| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,226 |
| تعداد مقالات | 18,190 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,989,263 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,031,044 |
گفتمان سالمندان مبتلا به زوال عقل نوع آلزایمر: پیوستگی محاورهای | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| علم زبان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مقاله 3، دوره 12، شماره 21، فروردین 1404، صفحه 77-112 اصل مقاله (1.53 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ls.2021.58081.1425 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مسعود دهقان* 1؛ نیما مشتاقی2؛ کورش صابری3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 1دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبانشناسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاه کردستان، سنندج، کردستان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 2دانشآموختۀ دکترای زبانشناسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 3استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پیوستگی یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان است که فقدان آن در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر سبب درکنشدن گفتمان این بیماران میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوستگی در گفتمان سالمندان کُردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است. ماهیت روششناختی این پژوهشِ کمّی و علّی ـ مقایسهای بوده که در یکی از خانههای سالمندان کرمانشاه در سال 1398 انجام گرفته است. جامعۀ آماری شامل 20 نفر (10 نفر بیمار زوال عقل نوع آلزایمر و 10 نفر سالمند سالم) بود که بر اساس سن (63 تا 75 ساله)، جنسیت (زن و مرد)، بیسوادبودن و گویشور زبان کُردی بودن (گویش کلهری) همتا شدهاند. آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه برای تعیین میزان زوال عقل برگزار و افراد با نمرات میان 5/0 و 2 انتخاب شدند. سپس، آزمودنیها به مدت 10 دقیقه به پرسشهای مربوط به خانواده، زندگی و فعالیتهای روزمره و نیز، چگونگی برگزاری مراسم عید نوروز پاسخ دادند. بررسی پیوستگی در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه لین و همکاران انجام گرفته و نتایج آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخۀ 16 و آزمون تیمستقل به دست آمد. یافتهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری در استفاده از پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان دو گروه سالمندان کُردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان طبیعی وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که میزان استفاده از هر دو نوع پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان سالمندان کُردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر از فراوانی کمتری برخوردار است، اگرچه نبود پیوستگی فراگیر مشهودتر است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| زبانشناسی بالینی؛ گفتمان؛ آلزایمر؛ پیوستگی فراگیر؛ پیوستگی موضعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیری یا سالخوردگی به فرایند زوال و فقدان نیروهای موجود زنده در گذر زمان اشاره دارد. در خلال پیری، بیماریهایی نیز وجود دارند که روند این فرایند را تسریع میبخشند و کهولت و زوال را به همراه دیگر علائم پیری، زودتر از معمول به میزبان خود منتقل میکنند. یکی از این بیماریها آلزایمر[1] است. آلزایمر نوعی زوال عقل است که سن ابتلای به آن بالای 60 سال است، اما در سالهای اخیر و بهدلایل گوناگون، سن ابتلای به آن کاهش و میزان ابتلای به آن افزایش یافته است. . یکی از تواناییهایی که در سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر[2] دچار اختلال میگردد، مربوط به توانایی گفتمانی آنها است که به شیوههای مختلف مانند نبود پیوستگی[3] و ازدستدادن انسجام[4] گفتاری در گفتمان خود را نشان میدهد. با توجه به نگرانیهای جوامع مختلف از حالت تشدیدشونده و پیشروندۀ این بیماری، دانشمندان و محققان علوم مختلف سعی کردهاند هرکدام متناسب با تخصص خود در جهت آگاهی و شناخت بهتر این بیماری روشنگری نمایند. تحقیقات بسیاری دربارۀ اختلالات زبانی در سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است که این پژوهشها اغلب پیرامون عناصر واژگانی و معنایی زبان و همچنین، اختلالات نحوی و فقدان حافظه انجام گرفتهاند. با این حال، بررسی جنبۀ گفتمانی زبان که اختلال در آن باعث اختلال در گفتمان این بیماران میشود، چندان موردتوجه زبانشناسان قرار نگرفته است. از آنجا که تحقیقات در مورد سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر در زبان کُردی بسیار نادر است، انجام چنین پژوهشی در شرایطی که سن ابتلای به آلزایمر کاهش و میزان ابتلای به آن در سالهای اخیر افزایش یافته، ضرورت مییابد. همچنین، تاریخچۀ بررسی گفتمان به دهۀ 50 میلادی برمیگردد. قبل از آن، مطالعات زبانشناختی در سطح جمله متمرکز شده بود، اما با گسترش نشانهشناسی[5]، علوم شناختی، هوش مصنوعی، روانشناسی و مطالعات ارتباطی، تمرکز از سطح جمله به واحدهای بزرگتر از جمله، همچون گفتمان تغییر یافت. به باور چرنی[6] (1998)، گفتمان انواع مختلفی دارد که شامل توصیفی[7]، روایی[8]، رویهای[9]، اقناعی[10]، تفسیری[11] و محاورهای[12] است. بررسی نوع محاورهای گفتمان یکی از راهکارهای مؤثر بهمنظور تجزیه و تحلیل گفتمان جامعۀ بالینی خاص همچون بیماران سالمند دارای زوال عقل نوع آلزایمر است و میتواند اطلاعات ارزشمندی دربارۀ چگونگی تحتتأثیر قرار گرفتن تواناییهای زبانی آنها در اختیار قرار دهد. ازاینرو، پژوهش حاضر به بررسی پیوستگی گفتمان در سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر کُردزبان گویش کلهری پرداخته و در صدد است نشان دهد که تا چه میزان در گفتمان این بیماران از پیوستگی استفاده میشود؛ در صورت حضور پیوستگی در گفتمان این بیماران، آیا تفاوت معناداری میان کاربرد آن در سالمندان بیمار و سالمندان سالم[13] وجود دارد؛ کدام مورد از انواع دوگانۀ پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر فراوانی کمتری دارد و جنسیت تا چه اندازه در کاربرد ویژگی پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر نقش دارد.
گفتمان ممکن است بهعنوان نوعی پارهگفتار از زبان طبیعی تعریف شود که توالی جملات با تعدادی از ویژگیها را نشان میدهد. در تحلیل گفتمان، صرفنظر از ساختار نحوی و نظم دستوری جملات، یکی از بنیادیترین ویژگیهای متون گفتمانی، پیوستگی معنایی آنهاست. این پیوستگی که از طریق پیوستگی مفهومی و منطقی میان اجزای گفتمان شکل میگیرد، نقش تعیینکنندهای در تداوم، تولید و درک مؤثر گفتمان ایفا میکند. به بیان دیگر، انسجام نهتنها فهم گفتمان را برای شنونده یا خواننده تسهیل مینماید، بلکه خودِ گوینده را نیز در جهتمندی و تداوم ساختار معنایی یاری میرساند (van Dijk,1980). در گفتار روزمره اغلب پیوستگی و انسجام بهجای همدیگر به کار میروند، امّا از منظر زبانشناختی، دو مقولۀ مجزا هستند که به ویژگیهایی از ساخت گفتمان اشاره دارند. پیوستگی در گفتمان را میتوان همچون پیوستاری خطی در نظر گرفت که در یکطرف آن بیشینۀ پیوستگی در طرف دیگر عدمپیوستگی قرار دارد. عدمپیوستگی میتواند بهعنوان اختلال در گفتمان تلقی شود و داشتن پیوستگی کافی میتواند بهعنوان ویژگی ساخت گفتمان تلقی گردد (Dijkstra et al., 2004). گلباز (1386) در پژوهشی با عنوان ویژگیهای گفتمانی بیماران آلزایمری فارسیزبان نشان داد که ضعف عملکرد بیماران مبتلا به آلزایمر به استفاده از عوامل سازندۀ متن، مانند انسجام و پیوستگی مرتبط است. بیماران این پژوهش در بهکارگیری هر دو نوع پیوستگی فراگیر[14] و پیوستگی موضعی[15] در قیاس با گروه کنترل اختلاف قابلتوجهی نشان دادند. اختلاف مربوط به پیوستگی فراگیر نسبت به دیگر ویژگیهای اختلال گفتمان، نقص بیشتری داشت. همچنین، بین نمرات آزمون کوتاه وضعیت ذهنی[16] و عملکرد بیماران در بهکارگیری ابزارهای انسجام و پیوستگی در گفتمان رابطۀ مستقیمی وجود داشت و عملکرد بیماران در آزمونهای ادراکی بهمراتب بهتر از آزمونهای تولیدی بود. او در پایان نتیجه میگیرد که علت اختلالات عنوانشده و انحراف از موضوع اصلی به کاهش دسترسی به منابع شناختی مرتبط است که خود در نتیجۀ کاهش ظرفیت حافظه و اختلال در حافظه ایجاد شده است. کیم[17] و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان استفاده از ابزارهای گفتمانی برای نشان دادن تمایز بین بیماران دارای اختلالِ شناختی خفیف[18] در قیاس با سالمندان نرمال به بررسی گفتمان بیماران دارای اختلال شناختی خفیف و سالمندان سالم پرداخته و نشان دادند که گفتمان افراد با اختلال شناختی خفیف بهدلیل کاهش حافظۀ معنایی[19] و عملکرد اجرایی ناکارآمدتر و نامنسجم با افراد سالمند سالم قابلقیاس بود و پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر فراوانی کمتری نسبت به افراد سالمند سالم داشت. همچنین، سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر در خلال گفتمان از مکثهای طولانیتری استفاده میکردند که علّت آن نبود توجه و کاهش عملکرد اجرایی آنها بود. بنابراین، بر طبق تحلیل همبستگی این پژوهش، عملکردهای ذهنی نیازمند به انسجام و پیوستگی هستند. فریور[20] و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان گفتمان روایی در گفتمان بیماران فارسیزبان مبتلابه بیماری آلزایمر با استفاده از داستانگویی بر اساس تصاویر متوالی و در چارچوب زبانشناسی کلان[21]، انسجام و پیوستگی و در چارچوب زبانشناسی خرد[22]، دشواری نحوی و خطاهای گفتاری را بررسی کردند. نتایج نشان داد که سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر با سطح خفیف از منظر ویژگیهای زبانشناسی کلان نسبت به سالمندان سالم عملکرد ضعیفتری داشتند. این در حالی است که ویژگیهای زبانشناسی خرد در مراحل اولیۀ بیماری حفظ میشود و پیوستگی فراگیر با حافظۀ فعال[23] رابطهای مستقیم نشان میدهد. دی لیرا[24] و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان ارزیابی جنبههای زبانشناسی کلان در گفتمان بیماران سالمند دارای زوال عقل نوع آلزایمر نشان دادند که این افراد عملکرد ضعیفتری نسبت به افراد سالمند سالم در چارچوب زبانشناسی کلان بهویژه پیوستگی فراگیر و حذف ابزارهای انسجامی داشتند. سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر در گزارههای محتوامحور[25]، وگزارههای ناتمام[26] نیز، عملکرد بدتری داشتند، اما متغیرهای حذف ابزارهای انسجامی و پیوستگی فراگیر تفاوت بسیاری میان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان سالم نشان داد. پولینو[27] و همکاران (2018) در پژوهشی با عنوان روابط گفتاری در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر نشان دادند که استفاده از روابط گفتاری بهعنوان شاخص اندازهگیری انسجام و پیوستگی گفتمان بسیار اهمیت دارد. این روابط گفتاری حتی میتوانند دیگر شاخصهای زبانی استفادهشده در پژوهشهای مربوط به روانشناسی زبان یا زبانشناسی بالینی را نیز مشخص کند. لای و لین[28] (2014) در پژوهشی با عنوان ویژگیهای گفتمانی در سالمندان مبتلا به زوال عقل نوع آلزایمر و عادی به بررسی الگوهای گفتمانی بر اساس ویژگیهای ساخت و اختلال گفتمان پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که در گفتوگوهای سالمندان مبتلا به زوال عقل نوع آلزایمر، در مقایسه با سالمندان سالم، ویژگیهای ساخت گفتمان به میزان کمتری تحتتأثیر اختلال قرار میگیرند تا ویژگیهای مرتبط با اختلال گفتمان. در گفتمان سالمندان مبتلا به آلزایمر چینیزبان تایوان ویژگیهای ساخت گفتمانی کمتری نسبت به ویژگیهای اختلال گفتمان وجود دارد و این ویژگیهای اختلال گفتمان هستند که همبستگی بسیار معناداری با شدت زوال عقل نشان میدهند، بهویژه در مورد بازنگری و پیوستگی فراگیر. رایت[29] و همکاران (2013) در مورد ارزیابی معیارهای توانایی پیوستگی فراگیر در داستانگویی افراد سالمند به پژوهش پرداختند. نتایج نشان داد که اعتبار ساختاری[30]، بهویژه اعتبار ظاهری[31] و همگرایی[32]، بهطور معناداری بهعنوان معیاری برای پیوستگی فراگیر در داستانگویی سالمندان سالم فراوانی بیشتری دارد. دایکسترا[33] و همکاران (2004) در پژوهشی با عنوان پیوستگی محاورهای: تحلیل گفتمان سالمندان مبتلا به زوال عقل و سالمندان سالم نشان دادند که بعضی از ویژگیهای ساخت گفتمان، مانند پیوستگی فراگیر که نیازمند منابع شناختی قوی و ظرفیت حافظۀ دردسترس است نمیتوانند توسط سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر حفظ شوند، چرا که ظرفیت حافظۀ فعال آنها محدودشده است. به همین دلیل است که وقوع این ویژگیها در سطح اولیه یا مقدماتی روی میدهد. از سوی دیگر، فراوانی بالای عبارات تهی[34] و عبارات ناقص در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر میتواند نشاندهندۀ ناتوانی آنها در حفظ و پردازش اطلاعات در نتیجۀ ظرفیت محدودشدۀ حافظه فعال باشد. دایکسترا و همکاران (2002) در پژوهشی با عنوان تحلیل گفتمان ساکنان سرای سالمندان مبتلا به زوال عقل نشان دادند که ویژگیهای سطح گفتمان، مانند پیوستگی فراگیر و تشریح جزئیات موضوع و ویژگیهای سطح پارهگفتار، مانند پیوستگی موضعی و انسجام، هرکدام به روشهایی متفاوت متأثر از زوال عقل هستند. این در حالی است که ویژگیهای سطح پارهگفتار در مرحلۀ پایانی زوال عقل و ویژگیهای سطح گفتمان در مراحل اولیه و میانی مختل میشوند. لین و همکاران (1998) در پژوهشی با عنوان پیوستگی و آگاهیدهندگی گفتمان در دو نوع زوال عقل به بررسی دو نوع زوال عقل عروقی[35] و آلزایمر در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر پرداختند. نتایج نشان داد که مشکلات کاربردشناختی و وجود اختلال در پیوستگی فراگیر در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر مشهود است، اما در دیگر موارد، عملکرد دو گروه زوال عقل آلزایمر و عروقی مشابه بود. پیوستگی فراگیر و آگاهیدهندگی در گفتمان سالمندان مبتلا به آلزایمر کاهش مییابد، ولی این پیوستگی فراگیر است که با اختلال معنایی و مفهومی مرتبط است. بنابراین، با توجه به ارتباط پیوستگی فراگیر در گفتمان به ساختارهای معنایی و مفهومی ژرفتر، اختلال معنایی حتی در سطح مقدماتی زوال عقل نیز مشاهده میشود. از سوی دیگر، پیوستگی موضعی حتی زمانی که دیگر ویژگیهای گفتمان از دست میروند نیز، حفظ میشود. ریپیچ و تِرِل[36] (1998) در پژوهشی با عنوان الگوهای انسجام و پیوستگی گفتمانی در بیماری آلزایمر نشان دادند که سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر نسبت به گروه سالمندان سالم از واژههای بیشتری در مباحث استفاده میکنند. سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر در استفاده از ابزارهای انسجامی مناسب در بیشتر مواقع مشابه گروه سالمندان سالم بودند، اما میزان اختلال در انسجام در افراد سالمند دارای زوال عقل نوع آلزایمر دو برابر گروه سالمندان سالم بود. تفاوت میان میزان پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر نسبت به گروه سالمندان سالم معنادار بود. دربارۀ اختلالات زبانی در سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و مفهوم پیوستگی در گفتمان (Huff et al., 1987; Hart, 1988; Heindel et al., 1993; Sebastian et al., 2001) مطالعات بسیاری انجام شده است، امّا انتشار کتاب انسجام در انگلیسی[37] بهعنوان گام آغازین در مطالعۀ پیوستگی گفتمان شناخته میشود. وندایک[38] (1977) پیوستگی را در دو سطح پیوستگی موضعی و پیوستگی فراگیر ارائه نمود. پیوستگی موضعی مربوط به روابط پیوستگی بین گزارههای بیانشده بهوسیلۀ ساختار جمله و توالی آن جملات است، درحالیکه پیوستگی فراگیر ماهیتی کلیتر دارد و به درک گفتمان بهعنوان کلی یکپارچه یا در قالب واحدهای معنایی بزرگتر، مانند بخشها یا موضوعات اصلی، اشاره دارد. بهبیاندیگر، پیوستگی موضعی بهعنوان یک شاخص به چگونگی ارتباط یک پارهگفتار یا جمله با موضوع و یا محتوای پارهگفتار بلافصل پیشین اشاره دارد، امّا پیوستگی فراگیر شاخصی است که به چگونگی ارتباط یک پارهگفتار با موضوع اصلی اشاره دارد که توسط مشارکین[39] گفتمان در ابتدا شروع شده است. در پیوستگی موضعی، اطلاعات جدید با اطلاعات بلافصل ماقبل آن تلفیق میشود، ولی در پیوستگی فراگیر ساختارهای معنایی گفتمان در سطح بالاتری ارائه میشود (Glosser & Deser, 1990). پیوستگی فراگیر نگاهی جامع و کلیگونه[40] از تولید گفتار بسطیافته به ما میدهد، درحالیکه که پیوستگی موضعی نگاهی جزءگرایانه[41] ارائه میدهد (Agar & Hobbs, 1982). به عبارتی، پیوستگی فراگیر نگاهی کل به جزء دارد، حال آنکه در پیوستگی موضعی رابطۀ جزء به کل مطرح است. در بعضی از مدلها بیشتر بر روی حفظ پیوستگی موضعی تمرکز کردهاند، با این استدلال که تا زمانی که پیوستگی موضعی حفظ شود نیاز به حفظ پیوستگی فراگیر نیست، زیرا تحقق آن آسانتر صورت میگیرد ( Fletcher & Bloom, 1988؛Kintsch & van Dijk, 1987). برخی دیگر نیز معتقدند که خوانندگان بهمنظور درک متون مختلف به هر دو نوع پیوستگی فراگیر و موضعی توجه میکنند (Albrecht & O'Brien, 1993; Graesser et al., 1994; Glenberg & Langston, 1992; Glenberg et al., 1987; 1992; ).
در این بخش به تبیین و تفسیر اطلاعات حاصل از بررسی گفتمان سالمندان کُردزبان مبتلا به زوال عقل نوع آلزایمر در مقایسه با سالمندان سالم خواهیم پرداخت. در ادامه، ابتدا نمونههایی از گفتمان شفاهی آزمودنیها ارائه شده و بر اساس الگوی پیوستگی لین و همکاران (1998) تحلیل کیفی آنها انجام شده است. این تحلیلها شامل بررسی نمونههای برخوردار از پیوستگی موضعی یا فراگیر و نیز، نمونههایی از عدمپیوستگی است که از نظر محتوایی و ساختاری ارزیابی میگردند. سپس، دادههای کمّی شامل تعداد واژههای تکرارنشده و تعداد پارهگفتارها برای هر گروه از نظر آماری بررسی میشود. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی مستقل[42] در نرمافزار SPSS نسخه 16 صورت گرفته است تا هرگونه تفاوت معنادار میان دو گروه در استفاده از انواع پیوستگی مشخص شود. در نهایت، نتایج آماری حاصل از سنجش میزان استفاده از پیوستگی فراگیر و موضعی در گفتمان دو گروه سالمندان بررسی شده و یافتهها در قالب جداول و نمودارها گزارش میشود. این تحلیلها به درک بهتر وضعیت زبانشناختی بیماران آلزایمری و تمایز آنها از سالمندان سالم کمک میکند. با توجه به نتایج تحقیقات مختلف میتوان اینچنین فرض کرد که ویژگی پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر کُردزبان نیز بازنمایی میشود. همچنین، تفاوت در میزان استفاده از پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان سالم تفاوت معناداری نشان میدهد و پیوستگی فراگیر در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر از فراوانی بیشتری برخوردار است. در ذیل نمونهای از انواع پیوستگی با مثالهایی از کُردی کلهری ارائه شده است.
در مثال (1) در پاسخ به سؤال «کجا کار میکنی؟»، آزمودنی پاسخ داده است که «کار نمیکنم». با توجه به اینکه پاسخ ارائهشده متناسب با سؤال مطرحشده است، بنابراین از ویژگی پیوستگی موضعی برخوردار است. در مثالهای زیر نمونههایی از عدمپیوستگی موضعی در گفتمان آزمودنیها ارائه شده است.
اگرچه در نمونههای بالا، فرد بیمار مبتلا به آلزایمر، پاسخ صریح و درستی به پرسشهای مطرحشده نمیدهد، اما پاسخ وی دقیقاً در راستای پرسش مطرحشده است و بخشی از پرسش را با خود دارد. بهعبارتی، فرد بیمار گویی تلاش میکند تا با استفاده از یکی از واژههایی که در پرسش آمده، به سؤال پاسخ دهد و بنابراین، این پاسخ از پیوستگی موضعی برخوردار است. حال آنکه، در مثال (11) در پاسخ به پرسش «دربارۀ خودت بگو»، آزمودنی از عبارت «در قصرشیرین بزرگ شدم» استفاده کرده است که از ماهیتی کلیتر و فراگیرتر برخوردار است، ازاینرو پاسخ «در قصرشیرین بزرگ شدم» برای پرسش «دربارۀ خودت بگو» از پیوستگی فراگیر برخوردار است. در مثالهای زیر نمونههایی از عدمپیوستگی فراگیر در گفتمان آزمودنیها ارائه شده است.
روش انجام این پژوهشِ کمّی بهصورت علّی ـ مقایسهای[61] بوده که بین دو گروه سالمندان سالم و سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر انجام شده است. این پژوهش در زمستان 98 در سرای سالمندان با حضور روانشناس و مسئول سرای سالمندان شهر کرمانشاه انجام گرفت. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل 20 نفر در دو گروه، 10 نفر سالمند دارای زوال عقل نوع آلزایمر و 10 نفر سالمند سالم بودند. در هر گروه، 5 نفر زن و 5 مرد فاقدتحصیلاتِ کُردزبان و ساکن سرای سالمندان بودند که بهلحاظ سنی همتاشده بودند. سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر توسط پزشکان، متخصصان و روانشناسان سرای سالمندان بهعنوان افراد دارای این بیماری تشخیص داده شده بودند و در بررسی پروندههای پزشکی معلوم شد که آنها تحت بررسیهای مختلف آزمایشگاهی شامل آزمایشهای آنزیمهای کبد[62]، کلیه[63]، کراتینین[64]، شمارش گلبولهای قرمز[65]، ویتامین ب12، ویتامین ب9، تیروئید[66]، سیفلیس[67]، سیتیاسکن[68] و ام.آر.آی[69] قرار گرفته بودند. تعدادی از سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر بهدلیل نداشتن ملاکهای شمول[70]، مانند سکته، خوردن داروهای خاص، بیماریهای دیگر، تمایلنداشتن به شرکت در گفتگو، داشتن نمرۀ بیشتر از 2 در آزمون تعیین میزان سطح بالینی زوال عقل[71]، ناتوانی در تکلم و شنوایی و تکلم به زبانی غیر از زبان کردی، از جامعۀ آماری پژوهش حذف شدند. اطلاعات جمعیتشناختی جامعۀ آماری این پژوهش در جدول 1 آمده است.
جدول (1): اطلاعات جمعیتشناسی دو گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و افراد سالم
انحراف معیار در داخل پرانتزها نوشته شده است. 4ـ2. ابزار پژوهش (آزمون تعیین میزان سطح کارکرد حافظه) آزمون تعیین میزان سطح کارکرد حافظه از رایجترین ابزارهایی است که در غربالگری زوال عقل به کار میرود. این آزمون اولین بار در دانشکدۀ پزشکی واشنگتن در سال 1982 منتشر شد (Hughes et al., 1982). این آزمون از معدود آزمونهایی است که به بررسی حافظۀ کوتاهمدت و بلندمدت میپردازد و قابلیت استفاده در سالمندان باسواد و بیسواد را دارد. علاوهبراین، برای پاسخگویی به این آزمون نیاز به حل مسائل پیچیده نیست. روایی نسخۀ فارسی آزمون تعیین میزان سطح کارکرد حافظه از طریق روایی صوری و محتوایی به شیوۀ کیفی و پایایی[72] آن با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ[73] 73/0 تأیید شده است (صادقی و همکاران،1390). بررسی دیگری دقت کلی[74] و نسبت شانس تشخیصی[75] این ابزار را بهترتیب 96/0 و بینهایت گزارش کردهاند (لطفی و همکاران، 1395). این آزمون دارای 75 سؤال است که 6 حوزه را شامل میشود: حافظه، جهتیابی[76]، قضاوت و حل مسأله[77]، امور اجتماعی[78]، خانه و سرگرمی[79] و مراقبت شخصی[80] که نتایج این آزمون با 5 مقیاس (صفر، نیم، یک، دو و سه) اعلام میگردد. صفر نشاندهندۀ نبود هرگونه زوال عقل است و نمرات آزمون گروه سالمندان سالم همه صفر بودند. 5/0 به معنای زوال عقل خیلی خفیف، 1 به معنای زوال عقل خفیف، 2 به معنای زوال عقل متوسط و 3 به معنای زوال عقل خیلی شدید است که در این تحقیق، سالمندانِ دارای زوال عقل نوع آلزایمر با نمرات میان 5/0 و 2 انتخاب شدند. البته برای تعیین میزان شدت زوال عقل نوع آلزایمر آزمونهای دیگری مانند آزمون کوتاه وضعیت ذهنی[81] وجود دارد، اما با توجه به بیسوادبودن جامعۀ آماری این پژوهش آزمون تعیین میزان سطح کارکرد حافظه مناسبتر بود. 3ـ4. روش اجرا یکی از روشهایی که برای بررسی اختلال شناختی در بیماران سالمند دارای زوال عقل نوع آلزایمر استفاده میشود، تحلیل گفتمان آنها است. با این روش میتوان میزان تأثیر بیماری بر توانایی زبانی را تعیین کرد. بدینمنظور، نگارندگان به مدت 10 دقیقه از آزمودنیها دربارۀ خانواده، زندگی، فعالیتهای روزانه و چگونگی برگزاری مراسم عید نوروز سؤالهایی پرسیدند و مصاحبهها را با دستگاه ضبط صدا ثبت کردند. چنانچه زمان پاسخ هر آزمودنی بیشتر از 20 ثانیه طول میکشید، سؤال بعدی مطرح میگردید. در گام بعدی، مصاحبههای آزمودنیها آوانگاری و با استفاده از شیوۀ کدگذاری Dijkstra رمزگذاری[82] شدند. سپس، پارهگفتارهای کدگذاریشده بر اساس دیدگاه لین و همکاران (1998) تجزیه و تحلیل شده و با استفاده از آزمون تی مستقل، در نرمافزارSPSS ، بررسی آماری آنها صورت گرفت. نگارندگان ضمن ارائۀ پرسشنامۀ پژوهش به ادارۀ کل بهزیستی و دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه رضایت آنها را برای انجام این پژوهش کسب کردند. همچنین، جهت رعایت اصول اخلاقی، نام آزمودنیها و نام سرای سالمندان مذکور عنوان نشده است. شایان ذکر است که در بخش پیوست، الگوی تحلیل سطح گفتمان مربوط به ساکنان سرای سالمندان و مشارکتکنندگان در مصاحبهها، بههمراه آوانویسی و کدگذاری گفتار در مراحل مختلف زوال عقل (ابتدایی، میانی و پیشرفته) و نیز، نسخۀ کامل آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه ارائه شده است.
بررسی یافتهها، تعداد واژههای تکرارنشده و پارهگفتارهای تولیدشده توسط آزمودنیهای این پژوهش را به این صورت نشان داد: درمجموع، بهترتیب برای گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر، 1724 واژۀ تکرارنشده[83] با انحراف معیار 53/36 ± و 772 پارهگفتار با انحراف معیار 01/2 ± بود، درحالیکه این ارقام برای گروه سالمندان سالم 4254 واژۀ تکرارنشده با انحراف معیار 15/123 ± و 2321 پارهگفتار با انحراف معیار 23/6± بود. این دادهها نشان میدهند که سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر هم پارهگفتار و هم واژههای تکرارنشدۀ کمتری در قیاس با گروه سالمندان سالم تولید کردهاند. دادههای مربوط به پارهگفتار و واژههای تکرارنشدۀ پژوهش در جدول 2 ارائه شده است.
جدول( 2): پارهگفتار و واژههای تکرارنشدۀ سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالم
همچنین، یافتهها نشان داد که اختلاف معناداری درکاربرد پیوستگی موضعی در گفتمان بین گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر با میانگین 85/59 و انحراف معیار 18/11 ± و گروه سالمندان سالم با میانگین 85/98 و انحراف معیار 86/0 وجود دارد (ارزش پی: 003/0). همچنین، اختلاف معناداری در کاربرد پیوستگی فراگیر در گفتمان بین گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر با میانگین 91/40 و انحراف معیار 93/10 ± و گروه سالمندان سالم با میانگین 84/97 و انحراف معیار 25/1 ± وجود دارد (ارزش پی: 004/0) که اطلاعات مرتبط به آن در جدول 4 ارائه شده است. جدول (3): پیوستگی موضعی و فراگیر سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالم
پژوهش حاضر نشان داد که پیوستگی بهعنوان یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان باعث درک گفتمان میشود. همانگونه که بیان شد، پیوستگی دو صورت فراگیر و موضعی دارند که در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر ضعیف میشود و بهعبارتی، بیماران آلزایمری در گفتمانشان از این ویژگی ساخت گفتمان استفاده نمیکنند. در این پژوهش، پیوستگی در کُردی کلهری بر اساس نظریۀ لین و همکاران (1998) بررسی شد و نتایج این پژوهش نشان داد که سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر کُردزبان در قیاس با سالمندان سالم واژهها و پارهگفتارهای کمتری تولید میکنند و گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر در قیاس با افراد سالمند سالم کُردزبان، هم بهلحاظ پیوستگی فراگیر و هم بهلحاظ پیوستگی موضعی از میزان کمتری برخوردار است. این در حالی است که پیوستگی فراگیر در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر نسبت به پیوستگی موضعی از میزان کمتری برخوردار است. همچنین، نتایج حاکی از آن است که علت اصلی استفادهنکردن از هر دو نوع پیوستگی در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر با ضعیفشدن حافظه در آنها ارتباط مستقیم دارد. در پژوهش حاضر محدودیتهایی نیز وجود داشت، از جمله اینکه مدتزمان مصاحبه 10 دقیقه بود و در این زمان محدود نمیتوان موضوعات مختلف را پوشش داد تا به درک جامعی در خصوص ویژگیهای این افراد دست یافت. از طرفی، در این پژوهش پیوستگی بهعنوان یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان بررسی شد که میتوان در پژوهشهای آتی به دیگر ویژگیهای آن در این گویش پرداخت. شایان ذکر است که نتایج این پژوهش نتایج دیگر پژوهشهای مشابه را که در زبانهای مختلف انجام شده تأیید میکند. در پایان، نمودار(1) پیوستگی موضعی و فراگیر برای دو گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان سالم را نشان میدهد.
نمودار (1): پیوستگی موضعی و فراگیر گروه سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر و سالم
تعارض منافع تعارض منافع ندارم. سپاسگزاری در اینجا لازم میدانیم از انجمن آلزایمر و سرای سالمندان کرمانشاه که برای به ثمررساندن این پژوهش و یافتهها و نتایج بهدستآمده با نگارندگان همکاری نمودند، کمال تشکر و قدردانی را داشته باشیم. با امید به اینکه نتایج و یافتههای این پژوهش بتواند در راستای کمک به این عزیزان و بیماران و پرستاران آنها مفید باشد.
[1]. Alzheimer [2]. senile dementia of the Alzheimer's type [3]. coherence [4]. cohesion [5]. semiotics [6]. Cherney, L. S. [7]. descriptive [8]. narrative [9]. procedural [10]. persuasive [11]. expository [12]. conversational [13]. natural elderly [14]. global coherence [15]. local coherence [16]. Mini-Mental State Examination [17]. Kim, B. S. [18]. Mild Cognitive Impairment [19]. Semantic Memory [20]. Farivar, M. [21]. macrolingustics [22]. microlingustics [24]. De Lira, O. J. [25]. content-related complete proposition [26]. incomplete proposition [27]. Paulino, A. [28]. Lai, Y. & Lin, Y. [29]. Wright, H. H. [30]. construct validity [31]. face validity [32]. convergent [33]. Dijkstra, K. [35]. vascular [36]. Ripich, D. N. & Terrell, B. Y. [37]. Cohesion in English [38]. Van Dijk, T. [40]. top-down [41]. bottom-up [42]. Independent Samples t-test [43]. Present [44]. Second Person Singular [45]. negative [46]. progressive [47]. First Person Singular [48]. ezafe [49]. Be Allomorph [50]. Present Perfect [51]. indefinite [52]. definite [53]./-æ/ در اینجا مخفف فعل «است» و تکواژگونهای از آن است که به صورت پیراموقعیتی (circumposition) با فعل ربطی /ha/ آمده است. این وضعیت در کردی کلهری زمانی رخ میدهد که بعد از فعل ربطی /ha/ ضمیر بهکار رود. [54]. First Person Plural [55]. Circumposition [56]. reflexive [57]. Third Person Singular [58]. First Person Plural [59]. focus particle [60]. Plural morpheme [61]. Casual-comparative [62]. Glutamic-pyruvic transaminase=GPT [63]. Blood Urea Nitrogen=BUN [64]. Creatinine [65]. Complete Blood Count=CBC [66]. Thyroid Test= TSH [67]. Venereal Disease Research Laboratory=VDRL [68]. Computed Tomography Scan=CT [69]. Imagining Magnetic Resonance=MRI [70]. Inclusion criteria [71]. Clinical Dementia Rating Scale=CDR [72]. validity [73]. Cronbach's alpha coefficient [74]. Overall accuracy [75]. Overall odds ratio [76]. orientation [77]. judgment and problem solving [78]. community affairs [79]. home and hobbies [80]. personal care [81]. Mini-Mental State Examination [82]. coding [83]. unique words | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
منابع
صادقی، ناهید، نوروزیان، مریم، خلجی، حسن و مختاری، پونه. (1390). روایی و اعتبار آزمون سطح کارکرد حافظه در بزرگسالان ایران. مجلۀ تحقیقات علوم پزشکی زاهدان، 14 (10)، 47ـ50. https://www.sid.ir/FileServer/SF/3961395h03285 گلباز، ارغوان .(1386). بررسی ویژگیهای گفتمانی بیماران آلزایمر فارسیزبان. پایاننامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران.
لطفی، محمدسجاد، تقربی، زهرا، شریفی، خدیجه و ابوالحسنی، جواد. (1395). دقت تشخیصی نسخۀ فارسی ابزار سطح کارکرد حافظۀ تشخیص زودهنگام دمانس در سالمندان. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، 14 (4)، 283ـ298. https://journal.rums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1995-1&slc_lang=fa&sid=1 References Agar, M., & Hobbs, J. R. (1982). Interpreting discourse: Coherence and the analysis of ethnographic interviews. Discourse Processes, 5(1), 1-32. httpsː//doi.org/10.1080/01638538209544529 Albrecht, J. E., & O'Brien, E. J. (1993). Updating a mental model: Maintaining both local and global coherence. Journal of Experimental Psychology: Learning, Memory and Cognition, 19)5), 1061-1070. https://doi.org//10.1037%2F0278-7393.19.5.1061 Arghavan, G. (2007). A study of the discourse features of Persian-speaking Alzheimer's patients [Master’s Thesis, Allameh Tabataba’i University, Tehran]. [In Persian] Cherney, L. S. (1998). Pragmatics and discourse: An introduction. In L. R. Cherney, B. B. Shadden & C. A. Coelho (Eds.), Analyzing discourse in communicatively impaired adults. Gaithersburg (pp. 1-8). MA: Aspen Publishers. De Lira, O. J., Minett, CS. T., Bertolucci, HF. P., & Ortiz, K. (2019). Evaluation of macrolinguistic aspects of the oral discourse in patients with Alzheimer’s disease. International Psychogeriatrics, 31(9), 1-11. Dijkstra, K., Bourgeois, M., Petrie, G., Burgio, L., & Allen, B. R. (2002). My recaller is on vacation: Discourse analysis of nursing home residents with dementia. Discourse Processes, 33, 53–74. https://doi.org/10.1207/s15326950dp3301_03 Dijkstra, K., Bourgeois, S. M., Allen, S. R., & Burgio, D. L. (2004). Conversational coherence: discourse analysis of older adults with and without dementia. Journal of Neurolinguistics, 17(4), 263–283. https://doi.org/10.1016/S0911-6044(03)00048-4 Farivar, M., Ghayoumi, A., Derakhshandeh, F., Baharloei, N., & Pourjavad. M. (2019). Narrative discourse in Persian-speaking patients with mild Alzheimer’s disease. Dement Neuropsychol, 13(2), 225-231. https://doi.org/10.1590/1980-57642018dn13-020012 Fletcher, C. R., & Bloom, C. (1988). Causal reasoning in the memory in the comprehension of simple narrative texts. Journal of Memory and Language, 27(3), 235-244. https://doi.org/10.1016/0749-596X(88)90052-6 Glenberg, A. M., & Langston, W. E. (1992). Comprehension of illustrated text: Pictures help to build mental models. Journal of Memory and Language, 31(2), 129-151. https://doi.org/10.1016/0749-596X(92)90008-L Glenberg, A. M., Meyer, M., & Lindem, K. (1987). Mental models contribute to foregrounding during text comprehension. Journal of Memory and Language, 26(1), 69-83. https://doi.org/10.1016/0749-596X(87)90063-5 Glosser, G., & Deser, T. (1990). Patterns of discourse production among neurological patients with fluent language disorders. Brain and Language, 40 (1), 67-88. https://doi.org/10.1016/0093-934x(91)90117-j Golbaz, A. (2007). A study of the discourse features of Persian-speaking Alzheimer's patients [Master’s Thesis, Allameh Tabataba’i University, Tehran]. [In Persian] Graesser, A. C., Singer, M., & Trabasso, T. (1994). Constructing inferences during narrative text comprehension. Psychological Review, 101(3), 371-395. https://doi.org/10.1037/0033-295X.101.3.371 Hart, S. (1988). Language and dementia: A review. Psychological Medicine, 18(1), 99–112. https://doi.org/10.1017/s0033291700001938 Heindel, W. C., Salmon, D. P., & Butters, N. (1993). Cognitive approaches to the memory disorders of demented patients. In P. B. Sutker & H. E. Adams (pp. 735-761). Comprehensive Handbook of Psychopathology. New York: Plenum Press. https://doi.org/10.1007/0-306-47377-1_30 Huff, J. F., Becker, J. T., Belle, S. H., Nebes, R. D., Holland, A. L., & Boller, F. (1987). Cognitive deficits and clinical diagnosis of Alzheimer’s disease. Neurology, 37(7), 1119–1124. https://doi.org/ 10.1212/wnl.37.7.1119 Hughes, C. P., Berg, L., Danziger, W. L., Coben, L. A., & Martin, R. L. (1982). A new clinical scale for the staging of dementia. The British Journal of Psychiatry, 140, 566-572. Kim, B. S., Kim, Y. B., & Kim, H. (2019). Discourse measures to differentiate between mild cognitive impairment and healthy aging. Frontiers in Aging Neuroscience, 11(221), 1-18. Kintsch, W., & van Dijk, T. A. (1987). Toward a model of text comprehension and production. Psychological Review, 85(5), 363-394. https://doi.org/10.1037/0033-295X.85.5.363 Lai, Y., & Lin, Y. (2014). Factors in action-object semantic disorder for Chinese-speaking persons with or without Alzheimer’s disease. Journal of Neurolinguistics, 26(2), 298–311. https://doi.org/10.1016/j.jneuroling.2012.10.003 Laine, M., Laakso, M., Vuorinen, E., & Rinne, J. (1998). Coherence and informativeness of discourse in two dementia types. Journal of Neurolinguistics, 11(1-2), 79–87. Lotfi, M., Tagharrobi, Z., Sharifi, K., Abolhasani, J. (2015). Diagnostic accuracy of Persian version of Clinical Dementia Rating (P-CDR) for early dementia detection in the elderly. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences, 14(4), 283-298. [In Persian]. Paulino, A., Sierra, G., Hernandez-Dominguez, L., & da Cunha, I. (2018). Rhetorical relations in the speech of Alzheimer’s patients and healthy elderly subjects: An approach from the RST. Computacion y Sistemas, 22, 895-905. https://doi.org/10.13053/CyS-22-3-3028 Ripich, D. N., & Terrell, B. Y. (1988). Patterns of discourse cohesion and coherence in Alzheimer's disease. Journal of Speech & Hearing Disorders, 53(1), 8–15. https://doi.org/10.1044/jshd.5301.08 Sadeghi, N., Noroozian, M., Khalaji, H., & Mokhtari, P. (2012). Validity and reliability of clinical dementia rating scale among the elderly. Zahedan Journal of Research in Medical Sciences, 14(10), 47-50. [In Persian]. https://www.sid.ir/FileServer/SF/3961395h03285 Sebastian, M. V., Menor, J., & Elosua, R. (2001). Patterns of errors in short-term forgetting in AD and ageing. Memory, 9(4–6), 223–231. https://doi.org/10.1080/09658210143000038 Van Dijk, T. A. (1977). Text and Context Explorations in the Semanties and Pragmatics of Discourse. London: Longman. Van Dijk, T. A. (1980). The semantics and pragmatics of functional coherence in discourse. Journal of Pragmatics, 4(1), 233-252. https://doi.org/10.1515/9783110826142.265 Wright, H. H., Capilouto, G. J., & Koutsoftas, A. (2013). Evaluating measures of global coherence ability in stories in adults. International Journal of Language & Communication Disorders, 48(3), 249–256. https://doi.org/10.1111/1460-6984.12000 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 744 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 229 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||