| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,223 |
| تعداد مقالات | 18,084 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,820,106 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,997,426 |
اثر محکومیت زدایی و کیفرزدایی قاعده درء در جنایات موجب قصاص با رویکردی به قانون مجازات اسلامی1392 | ||
| فصلنامه پژوهش حقوق کیفری | ||
| مقاله 3، دوره 7، شماره 25، مهر 1397، صفحه 59-87 اصل مقاله (713.97 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/jclr.2018.15162.1277 | ||
| نویسندگان | ||
| احمد مرتاضی* 1؛ امیر امیران بخشایش2 | ||
| 1استادیار فقه و حقوق اسلامی دانشگاه تبریز تبریز | ||
| 2دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق اسلامی دانشگاه تبریز | ||
| چکیده | ||
| قانونگذار ایران در قانون مجازات اسلامی 1370 صریحاً به قاعده درأ نپرداخته بود اما در مادهی 120 و 121قانون مجازات اسلامی 1392در بحث سقوط مجازاتها، به صورت مستقل به آن پرداخته است.قاعده درأ در برخی حالات کیفرِ خاصی را دفع میکند اما امکان اعمال کیفر از جهات دیگر وجود دارد و در برخی موارد به طورکلی محکومیتزدایی میکند. رویکرد قانونگذار به گونهای است که قاعدهی درأ را به غیر حدود نیز تسری داده و این رویکرد با اطلاق ادله قاعده درأ مطابق میباشد چراکه با توجه به شواهد قرآنی و روایی، مشخص میشود، لفظ «حد» در مهمترین مستند قاعده، نمیتواند فقط به معنای مجازات خاص باشد و مطلق عقوبت را در برمیگیرد. جنایات موجب قصاص با توجه به مستندات فقهی و نظر قانونگذار در مادهی120ق.م.ا در صورت حصول شبهه مشمول قاعده درأ شده و با توجه به شرایط مسئولیت و شرایط جرم هر دو اثرِ کیفرزدایی یا محکومیتزدایی را میتواند داشته باشد. اصولاً در مواردی که اصل رفتار مورد شبهه قرار گیرد اثر محکومیتزدایی قاعده درء اعمال میشود و اصولاً در مواردی که شبهه در شرایط ثبوت قصاص باشد و یا اصل رفتار ثابت باشد و شبهه در عنصرروانی یا قانونی تحقق یابد اثرکیفرزدایی قاعده درأ اعمال میشود. | ||
| کلیدواژهها | ||
| محکومیت زدایی؛ کیفرزدایی؛ قاعده درء؛ قصاص؛ قانون مجازات اسلامی1392 | ||
| اصل مقاله | ||
|
مقدّمه بر مبنای سنّت نبی مکرم اسلام، حدیثی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که میفرمایند: « ادرووا الحدود بالشبهات» و قانونگذار ایران در مواد 120 و 121 قانون مجازات اسلامی 1392 در بحث سقوط مجازاتها، به صورت صریح و مستقل به آن پرداخته است. این روایت متضمّن قاعدهای به عنوان قاعدة درأ است که از قواعد رایج و بسیار کاربردی در سیاست جنایی اسلام و مسائل جزایی بوده و بیانگر سیاست کیفرزدایی و محکومیّتزدایی است. قاعدة درأ در قوانین قبلی به صورت صریح بیان نشده بود و این در عمل باعث برخی مشکلات در روند دادرسی و صدور حکم و نیز گاه اجحاف در حقّ طرفی از دعوا و صدور احکام ناعادلانه میشد. قانون مجازات اسلامی 1370 با وجود برخی مزیّتها نسبت به قوانین قبلی، کاستیهایی نیز داشت که در سیاست جنایی اسلام آن کاستیها بسیار مهم بود؛ در واقع، یکی از رویکردهای کیفری اسلام، سیاست کیفرزدایی است که در قانون مجازات اسلامی 1370 چندان توجّهی به آن نشده بود. حتّی نهاد توبه نیز به صورت پراکنده مطرح شده بود و به قاعدة درأ که یکی از نهادهای بسیار کاربردی در سیاست کیفری اسلام است، صریحاً پرداخته نشده بود و تنها به طور پراکنده در برخی مواد مقرّر شده بود. وجود چنین کاستیهایی در قانون مجازات اسلامی، زمینه را برای تصویب قانون جدید فراهم ساخت. نهایت اینکه در سال 1392 قانون مجازات اسلامی جدید به تصویب رسید. قانون پیشگفته در راستای کاهش بار نظام کیفری و کاهش هزینههای فردی و اجتماعی نهادهایی را پیشبینی کرد که اهداف کیفریِ سیاست جنایی اسلام را تا حدودی تأمین میکند. یکی از بارزترین تحوّلات قانون جدید، توجّه ویژه به سیاست کیفرزدایی است که با پیشبینی نهادهایی مثل قاعدة درأ، مجازاتهای جایگزین حبس و ... کموبیش عملی شده است. قانونگذار در خصوص قاعدة درأ در مادة 120 قانون مجازات اسلامی چنین مقرّر میکند: «هرگاه وقوع جرم یا برخی از شرایط آن و یا هر یک از شرایط مسئولیّت کیفری مورد شبهه یا تردید قرار بگیرد و دلیلی بر نفی آن یافت نشود، حسب مورد جرم یا شرط مذکور ثابت نمیشود». این ماده نشانگر دغدغههای قانونگذار در خصوص اعمال قاعدة درأ بر اقسام مختلف مجازاتها از جمله جنایات موجب قصاص است. متن قاعدة درأ به صورت گوناگون در منابع امامیّه و اهل سنّت بیان شده که از جملة آنها میتوان بدین موارد اشاره کرد: شیخ صدوق در کتاب خود به نقل از پیامبر گرامی اسلام (ص) مینویسد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ادرووا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ» (صدوق، 1413ق، ج4: 74). شیخ در کتاب دیگرش این روایت را از حضرت علی (ع) نیز بیان کرده است (صدوق، 1415ق: 437). مرحوم محدث نوری نیز این روایت را با همین مضمون در کتاب خود از حضرت علی (ع) نقل کرده است. (محدث نوری، 1408ق، ج18: 58) این قاعده در منابع اهل سنّت نیز با عبارتی مثل «ادرووا الحدود عن المسلمین ما استطعتم» نقل شده است (ترمذی، 1382ش، ج4: ص33؛ الشوکانی، 1377ش، ج7: 124). واژه «تدرووا» فعل مضارع بوده که مصدر آن درأ است. « ادرووا» نیز فعل امر بوده که با واژة «تدرووا» همریشه محسوب میشود. واژة درأ در لغت به معنای دور کردن، دفع کردن، زائل کردن، معطل کردن، از بین بردن است (طریحی، 1416ق، ج1: 136؛ ابن منظور، 1414ق، ج1: 71؛ حمیری، 1420ق، ج4: 2080). به استناد این واژه است که مبحث کیفرزدایی یا محکومیّتزدایی از قاعدة درأ حاصل میشود. در رابطه با معنای «حد و حدود» در روایات، باید گفت که این دو واژه معنای واحدی نداشته و گاه در معنای مجازات خاص و گاه در معنای مطلق مجازات و گاه در معنای لغوی تعبیر شدهاند. با توجّه به شواهد قرآنی و روایی، مشخّص میشود که لفظ «حد» نمیتواند فقط به معنای مجازات خاص باشد. بنابراین، حد عبارت است از عقوبتی که برای جرایم و معاصی خاص تعیین شده، چه عقوبت آن مقرّر باشد (حد به معنای خاص) و چه عقوبت آن مقرّر نباشد (حد به معنای عام). طبیعتاً وقتی کلمهای داری معنای عام و خاص باشد، اگر قرینه و نشانهای در کار نباشد، معنای عام استفاده میشود. شبهه از ریشه «شَبَهَ» بوده و در لغت به معنای التباس، شک، مشابهت و احتمال است (جوهری، 1410ق، ج6: 2236). پس به طور کلی میتوان گفت چنانکه برخی از پژوهشگران معاصر عقیده دارند (محقق داماد، 1406ق، ج4: 53)، مقصود از شبهه در این قاعده شک در حلیّت و حرمت و ظن به اباحه و همچنین قطع به حلیّت است. استدلالی که در این خصوص میتوان کرد این است که در تمامی این موارد، واقع از شخص پنهان مانده است. قاعدة درأ گاه اثر محکومیّتزدایی و گاه اثر کیفرزدایی دارد. با اینکه در منابع حقوقی محکومیّتزدایی از لحاظ معنای اصطلاحی بررسی نشده است، خارج کردن فرد متهم و مظنون از فرآیند رسیدگی و تبرئه متهم و درأ محکومیّت از او مدّنظر است. علّت اینکه در این نوشته به اصطلاح محکومیّتزدایی نیز اشاره شده این است که با بررسی قاعدة درأ مشخّص خواهد شد که در برخی حالات محکومیّت به طور کامل درأ میشود. امّا در بحث کیفرزدایی چنین نیست که خودِ جرم منتفی شود، بلکه فعل یا ترک فعل همانند قبل که در قانون مشخّص شده، جرم است، ولی برای کاهش اثرات زیانبار مجازاتها یا به هر دلیل دیگر و به صلاحدید مقام قضایی یا قانونی، از شدّت مجازات کم میشود (مادة ۳۷ قانون مجازات اسلامی). همچنین، فرض دیگر این است که اعمال کیفر از جهات دیگر موجّه نباشد؛ مانند اینکه در صورت حصول شبهه در عنصر روانی جنایات موجب قصاص، اگر دلیلی برای رفع شبهه وجود نداشته باشد، کیفرزدایی تحقّق خواهد یافت. در این حالت از آنجایی که عنصر روانی ثابت نشده کیفر قصاص زدوده میشود، ولی چون اصل رفتار موجب جنایت مسلّم است، پس جنایت یا شبه عمدی و یا خطای محض است و امکان اعمال تعزیر و دیه وجود دارد. افزون بر این، حالت دیگر این است که بعد از وقوع جرم، کیفر به طور کامل برداشته میشود (کلانتری، 1381: 312)؛ مانند نهاد توبه و عفو که اثر کیفرزدایی کلی دارند و در اصل کل کیفر برداشته میشود. در این نوشتار سعی شده امکان بکارگیری قاعدة درأ در جنایات موجب قصاص بررسی و سپس در صورت اثبات آن، سیاست کیفرزدایی یا محکومیّتزدایی قاعدة درأ در خصوص این جنایات، بررسی شود. اگرچه تاکنون مقالات و پایاننامههایی نیز در خصوص کارکرد قاعدة درأ نگاشته شده، عدم تصریح قانونگذار به قاعدة درأ به عنوان یکی از موارد سقوط مجازاتها در قانون مجازات اسلامی 1370 و تصریح آن در دو مادة 120 و 121 قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ اهمیّت این پژوهش را دوچندان میکند. از جمله مزایایی که این نوشتار دارد این است که در آن شرایط مسئولیّت کیفری و شرایط موجود در خصوص جنایات موجب قصاص و تمام جوانب این جنایات بررسی شده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای انجام شده است.
[1]. Material element. [2]. Moral element. [3]. legal element. [4]. جهل قصوری آنجایی است که شخص (متهم) کوتاهی و تقصیری نداشته و از ارادة قانونگذار آگاهی پیدا نکرده، چنانکه میتوان گفت چنین شخصی عرفاً جاهل به قانون بوده است؛ مثلاً در یک مکانی زندگی میکند که به دور از رسانه، مراکز علمی و مراکز دینی است. [5]. شبهة موضوعیّه در جایی است که حکم مسئله روشن و مسلّم است، ولی موضوع و متعلّق حکم مورد تردید و شک واقع شده است؛ مثلاً حکم شرب خمر یا زنا مسلّم است، ولی شک میشود که آیا مایع موجود در این ظرف شراب است یا نه. [6]. شبهة حکمیّه در جایی است که حکم مسئله یا موضوعی برای مکلّف مشخّص نباشد و شخص به خاطر این عدم بیان دچار تحیّر و تردید شود؛ مثلاً اینکه آیا تلقیح مصنوعی حرام است یا خیر. [7]. نظر مشورتی شمارة 863/92/7 مورّخة 12/5/1392. | ||
| مراجع | ||
|
منابع
الف. عربی ابن فارس، ابوالحسین احمد. (1404ق). معجم مقائیس اللغة، چاپ اول ،ج 5، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم. ابن منظور، ابو الفضل. (1414ق). لسان العرب، چاپ سوم، ج 1، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر. حمیرى، نشوان بن سعید. (1420ق). شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، چاپ اول، ج 4، بیروت، دار الفکر المعاصر. ترحینى عاملى، محمد حسین. (1427ق). الزبدة الفقهیة فی شرح الروضة البهیة، چاپ چهارم، ج 9، قم، دار الفقه للطباعة و النشر. ترمذی، محمد بن عیسی. (1382). سنن الترمذی ت شاکر، چاپ اول، ج 4، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی. جزیری، عبدالرحمن. (1419ق). الفقه علی مذاهب الاربعه، چاپ دوم، ج 5، بیروت، دارالکتب العلمیه. جوهری، اسماعیل بن حماد. (1410ق). الصحاح –تاج الغه و صحاح العربیه، چاپ اول، ج ۳، ۶، بیروت، دار العلم للملایین. حائرى، سید على. (1418ق). ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل (ط- الحدیثة)، چاپ اول، ج 16، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام. حسینىعاملى، جواد. (1419ق). مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّمة (ط- الحدیثة)، چاپ اول، ج 17، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. حلّى، حسن بن یوسف. (1420ق). تحریر الأحکام الشرعیة على مذهب الإمامیة (ط- الحدیثة)، چاپ اول، ج 5، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام. ..................................... (1410ق). ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، چاپ اول، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. حلّى، محقق، نجم الدین. (1408ق). شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ دوم، ج 4، قم، مؤسسه اسماعیلیان. خمینی(امام)، روح الله. (1404). زبدة الاحکام، چاپ اول، یک جلدی، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات. خویى، سید ابو القاسم موسوى. (1410ق). تکملة المنهاج، چاپ 28، یک جلدی، قم، نشر مدینة العلم. الشوکانی، محمد بن علی. (1377). نیل الاوطار، ج ۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی، موسسه التاریخ العربی. صدوق، محمّد. ( 1413 ق). من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، ج 4، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،. ....................... (1415ق). المقنع، چاپ اول، یک جلدی، قم، مؤسسه امام هادى علیه السلام. طریحى، فخر الدین. (1416ق). مجمع البحرین، چاپ سوم، ج 1، تهران، کتابفروشى مرتضوى. طوسی، ابوجعفر. (1389ق). المبسوط فی فقه الامامیه، چاپ سوم، ج 7، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة. عاملى کرکى، على بن حسین. (1414ق). جامع المقاصد فی شرح القواعد، چاپ دوم، ج 6، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام. عاملى، شهید اول. (1410ق). اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، چاپ اول، یک جلدی، بیروت، دار التراث- الدار الإسلامیة. ............................. (1414ق). غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، چاپ اول، ج 4، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم. عاملى، شهیدثانى. (1410ق). الروضة البهیة فی شرح لمعة الدمشقیة (المحش - کلانتر)، چاپ اول، ج 10، قم، کتابفروشى داورى. ............................. (1413ق). مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، مصحح: گروه پژوهش مؤسسه معارف اسلامى، چاپ اول، ج 15، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة. ............................ (1414ق). حاشیة الارشاد، چاپ ا ول، ج 4، قم، دفتر اسلامی حوزه علمیه قم. محدث نوری، میرزاحسین. (14089ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، ج 18، بیروت، مؤسسه آل البیت علیهم السلام،. مرعشى نجفى، شهاب الدین. (1415ق). القصاص علی ضوء القران و السنه، چاپ اول، ج 1، قم، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى قدس سره. نجفى، محمدحسن. (1404ق). جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، چاپ هفتم، ج 41، بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ب. فارسی اردبیلی، محمدعلی. (1393). حقوق جزای عمومی، چاپ سی هفتم، ج 1، تهران، نشر میزان. جعفری لنگرودی، محمد جعفر. (1372). ترمینولوژی حقوق، چاپ ششم، یک جلدی، تهران، گنج دانش. حاجی دهآبادی، احمد. (1389). قواعد فقه جزایی، چاپ دوم، یک جلدی، قم، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. خالقی، علی. (1393). نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری، چاپ سوم، یک جلدی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش. خمینی(امام)، روح الله. (1425ق). تحریر الوسیله، ترجمه، ج 4، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم. زراعت، عباس. (1393). شرح مختصر قانون مجازات، چاپ سوم، ج 1، تهران، انتشارات ققنوس. شمس ناتری و دیگران. (1393). قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی، چاپ دوم، ج 1، تهران، نشر میزان. عمید زنجانی، عباسعلی. (1387). قواعد فقه، بخش حقوق جزا، چاپ سوم،ج 2، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها. قرشى، على اکبر. (1412ق). قاموس قران، چاپ ششم، ج 6، تهران، دار الکتب الإسلامیة. کلانتری، کیومرث. (1381). تحلیل بحران در حقوق موضوعه کیفری ایران و راهکارهای خروج از آن، رساله تحصیلی دکتری گرایش حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه تربیت مدرس. گلدوزیان، ایرج. (1390). بایستههای حقوق جزای عمومی، چاپ بیست و یکم، یک جلدی، تهران، نشر میزان. ........................ (1393)، محشای قانون مجازات اسلامی 1392، چاپ دوم، یک جلدی، تهران، انتشارات مجد. محقق داماد، مصطفی. (1406ق). قواعد فقه بخش جزایی، چاپ دوازدهم، ج 4، تهران، مرکز نشر علوم اسلامى. مصدق، محمد. (1393). شرح قانون مجازات اسلامی 1392 با رویکرد کاربردی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات جنگل. موسوی بجنوردی، محمد. (1376). فقه تطبیقی بخش جزایی، چاپ اول، ج 1، تهران، نشر میعاد. ..................................... (1401ق)، قواعد فقهیه، چاپ سوم، ج 1، تهران، مؤسسه عروج. میرمحمّدصادقی، حسین. (1393). جرایم علیه اشخاص، تهران، چاپ پانزدهم، یک جلدی، نشر میزان. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 34,683 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,728 |
||