| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,226 |
| تعداد مقالات | 18,190 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,987,978 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,030,578 |
بررسی ویژگی های فیزیکی (آکوستیکی) واکه های زبان فارسی در گفتار بیماران زبان پریش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| علم زبان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مقاله 6، دوره 1، شماره 1، اسفند 1392، صفحه 131-144 اصل مقاله (1.2 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مروری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ls.2014.30 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| منصوره شکرآمیز* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| دانشجوی دکتری زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| در این پژوهش، تولید شش واکه زبان فارسی در گفتار دو بیمار زبانپریش با ضایعۀ بخش پیشین نیمکرۀ چپ مغز (یک زن و یک مرد)، با تولید این واکهها در گفتار چهار فرد سالم (دو زن و دو مرد) مقایسه شد. طیفنگاشت واکههای آزمودنیها با استفاده از نرمافزار Praat به دست آمد. واکهها در گفتار زنان سالم کشیدهتر از واکههای تولیدشده توسط مردان سالم بودند. ازسوی دیگر، بیمار مرد همه واکهها را کوتاهتر و بیمار زن همه واکهها را کشیدهتر از هر چهار آزمودنی سالم تولیدکردند. اگرچه سازههای واکهها در گفتار بیماران در گستره طبیعی بسامد سازهای قرارداشتند، اما در اندک تفاوتهای مشاهدهشده نیز الگویی که بیماران در سازههای اول و دوم چهار واکه غیرگرد فارسی داشتند، با الگوی آنها برای دو واکه گرد متفاوت بود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| زبانپریشی1؛ تولید واکه2؛ آواشناسی فیزیکی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
1. مقدمه پژوهشهای انجامشده دربارۀ تولید گفتار در بیماران زبانپریش بیشتر بر همخوانهای تفاوت یک واکه با واکه دیگر به میزان زیادی به شکل حفره دهان بستگیدارد و با جابجایی اندامهای تولید گفتار از وضعیتی به وضعیت دیگر، ویژگیهای واکهای از واکه دیگر متمایز ریالز10 (1981) گزارشداد که واکههای بیماران زبانپریش در مقایسه با واکههای افراد طبیعی، طول بیشتری داشتند، اما این تفاوت تنها در واژهها و عبارات چند هجایی مشاهدهشد. پژوهش هله و اورتون11 (2001) نیز مؤید نتایج ریالز بود؛ آنها نیز گزارشدادند که بیماران زبانپریش در واژههای دو و سه هجایی واکهها را کشیدهتر از افراد طبیعی تولیدکردند، اما در واژههای تکهجایی تفاوتی در طول واکههای دو گروه آزمودنی مشاهدهنکردند. هله12 (2004) تولید واکه گفتار بیماران زبانپریش را در بافتی که بلافاصله پس از واکه یک همخوان انسدادی (واکدار یا بیواک) قرارگیرد، بررسی و با واکههای افراد طبیعی مقایسهکرد. در این پژوهش، گزارششد که تفاوت معناداری بین طول واکه در دو گروه آزمودنی وجودنداشت، اما تنوعات بینافردی در گروه بیماران بیش از گروه افراد طبیعی مشاهدهشد. ازآنجا که سازههای واکههای هر فرد بستگی به توانایی او در کنترل شکل و اندازۀ حفره دهان دارد، میزان بسامد سازهها در گفتار بیماران زبانپریش اهمیت زیادی در تعیین اختلالات تولیدی آنها دارد. سازههای اول و دوم میتوانند واکهای را از واکه دیگر مجزاکنند و هویت هر واکه بستگی زیادی به میزان این سازهها دارد. ریالز (1981) مشاهدهکرد که بسامد سازههای اول و دوم در گفتار بیماران زبانپریش کمتر از آن مقدار در گفتار افراد طبیعی است. کنت و روزنبک13 (1983) گزارشکردند که بسامد سازههای اول و دوم در گفتار بیماران مورد مطالعۀ آنان تفاوت زیادی با افراد سالم نداشت و فقط برخی تفاوتهای فردی مشاهدهمیشد. آنها همچنین دریافتند که گفتار بیماران زبانپریش بروکا دارای ریتم و سرعت غیرطبیعی بود. ریالز (1986) گزارشداد که تنوع در بسامد سازهها در گفتار بیماران زبانپریش بیشتر از افراد طبیعی بود، اما میانگین بسامد سازهها در گفتار این دو گروه تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت. هله و همکاران (2001) بسامد سازههای دو واکه پیشین زبان انگلیسی (/ε/ و /ɪ/) را در بافت /hVd/ در گفتار بیماران زبانپریش و افراد سالم با یکدیگر مقایسهکردند. آنها شواهدی از اختلالات تولید واکه را در برخی بیماران زبانپریش مشاهدهکردند و گزارشدادند که ویژگیهای فیزیکی این دو واکه در گفتار تعداد زیادی از این بیماران همپوشی داشتهاست. ادم14 (2006) گزارشکرد که در بسامد واکههای افراشته در گفتار بیماران زبانپریش اختلال مهمی دیدهنمیشود، اما این بیماران در تولید واکههای افتاده با مشکل روبروهستند. جکس15 (2008) بسامد واکهها را در چهار گروه محرک مختلف بررسیکرد. این چهار گروه عبارت بودند از واکه منفرد، واژههای تکهجایی، واژههای دوهجایی و واژههای سه هجایی. نتایج پژوهش او نشانداد که سازههای واکهها در گفتار بیماران زبانپریش با افراد سالم تفاوتهای ظریفی دارد. پژوهش جکس و همکاران (2010) یافتههای پژوهشهای پیشین مبنی بر نبود تفاوت معنادار میان بسامد سازههای اول و دوم واکهها در گفتار بیماران زبانپریش در مقایسه با افراد طبیعی را تأییدکرد. برخی پژوهشها به مطالعه تولید واکهای بهجای واکه دیگر16 در گفتار بیماران زبانپریش پرداختهاند. کلر17 (1978) در پژوهش خود درباره پنج بیمار زبانپریش بروکا دریافت که در گفتار این بیماران معمولاً واکههای افراشته بهجای واکههای افتاده تولیدمیشوند. او همچنین گزارشکرد که ارتفاع واکه هدف و واکه تولیدشده به یکدیگر نزدیک بودهاست. هله و همکاران (2001) نیز مشاهدهکردند که واکه جایگزینشده در مشخصه ارتفاع (و نه ویژگی پسین و پیشین بودن) به واکه هدف نزدیک است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای فیزیکی واکههای زبان فارسی در گفتار بیماران 2. مواد و روشها 2-1 .آزمودنیها دو بیمار زبانپریش فارسی زبان (یک زن 40 ساله و یک مرد 55 ساله) مورد مطالعه قرارگرفتند و نتایج بدستآمده از بررسی تولید گفتار آنان با چهار فرد طبیعی فارسی زبان (دو زن و دو مرد) که به لحاظ سن و میزان تحصیلات با بیماران مطابقتدادهشدهبودند، مقایسهشد. هر شش آزمودنی راستدست، یکزبانه و در 20 سال اخیر ساکن شهر اصفهان بوده، و هیچگونه سابقه و علائم اختلالات شنیداری و دیداری که بتواند موجب مشکلی در عملکرد آنها در آزمونها شود، نداشتند. هر دو بیمار زبانپریش در بخش جلویی نیمکرۀ چپ مغز آسیبدیدهبودند و در پرونده پزشکی و گفتاردرمانی آنان زبانپریشی ناروان ذکرشدهبود که گفتار ناروان آنان در هنگام اجرای آزمونها این تشخیص را تأیید میکرد. آزمودنیهای گروه کنترل هیچگونه سابقه سکته یا آسیب مغزی نداشتند. برای انتخاب بیماران زبانپریش به بیمارستان شهید کاشانی شهر اصفهان مراجعهشد و پس از بررسی پرونده تمامی بیمارانی که از شروع آسیب مغزی آنان حداقل شش ماه و حداکثر یک سال میگذشت، دو مورد مناسب انتخابشدند. مشخصات بیماران مورد مطالعه در جدول 1 خلاصهشدهاست.
جدول 1. مشخصات بیماران
2-2. محرکها آزمودنیها واکههای زبان فارسی را در بافت جمله "کلمه ... را بگو" تولیدکردند و در جای خالی واژههای "دار، دُر، دَر، دیر، دور، دل" را قراردادند که دارای بافت یکدست واجی /dVr, dVl/ هستند. محرکها در درون این جمله حامل قرارگرفتند تا تلفظ آنها بیشترین شباهت را به گفتار طبیعی داشتهباشد. 2-3. ابزارها جملاتی که هر آزمودنی تولید کرد با استفاده از یک میکروفون با کیفیت بالا ضبطشدند. 2-4. اندازهگیری ضبط صدا در محیط ساکت و با کمترین صدای اطراف انجامشد. هر آزمودنی دوبار فهرست محرکها را تولیدکرد تا آزمونگر بتواند مراحل اجرای محرکها را در حین تولید بار اول بهطور مشخص برای آزمودنیها توضیحدهد و مطمئن شود که جملات یکسانی توسط همه آزمودنیها تولید میشود. طیفنگاشتهای فایلهای صوتی با استفاده از نرمافزار پرَت تهیهشد تا بتوان ویژگیهای فیزیکی واکهها را در آن بررسیکرد. در هر طیفنگاشت، واژههای /dVr, dVl/ انتخاب شدند و بسامد سازههای نخست و دوم واکه آنها در نقطه میانه واکه اندازهگیریشد. طول هر واکه نیز بر روی طیفنگاشت محاسبهشد. 3. یافتهها با بررسی و محاسبه دادههای بهدستآمده از هر طیفنگاشت، بسامد سازههای اول و دوم و طول واکه در گفتار هر آزمودنی بهدستآمد. این دادهها در جدولهای 2، 3، 4 و 5 آمده است. جدول 2. میانگین بسامد سازههای اول، سازههای دوم و طول واکههای زنان سالم
جدول3. بسامد سازههای اول، سازههای دوم و طول واکههای بیمار زن
جدول 4. میانگین بسامد سازههای اول، سازههای دوم و طول واکههای مردان سالم
جدول5. بسامد سازههای اول، سازههای دوم و طول واکههای بیمار مرد
دادههای موجود در جدولهای 2، 3، 4 و 5 را میتوان در چهار گزاره زیر خلاصه
3-1. طول واکه طول واکههای آزمودنیها توسط دو آزمونگر اندازهگیریشد تا بتوان عددهای بهدستآمده را با یکدیگر مقایسه و روایی روند اندازهگیری را تأییدنمود. نتایج بهدستآمده از طول واکهها نشانداد که در مقایسه با هر چهار فرد گروه کنترل، خانم میم همه واکهها را طولانیتر و آقای الف همه واکهها را کوتاهتر تولیدکردهبودند. همچنین، بررسی تولید واکهها در گروه افراد طبیعی نشانداد که واکههای دو زن سالم طولانیتر از واکههای دو مرد سالم بودهاست. در گفتار تمامی آزمودنیهای بیمار و سالم، /ɑ/ طولانیترین و /e/ کوتاهترین واکه بود. اگرچه همه افراد طبیعی و همچنین آقای الف واکههای افتاده /a/و /ɑ/ را با بیشترین طول نسبت به دیگر واکهها تولیدکردند، این الگو در گفتار خانم میم رعایتنشدهبود. مثلاً این بیمار واکه افراشته /i/ را کشیدهتر از واکه افتاده /a/ تولیدکردهبود. 3-2. سازهها جدولهای 2، 3، 4 و 5 نشانمیدهند که اگر آزمودنیهای طبیعی را یک گروه و بسامدهای سازه اول آقای الف نیز الگویی یکدست را نشانمیدهد؛ سازه دوم همه واکهها در گفتار او، بالاتر از سازه دوم همه واکهها در گفتار مردان طبیعی است. در مقابل، سازه اول واکههای این بیمار الگوی یکدستی ندارد. میزان سازه اول واکههای غیرگرد این بیمار پایینتر از سازه اول مردان طبیعی است، درحالیکه سازه نخست دو واکه گرد، دارای بسامد بالاتر از مردان سالم هستند. اگرچه اعداد بهدستآمده در گفتار بیماران تفاوتهایی با گفتار آزمودنیهای طبیعی دارد،
3-3. نمودارهای واکهای شکل 1 نمودارهای واکهای آزمودنیها را نشانمیدهد. مقایسه نمودارهای واکهای
شکل 1. نمودارهای واکهای آزمودنیها 4.نتیجهگیری نتایج بهدستآمده از تولید واکهها توسط خانم میم در مقایسه با واکههای تولیدشده توسط آقای الف، نشانمیدهد که واکههای این دو بیمار از نظر طول و سازه دوم بیشترین اختلاف را با یکدیگر داشتهاند. خانم میم همه واکهها را طولانیتر و آقای الف همه واکهها را کوتاهتر از تمامی آزمودنیهای گروه کنترل تولیدکردند. در پژوهش دیگری که در حال حاضر توسط نگارنده انجام میگیرد، یک بیمار آسیبدیده نیمکره راست مغز واکهها را کوتاهتر از افراد سالم تولید میکند، تاحدی که وقتی واکهای در بافتی قرارگیرد که همخوان یکسانی قبل و بعد از آن تکرارشود، گاهی شنونده واکه را نمیشنود و در عوض، همخوان موردنظر بهصورت مشدد شنیدهمیشود: [azizam]>[azzam]. اگرچه چنین تلفظی در گفتار برخی گویشوران سالم زبان فارسی شنیده میشود، اما خانواده این بیمار گزارشدادند که این فرد تا قبل از آسیب مغزی واکهها را در چنین بافتهایی اینگونه تلفظ نمیکردهاست. در پژوهش حاضر نیز واکههای آقای الف از واکههای تمامی آزمودنیها کوتاهتر است. پیشتر در بخش مقدمه، از پژوهشهایی نامبردهشد که با بررسی طول واکه در گفتار بیماران و افراد سالم مشاهدهکردهاند که در واژههای دو یا چند هجایی، طول واکه بیماران بیشتر از افراد طبیعی است، اما در واژههای تک هجایی تفاوت معناداری بین آنها دیدهنشدهاست. کوتاهکردن واکه توسط بیماران زبانپریش تا قبل از این پژوهش، در هیچیک از مقالات مجلات معتبر حوزۀ عصبشناسی زبان مشاهده نشده بوده است. به نظر میرسد بیماران زبانپریشی که واکهها را کوتاهتر از افراد طبیعی تلفظ میکنند، در کنترل سرعت گفتار با مشکل مواجه هستند. دلیل دیگری که ممکناست باعث کوتاهسازی واکهها شود، آن است که مشکلات تولیدی این بیماران مانع تلفظ واکههای کامل و طبیعی در گفتار آنان میشود. نتایج بهدستآمده از سازه دوم واکهها نشانمیدهد که هم آقای الف و هم خانم میم واکههایی با سازه دوم بالاتر از افراد طبیعی همجنس خود تولیدکردهاند. اما این تفاوتها به دلیل آن که باعث خروج میزان سازهها از حدود طبیعی نشدهاست، از نوع تفاوتهای عادی بینافردی محسوب میشوند. در این پژوهش، نتیجه جدیدی درباره تفاوت واکههای افراد طبیعی و بیماران زبانپریش بهدستآمد؛ هر دو بیمار مورد مطالعه در پژوهش حاضر، الگوی سازه اول واکهها را در دو واکه گرد زبان فارسی تغییردادند، به این معنا که اگرچه سازه اول واکههای /a, e, i, ɑ/ در گفتار این بیماران دارای بسامد کمتر از افراد سالم بود، اما بسامد سازۀ اول دو واکه گرد /o, u/ در گفتار آنان بالاتر از آزمودنیهای سالمی بود که بهلحاظ جنسیت با آنان یکسان بودند. در پژوهش حاضر، بسامد سازههای دوم واکههای خانم میم پایینتر و بسامد سازههای دوم واکههای آقای الف درمقایسه با آزمودنیهای همجنس آنها بالاتر بودند. ادم (2006) در پژوهش خود مشاهدهکرد که بیماران زبانپریش در تولید واکههای پسین با مشکل روبرو بودند. اما نتایج تحقیق او حاکی از تفاوت سازه دوم این واکهها در گفتار بیماران و افراد طبیعی است، درحالیکه در پژوهش حاضر، سازه اول دو واکه گرد بیماران الگوی متفاوتی را نشانمیدهد. ادم مشاهدهکرد که بیماران واکههای /u, u:/ را با سازه دوم بالاتر از افراد سالم تولیدکردند. او در تبیین این تفاوت، گفتهاست که بسامد سازه دوم هر واکه، در نتیجه وضعیت پسین یا پیشین بودن زبان متغیر است و اختلال بیماران مورد مطالعه او، نشان از ناتوانی آنها در حرکت درست و دقیق پس زبان در حفرۀ دهان دارد (ص 105). وی همچنین گزارشداد که بسامد سازه اول واکههای پسین بیماران مورد مطالعه نیز بالاتر از افراد طبیعی بودهاست. او در تبیین این ویژگی، گفتهاست که دلیل آن دشواری قراردادن زبان در منطقه نرمکام است (همان صفحه). در پژوهش حاضر، از سه واکه پسین زبان فارسی /o, u, ɑ/ ، دو واکه گرد در گفتار بیماران دارای الگویی متفاوت با واکههای دیگر است. حال پرسش آن است که دلیل این تغییر الگو چیست. آیا ویژگی پسین بودن این دو واکه را از دیگر واکهها مجزا میکند؟ اگر چنین باشد، چرا واکه /ɑ/ تابع این تفاوت الگو نیست؟ در نتیجه، توصیف یکدستتر میتواند آن باشد که ویژگی گرد بودن این دو واکه را دلیل احتمالی تفاوت الگوی سازه اول آنها در گفتار بیماران زبانپریش بدانیم. تبیین احتمالی که میتواند در پژوهشهای بعدی مورد آزمایش قرارگیرد، آن است که احتمالاً این بیماران هنگام گردکردن لبها، در تنظیم ارتفاع زبان برای تولید واکه با مشکل روبرو هستند. دادههای بهدستآمده از مقادیر سازههای دوم واکههای بیماران، نشانمیدهد که همه واکهها پینوشتها 1. aphasia 2. vowel production 3. acoustic 4. Blumstein 5. Bertella et al. 6. Caramaza et al. 7. Romani et al. 8. Garn Nunn and Lynn 9. Ball and Gibbon 10. Ryalls 11. Haley and Overton 12. Haley 13. Kent and Rosenbek 14. Adam 15. Jacks 16. vowel substitutions 17. Keller | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
سپنتا، ساسان. (1377). آواشناسی فیزیکی زبان فارسی. اصفهان: گلها. علینژاد، بتول، و فهیمه حسینی بالام. (1392). مبانی آواشناسی آکوستیکی. اصفهان: دانشگاه اصفهان. مدرسی قوامی، گلناز. (1390). آواشناسی: بررسی علمی گفتار. تهران: سمت. نوربخش، ماندانا. (1392). آواشناسی فیزیکی با استفاده از رایانه. تهران: علم.
Adam, Hisham. (2006). Neurolinguistic analysis: Aspects of language and speech deviations in Palestinian Arabic aphasics. Unpublished PhD thesis. Johannes Gutenberg University Mainz.
Ball,J Martin. & Fiona E. Gibbon. (Eds.). (2013). Handbook of Vowels and Vowel Disorders. Taylorand Francis, LLC.
Bertella, Laura., Carlo Semenza., Ileana Mori., Riccardo Pignatti., & Francesca Ceriani. (2005). “A relative vowel deficit in aphasia sparing the lexicon of numbers”. Brain and Language, 95, 30 – 31.
Caramazza, Alfonso., DorianaChialant., Rita Capasso. & Gabriele Miceli.(2000). “Separable processing of consonants and vowels”.Nature, 403, 428 – 430.
Garn-Nunn, Pamela G. & James M. Lynn. (2004). Calvert’s Descriptive Phonetics(3rdEd.).New York. Thieme Medical Publishers.
Haley, Katarina L. & Happy B. Overton. (2001). “Word length and vowel duration in apraxia of speech: the use of relative measures”. Brain and Language,79(3), 397 – 406.
Haley, Katarina L., Ralph N. Ohde. & Robert T. Wertz. (2001). “Vowel quality in aphasia andapraxia of speech: phonetic transcription and formant analysis”. Aphasiology, 15(12); 1107 – 1123.
Haley, Katarina L. (2004). “Vowel duration as a cue to postvocalic stop voicing in aphasia and apraxia of speech”.Aphasiology, 18, 443 – 456.
Jacks, Adam. (2008). “Bite block vowel production in apraxia of speech”.Journal of -Speech, Language, and Hearing Research, 51, 898 – 913.
Jacks, Adam.,Katey A. Mathes., & Thomas P. Marquardt. (2010). “Vowel acoustics in adults with apraxia of speech”.Journal of speech, Language, and Hearing Research, 53, 61 – 74.
Keller, Eric. (1978). “Parameters for vowel substitutions in Broca’s aphasia”.Brain and Language, 5(3), 265 – 285.
Kent, Raymod D., & John C. Rosenbek.(1983). “Acoustic patterns of apraxia of speech”. Journal of Speech, language, and Hearing Research, 26, 231 - 249.
Romani, C., Grana , A. &Semenza, C. (1996).“More errors on vowels than in consonants: an unusual case of conduction aphasia”. In Bertella, Laura.,Carlo Semenza., IleanMori., Riccardo Pignatti.,&Francesca Ceriani. (2005). “A relative vowel deficit in aphasia sparing the lexicon of numbers”. Brain and Language, 95, 30 – 31.
Ryalls, John H. (1981). “Motor aphasia: acoustic correlations of phonetic disintegration in vowels”. Neuropsychologia, 19, 365 – 374.
Ryalls, John H. (1986). “An acoustic study of vowel production in aphasia”. Brain and Language, 29, 48 – 67.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,921 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,772 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||