- مقدمه
ردهشناسی زبان[1]، مطالعۀ نظاممند تنوع بین زبانها است. در این شاخه از زبانشناسی، این اصل پذیرفته شده که اصولی کلی بر تنوع میان زبانها حاکم است (Comrie, 2001: 25). دامنۀ بررسی این تنوعات، گسترهای از شاخههای مختلف زبانشناسی از آواشناسی و واژگان تا صرف و نحو را شامل میشود. بررسی ترتیب واژه[2] در این بین، بخش بزرگی از مطالعات را به خود اختصاص داده است. در سیر تاریخی و نیز در روششناسی مطالعات ردهشناختی، همانند بسیاری دیگر از شاخههای علم، سه مرحلۀ مشاهده[3]، توصیف[4] و تبیین[5] را میتوان بازشناخت. یکی از نخستین تلاشها برای بهدستدادن تبیینهای ردهشناختی را میتوان به پژوهش گرینبرگ[6] (1966; 1963) نسبت داد که در آن علت وجود همبستگی میان مؤلفههای زبانی بررسی شده است. گرینبرگ (1963; 1966) از دو اصل زیربنایی سخن به میان آورده است که به عقیدۀ وی زیربنا و ریشۀ بسیاری از همگانیهای زبانی را میتوان در آنها ردیابی کرد. نخست، اصل غلبۀ[7] یک توالی خاص بر شقی دیگر و دوم، رابطۀ هماهنگ[8] و ناهماهنگ[9] میان اجزای مؤلفههای مختلف (دبیرمقدم، 1392: 29). ردهشناسان از تعامل و رقابت میان اصلها با عنوان انگیزههای رقابتکننده[10] یاد میکنند (Croft, 2003: 64). برایناساس، هرچه یک ردة زبانی از تعداد بیشتری از این قبیل اصلها تبعیت کند، بسامد رخداد آن رده بیشتر خواهد بود (دبیرمقدم، 1392: 32). هاکینز[11] (1983) از دو مفهوم سنگینی[12] و تحرک[13] در تبیینهای ردهشناختی نام برده که مفهوم نخست، ناظر به تعداد هجاها و واژهها در سازههای نحویِ یک واحد دستوری است. به عقیدۀ وی، وابستههای سنگینتر گرایش دارند که پس از هسته واقع شوند و وابستههای سبکتر پیش از هسته. دومین مفهوم، یعنی تحرک نیز، تبیینکنندۀ استثناهایی است که بر دو مفهوم هماهنگی[14] و سنگینی[15] وارد میشود. برایناساس، هاکینز معتقد است در برخی زبانها گرایش آن است که با حرکت برخی وابستهها، ترتیب آنها نسبت هسته از تنوع بیشتری برخوردار باشد و ازاینرو، ترتیبهای هماهنگ، به ترتیبهای ناهماهنگ تبدیل میشوند (Hawkins, 1983: 90). هاکینز تنوع میان ترتیب وابستههای اسمی و هستۀ اسمی را در برخی از زبانها بهعنوان نمونهای مطرح میکند که برمبنای آن، تحرک میتواند بهعنوان تبیینی ردهشناختی مطرح شود. وی چنین استدلال میکند که ترتیب اصلی و اولیه در چنین زبانهایی ترتیب هماهنگ بوده است که در آن همۀ وابستههای اسمی پیش از هسته واقع میشدند، اما در اثر تغییرات تاریخی، صفت با تغییر جایگاه، پس از هسته اصلی قرار گرفته و ترتیب جدید اسم ـ صفت را که ترتیبی ناهماهنگ است پدید آورده است. این در حالی است که در این زبانها بند موصولی همچنان پیش از هستۀ اصلی قرار دارد؛ ازاینرو، میتوان تحرک را اصلی درزمانی[16] تلقی نمود و سنگینی را اصلی تبیینکنندۀ وضعیت همزمانی[17] دانست (Hawkins, 1983: 92-94). از مفاهیم تصویرگونگی[18] و اقتصاد[19] نیز در تبیینهای ردهشناختی بهره گرفته میشود (Croft, 2003: 101-106). این دو مفهوم در حقیقت انگیزههای رقابتکنندهای هستند که برآیند آنها ساختار زبانها را شکل میدهد؛ تصویرگونگی به ارتباط تصویرگونۀ ساخت معنایی ـ مفهومی زبانها از یکسو، و ساخت دستوری آنها از سوی دیگر، دلالت دارد. برایناساس، پیچیدگی در معنا و مفهوم، پیچیدگی در ساختهای دستوری را در پی خواهد داشت که این مسئله خود در تعارض با اصل اقتصاد است. رخدادِ جملۀ شرط قبل از جواب شرط بهعنوان ترتیب معمول در همۀ زبانهای بشری نمونهای از تصویرگونگی در ترتیب واژه است.
گاهی در تبیینهای ردهشناختی از ملاحظات پردازشی ذهن بشر بهره گرفته میشود. میدانیم که در نزدیک به ۹۶ درصد از زبانهای بشری، عامل[20] یا فاعل دستوری[21] پیش از پذیرا[22] یا مفعول دستوری[23] واقع میشود.
هاکینز (1988: 761) اصل تأخرگرههای وابسته[24] را چنین بیان میکند: «هرگاه گرۀ y بهلحاظ معنایی و یا نحوی وابسته به گره x باشد، آنگاه ذهن انسان ترجیح میدهد که x را پیش از y دریافت و پردازش کند». برایناساس، آنچه رخدادِ فاعل قبل از مفعول را در غالب زبانهای بشری تبیین میکند، مستقلبودن عامل یا همان فاعل دستوری و وابستهبودن پذیرا یا مفعول دستوری است.
مقالۀ درایر[25] (1992) یکی از نوشتههای اثرگذار در ردهشناسیِ ترتیب واژه است. درایر در این اثر دو پرسش عمده را مطرح میکند: پرسش نخست آن است که جفتهای همبستگی[26] کداماند و دوم آنکه، چه ویژگیهایی بر رابطۀ بین سازههای همالگو با فعل و سازههای همالگو با مفعول حاکم و ناظر هستند. او در پاسخ به پرسش نخست جفتهای همبستگی را این گونه تعریف میکند:
«اگر ترتیب رخداد جفت x و y بهلحاظ آماری با ترتیب رخداد فعل و مفعول بهلحاظ آماری همبستگی نشان دهد، آنگاه جفت x و y جفت همبستگی خوانده میشود و در این جفتِ همبستگی، x همالگو با فعل و y همالگو با مفعول دانسته میشود» (Dryer, 1992: 82).
درایر با اشاره به تمایل به استفاده از پساضافه[27] در زبانهای دارای ترتیب OV و نیز استفاده از پیشاضافه[28] در زبانهای دارای ترتیب VO، چنین استدلال میکند که جفتِ حروف اضافه و گروه اسمی جفتِ همبستگی است که در آن حروف اضافه همالگو با فعل و گروههای اسمی همراه آنها همالگو با مفعول هستند. در پاسخ به پرسش دوم نیز، درایر با اشکال واردکردن به نظریۀ هسته ـ وابسته، نظریۀ سوی انشعاب[29] را بهعنوان نظریۀ جایگزین لحاظ میکند و معتقد است که در تعیین هسته و وابسته، حتی در مواردی چون صفت و موصوف نیز، گاهی اجماع نظر وجود ندارد.
از میان مطالعات انجامشده در حوزة ردهشناسیِ ترتیب واژه بر روی زبانهای ایرانی که عمدتاً نیز بر زبان فارسی متمرکز بودهاند، میتوان به این موارد اشاره نمود: ثمره (1369)، مرعشی[30] (1970)، طبائیان[31] (1974)، درزی[32] (1996)، کریمی[33] (2005). دبیرمقدم (1392) در کتاب ردهشناسی زبانهای ایرانی با ارائۀ چارچوب نظری بهکارگرفتهشده در پژوهش درایر (1992) و انطباق برخی مؤلفهها با زبان فارسی، 24 مؤلفه زبانی را در دوازده زبان ایرانی بررسی کرده است. صفایی اصل (1394)، رضاپور (1394) و رضایی و خیرخواه (1394) نیز، با درنظرگرفتن این 24 مؤلفه، ترتیب واژه در زبانهای آذربایجانی، سمنانی و لری بویر احمد را بررسی کردهاند.
هدف از مقالۀ حاضر، بررسی ویژگیهای ردهشناختی ترتیب سازهها و ارکان اصلی جمله در گونههای زبانی منطقۀ چرداول است. به بیان دیگر، پرسش اصلی آن است که کدام ویژگیهای ردهشناختی بر اساس مؤلفههای بیستوچهارگانۀ ترتیب واژهها در این زبانها برقرار است و هرکدام از این زبانها به کدام ردة زبانشناختی ترتیب واژهها تعلق دارند. این پرسش از آن جهت اهمیت دارد که در این منطقه تعامل چند زبان و ارتباط آنها با همدیگر مطرح است. یافتن ویژگیهای ردهشناختی ناظر بر چگونگی آرایش و توالی سازهها در تعدادی از زبانها، چه ایرانی و چه غیرایرانی و در سطح زبانهای جهان، ما را از دانستن وضعیت ردهشناختی سایر زبانها بینیاز نمیکند. از همین روست که پایگاه دادگان درایر روزبهروز در حال گسترش است و تعداد زبانهای دخیل در آن از 625 به بیش از 1100 زبان گسترش یافته و در آینده نیز، انتظار میرود تعداد بیشتری را دربرگیرد. گسترش پایگاه دادگان درایر مؤید این نکته است که با دانستن وضعیت این تعداد از زبانها، از نظر وی مسئله تمامشده نیست و این احتمال همواره وجود دارد که با بررسی اشتراکات و افتراقات زبانهای بیشتر، به مسئله و یا نکتهای تازه پی ببریم که تاکنون ممکن است مغفول مانده باشد. از طرفی، بر روی زبانهای چرداول، از این منظر تاکنون مطالعهای صورت نپذیرفته و وضعیت ردهشناختی هر یک از این زبانها و ارتباط و همسویی احتمالی آنها پوشیده مانده است.
چارچوب نظری پژوهش حاضر ۲۴ مؤلفهای هستند که دبیرمقدم (1392) در کتاب ردهشناسی زبانهای ایرانی برگزیده است. بر این مبنا، زبانهای حوضۀ آبریز رود چرداول در استان ایلام از نظر ردهشناسیِ ترتیب واژه بررسی شده و سعی شده در قیاس با زبانهای اروپا ـ آسیا و نیز کل جهان، تصویری واضح از آنها به دست داده شود.
- روش
در قلمرو رود چرداول در استان ایلام، به سه گونه از کردی، لکی و لری تکلم میشود[34]. در این پهنۀ جغرافیایی، گونۀ کردی بیشترین و گونۀ لری کمترین گویشور را دارند. برای هر یک از گونههای زبانی موردمطالعه، مصاحبههای متعددی با گویشوران انجام شد تا از درستی و قابلتعمیمبودن دادههای جمعآوریشده اطمینان حاصل شود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از الفبای آوانگار بینالمللی آوانویسی شدند. در ابتدا، با ارائۀ شواهد زبانی میکوشیم وضعیت 24 مؤلفۀ نشاندهندۀ جفتهای همبستگی را در گونههای زبانی چرداول بررسی نماییم و سپس، با ارائۀ جداول مقایسهای، وضعیت زبانی منطقه را در قیاس با زبانهای اروپا ـ آسیا و نیز جهان نشان دهیم.
- تحلیل دادهها
در این بخش وضعیت 24 مؤلفۀ نشاندهندۀ جفتهای همبستگی را در گونههای زبانی چرداول شامل کردی، لکی و لری بررسی کردهایم.
ـ مؤلفۀ اول: نوع حرف اضافه (پیشاضافه یا پساضافه)
زبانهای بررسیشده در این قلمرو، همگی پیشاضافهای هستند[35]:
ـ من کتاب را به مریم دادم.
کردی
|
1.
|
me
|
ketaw-æ
|
da-m- æ
|
mærjæm
|
|
|
من
|
معرفه ـ کتاب
|
به ـ 1 ش[36] م[37] ـ داد
|
مریم
|
|
لکی
|
2.
|
me
|
ketaw-æ-m
|
da
|
æ
|
mærjæm
|
|
|
|
من
|
1 ش م ـ معرفه ـ کتاب
|
داد
|
به
|
مریم
|
|
لری
|
3.
|
me
|
ketaw-æ
|
da-m
|
wæ
|
mærjæm
|
|
|
|
من
|
معرفه ـ کتاب
|
1 ش م ـ داد
|
به
|
مریم
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ دوم: توالی هستۀ اسمی و بند موصولی
در زبانهای چرداول، جایگاه بند موصولی پس از هستۀ اسمی است:
ـ آنها آن مردی را که آمد، میشناسند.
کردی
|
4.
|
uwan
|
u
|
pja
|
ke
|
hat -ø
|
nas-en=eː
|
|
|
آنها
|
آن
|
مرد
|
که
|
3 ش م ـ آمد
|
واژهبست 3 ش م مفعولی ـ 3 ش ج ـ شناس
|
لکی
|
5.
|
øwnæ
|
æ
|
peja
|
ke
|
hæt-ø
|
mæ-ʃnas-en=eː
|
|
|
آنها
|
آن
|
مرد
|
که
|
3 ش م ـ آمد
|
واژهبست 3 ش مفعولی ـ 3 ش ج[38] ـ شناس ـ اخباری
|
لری
|
6.
|
uno
|
u
|
peja-j-i
|
ke
|
uma-ø
|
meː-ʃnas-en
|
|
|
آنها
|
آن
|
هستهنما[39] (ی موصولی) ـ مرد
|
که
|
3 ش م ـ آمد
|
3 ش ج ـ شناس ـ اخباری
|
ـ مؤلفۀ سوم: توالی مضاف و مضافالیه
جایگاه مضاف، قبل از مضافالیه است. در کردی و لری، عموماً، از هستهنمای -e و /j -ɪ برای نشاندادن رابطۀ مضاف ـ مضافالیه استفاده میشود. لکی غالباً این نشانه را ندارد.
ـ پسرِ برادرِ من
کردی
|
7.
|
kweř -e
|
bera-j-i
|
me
|
|
|
|
هستهنما ـ پسر
|
هستهنما ـ برادر
|
من
|
|
لکی
|
8.
|
kor
|
bera
|
me
|
|
|
|
پسر
|
برادر
|
من
|
|
لری
|
9.
|
kor-e
|
berar-e
|
me
|
|
|
|
هستهنما ـ پسر
|
هستهنما ـ برادر
|
من
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ چهارم: توالی صفت و مبنای مقایسه
در هر سه زبان موردوصف در این منطقه، مبنای مقایسه، هم میتواند قبل از صفت بیاید و هم پس از آن. همانگونه که نمونههای زیر نشان میدهند، læ، e و de که بهترتیب در زبانهای کردی، لکی و لری به معنای «از» هستند و مبنای مقایسه، یعنی «مینا» هم میتوانند پس از صفت بیایند و هم قبل از آن.
ـ کوچکتر از مینا/ از مینا کوچکتر
کردی
|
10.
|
byʧeg-ter
|
læ
|
mina
|
/ læ
|
mina
|
byʧeg-ter
|
|
|
|
تر ـ کوچک
|
از
|
مینا
|
از
|
مینا
|
تر ـ کوچک
|
|
لکی
|
11.
|
goʤær-ter
|
e
|
mina
|
/ e
|
mina
|
goʤær-ter
|
|
|
|
تر ـ کوچک
|
از
|
مینا
|
از
|
مینا
|
تر ـ کوچک
|
|
لری
|
12.
|
biʧeg-ter
|
de
|
mina
|
/ de
|
mina
|
biʧeg-ter
|
|
|
|
تر ـ کوچک
|
از
|
مینا
|
از
|
مینا
|
تر ـ کوچک
|
|
ـ مؤلفه پنجم: توالی فعل و گروه حرفاضافه
همانگونه که از مثالهای (13) تا (18) پیداست، در هر سه زبان، گروه حرفاضافه هم میتواند پیش از فعل بیاید و هم پس از آن. ازاینرو، به هنگام بررسی مقایسهای مؤلفهها در بخش پایانی، همۀ خانههای مربوط به ویژگیهای فعلمیانی و فعلپایانی در بخش پایانی، علامتگذاری میشوند.
ـ مینا بر روی زمین خوابیده بود / خوابیده بود روی زمین
کردی
|
13.
|
mina
|
læ
|
ban-e
|
zeɥ
|
xæf-t-y-g/ø
|
|
|
مینا
|
بر
|
هستهنماـ رو
|
زمین
|
3 ش م ـ بعید ـ گذشته ـ خواب
|
|
14.
|
mina
|
xæf-t-y-g/ø
|
læ
|
ban-e
|
zeɥ
|
|
|
مینا
|
3 ش م ـ بعید ـ گذشته ـ خواب
|
بر
|
هستهنما ـ رو
|
زمین
|
لکی
|
15.
|
mina
|
e
|
ban
|
zæmin
|
howæt-y-ø
|
|
|
مینا
|
بر
|
رو
|
زمین
|
3 ش م ـ بعید ـ خواب
|
|
16.
|
mina
|
howæt-y-ø
|
e
|
ban
|
zæmin
|
|
|
مینا
|
3 ش م ـ بعید ـ خواب
|
بر
|
رو
|
زمین
|
لری
|
17.
|
mina
|
de
|
ri
|
zemi
|
heft-i-j-i
|
|
|
مینا
|
بر
|
رو
|
زمین
|
3 ش م ـ میانجی ـ بعید ـ خواب
|
|
18.
|
mina
|
heft-i-j-i
|
de
|
ri
|
zemi
|
|
|
مینا
|
3 ش م ـ میانجی ـ بعید ـ خواب
|
بر
|
رو
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ ششم: توالی فعل و قید حالت
در زبانهای موردوصف، قید حالت پیش از فعل در جمله قرار دارد.
ـ آنها آهسته میدویدند.
کردی
|
19.
|
uwan
|
jæwaʃ
|
dæwes-ja-n
|
|
|
آنها
|
آهسته
|
3 ش ج ـ استمرار ـ دوید
|
لکی
|
20.
|
øwnæ
|
jawaʃ-æ
|
mæ-dæwe-ja-n
|
|
|
آنها
|
به ـ آهسته
|
3 ش ج ـ نمود ناقص ـ دو ـ استمرار
|
لری
|
21.
|
uno
|
jæwaʃ
|
me:-dæwes-en
|
|
|
آنها
|
آهسته
|
3 ش ج ـ دوید ـ استمرار
|
ـ مؤلفۀ هفتم: توالی فعل اسنادی و گزاره
در هر سه زبان، گزاره پیش از فعل اسنادی قرار دارد.
ـ آن مرد معلم است.
کردی
|
22.
|
u
|
pja
|
moʔælem-æ
|
|
|
آن
|
مرد
|
است ـ معلم
|
لکی
|
23.
|
æ
|
peja
|
moʔælem-æ
|
|
|
آن
|
مرد
|
است ـ معلم
|
لری
|
24.
|
u
|
pija
|
moʔælem-æ
|
|
|
آن
|
مرد
|
است ـ معلم
|
ـ مؤلفۀ هشتم: توالی فعل خواستن و فعل بند پیرو
در زبانهای چرداول، جایگاه فعل «خواستن»، پیش از فعل بند پیرو است.
ـ علی میخواهد برود.
کردی
|
25.
|
æli
|
twa-ɪ(g)
|
be-ʧu-g / ø
|
|
|
علی
|
3 ش م ـ خواه
|
3 ش م ـ رو ـ التزامی
|
لکی
|
26.
|
æli
|
m-e:-ø
|
be-ʧu-ø
|
|
|
علی
|
3 ش م ـ خواه ـ اخباری
|
3 ش م ـ رو ـ التزامی
|
لری
|
27.
|
æli
|
meəː-ha-ø
|
ruw-æ
|
|
|
علی
|
3 ش م ـ خواه ـ اخباری
|
3 ش م ـ رو
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ نهم: توالی موصوف و صفت
در هر سه زبان، جایگاه صفت پس از موصوف است.
ـ مادرِ خوب
کردی
|
28.
|
daleg-e
|
xas
|
|
|
|
هستهنما ـ مادر
|
خوب
|
|
لکی
|
29.
|
daa
|
xu
|
|
|
|
مادر
|
خوب
|
|
لری
|
30.
|
daa/da-ʔe
|
xu
|
|
|
هستهنما ـ مادر
|
خوب
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ دهم: توالی صفت اشاره و اسم
جایگاه صفت اشاره در هر سه زبان، قبل از اسم است. نمونههای (31) تا (36) نمایانگر این مطلب هستند.
ـ آن مرد، آن کوه
کردی
|
31.
|
u
|
pja
|
32.
|
u
|
kɥæ/kyɥæ
|
|
|
آن
|
مرد
|
|
آن
|
کوه
|
لکی
|
33.
|
æ
|
peja
|
34.
|
æ
|
kø-æ
|
|
|
آن
|
مرد
|
|
آن
|
کوه
|
لری
|
35.
|
u
|
pija
|
36.
|
u
|
kø-æ
|
|
|
آن
|
مرد
|
|
آن
|
کوه
|
ـ مؤلفۀ یازدهم: توالی قید مقدار و صفت
در این زبانها، قید مقدار قبل از صفت میآید. نمونههای زیر مؤید این مطلب هستند.
ـ خیلی کوچک
کردی
|
37.
|
færæ
|
byʧeg
|
|
|
خیلی
|
کوچک
|
لکی
|
38.
|
færæ
|
goʤær
|
|
|
خیلی
|
کوچک
|
لری
|
39.
|
færæ
|
biʧeg
|
|
|
خیلی
|
کوچک
|
ـ مؤلفۀ دوازدهم: توالی فعل اصلی و فعل کمکی زمان ـ نمود
سه زبانی که در این منطقه بدانها تکلم میشود، برای بیان زمان آینده و گذشته از فعل کمکی بهره نمیگیرند؛ در گونههای کردی، لکی و لریِ موردبررسی، برای بیان مفهوم آینده، از صورت فعلی زمان حال استفاده میشود. زمان گذشته نیز، به کمک ستاک مجزای خود بیان میشود که ذیل مؤلفۀ هجدهم بدان خواهیم پرداخت.
ـ میروند/ خواهند رفت.
کردی
|
40.
|
ʧ-en
|
|
|
3 ش ج ـ رو
|
لکی
|
41.
|
mæ-ʧ-en
|
|
|
3 ش ج ـ رو ـ اخباری
|
لری
|
42.
|
meː-r-en
|
|
|
3 ش ج ـ روـ اخباری
|
بهمنظور بیان نمود ناقص، هر سه زبان از فعل کمکی پیش از فعل اصلی استفاده میکنند. نمونههای (43) تا (48) معادلهای «داشت مرتب میکرد» و «دارم مینویسم» را در سه زبان منعکس میکنند.
کردی
|
43.
|
daʃt-ø
|
morætæb
|
kerd-iya-ø
|
|
|
3 ش م ـ داشت
|
مرتب
|
3 ش م ـ نشانه استمرار در گذشته ـ کرد
|
|
44.
|
deːr-em
|
nysen-em
|
|
|
|
1 ش م ـ دار
|
1 ش م ـ نویس
|
|
لکی
|
45.
|
daʃt=e
|
morætæb-æ
|
mæ-kerd=e
|
|
|
واژهبست 3 ش م ـ داشت
|
معرفه ـ مرتب
|
واژهبست 3ش م ـ کرد ـ اخباری
|
|
46.
|
deəːr-em
|
mæ-nysen-em
|
|
|
|
1 ش م ـ دار
|
1 ش م ـ نویس ـ اخباری
|
|
لری
|
47.
|
daʃt-ø
|
morætæb
|
me:kerd-ø
|
|
|
3 ش م ـ داشت
|
مرتب
|
3 ش م ـ کرد ـ اخباری
|
|
48.
|
dare-m
|
meː-nisen-em
|
|
|
|
1 ش م ـ دار
|
1 ش م ـ نویس ـ اخباری
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
در زبانهای منطقه چرداول، برای ساختن ماضی بعید از فعل کمکی استفاده نمیشود، بلکه با افزودن وند، صورت ماضی بعید فعل ساخته میشود. این ساختِ معین ذیل مؤلفۀ هجدهم بیشتر توضیح داده شده است.
ـ مؤلفۀ سیزدهم: توالی ادات استفهام و جمله
در منطقۀ چرداول، ادات استفهامی چون «آیا» و مانند آن کاربرد ندارند و عموماً از تغییر آهنگ در سطح جمله برای ایجاد استفهام استفاده میشود.
ـ آیا آن مرد آنجاست؟
کردی
|
49.
|
u
|
pja
|
ha-ø
|
(læ)
|
u-ræ?
|
|
|
آن
|
مرد
|
3 ش م ـ هست
|
در
|
جا ـ آن
|
لکی
|
50.
|
æ
|
peja
|
ha-ø
|
wo-ræ?
|
|
|
|
آن
|
مرد
|
3 ش م ـ هست
|
جا ـ آن
|
|
لری
|
51.
|
u
|
pija
|
ha-ø
|
de
|
u-ʧæ?
|
|
|
|
آن
|
مرد
|
3 ش م ـ هست
|
در
|
جا ـ آن
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مؤلفۀ چهاردهم: توالی پیرونمای بند قیدی/ حرف ربط قیدی و بند
در زبانهای موردبررسی، جایگاه پیرونمای بند قیدی، همواره پیش از بند است. در همگی این زبانها، این پیرونما اختیاری است و میتواند حذف شود.
ـ وقتی که خورشید غروب میکند
کردی
|
52.
|
wæxt-eː
|
(ke/ge)
|
xwær
|
awa
|
bu- g / ø
|
|
|
هستهنما ـ وقت
|
که
|
خورشید
|
ناپدید
|
3 ش م ـ شو
|
لکی
|
53.
|
wæxt-eː
|
(ge)
|
howær
|
awa
|
m-ow-ø
|
|
|
هستهنما - وقت
|
که
|
خورشید
|
ناپدید
|
3 ش م ـ ش ـ اخباری
|
لری
|
54.
|
wæxt-eː
|
(ke)
|
xwær
|
meː-niʃ-æ
|
|
|
هستهنما وقت
|
که
|
خورشید
|
3 ش م ـ نشین - اخباری
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ پانزدهم: توالی حرف تعریف و اسم
در زبانهای چرداول برای معرفه و نکرهسازی از حرف تعریف استفاده میشود که محل وقوع آن پس از اسم است. نمونههای (55) تا (65)، «کتاب» و «دختر» را بهصورت معرفه و نکره در سه زبان موردبررسی نشان میدهند.
کردی
|
55.
|
ketaw-æ(gæ)
|
کتابِ (معرفه)
|
56.
|
dɥæt-æ(gæ)
|
دخترِ (معرفه)
|
|
|
معرفه ـ کتاب
|
|
|
معرف ـ دختر
|
|
|
57.
|
ketaw-ɪ(g)
|
کتابی (نکره)
|
58.
|
dɥæt-ɪ(g)
|
دختری ( نکره)
|
|
|
نکره ـ کتاب
|
|
|
نکره ـ دختر
|
|
لکی
|
59.
|
ketaw-æ
|
کتابِ (معرفه)
|
60.
|
det-æ(kæ)
|
دخترِ (معرفه)
|
|
|
معرفه ـ کتاب
|
|
|
معرف- دختر
|
|
|
61.
|
ketaw-ɪ
|
کتابی (نکره)
|
62.
|
det-ɪ
|
دختری ( نکره)
|
|
|
نکره ـ کتاب
|
|
|
نکره ـ دختر
|
|
لری
|
63.
|
ketaw-æ
|
کتابِ (معرفه)
|
64.
|
doxter-gæ
|
دخترِ (معرفه)
|
|
|
معرفه ـ کتاب
|
|
|
معرف- دختر
|
|
|
65.
|
ketaw-ɪ
|
کتابی (نکره)
|
66.
|
doxter-ɪ
|
دختری ( نکره)
|
|
|
نکره ـ کتاب
|
|
|
نکره ـ دختر
|
|
ـ مؤلفۀ شانزدهم: توالی فعل و فاعل
در تمامی زبانهای چرداول، فاعل پیش از فعل میآید و نمونههای مربوط به مؤلفههای اول، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و چهاردهم این موضوع را نشان میدهند.
ـ مؤلفۀ هفدهم: توالی عدد و اسم
نمونههای (67) تا (72)، «دو کتاب» و «سه مرد» را در گونههای موردوصف منعکس میکنند. این نمونهها نشاندهندۀ آن هستند که در همۀ موارد، عدد قبل از اسم میآید.
کردی
|
67.
|
de
|
ketaw
|
|
68.
|
seː
|
pja
|
|
|
دو
|
کتاب
|
|
|
سه
|
مرد
|
لکی
|
69.
|
dø
|
ketaw
|
|
70.
|
se
|
peja
|
|
|
دو
|
کتاب
|
|
|
سه
|
مرد
|
لری
|
71.
|
dø
|
gelæ
|
ketaw
|
72.
|
se
|
gelæ
|
peja
|
|
|
دو
|
تا
|
کتاب
|
|
سه
|
تا
|
مرد
|
ـ مؤلفۀ هجدهم: توالی وند زمان ـ نمود و ستاک فعل
در زبانهای چرداول، ستاک گذشته و ستاک حال، اغلب دو صورت جداگانه هستند و جز در مواردی اندک، از وندافزایی برای ارتباط دو ستاک حال و گذشته استفاده نمیشود.
ـ آمدم، میآیم
کردی
|
73.
|
hat-em
|
74.
|
tja-m / tjæ-m
|
|
|
|
|
1 ش م ـ آمد
|
|
1 ش م ـ آی
|
|
|
لکی
|
75.
|
hæt-em
|
76.
|
m-a-m
|
|
|
|
|
1 ش م ـ آمد
|
|
1 ش م ـ آ- اخباری
|
|
|
لری
|
77.
|
uma-m
|
78.
|
meː-ja-m
|
|
|
|
|
1 ش م ـ آمد
|
|
1 ش م ـ آ- اخباری
|
|
|
سازوکار زبانهای چرداول در ساختن صورت ماضی نقلی کموبیش مشابه است. در زبانهای کردی، لری و در ساختهای افعال سادۀ زبان لکی، برای ساختن ماضی نقلی، صورت پیبستی فعل ربطی æ= به پایهای افزوده میشود که خود از ستاک گذشته و پسوند مطابقۀ فاعلی ساخته شده است. در افعال مرکب زبان لکی، جزء غیر فعلی میزبان پیبست مطابقه با فاعل است و صورت پیبستی فعل ربطی æ= به جزء فعلی افزوده میشود.
ـ خوردهام، آمدهام
کردی
|
79.
|
xward/ xward– -em=æ
|
80.
|
hat-em=æ
|
|
|
ام - خورد
|
|
ام - آمد
|
لکی
|
81.
|
hward/hward-em=æ
|
82.
|
hæt-em=æ
|
|
|
ام - خورد
|
|
ام - آمد
|
لری
|
83.
|
hærd-em=æ
|
84.
|
uma-m=æ
|
|
|
ام - خورد
|
|
ام - آمد
|
در ساخت صورت ماضی بعید در زبانهای چرداول از وندافزایی استفاده میشود؛ در زبان کردی از افزودن وند- y به ستاک گذشته و سپس، افزودن پسوند مطابقۀ فاعلی گذشتۀ بعید شکل میگیرد. این صورت فعلی در لری به کمک وند - i شکل میگیرد. در فعلهای سادۀ لکی نیز، همین الگوی ساخت وجود دارد، اما در افعال مرکب لکی، پیبست مطابقه با فاعل به جزء غیرفعلی افزوده میشود و پسوند بعیدساز - y به جزء فعلی (همکرد) اضافه میگردد.
ـ رفته بودم، خورده بودم
کردی
|
85.
|
ʧ-y-m
|
86.
|
xward-y-m
|
|
|
1 ش م ـ بعید ـ رفت
|
|
1 ش م ـ بعید ـ خورد
|
لکی
|
87.
|
ʧ-y-m
|
88.
|
hwærd/hwærd-y-m
|
|
|
1 ش م ـ بعید ـ رفت
|
|
1 ش م ـ بعید ـ خورد
|
لری
|
89.
|
ræt-i-j-em
|
90.
|
hærd-i-j-em
|
|
|
1 ش م ـ میانجی ـ بعید ـ خورد
|
|
1 ش م ـ میانجی ـ بعید ـ خورد
|
ـ مؤلفۀ نوزدهم: توالی اسم و تکواژ آزاد ملکی
تکواژ آزاد ملکی بعد از اسم (یا گروه اسمی) قرار میگیرد.
ـ کتابم، دوست خوبمان
کردی
|
91.
|
ketaw-æ-m
|
92.
|
ræfiq-e
|
xas-eman
|
|
|
|
1 ش م ـ معرفه ـ کتاب
|
|
هستهنما ـ دوست
|
1 ش ج ـ خوب
|
|
لکی
|
93.
|
ketaw-æ-m
|
94.
|
ræfiq
|
xu-æ-man
|
|
|
|
1 ش م ـ معرفه ـ کتاب
|
|
دوست
|
1 ش ج ـ معرفه ـ خوب
|
|
لری
|
95.
|
ketaw-em
|
96.
|
ræfiq-e
|
xu-mo
|
|
|
|
1 ش م ـ کتاب
|
|
هستهنما ـ دوست
|
1 ش ج ـ خوب
|
|
ـ مؤلفۀ بیستم: توالی فعل اصلی و فعل(های) کمکی در مفهوم «توانستن»
در زبانهای چرداول، فعل کمکی در مفهوم «توانستن» قبل از فعل اصلی میآید. نمونههای (97) تا (99) این مدعا را در سه زبان نشان میدهند.
ـ میتوانم بخورم
کردی
|
97.
|
tɥæn-em
|
be-xwæ-m
|
|
|
1 ش م ـ توان
|
1 ش م ـ خوردن ـ التزامی
|
لکی
|
98.
|
mæ-tøn-em
|
bæ-hær-em
|
|
|
1 ش م ـ توان ـ اخباری
|
1 ش م ـ خوردن ـ التزامی
|
لری
|
99.
|
meː-tøn-em
|
be-hor-em
|
|
|
1 ش م ـ توان ـ اخباری
|
1 ش م ـ خوردن ـ التزامی
|
ـ مؤلفۀ بیستویکم: توالی متممنما و جملۀ متمم
درکردی، لکی و لری ke متممنماست و همواره قبل از بند پیرو میآید.
کردی
|
100.
|
me
|
zan-em
|
ke
|
æɥ
|
færæ
|
mehræban-æ
|
|
|
من
|
1 ش م ـ دان
|
که
|
او
|
خیلی
|
است ـ مهربان
|
لکی
|
101.
|
me
|
mæ-zan-em
|
ke
|
ow
|
kheile:
|
meːræban-æ
|
|
|
من
|
1 ش م ـ دان ـ اخباری
|
که
|
او
|
خیلی
|
است ـ مهربان
|
لری
|
102.
|
me
|
don-em / dan-em
|
ke
|
u
|
færæ
|
meːræban-æ
|
|
|
من
|
1 ش م ـ دان
|
که
|
او
|
خیلی
|
است ـ مهربان
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ بیستودوم: حرکت پرسشواژه
همانند همه زبانهای ایرانی[40]، در هر سه گونۀ کردی، لکی و لری در منطقهۀچرداول، پرسشواژه در جای خود میماند و حرکت ندارد.
ـ علی کتاب را به کی داد؟
کردی
|
103.
|
æli
|
ketaw-æ
|
da-ø-(-j-æ)
|
ki?
|
|
|
علی
|
معرفه ـ کتاب
|
(به ـ میانجی) ـ 3 ش م ـ داد
|
کی
|
لکی
|
105.
|
æli
|
ketaw-æ
|
da-ø-(-j-æ)
|
ki?
|
|
|
علی
|
معرفه ـ کتاب
|
(به ـ میانجی) ـ 3 ش م ـ داد
|
کی
|
لری
|
107.
|
æli
|
ketaw-æ
|
da-ø
|
ki?
|
|
|
علی
|
معرفه ـ کتاب
|
3 ش م ـ داد
|
کی
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ برای شام چی بخوریم؟
کردی
|
104.
|
era/ra
|
ʃam
|
ʧæ
|
be-xwæ-jm(en)?
|
|
|
برای
|
شام
|
چی
|
1 ش ج ـ خور ـ التزامی
|
لکی
|
106.
|
era
|
ʃam
|
ʧæ
|
bæ-hær-im?
|
|
|
برای
|
شام
|
چی
|
1 ش ج ـ خور ـ التزامی
|
لری
|
108.
|
si
|
ʃom
|
ʧi
|
be-hor-imo?
|
|
|
برای
|
شام
|
چی
|
1 ش ج ـ خور ـ التزامی
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ـ مؤلفۀ بیستوسوم: توالی مفعول و فعل
در هر سه گونۀ زبانی رایج در این منطقه، اگر مفعول گروهی باشد، جایگاه آن قبل از فعل است؛ جملات مربوط به مؤلفههای اول، دوم، سیزدهم و بیستوسوم مؤید این ادعا هستند. اگر مفعول بهصورت بند باشد، پس از فعل واقع میشود؛ جملات مربوط به مؤلفههای هشتم و بیستویکم شواهد این ادعا هستند. ازاینرو، بر اساس این مؤلفه، میتوان این زبانها را هم فعلپایانی قوی دانست و هم فعلمیانی قوی.
ـ مؤلفۀ بیستوچهارم: توالی وند منفیساز و ستاک فعل
عنصر منفیساز، بهصورت پیشوند به ستاک فعل اضافه میشود. نمونههای (109) تا (117) صورتهای معادل برای «نخوابیدند»، «نمیخورد» و «نمیروند» را در سه زبان ارائه میکنند.
کردی
|
109.
|
næ-xaft-en
|
110.
|
njæ-xwæ-ɪ(g)
|
111.
|
njæ-ʧ-en
|
|
|
3 ش ج ـ خواب ـ نفی
|
|
3 ش م ـ خور ـ نفی
|
|
3 ش ج ـ رو ـ نفی
|
لکی
|
112.
|
næ-hwæt-en
|
113.
|
ne-mæ-hær-eː
|
114.
|
ne-mæ-ʧ-en
|
|
|
3 ش ج ـ خواب ـ نفی
|
|
3 ش م ـ خور ـ اخباری ـ نفی
|
|
3 ش ج ـ رو ـ اخباری ـ نفی
|
لری
|
115.
|
næ-xowes-en
|
116.
|
ne-mo-hor-æ
|
117.
|
ne-meː-r-en
|
|
|
3 ش ج ـ خواب ـ نفی
|
|
3 ش م ـ خور ـ اخباری ـ نفی
|
|
3 ش ج ـ رو ـ اخباری ـ نفی
|
- بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رده و ویژگیهای ردهشناختیِ ترتیب سازههای نحوی و نیز، ارکان اصلی جمله در زبانهای منطقه چرداول است، به طوری که با بررسی مؤلفههای بیستوچهارگانه، علاوهبر تعیین ردة هر گونۀ زبانی، تعامل و همسویی میان گونههای زبانی کردی، لکی و لری در منطقهای که بدانها تکلم میشود آشکار گردد. در پژوهش حاضر، ابتدا با استفاده از جداول ارائهشده در پژوهش درایر (1992)، که در آنها وضعیت ردهشناختی هریک از مناطق جهان و نیز کل زبانهای جهان منعکس شده است، جداول مقایسهای (1) تا (6) را ترسیم مینماییم. این جدولها سیمای کلی ردهشناسی ترتیب واژهها را در مقایسۀ زبانهای چرداول با زبانهای اروپا ـ آسیا (که چرداول بدان تعلق دارد) و نیز کل جهان نشان میدهند. در این جدولها، دادههای زبانی منطقۀ چرداول با دادههای ارائهشده توسط درایر (1992) در 19 مؤلفه و نیز پایگاه دادگان درایر در 5 مؤلفه مقایسه شدهاند. در مواردی که میان هستهآغازین[41] و هستهپایانیبودن[42] (راستانشعابی و یا چپانشعابیبودن) مؤلفهها، تناوب وجود دارد (یعنی هردو شق جایز هستند)، هر چهارخانه علامتگذاری شدهاند. در مؤلفۀ (13) نیز، بهعلت موضوعیتنداشتن مؤلفه در این گونهها، هیچ خانهای علامتگذاری نشده است.
جدول 1- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ کردی چرداول در مقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
-
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
11
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
|
*
|
-
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
14
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
*
|
|
|
*
|
|
|
8
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
17
|
جدول 2- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ کردی چرداول در مقایسه با زبانهای جهان
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
-
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
14
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
|
|
*
|
-
|
*
|
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
11
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
|
|
|
*
|
|
|
6
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
19
|
جدول 3- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ لکی چرداول در مقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
-
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
11
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
|
*
|
-
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
14
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
*
|
|
|
*
|
|
|
8
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
17
|
جدول 4- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ لکی چرداول در مقایسه با زبانهای جهان
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
-
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
14
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
|
|
*
|
-
|
*
|
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
11
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
|
|
|
*
|
|
|
6
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
19
|
جدول 5- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ لری در مقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
-
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
11
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
|
|
*
|
-
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
14
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
*
|
|
|
*
|
|
|
8
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
17
|
جدول 6- وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه در گونۀ لری چرداول در مقایسه با زبانهای جهان
|
مؤلفه
رده
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
جمع
|
فعلپایانی قوی
|
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
-
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
*
|
*
|
|
14
|
فعلپایانی ضعیف
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
|
|
|
*
|
-
|
*
|
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
11
|
فعلمیانی ضعیف
|
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
|
|
|
-
|
|
*
|
|
|
|
|
|
|
*
|
|
|
6
|
فعلمیانی قوی
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
-
|
*
|
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
*
|
|
*
|
*
|
19
|
اکنون میتوان با نتایج حاصل از تحلیل دادههای گویشی در پژوهش حاضر، به پرسشهای مطرحشده در خصوص تعیین ردۀ گونههای زبانی چرداول پرداخت. با دقت در دادههای جدولهای (1) تا (6) میتوان دریافت که گونههای زبانی چرداول، موردبهمورد با همدیگر همپوشی دارند. بهبیاندیگر، گونههای زبانی این منطقه درمقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا، در 11 مؤلفه، فعلپایانی قوی هستند و در 14 مؤلفه، فعلپایانی ضعیف. همچنین، در 8 مؤلفه، فعلمیانی ضعیف و در 17 مؤلفه، فعلمیانی قوی هستند. چناچه این مقایسه با تمامی زبانهای جهان انجام شود، در 14 مؤلفه، فعلپایانی قوی هستند و در 11 مؤلفه، فعلپایانی ضعیف. همچنین، در 6 مؤلفه، فعلمیانی ضعیف و در 19 مؤلفه، فعلمیانی قوی هستند. بدینترتیب، گونههای زبانی این منطقه، هم در مقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا (که خود در این گروه قرار دارند) و هم در قیاس با زبانهای جهان، از مؤلفههای فعلمیانی بیشتری برخوردارند.
همانگونه که در بررسی مؤلفههای بیستوچهارگانه مشاهده شد، از منظر ردهشناسی ترتیب واژهها، گونههای زبانی منطقۀ چرداول، همسویی بالایی دارند. نقش این همسویی جغرافیایی وقتی پررنگتر می شود که هریک از این گونهها را با گونهای دیگر از همان زبان مقایسه کنیم. برای مثال، با مقایسۀ ساخت ماضی بعید در گونة لری این منطقه با گونة لری بویراحمد مشاهده میشود که در گونة لری چرداول از وندافزایی استفاده میشود، حال آنکه در لری بویراحمد این ساخت به کمک فعل کمکی صورتبندی میشود (رضایی و خیرخواه، 1394: 49). اگر همین مقایسه را با گونۀ کردی چرداول و گونۀ کردی بانه انجام دهیم، درمییابیم که کردی چرداول نیز، از وندافزایی بهره میگیرد و کردی بانه به کمک فعل کمکی این ساخت را شکل میدهد. میتوان همسویی دو گونۀ کردی و لری چرداول در این ساخت را به جهت استفاده از وند مشاهده نمود. استفاده از وند و یا فعل کمکی برای بیان مفاهیم زمان ـ نمود میتواند مؤلفههای (12) و (18) را تحتتأثیر قرار دهد. با وجود اینکه لکی زبانی اساساً کنایی است و نظام مطابقهای متفاوتی دارد، در ترتیب واژهها با دو گونۀ دیگر در این منطقه همسو است. این همسویی جلوهای است از تأثیرپذیری متقابل گونههای زبانی در یک منطقۀ جغرافیایی که با عنوان ردهشناسی منطقهای[43] از آن یاد میشود.
[1]. linguistic typology
[2]. word order
[3]. observation
[4]. description
[5]. explanation
[6]. Greenberg, J. H.
[7]. dominance
[8]. harmonic
[9]. disharmonic
[10]. competing motivations
[11]. Hawkins, J. A.
[12]. heaviness
[13]. mobility
[14]. harmony
[15]. heaviness
[16]. diachronic
[17]. synchronic
[18]. iconicity
[19]. economy
[20]. agent
[21]. grammatical subject
[22]. patient
[23]. grammatical object
[24]. Dependent Nodes Later
[25]. Dryer, M.
[26]. correlation pairs
[27]. postposition
[28]. preposition
[29]. Branching direction theory
[30]. Marashi, M.
[31]. Tabaian, H.
[32]. Darzi, A.
[33]. Karimi, S.
[34]. دادههای کردی، لکی و لری بهترتیب از روستاهای زنجیرهعلیا، کلنگبُر و حسنگاوداری جمعآوری شدهاند.
- در کردی چرداول، æ به معنای «به» از لحاظ آوایی بههمراه سازۀ قبل از خود، یعنی فعل تلفظ میشود، اما بهلحاظ نحوی با گروه اسمی پس از خود، یعنی «مریم»، تشکیل گروه حرف اضافهای میدهد و ازاینرو، پیشاضافه است.
- 1. اول شخص
- 2. مفرد
[38]. جمع
[39]. headmarker
[40]. ر.ک. دبیرمقدم (1392: 1202)
[41]. head-initial
[42]. head-final
[43]. areal typology