| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,226 |
| تعداد مقالات | 18,178 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,972,508 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,024,499 |
بررسی آثار نقدی در ادبیات داستانى ایران و سوریه «پژوهشی در ادبیات تطبیقی» | ||
| پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی | ||
| مقاله 6، دوره 1، شماره 1، دی 1390، صفحه 115-130 اصل مقاله (190.02 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| نویسنده | ||
| شکوه سادات حسینی* | ||
| چکیده | ||
| بررسی همسانیها و تفاوتهای ادبیات عربی و فارسی، همچنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایهی بسیاری از پژوهشهای حوزهی ادبیات تطبیقی بوده است. از آنجا که در دهههای اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر میرسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفتهاند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونههای نقد عملی در حوزههای مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند. در این بررسیها همچنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، میتواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد. در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزهی گستردهی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهتها و تفاوتهای نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است. | ||
| کلیدواژهها | ||
| ادبیات داستانی (ایران و سوریه)- داستان کوتاه- نقد ادبی- نقد عملی | ||
| اصل مقاله | ||
|
از ظهور ادبیات داستانی در ایران و سوریه کمتر از یک قرن میگذرد. پیدایش این نوع ادبی در هر دو جامعهی ایران و سوریه نشانگر تحولات عمیق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که در ادبیات این دو کشور پدید آمده است و نویسندگان مجموعههای داستانی از رهگذر داستانهای کوتاه خود توانستهاند راهی به سوی جهان مدرن به روی خوانندگان خود بگشایند. این اتفاق دست کم صد سال زودتر در غرب افتاده بود و داستان کوتاه یکی از ابزارهای زندگی مدرن بود. ویژگیهای این نوع ادبی، آگاهانه دستمایهی نویسندگان ایرانی و عرب شد تا ادبیات را به لایههای میانی جامعه بکشانند و با کتابخوان کردن مردم، زمینه را برای تحولاتی عمیقتر در سطح فرهنگ ایجاد کنند. بدیهی است نقد این نوع از ادبیات عمری کوتاهتر از ظهور آن دارد. اما به مدد راهکارهای روشنی که شیوههای نوین نقد ادبی در طول دهههای اخیر به دست داده است، تلاشهای چشمگیری در این زمینه صورت گرفته است و داستانهای ایرانی و سوری از جنبههای مختلفی بررسی شدهاند. نوشتار حاضر تلاشی است برای یافتن گونههای مختلف نقد ادبیات داستانی، انواع نقد داستان کتابهایی را که در زمینهی نقد ادبیات داستانی ایران و سوریه در دهههای اخیر نگاشته شده است، میتوان به دستههای زیر تقسیم نمود: 1. بررسیهای تاریخی بیشتر کتابها در ایران به شیوهی بررسی تاریخی نگاشته شده است. بدین معنا بدیهی است در این نوع بررسیها، به گذشتهی نثر فارسی و پیشینهی این کتابها به تناسب عنوانی که برای آنها انتخاب شده است، در طی بررسی تاریخی خود بر برخی مسائل، تکیهی بیشتری کردهاند. مفصلترین کتابی که در این دسته میگنجد کتاب چهار جلدی صد سال داستان نویسی ایران است. (حسن میرعابدینی، 1377) میرعابدینی در این کتاب ادبیات داستانی ایران را میان دو انقلاب مشروطه و با آنکه کتاب پر است از توضیحات، تحلیلها و گاهی نقدهای ناب، اما صد سال داستان نویسی پر است از مطالب خواندنی، و به قول کریستف بالایی (در طرح پشت جلد کتاب برگرفته از شماره 39 ماهنامه کلک) رهیافت نویسنده تلفیقی از تاریخ و جامعه شناسیِ ادبیات است. صرفنظر از برخی کاستیها در چیدمان مطالب، میتوان این کتاب را جامعترین و کاملترین کتابی دانست که در این حوزه و درباره ادبیات منثور داستانی قرن بیستم نگاشته شده است. کتاب سرچشمههای داستان کوتاه فارسی (کریستف بالائی و میشل کویی در بخش سوم کتاب، جمالزاده با مجموعه یکی بود یکی نبود و داستانهای منتشر نشدهی پیش از آن تحت عنوان "تولد یک نویسنده" بررسی شده است. ویژگی این کتاب آن است که نویسندگانش با بررسی طرح یک یک داستانها، اگر برخی دیدگاههای سیاستمدارانه در تحلیل حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران را در دوره قاجار کنار بگذاریم، شیوه نقدی اتخاذ شده در این کتاب بسیار دقیق و کاربردی است. ناگفته نماند که ترجمهی بسیار شیوا و دقیق دکتر احمد کریمی حکاک جذابیت و مقبولیت کتاب را دوچندان کرده است. کریستف بالائی کتاب دیگری نیز با عنوان پیدایش رمان فارسی (1377) دارد که به همین ترتیب روند پیدایش و پیشرفت رمان را از اواخر قرن نوزدهم در ایران بررسی کرده است. در این مجموعه از کتابها می توان به نویسندگان پیشرو ایران، مروری بر قصه نویسی، رمان، نمایشنامه نویسی ونقد ادبی (محمد علی سپانلو، 1381) نیز اشاره کرد که دامنهی پژوهش را از قصه و رمان فراتر نهاده و به نمایشنامه و نقد ادبی نیز پرداخته است. بدیهی است حجم نه چندان زیاد کتاب و گونهگونی ژانرهای بررسی شده، کتاب را بیش از نقد، به گزارشی از اتفاقات فرهنگی - تاریخی، تعریفی گذرا از شخصیتها و نمونههایی از آثار آنها تبدیل کرده است. ادوار نثر فارسی دوره مشروطه (اجلال اردکانی، 1379)، که دامنهی تاریخی را به دوران پیش از مشروطه تا دههی دوم قرن بیستم محدود کرده، بیشتر نقدی تاریخی از دوران مشروطه البته با رویکردی ادبی است که اطلاعات دقیق و قابل توجهی را به پژوهشگران این حوزه ارائه میدهد. در همین زمینه، در ادبیات سوری قدیمیترین کتاب را عادل ابو شنب که خود شیوهی نقد کتاب بیشتر احساسی و از قول کسانی است که خواستهاند به نوعی ارادت و تقدیرشان را از این حرکت بیان کنند و به لحاظ علمی چندان نمیتوان بر نظریات وارد شده در آن تکیه کرد. کتاب دیگری که تقریبا مرجع تمامی کتابهای پس از خود در این زمینه است این کتاب در واقع، برگرفته از سلسله درسگفتارهای شاکر مصطفی در سالهای میانی دههی شصت میلادی در دانشگاه است و در کنار اطلاعات نسبتاً زیادی که در اختیار خواننده میگذارد، از دقّت علمی چندانی برخوردار نیست. از دیگر کتابهای این حوزه که یکی دیگر از منتقدان بزرگ سوری به نام این نویسنده کتاب دیگری نیز با نام سبل المؤثرات الأجنبیه فی القصه السوریه (1991) دارد که اگر چه دربارهی تأثیر عوامل خارجی بر داستان سوری است، اما به واقع نگاهی به آغاز و روند تاریخی داستان سوری دارد که با توجه به وارداتی بودن این اثر از آغاز ورود آن به ادبیات سوریه با نگرش به تأثیر مکتبهای ادبی غرب بر نویسندگان نوشته شده است. یکی از کتابهای مفصل را در حوزهی داستان کوتاه سوری و نقد آن، احمد تقسیم بندی دقیق مراحل تحول تاریخی داستان کوتاه سوریه و پرداختن به وی سخن گفتن از رابطه داستان با جامعه را بهانهای برای چگونگی و ابزار بیان مسائل جامعه میداند و بر آن است که مشکل نویسندگان نه انتخاب مضمون که شیوهی پرداختن به آن وتکنیکهای به کارگرفته برای بیان آن چیزی است که داستان نویس در سر دارد. (همان، 347) عبدالله أبوهیف هم در کتاب القصه القصیره فی سوریه من التقلید إلى کتاب القصه القصیره فی سوریه، قص التسعینیات (2005)، پژوهشی است درباره داستان کوتاه سوریه در دههی 90 میلادی که نضال الصالح آن را نگاشته است. وی پدیدههای به وجود آمده در عرصه داستان نویسی را در این دهه بررسی میکند و مهمترین ویژگی این مقطع تاریخی را افزایش ناگهانی تعداد زنان داستان نویس میداند که تعدادشان از 26 نویسنده تا دههی هشتاد به حدود 52 تن در آغازین سالهای هزارهی سوم رسید، که بالغ بر صد مجموعهی داستانی را نوشتهاند. جایزههای ادبی و نیز ظهور داستانک از دیگر پدیدههای نوظهور این دورهاند که در کتاب به آنها اشاره شده است. در پایان نیز برخی آثار به طور خاص مورد نقادی نویسنده که از استادان نقد ادبی است، قرار گرفته است. 2. بررسی گرایشها و مکتبها دستهی دیگری از کتابهای نقدی به گرایشهای موجود فکری، فلسفی ویا سیاسی نویسندگان پرداخته، یا مکتبها و مشربهای ادبی شخص یا گروهی از داستان نویسان را بررسی کرده است. در این نوع کتابها نیز به ناچار بستری تاریخی لحاظ میگردد و معمولاً در مقدمه، گزارشی تاریخی دربارهی شکلگیری داستان و روند پیشرفت آن ارائه میشود و سپس جریانهای مذکور بررسی میگردد. به طور کلی مضمونها، موضوعات و تکنیکهای به کار رفته در داستانها تحت تأثیر دو عامل است: الف. جریانهای فکری و ادبی موجود در غرب به عنوان خاستگاه و منبع شکل گیری این مکتبها برای انتخاب قالب، فرم و تکنیک داستانها. ب. جریانهای اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه به عنوان منبع الهام و دستمایهی انتخاب مضمون و موضوع داستانها. ناگفته پیداست همانگونه که انواع ادبی مدرن با تأخیر، وارد ادبیات ایران آنگونه که از کتابهای منتشر شده برمیآید، به نظر میرسد این نوع نویسنده در بررسی تاریخی خود، گذاری بر جریانهای به وجود آمده در هر الف. واقع گرایی فنی (هنری) ب. واقع گرایی سوسیالیسیتی - مارکسیستی ج. واقع گرایی سوسیالیستی - لیبرالیستی د. هستی گرایی لیبرالیستی وی به نمایندگان این گرایشها وتکنیک، سبک نویسندگی و مضامین داستانهای هر کدام اشاره کرده است. نویسنده در ادامه نگاهی به وضعیت داستان در دههی هفتاد میلادی و نیز چشم انداز آیندهی آن دارد. داستان نویس سوری، نادیا خوست، نیز کتابی با نام مسار الواقعیه فی القصه السوریه (2002) دارد که واقع گرایی را در داستانهای سوریه بررسی کرده است. نویسنده بر این اعتقاد است که تمامی داستانهای سوری با وجود مشربهای مختلف ادبی، دستمایهای واقعگرایانه دارند و به تعبیر وی، روند قصهی کوتاه سوری روندی واقع گرایانه در اشکال مختلف آن بوده است. کتاب مشتمل بر مقدمهای مفصل در زمینهی این روند و سپس معرفی محمد عبدالواسع شویحنه نیز در کتاب القصه القصیره فی أعمال رابطه الکتاب السوریین (2005)، یکی از انجمنهای ادبی مهم سوریه (از سال 1951 تا 1958) کتاب دیگری با نام الصوت والصدی نوشتهی ریاض عصمت (1979) داستان سوری را با توجه به گرایشها و مکتبهای فکری و ادبی بررسی کرده است. گرایشهای واقع گرایانه، واقع گرایانهی سوسیالیستی، امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی از جمله مواردی است که در آثار برخی نویسندگان سوری در این کتاب بررسی شده است. در فصل دیگری از کتاب نیز تعدادی داستانها به طور خاص نقد شده است. در ایران، برخی کتابها در بررسی کلی یک جریان ادبی (عمدتاً در زمینه شعر) نگاهی نیز به روند آن در نثر و به ویژه در ادبیات داستانی داشتهاند. از آن جمله میتوان به کتاب سیر رمانتیسم در ایران از مشروطه تا نیما (1386) نوشتهی مسعود جعفری اشاره نمود. اما جدیدترین و کاملترین کتابی که در باب داستان کوتاه ایران از رهگذر میتوان این کتاب را از معدود کتابهایی دانست که در حوزه نقد داستان به صورت آکادمیک، علمی نگاشته شده است. نویسنده داستانهای کوتاه رئالیستی، ناتورالیستی، مدرن و پستمدرن را به طور جداگانه تعریف کرده و ویژگیهای آن را برشمرده، سپس نمونههایی از هر کدام را تحلیل و نقد کرده است. پاینده در مقدمه، هدف از نگارش کتاب را به دست دادن شناختی از جریانها، سبکها، مضامین و تکنیکهای داستان کوتاه ایران در پرتو نظریه و نقد ادبی دانسته و به نظر میرسد در این راه بسیار موفق بوده است. یکی از کتابهایی که نگاهی متفاوت به داستان نویسی در ایران دارد و نظیر آن در سوریه نگاشته نشده، مکتبهای داستان نویسی در ایران (1387) نوشتهی قهرمان شیری است، که داستانهای ایرانی را به لحاظ اقلیمی تقسیم کرده است. البته در صد سال داستان نویسی نیز بخشی به این موضوع اختصاص یافته، اما در این کتاب به طور مفصل ادبیات ایران را به پنج مکتب آذربایجان، اصفهان، جنوب، خراسان و کرمانشاه تقسیم شده است. نویسندهی این کتاب، رابطهی محیط جغرافیایی با تحولات اجتماعی- سیاسی و نیز تأثیر آن بر زبان، عرف و آداب و رسوم و به طور کلی بر فرهنگ را موضوعی بسیار قابل تأمل میداند که میتواند تعیین کننده ریشهی بسیاری از احساسات و حتی گرایشهای نویسندگان باشد؛ چرا که نویسنده شدن پیش از هر چیزی محصول مجموعهای از انگیزشها، آرمانها و بیتابیهاست که شعور صاحب آن را به جوشش در میآورد. از طرفی هم نفس حضور در اقلیمی خاص، به دلیل قرار گرفتن در حریم مجموعهای از مؤثرهای مشترک، موجب نزدیک شدن سبکهای فردی به یکدیگر است. (نک: شیری، پیش درآمد) 3. انتخاب آثار داستانی شیوهی نویسندگان دستهی دیگری از کتابها چنین است که تعدادی از اما این رویکرد در سوریه کمتر به چشم میخورد و کتابهایی که در این زمینه یافت میشود، بیشتر به نقد عملی در این زمینه پرداخته است. از آن جمله میتوان به النقد التطبیقی للقصه القصیره فی سوریه (مجموعات وکتّاب) اشاره کرد که نوشته عادل فریجات (2002) است که چهارده اثر از چهارده نویسنده را مورد نقد قرار داده است. 4. انتخاب نویسندگان دیگر از انواع کتابهایی که در حوزه نقد و بررسی ادبیات داستانی نگاشته این نوع کتابها معمولاً با معرفی نویسنده به لحاظ خانوادگی، سابقهی نویسندگی و تحصیلات وی آغاز میشود و سپس یک یا چند داستان یا مجموعهی داستانی از جمله پرکارترین نویسندگانی که شخصیتهای بسیاری را در حوزهی ادبیات داستانی مورد بررسی و تحلیل قرار داده، عبدالعلی دستغیب است. او زندگی و آثار داستان نویسانی نظیر: دولت آبادی، احمد محمود، صادق هدایت، بزرگ علوی، محمد علی جمالزاده، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و صادق چوبک را در قالب کتابهایی جداگانه بررسی کرده است. بسیاری از منتقدان ادبی و نویسندگان صاحب نام ادبیات فارسی چنین کتابهایی نگاشتهاند که اشاره به آنها و تحلیل نوع نگرش نویسندگانشان در خور بررسیای جداگانه است. این نوع پرداختن به نویسندگان، آن هم به این گستردگی، در ادبیات سوریه کمتر به چشم میخورد. البته برخی نویسندگان مطرح نظیر زکریا تامر، غادة السمان و عبدالسلام العجیلی این فرصت را یافتهاند تا در کتابهای نسبتاً متعددی و از زوایای مختلف بررسی شوند. اما سوریها به گونهای دیگر به این موضوع پرداختهاند و به نظر میرسد به بزرگداشت داستان نویسان و یا برپایی جشنوارههایی در زمینهی ادبیات داستانی به بهانهی سالروز آنها اهتمام بیشتری دارند. برای مثال از سال 2004 و پس از درگذشت عبدالسلام العجیلی (داستان نویس، رمان نویس و شاعر بزرگ سوری) هر سال جشنوارهی بزرگی دربارهی ابعاد مختلف رمان عربی برپا میشود و شخصیتهای برجستهای از جهان عرب در آن شرکت میکنند. همچنین اتحادیهی نویسندگان عرب که نهادی رسمی، گسترده و پرکار نتیجه از محورها و نمونههای مطرح شده میتوان چند نتیجهی کلی گرفت: 1- نقد ادبی در کشورهایی نظیر ایران و سوریه هنوز در مرحله تئوری پردازی 2- بیشتر منتقدان به جای پرداختن به مسائل درون متنی و محور قرار دادن متن و یا خواننده، به بررسیهای برون متنی و به ویژه ناظر به نقد مؤلف تکیه دارند؛ شیوهای که دیری است دوران آن در نقد ادبی غرب به سر آمده است. 3- در بسیاری از کتابها، ژانرهای مختلف چنان در هم آمیخته که تا حدودی به 4- در بسیاری از موارد، به نظر میرسد بیش از تألیف کتابی جدید در زمینه نقد ادبیات داستانی، برخی نویسندگان دست به کتابسازیهایی زدهاند که چیزی را بر محتوای نقدی ادبیات داستانی نمیافزاید. البته نمیتوان انکار کرد که گاهی صِرف گزینش برخی داستانها و آوردن آنها در قالب یک مجموعه میتواند کمک بسیاری به شناخت مختصر خوانندگان نسبت به نویسندگان بزرگ کند. 5- بررسی داستانها و نقد آنها در ایران و سوریه تا حد زیادی اثبات میکند که نگاه ایرانی بیشتر معطوف به مضامین است و تکنیکها و گرایشهای ادبی برای پروراندن آن مضمون به کار گرفته شده است. این به معنای ضعیف دانستن مضمون گرایی در داستان سوری نیست؛ اما شاید بتوان گفت، لفظ و جنبههای زیبایی شناسی ادبی بیشتر مورد توجه داستان نویسان سوری بوده است. این نکته میتواند ناشی از عوامل مختلفی در لایههای درونی جامعه ایرانی و سوری باشد که اینگونه در ادبیات نمود پیدا میکند؛ از جمله آنکه بسیاری از نویسندگان سوری ذوق خود را در عرصههای مختلف ادبیات از داستان و رمان گرفته تا شعر آزمودهاند، در حالی که کمتر داستان نویسی در ایران پیدا میشود که مرتکب شعر شده باشد و بدین ترتیب، اندیشه و در پی آن قلم نویسنده در عرصهای خاص جولان میدهد و افکارش حساب شده تر بر قلم جاری میشود. از سوی دیگر، اگر به آغاز حرکت داستان نویسی در ایران و سوریه نظری بیفکنیم، اما در سوریه چنین رویکردی وجود نداشت وبهترین مدعا بر این موضوع آن است که اتفاق نظری نسبت به شروع کنندهی حرکت داستان نویسی وجود ندارد، و تنها معیار برای هر گروهی که پیشتازی را به شخصی نسبت دادند، انطباق کار او با تکنیکهای داستان نویسی است. در همین راستا، نکتهی دیگری نیز وجود دارد و آن نوع نگرش نویسندگان دو کشور به وقایع اجتماعی است که در پربار ساختن محتوای ادبی آنها تأثیری فراوان دارد. داستان نویسان بزرگ ایرانی، به ویژه نسلهای نخستین، بیشتر منتقد اجتماعی بودند و مردم روزگارشان با سنتهای غلط و کج اندیشیهایشان آماج این انتقاد قرار داشتند. در حالی که در سوریه بسیاری داستانها نسبت چندانی با جامعه ندارد و بیشتر نسخهی برابر با اصل غربی اثر است. آنچه مطرح شد نتیجه ای از تحقیقی نسبتا مبسوط در آثار داستانی و نقد داستانی دهههای آغازین قرن بیستم و شروع شکل گیری داستان کوتاه در ایران و سوریه است (نک: حسینی، 1389)؛ شایان توجه است که پژوهش کاملی در زمینههای مختلف ادبی بین ایران و کشورهای عربی صورت گیرد تا عناصر تمایز دهنده تفکر، نگاه و نحوه رویکرد هر کدام نسبت به ادبیات بررسی شود. | ||
| مراجع | ||
|
منابع فارسی اردکانی، اجلال؛ ادوار نثر فارسی دوره مشروطه (ژیار، سنندج، 1379). بالائی، کریستف؛ کویی پرس، میشل؛ سرچشمههای داستان کوتاه فارسی بالائی، کریستف؛ پیدایش رمان فارسی(La genese de roman persain modern) ، ترجمه: مهوش قویمی، نسرین خطاط، (نشر معین - انجمن ایرانشناسی فرانسه، تهران، 1998). پاینده، حسین؛ داستان کوتاه ایران،( نیلوفر، تهران، 1389 ). جعفری، مسعود؛ کتاب سیر رمانتیسم در ایران از مشروطه تا نیما، (نشر مرکز، تهران، 1386). جمالزاده، محمدعلی؛ یکى بود یکى نبود، (نشر سخن، تهران، 1999). سپانلو، محمد علی نویسندگان پیشرو ایران، مروری بر قصه نویسی، رمان، نمایشنامه نویسی، ونقد ادبی (نگاه، تهران، 1381). شیری، قهرمان؛ مکتبهای داستان نویسی در ایران، (چشمه، تهران، 1387). میرعابدینی، حسن؛ صد سال داستان نویسی ایران، (چشمه، تهران، 1377). میر عابدینی، حسن؛ هشتاد سال داستان نویسی، (نشر خورشید، تهران، 1384). میرصادقی، جمال؛ جهان داستان (ایران)، (اشاره، تهران،1381). میرصادقی، جمال؛ داستان نویسهای نام آور معاصر ایران، (اشاره، تهران، 1382). منابع عربی أبوشنب، عادل؛ صفحات مجهوله من تاریخ القصه السوریه، (وزاره الثقافه والإرشاد القومی، دمشق، 1974). أبوهیف، عبدالله، القصه القصیره فی سوریه من التقلید إلى الحداثه، (اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 2004). الأطرش، محمود ابراهیم؛ اتجاهات القصه فی سوریه بعد الحرب العالمیه، دار السؤال، دمشق، 1982. حسین، أحمد جاسم، القصه القصیره السوریه ونقدها فی القرن العشرین (اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 2001) الخطیب، حسام؛ سبل المؤثرات الأجنبیه وأشکالها فی القصه السوریّه، (مطبع الإداره السیاسیة، دمشق، ط5، 1991). الخطیب، حسام؛ القصه القصیره فی سوریه؛ ریادات ونصوص مفصلیه، (دار علاء الدین، دمشق، 1998). خلقی، علی؛ ربیع وخریف، (اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 1980). خوست، نادیا؛ مسار الواقعیه فی القصه السوریه، (منشورات أمانه عمّان الکبری، عمان، 2002) . شویحنه، محمد عبدالواسع؛ کتاب القصه القصیره فی أعمال رابطه الکتاب السوریین، (وزاره الثقافه، دمشق، 2005). الصالح، نضال؛ القصه القصیره فی سوریه، قص التسعینیات، اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 2005). عصمت، ریاض؛ الصوت والصدی، (اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 1979). فریجات، عادل؛ النقد التطبیقی للقصه القصیره فی سوریه (مجموعات وکتّاب)، (اتحاد الکتاب العرب، دمشق، 2002). مصطفی، شاکر؛ القصه فی سوریه حتی الحرب العالمیه الثانیه، (معهد الدراسات العربیه العالمیه، جامعه الدول العربیه، 1958). پایان نامه حسینى، شکوه السادات؛ تطور القصه القصیره فی سوریه وإیران (1920-1970)؛ دراسه مقارنه، (رسالهی دکتری، دانشگاه دمشق، 1389).
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,737 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,411 |
||