما علیرغم عدم استقلال به عنوان یک فن هنری خاص در دوران قدیم، خاستگاه این هنر به شمار میرود. در دوره جاهلی «سمرات » یا شب نشینی بارزترین مجالسی به شمار می رفت که در آن ها میتوان به وجود نوعی هنر« نقالی» اذعان کرد. در این شب نشینی ها غالباً داستان های قدیمی که به صورت شفاهی و سینه به سینه از اجداد و نیاکان به ارث رسیده بود و همچنین قصاید شاعران بزرگ آن دوره در این مجالس خوانده میشد. در دورهی اسلامی عناصر نمایشی در محافل بزم و شادی در دربار خلفا و از سوی دیگر گونهای از هنرهای نمایشی در میان مردم رایج بود که مجالس شوخ طبعان و نکته پردازان و همچنین داستان سرایان و مقلدان از آن جملهاند . در اوایل قرن دوم هجری، شاهد نوع پیشرفتهای از مجالس شوخ طبعان و نکته پردازان هستیم، گرچه هدف نخستین این مجالس خنداندن مردم بود، اما ورای این هدف، انتقاد واعتراض به اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حاکم در دوره ی خلافت امین، مامون و معتصم را می توان به خوبی حس کرد (تقوی، 1382، 28). در آستانهی قرن چهارم هجری، این مجالس و هنر داستان سرایی و تقلید، میان تازیان پیشرفت زیادی کرد و بازیگران قابلی در این گونه مجالس هنر خود را در معرض نمایش قرار میدادند. از بازیگران و مقلدان معروف آن دوره شخصی به نام «ابوالورد» بوده که ثعالبی در باره ی او مینویسد: شخصی به نام «ابوالورد»که در شوخ طبعی و فن تقلید از نوادر زمان خود بود و نزد وزیر مهلبی خدمت میکرد، از اخلاق و رفتار و زبان مردم آنگونه تقلید میکرد که بیننده و شنونده را شگفت زده میساخت (ثعالبی، 1979، 377). اما در قرن پنجم و ششم، فن نمایش تکامل بیشتری یافت و داستان سرایان هرچند مسلمانانِ آفریقا و آسیا برای شناخت تئاتری که در اروپا هست، تا نیمه ی قرن نوزدهم انتظار کشیدند اما از دوران قرون وسطی میتوانستند شاهد نمایشهایی گاهی شاد وگاه جدی باشند که مردم پسندترینشان عبارت بوده از عروسک بازی(Marionnette)، لال بازی (Mimes)ونمایش های روستایی مثل «آتش افروز» (بن شنب، 1367، 46).
شکلهای قدیمی نمایش نزد تازیان حکواتیها (Hakavatis) در قلمرو کشورهای خاور میانه، شعر خوان هایی وجود داشته اند که دربارهی افتخارات قومی و ملی دیار خود شعرهایی سروده و یا می خوانده اند، موضوع این اشعار در دورهی پیش از اسلام، بیشتر افتخار به شجاعت های قهرمانان قبیله ی عشق و... بود و پس از گسترش اسلام مضامین دینی و حماسه های مذهبی را نیز شامل گردیده است(ناظرزاده کرمانی، 1365، 9). دراین مجالس، سرودهای تازیان بدوی که سرشار از افتخاری ملی و قومی و یا نمایشگر شکارها و جنگ ها بودند توسط هنرمندان حرفه ای که راوی خوانده میشدند در برابر تماشاگران نقل میگردید. محبظین یا روحوضی (Mohabbazin) محبظین به نمایش های کمدی که به طور غالب در منازل اغنیا و بزرگان جامعه ی مصر اجرا میشده است، اطلاق میشود. این نمایش های خنده دار در مراسم شادی مثل عروسی ها و اعیاد توسط گروه های نمایشی اجرا می شد و معمولاً در برگیرنده موضوعات سیاسی و اجتماعی بود. این گونه نمایش های شادی آور در بیشتر کشورهای عرب زبان رایج بوده است و«رقص های شگفت کارانه » (Grotesque Dances) همراه با روایتگری داستان های خنده آور و نمایش های کمدی را در برداشته است. این نمایش واره ها در بیشتر برزن های شهری و روستایی در جشنها و محفل های خصوصی اجرا می شده است (جولائی،1377، 46). هزار و یک شب مجموعه ی افسانه های هزار و یک شب که از چهار خاستگاه ایرانی، عربی، هندی و یونانی بهره مند است همواره و در ادوار مختلف تاریخی مورد توجه مردم به طور عام و هنرمندان هر عصر به طور خاص قرار داشته است. بسیاری از مردم، مجالس و شب نشینی های خود را با حکایات دلنشین آن میآراستند و از اقیانوس هزار و یک شب شهرزاد توشه میگرفتند. در منابع تاریخی مدارکی دال بر بهره گیری از جنبه های دراماتیک این کتاب میان عرب ها وجود دارد. ساختار خاص هزار و یک شب، دیالوگ های موجود میان شخصیت ها و فرم نمایشی روایت کتاب، باعث شد تا تازیان از جنبهی هنرهای نمایشی نیز به آن توجه کرده و داستان های آن را به عنوان نمایشنامه اجرا کنند. راویان یا داستان گویانِ نمایشگر، از داستان ها و افسانه های هزار و یک شب بهرههای فراوانی میبردند. این داستان ها بنا به نظر پژوهشگران به شیوه ای تدوین شدهاند که به اصطلاح «بر خوانی» شوند. یعنی در برابر تماشاگران به شیوهی شگردها و سبک های نمایشگرانه روایت گردند (همان، 18). مقامات (Maqamat) مقامات در اصل مجموعه های ادبی اند که در قرن چهارم هجری توسط همدانی و حریری نوشته شده و اتفاقاً نویسندگان مقامات از تالیف آن ها اهداف نمایشی نداشته اند، اما دیالوگ های موجود در متن مقامات و شوخی و مطایبه های کوتاهی که در دل آنها جای دارد و قاعده و ساختار شان را تشکیل میدهد، مقامات را برای اجرای نمایش مناسب میساخت. چنانچه در دوره ی معاصر نیز برخی نمایشنامه نویسان مقامات را منبع الهام خویش قرار داده و نمایش هایی برپایه ی آنها نوشته اند. مقامه دربردارنده ی شماری از ساخت مایه های نمایشی مانند شخصیت، موقعیت، طرح داستانی، گفتا شنود و بن اندیشه است، راویان عرب مقامه ها را «برخوانی» میکرده اند و به این ترتیب مقامه خوانی نیز شکل دیگری از داستان گویی های نمایش واره بوده است (همان، 19). تعزیه این نوع نمایش از قدیم همراه با موسیقی خاص و دکورهای ویژهی خویش تعزیه بهزعم بسیاری از محققان، بیآنکه برداشتی از گونههای مختلف نمایش خیال الظل (سایه بازی -Khayal al dill) در اینگونهی نمایش، عروسک گردان، سایهی عروسک های متحرک از جنس مقوا یا پوست را به وسیلهی رشته های نخ ، با استفاده از نور چراغی از پشت بر پارچه ای نازک و سفید میانداخت و متن گفتگوی نمایش را نیز خود به تنهایی با تغییر صوت و آهنگ و گاه با همکاری دیگران به اجرا در میآورد.کتاب «طیف الخیال» نوشتهی محمد بن دانیال موصلی، قدیمی ترین متن مربوط به سایه بازی است که در قرن ششم هجری تالیف شده است و شامل سه نمایشنامه به نظم و نثر است. هنر سایه بازی با نفوذ ترک ها در مصر گسترش زیادی پیدا کرد، چرا که ترک ها در این فن مهارت زیادی داشتند و هنر خود را به سرزمین های دیگر منتقل نمودند. ارائوز (قراگوز -Ara-uz) همزمان با نمایش «خیال الظل» هنر نمایشی دیگری میان مردم وجود داشت که «قراگوز» نامیده میشد. اصل ترکی این کلمه دلالت بر این دارد که این فن پیش از ورود به مصر در ترکیه رواج داشته است. این هنر در اواخر دوره مملوکیان در مصر رواج داشته و بوسیلهی عروسک های چوبی یا گچی متحرک اجرا میشده است. رشته های نخ که عروسک بوسیلهی آنها حرکت داده میشده با گفته های عروسک گردان قراگوز هماهنگ بوده و به مقتضای موقعیت های مختلف آن را به حرکت در میآورده است (نصار، 1999، 353). آغاز هنر نمایش به شیوهی نوین در کشورهای عربی حملهی ناپلئون بناپارت در سال 1798م به مصر نقطه ی عطفی در هنر نمایش عربی به شمار میرود. آشنایی مصریان با فنون غربی و شکل نوین هنر تئاتر از پیامدهای فرهنگی این حمله بود. در دوره ی کوتاه اشغال مصر، نخستین تماشاخانه ی مصر به نام تئاتر «الجمهوریه والفنون» به دست ژنرال «منو» فرانسوی بنا گردید. اگر چه مصر در دوران اشغال و بعد از آن شاهد اجرای نمایش های اروپایی در قاهره بود، اما این شرایط در آن مقطع زمانی منجر به پیدایش هنر نمایشنامه نویسی عربی نشد و هنوز هم از تئاتر نوین عربی نشانه ای نمیبینیم. بدین ترتیب از سال 1798 تا نیمه های قرن نوزدهم میلادی که مارون نقاش،بنیان گذار هنر نمایش عربی، نمایشنامه ی «البخیل» اثر مولیر را به روی صحنه برد، تئاتر عربی شاهد اجرای نمایشنامه ای عربی نبود، اما طی این مدت مراحل مختلفی را در جهت تکامل پشت سر نهاد. تا سال 1865 نمی توان شکل کاملی از نمایش در سرزمین های عربی زبان که در آن هنگام همگی به صورت مستعمره یا تحت الحمایهی عثمانی، انگلیس و فرانسه بودند مشاهده کرد. اولین نمایشنامه ها به شعر نوشته میشد، پیشگامان هنر نمایش عربی آثار خود را به تقلید از نمایشنامه نویسان قدیم یونان و روم باستان و نویسندگان مکتب کلاسیک فرانسه به شعر مینوشتند زیرا طبق اعتقادات حاکم بر جهان عرب، شعر پایه ی ادبیات شمرده میشد و دیگر انواع ادبی قابل مقایسه با شعر نبودند. این مساله انگیزهی نمایشنامه نویسان را برای نوشتن آثار منظوم تقویت میکرد، اما حاکمیت قوه ی خیال بر شعر آن را از زندگی عربی و واقعیت های آن دور میساخت و همین عامل سرانجام موجب تدوین نمایشنامه ها به شکل نثر گردید. یکی دیگر از اتفاقاتی که باعث تکامل و گسترش هنر نمایش عربی معاصر به شمار میرود، اقدام عباس دوم ،خدیو مصر، بود که در اوایل قرن بیستم فردی به نام« جورج ابیض »را برای یادگیری هنرهای نمایشی به فرانسه فرستاد. این اقدام کمک شایانی به رشد سریع و تکامل هنر تئاتر در سرزمین های عربی کرد و باعث پایه گذاری هنر نوین تئاتر گردید. با تداوم پیشرفت هنر نمایش و واقعیت گرایی آن و همین طور ظهور درامِ نوین، هزارویکشب، جنبههای نمایشیِ داستانهای آن و تأثیرگذاری بر تئاتر عربی هزارویکشب با تکیه بر بانوی قصهگوی محبوب خویش که نزد اکثر ملتهای زمینهی این اثر آنقدر وسیع بود که هرکس توانست داستانی در آن بگنجاند، در این چارچوب و قالب وسیع، داستان هایی گوناگون از ادوار مختلف و شاید از تمامی تمدن های قدیم راه یافته وجاگرفته است (Molan,1988,6). عبدالواحد شریفی در مقالهی خویش تحت عنوان « الف لیله و لیله، الاصول و التطور» مراحل تکمیل و شکل گیری هزار و یک شب تا دورهی معاصر را به پنج 1- چاپ اول کلکته در سالهای 1818-1814م. 2- چاپ برسلاو در سالهای 1843-1824م. 3- چاپ دوم کلکته در سالهای 1842-1839م. 4- چاپ بولاق مصر در سال1251هجری قمری صورت گرفت (Moussa,1998:39) . برخی از ترجمه های هزار ویک شب که پس از ترجمة ی گالان در اروپا صورت گرفته، به ترتیب تاریخ انتشار به شرح زیر است: 1- ترجمهی جاناتان اسکات به زبان انگلیسی برمبنای ترجمهی گالان در ورود هزار و یک شب به اروپا با استقبال بی نظیر اهل ادب غربی رو برو شد، الف لیله و لیله که در سرزمین مادری خویش، صرفاً با عنوان یک کتاب قصهی قدیمی مطرح بود و حتی در مواردی با مخالفت های شدید گروه های مذهبی رو برو میشد، شروع به فتح دنیای فرهنگ غرب نمود، واکثر ادیبان غربی از قرن هیجدهم تا کنون هرکدام به نوعی از هزارو یک شب تاثیر پذیرفته و از خرمن افسانه های آن، خوشه ای چیده اند که اینجا به مهمترین آنها اشاره می شود: 1-رابرت لوئیز استیونس نویسنده ی اسکاتلندی در نگارش شبهای عربی جدید، پس از معرفی هزار و یک شب به بررسی قابلیت های نمایشی هزار و یکشب میپردازیم، بدین منظور، ابتدا به تعریف درام و ظرفیت های نمایشی و وجوه آن در واژهی نمایش (Drama) در زبان یونانی به معنای «کنش» (Action) است. نمایش کنش تقلیدی است، کنشی برای تقلید و بازنمایی رفتاربشر. عنصری که نمایش را می سازد، دقیقاً بیرون و فراسوی واژه ها قرار دارد و عبارت ازکنش یا عملکردی است که اندیشه و مفهوم مورد نظر پدیدآورندهی اثر را تحقق می بخشند (اسلین، 1382، 15). پس از مشخص شدن معنای نمایش یا درام به بررسی معنای «ظرفیت یا ساختار نمایشی» میپردازیم: منظور از ظرفیت نمایشی، توان یا امکان بالقوه تبدیل شدن اثری از نظر محتوا و شکل به نمایش است. اصولاً یک جریان به صورت واقعهای طبیعی در جهان خارج و یا در ذهن به عنوان تجربهای در زندگی انسان شکل میگیرد (خبری، 1387، 86). پس برای مطالعه یک اثر از نظر ساختار نمایشی باید به ویژگی ها و شکل درام پرداخت به این صورت که آیا اجزای تشکیل دهندة ی یک اثر به گونه ای درکنار هم قرار گرفته اند که قابلیت اجرا داشته باشند یاخیر؟. در اینجا باید به نکته ای اساسی اشاره کنیم، و آن اینکه مهم ترین ویژگی یک اثر که آن را مهیای اجرا و جذب مخاطب می کند«کشمکش» است. کشمکش در یک اثر دراماتیک، زمینه ای است که لحظات مهم و اساسی واقعه ای را به هم پیوند میزند و علت وجودی آن لحظات و همچنین اهمیت آن ها را مینمایاند (مکی، 1383، 188). وجود کشمکش در یک داستان، نخستین گام برای تبدیل شدن آن به اثری نمایشی، قلمداد میشود، طبق نمودار زیر میتوان با استفاده از کشمکش به عنصر درام دست یافت: کشمکش ← حرکت ← عمل ← حادثه ← درام (ثمینی، 1379، 245). پس با توجه به تعریف درام و تعریف ساختار یک اثر دراماتیک، مهم ترین اصل برای ایجاد حرکت وعمل در یک اثر نمایشی «کشمکش» است، و اکنون باید به این سوال ها پاسخ دهیم که آیا داستان های هزار و یک شب از چنین ساختاری برخوردارند؟ و عنصر«کشمکش» برای ایجاد حرکت و در نهایت تبدیل به درام در هزارو یک شب موجود است؟ باید بگوییم که داستان اصلی هزار و یک شب یعنی ماجرای شهرزاد و شهریار اصولاً بر پایهی درگیری و تضاد آن ها روایت شده است، شهریار به دنبال انتقام و خونریزی است و شهرزاد بانویی است که به دنبال بازگرداندن آرامش به مردم و جلوگیری از ریخته شدن خون مظلومان به دست شهریار است و همین کشمکشِ آغازین، انگیزه قصه گویی شهرزاد است، قصه هایی که در آنها هم مقابله ی خیر و شر و تعارض دائمی میان خوبی و بدی، زشتی و زیبایی، فقر و غنا و ... وجود دارد. نغمة ثمینی در مقاله ای تحت عنوان «جنبههای دراماتیک هزار ویک شب» به این بحث به طور مفصل پرداخته است. طبق پژوهش ایشان به طور کلی شش نوع کشمکش در تعریف ساختار دراماتیک یک اثرنمایشی وجود دارد که هر شش نوع کشمکش هم در حکایت های مختلف هزار و یک شب وجود دارند: 1- کشمکش آدمی بر ضد سرنوشت: مانند بخش هایی از داستان «عجیب و غریب» که عجیب خواب می بیند که برادرزاده اش او را به خاک سیاه خواهد نشاند، پس برضد تقدیر قیام می کند. 2- کشمکش آدمی بر ضد جامعه: همچون بخش هایی از داستان «طلایه و زینب» که طلایه آشکارا با جامعة مردانهی اطرافش می ستیزد و ذره ذره نابود می شود. 3- کشمکش آدمی بر ضد آدمی: همچون حکایت «ساریه و ابو ایوب» که کنیزی به نام ساریه در قطب مخالف سرورش ابو ایوب قرار دارد و به او تن نمی دهد و همین به فاجعه می انجامد. 4- کشمکش آدمی برضد طبیعت: همچون بخش هایی از حکایت «سندباد بحری» آنجا که سندباد با طبیعت اطرافش که در قالب پرندگان غول آسا، نهنگان عظیم و طوفان ها و بادهای دریایی، خودنمایی میکند، میستیزد. 5- کشمکش آدمی برضد خود: البته این نوع کشمکش در کمتر افسانه ای یافت می شود، با این همه حتی این نوع کشمکش را می توان در هزار و یک شب به صورت ردیابی ظریف یافت. برای نمونه در حکایت «دختر زیبا و عفریت»، دختری که اسیر عفریت است برای انتقام از خود، همه را به کام می رساند و درعوض انگشترهایشان را می گیرد. این عمل او به نوعی ضدیت و مبارزه و کشمکش با خود می ماند. 6- کشمکش جامعه بر ضد جامعه : این نوع کشمکش کمتر در صحنهی تئاتر پدید میآید و غالباً، کسی از یک سمت به عنوان نماینده انتخاب میشود و با جامعهی متخاصم میستیزد. در بخش هایی از حکایت «عجیب و غریب» غریب به عنوان هزار و یک شب حاوی تئاتر در نطفه است. پرسش و پاسخ به صورت مکالمه در میراث ادبیات داستانی عرب به مثابه ی گنج گرانبهایی بود که داستان سرایان و قصه گویان عرب در ادوار مختلف تاریخی از آنها بهره میبردند. در آغاز نهضت نمایشنامه نویسی به شیوه ی نوین در کشورهای عربی، نویسندگان شروع به اقتباس از ادبیات اروپا و نویسندگان شهیر غربی کردند.( مثل نمایشنامهی «البخیل» اثر مولیر که توسط مارون نقاش اجرا شد). اما از آن جا که تئاتر، هنری اروپایی و وارداتی بود، نیاز به بومی شدن و هماهنگی با فرهنگ و جامعهی عربی داشت. این مساله پیشتازان هنر نمایش عربی را بر آن داشت تا با بازسازی و تجدید میراث های کهن خویش در قالب نمایش، اقبال عمومی را با این هنر جدید همراه سازند. بدین ترتیب موجی فراگیر بین نمایشنامه نویسان عربی برای نوشتن نمایشنامه هایی بر پایهی تاریخ عرب، حماسه های قدیمی مثل عنتره، کتاب های داستانی قدیمی مثل هزارو یک شب و داستان های قرآن کریم، آغاز گردید. هیچ کتابِ تخیلی به اندازه ی هزار و یک شب، موافق طبع و پسند و سلیقهی تاثیر هزار و یک شب و یا به بیان اروپایی ها، «شبهای عربی» بر ادیبان جهان با نخستین ترجمه ی آن به زبانهای اروپایی توسط آنتوان گالان (ANTOINE GALLAND) که در سال1717م هزارو یک شب را به زبان فرانسه ترجمه کرد، شدت بیشتری گرفت. در حقیقت پیش از ترجمهی آن به فرانسه و به نوعی کشف شهرزاد به برکت تاثیر ادبیات غربی بر آن با چهره رمانتیکش، به ادبیات معاصر عرب انتقال یافت و نویسندگان عرب تحت تاثیر آن واقع شدند و ما چهره ی او را در این آثار میبینیم: نمایشنامهی « شهرزاد» اثر توفیق حکیم، داستان شهرزاد در داستانی تحت عنوان « القصر المسحور » از توفیق حکیم، داستان« احلام شهرزاد »از طه حسین، نمایشنامه ی «شهریار» از عزیز اباظه و نمایشنامهی«شهریار» از علی احمد باکثیر(غنیمی هلال، 1373، 209). موفقیت هزار و یک شب در ادبیات اروپا، در عرصهی رمان و داستان نویسی و استقبال مردم کشورهای غیر همزبان، همچنین لزوم بومی سازی هنر نمایش، نویسندگان عرب را بر آن داشت تا با الهام از دنیای خیال انگیز آن، دست به آفرینش های هنری تازه ای بزنند و میراث کهنهی دبیات را در لباسی نو و این بار در قالب نمایشنامه به مردم عرضه کنند. قرن هیجدهم میلادی که دوره ی حاکمیت مکتب رمانتیسم بر ادبیات به شمار میرود یکی دیگر از عواملی بود که راه را برای درخشش و تاثیر گذاری این اثر گرانسنگ هموار کرد. این افسانه ها ادبیات فولکوریک عرب ها را تشکیل می دهند، بعضی داستانهای این مجموعه توسط بازیگرانی ورزیده و زبردست اجرا می شده است. شاهد این ادعا سفرنامه ی ویوان ده نون (Vivant Denon) است که در سال 1798 میلادی همراه سپاهیان ارتش ناپلئون به مصر عزیمت کرده است. وی در خاطرات خود از اجرای افسانه های هزار و یک شب در شهر «جیره» واقع در مصر علیا، یاد کرده است و بازیگران هنرمندی که با صوت و کلام خود شمشیر بازی ها، عشق بازی ها،اشتباهات و خیانت ها که موضوع افسانه های هزار ویک شب است را در برابر تماشاگران مشتاق و قدرشناس نمایش اجرا میکنند، میستاید (ناظرزاده کرمانی، 1365، 10). در تمام دوره ی حیات مکتب رمانتیک، به ویژه در اواخر قرن 18م بسیاری از موضوعات عمده ای که در قلمرو این مکتب قرار داشت، از رهگذر ترجمه ها، در هزار ویک شب گنجانده شد.گریز از واقعیت های زندگی، پناه بردن به عالم خیال و نشئه ی جادو، به مسخره گرفتن شاهان، برتری عاطفه بر عقل برای یافتن حقایق و...همه از این مقوله بودند(همان، 289). پیشتازان و بزرگان نمایشنامه نویسی عربی مثل مارون نقاش، احمد ابو خلیل از میان درام نویسانی که پس از قبانی کوشیدند تا با بهره برداری از گنجینهی هزار و یک شب، معاصرانشان را به ستایش گرم و شورانگیز ارزشهای سنتی عرب و اسلامی برانگیزند، محمود واصف مقام اول را دارد. نمایشنامهاش به نام «هارون الرشید و قوت القلوب و خلیفه صیاد» به سال 1900م در اپرای قاهره به نمایش درآمد و با چنان استقبال پرشوری مواجه شد که نویسنده تصمیم به انتشارش گرفت، کاری که در آن زمان استثنایی بود (ستاری، 1379، 58). یکی دیگر از نمایشنامهنویسان بزرگ عرب که هزار و یک شب را منبع الهام و اقتباس خویش قرار داد، نویسندهی شهیر و توانای مصری، توفیق الحکیم، است. او در سال1934م، نمایشنامهی « شهرزاد» را که بر مبنای برداشتی متفاوت و فلسفی از داستان شهرزاد و شهریار بود به رشته ی تحریر درآورد. پس از تاثیر پذیری بزرگان و پیشتازان نمایش عربی از هزار و یک شب، نویسندگان زیادی از این اسلوب پیروی کردند که مهم ترین آنان عبارتند از: عزیز اباظه نمایشنامه ی «شهریار»، علی احمد باکثیر نمایشنامه ی «سرّ شهرزاد»، ألفرد فرج نمایشنامه ی «حلاق بغداد» و شیخ سلامه حجازی نمایشنامه ی« انیس الجلیس». در بخش بعدی سه نمایشنامه ی مهمی که بر اساس هزار و یک شب تالیف شده اند بررسی خواهند شد. بررسی نمونهها مارون نقاش: نمایشنامهی «ابوالحسن المغفل» مارون نقاش سنگ بنای تئاتر عربی به شیوهی اروپایی ونوین را در مصر بنیان نهاد، او پس از اجرای «البخیل» در سال 1847م به فکر گسترش سبک اقتباسی خود و تلفیق آن با میراث گذشته افتاد. او میخواست با عربی کردن هنر نمایش و ترکیب آن با میراث کهن به گونه ای که با فرهنگ و اقبال عمومی تازیان هماهنگ باشد، راه را برای گسترش و شکوفایی این هنر هموار کند. نقاش برای پیشبرد این هدف بزرگ، موضوعی برگرفته از میراث گرانسنگ ادبیات یعنی هزار و یک شب انتخاب کرد تا با استفاده از مقبولیت این کتاب و عامه پسند بودن حکایات آن، نمایشی به شیوهی نوین تنظیم و افکار عمومی جامعه ی مصر را با خود و هنری که قصد اعتلای آن را داشت، همراه سازد. ابوالحسن در حکایت هزار و یک شب داستان مردی است که از حوادث روزگار و دورویی های دوستانش به ستوه آمده و همیشه آرزو می کند کاش روزی خلیفه باشد تا حق را از چنگ ظالمان بیرون بیاورد و مظلومان را یاری کند. این آروزی ابوالحسن به گوش هارون الرشید می رسد و او تصمیم می گیرد که آرزوی ابوالحسن را برآورده کند. به همین منظور دستور می دهد ابوالحسن را در قصر حاضر کرده و به او مخدر بدهند، ابوالحسن که نمی داند غذایش با مخدر مخلوط شده در دام خلیفه گرفتار می شود. پس از تاثیر مخدر، ابوالحسن از عالم واقعیت جدا شده و می پندارد که خلیفه است و وزرا در قصر در خدمت او هستند و بدین طریق به رویای شیرین خویش دست می یابد، اما پس از اینکه اثر مخدر از بین می رود، ابوالحسن که به حالت عادی برگشته مدام از آن خواب وخیال شیرین سخن می گوید و ادعا می کند خلیفه است و همین مساله دردسرهایی برای او ایجاد می کند. در نمایشنامهای که نقاش بر پایهی این داستان تنظیم نموده است در پرده ی اول ابوالحسن خواب می بیند که بر تخت خلافت نشسته و خدمتکارش «عربوق» را به سمت وزارت خویش گمارده است. ماجراهایی که در ادامهی پرده اول پیش می آید مربوط به تلاش های ابوالحسن برای استفاده از موقعیت جدید در جهت ازدواج با «دَعد» خواهر دوستش عثمان است که سعید، دوست دیگرش نیز دل درگرو محبت او دارد. در پردهی دوم، ابوالحسن که هنوز در خواب خود خلیفه است علیرغم علاقه ای که به دعد دارد با ازدواج سعید با او موافقت می کند. و در پرده ی سوم ابوالحسن از خواب شیرین بیدار می شود، اما هنوز هم خود را خلیفه می پندارد و می گوید: اگر خلیفه نبود اجازهی ازدواج سعید و دعد را صادر نمی کرد!، این ادعاها باعث مضحکه شدن او نزد دیگران می شود و نمایش در حالی پایان می یابد که ابوالحسن هنوز هم در رویای خلافت و واقعیت زندگی خویش سرگردان و متحیر است. ابوالحسن در داستان هزار و یک شب انسانی شاکی و غُرزن است که خواهان پایبندی به صداقت و راستی است و حق و عدالت را گسترش می دهد. شخصیت ابوالحسن در نمایشنامهی نقاش هم انسانی ساده است که به تحقق عدل می اندیشد و افکاری پیاپی میان خواب و بیداری بر او عارض میشوند. او در این راه های پر پیچ و خمِ خواب که صادق تر از بیداری است، وقت خود را به بیهودگی میگذراند ( یوسف نجم، 1967، 368). نقاش در این نمایشنامه تلاش میکند تا شخصیت پردازی جدیدی احمد ابوخلیل قبانی: نمایشنامهی «قوت القلوب مع الامیر غانم» پس از مارون نقاش، دومین کسی که به اقتباس از هزار و یک شب پرداخت؛ احمد ابو خلیل قبانی بود. او نیز مانند نقاش تلاش کرد با به کارگیری و الهام از میراث گذشته و ترکیب آن با ساختار نمایشنامه های غربی، گامی در جهت هماهنگ کردن هنر تئاتر با شرایط محیطی عرب ها بردارد. داستان قوت القلوب و غانم در هزار و یک شب ، ذیل حکایت « ایوب و فرزندانش» روایت شده است: ایوب بازرگان میمیرد و از او یک دختر و یک پسر باقی میماند. پسر که غانم نام دارد برای تجارت راهی بغداد می شود. در بغداد برای تشییع جنازه ی بازرگانی به قبرستان میرود، و هنگام بازگشت، از ترس تاریکی هوا در مقبرهای پنهان میشود و میبیند که سه غلام با صندوقی سر میرسند و آن را دفن میکنند و بعد برای گذاردن وقت حکایات خود را باز میگویند، سرانجام غلامان، بی آنکه متوجه حضور غانم شده باشند، میروند. غانم، صندوق را از زیر خاک بیرون می آورد و میبیند که دختری زیبا (قوت القلوب) در آن بیهوش افتاده است. غانم دختر را به خانه می برد و درمییابد که او یکی از کنیزان محبوب خلیفه است که زبیده همسر هارون، به سبب حسادت، او را بنگ خورانده و زنده به گور کرده است. غانم و قوت القلوب به عشق هم دچار میشوند ولی از ترس خلیفه، وصال نمییابند. تا آن که خلیفه،کنیز محبوبش را مییابد و غانم میگریزد. خلیفه، وفاداری و شرافت غانم را میفهمد و وقتی او مدتی بعد، بیمار و نزار از سفر باز میآید، اجازه می دهد که قوت القلوب با حضور در کنارغانم او را از مرگ نجات دهد و به وصال او برسد (طسوجی، 1383، 242). قبانی در نمایشی که بر پایه ی این داستان نوشته کاملاً به متن اصلی وفادار بوده پرده ی سوم نمایش در بردارنده ی ماجراهای غانم وقوت القلوب است که گرچه عاشق هم میشوند، اما قوت القلوب به رشید خیانت نمیکند و غانم نیز جانب عفت و ادب را نگه میدارد. در بخش پایانیِ پرده ی سوم، ماموران رشید به منزل غانم حمله میکنند و ضمن خراب کردن آن، قوت القلوب را دستگیر کرده و به قصر میبرند، اما غانم میگریزد. در پردهی چهارم، قوت القلوب در زندان است و رشید قصد مجازات او را دارد، اما با شنیدن حقیقتِ ماجرای غانم و عدم خیانت آنها، قوت القلوب را بخشیده و به او اجازه میدهد دنبال غانم بگردد. فصل پنجم و پایانی با دیدار غانم و قوت القلوب آغاز میشود، سپس خلیفه وارد میشود و ضمن اعطای هدیه به آنها به قوت القلوب و غانم اجازه ی ازدواج میدهد و نمایش با وصال آنها به پایان میرسد. توفیق الحکیم: نمایشنامهی «شهرزاد» در سال 1934م توفیق الحکیم نمایشنامه ای رمزی و ذهنی به نام شهرزاد این نمایشنامه که بر اساس سرگذشت دو شخصیت کلیدی هزار و یک شب، در این نمایشنامه، شهریار خون آشام که به لطف شهرزاد به طالب حقیقت عقلی تبدیل گردیده است، برای کشف راز و معمای شهرزاد با او به گفتگو مینشیند اما با بی اعتنایی و تمسخر شهرزاد مواجه میشود. شهریار برای رهایی از قید و بند مکان، خود را آماده سفر به دور دست ها میکند و تلاش شهرزاد برای ممانعت وی از این کار به جایی نمیرسد. سرانجام شهریار بار سفر میبندد و در صحنه ی چهارم نمایش، او در دل بیابانی دور افتاده دیده میشود. در صحنة ی آخر وقتی شهریار به قصر باز میگردد با خیانت شهرزاد رو برو میشود اما بدون هیچ عکس العملی و با ناامیدی از ادامه ی زندگی، آنجا را ترک میکند (تقوی، 1382، 159). بدین گونه توفیق الحکیم با قدرت و مهارت تمام از عهده ی کاری سخت بر میآید، یعنی در نمایشنامه ای که فقط سه ساعت به درازا میکشد، تحول وتکامل روانی شهریار، و دستاورد یا کارکرد شهرزاد طی هزار و یک شب را به نمایش بگذارد (ستاری، 1379، 17). آنچه در این نمایش شایان توجه است این است که توفیق الحکیم با هنرمندی، سرنوشت شهریار و شهرزاد را به گونه ای دیگر رقم میزند به عبارتی او با اینکه شخصیت های نمایش خویش را از هزار و یک شب وارد صحنه می کند اما با تغییراتی که در داستان ایجاد کرده، به جای تکرار حکایت قدیمی در پی ترسیم طرحی نو میباشد. نتیجه باتوجه به بررسی به عمل آمده در متن درباره ی وجود عناصر دراماتیک در هزار و یک شب مطابق تعریف درام و ساختار یک متن نمایشی ، این اثر بزرگ از قابلیت های نمایشی فراوانی برخوردار است. کشمکش ها، تضادها، دیالوگ های موجود میان شخصیت های حکایات این کتاب و برخورداری از فنون روایت به واسطه ی راوی سخنگوی خود، شهرزاد، داستان های این کتاب را برای اجرا به صورت نمایشنامه های نوین و فنی مناسب میسازد. در ادبیات معاصر عربی و همزمان با دوره ی شکوفایی هنر تئاتر نزد عرب ها، یعنی نیمه ی قرن نوزدهم موجی از اقتباس های مختلف از داستان های این کتاب توسط نویسندگان بزرگ عرب ایجاد شد که تا کنون در ابعاد گوناگون ادامه دارد. وجود همین آثار نشان میدهد، این سخن که هنر تئاتر عربی را کاملاً وارداتی دانسته و معتقدند در نیمه ی قرن نوزدهم که دوره ی شکل گیری و پایه گذاری تئاتر عربی است، نویسندگان عرب فقط به ترجمه و اقتباس از ادبیات اروپا اهتمام داشته اند، نادرست است، بلکه پیشتازان تئاتر عربی هرکدام به شکلی از هزار و یک شب تاثیر پذیرفته اند. پینوشتها 1- نمایش حاجی فیروز، اصل این نمایش به ایران برمیگردد، در این نمایش فردی که دستها و صورت خود را سیاه کرده است به خواندن اشعار خاص و نمایش میپردازد. | ||
| مراجع | ||
|
- ابنجوزی، ابوالفر، (1971م). «القصاص و المذکرین»، النشر و التحقیق د.مارلین سوارتز، بیروت: دارالشروق، الطبعه الاولی. - اسلین، مارتین، (1382 هـ.ش). «نمایش چیست؟»، ترجمه شیرین تعاونی (خالقی)، تهران: انتشارات نمایش، چاپ چهارم. - اقلیدی، ابراهیم، (1386 هـ.ش). «هزارویک شب از عشق و پارسایی»، نشر مرکز، تهران: چاپ اول. - بن شنب، رشید، (1367 هـ.ش). «نمایش در شرق»، مجموعه مقالات، مترجم جلال ستاری، تهران: انتشارات نمایش، چاپ اول. - تقوی، رسول، (1382 هـ.ش). «نمایش در ادبیات معاصر عرب (نمایش عربی)»، دارالکتب العلمیه، تهران: دارالکتب العلمیه، چاپ اول. - الثعالبی النیسابوری، ابومنصور، (1979 م). «یتیمه الدهر»، بیروت: دارالکتب العلمیه، الطبعه الاولی. - ثمینی، نغمه، (1376 هـ.ش). «جنبههای دراماتیک هزارویک شب»، تهران:مجله هنر، شماره 34، صص 84-93. - ـــــــــــــــــــ ، (1379 هـ.ش).«عشق و شعبده (پژوهشی در هزارو یک شب)»، تهران: نشرمرکز، چاپ اول. - جنتی عطایی، ابوالقاسم، (1337 هـ.ش). «تاریخ تئاتر در جهان»، تهران: اقبال، چاپ اول. - جولائی، احمد، (1378 هـ.ش). «جستارهایی در عالم نمایش معاصر عرب»، تهران: انتشارات سارا، چاپ اول. - خبری، محمدعلی، (1387هـ . ش). «ظرفیت های نمایشی قصة حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم»، تهران: مجلة تئاتر، شماره 41 صص، 84- 91. - الخفاجی، محمد عبدالمنعم، (1984 م). «الأدب العربی الحدیث»، قاهره: مکتبه الکلیات الأزهریه، الطبعه الاولی. - ستاری، جلال. «پردههای بازی (دربارة تعزیه وتئاتر)»، تهران: چاپ اول. - الشریفی، عبدالواحد، (1379 هـ.ش). «الف لیله و لیله: الأصول و التطور»، مجله المعرفه، بیروت: انتشارات کیهان، العدد 441، صص 190-171، 2000 م. - طسوجی تبریزی، عبداللطیف، (1383 هـ.ش). «هزارویک شب»، تهران: انتشارات هرمس، چاپ اول. - غنیمی الهلال، محمد، (1373 هـ.ش). «ادبیات تطبیقی، تاریخ و تحول اثرپذیری و اثرگذاری فرهنگ و ادب اسلامی»، ترجمة مرتضی آیة الله زاده شیرازی، امیرکبیر، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول. - فلچر، سوزان، (1378هـ.ش). «گمشده شهرزاد»، ترجمة حسین ابراهیمی، نشر پیدایش، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول. - ملک پور، جمشید، (1364 هـ.ش). «گزیدهای از تاریخ نمایش در جهان»، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول. - مکی، ابراهیم، (1383 هـ.ش). «شناخت عوامل نمایش، نگاهی اجمالی بر فرآیند پیدایش نمایش و بررسی جامعة اصول و مبانی متون نمایشی»، تهران: انتشارات سروش، چاپ اول. - الموسوی، محسن جاسم، (1986م). «الوقوع فی دائره السحر، الف لیله و لیله فی نظریه الأدب الانجلیزی»، بغداد: دارالشؤون الثقافیه، الطبعه الاولی. - نصار، لطفی احمد، (1999م). «وسائل الترفیه فی عصر سلاطین الممالیک فی مصر»، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب، الطبعه الاولی. - ناظرزاده کرمانی، فرهاد، (1365 هـ.ش). «پیشدرآمدی به شناخت هنرهای نمایشی در مصر»، تهران: جهاد دانشگاهی، چاپ اول. - یوسف نجم، محمد، (1967م). «المسرحیه فی الأدب العربی الحدیث»، بیروت: دارالثقافه، الطبعه الثانیه.
Caracciolo, Peter (1988): "The Arabian Nights in English Literature", London: McMillan press.p.76.
Hile, Richard (1979): "Remarks on The Arabian Nights", London: cadell & Davies,p.17.
Molan, petter, (1988): "The Arabian Nights: The oral conection", Edebiyat. volume II. P.6.
Moussa, Fatema (1998): "A manuscript of the Arabian Nights", Journal of Arabic Literature, Vol.II.Leiden. p.39.
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,173 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,818 |
||