. مقدمه
کلیلهودمنه ترجمۀ نصرالله منشی، بهعنوان یکی از شاهکارهای نثر فارسی گنجینهای غنی از حکمت عملی، اندرزهای اخلاقی و ظرایف زبانی است. درک عمیق پیامهای چندلایه این اثر مستلزم تحلیل دقیق واژگان کلیدی آن است که بار معنایی و فرهنگی قابلتوجهی را حمل میکنند. واژۀ "مدارا" یکی از همین واژگان پرکاربرد و چندوجهی است که در بافتهای گوناگون این کتاب، نقشی محوری ایفا میکند. «باتوجهبه ابعاد اجتماعی، سیاسی و فلسفی و بروزهای متعدد آن در ساحت زبان، اندیشه و رفتار، تساهل و مدارا یک نوع گفتمان است.» (سامخانیانی و بخشاییزاده، 1403: 317) ازاینرو، واکاوی این واژه در متنی چون کلیلهودمنه که خود گنجینهای از حکمت عملی و اندرزهای سیاسی است، اهمیتی دوچندان مییابد. باتوجهبه این پیچیدگی مفهومی و اهمیت تاریخی-سیاسی، برای درک دقیق معنای "مدارا" در جهانبینی حاکم بر کلیلهودمنه، نمیتوان تنها به معانی عمومی در لغتنامهها بسنده کرد؛ ازاینرو، بهرهگیری از رویکردهای دقیق زبانشناختی برای آشکارساختن ابعاد پنهان آن ضروری مینماید.
معنیشناسی بهعنوان شاخهای از زبانشناسی، به مطالعۀ علمی معنا میپردازد (صفوی، 1379: 31). "معنیشناسی همزمانی" مطالعۀ علمی و نظری معنی زبانی در یک مقطع از زمان، بدون مقایسۀ آن با مقطع زمانی دیگر و توجه به تحول زبان است (ر.ک همو، 1384: 99؛ مشکوةالدینی، 1381: 76). در این حوزه ارزش هر واحد زبانی در رابطهاش با دیگر واحدها و در چارچوب نظام معنایی زبان تعریف میشود (ر.ک گیررتس، 1395: 125؛ مشکوةالدینی 1381: 81). واحدهای زبان در زنجیرۀ همنشینی، تحت تأثیر یکدیگر قرار گرفته و ممکن است دچار افزایش یا کاهش معنایی شوند (صفوی، 1399: 226). از این منظر، بررسی متون کلاسیک که در مقطع زمانی خاص و متأثر از فرهنگ آن دوره نگاشته شدهاند، میتواند اطلاعات ارزشمند درونزبانی و برونزبانی را آشکار سازد. واژگان هر دوره بسته به بافتی که در آن به کار میروند، معانی ویژهای مییابند. ازاینروی، توجه به مؤلفههای معنایی همزمانی واژگان، بهویژه در آثاری چون کلیلهودمنه که بهکرّات بازنویسی شده، اهمیتی دوچندان دارد.
یکی از روشهای کارآمد برای استخراج دقیق مفهوم یک واژه در یک مقطع زمانی خاص، "تحلیل مؤلفهای" است که بهعنوان روشی علمی و صریح در تعبیر معنایی شناخته میشود (همان: 31). در این روش، مفهوم واژه به مؤلفههای معنایی تشکیلدهندۀ آن تجزیه میشود. هر مؤلفه، واحد تقابلی و کمینۀ مفهوم است که با مشخصههای «+» (دارا بودن)، «-» (فاقد بودن) یا «±» (خنثی بودن) نسبت به واژه مشخص میشود (همو، 1384: 112).
منظور از "پیام" مجموعهای اطلاعات است که از سوی گوینده به مخاطب منتقل میشود (همو، 1391: 41). هر ساخت زبانی از مجموعهای اطلاعات برخوردار است (همان: 44). این اطلاعات «به نوبۀ خود در دو گروه درونزبانی و برونزبانی امکان طبقهبندی مییابند. بخشی از اطلاعات معنایی عناصر زبانی که در چهارچوب نظام زبان قابل بررسیاند، میتوانند تحت عنوان اطلاعات معنایی درونزبانی مطرح شوند.» (همان: 46) در این پژوهش صرفاً به اطلاعات معنایی درونزبانی پرداخته شده است.
همانگونه که ذکر شد، این اطلاعات در چهارچوب معنی واژه از طریق تحلیل مؤلفهای قابلاستخراج است. مبنای چنین تحلیلی به این دیدگاه بازمیگردد که مفهوم هر واژه شامل مجموعهای از مؤلفههای معنایی خاصی است که همگانی بوده و از طریق آن معنی هر واژه قابلدرک است (ر.ک لاینز، 1391: 317). این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از روش تحلیل مؤلفهای، به بررسی همزمانی مؤلفههای معنایی واژۀ "مدارا" در کلیلهودمنۀ بهرامشاهی میپردازد. هدف اصلی، شناسایی مؤلفههای معنایی ثابت و تکرارشونده این واژه در کاربردهای مختلف آن در متن و ارائه تعریفی جامع و مؤلفهای از "مدارا" بر اساس این تحلیل است.
سؤالات تحقیق:
- مؤلفههای معنایی ثابت و همزمان واژۀ "مدارا" در کلیلهودمنۀ بهرامشاهی کداماند؟
- تحلیل مؤلفهای واژۀ "مدارا" چه تفاوتی میان معنای واژه در این متن و تعاریف ارائهشده در لغتنامههای عمومی آشکار میکند؟
- تعریف مؤلفهایِ حاصل از واژۀ "مدارا" چه ابعادی از حکمت عملی و جهانبینی عملگرایانه و مصلحتاندیش حاکم بر کلیلهودمنه را نمایان میسازد؟
- پیشینۀ پژوهش
تحلیل مؤلفهای یکی از روشهای معناشناسی ساختگراست که در مطالعات زبانی مختلف، بهویژه زبان عربی به کار گرفته شده است. پژوهشهایی مانند کار راستگو و فرضیشوب (1396) در بررسی واژگان هممعنا در قرآن، مسبوق و غلامی یلقون آقاج (1397) در نقد معادلیابی واژگانی در ترجمۀهای قرآن، و نظری (1400) در تحلیل واژگان حوزۀ طبیعت در نهجالبلاغه، نمونههایی از کاربرد این روش در تحلیل متون دینی و کلاسیک عربی هستند. سامخانیانی و بادوام (1403) نیز به تحلیل مؤلفهای واژۀ "شادمانگی" در کلیلهودمنه پرداختهاند. این پژوهشها نشان دادهاند که تحلیل مؤلفهای میتواند به کشف ظرایف معنایی واژگان و تفاوتهای میان واژگان بهظاهر مترادف کمک کند. همچنین، سامخانیانی و بخشاییزاده (۱۴۰۳) در مقالۀ «تحلیل ابعاد گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ شیرازی» با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمان سهبُعدی فرکلاف، به این مفهوم در شعر حافظ پرداختهاند. این پژوهش هرچند به مفهوم محوری "مدارا" میپردازد، اما از منظر روششناختی و محدودۀ پژوهش با نوشتۀ حاضر، متفاوت است.
بااینحال، در حوزۀ زبان فارسی بهویژه در زمینۀ تحلیل مؤلفهای واژگان متون کلاسیک، خلأ پژوهشی قابلتوجهی مشاهده میشود. طبق بررسیهای انجامشده، پژوهش مستقلی که به طور خاص به تحلیل مؤلفهای واژۀ "مدارا" در کلیلهودمنۀ بهرامشاهی پرداخته باشد، یافت نشد. مقالۀ حاضر تلاش میکند با بهکارگیری روش تحلیل مؤلفهای و تمرکز بر بافت زبانی کلیلهودمنه، این خلأ پژوهشی را تا حدی پر کند و درکی دقیقتر و علمیتر از معنای واژۀ "مدارا" در این اثر ارائه دهد.
- روش پژوهش
این پژوهش از روش تحلیل مؤلفهای برای بررسی معنای واژۀ "مدارا" بهره میگیرد. در این روش معنای یک واژه به مؤلفههای معنایی تشکیلدهندۀ آن تجزیه میشود. برای این تحلیل نمونههایی از متون کلیلهودمنه که در آنها واژۀ "مدارا" به کار رفته است، انتخاب شد و سپس مؤلفههای معنایی برجسته در هر نمونه استخراج و تحلیل گردید.
برای استخراج هر یک از مؤلفههای واحد زبانی "مدارا" که در متن اصلی به کار رفته است، به معنای فرهنگها اکتفا نشد. بعد از ریشهیابی واژه، زنجیرههای آن بررسی و مؤلفههای معنایی استخراج و با متون غالباً نزدیک به عصر نویسندۀ متن اصلی، راستیآزمایی گردید.
- 4. یافتهها، بحث و بررسی
- 1. "مدارا" در لغتنامهها
بررسی واژه "مدارا" در لغتنامههای معتبر فارسی در نگاه نخست، تصویری روشن و مثبت از این مفهوم را به دست میدهد. اغلب منابع، آن را با مجموعهای از مترادفهای اخلاقی تعریف کردهاند. دهخدا آن را رعایت کردن، صلح و آشتی نمودن، ملاطفت، نرمی، رفق، مماشات، بردباری و تحمل معنا کرده است. (ر.ک دهخدا، ذیل «مدارا») معین نیز آن را «همکاری، همراهی یا همزیستی با دیگران» (معین، ذیل «مدارا»)، و عمید «بهنرمی و حسن خلق با کسی رفتار کردن» (عمید، ذیل «مدارا») تعریف کردهاند. انوری نیز به معانی مثبتی مانند به نرمی و مهربانی رفتار کردن، بردباری و تحمل اشاره میکند (انوری، ذیل «مدارا»). این تعاریف، "مدارا" را در سطح یک فضیلت اخلاقی ساده و قابل فهم معرفی میکنند. با این حال، با تأمل بیشتر در همین منابع، مشخص میشود که این تصویر ساده، تمام ابعاد واژه را پوشش نمیدهد و لغتنامهها در تعیین دقیق معنای آن دچار ابهام و حتی تناقض هستند. برای مثال، نفیسی در کنار معانی مثبت ذکر شده، معانی «ریا و تزویر» را نیز برای "مدارا" برشمرده است (ر.ک نفیسی، ذیل «مدارا»). این تقابل معنایی این پرسش اساسی را مطرح میکند که "مدارا" ذاتاً یک کنش صادقانه است یا میتواند یک راهبرد غیرصادقانه باشد؟ لغتنامهها پاسخی روشن به این پرسش نمیدهند.
این ابهام با ریشهیابی واژه در زبان عربی عمیقتر میشود. در لغتنامههای عربی، در ریشۀ این واژه اختلاف وجود دارد (ر.ک مصطفوى، 1430: 3/228). بر اساس آنچه در این کتب آمده به نظر میرسد که تمایزی میان دو صورت این واژه قائل شدهاند: صورت مهموز «المُدارَأَة» (درأ) و صورت غیرمهموز «المُداراة» (دری). صورت مهموز را اغلب بر مفاهیمی چون «دفع کردن» و «پرهیز و پروا کردن» حمل کردهاند (ر.ک: ابندرید، 1988: 2/1096؛ ابنمنظور، 1416: 1/71؛ ازهری، 1421: 14/111؛ جوهری، 1376: 1/49؛ مرتضی زبیدی، 1385: 1/151). در مقابل، صورت غیرمهموز را بیشتر به معنای «نرمی با مردم، خوشصحبتی و تحمل آنان» دانستهاند (ر.ک ابنمنظور، 1416: 14/255؛ ازهری، 1421: 14/111؛ جوهری، 1376: 6/2335؛ مرتضی زبیدی، 1385: 1/152).
بنابراین، گستردگی و تداخل معنایی محدودیت لغتنامهها را در ارائهٔ تعریفی دقیق و مؤلفهای از واژه آشکار میسازد. ازاینرو، برای تعیین دقیق معنای "مدارا" و حل ابهامات موجود در تعاریف لغوی، فراتر رفتن از لغتنامهها و تحلیل این واژه در متن کلیلهودمنه امری ضروری به نظر میرسد.
- 2. مؤلفههای معنایی "مدارا" در کلیلهودمنه
بهمنظور درک و استخراج مؤلفههای معنایی هر واژه از جمله واژۀ "مدارا" ضروری است که تحلیل دقیقی از کاربرد آن در متن و روابط معناییاش با واژگان همنشین صورت پذیرد. در بررسی کلیلهودمنه مشخص شده است که واژۀ "مدارا" در این اثر یازده مرتبه به کار رفته است. در آغاز لازم است با تأمل و درنگ در مفهوم واژۀ "مدارا" و نحوۀ بهکارگیری آن در کلیلهودمنه، زمینه را برای تحلیل این واژۀ فراهم کرد.
«دشمن را به رفق و مدارا نیکوتر و زودتر مستأصل توان گردانید که به جنگ و مکابره. و از اینجا گفتهاند «خرد به که مردی» که یک کس اگرچه توانا و دلیر باشد و در روی مصافی رود ده تن را، یا غایت آن بیست را بیش نتواند زد. امّا مرد باغور دانا به یک فکرت ملکی پریشان گرداند و لشکری گران و ولایتی آبادان را در هم زند و زیر و زبر کند» (نصرالله منشی، ۱۳۸۷: 233).
در نمونۀ بالا هستۀ اصلی استدلال متن این است که "مدارا" و "رفق" (نرمی و ملایمت) ابزارهای کارآمدتری نسبت به "جنگ و مکابره" (جنگ و زورگویی) برای ازپایدرآوردن دشمن هستند. به نظر میرسد "مدارا" در اینجا نه به معنای مهربانی صادقانه، بلکه به معنای یک راهبُرد زیرکانه و حسابشده برای تضعیف دشمن است. این "مدارا" میتواند شامل فریب دشمن، ایجاد تفرقه در صفوف او، تحلیل بردن روحیه و تواناییهایش بهتدریج و با روشهای غیرمستقیم باشد. "رفق" مکمل "مدارا" بوده و بر جنبۀ ملایمت ظاهری و رفتار غیرتهاجمی تأکید دارد که خود میتواند بخشی از راهبُرد فریبکارانۀ "مدارا" باشد. بهعبارتدیگر، در نمونۀ بالا «جنگ و مکابره» روشهای مستقیم، آشکار و مبتنی بر زور و خشونت هستند. در متن این روشها در مقایسه با "مدارا" کارایی کمتری داشته و زمان بیشتری برای رسیدن به نتیجه (مستأصل کردن دشمن) نیاز دارند. احتمالاً دلیل این امر این است که جنگ و زورگویی ممکن است دشمن را متحدتر و مقاومتر کند، درحالیکه "مدارا" میتواند بهتدریج دشمن را از درون تضعیف نماید. متن در ادامه از یک ضربالمثل (خرد به که مردی - عقل بهتر از زور بازو است) برای تأیید و تقویت استدلال مؤلفۀ اول استفاده میکند. "خرد" در این ضربالمثل بهنوعی با "مدارا" همراستا است. "خرد" نمادی از تدبیر، هوش، درایت و راهبُردی است که دقیقاً همان ویژگیهای "مدارا" را بهعنوان ابزاری زیرکانه و غیرمستقیم برای مقابله با دشمن نشان میدهد. "مدارا" در این چارچوب، تجلی "خرد" در عرصۀ سیاست و جنگ است. از طرف دیگر، "مردی" در اینجا به معنای زور بازو، دلیری و قدرت فیزیکی است که با «جنگ و مکابره» در مؤلفۀ اول همخوانی دارد. ضربالمثل تأکید میکند که "خرد" (و به تبع آن "مدارا") بر "مردی" (و به تبع آن "جنگ و مکابره") برتری دارد. متن در ادامه، با ارائۀ یک مثال مقایسهای، برتری عملی "خرد" (و "مدارا") را نسبت به زور بازو تشریح میکند. دو نوع توانایی در اینجا مقایسه شدهاند: توانایی فیزیکی و توانایی فکری و راهبُردی. "مرد با غور دانا" که با "فکرت" (اندیشه) خود میتواند «ملکی پریشان گرداند و...» نمادی از قدرت "مدارا" و راهبُردهای زیرکانه است. این نوع قدرت نه مبتنی بر زور فیزیکی، بلکه بر هوشمندی، برنامهریزی و استفاده از روشهای غیرمستقیم و فریبنده برای رسیدن به اهداف بزرگ است. ازاینرو، میتوان "مدارا" را در این مثال به معنای تاکتیک نرم، نفوذ، تفرقهافکنی، جنگ روانی و استفاده از ضعفهای دشمن برای ازپایدرآوردن او دانست. از همین روست که متن بر آن است که بیان کند «یک کس توانا و دلیر» که در «روى مصافی» (میدان جنگ) نهایتاً میتواند «ده تن یا بیست تن» را شکست دهد، نمادی از محدودیتهای قدرت فیزیکی و جنگ مستقیم (جنگ و مکابره) است. این نوع قدرت هرچند در میدان نبرد ممکن است مؤثر باشد، توانایی ایجاد تغییرات بزرگ و پایدار در مقیاس وسیع را ندارد.
نمونۀ بالا با استفاده از استدلال مستقیم، ضربالمثل و مثال مقایسهای به طور منسجم استدلال میکند که "مدارا" و "خرد" بهعنوان ابزارهای راهبُردی، در مقابله با دشمن بسیار مؤثرتر و کارآمدتر از "جنگ و مکابره" و زور بازوی صرف هستند. "مدارا" در نمونۀ بالا نه به معنای مهربانی ساده، بلکه بهعنوان یک راهبُرد زیرکانه، فریبکارانه و غیرمستقیم برای تضعیف و مستأصل کردن دشمن معرفی میشود. این تحلیل نشان میدهد که متن در پی معرفی و ترویج "مدارا" بهعنوان یک تاکتیک هوشمندانه و کارآمد در مواجهه با دشمن است. بهعبارتدیگر، در این نمونه، "مدارا" در تقابل با «جنگ و مکابره» (زورگویی) و در کنار "رفق" (نرمی) قرار گرفته است. هدف از «رفق و مدارا»، «مستأصل گردانیدن» دشمن است. این نشان میدهد که "مدارا" در اینجا نه یک رفتار صادقانه، بلکه یک راهبرد زیرکانه ([+زیرکانه]) و ابزاری ([+ابزاری]) برای تضعیف دشمن از طریق روشهای غیرمستقیم است. همنشینی با "رفقگ بر جنبۀ ظاهری [+ظاهری] و مهربانانۀ [+مهربانانه] این راهبرد تأکید دارد. تقابل آن با «جنگ و مکابره» و همنشینی با "خرد" و "فکرت"، مؤلفه مبتنی بر محاسبه بودن ([+مبتنی بر محاسبه]) و استراتژیک بودن ([+تاکتیکی/استراتژیک]) آن را برجسته میکند. این "مدارا" برای رسیدن به یک هدف مشخص (شکست دشمن) و بر اساس مصلحت ([+مصلحتآمیز]، [+هدفمند]) اتخاذ میشود. مثالهای دیگر این واژه نیز این دریافت را تأیید میکند:
«باخه پارهای برفت، باز دیگربار بیستاد و همان فکرت اوّل تازه گردانید. بدگمانی بوزنه زیادت گشت و با خود گفت: چون در دل کسی از دوست او شبهتی افتاد باید که زود در پناه حزم گریزد و اطراف فراهم گیرد، و به رفق و مدارا خویشتن نگاه میدارد؛ اگر آن گمان یقین گردد از بدسگالی و مکیدت او به سلامت ماند، و اگر ظنّ خطا کند از مراعات جانب احتیاط و تیقّظ عیبی نیاید و در آن مضرّتی و از آن منقصتی صورت نبندد. و دل را براى انقلاب او قلب نام کردهاند، و نتوان دانست که هر ساعت میل او به خیر و شرّ چگونه اتّفاق افتد. آنگه او را گفت که: موجب چیست که هر لحظت در میدان فکرت میتازی و در دریاى حیرت غوطی میخوری؟ گفت: همچنین است. ناتوانی زن و پریشانی حال مرا متفکر میگرداند. بوزنه گفت: از وجه مخالصت مرا از این دل نگرانی اعلام دادی. اکنون بباید نگریست که کدام علّت است و طریق معالجت آن چیست، که وجه تداوی پیش راى تو متعذّر ننماید. باخه گفت: طبیبان به داروئی اشارت کردهاند که دست بدان نمیرسد. پرسید که: آخر کدام است؟ گفت: دل بوزنه. در میان آب دودی به سر او بر آمد و چشمهایش تاریک شد» (نصرالله منشی، 1387: 249).
نمونۀ بالا به تردید و بدگمانی بوزینه نسبت به باخه و تدبیر او برای حفظ جان خود اشاره دارد. بوزینه «رفق و مدارا» را بهعنوان یک روش احتیاطی و دفاعی برای حفظ خود در برابر دوستِ بدگمان (باخه) در نظر میگیرد. "رفق و مدارا" در اینجا به معنای رفتار محتاطانه، ملایم و غیرتهاجمی است تا از واکنش خصمانۀ احتمالی باخه جلوگیری شود و فرصت برای ارزیابی دقیقتر وضعیت فراهم آید و بیشتر جنبۀ پیشگیرانه و مبتنی بر احتیاط دارد. ازآنجاکه قلب انسان متغیر و غیرقابلپیشبینی است، "مدارا" (به معنای تاکتیک محتاطانه و غیرمستقیم) میتواند ابزار مناسبی برای مواجهه با این ابهام باشد؛ بهعبارتدیگر، چون نمیتوان به طور قطعی از نیّات دیگران آگاه شد، "مدارا" بهعنوان راهبُردی برای کاهش خطرپذیری و حفظ موقعیت، عاقلانه به نظر میرسد. بوزینه تظاهر به همدلی و دوستی میکند و پیشنهاد کمک و یافتن راه حل میدهد. باخه با پاسخی مبهم و ناامیدکننده (اشاره به دارویی نایاب) درخواست کمک بوزینه را رد میکند. بوزینه بهتدریج به سمت استفاده از "مدارا"ی فریبکارانه متمایل میشود. عبارت «از وجه مخالصت» نشاندهندۀ تلاش برای ایجاد حس اعتماد و صمیمیت در باخه است. پیشنهاد کمک و یافتن راه حل نیز میتواند بخشی از این "مدارا" باشد، بهمنظور نزدیکتر شدن به باخه و کسب اطلاعات بیشتر یا زمینهسازی برای هدف بعدی. بهطورکلی، متن به طور مستقیم به کاربرد "مدارا" به معنای مهربانی فریبکارانه اشاره میکند. پاسخ نهایی باخه، بیانگر نیت شوم و واقعی اوست و نشان میدهد که تمام رفتارهای قبلی او (سکوت، تفکر، پاسخهای مبهم) مقدمهای برای رسیدن به این مقصود نهایی بوده است. بوزینه نیز در این لحظه، متوجه فریبکاری باخه میشود که بهوسیلۀ "مدارا"، بهعنوان یک راهبُرد دفاعی، مقدور شد. به زبان تحلیل مؤلفهای، در این نمونه بوزینه در مواجهه با رفتار مشکوک باخه "رفق و مدارا" را بهعنوان یک راهبرد دفاعی و احتیاطی در پیش میگیرد. هدف حفظ جان در برابر خطر احتمالی است ([+مصلحتآمیز]، [+هدفمند]). رفتار بوزینه ظاهراً مهربانانه و همراه با تظاهر به دوستی و کمک است ([+مهربانانه]، [+ظاهری])، اما در باطن این رفتار ناشی از بدگمانی و برای ارزیابی وضعیت و حفظ خود است ([+زیرکانه]، [-صادقانه]). اشاره به تغییرپذیری قلب انسان بر لزوم انعطافپذیری ([+انعطافپذیر]) در رفتار و استفاده از "مدارا" بهعنوان یک ابزار تاکتیکی ([+تاکتیکی/استراتژیک]) برای مدیریت شرایط نامعلوم تأکید دارد.
در این نمونه نیز این اتفاق بهنوعی تکرار میشود: «عاقل همچنین در کارها بر مزاج روزگار میرود و پوستین سوى باران میگرداند، و هر حادثه را فراخور حال و موافق وقت تدبیری میاندیشد و با دشمنان و دوستان در انقباض و انبساط و رضا و سخط و تجلّد و تواضع چنانکه ملایم مصلحت تواند بود زندگانی میکند، و در همۀ معانی جانب رفق و مدارا به رعایت میرساند» (نصرالله منشی، ۱۳۸۷: 279).
در نمونۀ بالا «مزاج روزگار» و «پوستین سوی باران گرداندن» نمادی از انعطافپذیری، سازگاری ظاهری و تغییر رفتار بر اساس مصلحت هستند. این ویژگیها با مفهوم "مدارا" بهعنوان ابزاری زیرکانه و غیرمستقیم برای پیشبرد اهداف همخوانی دارند. عاقل از دیدگاه موش کسی است که با "مدارا" با شرایط متغیر روزگار کنار میآید و خود را با آن هماهنگ میسازد تا آسیب نبیند و منفعت ببرد. این "مدارا" نه یک پذیرش منفعلانه، بلکه یک راهبُرد فعال برای بقا و موفقیت است. ضربالمثل «پوستین سوی باران میگرداند» به معنای سازگاری با شرایط و تغییر جهت مطابق و رنگ عوضکردن مطابق با مقتضیات زمانه است. در ادامه، متن بر ضرورت تدبیر و برنامهریزی متناسب با هر واقعه و زمان تأکید دارد. "تدبیر" در این اینجا جنبهای از "مدارا" را آشکار میکند؛ "مدارا" نهتنها سازگاری منفعلانه نیست، بلکه تدبیر و برنامهریزی هوشمندانه برای مواجهه با چالشها و فرصتها است. عبارت «تدبیری میاندیشد» نشان میدهد که عاقل با استفاده از "مدارا" منفعلانه تسلیم شرایط نمیشود، بلکه فعالانه برای مدیریت و بهرهبرداری از هر حادثهای تدبیر میکند. متن در ادامه، بر لزوم رفتار متغیر و منعطف با دوستان و دشمنان بر اساس مصلحت تأکید دارد. "انقباض و انبساط" (گرفتگی و گشایش)، "رضا و سخط" (خشنودی و ناخشنودی)، و "تجلد و تواضع" (خودداری و فروتنی) همگی نشاندهندۀ رفتارهای متضاد و متغیر هستند که عاقل باید بر اساس "مصلحت" و شرایط از آنها استفاده کند. "مدارا" در این بخش بهصورت کاملاً واضح بهعنوان یک ابزار رفتاری راهبُردی مطرح میشود. رفتار متغیر و منعطف با دشمنان و دوستان، دقیقاً نمونهای از "مدارا"ی فریبکارانه و ابزاری است. عاقل نه بر اساس احساسات واقعی خود، بلکه بر اساس "مصلحت" با دیگران رفتار میکند. ممکن است در ظاهر با دشمن مدارا کند (نرمی نشان دهد، لبخند بزند) تا او را فریب دهد یا از خطر او در امان بماند. همچنین ممکن است با دوست "مدارا" کند (تواضع و فروتنی نشان دهد) تا اعتماد او را جلب کرده و به اهداف خود دست یابد. "ملایم مصلحت" تأکید میکند که معیار اصلی در این رفتارها، "مصلحت" و منافع شخصی است، نه صداقت و احساسات واقعی.
جمعبندی و تأکید نهایی متن در نمونۀ بالا بر اهمیت «رفق و مدارا» در تمام جنبههای زندگی است. "مدارا" بهعنوان یک اصل اساسی و راهنمای کلی زندگی مطرح میشود. «رفق و مدارا» دیگر فقط یک تاکتیک موقت برای شرایط خاص نیست، بلکه یک فلسفۀ زندگی و رویکرد دائمی برای فرد عاقل است. تکرار و تأکید بر "مدارا" در انتهای متن نشان میدهد که این مفهوم، کلید اصلی فهم رفتار و راهبُرد عاقل از دیدگاه موش است. "مدارا" در این معنا، بهنوعی جهانبینی عملگرایانه و مصلحتاندیشانه تبدیل میشود که در آن سازگاری ظاهری، انعطافپذیری و زیرکی برای بقا و پیشرفت در دنیای پر از چالش و رقابت، اهمیت اساسی دارد. به زبان دیگر، "مدارا" در این مثال شامل سازگاری با شرایط متغیر، تدبیر هوشمندانه، رفتار منعطف و مصلحتاندیشانه با دوستان و دشمنان، و رعایت «رفق و مدارا» در تمام ابعاد زندگی است. این متن بهخوبی نشان میدهد که "مدارا" در اینجا نه یک رفتار صادقانه و مبتنی بر احساسات واقعی، بلکه ابزاری راهبُردی، فریبکارانه و مصلحتاندیشانه برای رسیدن به اهداف شخصی و بقا در دنیای رقابتی است. این نوع "مدارا" بر زیرکی، انعطافپذیری و توانایی تطبیق خود با شرایط متغیر تأکید دارد و آن را بهعنوان کلید موفقیت و "زندگانی" عاقلانه معرفی میکند.
بهصورت خلاصه، در این نمونه "مدارا" به یک فلسفۀ زندگی و رویکرد کلی برای فرد "عاقل" ارتقا مییابد. هماهنگی با «مزاج روزگار» و «پوستین سوی باران گرداندن» بر مؤلفه انعطافپذیری ([+انعطافپذیر]) و سازگاری ظاهری ([+ظاهری]) تأکید دارد. رفتار متغیر با دوستان و دشمنان بر اساس "مصلحت" ([+مصلحتآمیز]) و نه احساسات واقعی، جنبۀ ابزاری ([+ابزاری])، محاسبهبنیان ([+مبتنی بر محاسبه]) و غیرصادقانه ([-صادقانه]) "مدارا" را آشکار میسازد. «تدبیر اندیشیدن» نیز بر مؤلفۀ زیرکانه ([+زیرکانه]) و راهبردی بودن ([+تاکتیکی/استراتژیک]) آن دلالت دارد.
«برزویه با نشاط تمام روى بدین مهمّ آورد، و چون به مقصد پیوست گرد در گاه پادشاه و مجلسهاى علما و اَشراف و محافل سوقه و أوساط میگشت و از حال نزدیکان راى و مشاهیر شهر و فلاسفه میپرسید، و به هر موضع اختلافی میساخت و به رفق و مدارا بر همه جوانب زندگانی میکرد و فرا مینمود که براى طلب علم هجرتی نموده ست. و بر سبیل شاگردی به هر جاى میرفت و اگرچه از هر علم بهره داشت نادانوار در آن خوضی میپیوست، و از هر جنس فرصت میجست، و دوستان و رفیقان میگرفت، و هر یک را به أنواع آزمایش امتحان میکرد» (نصرالله منشی، ۱۳۸۷: 30-31).
نمونۀ بالا، به ورود پرانرژی و هدفمند برزویه به صحنه مأموریت اشاره دارد. او پس از رسیدن به مقصد، بهسرعت در مکانهای مختلف و سطوح گوناگون اجتماعی به گشتوگذار میپردازد. حضور در دربار پادشاه، مجالس علما و اشراف، و محافل بازاریان و مردم عادی نشاندهندۀ تنوع و گستردگی دامنۀ فعالیتهای او برای جمعآوری اطلاعات است. «نشاط تمام» برزویه میتواند بخشی از راهبُرد "مدارا"ی او باشد. ظاهر پرانرژی و مشتاق میتواند چهرهای مثبت و قابلاعتماد از او به نمایش بگذارد و زمینه را برای تعاملات بعدی و جلب اعتماد افراد در سطوح مختلف جامعه فراهم کند. گشتوگذار در مکانهای متنوع نیز نشاندهندۀ انعطافپذیری و آمادگی برزویه برای حضور در هر محیطی است که خود از مؤلفههای "مدارا" به شمار میرود. همچنین پرسیدن از نزدیکان پادشاه (افراد بانفوذ در تصمیمگیری)، مشاهیر شهر (چهرههای شناختهشده و مطلع از اوضاع)، و فلاسفه (نخبگان فکری و آگاه به دیدگاههای مختلف) خود میتواند نوعی از مصادیق "مدارا" باشد، بهویژه اگر با لحنی محترمانه، متواضعانه و غیرتهدیدآمیز انجام شود. برزویه با پرسیدن از افراد مختلف، ظاهر یک جویندۀ دانش را حفظ میکند و درعینحال اطلاعات ارزشمندی به دست میآورد. این پرسشها میتواند پوششی برای مقاصد اصلی او باشد و به او اجازه دهد بدون برانگیختن سوءظن اطلاعات مورد نیازش را جمع کند. "رفتوآمد داشتن" به مکانهای مختلف و تعامل با افراد گوناگون، روشی برای شناسایی محیط، جلب اعتماد، و کسب اطلاعات در راستای تاکتیکهای "مدارا" است. همچنین فعل "فرانمودن" به معنای وانمودکردن است (ر.ک دهخدا، ذیل: فرانمودن) که بهوضوح جنبۀ فریبکارانۀ "مدارا" را نشان میدهد. "طلب علم" بهعنوان هدفی والا و بیخطر، پوشش بسیار مناسبی برای مقاصد پنهان برزویه است؛ او با وجود داشتن دانش فراوان عمداً خود را به شکل شاگردی نادان و جویای علم نشان میدهد. «خوضی میپیوست» به معنای وارد بحثشدن و پرسوجوکردن است، اما با لحنی «نادانوار». تظاهر به نادانی و شاگردی، تاکتیک دیگری در راستای "مدارا"ی فریبکارانه است. در پایان، متن بر فرصتطلبی، شبکهسازی و سنجش افراد توسط برزویه تأکید دارد. او از هر فرصتی برای پیشبرد اهدافش استفاده میکند، روابط دوستانه برقرار میکند و سپس به روشهای مختلف، افراد را مورد آزمایش قرار میدهد. این مثال، جنبۀ ابزاری و مصلحتاندیشانه "مدارا" را بهخوبی نشان میدهد. دوستی و رفاقت در اینجا نه صرفاً بر اساس احساسات واقعی، بلکه بخشی از راهبُرد "مدارا" برای کسب منفعت و اطلاعات است. «امتحانکردن» دوستان نیز نشاندهنده نگاهی سنجشگرانه و ابزاری به روابط انسانی است که در راستای اهداف پنهان برزویه قرار دارد. این آزمایشها میتواند برای شناسایی افراد قابلاعتماد، کشف نقاط ضعف و قوت آنها، و ارزیابی میزان مفیدبودن آنها برای مأموریت برزویه انجام شود. این جنبه از "مدارا"، به مفهوم «مهربانی از روی نیرنگ و فریب» بسیار نزدیک است. به هر روی، متن بهوضوح نشان میدهد که برزویه از "مدارا" بهعنوان یک راهبُرد جامع و چندوجهی برای پیشبرد مأموریت خود استفاده میکند. "مدارا" در اینجا نه فقط یک رفتار سطحی، بلکه یک رویکرد عمیق و برنامهریزی شده است که باتوجهبه متن، در تمام ابعاد زندگی برزویه نمود دارد. او با استفاده از ظاهر آراسته، رفتار متواضعانه، ادعای طلب علم، تظاهر به نادانی، ایجاد روابط دوستانه و بهرهگیری از فرصتها، و همچنین با روشهای زیرکانه برای کسب اطلاعات به شکلی ماهرانه از "مدارا" بهعنوان ابزاری برای فریبکاری مصلحتآمیز و پیشبرد اهداف پنهان خود بهره میبرد. بهصورت خلاصه، در این نمونه، برزویه به طور کاملاً آگاهانه و برنامهریزیشده از «رفق و مدارا» بهعنوان یک راهبرد جامع برای پیشبرد مأموریت خود استفاده میکند. رفتارهای او شامل ظاهرسازی ([+ظاهری]، مانند «نشاط تمام» و «فرانمودن طلب علم»)، تظاهر به مهربانی و تواضع ([+مهربانانه]، مانند «نادانوار خوض پیوستن»)، انعطافپذیری ([+انعطافپذیر]، مانند گشتن در مکانهای مختلف)، زیرکی ([+زیرکانه]، مانند امتحانکردن دوستان) و هدفمندی ([+هدفمند]، برای کسب اطلاعات) است. "مدارا" در اینجا بهوضوح ابزاری مصلحتآمیز ([+مصلحتآمیز]) و غیرصادقانه ([-صادقانه]) برای فریب و رسیدن به هدف پنهان است ([+ابزاری]).
«هر که درگاه ملوک را ملازم گردد و، از تحمّل رنجهاى صعب و تجرّع شربتهاى بدگوار تجنّب ننماید و، تیزی آتش خشم به صفاى آب حلم بنشاند و، شیطان هوا را به افسون خرد در شیشه کند و، حرص فریبنده را بر عقل رهنماى استیلا ندهد و، بناى کارها بر کوتاهدستی و راى راست نهد و، حوادث را به رفق و مدارا تلقّی نماید مراد هر آینه در لباس هر چه نیکوتر او را استقبال کند» (نصرالله منشی، ۱۳۸۷: 65).
نمونۀ بالا بر ضرورت ملازمت درگاه پادشاهان و پذیرش سختیها و ناگواریهای این راه تأکید دارد. ملازم دربار شدن مستلزم تحمل دشواریهای فراوان و پذیرش تلخیهاست. به نظر میرسد "مدارا" به شکل ظرفیت درونی برای تحمل و بردباری نمایان میشود. برای موفقیت در دربار صرفاً مهارتهای ظاهری کافی نیست، بلکه توانایی تحمل رنج و ناخوشایندیها نیز ضروری است. این تحمل میتواند نوعی "مدارا" باشد، به معنای کنترل نفس و تحمل سختیها برای دستیابی به اهداف بلندتر در دربار. همچنین، این آمادگی برای تحمل سختیها خود میتواند بخشی از نمایش ظاهری "مدارا" برای جلب نظر مساعد پادشاه و درباریان باشد؛ فردی که حاضر به تحمل سختیهاست، ممکن است قابلاعتمادتر و خدمتگزارتر به نظر برسد. متن در ادامه، بر ضرورت فرونشاندن خشم و غضب با صبر و بردباری تأکید دارد. در محیط پرتنش دربار، کنترل خشم و حفظ آرامش اهمیت ویژهای دارد.
"حلم" و "بردباری" در اینجا از مؤلفههای معنای "مدارا" هستند. نمایش حلم و فرونشاندن خشم، خود نوعی "مدارا" با دیگران است، بهویژه با افراد قدرتمند و متغیرالمزاج در دربار. این "مدارا" میتواند جنبۀ فریبکارانه داشته باشد، به این معنا که فرد ممکن است خشم خود را در ظاهر پنهان کند و رفتاری آرام و بردبار از خود نشان دهد تا از عواقب ابراز خشم در دربار در امان بماند و یا موقعیت خود را بهبود بخشد. «صفاى آب حلم» به آرامش و زلالی ظاهری اشاره دارد که بر آتش خشم درونی سرپوش میگذارد. همچنین «افسون خرد در شیشه کردن شیطان هوا» به کنترل درونی و تسلط بر نفس اشاره دارد که پیشزمینه مهمی برای "مدارا"ی موفقیتآمیز است. فردی که نتواند امیال خود را کنترل کند، بهسختی میتواند "مدارا"ی زیرکانه و مصلحتآمیز را بهدرستی به کار بندد. "مدارا" در اینجا نیازمند خودآگاهی و تسلط بر نفسانیات است تا فرد بتواند رفتارهای خود را بر اساس عقل و مصلحت تنظیم کند، نه بر اساس هوسها و امیال لحظهای.
متن در ادامه بر لزوم عدم سلطۀ حرص و طمع فریبنده بر عقل و خرد راهنما تأکید دارد. حرص و طمع نباید بر عقل و تدبیر غلبه کند و راهنمای اعمال فرد شود. "مدارا"ی مبتنی بر "حرص" به فریبکاری زودگذر و کوتاهبینانه منجر میشود، درحالیکه "مدارا"ی واقعی و موفقیتآمیز باید بر "عقل رهنماى" استوار باشد و منافع درازمدت را در نظر بگیرد. عدم "استیلا"ی حرص، به فرد امکان میدهد "مدارا" را به شکلی زیرکانهتر و مؤثرتر به کار بندد، نه صرفاً برای منافع کوتاهمدت و شخصی، بلکه در راستای اهداف بزرگتر؛ و در پایان نمایش «کوتاهدستی و راى راست» میتواند بخشی از "مدارا"ی زیرکانه باشد. در دربار فاسد و پرتزویر، تظاهر به اعتدال و صداقت میتواند به فرد اعتبار ببخشد و موقعیت او را تقویت کند، حتی اگر در باطن فرد بهطور کامل "کوتاهدست" و "راستراى" نباشد، نمایش این صفات میتواند ابزاری مؤثر برای پیشبرد اهداف در دربار باشد. "مدارا" در اینجا شامل مهارت در ارائۀ خود به شکلی مثبت و مورد پسند درباریان میشود، حتی اگر این ارائه با واقعیت درونی فرد تفاوتهایی داشته باشد. در این مثال، بهصراحت از «رفق و مدارا» بهعنوان روش مواجهه با "حوادث" نام میبرد. "مدارا" در اینجا به معنای استفاده از زیرکی، تدبیر و انعطافپذیری برای عبور از بحرانها و مشکلات است. "رفق" به نرمی و ملایمت ظاهری اشاره دارد، درحالیکه "مدارا" به عمق استراتژیک و فریبکارانه این رویکرد اشاره میکند. مواجهه با «حوادث با رفق و مدارا» میتواند به معنای فریبدادن دشمنان، جلب حمایت دوستان، یا حتی فریبدادن خود "حادثه" با تدبیر و زیرکی باشد. در اینجا، "مدارا" به طور کامل در راستای تعریف پیشین قرار میگیرد و بهعنوان ابزاری برای مقابله با چالشها با استفاده از مهربانی ظاهری و زیرکی باطنی مطرح میشود و در نتیجه، "مدارا" (و سایر صفات ذکر شده) در نهایت به موفقیت و کامیابی منجر میشود. «مراد در لباس هر چه نیکوتر استقبال کند» به پاداشهای مادی و معنوی اشاره دارد که فرد به واسطه "مدارا" و صفات همراه آن در دربار به دست میآورد. این موفقیت میتواند شامل قدرت، ثروت، مقام و احترام باشد، همگی نتایجی که "مدارا" بهعنوان یک استراتژی مصلحتآمیز به دنبال آن است.
بهصورت خلاصه، این نمونه "مدارا" را در بافت دربار و روابط قدرت بررسی میکند. «رفق و مدارا» روشی برای مواجهه با "حوادث" و لازمۀ موفقیت در دربار مطرح میشود ([+تاکتیکی/استراتژیک]). فرونشاندن خشم با "حلم" (بردباری) و نمایش «کوتاهدستی و رای راست» جنبههای رفتاری ([+رفتار]) و ظاهری ([+ظاهری]) "مدارا" را نشان میدهند که هدفشان جلب نظر مساعد و پیشبرد مصلحت ([+مصلحتآمیز]) در محیط پرتنش دربار است. این رفتارها لزوماً صادقانه نیستند ([-صادقانه]) و بر محاسبه ([+مبتنی بر محاسبه]) استوارند. هدف نهایی، رسیدن به «مراد» و موفقیت است ([+هدفمند]).
«خردمند در جنگ شتاب و مسابقت و پیشدستی و مبادرت روا ندارد، و مباشرت خطرهاى بزرگ بهاختیار صواب نبیند. و تا ممکن گردد اصحاب راى به مدارا و ملاطفت گرد خصم در آیند، و دفع مناقشات به مجاملت أولیتر شناسند. و دشمن ضعیف را خوار نشاید داشت که اگر از قوّت و زور درماند به حیلت و مکر فتنه انگیزد. و استیلا و اقتحام و تسلّط و إقدام شیر مقرّر است و از شرح و بسط مستغنی. و هر که دشمن را خوار دارد و از غایلت محاربت غافل باشد پشیمان گردد» (نصرالله منشی، ۱۳۸۷: 109-110).
در نمونۀ بالا، پرهیز از «شتاب و مسابقت و پیشدستی و مبادرت» و «مباشرت خطرهاى بزرگ» بهنوعی همراستا با رویکرد "مدارا" قرار میگیرد. "مدارا" بهعنوان یک استراتژی زیرکانه، معمولاً از روشهای مستقیم و پرخطر پرهیز میکند و بر صبر، تدبیر و استفاده از راههای غیرمستقیم تأکید دارد. در این بخش، احتیاط و دوراندیشی که از مؤلفههای ضمنی "مدارا" هستند، توصیه شدهاند. خردمند بهجای عجله و ورود بیمحابا به جنگ به برنامهریزی، سنجش شرایط و استفاده از روشهای کمخطرتر میاندیشد که همگی با رویکرد کلی "مدارا" سازگارند. متن در ادامه، بهصراحت از «مدارا و ملاطفت» بهعنوان روش اصلی مواجهه با دشمن نام میبرد. "مدارا" در اینجا دیگر فقط یک احتیاط اولیه نیست، بلکه استراتژی اصلی و ارجح برای «اصحاب راى» (صاحبان تدبیر و اندیشه) در نظر گرفته میشود. "ملاطفت" (نرمی و مهربانی) نیز مکمل "مدارا" است و بر جنبۀ ظاهری مهربانانه و فریبنده آن تأکید دارد. «دفع مناقشات به مجاملت» نیز نشاندهندۀ این است که "مدارا" به معنای استفاده از رفتارهای نیکو و خوشایند برای رفع اختلافات و جلوگیری از درگیریهای جدیتر است. "مجاملت" در اینجا میتواند نقابی باشد برای پنهانکردن نیّات واقعی و پیشبرد اهداف از طریق روشهای غیرمستقیم. متن در ادامه، در مورد محدودیتهای "مدارا" و ضرورت هوشیاری در برابر فریبکاریهای دشمن ضعیف را هشدار میدهد. درحالیکه "مدارا" بهعنوان یک استراتژی ارجح توصیه میشود، نباید از این نکته غافل بود که دشمن نیز ممکن است از همین ابزار (حیله و مکر) برای مقابله استفاده کند. در واقع، این بخش بهنوعی جنبۀ دو روی سکهای "مدارا" را نشان میدهد: هم استراتژی خردمندانه برای مقابله، و هم ابزاری که ممکن است توسط دشمن نیز به کار گرفته شود؛ بنابراین، "مدارا" نیازمند هوشیاری و احتیاط در برابر "مدارا"ی دشمن نیز هست. روش شیر در جنگ، در تضاد کامل با رویکرد "مدارا" قرار دارد. «استیلا و اقتحام و تسلّط و اِقدام شیر» نمادی از جنگ مستقیم، زورگویی آشکار و عدم نیاز به روشهای فریبکارانه است. این بخش، حدود و مرزهای "مدارا" را نیز مشخص میکند: "مدارا" همیشه بهترین گزینه نیست و در برخی شرایط، ممکن است نیاز به روشهای قاطعتر و مستقیمتر (مانند روش شیر) باشد. بااینحال، متن بهوضوح "مدارا" را رویکرد ارجح برای "خردمند" معرفی میکند. در پایان، تأکیدی مجدد بر ضرورت احتیاط و دوراندیشی در مواجهه با دشمن است که با روحیۀ "مدارا" سازگار است. "مدارا" به معنای دستکم گرفتن دشمن نیست، بلکه به معنای مواجهه هوشمندانه و محتاطانه با اوست. پرهیز از «خوار داشتن دشمن» و «غافل بودن از غایلت محاربت»، نشان میدهد که "مدارا" یک استراتژی جدی و حسابشده است، نه یک روش ضعیفدلانه یا بیتوجه به خطرات. "مدارا" به خردمند کمک میکند تا با دشمن بهگونهای مواجه شود که هم از خطرات جنگ اجتناب کند، و هم از غافلگیری و پشیمانی در آینده در امان بماند. خلاصه، در اینجا "مدارا" بهعنوان یک راهبرد جنگی و سیاسی در برابر دشمن مطرح میشود. "مدارا و ملاطفت" و "مجاملت" (تعارف و خوشرفتاری ظاهری) ابزارهایی برای فریب دشمن و "دفع مناقشات" به روشی غیرمستقیم هستند ([+زیرکانه]، [+ابزاری]، [+ظاهری]، [+مهربانانه]). این رویکرد در تقابل با "شتاب" و جنگ مستقیم قرار میگیرد و بر محاسبه و مصلحتاندیشی ([+مبتنی بر محاسبه]، [+مصلحتآمیز]) تأکید دارد. هشدار در مورد دستکم نگرفتن دشمن ضعیف، نشان میدهد که "مدارا" نیازمند هوشیاری و تدبیر است.
«ما را با بوم طاقت مقاومت نباشد که دلیری ایشان در جنگ زیادتست و قوّت و شوکت بیش دارند. راى اینست که رسول فرستیم و صلح خواهیم، اگر اجابت یابیم کاری باشد شایگانی، و اِلّا در شهرها پراگنیم که جنگ جانب ایشان را موافقتر است و ما را صلح لایقتر. و تواضع باید نمود که دشمن قویحال چیرهدست را جز به تلطّف و تواضع دفع نتوان کرد. و نبینی که گیاه خشک به سلامت جهد از باد سخت به مدارا و گشتن با او به هر جانب که میل کند؟» (همان: 212).
نمونۀ بالا نیز "مدارا" را در شرایط ضعف و ناتوانی در برابر قدرت برتر بررسی میکند. "صلحخواهی" و نمایش "تواضع و تلطف" مظاهر رفتاری ([+رفتار]) و ظاهری ([+ظاهری]) "مدارا" هستند که هدفشان دفع خطر و تضمین بقا است ([+مصلحتآمیز]، [+هدفمند]). این رفتارها ابزاری ([+ابزاری]) و غیرصادقانه ([-صادقانه]) هستند و بر اساس محاسبه ([+مبتنی بر محاسبه]) صورت میگیرند. قیاس با گیاه خشک، مؤلفۀ انعطافپذیری ([+انعطافپذیر]) و زیرکی ([+زیرکانه]) "مدارا" را برای بقا در شرایط سخت برجسته میکند.
- بحث و نتیجهگیری
تحلیل نمونههای مختلف از کلیلهودمنه و بررسی روابط همنشینی واژۀ "مدارا" در بافت متن نشان میدهد که واژۀ "مدارا" در این اثر دارای مجموعهای از مؤلفههای معنایی همزمان و تکرارشونده است که با تعریف «مهربانی از روی نیرنگ و فریب، ابزاری برای رسیدن به هدف» سازگاری دارد. این مؤلفهها عبارتاند از: رفتار مهربانانۀ ظاهری، ابزاری بودن، مصلحتآمیز بودن، زیرکانه بودن، انعطافپذیربودن، غیرصادقانه بودن در باطن، هدفمند بودن برای رسیدن به منفعت، مبتنی بر محاسبه و نه احساسات بودن، و تاکتیکی یا راهبُردی بودن.
بنا بر آنچه گذشت میتوان گفت واژۀ "مدارا" از مؤلفههای معنایی زیر برخوردار است:
[+رفتار]: نمود بیرونی و عملی دارد.
[+مهربانانه (ظاهری)]: دارای ظاهری ملایم، دوستانه و خوشایند است.
[+ابزاری]: وسیلهای برای رسیدن به هدفی دیگر است.
[+مصلحتآمیز]: بر اساس سنجش منفعت و مصلحت صورت میگیرد.
[+زیرکانه]: نیازمند هوشمندی، تدبیر و استفاده از روشهای غیرمستقیم است.
[+انعطافپذیر]: قابلیت سازگاری با شرایط متغیر را دارد.
[-صادقانه]: لزوماً مبتنی بر احساسات واقعی نیست و میتواند با نیت پنهان همراه باشد.
[+هدفمند (رسیدن به منفعت)]: همواره برای دستیابی به هدفی مشخص (بقا، قدرت، اطلاعات و...) به کار میرود.
[+مبتنی بر محاسبه (نه احساسات)]: بر اساس ارزیابی عقلانی شرایط و سنجش هزینه و فایده انجام میشود.
[+تاکتیکی/استراتژیک]: میتواند بهعنوان راهکاری موقت یا رویکردی بلندمدت به کار رود.
باتوجهبه این مؤلفههای معنایی، میتوان واژۀ "مدارا" را اینگونه تعریفنگاری کرد: رفتاری ظاهراً مهربانانه و ملایم، اما ابزاری، مصلحتآمیز، زیرکانه و انعطافپذیر که بر اساس محاسبات عقلانی و با هدف رسیدن به منفعتی خاص (مانند بقا، دفع خطر، کسب قدرت و...) اتخاذ میشود و لزوماً با صداقت درونی همراه نیست و میتواند بهصورت تاکتیکی یا راهبردی به کار رود.
ازاینرو، میتوان گفت در کلیلهودمنه "مدارا" صرفاً به معنای تحمل و بردباری یا نرمی و ملاطفت ساده نیست، بلکه راهبردی پیچیده و چندوجهی است که در موقعیتهای مختلف، از دفاع شخصی و مدیریت خصومت تا پیشبرد اهداف پنهان و بقا در شرایط دشوار کاربرد دارد. این اثر کلاسیک ادبیات فارسی، "مدارا" را ابزاری قدرتمند و ضروری برای خردمندان در دنیایی پر از چالش، رقابت و ابهام به تصویر میکشد و نشان میدهد که مهربانی ظاهری، در صورت استفادۀ هوشمندانه و مصلحتآمیز میتواند نقشی کلیدی در موفقیت و بقا ایفا کند. در کلیلهودمنه با استفادۀ ماهرانه از واژۀ "مدارا" و تکرار مؤلفههای معنایی آن در قالب مثالها و توصیهها، تصویری جامع و متقاعدکننده از این مفهوم ارائه میشود و بر اهمیت آن در زندگی عملی و اجتماعی تأکید میگردد.
این تحلیل همچنین محدودیت فرهنگهای لغت عمومی را در بازنمایی کامل ظرایف معنایی واژگان در بافتهای تاریخی و ادبی خاص آشکار میسازد و بر ضرورت بهکارگیری روشهای معناشناختی دقیقتر مانند تحلیل مؤلفهای در مطالعات متون کهن تأکید میکند.
برای پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود تحلیل مؤلفهای واژۀ "مدارا" در دیگر متون کهن فارسی (مانند شاهنامه، سیاستنامه، قابوسنامه) انجام شود و نتایج با یافتههای این پژوهش مقایسه گردد. همچنین، بررسی درزمانی تحول معنایی واژۀ "مدارا" در طول تاریخ زبان فارسی میتواند موضوع پژوهشهای دیگر باشد. همچنین پیشنهاد میشود در تدوین فرهنگهای لغت علاوه بر ذکر معانی اصلی واژگان، به مؤلفههای معنایی ظریفتر و کاربردهای آنها در بافتهای مختلف نیز توجه شود.
تعارض منافع
تعارض منافعی وجود ندارد.