| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,213 |
| تعداد مقالات | 18,002 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,457,160 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,951,749 |
روششناسی و نقد ترجمۀ مجاز در قرآن کریم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسنامه علمی شماره، دوره 3، شماره 6، فروردین 1392، صفحه 69-89 اصل مقاله (416.58 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| رضا امانی* ؛ لیلا زربخش؛ ام البنین فرهادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مجاز یکی از مهمترین و مؤثرترین ساختارها و صنایع بیانی در بلاغت به شمار میرود و نقش به سزایی در زیباشناختی و معناآفرینی بافتار قرآنی دارد. لذا ترجمۀ آن نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که در این نوشتار به روش شناسی ترجمۀ انواع مجاز و نقد عملکرد مترجمان قرآن پرداخته شده است. صاحب نظران در ترجمة انواع «مجاز» - و در مجموع انواع متون- دو روش «معنایی» (ترجمه به مجاز) و «ارتباطی» (ترجمه به حقیقت) را ارائه نمودهاند. اما نگارندگان مقالة حاضر روش «معنایی - ارتباطی» را به عنوان روشی تلفیقی جهت ترجمۀ مجازهای قرآن پیشنهاد میدهند. به نظر میرسد این روش که جمع میان دو روش معنایی و روش ارتباطی است، میتواند مناسبترین و کارآمدترین روش برای ترجمة مجاز باشد. حال آنکه بررسی ترجمههای مختلف قرآن نشان از به کارگیری روشهای مختلف از سوی مترجمان محترم دارد که خود موجب بروز نوسانات زیادی در ترجمة ایشان شده، در نتیجه ترجمهها را از علمی بودن به سوی ذوقی بودن سوق داده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| قرآن کریم؛ ترجمه؛ مجاز؛ نقد؛ مترجم؛ ترجمة متون مقدس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسنامه علمی شماره | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
یکی از رویکردهای جذاب در شناخت زوایای ناپیدای قرآن، رویکرد زبانشناختی به این متن مقدس است. نظر به این که بیان زبان قرآن کریم در چهارچوب تعابیر و الفاظ موجود در ذهن بشر انجام شده است، کلام الهی برای انتقال مفهوم از راههای متنوعی همچون تعابیر کنایی و مجازی بهره جسته تا بتواند قابلیت و کارکرد زبان محدود بشری را به میزان نامحدودی افزایش دهد و از ذکر یک کلمه، چندین تصور ذهنی ایجاد شود. از زمان نزول وحی الهی همواره شاهد تلاشی گسترده در جهت تحلیل و فهم زبان آن بودهایم و به دلیل گستردگی طیف صوری به کارگیری مجاز در قرآن، امروزه مطالعه و تحلیل گفتمان قرآن- به منزلة اثری ادبی که دارای ویژگیهای بلاغی بیهمتایی است- درصدر مطالعات قرآنی قرار گرفته است. «مجاز»1 استعمال لفظ در غیر معنای حقیقی آن همراه با مناسبتی به نام «علاقه» میان معنای اول و دوم آن است که ذهن را به سمت معنای مجازی میکشاند. بنابراین گاهی بافت بیرونی2 که خواننده را بهسمت معنای آشکار واژگان سوق میدهد، به دلیل وجود واژهای در قالب مجاز در ابهام3 معنایی فرو میرود و در این حالت واژگان در ذهن خواننده تداعی میشوند و درصدد ابهام معنا برمیآیند. بنابراین بیان واژه در قالب مجاز بار معنایی جمله را دو چندان میکند. نکتة قابل توجه در فرایند به کارگیری ساختار مجاز به جای حقیقت، وجود نکات بیانی و اهداف بلاغی است که در نهایت به کشف جنبهای از وجوه اعجاز بیانی قرآن کریم میانجامد و معانی بسیار لطیفی را به ذهن مخاطب انتقال میدهد. با توجه به این امر مهم، اهمیت و حساسیت ترجمۀ الفاظ مجازی موجود در قرآن نمود بیشتری پیدا میکند و نیاز مترجم به شناخت دقیق از مفاهیم علم بلاغت و به کارگیری مناسبترین روش درترجمة آنها احساس میشود. لذا مهمترین سؤالهای مطرح در این تحقیق عبارتند از این که: روشهای ترجمة انواع مجاز کدامند و مناسبترین روش در ترجمة مجازهای قرآن کدام روش است؟ عملکرد مترجمان قرآن در ترجمۀ انواع مجاز در آیات چگونه بوده و ایشان چه روشهایی در این مورد به کار بستهاند؟ آیا مترجمان قرآن در ترجمۀ مجازها روش یکسانی داشتهاند و آیا یک مترجم روش واحدی در ترجمۀ انواع مجاز قرآن به کار برده است؟ با بررسی ترجمههایی که تاکنون از قرآن شده است، جهت انتقال معنا سه روش دیده میشود که عبارتند از روش «معنایی»، «ارتباطی» و «معنایی- ارتباطی» که به نظر میرسد روش سوم یعنی شیوة تلفیق دو روش معنایی و ارتباطی مناسبترین روش برای ترجمة مجاز باشد. دربارۀ مبحث بلاغت الفاظ، به خصوص در مقولة بلاغت در آیات قرآن، از گذشته تاکنون مطالب فراوانی بیان شده، از جمله میتوان به کتابهای «معانی القرآن» أبوزکریاء فرّاء (قرن دوم هجری) و «مجاز القرآن» أبوعبیدة معمّر بن مثنی(قرن سوم هجری) و نیز بسیاری از آثار دیگر همچون «أسرار البلاغة» و «دلائلالإعجاز» جرجانی (407) اشاره کرد. البته در مورد اقسام دیگر بلاغت بیانی، همچون استعاره و کنایه مطالبی در قالب مقاله نگاشته شده است؛ مانند «چگونگی معادلیابی استعارههای قرآنی در فرایند ترجمه»4 و «روششناسی ترجمة کنایه در ترجمههای قرآن»5. همچنین در نشریۀ تخصصی «ترجمان وحی» طی سلسله مقالاتی به بحث پیرامون مجاز پرداخته شده6، اما در این نوشتارها آن گونه که باید حق مطلب در خصوص روشهای ترجمۀ مجاز ادا نشده است. به ویژه آن که در این مقالات نیز همچون آثار گذشتگان نگاهی سنتی به مقولة مجاز و در نتیجه ترجمۀ آن دیده میشود. 2. مفهوم ترجمه و وظیفة مترجم واژۀ «ترجم» در لغت مصدر رباعی از فعل «تَرْجَمَ» به معنای انتقال کلام از زبانی به زبان دیگر است (فیومی، 1405، ج1: 92). در اصطلاح نیز عبارت است از یافتن نزدیکترین معادل یک کلام در زبان مقصد، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک (بی آزار شیرازی، 1376: 31). به عبارت دیگر میتوان ترجمه را فرایند جایگزینی عناصر متنی زبان مبدأ به وسیلة عناصر متنی زبان مقصد دانست که طی آن مترجم تلاش میکند 3. انواع متون و روشهای ترجمه آن انواع متون را بر حسب بارزترین نقش زبان میتوان به دو دستة کلی تقسیم کرد: 1. متنهای اطلاعاتی که هدف آنها صرفاً انتقال اطلاعات است. در این گونه متنها، زبان ابزاری است برای بیان نیازها و گزارش رویدادها. از بارزترین این نوع متون، قراردادها، اخبار و مقالههای علمی و فنی میباشند. 2. متنهای توصیفی که در آنها، زبان ابزاری است برای توصیف حادثه و هدف آن ایجاد احساسی خاص در خواننده است که میتواند ویژگیهای بسیار دقیق و جزئی مربوط به صحنه را در ذهن خود مجسم کند. بارزترین نمونة متنهای توصیفی، متون ادبی است (فرح زاد، 1387: 20 و23 و26). با توجه به این که قرآن کریم متنی است که از ساختارها و روشهای بیانی ادبی استفاده فراوان نموده است، از این حیث در ردیف متون توصیفی قرار میگیرد. مترجمی که نوع متن و هدف اطلاع رسانی و توصیف بخشهای مختلف آن را تشخیص بدهد، شناخت و برداشت درستی از ترجمه دارد و در انتقال معنا یا تأثیر متن به مخاطب خویش موفق است. امروزه براساس تقسیمبندی فوق دو روش نیز در ترجمۀ انواع متون وجود دارد: 1. «ترجمۀ معنایی» که مفهوم متن مبدأ را بدون تغییرات لغوی و با نزدیکترین ساختهای دستوری و معنایی زبان مقصد منتقل میکند. از این نوع برای ترجمۀ متون توصیفی یا عناصر توصیفی متنهای اطلاعاتی استفاده میشود. 2. «ترجمۀ ارتباطی» که پیام متن مبدأ با متداولترین عبارات و ساختهای دستوری به زبان مقصد برگردانده میشود و مترجم تلاش میکند براساس معنای کلمه در بافت متن معادلیابی کند. البته متون اطلاعاتی در متنهای توصیفی به شیوة ارتباطی ترجمه میشوند (ناظمیان، 1386: 4). در واقع ترجمۀ معنایی به روش ترجمۀ تحت اللفظی قرآن و ترجمۀ ارتباطی به ترجمههای آزاد و تفسیری شباهت و نزدیکی دارد. با توجه به نوع متن قرآن کریم به نظر میرسد در ترجمۀ الگوهای بلاغی از جمله مجاز، روش نخست یعنی ترجمۀ معنایی از کارآیی بیشتری برخوردار باشد. البته میتوان در کنار ترجمۀ معنایی از روش ترجمۀ ارتباطی نیز بهره جست تا خوانندگان ترجمه به درکی بهتر و کاملتر از آیات قرآن برسند که آن را روش تلفیقی «معنایی-ارتباطی» مینامیم. 4. مفهوم، کارکرد و انواع مجاز «مجاز» از ریشه «جوز» مصدر و به معنای عبور کردن از مکانی است از جمله مبانی به کار گیری مجاز در قرآن، به عنوان یکی از صنایع بلاغی11، بهرهگیری از زبان ادبی زبان عرب و زیباییآفرینی زبان قرآن، شمول معنایی و تأثیر مجاز در فهم معارف بلند قرآن است. زیبا بودن مجاز یکی از لحاظ زیبایی ساختار صوری متن است و دیگری زیبایی معنای متن که در صورت آن پنهان شده و یک گام جلوتر از ظاهر حرکت میکند و خوانندة متن را به سوی معنایی عمیقتر میکشاند. سومین جهت زیبایی آن، روند کسب معنا است که ذهن را به چالش میاندازد و وقتی به پروژة رمز گشایی12از مجاز وادار میشود، با اندیشدن در قرائن و علایق میان معانی حقیقی و مجازی، به واقعیت فراسوی مجاز پی میبرد. بنابراین واگذاری روند معنایابی، پیام متکلم را در ذهن مخاطب ماندگارتر میسازد و این چالشها شوق مضاعفی در مخاطب ایجاد میکند و به اصطلاح «أوقع فی النفوس» است. مجاز خود بر دو نوع است: 1- مجاز عقلی که در سطح کلام (میان مسند و مسندالیه) جاری است. 2- مجاز لغوی که در سطح کلمه جریان دارد. به مجاز عقلی مجاز مرکب و به مجاز لغوی مجاز مفرد نیز اطلاق میشود (خطیب قزوینی، 1425: 189). به تعبیر جرجانی اگر مجاز در اثبات واقع شود از طریق عقل، و اگر در مثبت واقع شود از طریق لغت به دست میآید (جرجانی، 1377: 364). حال اگر مناسبت (علاقه) میان دو معنای منقولعنه و منقولالیه از باب تشابه دو معنا باشد، آن مجاز را «استعاره» و اگر علاقه ملابست (غیر مشابهت) باشد، آن را «مجاز مرسل» میگویند (تفتازانی، 1411: 218). این قسم از مجاز (مجاز لغوی یا مفرد مرسل) دارای علاقهها و انواع بسیاری است که مهمترین آنها عبارتند از: به اعتبار ماکان، به اعتبار مایکون، جزئیه، کلّیه، حالیه، محلیه، سببیه، مسببیه، لازمیه، ملزومیه، اطلاق اسم خاص بر عام، اطلاق اسم عام بر خاص، حذف، زیاده و قلب. به هر حال توجه به کارکردهای مختلف زیباشناختی و معناسازی مجاز، این نکتة مهم باز یادآور میشود که مترجم قرآن کریم بایستی اهتمام و عنایت خاصی به این صنعت مهم بلاغی و بیانی داشته باشد و تلاش نماید تا روشی مناسب در ترجمۀ این ساختار در پیش گیرد، تا در واقع خوانندۀ ترجمه نیز همچون خوانندۀ متن اصلی قرآن کریم، بتواند به گونهای شایسته و در تعامل با متن ترجمه به دریافت و درک عناصر زیباشناختی و معناآفرینی قرآن راه یابد. 5. نمونههایی از مجاز در قرآن و نقد ترجمهها در ترجمۀ انواع مجاز سه روش پیش روی مترجم قرار دارد که عبارتند از: 1- ترجمۀ معنایی که همان ذکر معنای لغوی و مجازی واژگان است، مانند ترجمۀ عبارت ﴿یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِم﴾ (فتح، 10) به «دست خداوند بالای دستهای آنان است». 2- ترجمۀ ارتباطی که بیان مقصود و مراد مجاز است. مانند «قدرت خداوند فوق قدرت آنان است» در ترجمۀ عبارت قبل. 3- ترجمۀ معنایی- ارتباطی که در آن ابتدا معنای مجازی و سپس منظور از مجاز ذکر میشود. یعنی: «دست خداوند بالای دستهای آنان است (قدرت خداوند فوق قدرت آنان میباشد)». که البته بهترین روش در ترجمۀ انواع مجاز همین روش تلفیقی معنایی- ارتباطی میباشد، زیرا از یک سو تعبیر مجازی ذکرشده در آیه را به مخاطب منتقل میسازد و به او این فرصت و امکان را میدهد تا همانند رویارویی با متن اصل به مطالعه و بررسی مجاز بپردازد و از کارکردهای مختلف آن بهره مند شود، و از سوی دیگر با ذکر معنای حقیقی و مفهوم و مقصود مجاز به او در دستیابی به مراد آیه یاری میرساند؛ در حالی که هر یک از دو روش قبل به تنهایی ناقص و بعضاً نارسا خواهد بود. اکنون به بیان چند نمونه از مجازها درآیات قرآنی پرداخته، عملکرد تعدادی از مترجمان را مورد بررسی و نقد قرار میدهیم. 1-5. ﴿وَسئلِ الْقَرْیَةَ الَّتىِ کُنَّا فِیهَا. . .﴾(یوسف، 82) ذکر واژه «الْقَرْیَةَ» در این آیۀ شریفه، بیان یکی از اقسام مجاز یعنی اطلاق اسم محل (ظرف) بر حال (مظروف) است (سیوطی، 1973، ج2: 38). البته نظر برخی از مفسران چنین است که مضاف (اهل) حذف شده و مضاف الیه (الْقَرْیَةَ)در جایگاه مضاف قرار گرفته و سؤال کردن از «قریة» عبارت است از پرسیدن از اهل آن (طوسی، لا. ت، ج6: 180). حال این پرسش مطرح میشود که اگر منظور خداوند تنها سؤال از اهل قریه بود، چرا واژة «اهل» را به کار نبرد؟ با توجه به فصاحت و بلاغت کلام متکلم متعال، میتوان این نظر را بیان کرد که مقصود خداوند آن است که به محض ورود به آن شهر، همه چیز حتی غیر انسان هم گواه بر حقیقت است (فخر رازی، 1420، ج 18: 495). لذا همچنان که برخی از مفسران عقیده دارند احتیاجی به مقدر کردن مضاف و حذف آن نیست و «القریة» مجاز لغوی (مفرد مرسل) از تمام موجودات و اشیاء و هر آنچه در شهر دیده میشود، است (سیدرضی، لا. ت: 173؛ ابن عطیة، 1422، ج3: 271؛ ابن عاشور، لا. ت، ج 12: 106؛ آلوسی، 1415، ج 7: 37).
همچنان که ملاحظه میشود مترجمان در ترجمۀ مجاز موجود در این آیه 2-5. ﴿وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ﴾(شعراء، 84) در این آیۀ شریفه نیز از شیء با اسم ابزارش نام برده شده و «لسان صدق» که در لغت به معنی «زبان راستی» است، در معنای «ثنای نیکو» آمده است، به طوری که زبان، آلت و ابزار آن میباشد (سیوطی، 1973، ج2: 38). به گفتة ابوعبیده «لسان صدق» در این آیه یعنی «ثناءً حسناً فی الآخرین» (ابوعبیدة، 1381، ج2: 87). صاحب معالم التنزیل به نقل از القتیبی آورده که واژة «لسان» به طریق مجاز بهجای لفظ «قول» آمده است؛ زیرا قول به وسیلة لسان صورت میگیرد (بغوی، 1420، ج3: 471). همچنین صاحب مجمع البیان نیز بیان نموده که عرب لفظ لسان را در جای «قول» و «لغت» استفاده میکرده است و اضافه لسان بر صدق اشاره دارد به زبانی که جز به راستی سخن نمیگوید (طبرسی، 1372، ج7: 304).
با بررسی ترجمههای مترجمان مشهور پیشین و امروزین درمییابیم که ایشان از روشهای مختلفی در ترجمۀ مجاز این آیه استفاده کردهاند. برخی «لسان صدق» را به روش معنایی، عدهای به روش ارتباطی و دستهای دیگر از مترجمان نیز آن را به روش معنایی- ارتباطی ترجمه کردهاند که جامع میان دو روش قبل است. ترجمۀ پیشنهادی نیز به همان روش معنایی- ارتباطی است: «برای من در [میان] آیندگان گفتار حق و راستی (ذکر نیکو) قرار بده». 3-5. ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً... ﴾(یوسف، 36) یکی دیگر از اقسام مجاز لغوی به اعتبار علاقۀ آن، نام بردن از شیء به لحاظ حالتی است که در آینده به آن منجر میشود. اهل بلاغت این نوع مجاز را «اعتبار مایکون» مینامند. از جمله در این آیة شریفه که اطلاق «خمر» بر «عنب» به لحاظ فرجام فشردن انگور است که به تهیة شراب منتهی میشود (سیوطی، 1973، ج2: 37). از زجاج و ابن انباری نقل شده رسم عرب چنین بوده که شیء را به نام آنچه در آینده بدان مبدل خواهد شد، بخوانند. مثلاً به جای «خشت میپزد» میگویند «آجر میپزد» (طبرسی، 1372، ج5: 356). ولی بهتر است برای ترجمۀ لفظ «خمر» در آیه، همان معنای مشهور آن یعنی «شراب» ذکر شود و برای رساندن مفهوم رساتر، واژه «انگور» به صورت غیر مستقیم و در پرانتز نوشته شود تا لطمهای به اصل معنای واژه وارد نشود.
جدول فوق نشان میدهد که روشهای مختلفی از سوی مترجمان در ترجمۀ مجاز موجود در آیه به کار بسته شده است، که از میان آنها روش معنایی- ارتباطی میتواند روش مناسب و کامل باشد. لذا پیشنهاد میشود همچون ترجمۀ آیتالله مکارم شیرازی یا مرحوم فولادوند ارائه شود: «من خویشتن را (در خواب) دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم». 4-5. ﴿هُوَ الَّذی یُریکُمْ آیاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً...﴾(غافر، 13) در این آیۀ شریفه مقصود از «رزق» سبب رزق یعنی «باران» است. بنابراین نوع
چنان چه ملاحظه میشود مترجمان محترم این واژه را یا به صورت تحت اللفظی (معنایی) ترجمه کردهاند، که در این صورت معنایی عام را شامل میشود و گویا نیست؛ مانند ترجمۀ آقایان معزی، فولادوند و مکارم و...، یا تلفیقی از معنای لفظی و آزاد است که اگر معنای لفظ آن به طور مستقیم و معنای آزادش مختصراً در پرانتز ذکر شود، تصویر زیباتری به خواننده القا میکند؛ مانند ترجمۀ آقایان مجتبوی و نوبری. بنابراین ترجمۀ پیشنهادی چنین است: «برای شما از آسمان (به وسیله باران) روزی نازل میکند» و یا «برای شما از آسمان روزی (باران و ...) نازل میکند» که به صورت معنایی- ارتباطی میباشد. 5-5. ﴿وَما أَصابَکُمْ مِن مُصِیبَـةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ. . .﴾(شوری، 30) در این آیة شریفه مقصود از «کسب دستان» اعمالی است که انسان آنها را انجام میدهد و مجاز آن از باب اطلاق اسم جزء (دست) بر کل (تمام اعضاء و جوارح) میباشد و این شامل معاصی و مکافات کردار آدمی است که به دست خود انجامش میدهد (آلوسی، 1415، ج13: 40؛ کاشفی، 1369: 1090). و سرّ این که در آیه مصیبت را به عمل دستان نسبت میدهد، این است که انسانها اغلب اعمال خود را با دستانشان انجام میدهند (سیوطی، 1973، ج2: 37). البته منظور از اعمال در این جا فقط اعمال زشت و گناهان میباشد (طباطبائی، 1417، ج 18: 59).
با نگاهی به ترجمههای مشهور گذشته و معاصر درمییابیم که همة انواع روشهای ترجمه در آنها به کار گرفته شده است. اما ترجمۀ آقایان فولادوند، الهی قمشهای و مشکینی با توجه به حفظ نظم آیه و چینش صحیح کلمات و بیان مفهوم اصلی مقصود، رساتر از دیگر ترجمهها است. البته ترجمههایی مانند ترجمۀ آقای شعرانی در این میان مفهوم رسایی ندارد، چون کاملاً تحت اللفظی (معنایی) بیان شده است. در نتیجه ترجمۀ پیشنهادی آیه به صورت معنایی- ارتباطی و چنین است: «به سبب کارهایی است که با (اعضاء و جوارح و به ویژه) دستهایتان انجام دادهاید». 6-5. ﴿حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها﴾(محمد، 4) در این آیۀ شریفه اسناد «تضع: به زمین نهادن» به «حرب: جنگ» غیر حقیقی
چنان که در ترجمهها ملاحظه میشود این آیه بیشتر به صورت معنایی ترجمه شده، در حالی که باید مفهوم حقیقی آن نیز در ترجمه لحاظ شود و برگردان آن به صورت معنایی- ارتباطی باشد تا ترجمهای کامل پیش روی خواننده قرار گیرد: «تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین بگذارد (به پایان رسد)». بنابراین ترجمة آقای مجتبوی مناسبتر به نظر میرسد. 7-5. ﴿یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً﴾(مزمل، 17) در این آیه «یجعل شیباً» یعنی پیر کردن به «یوم» نسبت داده شده است، بررسی ترجمههای مشهور از این آیه نشان میدهد ترجمههایی که به صورت معنایی- ارتباطی آمده است، حق مطلب را ادا نمودهاند. بنابراین ترجمة آقایان خسروی، سراج و مشکینی کاملتر میباشند. ترجمة پیشنهادی نیز چنین است: «روزی که (شدت هول و سختی آن) فرزندان کوچک را پیر میگرداند» 6. نتیجهگیری با بررسی یکی از شیوههای به کارگیری بلاغت در بیان، با عنوان مجاز در سطح آیات قرآنی به همراه دلالت بلاغی آن، میتوان گفت هر گونه تغییر در لفظ و اختصارگویی در بیان، حاوی پیام لطیفی است تا از این رهگذر مقصود خاص متکلم به صورتی عمیقتر به ذهن مخاطب خطور کند . مجاز تلاشی است جهت ارتقاء و تنوع اسالیب زبان و بیان زیباشناختی آن. در این نوشتار نمونههایی از آیات قرآنی در بردارندة این نوع بیان بلیغ در 7. پی نوشتها 1. Metonymy 2. Context 3. Ambiguity 4. نوشتۀ رضا امانی و یسرا شادمان. (1391). «مجلة مطالعات قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع)». سال پنجم. ش 2. صص139-168. 5. نوشتۀ سید محمد رضی مصطفوی نیا و محمد مهدی طاهر، ترجمان وحی، سال چهاردهم، بهار 1389. 6. مقالاتی با عنوان «معانی مجازی در قرآن مجید» نوشتۀ یعقوب جعفری که از شماره 25 تا 31 در فصلنامه ترجمان وحی به جاپ رسیده است. 7. Source language 8. Target language 9. Denotative meaning 10. Connotative meaning 11. Rhetorical figures 12. Decoding
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
علاوه بر قرآن کریم (با ترجمههای: عبدالمحمد آیتی، سید کاظم ارفع، محمود اشرفی تبریزی، مهدی الهی قمشهای، حسین انصاریان، اصغر برزی، سید محمد ابراهیم بروجردی، ابوالقاسم پاینده، غلامرضا خسروی، محمد خواجوی، شاه ولیالله دهلوی، محمدعلی رضایی اصفهانی، رضاسراج، ابوالحسن شعرانی، علی اکبر طاهری، محمدمهدی فولادوند، احمد کاویانپور، علی گرمارودی، سیدجلال الدین مجتبوی، علی مشکینی، عباس مصباحزاده، محمدکاظم معزی، ناصر مکارم شیرازی، عبدالمجید صادق نوبری). - آلوسی، محمود. (1415). «روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم». تحقیق عبدالباری عطیة، علی. ط1. بیروت: دارالکتب العلمیة. - ابن عاشور، محمد بن طاهر. (لا. ت). «التحریر و التنویر».لا.ب. بی نا. - ابن منظور، محمد بن مکرم. (1363). «لسان العرب». قم: نشر أدب الحوزه. - ابن عطیه، أبومحمد. (1422). «المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز». ط 1. بیروت: دارالکتب العلمیه. - أبوعبیدة، معمر بن مثنی. (1381). «مجاز القرآن». مکتبة الخانجی. - بغوی، حسین بن مسعود. (1420). «معالم التنزیل فی تفسیر القرآن». ط 1. بیروت: دارإحیاء التراث العربی. - بی آزار شیرازی، عبدالکریم. (1376). «قرآن ناطق». چ 1. بی جا. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. -تفتازانی، سعدالدین. (1411). «مختصر المعانی». ط 1. قم: مؤسسة دارالفکر. -جرجانی،عبدالقاهر بن عبدالرحمان.(1370).«أسرار البلاغة».ترجمه:تجلیل،جلیل.تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران. -خطیبقزوینی،جلال الدین. (1425). «الإیضاح فی علوم البلاغة». تحقیق: غرید الشیخ محمد و إیمان الشیخ محمد. ط 1. بیروت: دارالکتاب العربی. - رازی، أبوالفتوح.(1408).«روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن».مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدسرضوی. - راغب إصفهانی،حسین بن محمد. (1412). «المفردات فی غریب القرآن». تحقیق: صفوان عدنان داوودی. ط 1. دمشق: دارالعلم دارالشامیه. -سکاکی، أبویعقوب. (1999). «مفتاح العلوم». بیروت: دارالکتب العلمیة. - سلماسی زاده، محمد جواد. (1369). «تاریخ سیر ترجمة قرآن در جهان». چ 1. تهران: انتشارات امیرکبیر. - سید رضی. (لا. ت). «تلخیص البیان عن مجازات القرآن». لا.ب. لا. نا. - سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان. (1973). «الإتقان فی علوم القرآن». بیروت: المکتبة - طباطبایی، محمد حسین.(1417). «المیزان فی تفسیر القرآن». چ 5. قم: انتشارات اسلامی جامعة مدرسین حوزة علمیه. - طبرسی، فضل بن حسن. (1372). «مجمع البیان فی تفسیر القرآن». چ 3. تهران: ناصرخسرو. - طوسی، محمد بن حسن. (لا. ت). «التبیان فی تفسیر القرآن». بیروت: دارإحیاء التراث العربی. - طیب، عبدالحسین. (1378). «أطیب البیان فی تفسیر القرآن». چ 2. تهران: انتشارات اسلام. - فخر رازی، أبوعبدالله محمد بن عمر. (1420). «مفاتیح الغیب». ط 3. بیروت: دارإحیاء - فرح زاد، فرزانه.(1386). «ترجمة پیشرفته». چ 2. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور. - فیومی، أحمد بن محمد. (1405). «مصباح المنیر». ط 1. لا. بـ. مؤسسة دارالهجرة. - کاشانی، ملافتح الله. (1336). «تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین». تهران: کتابفروشی محمد حسن علمی. - کاشفی سبزواری، حسین بن علی. (1369). «مواهب عِلیّة». تهران: سازمان چاپ و انتشارات - لطفی پورساعدی، کاظم. (1387). «درآمدی به اصول و روش ترجمه». چ 8. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. - مکارم شیرازی، ناصر. (1374). «تفسیر نمونه». چ 1. تهران: دارالکتب الإسلامیه. - ناظمیان، رضا. (1386). «متن ترجمه» (عربی- فارسی). چ 1. تهران: نشر دانشگاه پیام نور.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 12,710 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,413 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||