- مقدمه
زبان اشارۀ ایرانی، زبان روزمرۀ ناشنوایان ایرانی است. نام این زبان تا مدتها «زبان اشارۀ فارسی» بود و موجب به وجود آمدن این تصور نادرست میشد که گونهای از زبان فارسی است (گیتی و سیاوشی، 1398). این در صورتی است که شباهت این زبان به فارسی همانند سایر زبانهای ایرانی به فارسی است و از نظر دستور و واژگان، زبانی مستقل و متفاوت از فارسی است. زبان اشارۀ ایرانی، زبانی کمتر مطالعهشده در پژوهشهای زبانشناسی است.
همواره در مورد این موضوع که در ایران تنها یک زبان اشاره وجود دارد یا زبانهای اشارۀ دیگری هم وجود دارند میان کارشناسان حوزۀ آموزش ناشنوایان اختلافنظر بوده است. به گفتۀ سیاوشی[1] (2017)، در شهرهای مختلف ایران تفاوتهایی بین اشارههایی که ناشنوایان استفاده میکنند دیده شده است. مسلماً، برای اظهارنظر قطعی در این زمینه، نیازمند مطالعات دقیق در مناطق مختلف ایران هستیم. پژوهش حاضر نیز تلاشی در این راستا است.
هدف کلی پژوهش حاضر، جمعآوری دادههای طبیعی از زبان اشاره در شهر کرمانشاه و بهمنظور بررسی این مسأله است که آیا این گونه، گونهای مستقل از زبان اشارۀ ایرانی رایج است یا خیر.
الفبای دستی که در زبان اشارۀ ایرانی استفاده میشود نیز، گونههای متفاوتی پیدا کرده است. الفبای دستی که از آن با عنوان الفبای دستی باغچهبان یا الفبای گویای باغچهبان یاد میشود، ابداع جبار باغچهبان است. این الفبای دستی مدت کوتاهی بعد از تأسیس اولین مدرسۀ ناشنوایان در دهۀ 1300 توسط جبار باغچهبان به جامعۀ ناشنوا معرفی شد (Sanjabi et al., 2016). در الفبای دستی باغچهبان، علاوه بر دستها، حالت لبها و محل تماس دست و بدن نیز اهمیت دارد و قسمتی از اطلاعات از این دو منبع یعنی لبها و تماس دست و بدن به مخاطب انتقال مییابد (گیتی و سیاوشی، 1398). از الفبای دستی بیشتر برای نامیدن اسامی خاص و هجی کردن آنها استفاده میشود. این الفبا یک قرن است که در توسط جامعۀ ناشنوا استفاده میشود، اما با توجه به محدودشدن تعداد مدارس ناشنوایان و معلمان ناشنوا، آموزش زبان اشارۀ ایرانی عملاً در مدارس ناشنوا وجود ندارد و یا خیلی محدود است. از همین رو، الفبای دستی که در دهههای 40 و 50 در ایران رایج بود و بهواسطۀ مدارس باغچهبان گسترش یافته بود، بهمرور یکپارچگی خود را در کل ایران از دست داد و گونههای متفاوتی از حروف الفبای دستی در مناطق مختلف ایران به وجود آمد. اغلب هر ناشنوا یکی از این گونهها را در صحبتهای خود به کار میبرد، و در عین حال، با گونههای دیگر نیز آشنایی دارد (گیتی و سیاوشی، 1398). تفاوت بین اشارههایی که در مناطق مختلف ایران دیده میشود در سطح اشارۀ الفبا هم دیده میشود. یکی دیگر از اهداف این پژوهش، شناسایی گونههای رایج الفبای دستی در کرمانشاه است.
ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر میرسد: از آنجا که ماهیت مقالۀ حاضرگزارش پژوهش است و کمتر جنبۀ تحلیلی دارد، طبیعی است که بخش روش پژوهش مفصل و همراه با ارائۀ جزئیات دقیق باشد.
- 2. پیشینه پژوهش
تا قبل از دهۀ 80 شمسی، مطالعۀ دقیقی روی توصیف زبانشناختی زبان اشارۀ ایرانی انجام و منتشر نشده است. در دهههای قبل، منابع و کتابهایی منتشر شدهاند، ولی توجه و تمرکز آنها در جهت استانداردسازی زبان اشارۀ ایرانی بوده است؛ به این معنی که در مواقعی که چند اشارۀ رایج برای یک مفهوم وجود دارد، تنها به معرفی یک اشاره بسنده شده است، یا مثلاً اشارهای بهعنوان اشارۀ استاندارد معرفی میشود که برگرفته از زبان اشارۀ آمریکایی است، در حالیکه در واقعیت، جامعۀ ناشنوا از آن اشاره استفاده نمیکنند. بهعنوان نمونه، بهادری (1389) در چهار جلد، به جمعآوری اشارههای زبان اشاره و ارائۀ ترجمههای این اشارهها به فارسی، عربی و انگلیسی پرداخته است.
خوشبختانه در دو دهۀ گذشته، زبانشناسان جوان ایرانی برای ترویج مطالعات زبانشناختیِ زبان اشاره، تلاشهایی را آغاز کردهاند. سیاوشی در سال 1384 در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود برای اولین بار جنبههای مختلف ساختواژی، نحوی و واجشناسی زبان اشارۀ ایرانی را معرفی کرد. او مطالعات خود را به حوزههای واجشناسی و همچنین، تحلیل گفتمان زبان اشاره بسط داد (2009) و اخیراً بر روی معناشناسی (2023) و توصیف دستور زبان اشاره در چارچوب دستور شناختی[2] تمرکز کرده است (Siyavoshi, 2019).
همچنین، چهار کتاب آموزشی با عنوانهای کتاب ناشنوا: مقدمهای بر زبانشناسی زبان اشارۀ ایرانی و فرهنگ ناشنوا (گیتی و سیاوشی، 1398) ، مقدمهای بر زبان اشارۀ ایرانی (سلیمانبیگی و همکاران، 1400) ، زبان اشارۀ ایرانی : سطح میانی (رنگرزحق و همکاران، 1401) و اشارانی بیاموزیم (سیاوشی و همکاران، ۱۴۰۲) اخیراً منتشر شدهاند که بخشی از نخستین منابع در جهت معرفی و آموزش زبان طبیعی جامعۀ ناشنوا به شمار میروند. گیتی[3] (2022) در رسالۀ دکتری خود که طرح دستوری جامع زبان اشارۀ ایرانی (اشارانی) است، مطالعهای میدانی جهت مستندسازی دادههای زبان اشارۀ ایرانی انجام دادهاست و در شش شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، زاهدان و تبریز به جمعآوری داده پرداخته و تنوع گونههای واژگانی در این شهرها را بررسی کرده است. پژوهش پیشرو از این جهت اهمیت دارد که برای نخستین بار، زبان اشارۀ ناشنوایان منطقۀ غرب ایران و بهویژه شهرکرمانشاه را ضبط و ثبت و تحلیل کرده است.
- 3. روش
روششناسی پژوهش حاضر برای جمعآوری دادهها منطبق بر روششناسی کرسبورن و زویتسرلود[4] (2008) است. از مراحل ابتدایی کار با زبانشناسانی که در مستندسازی زبان اشاره تجربه داشتند جلساتی برگزار شد و از نظرات آنها برای انجام پژوهش حاضر استفاده شد.
این مطالعه با حمایت مالی و آموزشی مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر[5] انجام شد. درطول این جلسات، زبانشناسان و اساتیدی که در این حوزه تجربۀ عملی دارند، دانش خود را در اختیار کارآموزان قرار میدهند. نگارندۀ نخست پژوهش حاضر آموزشهای اولیۀ مستندسازی زبان را درمرکز زبانشناسی عمومی لایبنیتس[6] در کشور آلمان گذرانده است. در طول این جلسات، در رابطه با ابزارهای جمعآوری داده، نرمافزارهای کدگذاری و پیادهسازی داده، انجام کارهای میدانی، مبانی مستندسازی زبانی و فرهنگنویسی مطالب بسیار مفیدی ارائه شد و شرکتکنندگان مباحث را عملی تمرین کردند و بازخورد گرفتند. پیش از شروع پژوهش، نگارندۀ نخست در رابطه با مراحل مستندسازی زبانهای اشاره در دانشگاه ردباد[7] نیز آموزشهای لازم را دید. زبانشناسان دانشگاه ردباد در حوزۀ مطالعات زبان اشارۀ هلندی سالها تجربه دارند. این آموزشها شامل نحوۀ فیلمبرداری، چیدمان صحنه بههنگام ضبط اشارههای اشارهگرها (شرکتکنندگان)، انتخاب تکالیف مختلف برای استخراج دادهها و مسائل اخلاقی پژوهش و ... بود. علاوهبراین، نویسندگان با اردوان گیتی، پژوهشگر ناشنوای زبان اشاره نیز، جلسۀ آموزشی یک روزه داشتند. در این جلسه، گیتی تجارب خود را در حوزۀ کار میدانی و اخلاق پژوهش در برخورد با ناشنوایان ایرانی با نویسندگان در میان گذاشت.
یکی از مهمترین اصول روش پژوهش و رعایت اخلاق در زبان اشاره، طبق آنچه در راهنمای مرجع اجتماعات زبان اشاره[8] آمده، لزوم بهکارگیری و استفاده از افراد جامعۀ ناشنوا در مراحل مختلف پژوهش است (Harris et al., 2009). در این مطالعه، از جامعۀ ناشنوایان برای انتخاب فضا جهت فیلمبرداری، دعوت از ناشنوایان برای شرکت در مطالعه، توضیحدادن اهمیت پژوهش و مراحل آن برای شرکتکنندگان و همچنین، هدایت جلسات فیلمبرداری کمک گرفته شد.
پیش از شروع فیلمبرداری نویسندگان کارگاهی برای جامعۀ ناشنوای کرمانشاه در محل کانون ناشنوایان برگزار کردند. در این کارگاه در مورد پژوهش و اهمیت مستندسازی زبان اشاره توضیح داده شد و از آنها درخواست شد که چه بهعنوان همکار و چه بهعنوان
شرکتکننده در این مطالعه با ما همکاری داشته باشند.
در همین کارگاه، نگارندۀ سوم که زبانشناس و عضو جامعۀ ناشنوایان است، از میان ناشنوایان حاضر در جلسه که مایل به همکاری در این پژوهش بودند، دستیار انتخاب کرد. معیار انتخاب دستیار برای پروژه، توانایی و تسلط به زبان اشاره، رابطۀ خوب با جامعۀ ناشنوای کرمانشاه و همچنین، تسلط نسبتاً خوب به زبان فارسی بود. تعداد شرکتکنندگان در این پروژه در مرحلۀ اول (قبل از شیوع همهگیری کرونا) 36 نفر بود. بعد از شیوع کرونا و واکسیناسیون سراسری، پروژه ادامه پیدا کرد و 18 نفر دیگر در این مطالعه شرکت کردند. در مرحلۀ اول، 18 مرد و 18 زن در مطالعه شرکت کردند. شرکتکنندگان به سه گروه سنی جوان (18 تا 30 ساله)، میانسال (30 تا 50 ساله) و سالمند (بالاتر از 50 سال) تقسیم شدند. در هر گروه 6 نفر مرد و 6 نفر زن داشتیم. این توزیع برابر از نظر سنی و جنسیتی در هر گروه به این دلیل انجام شد که بتوانیم نمونهای داشته باشیم که نمایانگر واقعی جامعۀ ناشنوا باشند.
هر جلسه به فیلمبرداری از 2 ناشنوا که از نظر سنی اختلاف کمی با یکدیگر داشتهاند، اختصاص داده شد. در آغاز جلسه، دستیار ناشنوا (مجری جلسه)، به شرکتکنندگان در رابطه با مطالعه توضیحاتی داده و محتوای فرم رضایتنامه را برای آنها ترجمه کرده است. در این رضایتنامهها بهوضوح به شرکتکنندگان توضیح داده شد که ویدئوها در آرشیو مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر، نگهداری میشوند که دسترسی به آنها آزاد است، ولی کاربران برای دسترسی به آنها باید مراحل ثبتنام را طی کنند. همچنین، به آنها گفته شد که ممکن است از بخشها یا عکسهایی از آنها در مقالات و کارهای پژوهشی بعدی نگارندگان استفاده شود. برای هر یک از این بندها، شرکتکنندگان این امکان را داشتند که در مورد خودشان، موافق یا مخالف این موضوع باشند.
از دیدگاه کرسبورن (2010)، از آنجا که دادهها به شکل ویدیوئی ضبط و آرشیو
میشوند، توضیحدادن در مورد پژوهش، رضایتنامه و ترجمۀ جزئیات آن به زبان اشاره برای جامعۀ ناشنوا اهمیت زیادی دارد؛ چرا که معمولاً جمعیت جامعۀ ناشنوایان کم است و اعضای این جامعه یکدیگر را میشناسند. بنابراین، تشخیص هویت شرکتکنندگان از روی تصویر و فیلم آنها برای کسانی که آنها را میشناسند، کار سختی نیست و این مسأله میتواند در فرهنگهای مختلف حساسیتزا باشد. استفاده از فناوریهای جدید هم که در ویدئوها صورت شخص را تار میکنند، در مورد زبان اشاره کمکی نمیکند؛ چرا که حرکات صورت در زبان اشاره نقش بسیار مهمی دارند. با توجه به مسائل ذکرشده، در این مطالعه با دقت بسیاری به رضایت افراد در هر موردی توجه شده است. از آنها خواسته شده که از نامبردن افراد در حین مکالمات خودداری کنند و در پایان فیلمبرداری هم به آنها گفته شد که اگر مایل به حذف بخشی از صحبتهایشان هستند، ذکر کنند.
برای فیلمبرداری از دوربین سونی مدل FDR AX33 استفاده شده است. مزیت این دوربین در این است که دو فیلم را همزمان ضبط میکند. یک فیلم با حداکثر کیفیت در قالب XAVC (4K) که برای ویرایش حرفهای مناسب است و دیگری، در قالب MP4 که برای اشتراکگذاری مناسب است. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که محققان در مورد زبانهای اشاره به استفادۀ همزمان از چند دوربین برای ضبط زوایای مختلف اشارهها توصیه میکنند (Perniss, 2015)، اما متأسفانه در پروژۀ حاضر بهدلیل محدودیتهای مالی چنین امکانی فراهم نبود. در جلسات فیلمبرداری، دوربین در فاصلۀ دو متری از
شرکتکنندگان قرار گرفته و برای داشتن تصویری واضحتر از حرکات صورت، دست و بدنِ شرکتکنندگان از قابلیت بزرگنمایی[9] دوربین استفاده شده است.
طبق آنچه پرنیس[10] (2015) برای چینش صحنۀ چنین مطالعاتی پیشنهاد میدهد، دوربین طوری تنظیم شده که از زانوی شرکتکنندگان به پایین درکادر نباشد و تمرکز تنها بر روی فضای اشارۀ آنها باشد. از هر دو شرکتکننده خواسته شده که نه کاملاً روبهروی دوربین بنشینند و نه کاملاً روبهروی همدیگر؛ به طوری که هم بتوانند موقع مکالمهها یکدیگر را ببینند و هم دوربین بتواند اشارهها را ضبط کند، زیرا اگر دو شرکتکننده کاملاً روبهروی هم بنشینند، اشارهها و حرکات صورتشان که با سمت دیگر خود تولید میکنند ـ سمتی که رو به دوربین نیست ـ قابلرؤیت نخواهد بود.
در بخش طراحی تکلیفها برای استخراج دادهها نیز، از تکلیفهای پیکرۀ زبان اشارۀ هلندی (Crasborn & Zwitserlood, 2008) الگوبرداری شده است. البته تغییراتی هم در بخشهایی ایجاد شده که تکلیفها منطبق با بافت ایران و شهر کرمانشاه و همینطور، اهداف پژوهش باشد. مجموعه تکالیفی که برای استخراج دادهها در نظر گرفته شده، شامل هجی دستی الفبای فارسی، هجی دستی کلمات، استخراج اشارۀ 100 کلمه با استفاده از
محرکهای تصویری، داستانگویی با استفاده از محرکهای ویدیویی و مکالمههای طبیعی ِ هدایتشده است. بر خلاف مطالعات رایجی که در ایران در رابطه با جامعۀ ناشنوا انجام میشوند، در این پژوهش سعی شده که تا جای ممکن استخراج دادهها با استفاده از محرکهای متنی ِ فارسی نباشد. تلاش بر این بود که دادهها طبیعی باشند تا پیکرۀ بهدستآمده بتواند منعکسکنندۀ زبان اشارۀ ایرانی و طبیعی جامعۀ ناشنوای شهر کرمانشاه باشد؛ درست همانطور که در واقعیت هست.
تکلیف اول دو بخش دارد. در بخش اول از شرکتکنندهها خواسته شده که اشارۀ حروف الفبای فارسی را ادا کنند. در واقع، هدف از این بخش آن بوده که گونههای متفاوت با الفبای دستی باغچهبان را که در کرمانشاه رایج است، استخراج کنیم. در بخشِ دوم از تکلیف اول هم از شرکتکنندگان خواسته شده که کلماتی را که روی کاغذ نوشته شده بود، هجی دستی کنند. هدف از این بخش آن بوده که ببینیم آیا هجی دستی حروف در بافت کلمه متفاوت است یا نه.
برای تکلیف دوم از شرکتکنندگان خواسته شده که اشارۀ کلماتی که تصویرش را درصفحۀ رایانۀ شخصی میدیدند، تولیدکنند. به گفتۀ پرنیس (2015)، محرکهایی که برای استخراج دادههای زبانی از ناشنوایان بهکار میروند، باید تصویری و بهعبارتی غیرزبانی (به شکل عکس، کتاب مصور، فیلم یا انیمیشن کوتاه) باشند. بههمین دلیل، در این مطالعه از 100 تصویر استفاده کردهایم که شامل رایجترین نوع حیوانات، رنگها، غذاها و مفاهیم پایهای مانند اعضای خانواده، خانه و اشیای مربوط به آن و زندگی شهری بودهاند. انتخاب این مفاهیم با درنظرگرفتن فرهنگ شهر کرمانشاه و همچنین، مشورت با اعضای جامعۀ ناشنوا انجام شده است.
تکلیف سوم داستانگویی بوده است. به این شکل که شرکتکنندگان پس از دیدن دو فیلم کوتاه و بیکلامی که برای آنها به شکل جدا گانه پخش شد، داستان فیلم را برای طرف مقابل تعریف کردند. دو فیلم کوتاه «داستان گلابی» (Chafe,1980) و «جفت دیگر[11]» (Rozik, 2014) برای این بخش انتخاب شدند. برای مثال، برای شرکتکنندۀ شمارۀ یک فیلم «داستان گلابی» پخش شد و برای شرکتکنندۀ همراهش فیلم «جفت دیگر» و این دو شرکتکننده به نوبت داستان فیلمی را که دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کردند. «داستان گلابی» از این جهت انتخاب شده که در پیکرههای دیگر، مثل پیکرۀ زبان اشارۀ آلمانی (Konrad et al., 2020) نیز از آن استفاده شده است. «داستان گلابی» فیلمی شش دقیقهای است که در دانشگاه کالفرنیا ساخته شده و استفاده از آن در مطالعات زبانشناختی رایج است. «جفت دیگر» نیز، از این جهت انتخاب شده است که داستانی کوتاه و درعینحال، بیکلام و جذاب دارد. علت آنکه از شرکتکنندگان خواسته شده داستان را بهجای بازگویی در مقابل دوربین، برای یکدیگر تعریف کنند از این نظر حائز اهمیت است که آنها در این حالت هم از جزئیات بیشتر و هم از اشارۀ طبیعیتری استفاده میکنند.
در نهایت، تکلیف چهارم به مکالمههای طبیعی اختصاص یافته است. این مکالمهها نسبتاً حالت هدایتیافته داشتهاند؛ به این معنی که مجری جلسه موضوعات یا سؤالاتی آمادهشده در مورد مسائل روزانۀ ناشنوایان به شرکتکنندگان داده تا ایدهای برای اشارهکردن در بافت طبیعی داشته باشند. این سؤالات فقط برای تشویقکردن آنها به صحبتکردن استفاده شده و جواب درست و غلطی برای آنها وجود نداشته است. در این بخش، تقریباً 28 ساعت مکالمۀ طبیعی ضبط شده است. فردی ناشنوا و از اعضای کانون ناشنوایان کرمانشاه بهعنوان دستیار پژوهش انتخاب شد، زیرا برای پژوهشگران بسیار مهم بود که فرد شنوا در مکالمات حضور نداشته باشد. حتی حضور فرد شنوایی که به اشاره مسلط باشد بر نوع گفتگوها و نوع اشاراتی که ناشنوایان به کار میبرند، تاثیرگذار است و هدف این بوده که تا حدامکان این تأثیر کاهش یابد.
پس از اتمام جمعآوری دادهها، مرحلۀ کدگذاری آنها آغاز شد. در این مرحله، یک ساعت از مکالمههای طبیعی کدگذاری شد. برای تصمیمگیری راجعبه اینکه کدام جلسات برای کدگذاری انتخاب شوند، تمام مکالمات ضبطشده بازبینی شدند. در بازبینیها، این نکته مشخص شد که آغاز مکالمهها (تکلیف چهارم) نقطۀ خوبی برای کدگذاری نیست، چرا که شرکتکنندگان هنوز وارد جریان مکالمۀ مشتاقانه نشدهاند. در واقع، مشاهده شد که همکاری افراد و غنای دادههای زبانی بهدستآمده در طول گفتگو، به یک میزان نیست. بنابراین، با مشورت همکار ناشنوای پژوهش (نگارندۀ سوم)
بخشهایی انتخاب شدند که غنای زبانی بیشتری داشتند.
برای کدگذاری، از نرمافزار ایلان[12] استفاده شده است. ایلان نرمافزاری رایگان برای کدگذاری دادههای تصویری و صوتی است که با کمک آن میتوان فیلم ضبطشده را ثانیه به ثانیه عقب و جلو برد، بزرگ و کوچک کرد و با جزئیات دید. همچنین، در زیر هر فیلم، میتوان نوارهایی ایجاد کرد و در هر نوار اطلاعاتی را که در پژوهش به آن نیاز است، نوشت. در این مطالعه، چهار نوار برای هر شرکتکننده ایجاد شده است. دو نوار مربوط به
برچسب[13]های فارسی و انگلیسی هر اشاره و دو نوار مربوط به ترجمۀ فارسی و انگلیسی در سطح جملات بودند. یک نوار هم برای یادداشتهای مهم ایجاد شده است. در این مرحله، نگارندۀ سوم بیشتر کدگذاریها را انجام داد و کار نوشتن برچسبها و ترجمۀ جملات از زبان اشارۀ ایرانی به زبان فارسی را انجام داده است. نگارندۀ دوم، مسئول بازبینی برچسبها و ترجمۀ فارسی جملات بوده و علاوهبرآن، برچسبها را به انگلیسی ترجمه کرده است. نگارندۀ اول نیز، کار ترجمۀ جملات فارسی به انگلیسی را انجام داده و اطلاعات مهم یا موردنیاز را در نوار توضیحات اضافه نموده است. انجامدادن این فرایند برای بهدستآوردن یک ساعت دادۀ کدگذاریشده، حدود 97 ساعت زمان برده است. به این زمانبربودن باید سختیهای دورۀ همهگیری کرونا و ارتباط از راه دور همکاران این پروژه با یکدیگر را نیز اضافه کرد. در نهایت، پس از اضافهکردن فراداده[14] (اطلاعات عمومی و کلی در مورد دادهها، شرکتکنندگان و نقش پژوهشگران)، دادهها بایگانی برخط مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر بارگذاری شدند.
- 4. یافتهها
با نگاهی مختصر به دادههای بهدستآمده از پژوهش حاضر میتوان دریافت که بهطور کلی، گونۀ کرمانشاهی زبان اشارۀ ایرانی برای ناشنوایان مناطق دیگر ایران بهراحتی قابلدرک است و تفاوت این گونه بهحدی نیست که ارتباط متقابل را مختل سازد. بااینحال، پس از این پژوهش به تفاوتهای جزئی میان گونههای رایج زبان اشارۀ ایرانی که تا کنون مطالعه شدهاند و گونۀ رایج در کرمانشاه پی بُردیم.
- برخی از اشارهها در گونۀ رایج در کرمانشاه با گونۀ رایج زبان اشاره در تهران (که بیش از سایر گونهها مطالعه شده است) متفاوت هستند؛ برای مثال، اشارۀ «معلم»، «مرد»، «اخبار»، «روستا»، «تقلب»، «امتحان»، «قطار» و «ریاضی». در شکلهای 1 و 2، دو اشارۀ متفاوت «اخبار» در گونۀ تهرانی نشان داده میشود و در شکل 3، اشارۀ همین واژه در گونۀ کرمانشاهی. در شکل 4، اشارۀ «معلم» در گونۀ تهرانی دیده میشود و در شکل 5، اشارۀ «معلم» در گونۀ کرمانشاهی. در شکل 6، اشارۀ «مرد» در گونۀ تهرانی دیده میشود و در شکل 7، اشارۀ همین واژه در گونۀ کرمانشاهی. در مورد اشارههای شکلهای 6 و 7 باید گفت که «مرد» در اشارۀ تهرانی با مالش انگشت سبابه و شست در یک سمت لب تولید میشود. در گونۀ کرمانشاهی انگشت سبابه و شست از هم فاصله دارند و از بالای لب به سمت پایین حرکت میکنند.
- اشارۀ تعدادی از حروف الفبا در کرمانشاه با گونۀ رایج زبان اشاره در تهران متفاوت است. این اشارههای متفاوت شامل «ت»، «چ»، «دال»، «ز»، «ژ»، «ف» و «کاف» هستند. نکتۀ جالبتوجه این است که در میان جامعۀ ناشنوای کرمانشاه، برای برخی از حروف الفبا چندین نوع اشاره وجود دارد. شاید دلیل این امر این باشدکه ناشنوایان کرمانشاهی نسبت به ناشنوایان تهرانی کمتر به مدارس ناشنوایان دسترسی داشتهاند یا فرستاده شدهاند. بنابراین، از آنجا که آموزش کمتری در زمینۀ الفبای دستی باغچهبان دیدهاند، اشارهها را از دیگر ناشنوایان و طبیعتاً با تنوع بیشتری یاد گرفتهاند (شکلهای 8 تا 11). علاوهبراین، در این دادهها دیده شد که ناشنوایان کرمانشاه گاهی اوقات اشارۀ حروف کماستفاده در فارسی را نمیدانستند و یا با حدس و گمان اشاره را تولید میکردند که این خود گواهی بر این مطلب است که از آموزش رسمی به زبان اشاره محروم بودهاند.
- الگوی دهانی برخی از اشارهها در کرمانشاه با گونۀ رایج زبان اشاره در تهران متفاوت است. ظاهراً دلیل این امر میتواند مربوط به استفاده از زبان کردی در کرمانشاه باشد. بنابراین، این الگوی دهانی متفاوت میتواند بر اساس زبان کردی باشد.
شکل 1. اشارۀ اخبارـ1(گونۀ تهرانی)
شکل2. اشارۀ اخبارـ2 (گونۀ تهرانی)
شکل 3. اشارۀ اخبار در گونۀ کرمانشاهی
شکل 4. اشارۀ معلم در گونۀ تهرانی (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 5. اشارۀ معلم در گونۀ کرمانشاهی
شکل 6. اشارۀ مرد در گونۀ تهرانی (سیاوشی و همکاران، 1402)
شکل 7. اشارۀ مرد در گونۀ کرمانشاهی
شکل 8. الفبای دستی باغچهبان، حرف «ک» (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 9. انواع اشارۀ حرف «ک» در کرمانشاهی
شکل 10. الفبای دستی باغچهبان، حرف «ت» (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 11. اشارۀ حرف «ت» در کرمانشاه
- بحث و نتیجهگیری
همانطور که در مقدمه گفته شد، یکی از اهداف این پژوهش اظهارنظر در این رابطه بود که آیا گونۀ زبان اشارۀ رایج در کرمانشاه گونهای مستقل از زبان اشارۀ ایرانی است یا خیر. پاسخ این پرسش منفی است. زبان اشارۀ رایج در کرمانشاه تفاوت اندکی با زبان اشارۀ ایرانی دارد و سخنگویان یا بهعبارتی اشارهگران این دو گونه وقتی با یکدیگر صحبت میکنند، فهمی متقابل از صحبتهای یکدیگر دارند.
دادههای بهدستآمده از این مطالعه نشان داد که از نظر تفاوت بین اشارهها در سطح الفبا، شاهد اشارههای متنوعی در گونۀ کرمانشاهی هستیم. در بعضی موارد 5 نوع اشارۀ مختلف برای حروف وجود دارد (مثلاً حروف «ث» و «چ»). همانطور که در مقدمه نیز اشاره شد، این تنوع اشاره در سطح اشارههای الفبا، بهدلیل سیاستهای اتخاذشده از سوی آموزش و پرورش است. از آنجا که در ایران تعداد مدارس ناشنوایان و معلمان ناشنوا محدود شده است، آموزش زبان اشارۀ ایرانی عملاً در مدارس ناشنوا حذف شده است. ازاینرو، الفبای دستی که بهواسطۀ مدارس باغچهبان گسترش یافته بود، بهمرور یکدستی خود را در کل ایران از دست داد و گونههای متفاوتی از حروف الفبای دستی در مناطق مختلف ایران بهوجود آمد.
از دیگر اهداف این پژوهش ایجاد پیکرهای زبانی از زبان اشارة رایج در کرمانشاه و ثبت و مستندسازی آن برای پژوهشهای آتی بوده که اکنون در دسترس پژوهشگران است و افراد علاقمند میتوانند با ثبت نام در پایگاهwww.elararchive.org به این پیکره دسترسی داشته باشند.
تعارض منافع
تعارض منافع نداریم.
سپاسگزاری
به این وسیله از مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر (ELDP) تشکر میکنیم، چرا که بدون حمایتهای مالی آنها بهثمررساندن این پروژه میسر نمیشد. همچنین، از حمایتهای معنوی و مشارکت جامعۀ ناشنوای کرمانشاه در این پروژه بسیار قدردانی میکنیم.
[1]. Siyavoshi, S.
[2]. Cognitive Grammar
[3]. Guity, A.
- Crasborn, O., & Zwitserlood, I.
- Endangered Language Documentation Program
- Leibniz-center of general linguistics (ZAS)
- Radboud University
- The Sign Language Communities’ Terms of Reference
- zoom
[10]. Perniss, P.
- The Other Pair
1.ELAN
- ID-gloss
- metadata