| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,202 |
| تعداد مقالات | 17,953 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,088,663 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,840,458 |
نگرشی جامعه شناسانه بر تحولات مجازات اعدام نسبت به مجرمان مواد مخدر | ||
| فصلنامه پژوهش حقوق کیفری | ||
| مقاله 5، دوره 7، شماره 25، اسفند 1397، صفحه 125-157 اصل مقاله (594.27 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/jclr.2018.26381.1504 | ||
| نویسندگان | ||
| عبدالرضا جوان جعفری1؛ محمدصالح اسفندیاری بهرآسمان* 2 | ||
| 1گروه حقوق دانشگاه فردوسی دانشکده جقوق و علوم سیاسی | ||
| 2حقوق جزا و جرم شناسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، | ||
| چکیده | ||
| در نوشتار حاضر، فارغ از جنبههای کیفرشناختی و فلسفی، به تأثیر تحولات و عوامل جامعهشناختی بر افزایش مجازات اعدام از یک سو و کاهش آن از سوی دیگر، در ارتباط با جرایم مواد مخدر پرداخته شده است. بدینترتیب، در قالب نظریه «مجازات و انسجام اجتماعی» با ارائه مستنداتی نشان دادهایم که چرا در شرایط خاصِ اوایل انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی، مجازات اعدام برای برخی قاچاقچیان مواد مخدر افزایش یافت و در ملأعام اجرا میشد. در آن برهه زمانی، اعدام عکسالعمل احساسی و تبلور خشم اجتماع نسبت به نقض ارزشهای جامعه بود. بنابراین در آن فضای اجتماعی، این مجازات کارکردهای مهمی را ایفا مینمود. اما در گذر زمان و با وقوع تحولات اجتماعی-فرهنگی و تغییر ارزشها در متن جامعه، نگرش مردم و نخبگان نسبت به مجازاتها و بخصوص مجازاتِ اعدام در جرایم مواد مخدر دگرگون شد. از مهمترین نشانههای این تأثیر، میتوان به عدم اجرای مجازات اعدام در ملأعام اشاره کرد. چنین تحولی بازتاب این عقیده است که اولاً جامعه دیگر مانند گذشته با چنین مجازاتی موافق نیست. ثانیاً با توجه به تجربه تاریخی کشورهایی که اعدام را لغو کردهاند، عدم اجرای علنی، مقدمهای برای تحدید و چه بسا الغای این مجازات برای جرایم مواد مخدر باشد. | ||
| کلیدواژهها | ||
| اعدام؛ مواد مخدر؛ انسجام اجتماعی؛ تحولات اجتماعی | ||
| اصل مقاله | ||
|
مقدّمه مطالعات انجامشده در ارتباط با حقوق کیفری، حاکی از آن است که عمدة پژوهشها در این رشته متمرکز بر «جرم» است و «مجازات» معمولاً به عنوان یک مبحث فرعی مطرح شده است. حتّی در نوشتارهایی که مجازاتها به طور مستقل مورد پژوهش قرار گرفتهاند، زاویة دید پژوهشگرانْ «کیفرشناختی» و «فلسفی» است. آنچه بر طبق این دیدگاهها به گفتمان مسلّط در حوزة حقوق کیفری بدل شده است، از یک سو چگونگی اجرای مجازات و از سوی دیگر یافتن توجیهات اخلاقی برای اعمال مجازات میباشد. در پرتو این نگرشها، ارتباطی میان پژوهشهای کیفری و جامعه برقرار نمیشود. به عبارت دیگر، پژوهشگران فارغ از تحوّلات اجتماعی و نوع جوامع، نسخة تکنیکال و یا توجیه اخلاقی خود را مطرح میکنند. امّا زمانی که مجازات در رویکردهای جامعهشناسانه تحلیل میشود، این نهاد به عنوان یک موضوع مستقل از جرم مورد پژوهش قرار میگیرد. توضیح آنکه پژوهشهای جامعهشناختی با در نظر گرفتن موضوعات حقوقی به عنوان پدیدههای اجتماعی، نگرش ما را نسبت به آنان تغییر میدهند. مجازات که در حقوق کیفری پاسخ دولت نسبت به نقض قوانین دانسته میشود، از منظر جامعهشناختی به عنوان یک پدیدة اجتماعی نگریسته خواهد شد که عللِ ظهور، تحوّل و افول آن را باید در پهنای وسیع اجتماع جستوجو کرد، نه در قوانین کیفری و مجلس قانونگذاری. از نگاه جامعهشناختی، مجازات آینة جامعه و در واقع وسیلهای برای شناخت فرهنگ جامعه میباشد. چنانکه از نهادهایی همچون دین، ادبیّات، هنر، نوع پوشش و غیره میتوان به فرهنگ یک جامعه پی برد، با شکل مجازات و نحوة اجرای آن نیز میتوان تفاوتهای فرهنگی جوامع مختلف را ارزیابی نمود. در همین راستا، در نوشتار حاضر برآنیم تا با توجّه به اندوختة نظری تئوریهای جامعهشناسانه،[1] در قالب نظریة «مجازات و انسجام اجتماعی» و با ارائة مستنداتی نشان دهیم که برخورد شدید و سرکوبگرانه نسبت به قاچاقچیان مواد مخدر از سال 1359 به بعد، نشئتگرفته از فضای ملتهب و هیجانی بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی بود. این فضا مجرمان مرتبط با مواد مخدر را همچون افراد ضدّ انقلاب و دشمن ملّت نشان داد و در نتیجه شدیدترین سرزنشها را به آنان تحمیل نمود. این تفکّر در سالهای پس از انقلاب و در طول جنگ تحمیلی با شیب ملایمتری ادامه پیدا کرد. امّا به مرور زمان و با توجّه به تغییر و تحوّل ارزشهای اجتماعی، پیشرفت نظام عدالت کیفری برای بازپروری مجرمان، توجّه به علل ارتکاب جرم، تأثیر شبکههای اجتماعی در حمایت و همزادپنداری با مجرمانِ فرودست و غیره به نظر میرسد در سالهای اخیر، جامعه شدیدترین نوع سرزنش اجتماعی، یعنی اعدام را مستحقّ همة مجرمان مواد مخدر نمیداند. از منظر دستکم بخشی از جامعة امروزی، اکثریّت مجرمان مواد مخدر، نه تنها دشمن نظام و اجتماع نیستند، بلکه یکی از اعضای جامعة خودی میباشند که به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ارتکاب این جرایم روی آوردهاند؛ بنابراین، بیشتر نیازمند یاریاند و باید موجبات ادغام و جذب آنها را از طریق بازپروری فراهم کرد، نه اینکه از جامعه حذف شوند. در توضیح مطالب این نوشتار ابتدا زمینههای اجتماعی افزایش مجازات اعدام و اجرای آن در ملأ عام در سالهای پس از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی توضیح داده خواهند شد. سپس، دلایل اجتماعی عدم استقبال از مجازات اعدام برای اکثریّت مجرمان مواد مخدر و انتقال اجرای این مجازات از سطح جامعه به داخل زندان بررسی خواهد شد. گفتنی است در طول این نوشتار، به طور اختصار و با رویکردی تطبیقی، به تحوّلات مجازات اعدام در غرب و چرایی کاهش و لغو آن با توجّه به شرایط اجتماعی نیز اشاره خواهد شد.
بر طبق تئوری «مجازات و انسجام اجتماعی» جرایم به دو دستة کلی تقسیم میشوند: جرایم علیه جمع و جرایم علیه شخص. این دو نوع جرایم با هم متفاوتند، زیرا احساسات و خشمی را که برمیانگیزند، برابر نیست. در نتیجه واکنشهای متفاوتی را میطلبند. در جوامعی که ارزشها خصیصة جمعی دارند، واکنشها شدیدتر است؛ زیرا ارزشهایی که توسط بزهکار نقض شدهاند، دارای منزلت بیشتری بوده و بدینسان خشم و احساسات اجتماع را برای تقابل با آن شعلهور میسازد. در واقع، فاصلة میان مجرم و ارزشی که نقض شده آنچنان زیاد است که باعث میشود هیچ گونه همزادپنداری نسبت به مجرم احساس نشود (دورکیم، 1392: 1120). به همین دلیل بود که در سالهای اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی مجازاتهایی همچون اعدام برای مجرمان مواد مخدر در نظر گرفته شد، زیرا چنین جرایمی علیه یک ملّت و انقلاب تازه تأسیس و همچنین به نوعی بیاحترامی به شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی بود. بنابراین، جامعه هرگز نمیتوانست با آنان مدارا کند. امّا همزمان با تحوّلات اجتماعی، تغییر ارزشها، فاصله گرفتن از فضای ملتهب انقلابی و دوران جنگ تحمیلی، جرایم مرتبط با مواد مخدر دیگر علیه یک نظام تازه تأسیس تلقی نمیشدند. بنابراین، احساساتی که امروزه در نتیجة این رفتارهای مجرمانه برانگیخته میشوند، از شدّت و عمق گذشته برخوردار نیستند. بدینسان، مجازاتها دیگر آن واکنش هیجانی و پرقدرت سابق نیستند، بلکه واکنشی موافق با احساسات جامعه هستند. از این رو، امروزه وجود مجازاتهای جدید که درخور این ذهنیّت جدید باشند، احساس میشود و دیگر نیازی به سرکوبی شدید نیست (دورکیم، 1392: 1120). مجرمِ مواد مخدر، در این فضای جدید، همردیف دشمن تلقی نمیشود. او انسانی است که نتوانسته خود را با جامعه تطبیق دهد و به علّت مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، مسیر زندگیاش تغییر کرده است. اگرچه به علّت جرمی که مرتکب شده باید مجازت شود، مستحقّ اعدام و حذف از زندگی نیست. در ادامه علل به وجود آمدن چنین رویکردی در جامعة امروزی توضیح داده میشوند.
تاریخ مجازات اعدام برای بزهکاران مواد مخدر در کشورمان بیانگر این مطلب است که میزان و روش اجرای این مجازات در سالهای پس از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی، نوعی واکنش احساسی ناشی از خشم جامعه و نشئتگرفته از فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی بود. در آن زمان، قاچاقچی مواد مخدر در کنار وابستگان رژیم سابق، همچون «دیگری و غیرخودی» نگریسته و واکنشی سرکوبگرانه را همانند سایر «غیرخودیها» متحمّل میشد. بنابراین، برای اعمال مجازات اعدام نسبت به قاچاقچیان مواد مخدر، نه تنها مقاومت اجتماعی صورت نمیگرفت، بلکه اجرای مجازات در ملأ عام که حاکی از نوعی همراهی اجتماع با نظام عدالت کیفری بود، نیز با استقبال مواجه میشد. امّا در گذر زمان و با تغییرات اجتماعی و فرهنگی، دور شدن از فضای انقلاب و جنگ تحمیلی، پیشرفت دولت، تقویت پژوهشهای علمی و در مجموع با تحوّل ارزشهای اجتماعی و آرام شدن احساسات اجتماعی، چنین مجازاتی نه تنها از سوی نخبگان بلکه از سوی کارگزاران کیفری و همچنین جامعه مورد تردید قرارگرفت؛ تا آنجا که اعدام از ملأ عام رخت بربست و دور از چشمان جامعه، به پشت دیوارهای زندان منتقل شد. این امر از لحاظ جامعهشناختی بسیار مهم و معنادار است. در واقع، نماد عدم همراهی جامعه با مجازات اعدام برای بزهکاران مواد مخدر، همین انتقال مجازات از مکان عمومی به یک محیط بسته است. البته نباید از تأثیر احساسات جامعه امروزی که یک معیار جامعهشناسانه در پذیرش یا رد مجازاتها است، نیز غافل شد [1]. حداقل فایدة نگرش جامعهشناسانه آن است که به ما میآموزد آنچه طبیعی، اجتنابناپذیر، خوب و یا بد میشماریم، شاید اینگونه نباشد و همچنین یادآوری این نکته است که اوضاع کنونی ما به شدّت تحت تأثیر نیروهای تاریخی و اجتماعی قرار دارد (گیدنز، 1389: 4). [2]. در این باره بنگرید به: مدنی قهفرخی، سعید. (1390). اعتیاد در ایران، چاپ اول، تهران، نشر ثالث، ص 178، 183؛ همچنین بنگرید به: تابنده حقیقی، عبدالرسول. (1366). اعتیاد به مواد مخدر در ایران، پایاننامه درجه دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده پزشکی. (به نقل از مدنی قهفرخی، 1390: 233). [3]. اگرچه تاریخ دقیق روزنامة در دسترس نویسندگان مشخّص نبود، امّا آشکار است که این جمله مربوط به اوایل انقلاب است. [4] . برای اطلاعات بیشتر دربارة نگرش دشمنمدار به مجرمان، بنگرید به: صدر توحید خانه، محمد. (1388). حقوق در چنبره دشـمن از سیاسـت آمریکـایی جنـگ با ترور تا نظریة آلمانی حقوق کیفری دشمنان، در تازههای علوم جنایی، زیر نظر علیحسین نجفی ابرندآبادی، جلد اول، تهران، نشر میزان. [5]. منظور آن است که اگرچه جامعه با خودیها کاملاً پیوند داشت، در برابر کسانی که غیرخودی تلقی میشدند، تقابل مسلّط بود. [6]. اصولاً واژة انقلاب مؤیّد این نکته است که جامعه دچار یک صفبندی و تمایزگذاری شدید میان خودیها و غیرخودیهاست. بنگرید به: روزبه، محمد حسن. (1385). خودی و غیرخودی در انقلاب اسلامی، در مجموعه مقالات همایش انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ اول، تهران، نشر معارف، ص 107. [7]. بنگرید به: بند 5 مادة 2 آییننامة دادسراها و دادگاههای انقلاب مصوّب 27/3/1358؛ بند (ه) مادة4لایحةقانونی تشکیل دادگاه فوقالعاده رسیدگی به جرایم ضدّ انقلاب مصوّب 13/4/1358؛ لایحة قانونی راجع به تشکیل هیأت تشخیص صلاحیّت برای رسیدگی بهپروندههای مربوط به مواد مخدر مصوّب 28/2/1359؛ بند 3 ماده واحدة قانون حدود صلاحیّت دادسراها و دادگاههایانقلاب مصوّب 11/2/1362؛(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: رحمدل، 1395: 234). [8]. در این باره همچنین بنگرید به: رحمدل، منصور. (1395). حقوق کیفری مواد مخدر، چاپ چهارم، تهران، نشر دادگستر، ص 236. [9] . به همین دلیل است که اجرای علنی مجازات اعدام مجرمان مواد مخدر از سال 1360 به بعد بیشتر شد. حتّی یکی از مسئولان در ارتباط با اعدامهای مربوط به مواد مخدر در ملأ عام، در سال 1360، بیان داشته بود: «بعد از اعدام این افراد تلفنهای زیادی به ما شد که از این کار ما قدردانی و تشکرات زیادی شد» (کیهان، 18/1/1360)، (به نقل از مدنی قهفرخی، 1390: 233). [10]. فقر با توجّه به فضای اجتماعی گاهی ارزشی مثبت تلقی و نامی دیگر (مانند قناعت) به خود میگیرد و در زمان و مکانی دیگر، ارزشی منفی شناخته میشود (رفیعپور، 1392: 130). [11]. همچنین، نمیتوان از تأثیر برنامههای توسعه در این دوره غافل شد. به عقیدة برخی جامعهشناسان، چنین برنامههایی نتایج فرهنگی ناخواستهای را نیز دربر دارد. توضیح آنکه توسعه نوعی انشعاب از اصل و تفرّع از جمع است. به عبارت دیگر، با اجرای برنامههای توسعه، فاصلهها بسیار میشود که این موضوع از منظر مردمی و فرهنگی، آسیبپرور است. منطق فاصله و جدایی، هر چند ممکن است در ساحتهای اقتصادی و سیاسی بهرهوری را افزایش دهد، امّا در حوزههای فرهنگی میتواند عکس عمل کند. در واقع به دلیل قوّت و شدّت یافتن توسعه، خصیصههای منفی آن در حوزههای گوناگون افزایش یافته و بروز پیدا میکنند. یعنی توسعه با بر هم زدن مبناهای تفکیک سنّتی در جامعه و ایجاد تفکیکهای جدید سودانگار و لذّتسالار، به نتایج غیرمنطقی منجر میشود. رگههایی از چنین فرایندی - که به دلیل پروژههای مدرنسازی بعد از جنگ تحمیلی به وجود آمد - در جامعة ایرانی نیز قابل مشاهده است. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: عنبری، موسی. (1394). «موانع معرفتی بوماندیشی توسعه در ایران»، مجله برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 22، ص 78. [12]. مادة 9 و 11 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آنمصوّب 1367.8.3 مجمع تشخیص مصلحت نظام. [13]. همانطور که آمد تا پیش از 1367، مجازات اعدام بدون مجوز قانونی در ملأ عام اجراء میشد. [14]. افزایش جرایم به دلیل تحوّلات اجتماعی از دهة 1970 به بعد و در نتیجه، شدّت یافتن مجازاتها در برخی کشورهای غربی را نیز شاید بتوان در همین راستا تفسیر کرد. البته با این تفاوت که در اینجا اگرچه شدّت مجازات بیشتر میشود، نوع آن، یعنی زندان، مطابق با احساسات اجتماعی است. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: غلامی، حسین. (1388). «سیاست کیفری سلب توان بزهکاری»، مجله تحقیقات حقوقی، شماره 50؛ طاهری، سمانه. (1392). سیاست کیفری سختگیرانه، چاپ اول، تهران، نشر میزان، ص 106 به بعد. [15]. مادة 428 قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب 1392. [16]. مادة 297 قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب 1392. [17]. عنوان مذکور از منبع پیشرو برگرفته شده است: نوبهار، رحیم. (1396). اجتهاد کرامتمدار، در: «فقه و تدبیر» یادنامه آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی (ره)، به کوشش محمدتقی فاضل میبدی، مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله موسوی اردبیلی (ره)، ص 541. [18]. قابل ذکر است که چنین پیشرفتهایی احساسات مدرن را نیز متحوّل و به عنوان مانعی برای استفاده از اعدام تقویت کردند (Garland, 2011: 53). [19]. Elias. [20]. پرسشی مهم که در این قسمت پیش میآید علّت وجود مجازات اعدام در امریکا به عنوان یک کشور مدرن است. برای یافتن پاسخ این پرسش بنگرید به: مرادی حسنآباد، محسن. محمودی جانکی، فیروز. (1391). «بررسی تأثیر افکار عمومی بر ابقای مجازات اعدام در غرب»، مجله پژوهشنامه حقوق کیفری، سال سوم شماره دوم، صص. 104-85. [21]. منع اجرای مجازات در ملأ عام ابتدا در بخشنامة ریاست وقت قوّة قضائیه در سال 1386 ابلاغ شد و سپس در قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب 1392 مورد پذیرش قرار گرفت. [22]. طرح الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر در راستای کاهش مجازات در تاریخ 12/7/1396 در مجلس تصویب و در تاریخ 26/7/1396 به تأیید شورای نگهبان رسید. [23]. در همین راستا برخی از پژوهشهای میدانی نشان دادهاند که اگرچه اکثریّت جامعه امروزی (77 درصد از جامعه آماری پژوهش مربوط) با مجازات قصاص موافقند، موافقت آنها با مجازات اعدام برای جرایم مواد مخدر بسیار پایینتر از این میزان بوده است (نقدی، 1396: 60). [24]. در این باره بنگرید به: تارنمای معاونت امور مجلس ریاست جمهوری، مذاکرات مجلس شورای اسلامی دربارة طرح الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر، خلاصه مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره دهم، سال دوم، یکصدوبیستوسوّمین جلسة علنی، ۲۵/۴/۱۳۹۶. همچنین بنگرید به: پوربافرانی، حسن. مسائلی، امین. (1396). «تحلیل کیفرشناختی مجازات اعدام در قانون مبارزه با مواد مخدر»، فصلنامه مجلس و راهبرد، سال بیستوچهارم، شماره نودویک، ص. 146. [25]. مجموعة اعتقادات و احساسات مشترک در میانگین افراد جامعه. بنگرید به: دورکیم، امیل. (1381). درباره تقسیم کار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام، چاپ اول، بابل، نشر کتابسرای بابل، ص. 77. | ||
| مراجع | ||
|
منابع
الف. فارسی اکبری، حسین. (1379). «مطالعه نظری و عملی کیفر مرگ در حقوق مواد مخدر»، در: مجموعه مقالات همایش بینالمللی علمی-کاربردی جنبههای مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر، جلد اول، چاپ اول، تهران، نشر روزنامه رسمی کشور. امیدی، جلیل. عطوف، حسینعلی. (1394). «اجرای علنی مجازات: توجیهات و تبعات»، مجله مطالعات حقوق کیفری و جرمشناسی، دوره 2، شماره 4و5. تاجیک، عبدالرحیم. (1393). زمینههای اجتماعی ظهور مفهوم موسع محاربه در نظام کیفری ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد. جلائیپور، حمیدرضا. (1392). جامعهشناسی ایران، جامعه کژمدرن، چاپ اول، تهران، نشر نی. حسنزاده، اسماعیل. (1386). «هویت ملی در شعارهای انقلاب اسلامی»، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 31. خدادادی، محمداسماعیل. (1388). «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از پیدایی تا استقرار کامل»، فصلنامه مطالعات انقلاب سلامی، سال ششم. خلخالی، صادق. (1380). ایام انزوا، خاطرات آیتالله خلخالی، چاپ اول، تهران، نشر سایه. دورکیم، امیل. (1392)، «دو قانون تکامل کیفری»، ترجمه حسین غلامی و سیدبهمن خدادای، در: دایرهالمعارف علوم جنایی، (مجموعه مقالات)، کتاب دوم، زیر نظر علیحسین نجفی ابرندآبادی، چاپ اول، تهران، نشر میزان. رفیعپور، فرامرز. (1387). آناتومی جامعه، مقدمهای بر جامعه شناسی کاربردی، چاپ پنجم، تهران، نشر شرکت سهامی انتشار. رفیعپور، فرامرز. (1392). توسعه و تضاد، کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران، چاپ نهم، تهران، نشر شرکت سهامی انتشار. رحمدل، منصور. (1395). حقوق کیفری مواد مخدر، چاپ چهارم، تهران، نشر دادگستر. ریشهری، محمد. (1385). خاطرهها، جلد سوم، چاپ اول، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی. غلامی، حسین. (1391). «مجازات مرگ: ایستایی یا پویایی؟»، دیباچه در: راجر هود و کرولین هویل، مجازات مرگ، ترجمه فراز شهلایی، چاپ اول، تهران، نشر نگاه بینه. غلامی، حسین. (1395). «کیفرگرایی: مفهوم و گونههای آن»، در: علوم جنایی تطبیقی در پرتو همکاریهای بینالمللی، مجموعه مقالات نکوداشت دکتر سیلویا تلنباخ، به کوشش: دکتر حسین غلامی، چاپ اول، تهران، نشر میزان. فرجیها، محمد. مقدسی، محمدباقر. (1393). «جلوههای عوامگرایی در سیاستهای کیفری مواد مواد مخدر»، فصلنامه تحقیقات حقوقی، شماره 68. فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی. (1379)، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول. گیدنز، آنتونی. (1389). جامعهشناسی، با همکاری کارن بردسال، ترجمه حسن چاوشیان، چاپ هفتم، تهران، نشر نی. مدنی قهفرخی، سعید. (1390). اعتیاد در ایران، چاپ اول، تهران، نشر ثالث. محمودی جانکی، فیروز. مرادی حسنآباد، محسن. (1390). «افکار عمومی و کیفرگرایی»، مجله مطالعات حقوقی، شماره 5. مقدسی، محمدباقر. فرجیها، محمد. (1392)، «ویژگیهای سیاستهای کیفری عوامگرا؛ مطالعه تطبیقی»، مجله مطالعات حقوق تطبیقی، دوره 4، شماره 2. نقدی، زینب. (1396). تحلیل جامعهشناسی تطابق مجازات قتل عمد با تحولات اجتماعی ایران، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد. -نوبهار، رحیم. (1396). اجتهاد کرامت مدار، در: «فقه و تدبیر» یادنامه آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی (ره)، به کوشش محمدتقی فاضل میبدی، مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله موسوی اردبیلی (ره).
ب. انگلیسی Bowers, W. J., Pierce, G. L., & McDevitt, J. F. (1984). Legal homicide: Death as punishment in America, 1864-1982 (pp. 139-40). Boston: Northeastern University Press.
Garland, D. (1991). “Sociological perspectives on punishment”,Crime and Justice, 14, 115-165.
Garland, D. (2002). “The cultural uses of capital punishment”,Punishment & Society, 4.4, 459-487.
Garland, D. (2011). “Modes of Capital Punishment: The Death Penalty in Historical Perspective”, America’s Death Penalty: Between Past and Present .
Garland, D. (2012). Punishment and social solidarity. The SAGE Handbook of Punishment and Society. London: SAGE.
Lifton, R. J., & Michell, G. (2002). Who owns death? Capital punishment, the American conscience, and the end of executions.
Sarat, A. (2001). When the state kills: Capital punishment and the American condition. Princeton University Press.
Sarat, A. (Ed.). (2001). The killing state: Capital punishment in law, politics, and culture. Oxford University Press. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,979 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,599 |
||