| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,226 |
| تعداد مقالات | 18,178 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,972,529 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,024,504 |
گونۀ کرمانشاهی زبان اشارۀ ایرانی و تفاوت آن با گونۀ تهرانی | |||
| علم زبان | |||
| مقاله 5، دوره 12، شماره 21، فروردین 1404، صفحه 145-168 اصل مقاله (924.98 K) | |||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ls.2025.79077.1639 | |||
| نویسندگان | |||
| یاسمن چوب ساز* 1؛ سارا سیاوشی2؛ فرزانه سلیمان بیگی3 | |||
| 1دکتری زبانشناسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران | |||
| 2پژوهشگر پسادکتری، دانشگاه ایالتی آزاد، بلوفنتین، آفریقای جنوبی | |||
| 3دانشجوی دکتری زبان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||
| چکیده | |||
| زبان اشاره ایرانی، زبان اشارهی جامعهی ناشنوای ایران است. این زبان دارای گونههای متفاوتی است. در بعضی استانها این تفاوت گونه بیشتر و در بعضی دیگر کمتر است. گونهی کرمانشاهی زبان اشاره ایرانی تا کنون مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعهی حاضر مستخرج از یک پروژهی مستند سازی زبان اشاره ایرانی بود که با حمایت موسسهی مستندسازی زبانهای در معرض خطر انجام شد. تعداد ناشنوایان شرکت کننده در این مطالعه 54 نفر بود. در طول جلسات، از شرکت کنندگان خواسته میشد که حروف الفبای دستی را تولید کنند، کلماتی را هجی دستی کنند، داستان فیلم کوتاهی را برای یکدیگر بازگو کنند و گفتگوهای هدایت شده داشته باشند. نتایج این پژوهش نشان داد که به طور کلی گونهی کرمانشاهی زبان اشارهی ایرانی برای ناشنوایان مناطق دیگر ایران به راحتی قابل درک است و تفاوت این گونه به حدی نیست که مانع ارتباط متقابل شود. با این حال پس از این پژوهش به تفاوت-های جزئی میان گونههای رایج زبان اشارۀ ایرانی که تا کنون مطالعه شدهاند و گونۀ رایج در کرمانشاه پی بُردیم. | |||
| کلیدواژهها | |||
| زبان اشارۀ ایرانی؛ مستندسازی زبان؛ کرمانشاه؛ زبانشناسی زبان اشاره | |||
| اصل مقاله | |||
زبان اشارۀ ایرانی، زبان روزمرۀ ناشنوایان ایرانی است. نام این زبان تا مدتها «زبان اشارۀ فارسی» بود و موجب به وجود آمدن این تصور نادرست میشد که گونهای از زبان فارسی است (گیتی و سیاوشی، 1398). این در صورتی است که شباهت این زبان به فارسی همانند سایر زبانهای ایرانی به فارسی است و از نظر دستور و واژگان، زبانی مستقل و متفاوت از فارسی است. زبان اشارۀ ایرانی، زبانی کمتر مطالعهشده در پژوهشهای زبانشناسی است. همواره در مورد این موضوع که در ایران تنها یک زبان اشاره وجود دارد یا زبانهای اشارۀ دیگری هم وجود دارند میان کارشناسان حوزۀ آموزش ناشنوایان اختلافنظر بوده است. به گفتۀ سیاوشی[1] (2017)، در شهرهای مختلف ایران تفاوتهایی بین اشارههایی که ناشنوایان استفاده میکنند دیده شده است. مسلماً، برای اظهارنظر قطعی در این زمینه، نیازمند مطالعات دقیق در مناطق مختلف ایران هستیم. پژوهش حاضر نیز تلاشی در این راستا است. هدف کلی پژوهش حاضر، جمعآوری دادههای طبیعی از زبان اشاره در شهر کرمانشاه و بهمنظور بررسی این مسأله است که آیا این گونه، گونهای مستقل از زبان اشارۀ ایرانی رایج است یا خیر. الفبای دستی که در زبان اشارۀ ایرانی استفاده میشود نیز، گونههای متفاوتی پیدا کرده است. الفبای دستی که از آن با عنوان الفبای دستی باغچهبان یا الفبای گویای باغچهبان یاد میشود، ابداع جبار باغچهبان است. این الفبای دستی مدت کوتاهی بعد از تأسیس اولین مدرسۀ ناشنوایان در دهۀ 1300 توسط جبار باغچهبان به جامعۀ ناشنوا معرفی شد (Sanjabi et al., 2016). در الفبای دستی باغچهبان، علاوه بر دستها، حالت لبها و محل تماس دست و بدن نیز اهمیت دارد و قسمتی از اطلاعات از این دو منبع یعنی لبها و تماس دست و بدن به مخاطب انتقال مییابد (گیتی و سیاوشی، 1398). از الفبای دستی بیشتر برای نامیدن اسامی خاص و هجی کردن آنها استفاده میشود. این الفبا یک قرن است که در توسط جامعۀ ناشنوا استفاده میشود، اما با توجه به محدودشدن تعداد مدارس ناشنوایان و معلمان ناشنوا، آموزش زبان اشارۀ ایرانی عملاً در مدارس ناشنوا وجود ندارد و یا خیلی محدود است. از همین رو، الفبای دستی که در دهههای 40 و 50 در ایران رایج بود و بهواسطۀ مدارس باغچهبان گسترش یافته بود، بهمرور یکپارچگی خود را در کل ایران از دست داد و گونههای متفاوتی از حروف الفبای دستی در مناطق مختلف ایران به وجود آمد. اغلب هر ناشنوا یکی از این گونهها را در صحبتهای خود به کار میبرد، و در عین حال، با گونههای دیگر نیز آشنایی دارد (گیتی و سیاوشی، 1398). تفاوت بین اشارههایی که در مناطق مختلف ایران دیده میشود در سطح اشارۀ الفبا هم دیده میشود. یکی دیگر از اهداف این پژوهش، شناسایی گونههای رایج الفبای دستی در کرمانشاه است. ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر میرسد: از آنجا که ماهیت مقالۀ حاضرگزارش پژوهش است و کمتر جنبۀ تحلیلی دارد، طبیعی است که بخش روش پژوهش مفصل و همراه با ارائۀ جزئیات دقیق باشد.
تا قبل از دهۀ 80 شمسی، مطالعۀ دقیقی روی توصیف زبانشناختی زبان اشارۀ ایرانی انجام و منتشر نشده است. در دهههای قبل، منابع و کتابهایی منتشر شدهاند، ولی توجه و تمرکز آنها در جهت استانداردسازی زبان اشارۀ ایرانی بوده است؛ به این معنی که در مواقعی که چند اشارۀ رایج برای یک مفهوم وجود دارد، تنها به معرفی یک اشاره بسنده شده است، یا مثلاً اشارهای بهعنوان اشارۀ استاندارد معرفی میشود که برگرفته از زبان اشارۀ آمریکایی است، در حالیکه در واقعیت، جامعۀ ناشنوا از آن اشاره استفاده نمیکنند. بهعنوان نمونه، بهادری (1389) در چهار جلد، به جمعآوری اشارههای زبان اشاره و ارائۀ ترجمههای این اشارهها به فارسی، عربی و انگلیسی پرداخته است. خوشبختانه در دو دهۀ گذشته، زبانشناسان جوان ایرانی برای ترویج مطالعات زبانشناختیِ زبان اشاره، تلاشهایی را آغاز کردهاند. سیاوشی در سال 1384 در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود برای اولین بار جنبههای مختلف ساختواژی، نحوی و واجشناسی زبان اشارۀ ایرانی را معرفی کرد. او مطالعات خود را به حوزههای واجشناسی و همچنین، تحلیل گفتمان زبان اشاره بسط داد (2009) و اخیراً بر روی معناشناسی (2023) و توصیف دستور زبان اشاره در چارچوب دستور شناختی[2] تمرکز کرده است (Siyavoshi, 2019). همچنین، چهار کتاب آموزشی با عنوانهای کتاب ناشنوا: مقدمهای بر زبانشناسی زبان اشارۀ ایرانی و فرهنگ ناشنوا (گیتی و سیاوشی، 1398) ، مقدمهای بر زبان اشارۀ ایرانی (سلیمانبیگی و همکاران، 1400) ، زبان اشارۀ ایرانی : سطح میانی (رنگرزحق و همکاران، 1401) و اشارانی بیاموزیم (سیاوشی و همکاران، ۱۴۰۲) اخیراً منتشر شدهاند که بخشی از نخستین منابع در جهت معرفی و آموزش زبان طبیعی جامعۀ ناشنوا به شمار میروند. گیتی[3] (2022) در رسالۀ دکتری خود که طرح دستوری جامع زبان اشارۀ ایرانی (اشارانی) است، مطالعهای میدانی جهت مستندسازی دادههای زبان اشارۀ ایرانی انجام دادهاست و در شش شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، زاهدان و تبریز به جمعآوری داده پرداخته و تنوع گونههای واژگانی در این شهرها را بررسی کرده است. پژوهش پیشرو از این جهت اهمیت دارد که برای نخستین بار، زبان اشارۀ ناشنوایان منطقۀ غرب ایران و بهویژه شهرکرمانشاه را ضبط و ثبت و تحلیل کرده است.
روششناسی پژوهش حاضر برای جمعآوری دادهها منطبق بر روششناسی کرسبورن و زویتسرلود[4] (2008) است. از مراحل ابتدایی کار با زبانشناسانی که در مستندسازی زبان اشاره تجربه داشتند جلساتی برگزار شد و از نظرات آنها برای انجام پژوهش حاضر استفاده شد. این مطالعه با حمایت مالی و آموزشی مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر[5] انجام شد. درطول این جلسات، زبانشناسان و اساتیدی که در این حوزه تجربۀ عملی دارند، دانش خود را در اختیار کارآموزان قرار میدهند. نگارندۀ نخست پژوهش حاضر آموزشهای اولیۀ مستندسازی زبان را درمرکز زبانشناسی عمومی لایبنیتس[6] در کشور آلمان گذرانده است. در طول این جلسات، در رابطه با ابزارهای جمعآوری داده، نرمافزارهای کدگذاری و پیادهسازی داده، انجام کارهای میدانی، مبانی مستندسازی زبانی و فرهنگنویسی مطالب بسیار مفیدی ارائه شد و شرکتکنندگان مباحث را عملی تمرین کردند و بازخورد گرفتند. پیش از شروع پژوهش، نگارندۀ نخست در رابطه با مراحل مستندسازی زبانهای اشاره در دانشگاه ردباد[7] نیز آموزشهای لازم را دید. زبانشناسان دانشگاه ردباد در حوزۀ مطالعات زبان اشارۀ هلندی سالها تجربه دارند. این آموزشها شامل نحوۀ فیلمبرداری، چیدمان صحنه بههنگام ضبط اشارههای اشارهگرها (شرکتکنندگان)، انتخاب تکالیف مختلف برای استخراج دادهها و مسائل اخلاقی پژوهش و ... بود. علاوهبراین، نویسندگان با اردوان گیتی، پژوهشگر ناشنوای زبان اشاره نیز، جلسۀ آموزشی یک روزه داشتند. در این جلسه، گیتی تجارب خود را در حوزۀ کار میدانی و اخلاق پژوهش در برخورد با ناشنوایان ایرانی با نویسندگان در میان گذاشت. یکی از مهمترین اصول روش پژوهش و رعایت اخلاق در زبان اشاره، طبق آنچه در راهنمای مرجع اجتماعات زبان اشاره[8] آمده، لزوم بهکارگیری و استفاده از افراد جامعۀ ناشنوا در مراحل مختلف پژوهش است (Harris et al., 2009). در این مطالعه، از جامعۀ ناشنوایان برای انتخاب فضا جهت فیلمبرداری، دعوت از ناشنوایان برای شرکت در مطالعه، توضیحدادن اهمیت پژوهش و مراحل آن برای شرکتکنندگان و همچنین، هدایت جلسات فیلمبرداری کمک گرفته شد. پیش از شروع فیلمبرداری نویسندگان کارگاهی برای جامعۀ ناشنوای کرمانشاه در محل کانون ناشنوایان برگزار کردند. در این کارگاه در مورد پژوهش و اهمیت مستندسازی زبان اشاره توضیح داده شد و از آنها درخواست شد که چه بهعنوان همکار و چه بهعنوان در همین کارگاه، نگارندۀ سوم که زبانشناس و عضو جامعۀ ناشنوایان است، از میان ناشنوایان حاضر در جلسه که مایل به همکاری در این پژوهش بودند، دستیار انتخاب کرد. معیار انتخاب دستیار برای پروژه، توانایی و تسلط به زبان اشاره، رابطۀ خوب با جامعۀ ناشنوای کرمانشاه و همچنین، تسلط نسبتاً خوب به زبان فارسی بود. تعداد شرکتکنندگان در این پروژه در مرحلۀ اول (قبل از شیوع همهگیری کرونا) 36 نفر بود. بعد از شیوع کرونا و واکسیناسیون سراسری، پروژه ادامه پیدا کرد و 18 نفر دیگر در این مطالعه شرکت کردند. در مرحلۀ اول، 18 مرد و 18 زن در مطالعه شرکت کردند. شرکتکنندگان به سه گروه سنی جوان (18 تا 30 ساله)، میانسال (30 تا 50 ساله) و سالمند (بالاتر از 50 سال) تقسیم شدند. در هر گروه 6 نفر مرد و 6 نفر زن داشتیم. این توزیع برابر از نظر سنی و جنسیتی در هر گروه به این دلیل انجام شد که بتوانیم نمونهای داشته باشیم که نمایانگر واقعی جامعۀ ناشنوا باشند. هر جلسه به فیلمبرداری از 2 ناشنوا که از نظر سنی اختلاف کمی با یکدیگر داشتهاند، اختصاص داده شد. در آغاز جلسه، دستیار ناشنوا (مجری جلسه)، به شرکتکنندگان در رابطه با مطالعه توضیحاتی داده و محتوای فرم رضایتنامه را برای آنها ترجمه کرده است. در این رضایتنامهها بهوضوح به شرکتکنندگان توضیح داده شد که ویدئوها در آرشیو مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر، نگهداری میشوند که دسترسی به آنها آزاد است، ولی کاربران برای دسترسی به آنها باید مراحل ثبتنام را طی کنند. همچنین، به آنها گفته شد که ممکن است از بخشها یا عکسهایی از آنها در مقالات و کارهای پژوهشی بعدی نگارندگان استفاده شود. برای هر یک از این بندها، شرکتکنندگان این امکان را داشتند که در مورد خودشان، موافق یا مخالف این موضوع باشند. از دیدگاه کرسبورن (2010)، از آنجا که دادهها به شکل ویدیوئی ضبط و آرشیو برای فیلمبرداری از دوربین سونی مدل FDR AX33 استفاده شده است. مزیت این دوربین در این است که دو فیلم را همزمان ضبط میکند. یک فیلم با حداکثر کیفیت در قالب XAVC (4K) که برای ویرایش حرفهای مناسب است و دیگری، در قالب MP4 که برای اشتراکگذاری مناسب است. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که محققان در مورد زبانهای اشاره به استفادۀ همزمان از چند دوربین برای ضبط زوایای مختلف اشارهها توصیه میکنند (Perniss, 2015)، اما متأسفانه در پروژۀ حاضر بهدلیل محدودیتهای مالی چنین امکانی فراهم نبود. در جلسات فیلمبرداری، دوربین در فاصلۀ دو متری از طبق آنچه پرنیس[10] (2015) برای چینش صحنۀ چنین مطالعاتی پیشنهاد میدهد، دوربین طوری تنظیم شده که از زانوی شرکتکنندگان به پایین درکادر نباشد و تمرکز تنها بر روی فضای اشارۀ آنها باشد. از هر دو شرکتکننده خواسته شده که نه کاملاً روبهروی دوربین بنشینند و نه کاملاً روبهروی همدیگر؛ به طوری که هم بتوانند موقع مکالمهها یکدیگر را ببینند و هم دوربین بتواند اشارهها را ضبط کند، زیرا اگر دو شرکتکننده کاملاً روبهروی هم بنشینند، اشارهها و حرکات صورتشان که با سمت دیگر خود تولید میکنند ـ سمتی که رو به دوربین نیست ـ قابلرؤیت نخواهد بود. در بخش طراحی تکلیفها برای استخراج دادهها نیز، از تکلیفهای پیکرۀ زبان اشارۀ هلندی (Crasborn & Zwitserlood, 2008) الگوبرداری شده است. البته تغییراتی هم در بخشهایی ایجاد شده که تکلیفها منطبق با بافت ایران و شهر کرمانشاه و همینطور، اهداف پژوهش باشد. مجموعه تکالیفی که برای استخراج دادهها در نظر گرفته شده، شامل هجی دستی الفبای فارسی، هجی دستی کلمات، استخراج اشارۀ 100 کلمه با استفاده از تکلیف اول دو بخش دارد. در بخش اول از شرکتکنندهها خواسته شده که اشارۀ حروف الفبای فارسی را ادا کنند. در واقع، هدف از این بخش آن بوده که گونههای متفاوت با الفبای دستی باغچهبان را که در کرمانشاه رایج است، استخراج کنیم. در بخشِ دوم از تکلیف اول هم از شرکتکنندگان خواسته شده که کلماتی را که روی کاغذ نوشته شده بود، هجی دستی کنند. هدف از این بخش آن بوده که ببینیم آیا هجی دستی حروف در بافت کلمه متفاوت است یا نه. برای تکلیف دوم از شرکتکنندگان خواسته شده که اشارۀ کلماتی که تصویرش را درصفحۀ رایانۀ شخصی میدیدند، تولیدکنند. به گفتۀ پرنیس (2015)، محرکهایی که برای استخراج دادههای زبانی از ناشنوایان بهکار میروند، باید تصویری و بهعبارتی غیرزبانی (به شکل عکس، کتاب مصور، فیلم یا انیمیشن کوتاه) باشند. بههمین دلیل، در این مطالعه از 100 تصویر استفاده کردهایم که شامل رایجترین نوع حیوانات، رنگها، غذاها و مفاهیم پایهای مانند اعضای خانواده، خانه و اشیای مربوط به آن و زندگی شهری بودهاند. انتخاب این مفاهیم با درنظرگرفتن فرهنگ شهر کرمانشاه و همچنین، مشورت با اعضای جامعۀ ناشنوا انجام شده است. تکلیف سوم داستانگویی بوده است. به این شکل که شرکتکنندگان پس از دیدن دو فیلم کوتاه و بیکلامی که برای آنها به شکل جدا گانه پخش شد، داستان فیلم را برای طرف مقابل تعریف کردند. دو فیلم کوتاه «داستان گلابی» (Chafe,1980) و «جفت دیگر[11]» (Rozik, 2014) برای این بخش انتخاب شدند. برای مثال، برای شرکتکنندۀ شمارۀ یک فیلم «داستان گلابی» پخش شد و برای شرکتکنندۀ همراهش فیلم «جفت دیگر» و این دو شرکتکننده به نوبت داستان فیلمی را که دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کردند. «داستان گلابی» از این جهت انتخاب شده که در پیکرههای دیگر، مثل پیکرۀ زبان اشارۀ آلمانی (Konrad et al., 2020) نیز از آن استفاده شده است. «داستان گلابی» فیلمی شش دقیقهای است که در دانشگاه کالفرنیا ساخته شده و استفاده از آن در مطالعات زبانشناختی رایج است. «جفت دیگر» نیز، از این جهت انتخاب شده است که داستانی کوتاه و درعینحال، بیکلام و جذاب دارد. علت آنکه از شرکتکنندگان خواسته شده داستان را بهجای بازگویی در مقابل دوربین، برای یکدیگر تعریف کنند از این نظر حائز اهمیت است که آنها در این حالت هم از جزئیات بیشتر و هم از اشارۀ طبیعیتری استفاده میکنند. در نهایت، تکلیف چهارم به مکالمههای طبیعی اختصاص یافته است. این مکالمهها نسبتاً حالت هدایتیافته داشتهاند؛ به این معنی که مجری جلسه موضوعات یا سؤالاتی آمادهشده در مورد مسائل روزانۀ ناشنوایان به شرکتکنندگان داده تا ایدهای برای اشارهکردن در بافت طبیعی داشته باشند. این سؤالات فقط برای تشویقکردن آنها به صحبتکردن استفاده شده و جواب درست و غلطی برای آنها وجود نداشته است. در این بخش، تقریباً 28 ساعت مکالمۀ طبیعی ضبط شده است. فردی ناشنوا و از اعضای کانون ناشنوایان کرمانشاه بهعنوان دستیار پژوهش انتخاب شد، زیرا برای پژوهشگران بسیار مهم بود که فرد شنوا در مکالمات حضور نداشته باشد. حتی حضور فرد شنوایی که به اشاره مسلط باشد بر نوع گفتگوها و نوع اشاراتی که ناشنوایان به کار میبرند، تاثیرگذار است و هدف این بوده که تا حدامکان این تأثیر کاهش یابد. پس از اتمام جمعآوری دادهها، مرحلۀ کدگذاری آنها آغاز شد. در این مرحله، یک ساعت از مکالمههای طبیعی کدگذاری شد. برای تصمیمگیری راجعبه اینکه کدام جلسات برای کدگذاری انتخاب شوند، تمام مکالمات ضبطشده بازبینی شدند. در بازبینیها، این نکته مشخص شد که آغاز مکالمهها (تکلیف چهارم) نقطۀ خوبی برای کدگذاری نیست، چرا که شرکتکنندگان هنوز وارد جریان مکالمۀ مشتاقانه نشدهاند. در واقع، مشاهده شد که همکاری افراد و غنای دادههای زبانی بهدستآمده در طول گفتگو، به یک میزان نیست. بنابراین، با مشورت همکار ناشنوای پژوهش (نگارندۀ سوم) برای کدگذاری، از نرمافزار ایلان[12] استفاده شده است. ایلان نرمافزاری رایگان برای کدگذاری دادههای تصویری و صوتی است که با کمک آن میتوان فیلم ضبطشده را ثانیه به ثانیه عقب و جلو برد، بزرگ و کوچک کرد و با جزئیات دید. همچنین، در زیر هر فیلم، میتوان نوارهایی ایجاد کرد و در هر نوار اطلاعاتی را که در پژوهش به آن نیاز است، نوشت. در این مطالعه، چهار نوار برای هر شرکتکننده ایجاد شده است. دو نوار مربوط به
با نگاهی مختصر به دادههای بهدستآمده از پژوهش حاضر میتوان دریافت که بهطور کلی، گونۀ کرمانشاهی زبان اشارۀ ایرانی برای ناشنوایان مناطق دیگر ایران بهراحتی قابلدرک است و تفاوت این گونه بهحدی نیست که ارتباط متقابل را مختل سازد. بااینحال، پس از این پژوهش به تفاوتهای جزئی میان گونههای رایج زبان اشارۀ ایرانی که تا کنون مطالعه شدهاند و گونۀ رایج در کرمانشاه پی بُردیم.
شکل 1. اشارۀ اخبارـ1(گونۀ تهرانی)
شکل2. اشارۀ اخبارـ2 (گونۀ تهرانی)
شکل 3. اشارۀ اخبار در گونۀ کرمانشاهی
شکل 4. اشارۀ معلم در گونۀ تهرانی (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 5. اشارۀ معلم در گونۀ کرمانشاهی
شکل 6. اشارۀ مرد در گونۀ تهرانی (سیاوشی و همکاران، 1402)
شکل 7. اشارۀ مرد در گونۀ کرمانشاهی
شکل 8. الفبای دستی باغچهبان، حرف «ک» (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 9. انواع اشارۀ حرف «ک» در کرمانشاهی
شکل 10. الفبای دستی باغچهبان، حرف «ت» (سلیمان بیگی و همکاران، 1400)
شکل 11. اشارۀ حرف «ت» در کرمانشاه
همانطور که در مقدمه گفته شد، یکی از اهداف این پژوهش اظهارنظر در این رابطه بود که آیا گونۀ زبان اشارۀ رایج در کرمانشاه گونهای مستقل از زبان اشارۀ ایرانی است یا خیر. پاسخ این پرسش منفی است. زبان اشارۀ رایج در کرمانشاه تفاوت اندکی با زبان اشارۀ ایرانی دارد و سخنگویان یا بهعبارتی اشارهگران این دو گونه وقتی با یکدیگر صحبت میکنند، فهمی متقابل از صحبتهای یکدیگر دارند. دادههای بهدستآمده از این مطالعه نشان داد که از نظر تفاوت بین اشارهها در سطح الفبا، شاهد اشارههای متنوعی در گونۀ کرمانشاهی هستیم. در بعضی موارد 5 نوع اشارۀ مختلف برای حروف وجود دارد (مثلاً حروف «ث» و «چ»). همانطور که در مقدمه نیز اشاره شد، این تنوع اشاره در سطح اشارههای الفبا، بهدلیل سیاستهای اتخاذشده از سوی آموزش و پرورش است. از آنجا که در ایران تعداد مدارس ناشنوایان و معلمان ناشنوا محدود شده است، آموزش زبان اشارۀ ایرانی عملاً در مدارس ناشنوا حذف شده است. ازاینرو، الفبای دستی که بهواسطۀ مدارس باغچهبان گسترش یافته بود، بهمرور یکدستی خود را در کل ایران از دست داد و گونههای متفاوتی از حروف الفبای دستی در مناطق مختلف ایران بهوجود آمد. از دیگر اهداف این پژوهش ایجاد پیکرهای زبانی از زبان اشارة رایج در کرمانشاه و ثبت و مستندسازی آن برای پژوهشهای آتی بوده که اکنون در دسترس پژوهشگران است و افراد علاقمند میتوانند با ثبت نام در پایگاهwww.elararchive.org به این پیکره دسترسی داشته باشند. تعارض منافع تعارض منافع نداریم. سپاسگزاری به این وسیله از مؤسسۀ مستندسازی زبانهای در معرض خطر (ELDP) تشکر میکنیم، چرا که بدون حمایتهای مالی آنها بهثمررساندن این پروژه میسر نمیشد. همچنین، از حمایتهای معنوی و مشارکت جامعۀ ناشنوای کرمانشاه در این پروژه بسیار قدردانی میکنیم.
[1]. Siyavoshi, S. [2]. Cognitive Grammar [3]. Guity, A.
[10]. Perniss, P. | |||
| مراجع | |||
|
منابع
بهادری، ایران، پیروزی، مرتضی، تهرانیزاده، حبیب، لوح موسوی، محسن و محمودی، رضا. (1389). زبان اشارۀ فارسی (جلد دوم). تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. رنگرز حق، کیخسرو، قنبر، حسامالدین، مسگرخوئی، مریم و نظری، وحیده. (1401). زبان اشارۀ ایرانی (سطح میانی). تهران: مؤسسۀ انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
سلیمان بیگی، فرزانه، گیتی، اردوان، سیاوشی، سارا. (1402). اشارانی بیاموزیم. تهران: انتشارات گیوا.
سلیمان بیگی، فرزانه، گیتی، اردوان، سیاوشی، سارا و عالمی، مینو. (1400). مقدمهای بر زبان اشارۀ ایرانی (اشارانی). تهران: مؤسسۀ انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
سیاوشی، سارا. (1384). نگاهی به ساخت اشارهها و همنشینی آنها در زبان اشارۀ فارسی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
گیتی، اردوان و سیاوشی، سارا. (1398). کتاب ناشنوا: مقدمهای بر زبانشناسی زبان اشارۀ ایرانی و فرهنگ ناشنوا. تهران: نشر نویسۀ پارسی.
References Bahadori, I., Piroozi, M., Tehranizadeh, H., Lohmousavi, M., & Mahmoudi, R. (2010). Persian Sign Language (2nd Volume). Tehran: University of Rehabilitation and Welfare Science Press. [in Persian] Chafe, W. (1980). The pear stories: cognitive, cultural, and linguistic aspects of narrative production (Advances in Discourse Process) (Vol. 3). https://doi.org/10.2307/414257 Crasborn, O., & Zwitserlood, I. (2008). The corpus NGT: an online corpus for professional and laymen. In O. Crasborn, T. Hanke, E. Efthimiou, E. Thoutenhoofd, and I. Zwitserlood (Eds), Construction and Exploitation of Sign Language Corpora: Proceedings of the Third Workshop on the Representation and Processing of Sign Languages, (pp. 44-49). Paris: ELRA. https://hdl.handle.net/11858/00-001M-0000-0012-2DB3-4 Crasborn, O. (2010). What does “Informed Consent” mean in the internet age? Sign Language Studies, 10(2), 276-290. https://doi.org/10.1353/sls.0.0044 Guity, A., & Siyavoshi, S. (2020). The Deaf Book: An Introduction to Iranian Sign Language and Deaf Culture in Iran. Tehran: Neveeseh Parsi Publications. [in Persian] Guity, A. (2022). Esharani grammatical sketch: An Initial description of the lexicon and grammar. [Doctoral Dissertation: Gallaudet University] Harris, R., Holmes, M. H., & Mertens, M. D. (2009). Research ethics in sign language communities. Sign Language Studies, 9(2), 104-131. https://doi.org/10.1353/sls.0.0011 Konrad, R., Hanke, T., Langer, G., Blanck, D., Bleicken, J., Hofmann, I., Jeziorski, O., König, L., König, S., Nishio, R., Regen, A., Salden, U., Wagner, S., Worseck, S., Böse, O., Jahn, E., & Schulder, M. (2020). MEINE DGS – annotiert. Öffentliches Korpus der Deutschen Gebärdensprache, 3. Release / MY DGS – annotated. Public Corpus of German Sign Language, 3rd release [Dataset]. Universität Hamburg. http://doi.org/10.25592/dgs.corpus-3.0 Perniss, P. (2015). Collecting and Analyzing Sign Language Data: Video Requirements and Use of Annotation Software. In E. Orfanidou, B. Woll & G. Morgan (Eds.). Research Methods in Sign Language Studies (pp. 55-73). Wiley Blackwell. https://doi.org/10.1002/9781118346013.ch4 Rangraz Hagh, K., Ghanbar, H., Mesgarkhooei, M., & Nazari, V. (2022). Iranian Sign Language (Intermediate Level). Tehran: Sharif University of Technology Scientific Publishing Institute. [in Persian] Rozik, S. (2014). The Other Pair. Academy of Arts. High Institute of Cinema. Sanjabi, A., Behmanesh, A., Guity, A., Siyavoshi, S., Watkins, M., & Hochgesang, J. (2016). Zaban Eshareh Irani (ZEI) and its fingerspelling system. Sign Language Studies, 16(4), 500-534. https://doi.org/10.1353/sls.2016.0010 Siyavoshi, S. (2006). Structure of Signs in Persian Sign Language [Master’s Thesis: Allameh Tabataba’i University]. [in Persian] Siyavoshi, S. (2009). Manual simultaneity in Persian sign language [Master’s Thesis, Radboud University Nijmegen]. Siyavoshi, S. (2017). The Role of the non-dominant hand in ZEI discourse structure. Sign Language Studies, 18(1), 58-72. https://doi.org/10.1353/sls.2017.0021 Siyavoshi, S. (2019). Hands and faces: The expression of modality in ZEI, Iranian Sign Language. Cognitive Linguistics, 30(4), 655-686. https://doi.org/10.1515/cog-2018-0130 Siyavoshi, S. (2023). The Semantics of relative clause constructions in Iranian Sign Language. In T. Janzen and B. Shaffern (Eds.). Signed Language and Gesture Research in Cognitive Linguistics, (pp. 417-440). Berlin, Boston: De Gruyter Mouton. https://doi.org/10.1515/9783110703788-016 Soleimanbeigi, F., Guity, A., & Siyavoshi, S. (2023). Let’s Learn Esharani. Tehran: Giva Publication. [in Persian] Soleimanbeigi, F.,Guity, A., Siavoshi, S., & Alemi, M. (2021). An Introduction to Iranian Sign Language (Esharani). Tehran: Sharif University of Technology Scientific Publishing Institute. [in Persian]
| |||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,094 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 188 |
|||