. مقدمه
زبان بهعنوان آیینهای از ذهن و فرهنگ نهتنها ابزار ارتباطی، بلکه بستری برای انتقال تجربههای زیسته، باورها، و انگارههای اخلاقی یک جامعه است. در این میان ضربالمثلها بهدلیل ایجاز، تکرارپذیری، و انباشتگی معنایی جایگاهی ویژه در بازتاب ذهنیت جمعی دارند. این گزارههای موجز با ترکیب استعاره، طنز، و واقعیتهای عینی مفاهیم انتزاعی را در قالب تصاویر ملموس و آشنا جای میدهند.
در میان گنجینۀ زبانهای محلی، ضربالمثلهای بروجردی نمونهای درخشان از آمیختگی زبان با فرهنگ بومیاند؛ این ضربالمثلها نهتنها بازتابی از زندگی معیشتی، روابط اجتماعی و بینش اخلاقی مردماند، بلکه با ساختارهای تصویری خاص خود مفاهیم انتزاعی را در قالبهای زیسته و ملموس بیان میکنند. این ضربالمثلها برخاسته از بطن زندگی روستایی و شهری مردم منطقه هستند و مفاهیمی چون رنج، ریا، انصاف، تلاش، نیرنگ، عدالت و مانند اینها را در قالب ساختارهای موجز و بار معنایی فشرده منتقل میکنند. درحقیقت، آنها نسخههایی زبانی از حکایتهای نانوشتهای هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند.
بروجرد شهریست با پیشینۀ کشاورزی و دامداری و زیستبومی را شکل داده که در آن انسان و حیوان در چرخهای از وابستگی متقابل قرار داشتهاند. این تعامل در لایههای زبانی نیز رسوب کرده و ضربالمثلها را به دانش فشردۀ فرهنگ روستایی تبدیل نموده است. در چنین بستری حیوانات نهصرفاً موجوداتی کارآمد در زندگی معیشتی، بلکه نمادهایی فرهنگی و معنایی شدهاند که ویژگیها، رفتارها و نسبت آنها با انسان، بستری برای شکلگیری حکمتهای روزمره فراهم کرده است. ضربالمثلهایی که با محوریت این حیوانات ساخته شدهاند، اغلب بازتابی از روابط قدرت، اخلاقِ کاری، فرصتطلبی و سنجش عقل و جهل در ساختار اجتماعیاند.
نظریۀ آمیختگی مفهومی[1] که توسط فوکونیه[2] و ترنر[3] ارائه شد، بر این اصل استوار است که معناسازی در زبان، حاصل ترکیب پویای فضاهای ذهنی است. در این فرایند دو یا چند حوزۀ مفهومی در فضای آمیختۀ جدیدی ادغام میشوند تا معنایی نو خلق شود. این نظریه با تبیین نحوۀ ترکیب عناصر از حوزههای مختلف مفهومی، امکان تحلیل دقیقتری از سازوکارهای زبانی در ضربالمثلها را فراهم میآورد. ازآنجاکه بسیاری از ضربالمثلها بر پایۀ آرایههای ادبی از قبیل مراعات نظیر، تقابل، تشبیه، کنایه و استعاره ساخته شدهاند، میتوان آنها را نمونههایی غنی از آمیختگی مفهومی دانست. ضربالمثلهای بروجردی نیز واجد ظرفیت بالایی برای تحلیل از منظر این نظریهاند؛ چراکه ساختار آنها متکی بر تلفیق تجربههای حسی، شناختی و فرهنگی در قالب تصویرهای ذهنی ساده و موجز است. بررسی این ضربالمثلها علاوه بر اینکه ما را با منطق نهفته در زبان عامیانه آشنا میکند، امکان شناخت لایههای پنهان فرهنگ و ذهنیت بومی مردمان بروجرد را نیز فراهم میآورد.
- 1. بیان مسئله و سؤالات پژوهش
ضربالمثلهای بومی بروجرد، بازتابی زنده از حافظۀ فرهنگی، تجربههای زیسته و ذهنیت روستایی در جامعهای دامدار و کشاورز هستند. این ضربالمثلها که بهویژه بر پایۀ مشاهدات دقیق از رفتار حیوانات، الگوهای زیستبوم محلیۀ و مناسبات اجتماعی شکل گرفتهاند، واجد ساختار پویای استعاری، چندلایه و گاه طنزآمیزند که در عین سادگی معانی پیچیده و ضمنی را در خود نهفته دارند. مسئله اصلی این پژوهش آن است که ضربالمثلهای بومی بروجرد، بهویژه آنهایی که از محیط روستا به ویژه دامداری و کشاورزی الهام گرفتهاند، از منظر نظریۀ آمیختگی مفهومی چگونه قابلتحلیلاند؟ کدام سازوکارهای شناختی و استعاری، فرایند شکلگیری معنا را در این ساختهای زبانی هدایت میکنند؟ و چگونه فضاهای مختلف در ذهن مخاطب به شکلی خلاقانه ترکیب میشوند تا نتیجهای استعاری، نمادین و فرهنگی پدید آورند؟ این پژوهش با هدف تحلیل فرایند آمیختگی مفهومی در ضربالمثلهای بروجرد بر اساس نظریۀ آمیختگی مفهومی و شناسایی سازوکارهای شناختی و استعاری نهفته در ساختار آنها، در پی پاسخ به این سوال است: بر اساس نظریۀ آمیختگی مفهومی، فرایند شکلگیری معنا در ضربالمثلهای بروجردی چگونه است؟
- پیشینۀ پژوهش
برای تشریح جایگاه پژوهش حاضر، ابتدا نگاهی به آثاری میاندازیم که نظریۀ آمیختگی مفهومی را در متون گوناگون آزمودهاند. هر یک از این مطالعات با روشهایی گوشهای از نحوۀ شکلگیری معنا در زبان را روشن کردهاند:
در پژوهش «پیوستگی معنایی متن از منظر نظریۀ آمیختگی مفهومی» (اردبیلی و همکاران، ۱۳۹۴) نویسندگان نشان دادهاند که کاربرد نظریۀ آمیختگی مفهومی در تبیین مؤلفههای شناختی، تصویرسازی ذهنی و حفظ پیوستگی معنایی قصهها مؤثر است و امکان تحلیل ریزبینانۀ معنایی را فراهم میکند.
پژوهش «کاربست نظریۀ آمیختگی مفهومی در مفهومسازی شهادت در شعر پایداری» (پورابراهیم، ۱۳۹۶) نشان میدهد که شاعران ادبیات پایداری بهجای نگاشت دوحوزهای ساده، از شبکههای چندحوزهای استفاده میکنند تا شهادت را با فضاهای دروندادی مانند پرواز، غروب، رویش و برگریزان ترکیب کنند و بدین ترتیب فضاهای آمیختۀ غیرممکنی بیافرینند که به معنای زندگی پس از مرگ، اعتلا و جاودانگی اشاره دارند. این روش امکان درک پیچیدگی معنایی شهادت را فراهم میآورد.
در پژوهش «آمیختگی مفهومی در عناوین خبر سیاسی » (کیا سپیده و همکاران، ۱۴۰۰) هزار عنوان خبری روزنامۀ ابتکار بر اساس چارچوب فوکونیه و ترنر تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد حدود ۲۰ درصد عناوین دارای آمیختگی مفهومی هستند و نوع تکحوزهای با بیشترین فراوانی، علاوه بر انتقال اطلاعات، نقش مهمی در جذب و اقناع مخاطب دارد.
در پژوهشی با عنوان «مقایسهٔ کاربرد آمیختگی مفهومی در سبک نوشتار ادبی و علمی» (رضویان و همکاران، 1404) به بررسی تأثیر ژانر بر ساختارهای آمیختگی مفهومی پرداختهاند. آنها با تحلیل دو متن، یکی ادبی و دیگری علمی نشان دادهاند که آمیختگیهای موجود در متون ادبی بیشتر بهمنظور خلق تصاویر خیالانگیز و درهمآمیزی با عناصر اسطورهای بهکار میروند؛ درحالیکه در متون علمی آمیختگیها بیشتر بر پدیدهها و رویدادهای عینی استوارند.
در پژوهش «مراحل ساخت معنا در خطبۀ ۸۷ نهجالبلاغه از دیدگاه نظریۀ آمیختگی مفهومی» (لبش و همکاران، ۱۳۹۷) فرایند تحلیل استعاره و ساخت معنا در این خطبه بررسی شده است. پژوهشگران با استفاده از مدل ترکیب، تکمیلسازی و گسترش نشان دادند که در فرازهای خطبه از تمام انواع آمیختگی مفهومی بهره گرفته شده و مراحل سهگانه ساخت معنا درون شبکههای مفهومی آشکار است.
در پژوهش «آمیزش مفهومیِ مرگ در نمونههایی از شعر جاهلی» (حاجی قاسمی و عابدی جزینی، ۱۳۹۸) با تکیه بر نظریۀ آمیختگی مفهومی به تحلیل تصویرسازی مفهوم مرگ در اشعار شاعران جاهلی پرداخته شده است. نتایج تأکید میکند که خلاقیت ذهن شاعر جاهلی در انتخاب واژگان و صورتهای آمیزشی، فضای مفهومی تازهای را آفریده است.
در پژوهش «تحلیل تمثیل در مثنوی بر اساس نظریۀ آمیختگی مفهومی مارک ترنر با تکیه بر تمثیل "ملامتکردن مردم مردی را که مادرش را کشت به تهمت" از دفتر دوم مثنوی» (رحیمی و همکاران، ۱۳۹۸) سازوکار تمثیلسازی مولوی بررسی و بیان شده است که شگردهایی مانند ناسازه، تضادهای آیرونیک و طنز از دل این آمیختگیها بیرون میآید.
نتایج پژوهش «بازکاوی سورۀ بقره بر اساس نظریۀ آمیختگی مفهومی» (قائمی و همکاران، ۱۳۹۸) نشان میدهد که آمیختگی مفهومی در تحلیل این آیات، علاوه بر تبیین مفاهیم انتزاعی توانسته شرح دقیقتری از توصیف اقشار مختلف جامعه و احکام شرعی مانند قصاص ارائه دهد.
در پژوهش «بررسی و تبیین معنا و مفهوم اصطلاحهای فارسی بر مبنای نظریۀ آمیختگی مفهومی» (باغبانی و کرمپور، ۱۴۰۰) یافتهها حاکی از آن است که نظریۀ آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر ابزار مناسبی را برای تبیین ساختار معنایی پیچیدۀ اصطلاحات فارسی فراهم، و فهم عمیقتر از پیام اصلی آنها را تسهیل میکند.
نویسندگان پژوهش «خلق شخصیت نوظهور در متن زبانی با کمک آمیختگی مفهومی» (نجفی و همکاران، ۱۳۹۹) با بررسی کتابهای فارسی پایههای اول تا پنجم نشان دادند که فضاهای دروندادی انتخابشده برای شخصیتها با افزایش پایۀ تحصیلی به صورت انتزاعیتر و شبکههای آمیختگی پیچیدهتر میشوند.
با وجود ارزشمندی پژوهشهای انجامشده در کاربرد نظریۀ آمیختگی مفهومی در ادبیات، دین و رسانه، کمتر مطالعهای به ویژگیهای ساختاری و شناختی ضربالمثلهای بومی پرداخته است. پژوهش حاضر ضمن تکریم دستاوردهای پیشین، با تمرکز بر ضربالمثلهای بومی بروجرد، فرایند شکلگیری معنا در این امثال را با بهرهگیری از چارچوب آمیختگی مفهومی میکاود. بهاینترتیب، هم ارزش نظری مطالعات آمیختگی مفهومی تقویت میشود و هم میراث فرهنگ بومی حفظ و گسترش خواهد یافت.
- مبانی نظری و روش تحقیق
نظریۀ آمیختگی مفهومی یکی از مبانی اصلی معناشناسی شناختی است که فوکونیه و ترنر آن را بهمنظور تبیین چگونگی ایجاد و تلفیق فضاهای مفهومی در ذهن انسان معرفی کردند. این نظریه بر پایۀ مفاهیم فضاهای ذهنی[4] استوار است و فرایندی را توصیف میکند که در آن عناصر شناختی از حوزههای مبدأ[5] ترکیب شده و فضای آمیخته[6] نوظهوری را پدید میآورد. نظریۀ آمیختگی مفهومی این امکان را میدهد که بتوان فرایند خلق استعاره، تشبیه و اصطلاحات مجازی را توضیح داد(Grady et al., 1999; Semino, 2005) . در این نظریه، معنای نوظهور از "فرایند تلفیق همزمانِ" دو یا چند حوزه مبدأ پدید میآید و نمیتوان آن را در حوزههای ورودی بهطور مجزا یافت. این پدیده باعث میشود که تحلیل اصطلاحهای ترکیبی یا ضربالمثلها صرفاً به تشریح تعاریف لفظی محدود نشود و بتوان رابطۀ میان ساختارهای فرهنگی، تجربههای حسی و فرایندهای شناختی انسان را بهخوبی توضیح داد.
- 1. فرایند آمیختگی
فرایند آمیختگی مفهومی بر اساس چهار مؤلفۀ کلیدی شکل میگیرد: دو فضای ورودی، فضای عام و فضای آمیخته. هر فضای ورودی نمایندۀ یک سناریوی شناختی یا مفهومی مستقل است که از تجربههای زبانی، فرهنگی و اجتماعی ما نشئت میگیرد (Fauconnier & Turner, 1998). فضای عام بهعنوان پل ارتباطی، عناصر مشابه دو ورودی را به هم پیوند میدهد و درنهایت، در فضای آمیخته عناصر فعال از هر دو فضای ورودی در یک چارچوب تازه ترکیب میشوند تا معنای نوظهور پدید آید. (همانجا) این فرایند نه صرفاً ترکیب مکانیکی دادهها، بلکه خلق شبکههای پیچیدهای از روابط معنادار است که به فهم ما از متن، استعاره، ضربالمثل و روایت عمق میبخشد (Coulson & Oakley, 2000). این شبکهها غالباً دو یا چندحوزهای هستند، یعنی معنا تنها زمانی شکل میگیرد که چارچوبهای مستقل و گوناگون با یکدیگر در تعامل قرار گیرند. تشریح چهار مولفۀ کلیدی:
- 1. 1. فضای ورودی اول
فضای ورودی اول شامل نخستین سناریوی شناختی یا تجربی است که فرد آن را درک میکند یا با آن آشنایی قبلی دارد. این فضا میتواند یک تجربۀ روزمره، یک موقعیت فرهنگی، یک تصویر فیزیکی یا حتی یک گفتار استعاری باشد. هر فضای ورودی دارای ساختار مفهومی خاص خود است: عناصر، روابط، چارچوبهای ارزشی و توصیفی خاصی که در آن فضا معتبرند. مثلاً در ضربالمثلی مانند «گاو مُرد و شیرواره قطع شد» فضای ورودی اول «مرگ گاو» است که خود حاوی عناصر مفهومی مربوط به گاو و تصاویر و اطلاعاتی که در ذهن مخاطب از این حیوان است.
- 1. 2. فضای ورودی دوم
فضای ورودی دوم بهطور موازی با فضای اول عمل میکند و نمایندۀ سناریویی متفاوت است که میتواند از حوزهای دیگر از تجربه یا روایت سرچشمه گرفته باشد. ویژگی مهم این فضا، تمایز ساختاری و معنایی آن با فضای اول است. درواقع، همین تفاوت ساختاری باعث میشود که ترکیب این دو فضا به خلق مفهومی تازه بینجامد. برای مثال، در همان ضربالمثل بالا فضای ورودی دوم «قطع شیرواره» است. در سنت شیرواره، چند همسایه که صاحب گاو یا گوسفند بودند نوبتی شیر را میدوشیدند و بین خود توزیع میکردند. این همکاری جمعی با تأمین حجم بیشترِ شیر امکان تهیۀ ماست، کره و سایر لبنیات را فراهم میکرد و پیوندهای اجتماعی روستا را تقویت مینمود.
- 1. 3. فضای عام
فضای عام[7] مجموعهای از ویژگیها و مفاهیم انتزاعی مشترک میان فضاهای ورودی است که ارتباط میان آنها را تسهیل میکند (Fauconnier & Turner, 2002) به عبارت دیگر، فضای عام چارچوبی انتزاعی فراهم میآورد که در آن مؤلفههای معادل یا مشابه در فضاهای مبدأ مشخص و هماهنگ میشوند تا امکان انتقال و تطبیق میان ابعاد متفاوت مفهومی میسر شود. فضای عام از طریق ویژگیهای همخوان (مثل پیوند، رابطۀ علّی، زمانبندی یا وابستگی متقابل) میان عناصر مشابه در دو ورودی عمل میکند و نقش تسهیلگر را در شکلگیری فضای آمیخته دارد. در مثال پیشین، فضای عام میتواند مفهومی کلی چون «از بین رفتن عامل پیوند» باشد.
- 1. 4. فضای آمیخته
فضای آمیخته[8] نتیجۀ فرایند شناختی ترکیب اطلاعات فعالشده از فضاهای ورودی است. این فضا محل تولد معنای نوظهور است؛ معنایی که نه بهطور کامل در هیچیک از دو فضای ورودی وجود داشته و نه صرفاً تلفیق سطحی عناصر آنهاست. این فرایند در سه مرحله صورت میگیرد: 1) تشکیل: انتخاب و ترکیب عناصر کلیدی از هر فضای ورودی؛ 2) تکمیل: افزودن دادهها و اطلاعات ضمنی از حافظه بلندمدت و بافت فرهنگی به ترکیب اولیه؛ 3) بسط: گسترش و توسعۀ ایدهها در فضای آمیخته از طریق تصوّر موقعیتهای جدید. در این مرحله معناهایی شکل میگیرند که در هیچ یک از فضاهای مبدأ و عام بهصورت مجزا یافت نمیشوند. بهطور خاص در فرایند بسط، ذهن شنونده یا خواننده مفاهیم تازهای را از ترکیب آگاهانه و گاه ناخودآگاه عناصر ایجاد میکند. درنتیجه، در فضای آمیختۀ ضربالمثلِ «گاو مرد و شیرواره قطع شد» معنای استعاریِ «قطع رابطه بهسبب از بین رفتن عامل واسط» شکل میگیرد. فضاهای آمیخته در شبکههای دوحوزهای بهویژه برجسته میشوند؛ جاییکه دو حوزۀ جدای مبدأ، هر یک با ساختار و ارزشهای جداگانه در فرایندی همزمان مشارکت دارند تا معنای پیچیدهای را تولید کنند (Coulson & Oakley, 2000).
این چهار مؤلفه در تعامل با یکدیگر امکان ایجاد معناهای پیچیده، استعاری، فرهنگی و موقعیتی را در بافت زبان فراهم میکنند و به همین دلیل، نظریۀ آمیختگی مفهومی در تحلیل ضربالمثلها، روایتها، و متون چندلایه زبانی- فرهنگی بسیار کارآمد است.
- 2. انواع آمیختگی
فوکونیه و ترنر (2002) چهار نوع اصلی از شبکههای آمیختگی معرفی کردهاند. در هر یک میزان درگیری و مشارکت فضاهای مبدأ در تولید معنای نوظهور متفاوت است و همین تفاوتها به پژوهشگران امکان میدهد تا الگوهای گوناگون استعاره، تشبیه و ترکیبات مفهومی پیچیده را دقیقتر تحلیل کنند:
- 2. 1. شبکهٔ ساده[9]
شبکهای است که در آن یکی از فضاهای ورودی نقشِ قالب یا چارچوبِ سازماندهنده را بهطور کامل تأمین میکند (نقشها، روابط علی/زمانی، ساختارِ استنتاجی)، و فضای ورودی دیگر صرفاً عناصری نمونهای یا محتوایی برای پُرکردن آن چارچوب فراهم میآورد. در این نوع شبکه، نگاشتها عمدتاً یکطرفهاند و فضای آمیخته بیشتر قالب را ملموس یا تقویت میکند تا اینکه یک ساختار مفهومی کاملاً نو بسازد. ضربالمثل «گاوش زاییده» را میتوان نمونهای از شبکۀ ساده دانست. در این آمیختگی فضای ورودی مربوط به تصویر گاوی که زایمان کرده است چارچوب اصلی را شکل میدهد و فضای ورودی دوم که معنای مفهومیِ "تولّد مشکلات جدید بر بستر مشکل پیشین" را بیان می کند نمونهای است برای بسط چارچوب اصلی که فضای عامِ مشترک الگوی انتزاعی "پدید آمدن یک رویداد از دل رویداد قبلی" را ارائه میکند. در فضای آمیخته ساختار رویدادیِ "زاییدن" بهعنوان قالب سازماندهنده عمل میکند؛ یعنی مشکل اولیه نقش "مادر"، و مشکل تازه نقش "فرزند" را مییابد و معنای نوظهوری مبنی بر "تشدید و تتابع دردسرها" پدید میآید. ازآنجاکه چارچوب ساختاری آمیخته عمدتاً از ورودی اول تأمین میشود و ورودی مفهومی دوم صرفاً نمونهای را تأمین میکند، این شبکه ساده است.
- 2. 2. شبکهٔ آیینهای[10]
در این الگو یک قالب عمومی میان تمام فضاهای ورودی به اشتراک گذاشته میشود و ساختار سازمانی آنها همسان است. در این نوع آمیختگی هر دو فضای ورودی ساختار، نقشها و روابط یکسان یا بسیار مشابهی دارند و نگاشتهای میان عناصر متناظر دقیقاً دوطرفهاند، و فضای آمیخته از بازتولید یا بازتاب هر دو فضا شکل میگیرد بدون آنکه مستلزم افزودن اطلاعات پسزمینه یا عناصر اضافی باشد. آمیختگی آینهای اغلب در مواردی به کار میرود که هدف تأکید بر شباهتِ دو وضعیت یا سوژه کاملاً همتراز باشد، ضربالمثل «هر خری ز خری، منهتره، یال دمش کنید» دو فضای "خرِ ضعیف" و "خرِ قدرتمند" را با همان چارچوب و عناصر (خر + یال و دم) آینهوار تلفیق میکند تا نتیجۀ "تحقیرِ ضعیفتر" پدید آید.
- 2. 3. شبکهٔ تکحوزهای[11]
در اینجا قالبهای ورودی متفاوتاند، اما آمیختگی تنها از قالب یکی از ورودیها بهره میگیرد و همان چارچوب بر کُل آمیختگی حاکم میشود. در این الگو یکی از فضاهای ورودی چارچوبِ غالب را تشکیل میدهد و بخش اعظم ساختار مفهومی و معنایی از آن استخراج میشود، درحالیکه فضای دوم فقط چند عنصر محدود را به ترکیب میافزاید. به عبارت دیگر، معنای اصلی تحت سلطۀ یک قلمرو مبدأ قرار دارد و قلمرو دیگر تنها جنبههایی چون صفت، نقش فرعی یا ویژگیهای خاص را تزریق میکند. این نوع آمیختگی برای ایجاد استعارههای ساده یا افزودن رنگ معنایی به یک مفهوم غالب کاربرد دارد (Coulson & Oakley, 2000). در ضرب المثل «گوسال و طناف گردنش سیل مکنه که فرار مکنه» فضای "گوساله و طنابِ محدودکننده و نگاه مکرر گوساله به طناب" دامنۀ اصلی را میسازد و فضای "فرارکردن گوساله" همان ورودی فرعی است که به چارچوب تأکید بر "محدودیتِ بیرونی" عمق میدهد.
- 2. 4. شبکهٔ دوحوزهای[12]
در این الگو قالب اصلی از هر دو فضای ورودی بهکار گرفته میشود. این نوع آمیختگی میتواند تعارضها و ناسازگاریهای میان ورودیهای متفاوت را برطرف کند و به همین دلیل نیرومندترین منبع برای استنباطهای خلاقانه به شمار میآید. آمیختگی دو دامنه حالتی از ترکیب است که در آن هر دو فضای مبدأ وزن و سهم تقریباً برابری در ساختار و معنا دارند. از دل این ترکیب معنای نوظهوری پدید میآید که نه در فضای اول و نه در فضای دوم بهتنهایی یافت نمیشد. این شبکه دودامنهای برای تحلیل استعارههای پیچیده و اصطلاحات چندلایه، که مستلزم مشارکت همزمانِ چارچوبهای مجزای معنایی هستند، بهکار میرود. مثلاً ضربالمثل «خری که وا پیاز بخریش، میمونه د خره» دو ورودی "خر ارزان (بیکیفیت)" و "گرفتار شدن در گِل" را با وزن برابر میآمیزد تا پیام "ارزانخریدن = گرفتار شدن" را خلق کندFauconnier & Turner, 2002: 60). و پورابراهیم، 1402: 8)
- 3. روش تحقیق و جامعۀ آماری
روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رویکرد کتابخانهای است. ضربالمثلهای بروجردی از منابع مکتوب و شفاهی گردآوری شدهاند و از میان آنها 25 ضربالمثل مرتبط با دو حیوان کلیدی و کشاورزی (گاو و خر) که بسامد بالاتری نسبت به دیگر ضربالمثلهای حیوانی مرتبط با کشاوری دارند بهعنوان جامعۀ آماری مورد تحلیل مفهومی قرار گرفتهاند. ملاک انتخاب ضربالمثلها، فراوانی کاربرد و دارا بودن وجوه تصویری بوده است. سپس نمونههای شاخص با تمرکز بر فرایندهای شناختیِ ترکیب فضاهای ذهنی، تحلیل و بهصورت دقیق دستهبندی شدهاند تا ساختارهای معنایی و شیوههای خلق معنای نوظهور در بافت بومی مشخص گردد.
- بحث و بررسی
در سنت کشاورزی و دامداری بروجرد گاو و خر دو حیوان نقشآفرین و تعیینکننده در امر معاش و جابهجایی بار بودهاند، بنابراین شماری از ضربالمثلهای این منطقه بر پایۀ رفتارها و ویژگیهای این دو دام شکل گرفتهاست. هر یک از این ضربالمثلها نهتنها بازتابی از تجربۀ زیستی و فرهنگی جامعۀ روستایی است، بلکه نموداری از ساختارهای شناختی و روابط اجتماعی نیز بهشمارمیآید. در هر بخش از تحلیل، از میان ضربالمثلهای مرتبط با هر یک از این دو حیوان، ابتدا دو ضربالمثل بهصورت مفصل شرح و تبیین میشوند؛ با تأکید بر فضای ورودی اول و دوم و فضای عام و ترکیب مفهومی در فضای آمیخته. باقی ضربالمثلها نیز در قالب جدولهایی استاندارد ارائه میشود که در آنها، چهار مؤلفۀ آمیختگی مفهومی تحلیل شده و امکان مقایسۀ سریع و منظم میان الگوهای مختلف را فراهم میآورد.
- 1. ضربالمثلهای مرتبط با گاو
گاو در جامعۀ سنتی ایران نمادی از باروری، معیشت و تلاش روزانه است و ضربالمثلهای ساختهشده پیرامون آن، بازتابی دقیق از ارزشهای اقتصادی و اخلاقی پیرامون این حیوان در جامعهاند. ابتدا دو ضربالمثل منتخب بهصورت مفصل با چهار مؤلفۀ نظریۀ آمیختگی مفهومی تحلیل خواهد شد.
- 1. 1. گوسال و طناف گردنش سیل مکنه که فرار مکنه
(Gusâl ve tenâfe gardeneš seyl mokona, ke ferâr mekona)
گوساله به طناب دور گردنش نگاه میکند که فرار میکند. توضیح بیشتر آنکه گوساله همیشه طناب دور گردنش را رصد میکند و وقتی ببیند طناب سست یا باز است اقدام به فرار میکند.
فضای ورودی ۱: نگاه مکرر گوساله به طناب دور گردنش
در این حوزۀ ورودی، رفتار شناختی گوساله یعنی «نگاه کردن مکرر به طناب دور گردنش» برجسته میشود. این کنش نشان میدهد که ذهن گوساله دائماً محدودیت بیرونی را بررسی میکند و سطح مقاومت طناب را میسنجد. از دید معناشناسی شناختی، این نگاهِ تکراری نماد فرایند "اطلاعرسانی درونی" است که به ثبات یا تغییر وضعیت در ذهن موجود کمک میکند.
فضای ورودی ۲: فرار گوساله
فضای ورودی دوم بر کنش رفتاری "فرار کردن" تمرکز دارد. فرار گوساله زمانی محقق میشود که ارزیابی ذهنی (فضای اول) نشان دهد طناب سست است. این واکنشِ عملی نمادی از تحقق "آزادسازی" و عبور از محدودیت بهشمار میآید.
فضای عام: «ارزیابی مداوم تصمیم و اقدام»
در فضای عام فرایند تکراریِ ارزیابی محدودیت (نگاهکردن به طناب) و اتخاذ تصمیم (فرار یا انفعال) بهعنوان چارچوب کلیِ پیوندِ دو حوزه مبدأ تعریف میشود. این چارچوب نشان میدهد چگونه آگاهی از محدودیت بیرونی و واکنش شناختی به آن، دست به دست هم داده و رفتار نهایی را رقم میزند.
فضای آمیخته: گوسالهای که همواره طناب را میپاید و در لحظۀ مناسب میگریزد
در این ترکیب مفهومی عناصر دو فضای ورودی (نگاهِ مداوم به طناب و فرارِ آگاهانه) در یک تصویر واحد میآمیزند. معنای نوظهور چنین است: «کسی که دائماً محدودیتهای محیطی را زیر نظر دارد، تنها هنگامی که واقعاً امکان عبور بیابد اقدام میکند؛ در غیراینصورت تا آخرین فرصت نیز صبر خواهد کرد». این پیام در هیچ یک از فضاهای مبدأ بهتنهایی وجود نداشته، بلکه از تعامل شناخت و عمل در رویداد زنده شکل میگیرد. نحوۀ آمیختگی مفهومی این ضربالمثل در نمودار 1 قابلمشاهده است:
نمودار 1. آمیختگی مفهومی ضربالمثل «گوسال و طناف گردنش سیل مکنه که فرار مکنه»
این ضربالمثل بازتابی است از رابطۀ نابرابر قدرت در ساختارهای اجتماعی سنتی؛ به این صورت که تا وقتی زیردستها مطمئن شوند ناظران یا صاحبان قدرت نظارت و کنترل را باز نگداشتهاند (طناب سفت)، حتی کوچکترین تلاشی برای رهایی نمیکنند. این رفتار نمادی از "فرصتطلبی مشروط" است: زیردستان مداوماً شرایط را رصد میکنند و تنها در لحظهای که تشخیص دهند ساختار نظارتی سست شده، دست به مقاومت یا خروج میزنند. در جوامع روستایی که فقدان ابزار رسمی پیمانهای حقوقی و امنیت شغلی وجود دارد، چنین واکنشی بخشی از راهبرد بقاست؛ نه بر اساس آرمان آزادی، بلکه بهعنوان یک محاسبۀ عقلانی برای حفظ جان و معیشت.
- 1. 2. گویی که قام قامکی کل بیره، آشکارا مزا
(Gowyi ke qâmqâmeki, kal beyra āšekâra mezā)
گاوی که پنهانی جفتگیری کند، وضع حملش آشکارا خواهد بود. این ضربالمثل بر این نکته تأکید میکند که هر عملی هرچند پنهانی صورت گیرد، نهایتاً پیامدهای آن در معرض دید قرار میگیرد.
فضای ورودی 1: جفتگیری پنهانی گاو
در این حوزۀ ورودی "جفتگیری پنهانی" تصویرگر هر گونه رفتار یا تصمیمی است که کنشگر میکوشد آن را از نظر دیگران مخفی نگه دارد. این عمل نمایانگر جستجوی خلأ نظارتی و بهرهگیری از فرصتهای سرّی است؛ خواه در روابط صمیمانه، خواه در معادلات اقتصادی.
فضای ورودی 2: تولد آشکار گوساله
فضای ورودی دوم به "نتیجۀ غیرقابلکتمان" اختصاص دارد. تولد گوساله نمادی است از نشانههای عینی هر کنش (هر چند در ابتدا پوشیده باشد) که در نهایت آشکار میشود. این تولد رخدادی است که حتی بهترین نقابها را نیز درمیشکند.
فضای عام: (پنهانکاری آشکارشدن نتایج)
فضای عام چارچوب مفهومی مشترکی را ارائه میکند که پیرامون دو رکن اصلی شکل گرفته: تلاش برای رازآمیزی و سرانجامِ افشاگری. در اینجا تأکید میشود که هیچ رازی برای همیشه محرمانه نمیماند و هر متن، هر اقدام و هر نیت، دیر یا زود در آفتاب واقعیت آشکار خواهد شد.
فضای آمیخته: گاوی که در نهایت پنهانکاری عملی را انجام داده ولی نتیجۀ کار ناگزیر آشکار شده است.
در این فضای ترکیبی تصویر ذهنی از تلفیق "گاوِ مخفیکار" و "گوساله ناگزیرِ نمایانشده" نقش میبندد. این تصویر حاکی از آن است که حتی صحنههایی که با دقت پشت پرده نگه داشته میشوند، در زمان مناسب ناچار پیش چشم همه فاش میشود. معنای نوظهورِ این آمیختگی چنین است: هر تلاشی برای پوشاندن واقعیت بینتیجه میماند و در نهایت همه خبردار میشوند. نحوۀ آمیختگی مفهومی این ضربالمثل در نمودار زیر قابل مشاهده است:
نمودار 2. آمیختگی مفهومی ضربالمثل «گویی که قام قامکی کل بیره، آشکارا مزا»
این ضربالمثل در چارچوب فرهنگ روستایی بروجرد بهعنوان بازتابی از نظارت جمعی عمل میکند. در جوامع کوچک و پیوسته روستایی، حفظ آبرو و وفاداری به پیمانهای اجتماعی اهمیت فراوان دارد. بنابراین هر رفتاری که بهگونهای از دید دیگران پنهان بماند، دیر یا زود در نظر عمومی محک زده میشود. این آموزه، بازدارندگی اخلاقی ایجاد میکند و افراد را به شفافیت و مسئولیتپذیری تشویق میکند. ضربالمثل یادآور ارزشهایی مانند راستگویی و پایبندی به قراردادهای نانوشته است که در بستر رابطهای نزدیک و متکی بر اعتماد متقابل شکل گرفتهاند.
پس از تشریح دو ضربالمثل دربارۀ گاو، به بررسی باقی مصادیق این حوزه پرداخته میشود. برای جلوگیری از اطناب و سهولت مقایسه، تحلیل بقیۀ ضربالمثلهای مرتبط با گاو در قالب جدولی منظم ارائه میشود. هر سطر جدول شامل متن ضربالمثل به فارسی معیار، تلفظ بروجردی و چهار مؤلفۀ مورد بحث است.
جدول 1. تحلیل آمیختگی ضربالمثلهای بروجردی مرتبط با گاو
|
معنای نوظهور
|
فضای عام
|
ورودی ۲
|
ورودی ۱
|
ضربالمثل
|
|
عدمآگاهی یا دخالت نادرست خویشاوندان و همراهان باعث میشود کار به مشکل بیفتد؛ مشکل خودساخته.
|
ندانمکاری و مشکلآفرینی از طرف خود و اطرافیان
|
گیر کردن شاخ به پشم
|
شاخ گاو
|
شاخش و کُلکش گیر کرده
(Šâkheš ve kolkeš gir kerda)
|
|
فرد شناختهشده، کارهایش همهجا هویداست. شناختهشدگی فراگیر.
|
علامت مشخص و عدم پنهانماندن
|
جنبیدن و حاضر بودن در همهجا
|
گاو سیاه پیشانیسفید
|
گو کلوله، د همه جا ملومه
(Gow kalula, de hama jâ Maluma)
|
|
عجله در تصمیمگیری باعث ضرر میشود. بیبرنامگی و تعجیل، نتیجهای جز ضرر ندارد.
|
تصمیمگیری عجولانه و ضرر ناشی از آن
|
معاوضه گاو با خر
|
دایی عجول و بیفکر
|
هالوکه سریسری گویی داش، دش و خری
(Hâluka sarisari gowyi, dâš daš ve xari)
|
|
حل نادرست مشکلات باعث میشود اوضاع بدتر شود و زیانهای سنگینی رخ دهد.
|
ندانستن چارۀ واقعی کارها = آسیب و ضرر رساندن
|
بریدن سر گاو در خمره و بعد شکستن خمره
|
گیر کردن سر گاو در خمره
|
هم سر گونه بوریه هم خمرنه اشکنایه
(Ham sare gowne boriya, ham xomrane eškenây)
|
|
پافشاری بر یک کار ناممکن، تنها باعث اتلاف وقت و منابع میشود.
|
اصرار بر انجام کاری غیرقابل تحقق = بیثمر بودن
|
درخواست دوشیدن گاو نر
|
نر بودن گاو
|
مه موئم نریه، او موئه بوشش
(ma moem nariya, u moa bowšeš)
|
|
وقتی شرایط محیطی یا موقعیتی سخت شود، افراد بهجای دیدن علت اصلی دیگران را مقصر میدانند.
|
شرایط سخت = مقصرانگاری دیگران
|
چشم غرّه رفتن گاو به گاو دیگری
|
زمین سفت
|
زمی که سفته، گو زچش گو مینه
(Zemi ke sefta, gow ze češe gow meyna)
|
|
هنگامی که واسطه یا وسیلۀ کلیدی ارتباط از بین برود، پیوند میان دو طرف قطع میشود.
|
نابودیِ واسطه و از کارافتادنِ ابزار ارتباط= قطعِ رابطه
|
قطع شدن شیرواره
|
مردنِ گاو
|
گو مرد و واره برس
(Gow mord o vâra bores)
|
|
انتظارات باید منطقی و مبتنی بر واقیعت و توانمندیها باشد.
|
ظرفیت بیشتر= انتظار بیشتر (تناسب بین انتظار و ظرفیت)
|
بریدن گوشت از گاو
|
گوشت
|
گوشتنه باید ا گو بوری
(Guštene bâyad a gow bavori)
|
- 2. ضرب المثلهای مرتبط با خر
در فرهنگ سنتی ایران بهویژه در ساختارهای روستایی و معیشتمحور، خر نمادی از کار، صبر، تحمل فشار و درعینحال، گاه بلاهت یا ناتوانی تعبیر میشود. این حیوان که قرنها بخش اصلی حملونقل و باربری بوده، در ذهن جمعی مردم جایگاه دوگانهای دارد: از یکسو ابزار بیادعای تلاش و قناعت است و از سوی دیگر نمادی از ضعف یا کمهوشی تلقی میشود. این دوگانگی در ضربالمثلهایی که دربارۀ خر ساخته شده، بهوضوح دیده میشود.
در ادبیات عامۀ بروجرد نیز ضربالمثلهایی که با محوریت "خر" شکل گرفتهاند، بازتابی از نگرشهای اجتماعی به مفهوم زیردستی، بیپناهی، رنجکشیِ بیچشمداشت، و گاه تمایل به طغیان در برابر ناظران است. برخی از این امثال بر سودجویی از افراد کمتوان دلالت دارند و برخی دیگر به سازوکارهای سلطه، قدرت، اطاعت، یا حتی رندی در شرایط نابرابر میپردازند. در ادامه دو ضربالمثل بومی دربارۀ خر بر اساس چهار مؤلفه نظریۀ آمیختگی مفهومی تحلیل میشوند.
- 2. 1.خری که وا پیاز بخریش، میمونه د خره
(Xari ke vâ piyâz baxariš, mimuna de xara)
خری که با پول کم (مثلاً به اندازۀ فروش محصول پیاز) خریداری شود، در گِل میماند. در این ضربالمثل تأکید میشود آنچه "خیلی ارزان" خریداری شود، معمولاً از کیفیت یا پایداری لازم برخوردار نبوده و در عمل دچار مشکل خواهد شد.
فضای ورودی ۱: خرید خر با پول پیاز
فضای ورودی اول به "خرید خر با پول پیاز" اشاره دارد. در این حوزه خودِ "خر" بهعنوان کالای اصلی مطرح است. در تجربۀ زیستۀ کشاورزان چون پیاز غالباً قیمت ارزانی داشته و پولی که از فروش پیاز نصیب فروشنده میشده، بسیار اندک بوده است، بنابراین اگر خری با چنین مبلغ اندکی خریده شود احتمالاً از نظر توانایی جسمانی یا کیفیت بدنی ناتوان، ضعیف یا نامناسب خواهد بود.
فضای ورودی 2: گرفتار شدن خر در گل
در فضای ورودی دوم وضعیت "خر گرفتار در گِل" مدنظر واقع میشود؛ وضعیتی که خر به دلیل ضعف جسمانی یا نامناسببودن کیفیت بهسادگی در گِل گیر میکند. در زندگی روزمره، "گیرکردن خر در گل" نمادی از "ناتوانی یا بیحرکتی تحت شرایط دشوار" است.
فضای عام: (قیمت پایین = ضعف و ناتوانی)
در فضای عام اشتراک مفهومی این دو حوزه برجسته میشود: "قیمت پایین" در حوزۀ اول و "گیرکردن در گل" در حوزۀ دوم هر دو نمادِ "کیفیت یا توانایی نامناسب" هستند. به بیان دیگر، "ارزانبودن" و "ضعف یا آسیبپذیری" بهعنوان چارچوب مشترکی در فضای عام ادغام و تبیین میشود؛ مفهومی که نشان میدهد «وقتی یک کالا با قیمتی پایین خریداری میشود، انتظار میرود کیفیت یا توانایی لازم را نداشته باشد و در نتیجه احتمال بروز مشکل وجود دارد». بنابراین فضای عام بهعنوان نقطۀ اتصالِ دو نکته اصلیِ «ارزانبودن» و «ضعف/ناتوانی» عمل میکند و زمینه را برای ورود به فضای آمیخته آماده میسازد.
فضای آمیخته و معنای نوظهور: خرید کالای ارزان مشکلاتی در پی دارد
در فضای آمیخته، ترکیب مستقیمِ "خر ارزان" با "خر گرفتار در گل" یک تصویر ذهنی واحد را شکل میدهد: خر ضعیفی که بهواسطۀ قیمت پایین و کیفیت نامناسب در محلی نرم یا گلآلود گیر میافتد. این تصویر مفهومی از طریق فرایند تشکیل شکل میگیرد؛ به این ترتیب که عنصر "خر ارزان" از فضای ورودی اول و "گرفتارشدن در گل" از فضای ورودی دوم به هم پیوند میخورند. سپس فرایند تکمیل صورت میپذیرد: با افزودن اطلاعات ضمنی فرهنگی و تجربی نشان داده میشود که «خر ارزان معمولاً ضعیف یا بیدوام است» و «خر ضعیف در مواجهه با زمین نرم نمیتواند مقاوم باشد و بدون تردید در گل میماند». این افزودههای تکمیلی بر مبنای مشاهدات تجربیِ رایج فضا را پُر میکند. سرانجام در فرایند تحلیل معنای نوظهور این ضربالمثل آشکار میشود: «اگر چیزی را بسیار ارزان بخری، در عمل تو را معطل یا متضرر خواهد کرد». نحوۀ آمیختگی مفهومی این ضربالمثل در نمودار زیر قابل مشاهده است:
نمودار 3. آمیختگی مفهومی ضربالمثل «خری که وا پیاز بخریش، میمونه د خره»
این ضرب المثل نمود عینی از تجربه زیسته کشاورزان است. در مزارع گلآلود و دشتی که خر ابزاری برای حمل بار و مسافر است، بیم آن است که حیوان ضعیف و ارزانقیمت در گل گرفتار شود و بهرهوری را مختل کند.
- 2. 2. د مینه او، کرا خر طی مکنه
(De mine ow, kera xar tey mokona)
در میانۀ آب کرایه خرش را تعیین میکند. این ضربالمثل بیانگر آن است که شخصی در شرایط بحرانی و سختِ دیگران برای سودجویی خود تلاش میکند.
فضای وردی 1: قرار داشتن در میانه آب
فضای ورودی نخست به "قرار داشتن در میانۀ آب" اشاره دارد که نماد شرایط دشوار، بحرانی یا اضطراری است. وقتی فرد یا گروهی در وسط رودخانه یا سیلاب گیر کرده باشند، اولویت و نیاز اصلی نجات است، نه معامله یا تعیین قیمت. این وضعیتِ قابللمس و عینی، هستۀ مفهومی این ضربالمثل است.
فضای ورودی 2: تعیین کرایه خر
فضای ورودی دوم به "تعیین کرایۀ خر" مربوط میشود؛ خر وسیلۀ حملونقل و کالایی مهم برای دادوستد است، تعیین کرایهاش عملی مرسوم اما مبتنی بر تعامل منصفانه است. در این حوزه "کرایۀ خر" نمادی است از "منفعت اقتصادی" که مقصود از آن کسب سود شخصی در شرایط بحرانی است که معمولاً چنین رفتاری غیرمنصفانه ارزیابی میشود.
فضای عام: کسب سود از شرایط بحرانی دیگران
هر دو فضای ورودی در فضای عام تلفیق میشوند. فضای عام نشان میدهد زمانیکه یک "عامل بیرونی در وضعیت بحرانی" برقرار باشد، انجام "اقدام اقتصادیِ سودجویانه" فقط سوءاستفاده از شرایط تلقی میشود. به عبارت دیگر، فضای عام "نامناسببودنِ وقت برای معامله و سودجویی" را بازنمایی میکند. این فضا بین "بحران و دشواری" و "سودجویی" رابطه برقرار میسازد؛ زیرا هر دو در این ضربالمثل به "عدم رعایت موازین اخلاقی و زمانی" اشاره دارند.
فضای آمیخته و معنای نوظهور: منفعت طلبی از شرایط بحرانی دیگران کاری ناپسند است.
در نهایت در فضای آمیخته این دو حوزۀ مجزا کنار هم قرار میگیرند. فرایند تشکیل موجب میشود که "فرد یا گروهی در میانۀ آب" (فضای نخست) و "اقدام به تعیین کرایۀ خر" (فضای دوم) ترکیب شوند. فرایند تکمیل با افزودن تجربیات فرهنگی و اجتماعی به این تصویر کمک میکند تا شنونده بداند که «در میانۀ آب معمولاً همه به نجات خود و کسانی که گرفتار هستند میاندیشند، نه خریدوفروش». همچنین اطلاعات ضمنیِ دیگری اضافه میشود و درنهایت تحلیل موجب ظهور معنای نوظهور این ضربالمثل میشود: «اگر کسی فقط به فکر سودجویی از شخصی که در شرایط سخت قرار دارد باشد، بهرندی و سوءاستفاده اخلاقی متهم خواهد شد». به بیان دقیقتر، جلسات بازرگانی یا معاملات اقتصادی وقتی در بحرانیترین لحظات شکل بگیرند، از نظر فرهنگی و اخلاقی فاقد مشروعیت هستند. نحوۀ آمیختگی مفهومی این ضرب المثل در نمودار 4 قابل مشاهده است:
نمودار 4. آمیختگی مفهومی ضربالمثل «د مینه او، کرا خر طی مکنه»
این ضربالمثل با اتکا به مراحل سهگانۀ آمیختگی مفهومی (تشکیل، تکمیل و تحلیل) نشان میدهد که چگونه دو فضای مبدأ با هم همپوشانی کرده و از دل ترکیبِ آنها معنای فرهنگی و اخلاقیِ "نکوهشِ سودجویی بیموقع" پدیدار میشود.
این ضربالمثل ریشه در ملاحظۀ روزمره روستاییان دارد که با همت و همدلی، روزی خود را بهسختی تأمین میکنند. وجه اخلاقی آن دعوت به رعایت زمانشناسی و انصاف است: نباید از دیگران در لحظههای نیاز، منافع کوتاهمدت طلب کرد. این حکمت بومی ضمن انتقال درسی دربارۀ همبستگی و همدلی اجتماعی، میتواند الگویی برای مدیریت بحران و سیاستگذاری رفاه باشد؛ جاییکه تصمیمگیرندگان باید در شرایط اضطراری از بار مالی اضافی بر شهروندان خودداری کنند و با آیندهنگری، چارچوبهایی حمایتی و منصفانه برای توزیع عادلانه منابع ایجاد نمایند. در ادامه باقی ضربالمثلهای مرتبط با خر در قالب جدول تحلیل میشود:
جدول 2. تحلیل آمیختگی مفهومی ضرب المثلهای بروجردی مرتبط با خر
|
معنای نوظهور
|
فضای عام
|
ورودی ۲
|
ورودی1
|
ضربالمثل
|
|
کسی یا گروهی که ضعیفتر است، رسوا و تحقیر میشود.
|
ضعف و ناتوانی = بریده شدن یال و دم
|
بریدن یال و دمِ خر ضعیف
|
خرِ ضعیفتر بودن (مقایسه دو خر از نظر توان)
|
هر خری ز خری، منهتره، یال دمش کنید.
(Har xari ze xari manatera, yâle domeš konid)
|
|
برای تعامل مؤثر با هر فرد یا گروه، باید به زبان خودش سخن گفت؛ انطباق رفتاری و گفتاری با جایگاه مخاطب ضروری است.
|
شرط درک زبان هر شخص = آگاهی کامل از رفتار و ویژگیهای او
|
خرکدار (فردی که صاحب و نگهبان خر است)
|
زبان خر
(کد یا گفتاری که خر آن را میفهمد)
|
زوون خر، خرکدار مینه
(Zevune xare, xarakdâr meyna)
|
|
وقتی منابع زیاد باشند، بدون توجه به ارزش یا ضرورتش، در جایی بیفایده اسراف میشود.
|
فراوانی منابع = کاربرد نامناسب
|
رنگ کردن دم خر
|
حنای فراوان
|
حنا که زیاده، دم خر وش رنگ کنن
(Henâ ke ziyâda, dome xare veš rang konan)
|
|
قدرتمند واقعی کسی است که در حضور رقبا بتواند قدرت نمایی و اظهار برتری کند.
|
داشتن قدرت واقعی = نمایش قدرت در حضور مدعیان و رقیبان
|
عرعرکردن در کاروانسر (جایی که خر زیاد است)
|
خر
|
خر اونه که د کارمسرا عرعر کنه
(Xar una ke de kâremserâ arar kona)
|
|
شخص لجباز حاضر است به دیگران زیان برساند حتی به قیمت نابودی خودش.
|
لجاجت افراطی = زیان دوطرفه
|
راضی به مردن خودش برای ضرر به صاحبش
|
خر سیاه لجباز
|
خر دیزه و مردن خوش راضیه و ضرر هواونش
(Xare diza ve mordene xoš râziya o ve zarare howneš)
|
|
وقتی شخص/چیز اصلی بی ارزش شود به فرعیات آن ارزش و بها داده می شود
|
بی ارزشی اصل= ارزشمند شدن فرع
|
پالان گرانقیمت
|
خر ارزان
|
خر صنار، پالو ده شایی
(Xar sanâr, pâlu da šâyi)
|
|
وقتی مسئولیت یا منفعت چیزی از شخص رفع شد دیگر پیامد آن برایش مهم نیست حتی از نابود شدنش هم خوشحال می شود.
|
تغییر مسئولیت و موقعیت= بیتفاوتی نسبت به پیامد آن
|
افتادن آتش در بار خر
|
خر رفتۀ من
|
خر که د مه رت، تش د بارش
(Xar ke de me rat, taš de bâreš)
|
|
توجه به فرع بهجای اصل: «اولویتها را اشتباه گرفته و مهمترین چیز را رها کرده، سراغ چیز کماهمیت رفته است.
|
از دست دادن اصل= تمرکز بر فرع
|
جستجوی پالان
|
گمشدن خر
|
خر گم کرده، سراغ پالونش مگرده
(Xar gom kerda, sorâqe pâluneš megarda)
|
|
کسانی که بهطور ذاتی ضعیف یا کمظرفیتاند، قدرتی به آنها داده نمیشود که از حدّشان فراتر روند.
|
ظرفیت محدود = مانع کسب
|
نداشتن شاخ
|
خر بودن
|
خدا خره دیه که وش شاخ ندیه
(Xodâ xare diya ke veš šâx nadiya)
|
|
اگر کسی قابلیت این را پیدا کرد که بهت سود برساند نهایت استفاده را ببر.
|
پیدایش موقعیت بهرهبرداری= بهرهگیری و منفعت طلبی
|
پالان شدن
|
خر شدن
|
هر که خر بی، ایما موئیم پالونش
(har ka xar bi, imâ moyim pâluneš)
|
|
وقتی کاری فقط زحمت میآفریند، تفاوت نمیکند چه ویژگی یا نامی داشته باشد؛ برای کسی که همیشه درگیر کار و زحمت است، چیزی فرق نمیکند.
|
جشن و شادی دیگران = ایجاد مزاحمت و دردسر اضافی
|
آب و هیزم آوردن
|
عروسی از نظر خر
|
و خر گتن: "عروسیه"، گت: "یا اوئه یا هیمه"
(Ve xar gotten: "arusiya", got: "yâ owa yâ hima")
|
- نتیجهگیری
تحلیل ضربالمثلهای بومی بروجرد بر اساس نظریۀ آمیختگی مفهومی نشان داد که این چارچوب، قادر است ویژگیهای برجسته و پیچیدگیهای زبانی و فرهنگی امثال سنتی را با دقت بسیار بالایی بازنمایی کند. این نظریه قابلیت آشکارسازی ساختارهای چندلایه و استعاری را دارد؛ آنجاکه عناصر عینی (مانند «طناب دور گردن گوساله» یا «خرید خر با پول پیاز») با واکنشهای شناختی یا نتایج عملی (گسستن یا ماندن در گل) در یک فضای عام ترکیب میشوند و معنای نوظهوری خلق میکنند.
فرایند شکلگیری معنا در این ضربالمثلها غالباً از ساختارهای شبکهای دوحوزهای پیروی میکنند. فرایند سهمرحلهای "تشکیل" (ترکیب اولیۀ عناصر ورودی)، "تکمیل" (افزودن دانش ضمنی و فرهنگی) و "تحلیل" (بروز معنای نوظهور) بارها در این نمونهها قایل رؤیت است. این سه گام هماهنگ با اصول رفتاری افراد در تجربۀ زیستۀ کشاورزان، پیامی واحد درباره خردمندی در تصمیمهای اقتصادی، انصاف در تعاملات اجتماعی و هشدار نسبت به ریسکهای کوتاهمدت را بیان میکند.
همچنین مشخص شد که ضربالمثلهای بروجردی بهعنوان "دانش فشرده" فرهنگ روستایی، ظرفیت کمنظیری برای ثبت و انتقال تجربههای زیسته و ارزشهای اخلاقی و اقتصادی مردم دارند. کاربرد نظریۀ آمیختگی مفهومی در تحلیل این امثال، فراتر از رویکردهای سنتی معناشناسی عام، امکان درک عمیقتری از شبکههای شناختی و فرهنگی شکلدهندۀ گویش بومی را فراهم میکند.
این پژوهش محدودیتهایی نیز داشت که باید در قضاوت نهایی لحاظ شوند. اول اینکه اندازهٔ نمونه (۲۵ ضربالمثل) و تمرکز ویژه بر دو حیوان کلیدی (گاو و خر) قابلیت تعمیم را محدود میسازد. دوم، روشِ گردآوری ترکیبیِ کتابخانهای و منابع شفاهی بدون استفادهٔ گسترده از روشهای میدانی و پیمایشی میتواند سوگیری انتخابی و محدودیتِ نمایندگی را وارد کند. سوم، تفکیک دقیق نوعِ آمیختگی و تفسیرهای شناختی تا حدودی متکی بر قضاوتِ تحلیلگر است؛ ازاینرو نیاز به سازوکارهای اعتبارسنجی (مثلاً توافق بینداوری یا کدگذاریِ مستقل) احساس میشود.
[1]. conceptual blending
[2]. Fauconnier
[3]. Turner
[4] .mental spaces
[5] .input spaces
[6] .blended space
[7]. generic space
[8]. blended space
[9]. simplex web
[10]. mirror web
[11]. single-scope web
[12]. double-scope web