| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,201 |
| تعداد مقالات | 17,935 |
| تعداد مشاهده مقاله | 54,998,864 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,784,230 |
معیارسازی خردهآزمونهای واژگانی ـ معنایی نسخۀ فارسی پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (پی.ام.ای.سی.) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| علم زبان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| دوره 12، شماره 21، فروردین 1404، صفحه 305-334 اصل مقاله (860.29 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ls.2025.86349.1721 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شهلا رقیب دوست* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| دانشیار زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مجموعهای از پژوهشها در تقریباً نیم قرن اخیر نشان دادهاند که علاوهبر نقش تعیینکنندۀ نیمکرۀ چپ در پردازش زبان، نیمکرۀ راست نیز، در پردازش جنبههای مختلف زبانی و ارتباطی نقش دارد. «پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (ام.ای.سی.)» در سال 2004 بهعنوان یک آزمون جامع با هدف ارزیابی چهار مهارت نوایی، واژگانی ـ معنایی، گفتمانی و کاربردشناختی در بیماران آسیبدیدۀ مغزی نیمکرۀ راست طراحی و تدوین شد. در پژوهش حاضر، چهار خردهآزمون مرتبط با مهارت واژگانی ـ معنایی نسخۀ فارسی پروتکل مونترال (پی.ام.ای.سی.)، یعنی روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب)، روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) و قضاوت معنایی، معرفی شده است. در فرایند هنجارسازی این چهار خردهآزمون، عملکرد 150 فرد سالم فارسیزبان در دو گروه سنی 25ـ44 و 45ـ64 سال و دو گروه تحصیلی زیر 12 سال و 12 سال یا بالاتر آموزش رسمی ارزیابی شد. نتایج این پژوهش روایی و پایایی خردهآمونهای پی.ام.ای.سی. را برای سنجش مهارتهای واژگانی ـ معنایی زبان فارسی تأیید کرده است. همچنین، هماهنگ با نتایج پژوهش پیشین درباره مهارت کاربردشناختی پی.ام.ای.سی.، نتایج نشان میدهند که متغیر میزان تحصیلات، در مقایسه با متغیر سن، بهطور معنیداری بر عملکرد آزمودنیها در بیشتر خردهآزمونها اثرگذار بوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| آسیب نیمکرۀ راست؛ نسخۀ فارسی پروتکل مهارتهای ارتباطی مونترال (پی.ام.ای.سی.)؛ خردهآزمونهای واژگانی ـ معنایی؛ معیارسازی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در میانۀ قرن نوزدهم، ماهیت نامتقارن سازماندهی کارکرد مغز نخست توسط مارک دکس[1] و سپس پل بروکا[2] مطرح شد. بااینحال، تقریباً تا نیمۀ دوم قرن بیستم، نیمکرۀ چپ بهعنوان تنها مسئول مهارتهای زبانی و در نتیجه، تنها نیمکرۀ مسئول زبانپریشیِ[3] ناشی از ضایعۀ مغزی شناخته میشد. بنابراین، نظریۀ سوبرتری مغزی[4] نیز با تأکید بر نقش زبانی انحصاری نیمکرۀ چپ ارائه شد و مطابق آن، هیچ نقش زبانیای برای نیمکرۀ راست در نظر گرفته نمیشد. در سال 1959، نخستین بار توجه آیسنسن[5] به نقش نیمکرۀ راست در پردازش زبان معطوف شد و در سالهای بعد با ابداع تکنیکهای تصویربرداری عصبی[6] و ارائۀ نظریههای نوین در حوزۀ زبان و ارتباطات (ازجمله کاربردشناسی زبان[7]، نوای گفتار[8] و گفتمان[9])، کارکرد نیمکرۀ راست نیز، موردتوجه پژوهشگران در حوزۀ اختلالات ارتباطی قرار گرفت. امروزه با اتکا به یافتههای علمی دهههای اخیر میدانیم که ارتباط کلامی فرایند پیچیدهای است که سیستمهای مغزی زیادی را در هر دو نیمکرۀ مغز به فعالیت وامیدارد و پردازش معنایی در نیمکرۀ راست نقش منحصربهفردی در درک زبان و جنبههای خلاق آن دارد (Metuki & Lavidor, 2013). در واقع، چنین مینماید که اگرچه نقش هر نیمکره برای پشتیبانی از زبان لازم است، اما کافی نیست و تعاملات بین دو نیمکره برای تولید طبیعی گفتار و ادراک زبان اجتنابناپذیر هستند (Jabbour et al., 2005)، یا همانطور که براونل[10] (2000) بیان کرده است، نیمکرۀ راست از جنبههای گوناگون نقش مکمل را برای نیمکرۀ چپ ایفا میکند. در دهههای 1980 و 1990، بحث در مورد ماهیت اختلالات ارتباطی «غیرزبانپریشی»[11] فراگیرتر شد. بیماران با دیگر انواع آسیب، شامل ضایعههای کانونی پیشانی[12]، ضربۀ مغزی[13] با ضایعههای پراکنده و چندکانونی[14] متمرکز در قطعههای پیشانی[15] و گیجگاهی[16] دوسویه[17] و افراد دارای مشکلات تباهندگی[18] مانند آلزایمر و زوال عقل پیشگیجگاهی[19] نیز، دارای اختلالات ارتباطیای تشخیص داده شدند که مشابه همان اختلالاتی بودند که به آسیب نیمکرۀ راست نسبت داده میشدند (McDonald, 1993). برپایۀ مشاهدات بالینی، روشن شده است که آسیب به خارج از «ناحیههای سنتی» مغز، مانند آسیب به پشت ناحیۀ بروکا و نیمکرۀ راست، میتواند به برخی اختلالات ارتباطی غیرزبانپریشی در هر یک از جنبههای کاربردشناختی، نوایی، واژگانی ـ معنایی[20]، و گفتمانی بیانجامد و مشارکت اجتماعی بیمار را بهشدت تحتتأثیر قرار دهند؛ برای مثال، فرد آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست[21] ممکن است در تبادلات کلامی مشکل داشته باشد و نتواند با مخاطب خود به دلایلی (مانند تماس چشمی[22] ضعیف، اظهارنظرهای نامناسب یا نامنسجم[23]، تخطی از نوبتگیری[24] و بهکار نبردن کافی از اطلاعات مشترک) بهخوبی ارتباط برقرار کند. آسیبدیدگان نیمکرۀ راست، بهویژه اگر ضایعه آنان در قطعۀ پیشانی قشر مغز[25] باشد، ممکن است در درک مفاهیم طنزآمیز نیز مشکل داشته باشند و در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان ندهند. همچنین، فرد ممکن است در انتقال مفاهیم و عواطف ارتباطی از طریق تغییر و تنظیم آهنگ گفتار نیز دچار اشکال باشد. برای این گونه بیماران، درک کاربردهای زبانی غیرمستقیم و استعاری[26] میتواند دشوار باشد. ازآنجاکه اختلالات ارتباطی ناشی از آسیب پیشپیشانی و نیمکرۀ راست متفاوت از اختلالات واجشناختی، نحوی و معناییای هستند که معمولاً در زبانپریشی دیده میشوند، تشخیص آنها با استفاده از آزمونهای سنتی زبانپریشی امکانپذیر نیست (Côté & Joanette, 2006). به همین دلیل، طراحی و ساخت نسخۀ اصلی پروتکل ام.ای.سی. توسط ژوانت، اسکا و کوته به زبان فرانسه در سال 2004 با این هدف صورت گرفت که کمبود ابزارهای خاص مربوط به ارزیابی تواناییهای گستردهتر ارتباطی را جبران نماید. این پروتکل تاکنون به زبانهای اسپانیایی (Ferreres et al., 2007)، پرتغالی (Fonseca et al., 2008)، ایتالیایی (Tavano et al., 2012) و انگلیسی (Joanette et al., 2015) ترجمه و بومیسازی شده و اعتبار علمی و بالینی آن تأیید شده است (Côté et al., 2004؛ Fonseca et al., 2008). پروتکل ام.ای.سی. در حال حاضر جدیدترین و جامعترین ابزاری است که برای ارزیابی اختلالات نیمکرۀ راست تدوین شده است (Lehman Blake, 2022). نسخۀ کوتاهشده این پروتکل نیز، برای برخی از زبانها در دسترس است (برای مثال، نگاه کنید به Casarin et al., 2020). از پروتکل ام.ای.سی. میتوان برای ارزیابی میزان اختلالات ارتباطی بیماران دچار آسیبهای مختلف دستگاه عصبی در سطوح گفتمانی، نوایی، واژگانی ـ معنایی و کاربردشناختی استفاده کرد. سکتۀ عروقی مغزی[27] یکی از شایعترین علل ضایعات کانونی نیمکرۀ راست است و تومورهای مغزی نیز در رتبۀ بعد از آن قرار دارند. ضایعات پراکندهتر، مانند صدمات ناشی از ضربۀ سر یا بیماریهای تباهندگی ـ عصبی، مانند آلزایمر، پارکینسون، یا زوال عقل پیشگیجگاهی هم میتوانند به بروز اختلالات ارتباطیای منجر شوند که برپایۀ ام.ای.سی. قابلسنجش هستند. همچنین، این ابزار میتواند برای ارزیابی اختلالات زبانپریشی خفیف ـ متوسط[28]، که متعاقب آسیب به نیمکرۀ چپ رخ میدهند، نیز مفید باشد. بدیهی است که بررسی این اختلالات در بیماران بهمنظور پیشبرد مدیریت و مشاورۀ بالینی بسیار اهمیت دارد و هدف پروتکل ام.ای.سی. توصیف و تشخیص نظاممند این اختلالات در محیطهای بالینی است. پژوهشهای انجامشده روی بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست نشان دادهاند که جنبههای مختلف پردازش واژگانی ـ معنایی زبان میتوانند درپی صدمه مغزی دچار آسیب شوند. بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست معمولاً در گفتگو اختلال نامپریشی[29] نشان نمیدهند و بهطورکلی، در انجام تکالیفی مانند نامیدن همگرا[30] موفق هستند. بااینهمه، بسیاری از این بیماران در اجرای تکالیفی که مستلزم پردازش معنایی واگرا[31] باشند، دچار اختلال معنایی هستند (Kahlaoui et al., 2008; Tompkins et al., 2008)؛ برای نمونه، در یک آزمون روانی گفتار[32]، که در آن میبایست حداکثر واژهها بر اساس یک معیار معین تولید میشدند، بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست به فعالسازی پیوندهای معنایی فرعی و نامیدن واژههایی که پیشنمونه نبودند و با یکدیگر ارتباط قوی نداشتند، گرایش نشان میدادند (Tompkins et al., 2008). همچنین، بهرغم برخی نتایج متناقض در مطالعات صورتگرفته، مشخص شده است که بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست ممکن است در تکلیف نامیدن برپایۀ معیار معنایی یا صوری اختلال نشان دهند؛ این اختلال در نبود معیار مشخصی، یعنی بهصورت تکلیف روانی گفتار بدون محدودیت، میتواند شدیدتر باشد (Beausoleil et al., 2003). توانایی افراد آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست ممکن است در برقراری پیوندهای معنایی میان واژهها نیز کاهش یابد (Beeman & Chiarello, 1998). این مشکلات بهویژه زمانی آشکارتر میگردد که از بیماران خواسته میشود تا واژههایی را بهمنظور توضیح روابط معنایی میان آنها در مقولهای خاص (مانند سبزیجات و لوازم آشپزخانه) بازیابی کنند (Myers & Brookshire, 1995). درمجموع، میتوان گفت که نقایص واژگانی ـ معنایی بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست بیشتر در طی پردازش واژههای منفرد با درجۀ عینیت[33] پایین و بسامد پایین مشاهده میشود (Joanette & Goulet, 1991). باتوجهبه اهمیت تدوین پروتکل ام.ای.سی. در زبانهای مختلف، هدف پژوهش حاضر آن است که نتایج بهدستآمده از فرایند معیارسازی خردهآزمونهای مربوط به بخش مهارت واژگانی ـ معنایی پروتکل در زبان فارسی ارائه شود. در پروتکل ام. ای. سی.، خردهآزمونهای روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب)، روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) و قضاوت معنایی[34] برای این منظور طراحی شدهاند.
دی[35] (1977) با استفاده از تکلیف تصمیمگیری واژگانی[36] به ارزیابی کارکرد نیمکرۀ راست با استفاده از روش بررسی میدان دیداری[37] پرداخت. نتایج وی نشان داد که نیمکرۀ راست توانایی تشخیص و طبقهبندی اسامی عام عینی را دارد، اما در پردازش اسمهای انتزاعی بهطور چشمگیری کمتوان است و احتمالاً پردازش این نوع اسمها فقط توسط نیمکرۀ چپ صورت میگیرد. ژوانت و گوله[38] (1986) با بررسی عملکرد 35 بیمار سکتۀ مغزی نیمکرۀ راست در تکلیف روانی گفتار دریافتند که این بیماران عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه کنترل داشتند و این مشکل فقط زمانی مشاهده میشد که معیار تولید واژهها معنایی بود، نه صوری. به نظر این پژوهشگران، نتایج بهدستآمده دال بر نقش نیمکرۀ راست در جنبههای معنایی پردازش واژگانی نیست، بلکه به این معنی است که یکپارچگی[39] کارکرد هر دو نیمکره برای پردازش جنبههای معنایی زبان ضروری به نظر میرسد، درحالیکه یکپارچگی نیمکرۀ چپ برای جنبههای صوری پردازش واژگانی ـ معنایی کافی است. ژوانت و همکاران (1988) خطاها و نیز مدتزمان تولیدات گفتاری 35 آزمودنی آسیبدیدۀ عروقی نیمکرۀ راست و 20 آزمودنی کنترل را در تکلیف معنابنیاد نامیدن واژه[40] تحلیل کردند. یافتهها نشان دادند که میان این دو گروه، تفاوتی از نظر تعداد خطاهای تولیدشده و الگوهای نوع خطا وجود نداشت. بااینهمه، این نتایج همچنین بیانگر آن بودند که کاهش روانی کلام برای معیار معنایی در آسیبدیدگان نیمکرۀ راست تنها پس از 30 ثانیۀ اول تولید ظاهر میشد. مطابق این نتایج، کاهش تولید واژه در بیماران، ناشی از عواملی مانند درجاماندگی[41] و ناخودانگیختگی[42] نیست، بلکه نشانگر مشکلاتی در فرایندهای کمتر خودکار است که سازماندهی معنایی را ممکن میسازد. دلیل آن میتواند این باشد که فرایندهای پویش[43] واژگانی دچار اشکال شدهاند و یا این که وجود اختلال معنایی جداگانهای[44] مانع از پویش کارآمد میشود. با توجه به این که بهرهگیری کارآمد از دانش معنایی برای کارکرد واژگانی ـ معنایی مهم است، نتایج حاصل نشان میدهند که نیمکرۀ راست در برخی جنبههای پردازش واژگانی ـ معنایی، که برای تولید گفتار ضروری هستند، نقش دارد. در پژوهش رینویل و همکاران[45] (1995)، عملکرد 20 بیمار (10 بیمار آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست و 10 بیمار آسیبدیدۀ نیمکرۀ چپ) با آسیب یکطرفۀ کانونی مغز (علتشناسی عروقی) در آزمون تصمیمگیری واژگانی و قضاوت معنایی با عملکرد 20 بیمار بستری بهعنوان گروه کنترل، که از نظر عصبشناختی سالم بودند، در پردازش واژههای عینی و انتزاعی مقایسه شد. نتایج بهدستآمده حاکی از آن بود که پردازش واژگانی ـ معنایی کلمات عینی مستلزم یکپارچگی عملکرد نیمکرۀ راست نیست. در هیچ یک از دو تکلیف، نقصی در عملکرد گروه آسیبدیدۀ راست مشاهده نشد که نشان میدهد نیمکرۀ راست، آنچنان که در برخی پژوهشهای میدان دیداری تقسیمشده مشاهده شده است، نمیتواند بهطور عادی در پردازش واژههای عینی دخیل باشد. میانگین عملکرد گروه آسیبدیدۀ چپ پایینتر از میانگین گروه کنترل بود و این یافته میتواند صرفاً نشاندهندۀ حساسیت بیشتر پردازش واژههای انتزاعی به اختلالات مربوط به آسیب نیمکرۀ چپ باشد. رینویل و همکاران (1995) نبود اختلال در گروه آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست را تا حدی ناشی از ناهمگنبودن این بیماران میدانند. از نظر آنان، احتمالاً همۀ بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست دارای اختلال واژگانی ـ معنایی نیستند و آنانی هم که دچار این اختلال هستند، ممکن است دیگر نشانههای عصب ـ روانشناختی[46] را در مرحلۀ حاد[47] بیماری نشان داده باشند. گوله و همکاران (1997) در بررسی عملکرد 15 بیمار فرانسویزبان آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست در آزمون روانی واژه، شامل شش مقولۀ معنایی (حیوان، لباس، ورزش، سبزیجات، ابزار و اسلحه) و شش معیار خطی (P، M، T، V، L و N)، دریافتند که بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست در هر دو معیار خطی و معنایی، واژههای پذیرفتنیِ کمتری نسبت به گروه کنترل تولید کردند و این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. یافتههای این پژوهش همچنین نشان دادند که اگرچه عملکرد بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست از نظر روانی واژه[48] با معیار خطی اندکی ضعیفتر از عملکرد آنان در تکلیف معیارهای معنایی بود، اما این تفاوت، برخلاف پژوهش ژوانت و گوله (1986)، معنیدار نبود. در مجموع، گوله و همکاران (1997) نتیجه گرفتند که نیمکرۀ راست نقش مهمی در تکلیف روانی واژه دارد و بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست از نظر معیارهای معنایی ـ خطی واژهها گسستگی[49] در عملکرد خود نشان نمیدهند. مارانگولو و همکاران[50] (2003) گزارشی از دو بیمار با ضایعات بسیار مشابه نیمکرۀ راست ارائه کردهاند که اختلال زبانپریشی نداشتند، اما ناتوانی خاصی در تولید عناصر اشتقاقی نشان میدادند. اگرچه هر دو بیمار در تولید تصریفات فعلی مشکلی نداشتند، اما دچار نقص خاصی در تولید اسمهای مشتق از فعلها بودند. این اشکال در استخراج اسمها از دیگر مقولههای دستوری مانند صفات وجود نداشت. هر دو بیمار در اکثر موارد صورت صفت مفعولی فعل را جایگزین اسم مشتق میکردند. این یافته میتواند شاهدی بر نقش نیمکرۀ راست در حوزۀ صرف اشتقاقی شمرده شود. پاسری[51] و همکاران (2015) با هدف بررسی میزان فعالیت دو نیمکرۀ راست و چپ مغز در پردازش مقولۀ معنایی واژهها، آزمایشی را روی 15 دانشجوی سالم بومی ایتالیاییزبان اجرا کردند. محرکها شامل دو دسته بودند؛ یک دسته اسمهایی که اعضای عادی مقولۀ معنایی موردنظر بودند و دستۀ دیگر اسمهای غیرعادی که از نظر مشخصههای معنایی ارتباط کمتر یا ضعیفتری با دیگر اعضای عادی آن مقوله داشتند. برای انجام این پژوهش، تکنیک تحریک مغناطیسی فراجمجمهای[52] اجرا شد تا میزان فعالیت برخط[53] ناحیۀ ورنیکه و ناحیۀ متناظر آن را در نیمکرۀ راست در طی تکلیف کلامی عضویت مقولهای[54] اندازهگیری کنند. نتیجه کلی آن بود که هر دو نیمکره در مقولهبندی اسمهای عادی دخالت دارند، اما نیمکرۀ راست در مقولهبندی معنایی اسمهای غیرعادی نقش بیشتری دارد. پتل[55] و همکاران (2018) با استفاده از روش میدان دیداری تقسیمشده، الگوی فعالیت نیمکرهای را در تحلیل ابهام واژگانی در 31 نوجوان و 41 بزرگسال جوان عبریزبان ارزیابی کردند. آزمودنیها در یک تکلیف قضاوت معنایی جفتواژهها شرکت کردند که واژۀ اول مبهم بود و واژۀ دوم به معنی اصلی و یا فرعی آن مربوط میشد. در هیچیک از دو گروه، تفاوتی از نظر عملکرد میدانهای دیداری در وضعیت معنی اصلی مشاهده نشد. بااینهمه، در وضعیت معنی فرعی، نوجوانان کندتر از بزرگسالان در میدان دیداری چپ/نیمکرۀ راست پاسخ دادند. این نتایج نشان میدهند که نقش نیمکرۀ راست در جستجوی معنایی وسیعتر معانی دور در نوجوانی قویتر میشود، که میتواند به رشد بارز زبان استعاری در طی این دوره مربوط باشد. در پژوهش ترابی (1399)، 9 بیمار (7 مرد و 2 زن) فارسیزبان آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست ناشی از حادثۀ عروقی مغز به همراه 9 نفر فرد سالم شرکت کردند و با استفاده از تکالیف واژگانی ـ معنایی «نسخۀ فارسی پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (پی.ام.ای.سی.)» بررسی شدند. نتایج این تحقیق نشان دادند که عملکرد گروه بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست ناهمگنتر از عملکرد گروه کنترل بود. علاوهبراین، اثر آسیب نیمکرۀ راست بر مهارتهای واژگانی ـ معنایی بیماران بهطور مستقیم مشاهده شد. مدرسیتهرانی و همکاران (1400) در بررسی 5 بیمار آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست فارسیزبان از خردهآزمونهای واژگانی ـ معنایی «نسخۀ فارسی پروتکل مهارتهای ارتباطی مونترال (پی.ام.ای.سی.)» استفاده کردند و نشان دادند که آسیب به نیمکرۀ راست، بهویژه لوب گیجگاهی و کپسول داخلی عقدههای قاعدهای، میتواند پردازش واژگانی ـ معنایی را در بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست فارسیزبان مختل نماید. دادههای آنان همچنین حاکی از آن بود که بیماران در همۀ خردهآزمونهای مهارت واژگانی ـ معنایی پروتکل پی.ام.ای.سی. به یک میزان دچار اختلال نشده بودند.
در این بخش به بررسی روش پژوهش اشاره میشود. در ابتدا، اطلاعاتی در مورد آزمودنیهای پژوهش ارائه میشود. در دو بخش بعدی، به ابزارهای پژوهش و روال اجرای آزمون اشاره میشود. 3ـ1. آزمودنیها به منظور هنجارسازی نسخۀ فارسی پروتکل ام.ای.سی.، 150 نفر ارزیابی شدند. همۀ آزمودنیها تکزبانه فارسی، راستدست و باسواد بودند و هیچیک سابقۀ بیماریهای روانی، اعتیاد و اختلالات عصبشناختی نداشتند (جدول 1). این آزمودنیها در دو گروه سنی (25 تا 44 ساله و 45 تا 64 ساله) و همچنین، به دو گروه تحصیلیِ با تحصیلات رسمی کمتر از 12 سال (البته با سواد خواندن و نوشتن) و تحصیلات رسمی 12 سال یا بیشتر طبقهبندی شدند. جدول 1. توزیع جمعیت نمونه برحسب سن و تحصیلات
3ـ2. ابزار پژوهش در سال 2004، «پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (پروتکل ام. ای. سی.)» توسط ژوانت و همکاران با هدف ارزیابی مهارتهای ارتباطی (نوایی، واژگانی ـ معنایی، گفتمانی و کاربردشناختی) بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست برای زبان فرانسه طراحی شد. این پروتکل از 14 خردهآزمون تشکیل شده است: 1. پرسشنامۀ آگاهی از اختلالات 2. گفتمان محاورهای 3. تفسیر استعاره 4. روانی گفتار بدون محدودیت 5. نوای گفتار: درک 6. نوای گفتار: تکرار 7. گفتمان روایتی: (الف: بازگویی پاراگرافبهپاراگراف داستان)، (ب: بازگویی کامل داستان)، (پ: ارزیابی درک داستان) 8. روانی گفتار با معیار املایی (ب) 9. آهنگ احساسی گفتار: درک 10. آهنگ احساسی گفتار: تکرار 11. تفسیر کنش گفتاری 12. روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) 13. آهنگ احساسی گفتار: تولید 14. قضاوت معنایی. در پژوهش حاضر، برای ارزیابی مهارت ارتباطی واژگانی ـ معنایی از چهار خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب)، روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) و قضاوت معنایی استفاده شده است. هدف خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت، ارزیابی توانایی بهرهگیری از حافظۀ واژگانی ـ معنایی در حین تولید آزاد واژهها، بدون هیچ محدودیت معنایی و املایی است. خردهآزمون روانی گفتار با معیار املایی (ب)، با هدف ارزیابی توانایی بهرهگیری از حافظۀ واژگانی ـ معنایی در بازیابی واژهها با محدودیت املایی و خردهآزمون روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک)، با هدف ارزیابی توانایی بهرهگیری از حافظۀ واژگانی ـ معنایی در هنگام بازیابی واژهها با معیارهای معنایی خاص اجرا میشوند. هدف خردهآزمون قضاوت معنایی نیز، ارزیابی توانایی تشخیص روابط معنایی میان واژهها و توضیح روشن آنها است. در تکلیف روانی گفتار بدون محدودیت، از شرکتکننده خواسته میشود که چشمهای خود را بسته و در مدت 2 دقیقه و 30 ثانیه هر تعداد واژهای را که میتواند (بهجز اعداد و اسامی خاص) بگوید. در خردهآزمون روانی گفتار با معیار املایی، آزمودنی باید چشمهای خود را ببندد و در مدت 2 دقیقه هر تعداد واژهای را که با حرف «ب» آغاز میشود (بهجز اعداد و اسامی خاص)، تولید کند. در خردهآزمون روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) نیز، آزمودنی باید با چشمهای بسته در مدت 2 دقیقه هر تعداد پوشاکی را که میتواند، نام ببرد. در خردهآزمون قضاوت معنایی، 24 جفتواژه به آزمودنی ارائه میشود که از میان آنها، 12 جفتواژه از طریق پیوند معنایی همشمولی (مقوله معنایی یکسان) به هم مربوط میشوند. همۀ واژهها در دو جفت متفاوت قرار میگیرند. در یک جفت، واژهها از طریق رابطۀ معنایی پیوند مییابند، درحالیکه در جفت دیگر، رابطۀ معنایی میان واژهها وجود ندارد. آزمودنی باید تشخیص دهد که این جفتواژهها رابطۀ معنایی همشمولی با یکدیگر دارند یا خیر، و اگر دارند، آن دو واژه به کدام مقولۀ معنایی تعلق دارند. 3ـ3. روال اجرای پژوهش چهار خردهآزمون پروتکل پی. ام. ای. سی.، یعنی روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب)، روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) و قضاوت معنایی، روی تمامی 150 آزمودنی با ترتیب یکسان اجرا شد. کلیۀ پاسخها با استفاده از یک دستگاه ضبط صدا (SONY Stereo IC Recoder ICD-UX560F، چین) ضبط میشد و نمرهگذاری در دو مرحله و برپایۀ معیارهای آزمون اصلی در زبان فرانسه به انجام رسید: در مرحلۀ اول، آزمونگر برای هر یک از پاسخهای آزمودنی امتیازی در نظر میگرفت و در مرحلۀ بعد، ضمن گوشدادن به فایل صوتی، امتیازات را براساس راهنمای نمرهگذاری کنترل میکرد.
بررسی روانسنجی[56] در آغاز روی پروتکل اصلی، پروتکل ام.ای.سی. (2004)، انجام شد و تحلیلهای پایایی و روایی کیفیت آن را تأیید کرد. مقایسههای بعدی با نسخههای بومیسازیشده برای زبانهای دیگر، این اطمینان را ایجاد میکنند که ویژگیهای روانسنجی در همۀ آنها مشابه است (Côté et al., 2004 & Fonseca et al., 2008). در ادامه، خلاصهای از نتایج اصلی تحلیلهای روانسنجی مربوط به روایی و پایایی خردهآزمونهای مربوط به بخش واژگانی ـ معنایی نسخه فارسی پروتکل ام.ای.سی. ارائه میشود. 4ـ1. روایی در پژوهش حاضر، برای بررسی روایی «نسخۀ فارسی پروتکل مهارتهای ارتباطی مونترال (پی.ام.ای.سی.)» از دو معیار نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) استفاده شد. سه پرسشنامه در مورد میزان روایی هر سؤال بر اساس ضرورت، مرتبطبودن و صوریبودن به 25 نفر از صاحبنظران زبانشناس داده شد. برپایۀ پژوهش حاجیزاده و اصغری (1390)، بهمنظور تأیید روایی، نمرۀ CVR باید حداقل 37/0 و نمرۀCVI باید 79/0 برای 25 نفر باشد. برای پرسشنامۀ ضرورت، مقدار دو معیار CVR و CVI حداقل بهترتیب 60/0 و 80/0، برای پرسشنامۀ مرتبطبودن 76/0 و 88/0 و برای پرسشنامۀ صوری 583/0 و 792/0 برای هریک از سؤالات بهصورت جداگانه به دست آمدند. مقادیر بهدستآمده برای این سه پرسشنامه نشاندهندۀ روایی سؤالات آنها است. علاوهبر بررسی روایی هریک از سؤالات بهصورت جداگانه، مقدار دو معیار CVR و CVI بهصورت کلی برای سؤالات سه پرسشنامه نیز، محاسبه شد. برای کل سؤالات پرسشنامۀ ضرورت، مقدار CVR و CVI بهترتیب 885/0 و 943/0، برای پرسشنامۀ مرتبطبودن 905/0 و 953/0 و برای پرسشنامۀ صوریبودن 854/0 و 928/0 به دست آمدند. این مقادیر نیز، حاکی از روایی بالای سه پرسشنامه است. جدولهای 2 تا 4 نتایج بررسی روایی محتوایی پروتکل پی.ام.ای.سی. را نشان میدهند. جدول 2. بررسی روایی محتوایی برای پرسشنامۀ ضرورت
جدول 3. بررسی روایی محتوایی برای پرسشنامۀ مرتبطبودن
جدول 4. بررسی روایی محتوایی برای پرسشنامۀ صوری
4ـ2. پایایی همسانی درونی برای خردهآزمونهای پی.ام.ای.سی. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ[57] اندازهگیری شد. خردهآزمونهای روانی گفتار (بدون محدودیت، با معیار املایی و با معیار معنایی) بررسی نشدند، زیرا نمرههای آنها برای این تحلیل مناسب نبودند. در خردهآزمون باقیمانده، یعنی قضاوت معنایی، آلفای کرونباخ مجموع قضاوتها 73/0 بود. همسانی درونی برای مجموع توضیحات این خردهآزمون هم 77/0 محاسبه شد. نتایج نشان دادند که آلفای کرونباخ بین 7/0 و 9/0 بود. جدول 5 نتایج آلفای کرونباخ را برای این خردهآزمون نشان میدهد. جدول 5. آلفای کرونباخ برای خردهآزمون قضاوت معنایی
4ـ3. تأثیر متغیر سن و تحصیلات بر عملکرد آزمودنیها برای بررسی اثر دو متغیر سن و تحصیلات بر نتایج هریک از خردهآزمونهای بخش واژگانی ـ معنایی، آزمون تیمستقل[58] در سه سطح (05/0، 01/0 و 001/0) به اجرا درآمد. در جدول 6، آزمودنیها در دو گروه سنی (۲۵-۴۴ و ۴۵-۶۴ سال) و دو سطح تحصیلات رسمی (کمتر از 12 سال و ۱۲ سال یا بیشتر) درنظر گرفته شدهاند. در خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت، هیچ گونه اثر معناداری از سن یا تحصیلات بر عملکرد آزمودنیها مشاهده نشد. این یافته نشان میدهد که توانایی تولید گفتار در شرایط بدون محدودیت، در این دو گروه سنی، مستقل از سن و میزان تحصیلات است. در خردهآزمون روانی گفتار با معیار املایی (ب) نیز، اثر متغیر سن در هیچکدام از دو گروه تحصیلی معنادار نیست، اما تحصیلات نقش چشمگیری بر عملکرد آزمودنیها داشته است. در گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال، تفاوت میان افراد با تحصیلات کمتر از 12 سال و 12 سال یا بیشتر بسیار معنادار (سطح 001/0) بوده و در گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سال نیز معنادار (سطح 01/0) گزارش شده است. این نتایج نشان میدهند که تحصیلات رسمی، بهویژه در گروه جوانتر، تأثیر محسوسی بر تولید گفتار با معیار املایی (ب) داشته است. در خردهآزمون روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) هم هیچ اثر معناداری از متغیر سن در دو گروه تحصیلی دیده نشده است، اما نقش تحصیلات در هر دو گروه سنی بسیار معنادار (001/0) گزارش شده است. این امر حاکی از آن است که سطح بالاتر آموزش رسمی، صرفنظر از سن، موجب افزایش اهمیت معیار معنایی و توجه بیشتر به آن در تولید گفتار میشود. در نهایت، در خردهآزمون قضاوت معنایی، اثر متغیر سن در گروه با تحصیلات کمتر از 12 سال معنادار نیست، اما در گروه با تحصیلات 12 سال یا بالاتر، معنادار (05/0) گزارش شده است. این یافته میتواند نشان دهد که افراد تحصیلکرده با افزایش سن، توانایی بیشتری در قضاوت معنایی خود نشان میدهند. از سوی دیگر، اثر تحصیلات فقط در گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال معنادار (05/0) بوده و در گروه سنی بالاتر معنادار نبوده است. این تفاوت میتواند بیانگر آن باشد که عامل تحصیلات در دو دهۀ اول بزرگسالی تأثیر قویتری دارد، اما در سالهای بعدی این تأثیر کاهش مییابد. بهطور کلی، نتایج حاضر نشان میدهند که تحصیلات عالیتر رسمی، بهویژه در زمینههای مربوط به تولید گفتار با معیار املایی و معنایی، اثر بارزتری بر عملکرد زبانی آزمودنیهای این پژوهش داشته است. در مقابل، جدول 6. اثر متغیر سن و تحصیلات در هر خردهآزمون
برپایۀ پژوهشهای متعددی که در زبانهای مختلف انجام شدهاند، این یافته پذیرفته شده است که تواناییهای زبانی و ارتباطی افراد در نتیجۀ بروز آسیب به نیمکرۀ راست و نیز، برخی نواحی غیرسنتی زبانی میتواند دستخوش اختلال و نابسامانی شود. توانمندیهای واژگانی ـ معنایی نیز، ازجمله مهارتهایی هستند که متعاقب صدمه به نیمکرۀ راست به شکلهای گوناگون دچار اختلال میشوند. هدف از تدوین نسخۀ اولیۀ «پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (ام.ای.سی.)» (Joanette et al., 2004) به زبان فرانسه نیز، آن بود که انواع مهارتهای ارتباطی بیماران آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست را ارزیابی کند. این پروتکل، که تاکنون جامعترین و دقیقترین ابزار برای سنجش تواناییهای ارتباطی نیمکرۀ راست شمرده میشود، در طی دو دهۀ گذشته به چندین زبان دیگر ازجمله فارسی نیز، ترجمه و هنجاریابی شده است. در پژوهش حاضر، نحوۀ بومیسازی و معیارسازی خردهآزمونهای واژگانی ـ معنایی نسخۀ فارسی پروتکل معرفی شده است. این خردهآزمونها (روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب)، روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) و قضاوت معنایی) روی 150 آزمودنی راستدست تکزبانۀ فارسی (دو گروه سنی 25-44 و 45-64 سال و دو گروه تحصیلی دارای کمتر از 12 سال و 12 سال یا بیشتر تحصیلات رسمی)، که سابقۀ آسیب مغزی نداشتند، به اجرا درآمدند و معیارسازی شدند. دادههای بهدستآمده از اجرای این خردهآزمونها با استفاده از آزمون آماری تیمستقل ارزیابی شدند و نمرۀ هشدار مرتبط با هر خردهآزمون تعیین شد. تحلیلهای روانسنجی مربوط به روایی چهار خردهآزمون نسخۀ فارسی پروتکل با توجه به دو معیار روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) صورت گرفت. به این منظور، سه پرسشنامه دربارۀ میزان روایی هر سؤال بر اساس ضرورت، مرتبطبودن و صوریبودن به متخصصان زبانشناس داده شد. تحلیل مقادیر بهدستآمده از این سه پرسشنامه، روایی سؤالات آنها را تأیید کرد. بررسی روایی سؤالات، هم بهصورت جداگانه و هم بهصورت کلیِ مقدار دو معیار CVR و CVI برای سؤالات سه پرسشنامه انجام شد. درنهایت، هر دو نوع مقادیر حاصل، روایی بالای سه پرسشنامه را تأیید کردند. بررسی روانسنجی مربوط به پایایی نیز، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای خردهآزمون قضاوت معنایی انجام شد که نتیجه آن مؤید پایایی این خردهآزمون بود. در این پژوهش، تأثیر متغیر سن و تحصیلات بر عملکرد آزمودنیها در هر یک از خردهآزمونها نیز بررسی شد. یافتهها نشان دادند که متغیر سن در گروه آزمودنیهای با کمتر از 12 سال تحصیلات رسمی، در هیچیک از خردهآزمونها تأثیر معنیداری نداشته است. همچنین، اثر این متغیر در گروه افراد با 12 سال تحصیلات رسمی یا بیشتر در سه خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت، روانی گفتار با معیار املایی (ب) و روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) نیز معنیدار نبوده است و تنها در خردهآزمون قضاوت معنایی بهطور معنیداری مشاهده شده است. از سوی دیگر، با تحلیل دادهها مشخص شد اثر متغیر تحصیلات (کمتر از 12 سال و 12 سال یا بیشتر آموزش رسمی) در گروه سنی 25ـ44 سال فقط در خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت معنیدار نبوده، اما در خردهآزمونهای روانی گفتار با معیار املایی (ب) و روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) بسیار معنیدار بوده است. متغیر تحصیلات در خردهآزمون قضاوت معنایی در گروه سنی 25ـ44 سال نیز معنیدار گزارش شده است. تحلیل بیشتر دادهها این نتیجه را به دست داد که تأثیر متغیر تحصیلات در گروه سنی 45ـ64 سال در خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت و خردهآزمون قضاوت معنایی معنیدار نبوده، اما تأثیر آن در خردهآزمون روانی گفتار با معیار معنایی (پوشاک) با سطح معنیداری بسیار بالا و در خردهآزمون روانی گفتار با معیار املایی (ب) با سطح معنیداری بالا کاملاً مشهود بوده است. برپایۀ نتایج این پژوهش، بهطور کلی، میتوان گفت که روایی هر چهار خردهآزمون و پایایی خردهآزمون قضاوت معنایی نسخۀ فارسی پروتکل برای ارزیابی مهارت واژگانی ـ معنایی آزمودنیهای بزرگسال سالم فارسیزبان تأیید میشود. افزونبر آن، این نتایج نشان میدهند که متغیر میزان تحصیلات بیشتر از متغیر سن بر مهارت ارتباطی واژگانی ـ معنایی این آزمودنیها در همۀ خردهآزمونها، بهجز خردهآزمون روانی گفتار بدون محدودیت، اثرگذار بوده است، چراکه عملکرد آزمودنیها با تحصیلات در سطح دیپلم و بالاتر بهطور معنیداری بهتر از عملکرد آزمودنیها با تحصیلات زیر 12 سال بوده است. شایان ذکر است که این یافته در پژوهش مدرسیتهرانی و همکاران (1399) دربارۀ معیارسازی خردهآزمونهای کاربردشناختی پی.ام.ای.سی. نیز تأیید شده است. بنابراین، با توجه به همگرایی این نتایج در دو تحقیق مربوط به نسخۀ فارسی پروتکل ام.ای.سی.، میتوان با اطمینان بیشتری بر اهمیت و نقش برجستۀ آموزش رسمی و درجۀ تحصیلی بالاتر در فرایند رشد تواناییهای ارتباطی و ارتقای عملکرد افراد در سطوح مختلف زبانی تأکید کرد. در پایان، ازآنجاکه اعتبار علمی پروتکل پی.ام.ای.سی. بهعنوان ابزاری استاندارد، نو و چندبعدی برای ارزیابی انواع مهارتهای ارتباطی تأیید شده است، میتوان از آن نهتنها در حوزههای گوناگون مطالعات و ارزیابیهای بالینی بیماران فارسیزبان، بلکه در زمینههای علمی مرتبط با زبان فارسی و آموزش فارسی به غیرفارسیزبانان نیز استفاده کرد.
[58] . independent t-test | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
منابع
ترابی، محمدحسن. (1399). ارزیابی مهارتهای واژگانی ـ معنایی بیماران آسیبدیده نیمکره راست فارسیزبان. در مجموعه مقالات ششمین همایش بینالمللی مطالعات زبان و ادبیات در جهان اسلام (1ـ10). تهران.
حاجیزاده، ابراهیم و اصغری، محمد. (1390). روشها و تحلیلهای آماری با نگاه به روش تحقیق در علوم زیستی و بهداشتی. تهران: جهاد دانشگاهی.
رقیبدوست، شهلا، مدرسیتهرانی، یحیی، ترابی، محمدحسن، فره، پرین، اسکا، برنادت، کوته، هلن و ژوانت، ایو. (1402). پروتکل مونترال: نسخه فارسی پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (پی. ام. ای. سی.). تهران: سیاهرود.
مدرسیتهرانی، یحیی، رقیبدوست، شهلا و آرینپور، مهلا. (1400). ارزیابی اختلالات واژگانی ـ معنایی بیماران آسیبدیدۀ مغزی نیمکره راست بزرگسال فارسیزبان بر پایۀ پروتکل مهارتهای ارتباطی مونترال (ام.ای.سی). مجلۀ مطالعات ناتوانی، 11(183)، 1ـ7.
References Beausoleil, N., Fortin, R., Le Blanc, B., & Joanette, Y. (2003). Unconstrained oral naming performance in right- and left-hemisphere-damaged individuals: When education overrides the lesion. Aphasiology, 17(2), 143–158. https://doi.org/10.1080/729255219 Beeman, M., & Chiarello, C. (1998). Right Hemisphere Language Comprehension: Perspectives from Cognitive Neuroscience. Lawrence Erlbaum Associates. https://doi.org/10.4324/9780203763544 Brownell, H. (2000). Right hemisphere contributions to understanding lexical connotation and metaphor. In Language and the brain (pp. 185-201). Academic Press. https://doi.org/10.1016/B978-012304260-6/50012-8 Casarin, F. S., Pagliarin, K. C., Altmann, R. F., Parente, M. A. D. M. P., Ferré, P., Côté, H., … & Fonseca, R. P. (2020). Montreal Communication Evaluation Brief Battery – MEC B: reliability and validity. CoDAS 32(1), 1-7. doi: 10.1590/2317-1782/20192018306. Côté, H., & Joanette, Y. (2006). Les troubles de la communication des individus cérébrolésés droits: description, identification et prise en charge (pp. 1–21). Québec. Côté, H., Moix, V., & Giroux, F. (2004). Évaluation des troubles de la communication des cérébrolésés droits. Rééducation Orthophonique, 219, 107–133. Day, J. (1977). Right-hemisphere language processing in normal right-handers. Journal of Experimental Psychology: Human Perception and Performance, 3(3), 518–528. https://doi.org/10.1037/0096-1523.3.3.518 Eisenson, J. (1959). Language dysfunctions associated with right brain damage. American Speech and Hearing Association, 1, 117. Ferreres, A., Abusamra, V., Cuitiño, M, Côté, H., Ska, B., & Joanette, Y. (2007). Protocolo MEC. Protocolo para la Evaluación de la Comunicación de Montreal (Neuropsi E.). Buenos Aires. Fonseca, R. P., Parente, M. A. M. P., Côté, H., Ska, B., & Joanette, Y. (2008). Bateria Montreal de Avaliação da Comunicação - Bateria MAC. (Pró-Fono.). São Paulo. Goulet, P., Joanette, Y., Sabourin, L., & Giroux, F. (1997). Word fluency after a right-hemisphere lesion. Neuropsychologia, 35(12), 1565-1570. https://doi.org/10.1016/S0028-3932(97)00081-X Hajizadeh, E., & Asghari, M. (2011). Statistical Methods and Analyses in Health and Biosciences: A Research Methodological Approach; Using SPSS Practical Guide. Tehran: Jahad Daneshgahi. [In Persian] Jabbour, R. A., Hempel, A., Gates, J. R., Zhang, W., & Risse, G. L. (2005). Right hemisphere language mapping in patients with bilateral language. Epilepsy & Behavior, 6, 587–592. https://doi.org/10.1016/j.yebeh.2005.03.008 Joanette, Y., & Goulet, P. (1986). Criterion-specific reduction of verbal fluency in right brain-damaged right-handers. Neuropsychologia, 24(6), 875–879. https://doi.org/10.1016/0028-3932(86)90087-4 Joanette, Y. V. E. S., Goulet, P. I. E. R. R. E., & Daoust, H. (1991). Incidence et profils des troubles de la communication verbale chez les cérébrolésés droits. Revue de neuropsychologie, 1(1), 3-27. Joanette, Y., Goulet, P., & Le Dorze, G. (1988). Impaired word naming in right-brain-damaged right-handers: Error types and time-course analyses. Brain and Language, 34(1), 54-64. https://doi.org/10.1016/0093-934X(88)90124-1 Joanette, Y., B. Ska, & H. Côté (2004). Protocole Montréal d’évaluation de la communication. Isbergues: Ortho Edition. Joanette, Y., Ska, B., Côté, H., Ferré, P., LaPointe, L., Coppens, P. & Small, S. L. (2015). Montreal Protocol for the Evaluation of Communication. Sydney: ASSBI Resources. Kahlaoui, K., Scherer, L. C., & Joanette, Y. (2008). The Right Hemisphere’s Contribution to the Processing of Semantic Relationships between Words. Language and Linguistics Compass, 2(4), 550–568. doi:10.1111/j.1749-818X.2008.00065.x Lehman Blake, M. (2022). Communication disorders associated with right-hemisphere brain damage. In I. Papathanasiou & P. Coppens (Eds.), Aphasia and related neurogenic communication disorders (3rd ed.). Burlington: Jones & Bartlett Learning. Marangolo, P., Incoccia, C., Pizzamiglio, L., Sabatini, U., Castriota-Scanderbeg, A., & Burani, C., The Right Hemisphere Involvement in the Processing of Morphologically Derived Words. J Cogn Neurosci 2003; 15 (3): 364–371. https://doi.org/10.1162/089892903321593090 McDonald, S. (1993) Major Review. Viewing the brain sideways? Right hemisphere versus anterior models of non-aphasic language disorders. Aphasiology, 7, 535-549. https://doi.org/10.1080/02687039308248629 Metuki, M. & Lavidor, M. (2013). Applying advancements in neurolinguistic research to enhance semantic processing via cognitive training. Journal of Neurolinguistics, 26, 662–690. http://dx.doi.org/10.1016/j.jneuroling.2013.05.003 Modarresi, Y., Raghibdoust, S., & Arianpour, M. (2021). Comparison of lexical-semantic disorders of right hemisphere damaged adult Persian-speaking patients based on the Montreal Protocol for the Evaluation of Communication (M.E.C.). Middle Eastern Journal of Disability Studies, 11(183), 1-7. [In Persian] Myers, P. S., & Brookshire, R. H. (1995). Effect of noun type on naming performance of right-hemisphere-damaged and non-brain-damaged adults. Clinical Aphasiology, 23, 195–206. Passeri, A., Capotosto, P., & Di Matteo, R. (2015). The right hemisphere contribution to semantic categorization: a TMS study. Cortex, 64, 318-326. https://doi.org/10.1016/j.cortex.2014.11.014 Patael, S. Z., Borodkin, K., & Faust, M. (2018). Developmental changes in hemispheric processing of ambiguous words during adolescence. Journal of Neurolinguistics, 47, 50–58. https://doi.org/10.1016/j.jneuroling.2018.02.007 Raghbdoust, S., Modarresi Tehrani, Y., Torabi, M. H., Ferré, P., Ska, B., Côté, H., & Joanette, Y. (2023). Montreal Protocol: Persian Version of the Montreal Protocol for the Evaluation of Communication (P-MEC). Tehran: Siyahrood. [In Persian] Rainville, P., Goulet, P., & Joanette, Y. (1995). Contribution of the right hemisphere to the processing of concrete words. Clinical aphasiology, 23, 207-216. Tavano, A., et al. (2012). Protocollo MAC – Protocollo Montréal per la valutazione delle abilità comunicative. Milan: Springer Verlag. Tompkins, C. A., Fassbinder, W., Scharp, V. L., & Meigh, K. M. (2008). Activation and maintenance of peripheral semantic features of unambiguous words after right hemisphere brain damage in adults. Aphasiology, 22(2), 119–138. doi:10.1080/02687030601040861 Tompkins, C. A., V. L. Scharp, W. Fassbinder, K. Meigh, and E. M. Armstrong. 2008. ‘Theory of Mind’ in adults with right hemisphere brain damage. Aphasiology 22. 42–61. doi:10.1016/j. bandl.2006.06.043 Torabi, M. H. (2020). The assessment of lexical-semantic skills of Persian-speaking right-brain-damaged patients. The 6th International Conference on Language and Literature Studies in the Islamic World (pp. 1-10). Tehran. [In Persian]
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 752 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 141 |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||