| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,224 |
| تعداد مقالات | 18,166 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,938,179 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,010,792 |
امکان اعمال ضمانت اجراهای کیفری در مورد اشخاص حقوقی حقوق عمومی | ||
| فصلنامه پژوهش حقوق کیفری | ||
| مقاله 11، دوره 7، شماره 26، فروردین 1398، صفحه 251-284 اصل مقاله (678.97 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/jclr.2018.30543.1642 | ||
| نویسندگان | ||
| افشین عبداللهی* 1؛ جواد فرازمهر2 | ||
| 1گروه حقوق دانشکده علوم انسانی دانشگاه کردستان | ||
| 2گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران | ||
| چکیده | ||
| قانونگذار در تبصره ماده 20 قانون مجازات اسلامی اشخاص حقوقی دولتی و عمومی غیردولتی را در مواردی که اعمال حاکمیت می-کنند، از اعمال مجازات استثناء کرده است. با این وجود، تعیین مصادیق این اشخاص در عمل و همچنین تعیین اینکه در چه مواردی این اشخاص اِعمال حاکمیت میکنند ساده نیست و با ابهامات فراوانی روبروست. علاوه بر این، برخی نهادهای خصوصی وجود دارند که ماهیت اقدامات آنها جنبه خدمات عمومی دارد و هیچ تفاوتی با اعمال حاکمیتی اشخاص حقوقی عمومی ندارند، ولی مشمول معافیت تبصره ماده 20 مذکور نیستند و مجازات آنها ممکن است در عمل مشکلاتی را به وجود بیاورد. ابهام دیگر اینکه اگر اشخاص مذکور در تبصره در راستای اعمال تصدیگری مرتکب جرمی شوند، نحوۀ اعمال مجازاتهایی مانند انحلال در مورد آنها مشخص نیست. با توجه به این ابهامات، این تحقیق ضمن تفکیک امور حاکمیتی از امور تصدیگری و برشمردن مبانی معافیت اشخاص حقوقی حقوق عمومی از مجازات، به بررسی عدمامکاناعمال هرگونهضمانتاجراهایکیفری اشخاص مذکور در تبصره ماده 20 میپردازد و درصدد است ضمن مشخص نمودن انواع مصادیق اشخاص حقوقی دولتی و عمومی غیردولتی، نحوۀ اعمال مجازات این اشخاص در امور تصدیگری و وضعیت اشخاص خصوصی عهدهدار خدمات عمومی را بررسی کند. | ||
| کلیدواژهها | ||
| اشخاص حقوقی حقوق عمومی؛ مجازات؛ امور حاکمیتی؛ معافیت از مجازات | ||
| اصل مقاله | ||
|
مقدّمه قانونگذار ایران به پیروی از بسیاری از کشورها مسئولیّت کیفری اشخاص حقوقی را ابتدا به صورت خاص در قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوّب 1383، سپس قانون مبارزه با جرایم رایانهای مصوّب 1388 و در نهایت به طور عام در قانون مجازات اسلامی مصوّب 1392 پذیرفت (پوربافرانی و سیفی، 1394: 102). پذیرش مسئولیّت کیفری این اشخاص به معنای مجازات آنها در صورت ارتکاب جرم است. اگرچه اشخاص حقوقی میتوانند مانند اشخاص حقیقی بسیاری از جرایم را مرتکب شوند، مانند این اشخاص مجازاتکردنی نیستند، چنانکه نمیتوان آنها را به همان کیفرهای اشخاص حقیقی محکوم کرد (Dandurand, 1999: 27). با وجود این، در راستای اهداف جرمشناختی و بزهدیدهشناختی و نظر به وسعت آثار زیانبار جرایم اشخاص حقوقی نمیتوان جرایم آنها را بیپاسخ گذاشت. در همین راستا، قانونگذار مجازاتهایی را اعم از منع از فعّالیّت خاص، انتشار حکم محکومیّت، جزای نقدی و حتّی انحلال[1] و مصادره برای این اشخاص مقرّر کرده است. اگر این اشخاص را به دو دستة کلّی اشخاص حقوق عمومی و اشخاص حقوق خصوصی تقسیم کنیم، اِعمال این مجازاتها در خصوص اشخاص حقوق عمومی در عمل مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. برای نمونه، حکم به انحلال یک نهاد دولتی مانند فرمانداری ارائة خدمات عمومی به شهروندان را مختل خواهد کرد و حاکمیّت دولت را در داخل و خارج تضعیف میکند. بر همین مبنا، قانونگذار جهت تداوم ارائة خدمات عمومی به شهروندان و حفظ اقتدار حاکمیّت، در تبصرة مادة 20 قانون مجازات اشخاص حقوق عمومی را در موارد اَعمال حاکمیّتی مستثنی کرده است. این تبصره مقرّر میدارد: «مجازات موضوع این ماده، در مورد اشخاص حقوقی دولتی و یا عمومی غیردولتی در مواردی که اِعمال حاکمیّت میکنند، اِعمال نمیشود». اگرچه این تبصره گامی مثبت در تحقّق اهداف حاکمیّت و ارائة خدمات به شهروندان است، ابهامات فراوانی دارد. یکی از ابهامات این است که دقیقاً مشخّص نیست در عمل چه اشخاصی مصداق این تبصره هستند؟ همچنین مشخّص نیست یک شخص حقوقی حقوق عمومی در چه مواردی عمل تصدّیگری انجام میدهد و در چه موارد عمل حاکمیّتی؟ حال اگر عمل تصدّیگری انجام داد، آیا تمامی مجازاتهای مادة 20 در خصوص چنین شخصی بکارگرفتنی هستند؟ نکتة دیگر این است که وضعیّت نهادهای شبهدولتی و سازمانهای حرفهای نیز باید تشریح شود تا در صورت لزوم قانونگذار در راستای اصلاح مواد مربوط گام بردارد. وانگهی، استناد به تبصرة مادة ۲۰ و در صورت لزوم اصلاح آن آسانتر خواهد بود، چنانچه مبنای تصویب آن روشن شود. در همین راستا، ابتدا معیار تمییز امور حاکمیّتی از امور تصدّیگری و مبانی معافیّت اشخاص حقوقی حقوق عمومی از اِعمال ضمانت اجراهای کیفری بررسی میشوند. سپس، مصادیق اشخاص حقوقی حقوق عمومی و امکان اِعمال مجازات توضیح داده میشوند. موضوع دیگر این است که در این تبصره در خصوص نهادهای عمومی غیردولتی از معیار اِعمال حاکمیّت استفاده شده است، امّا «علیرغم اعتبار قانونی معیار مذکور، به علّت ابهامات موجود در مفهوم و مصداق آن، در عمل فاقد کارآیی حقوقی و قضایی میباشد» (واعظی، 1394: 199). همچنین، دقیقاً مشخّص نیست که عبارت «در مواردی که اِعمال حاکمیّت میکنند» به هر دوی اشخاص حقوقی دولتی و یا عمومی غیردولتی بازمیگردد یا فقط به مورد اخیر اشاره دارد. شاید بتوان گفت با توجّه به مادة 8 قانون مدیریّت خدمات کشوری این عبارت به هر دوی آنها بازمیگردد؛ زیرا این ماده درصدد تفکیک اَعمال حاکمیّتی از اَعمال تصدّیگری دولت است. به بیان دیگر، این ماده اَعمال تصدّیگری را برای دولت، یعنی اشخاص حقوقی دولتی، نیز به رسمیّت شناخته است و تبصرة مادة 20 مذکور نیز با در نظر گرفتن این ماده تصویب شده است.
[1]. لازم به ذکر است که مجازات انحلال به دلیل اصل تناسب نمیتواند در جرایم کم اهمیّت مورد حکم قرار گیرد (Fieberg, 1999: 85). [2]. مطابق مادة 4 قانون مدیریّت خدمات کشوری شرکت دولتی یک «بنگاه اقتصادی است که به موجب قانون برای انجام قسمتی از تصدّیهای دولت به موجب سیاستهای کلّی اصل چهلوچهارم (44) قانون اساسی، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری جزء وظایف دولت محسوب میگردد، ایجاد و بیش از پنجاه درصد (50%) سرمایه و سهام آن متعلّق به دولت میباشد. هر شرکت تجاری که از طریق سرمایهگذاری وزارتخانهها، مؤسّسات دولتی و شرکتهای دولتی منفرداً یا مشترکاً ایجاد شده مادام که بیش از پنجاه درصد(50%) سهام آنها منفرداً یا مشترکاً متعلّق به واحدهای سازمانی فوقالذکر باشد شرکت دولتی است». [3]. مادة 452 قانون مجازات اسلامی مصوّب 1392 در این باره مقرّر میدارد: «دیه، حسب مورد حقّ شخصی مجنیٌعلیه یا ولیّدم است و احکام و آثار مسؤولیّت مدنی یا ضمان را دارد. ذمّة مرتکب جز با پرداخت دیه، مصالحه، ابراء و تهاتر، بری نمیگردد». [4]. البته تصوّر اینکه این نهادهای نظامی هم عمل تصدّیگری انجام دهند بعید نیست؛ برای مثال، ممکن است یک نهاد نظامی برای امور روزمرة خود معاملهای انجام دهد و ضمن آن مرتکب جرمی شود. ایراد پیشگفته در مباحث قبل در اینجا هم وجود دارد و نمیتوان تمامی مجازاتهای مادة 20 را اِعمال کرد. | ||
| مراجع | ||
ب. انگلیسی Dandurand, Yvon. (4-6 May 1998, 1999). “Entertaining Realistic Expectations about the Effect of Criminal Sanctions Imposed on Corporate Entities: Canada,” in: AlbinEser& Günter Heine & Barbara Huber (eds.) Criminal Responsibility of Legal and Collective Entities, International Colloquium, Berlin.
Fieberg, Gerhard. (4-6 May 1998, 1999). “National Developments in Germany: An Overview,” in: AlbinEser& Günter Heine & Barbara Huber (eds.) Criminal Responsibility of Legal and Collective Entities, International Colloquium, Berlin.
Heine, Günter. (4-6 May 1998, 1999). “Sanctions in the Field of Corporate Criminal Liability,” in: AlbinEser& Günter Heine & Barbara Huber (eds.), Criminal Responsibility of Legal and Collective Entities, International Colloquium, Berlin.
Husak, Douglas N. (1995). “The Nature and justifiability of Nonconsummate offences,” Arizona Law Review, Vol. 37.
Jiachen, Justice Liu. (4-6 May 1998, 1999). “The Legislation and Judicial Practice on Punishment of Unit Crime in China,” in: AlbinEser& Günter Heine & Barbara Huber (eds.), Criminal Responsibility of Legal and Collective Entities, International Colloquium, Berlin.
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,927 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,506 |
||