زبان تالشی از زبانهای ایرانی شمال غربی است که افزون بر بخشهایی از استان گیلان و اردبیل در خارج از مرزهای ایران در جمهوری آذربایجان هم گویشوران زیادی دارد. رضایتی (1386: 18) برای این زبان سه شاخۀ شمالی، مرکزی و جنوبی قائل است. این زبان بسیاری از ویژگیهای باستانی زبانهای ایرانی را در خود حفظ کرده است، لذا بررسی مقابلهای این زبان بر بسیاری از مسائل زبانی و آموزشیِ فارسی در ایران اثر میگذارد. از سوی دیگر، به سبب قرابتی که زبان تالشی با زبان فارسی دارد، بررسی مقابلهای و برخورد زبانی میان این دو زبان در حل مشکلات آموزشی مناطق دوزبانه بسیار روشنگر است. برای حصول نتایج مطلوب در آموزش و پرورش مناطق دوزبانه باید انواع تداخل زبانی بررسی و تحلیل شود تا از نتایج اینگونه بررسیها در جهت تهیه منابع آموزشی و بهینهسازی آموزش زبان فارسی در مناطق دوزبانه، بهویژه مناطق تالشیزبان استفاده شود. در این پژوهش، جامعۀ آماری از میان گویشوران شاخۀ شمالی گونۀ عنبرانی انتخاب شدهاند. حوزۀ جغرافیایی پژوهش، روستای تالشیزبان عنبران بالا در نوار مرزی جمهوری آذربایجان است. این روستا درحالحاضر حدود هزار و دویست نفر جمعیت دارد. مردم این روستا به زبان تالشی صحبت میکنند و به واسطۀ سوادآموزی، رسانهها و ارتباط با تهران به زبان فارسی هم تسلط نسبی دارند. دیگر حوزۀ پژوهش شهرک آزاد شهر و شهر قدس در غرب استان تهران است که حدود ده هزار نفر از تالشیزبانهای عنبران به این دو شهر مهاجرت کرده و سکنی گزیدهاند. این افراد در خانواده و جمع آشنایان به زبان تالشی و در سطح جامعه برای برقراری ارتباط با دیگر جوامع زبانی به زبان فارسی صحبت میکنند. این پژوهش بهصورت میدانی روی دو زبانههای فارسی- تالشی و تالشی- فارسی هشت تا بیست ساله انجام شدهاست. دادههای پژوهش با اخذ ترجمۀ تعدادی جمله از هر یک از دو زبانهها بهدست آمد. شرکتکنندگان تعداد بیست نفر دوزبانۀ فارسی ـ تالشی از مهاجران عنبران در غرب استان تهران در منطقۀ شهر قدس و آزاد شهر و تعداد بیست نفر دوزبانۀ تالشی ـ فارسی، در محدودۀ سنی هشت تا بیست سال، از هر دو جنس در روستای عنبران بالا انتخاب شدهاند. ابتدا تعداد هشتاد جمله که در مرکز گویششناسی فرهنگستان زبان فارسی استفاده میشود به دوزبانهها داده شد و از آنها خواسته شد که جملههای فارسی را به تالشی و جملههای تالشی را به فارسی ترجمه کنند و سپس جملههای ترجمهشده آوانویسی شدند و بعد از آوانویسی جملههایی که تداخل واژگانی داشتند، انتخاب و تجزیه و تحلیل شدند. در این پژوهش، تداخل واژگانی در جملههای دوزبانههای تالشی ـ فارسی و فارسی ـ تالشی، از دو جنس دختر و پسر به صورت مقایسهای بررسی میشود. در ادامه چند پژوهش نسبتأ مرتبط با موضوع پژوهش معرفی میشوند.
یوسفینصیرمحله (1384) در «مسائل جامعهشناختی گویش تالشی» جامعة قومی تالش را از دریچۀ زبان بررسی کرده است، در فصلی از تحقیق خود اجمالاً به دلایل دوزبانگی تالشها و همزیستی و یا جایگزینی زبان تالشی با زبانهای ترکی، گیلکی و فارسی پرداخته است.
رضایتی، فاضلی و یوسفی نصیرمحله (1387) در مقالۀ «نمودهای اجتماعی و مردمشناختی در گویش تالشی» به چگونگی دوزبانه شدن و انواع تنوع صوتی واژگانی و دستوری و ارتباط زبان با محیط و زبان و کنشهای متقابل اجتماعی پرداختهاند در این پژوهش هم به تداخل زبانی توجهی نشده است.
میرزاپور (1390) در «بررسی پدیدۀ دوزبانگی در جغرافیای قومی تالش» با نظرسنجی از شماری دانشآموز دختر و پسر در مقطع دبیرستان کوشیده است برپایۀ آمار و ارقام، حوزههای کاربرد زبان تالشی و نگرشهای زبانی آنها را در قلمرو تالش شمالی، مرکزی و جنوبی تحقیق کند. رضایتی، میرزاپور و موسوی (1395) در «بررسی نگرشهای زبانی در گویش تالشی» به برخورد زبان تالشی با زبانهای مجاور و زبان رسمی و همچنین به بررسی نگرشهای مثبت و منفی نسبت به زبان تالشی در حوزههای جغرافیایی مختلف و با توجه به سن و جنسیت پرداختهاند.
منشیزاده و خانبابازاده (1393) در مقالۀ«خطاهای نحوی تالشیزبانها در کاربرد زبان فارسی» با اخذ انشاء از تعدادی دانشآموز تالشیزبان در سطح ابتدایی روستای عنبران بالا و پایین، خطاهای نحوی دانشآموزان را به سه دستۀ بینزبانی، درونزبانی و خطاهای آموزشی تقسیم کردهاند.
خانبابازاده (1393) تأثیر حالت ارگتیو زبان تالشی شمالی گونۀ عنبرانی را بر فراگیری زبان فارسی بررسی کرده است. خانبابازاده (1395) در «خطاهای نحوی تالشی زبانها در فارسی معیار» به نقش زبان مادری در کنار سایر عوامل درونزبانی و خطاهای آموزشی در یادگیری زبان فارسی نوشتاری پرداخته است. در پژوهش مذکور تنها بخش کوچکی به تأثیر زبان مادری اختصاص دارد.
در این پژوهش به پرسشهای زیر پاسخ داده میشود:
1- تداخلها بیشتر از کدام زبان به زبان دیگر صورت گرفتهاست؟
2- جنسیت در تداخل واژگانی چه تأثیری دارد؟
2. تعاریف و مبانی نظری پژوهش
دوزبانگی به حالتی گفته میشود که فرد بتواند به دو زبان متفاوت ارتباط برقرار کند این حالت انواع و درجاتی دارد. در این پژوهش منظور از دوزبانگی این است که فرد دوزبانه بتواند نیازهای ارتباطی خود را در دو زبان برآورده کند و نیازی به استفاده از زبان میانجی نداشته باشد.
اهرن[1] (1396: 176) اصطلاح دوزبانگی و چندزبانگی را صحبتکردن به دو یا چند زبان میداند که پدیدهای رایج و گسترده در سراسر جهان است.
فابرو[2] (1392: 179-178) دوزبانگی و چندزبانگی را به توانایی فهم و صحبتکردن افراد به دو یا چند زبان تعبیر میکند و آن را به انواع فشرده، همپایه یا متوالی و غیره تقسیم میکند. بنابراین، دو زبانگی فهمیدن و صحبتکردن به دو زبان است که با توجه به شرایط به انواعی تقسیم میشود.
تداخل زبانی که از آن به انتقال زبانی هم تعبیر میشود بیانگر ورود عناصر یک زبان به زبان دیگر است که در میان افراد دوزبانه و یا در حین برخورد زبانها رخ میدهد. گروسجین[3] (1982: 299) تأثیر ناخواستۀ زبانی بر زبان دیگر را تداخل مینامد که به دلیل ضعف فرد دوزبانه در واژگان زبان بروز میکند.
کالوه[4] (1379: 48-45) با نقل دیدگاه واینرایش[5]، تداخل را به سه دسته تداخل واجی، تداخل نحوی و تداخل واژگانی تقسیم کرده است و میگوید زمانی که دو زبان تجربههای خود را مانند هم بیان نمیکنند، تداخل زبانی رخ میدهد و ازنظر منطقی شاید به قرضگیری ختم شود. او تفاوت تداخل و قرضگیری را در فردیبودن تداخل و جمعیبودن قرضگیری میداند. بنابراین، تداخل زبانی کاربرد ناخواسته و فردی عناصر زبانی در زبان دیگر و قرضگیری کاربرد گسترده و جمعی عناصر زبانی در زبان دیگر است. واینرایش (1953: 1) قرضگیری را به دلیل نیازهای اجتماعی بهویژه در سطح واژگانی میداند و تداخل را امری فردی و روانی بهویژه در سطح ساختاری میداند که در سطح افراد دو زبانه اتفاق میافتد.
یکی از عواملی که بهنظر میرسد در بهکارگیری گونههای متفاوت زبانی دخیل باشد، جنسیت است. پژوهشگران در این مورد نظریات متفاوتی ارائه کردهاند. ساختارهای دستوری زبان فارسی و تالشی هیچگونه تفاوت جنسیتی را در خود بروز نمیدهند و از این لحاظ این دو زبان با هم تفاوتی ندارند و کاربرد فعلها، ضمیرها و و دیگر مقولههای دستوری بین دو جنس مذکر و مؤنث، کاملاً عاری از مسائل جنسیتیاند، ولی در سطح واژگانی در برخی موارد در این دو زبان واژههایی مانندِ «خانم و آقا» واژههایی جنسیتگرا هستند. کامرون[6] (1988) زنان و مردان را اعضای فرهنگهایی میداند که درگیر گفتمانهای جنسیتی هستند و آنها شیوههایی مناسب جنس خود را یاد گرفته و در موقعیتهای گوناگون اجتماعی بهکار میگیرند. به اعتقاد مدرسی (1391: 211)، زنان به رفتار زبانی خود حساسیت دارند و این امر باعث محافظهکاری آنان در رفتار زبانی و بکارگیری گونههای متفاوت زبانی نسبت به مردان شده است.
3. بررسی دادهها
در این بخش، دادههای اخذ شده از دوزبانهها با توجه به مثالهای هر گروه تجزیه و تحلیل میشود. در ادامه نخست جملههایی که تداخل واژگانی دارند، از میان دادههای خام دو زبانههای فارسی ـ تالشی مذکر و سپس به همین ترتیب
دادههای جنس مؤنث انتخاب شده و بررسی میگردد. بدیهی است که در این پژوهش، تداخلهای آوایی، صرفی و نحوی مدنظر نیست و بررسی نمیشوند.
3-1. دوزبانههای فارسیـ تالشی
در این قسمت نخست دادههای اخذشده از پسران و بعد دادههای اخذشده از دخترانی که تداخل واژگانی دارند، بررسی و تحلیل میشود.
جدول (1): جملههای پسران دوزبانة فارسی ـ تالشی
جمله
|
1- آن باغ محصول خوبی دارد
|
تداخلی
|
æv buq ʧukæ mæhsuleʃ* hest
|
درست
|
æ buqə ʧukæ hoseləʃe hest
|
جمله
|
2- هوای اینجا آفتابی است
|
تداخلی
|
ʧəmræ hævu aftabi*
|
درست
|
ʧəmræ hævu hæʃi
|
جمله
|
3- چراغ کنار دیوار است
|
تداخلی
|
ʧeraq* divu kæno kuj
|
درست
|
ʧu divu kæno kuj
|
جمله
|
4- هوای اینجا آفتابی است
|
تداخلی
|
ʧəmræ hævu xurʃide*
|
درست
|
ʧəmræ hævu hæʃi
|
جمله
|
5- غوره فراوان نیست.
|
تداخلی
|
qure færavan* nist
|
درست
|
qü(r)æ vəyi ni
|
جمله
|
6- من او را در مزرعه دیدم
|
تداخلی
|
az av mæzræ* ændæ vindeʃe
|
درست
|
man av hi ændæ vinde
|
جمله
|
7- دو برادر و خواهر کوچک دارم.
|
تداخلی
|
de gəlæ kuʧekæ* bevæ væ hovæm heste
|
درست
|
dә gəlæ gædæ bevæ væ hovæm heste
|
جمله
|
8- از دو سال پیش او را ندیدهام
|
تداخلی
|
æz* de sur piʃ* æve vindæm ni
|
درست
|
man dә sur bæ na ævәm vindæm ni
|
جمله
|
9- امیدواریم بتوانم به او کمک کنم.
|
تداخلی
|
omidvarim* bezunem bæve komæk karde
|
درست
|
omi m hest bәzünәm bævә komæk karde
|
جمله
|
10- این گلابی خوشمزه است.
|
تداخلی
|
em golabi* xuʃmæzæj
|
درست
|
әm ambü xuʃmæzæj
|
جمله
|
11- من خودم او را در مزرعه دیدم.
|
تداخلی
|
az eʃtan ævem mæzræ* ændæ vinde
|
درست
|
man әʃtan ævәm hi j ændæ vinde
|
جمله
|
12- سیبها را از درخت چیدهاند
|
تداخلی
|
sefun deræxte* ku ʧenijæ
|
درست
|
sefün ʃün du ku ʧәnijæ
|
جمله
|
13- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم
|
تداخلی
|
diruz* xanævadæ ndæ be ʤængæl* ʃejmun
|
درست
|
zinæ xanævadæ ndæ bæ viʃæ ʃәjmün
|
جمله
|
14- داشتم خربزه میبریدم که دستم را بریدم
|
تداخلی
|
xærbozæ* bərinæbim ki eʃtan dastəm bəri
|
درست
|
xæmzæbim bərinæ ki eʃtan dastəm bəri
|
جمله
|
15- تا به امروز ده بار به مشهد رفتم
|
تداخلی
|
dubæ emruz da bar* bæ mæʃæd ʃæm
|
درست
|
dubæ əmrüʒ da kæræ bæ mæʃæd ʃæm
|
جمله
|
16- باید به حرف بزرگتر گوش بدهیم
|
تداخلی
|
bajæd bæ bozorgtærun* gæp güʃ ædæmun
|
درست
|
bape bæ julün gæpə güʃ ædæmün
|
جمله
|
17- اگر به جای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی
|
تداخلی
|
ægær be ʤaje bu dadæ toxmæ* kæmi aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ
|
درست
|
ægær bæʃtə simiʃkæ ʤuje tike aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ
|
جمله
|
18- ای کاش همان اول حقیقت را به او گفته بودم
|
تداخلی
|
ej kaʃ* ævæl ændæ duzi bæ və votæbi
|
درست
|
xæsæ ævæl ændæ-m düzi bævə votæbi
|
در جملههای ذکرشده، دوزبانههای فارسی ـ تالشی واژههای محصول، آفتابی، چراغ، غوره، فراوان، مزرعه، درخت، کوچک، از، پیش، امیدوار، گلابی، جنگل، دیروز، خربزه، بار و بزرگ را به جای /hosel/، /hæʃi/، /ʧu/، /qü(r)æ/،/vəji/،/hi/ /du/،/gædæli/،/ku/، /na/، umi/ ،/ume، /ambü/، /viʃæ/، /zinæ/، /xamzæ/، /bu/،/jul/ را در جملههای تولیدی خود به زبان دوم یعنی تالشی بهکار بردهاند. کالوه (48:1379) میگوید: «برخلاف تداخل که پدیدهای فردی است، قرضگیری پدیدهای جمعی است». این واژههای کاربردی به دلیل اینکه فردی هستند و نیز به دلیل اینکه خلأ واژگانی را پر نکردهاند و دوزبانهها آن را به دلیل ضعف خود در زبان دوم در جای واژهای اصلی بهکار بردهاند، تداخل زبانی محسوب میشوند و از دایرۀ قرضگیری واژگانی خارجاند. در ادامه، جملههای کاربردی دختران دو زبانۀ فارسی ـ تالشی بررسی میشود تا در مقایسه با گروه پسران مشخص شود که جنسیت در امر تداخل تا چه اندازه دخیل است.
جدول (2): جملههای دختران دوزبانة فارسی ـ تالشی
جمله
|
1- آن باغ محصول خوبی دارد
|
تداخلی
|
əm buq mæhsulate* ʧukeʃ hest
|
درست
|
æ buqə ʧukæ hoseləʃe hest
|
جمله
|
2- هوای اینجا آفتابی است
|
تداخلی
|
ʧəmræ hævu aftabi*
|
درست
|
ʧəmræ hævu hæʃi
|
جمله
|
3- چراغ کنار دیوار است
|
تداخلی
|
ʧeraq* divu kæno kuj
|
درست
|
ʧu divu kæno kuj
|
جمله
|
4- هوای اینجا آفتابی است
|
تداخلی
|
ʧəmræ hævu xurʃide*
|
درست
|
ʧəmræ hævu hæʃi
|
جمله
|
5- من او را در مزرعه دیدم
|
تداخلی
|
az æv keʃtzar* ændæ vinde
|
درست
|
man av hi ændæ vinde
|
جمله
|
6- دو برادر و خواهر کوچک دارم.
|
تداخلی
|
de gəlæ bæradær* væ hovæm gædæm heste
|
درست
|
dә gəlæ gædæ bəvæ væ hovæm heste
|
جمله
|
7- دیروز یک کیلو برنج خریدم
|
تداخلی
|
diruz jek kilu berenʤ* sæ
|
درست
|
diruz i kilu bərz sæ
|
جمله
|
8- امیدواریم بتوانم به او کمک کنم.
|
تداخلی
|
omidvarim* bezunem bæve komæk karde
|
درست
|
omi-m hest bәzünәm bævә komæk karde
|
جمله
|
9- این گلابی خوشمزه است
|
تداخلی
|
em golabi* xuʃmæzæj
|
درست
|
әm ambü xuʃmæzæj
|
جمله
|
10- بالاخره چند گردو روی درخت است
|
تداخلی
|
belæxære ʧænd gerdu* du sæ heste
|
درست
|
belæxære ʧæn(d) gəlæ vəjiz du sæ heste
|
جمله
|
11- سیبها را از درخت چیدهاند
|
تداخلی
|
sefun du ku ʧide ænd*
|
درست
|
sefün ʃün du ku ʧәnijæ
|
جمله
|
12- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.
|
تداخلی
|
diruz* xanævadæ ndæ be ʤængæl* ʃejmun
|
درست
|
zinæ xanævadæ ndæ bæ viʃæ ʃәjimün
|
جمله
|
13- سینا فردا صبح میرود
|
تداخلی
|
sina færda* sehb ʃinæ
|
درست
|
sina maʃki səhb ʃinæ
|
جمله
|
14- فردا شب خانه هستم
|
تداخلی
|
færda* ʃængu kændæm
|
درست
|
maʃki ʃængu kændæm
|
جمله
|
15- همۀ این گوسفندها و بزها مال من هستند
|
تداخلی
|
hæmeje in pæs-ha væ boz-ha* ʧemanin
|
درست
|
hæmæ əm pæs-ə bə boz-ə ʧemanin
|
جمله
|
16- اگر به جای تخمۀ بو داده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی
|
تداخلی
|
ægær be ʤaje bu dadæ toxmæ* kæmi aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ
|
درست
|
ægær bæ bəʃtæ simiʃkæ ʤuje tike aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ
|
در این نمونهها دوزبانههای دختر که زبان اول آنها فارسی و زبان دوم آنها تالشی است، هنگام صحبتکردن به زبان تالشی، تعدادی از واژهها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی تالشی تعمیم دادهاند. این دوزبانهها واژهها را به این شکل بهکار بردهاند: محصولات بهجای /hosel/ آفتابی و خورشید بهجای /hæʃi/، کشتزار و مزرعه بهجای /hi/، برادر بهجای /bəvæ/، دیروز بهجای /zinæ/، برنج بهجای /bərz/، امیدوار بهجای/omi/، فردا بهجای /maʃki/، چیدن بهجای /ʧəne/، جنگل بهجای /viʃæ/، تخمۀ بوداده بهجای /simiʃkæ/. این مثالها نشان میدهند که اکثر دوزبانهها واژههایی را از زبان اول و چیرۀ خود به زبان دوم تعمیم دادهاند. در مقایسه میان دادههای بهدستآمده از دو جنس مشخص میشود که جنس مؤنث اندکی کمتر از جنس مذکر تداخل زبانی داشتهاند. در نمودار ستونی زیر مقایسهای میان دو جنس مؤنث و مذکر در این گروه صورت گرفته و نتایج زیر بهدست آمده است. این نمودار نشان میدهد که در مجموع تعداد 34 مورد تداخل در جملههای دوزبانهها رخ داده است که از این تعداد 16 مورد تداخل، یعنی 05/47 درصد، متعلق به جنس مؤنث و تعداد 18 مورد تداخل، یعنی حدود 94/52 درصد متعلق به جنس مذکر است. این نتیجه بیانگر آن است که جنس مذکر حدود 89/5 درصد بیشتر از جنس مؤنث تداخل داشته است.
نمودار (1): مقایسة جملات دختران و پسران فارسی ـ تالشیزبان
در نمودار ستونی (1)، تعداد افراد گروه با تفکیک و نیز در مجموع و همچنین تعداد تداخلها در مجموع و نیز به تفکیک آمده است. این نمودار بیانگر آن است که تداخل در جملههای جنس مؤنث، حدود 89/5 درصد از تداخل در جملههای جنس مذکر کمتر است.
3-2. دوزبانههای تالشی ـ فارسی
در این قسمت تعداد بیست نفر دختر و پسر هشت تا بیست ساله برگزیده شدند و ترجمۀ فارسی تعدادی جمله تالشی از آنها اخذ شد و سپس جملههایی که تداخل واژگانی داشتند، در این بررسی بهعنوان نمونه مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه، نخست تداخل زبانی پسران و بعد تداخل زبانی دختران تجزیه و تحلیل میشود.
جدول (3): جدول پسران دو زبانة تالشی ـ فارسی
جمله
|
1- هر کس مرا دید به من سلام کرد.
|
تداخلی
|
hær kæs mæra did be mæn sælam dad*
|
درست
|
hær kæs mæra did be mæn sælam kærd
|
جمله
|
2- اگر به جای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی.
|
تداخلی
|
ægær be ʤaje bəʃtæ simiʃkæ* kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi
|
درست
|
ægær be ʤaje toxmeje* bu dade kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi
|
جمله
|
3- بالاخره چند گردو روی درخت است؟
|
تداخلی
|
belæxære ʧænd vəjiz* ruje deræxt hæste
|
درست
|
belæxære ʧænd ta gerdu ruje deræxt hæste
|
جمله
|
4- چراغ کنار دیوار است.
|
تداخلی
|
ʧu* kænare divar æst
|
درست
|
ʧeraq kenare divar æst
|
جمله
|
5- این پیراهن قشنگ را از کجا خریدی؟
|
تداخلی
|
in ʃæjie* qæʃæng ra æz koʤa xæridi
|
درست
|
in pirahæne qæʃæng ra æz koʤa xæridi
|
جمله
|
6- عبدالله فردا صبح میرود.
|
تداخلی
|
æbdolla maʃki* sohb mirævæd
|
درست
|
æbdolla færda sobh mirævæd
|
جمله
|
7- این گلابی چقدر خوشمزه است.
|
تداخلی
|
in ambü* ʧeqæd xuʃmæzæ æst
|
درست
|
in golabi ʧeqædr xuʃmæze æst
|
جمله
|
8- این گلابی چقدر خوشمزه است.
|
تداخلی
|
in ambü* ʧeqæd xæʃmæz* æst
|
درست
|
in golabi ʧeqædr xuʃmæze æst
|
جمله
|
9- اینجا هوا همیشه آفتابی است.
|
تداخلی
|
inʤa hæva hæmiʃæ xurʃid* æst
|
درست
|
inʤa hæva hæmiʃe aftabi æst
|
جمله
|
10- همه از رفتار او ناراضی هستند.
|
تداخلی
|
hæmæ æz ræftare an* narazi hæstænd
|
درست
|
hæme æz ræftare u narazi hæstænd
|
جمله
|
11- چرا او را نمیشناسی؟
|
تداخلی
|
ʧәra ura næmidani*
|
درست
|
ʧera ura næmiʃenasi
|
جمله
|
12- من او را در مزرعه دیدم.
|
تداخلی
|
mæn u ra dær hi* didæm
|
درست
|
mæn u ra dær mæzræ- e didæm
|
جمله
|
13- داشتم هندوانه میبریدم دستم را بریدم.
|
تداخلی
|
zəmastüni* miboridæm ke dæstæm boridæm
|
درست
|
daʃtæm hendevane miboridæm ke dæstæm ra boridæm
|
جمله
|
14- این صندوق چوبی مال آنهاست.
|
تداخلی
|
in sænduxe ʧübi ʧævüne*
|
درست
|
in sænduqe ʧubi male anhast
|
جمله
|
15- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.
|
تداخلی
|
diruz ba xanævade be viʃæ* ræftim
|
درست
|
diruz ba xanævade be ʤængæl* ræftim
|
در این پانزده نمونه، دوزبانههای پسر که زبان اول آنها تالشی و زبان دوم آنها فارسی است، هنگام صحبتکردن به زبان فارسی، تعدادی از واژهها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی فارسی تعمیم دادهاند و یا به تأثیر زبان اول در زبان دوم ساختهاند. این دوزبانهها واژهها را به این شکل بهکار بردهاند: «سلام داد» بهجای «سلام کرد» به تأثیر از زبان تالشی، viʃæ// بهجای جنگل، /bəʃtæ simiʃkæ/ بهجای تخمۀ بوداده، /ʧævün/به جای مال آنها، /zəmastüni/ بهجای هندوانه، /hi/ بهجای مزرعه، /næmidani/ بهجای شناختن به تأثیر از زبان تالشی، /an/ بهجای او با توجه به زبان تالشی، /xurʃid/ بهجای آفتابی به تأثیر از زبان تالشی، /xæʃmæz/ بهجای خوشمزه، /ambü/ بهجای گلابی، /maʃki/ بهجای فردا، /ʃæji/ بهجای پیراهن، /ʧu/ بهجای چراغ، به کار بردهاند. در این مثالها، تداخل زبان اول در زبان دوم دوزبانهها واضح و آشکار است. در ادامه، برای مقایسۀ تداخل بین دو گروه، تداخل واژگانی در دادههای بهدستآمده از جنس مؤنث هم مورد بررسی قرار میگیرد.
جدول (4): جملههای دختران دوزبانة تالشی ـ فارسی
جمله
|
1- هر کس مرا دید به من سلام کرد.
|
تداخلی
|
hær kæs mæra did be mæn sælam dad*
|
درست
|
hær kæs mæra did be mæn sælam kærd
|
جمله
|
2- اگر بهجای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی.
|
تداخلی
|
ægær be ʤaje bəʃtæ simiʃkæ* kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi
|
درست
|
ægær be ʤaje toxmeje* budade kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi
|
جمله
|
3- بالاخره چند گردو روی درخت است؟
|
تداخلی
|
belæxære ʧænd vəjiz* ruje deræxt hæst
|
درست
|
belæxære ʧænd ta gerdu ruje deræxt hæst.
|
جمله
|
4- چراغ کنار دیوار است.
|
تداخلی
|
fænar* kænare divar æst
|
درست
|
ʧeraq kenare divar æst
|
جمله
|
5- این پیراهن قشنگ را از کجا خریدی؟
|
تداخلی
|
in ʃæije* qæʃæng ra æz koʤa xæridi
|
درست
|
in pirahæne qæʃæng ra æz koʤa xæridi
|
جمله
|
6- عبدالله فردا صبح میرود.
|
تداخلی
|
æbdolla maʃki* sohb* mirævæd
|
درست
|
æbdolla færda sobh mirævæd
|
جمله
|
7- این گلابی چقدر خوشمزه است.
|
تداخلی
|
in ambü* ʧeqæd xuʃmæzæ æst
|
درست
|
in golabi ʧeqædr xuʃmæze æst
|
جمله
|
8- این گلابی چقدر خوشمزه است.
|
تداخلی
|
in golabi ʧeqæd xæʃmæz* æst
|
درست
|
in golabi ʧeqædr xuʃmæze æst
|
جمله
|
9- اینجا هوا همیشه آفتابی است.
|
تداخلی
|
inʤa hæva hæmiʃæ xurʃid* æst
|
درست
|
inʤa hæva hæmiʃe aftabi æst
|
جمله
|
10- چرا او را نمیشناسی؟
|
تداخلی
|
ʧәra u ra næmidani*
|
درست
|
ʧera u ra næmiʃenasi
|
جمله
|
11- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.
|
تداخلی
|
diruz ba xanævade be viʃæ* ræftim
|
درست
|
diruz ba xanævade be ʤængæl* ræftim
|
جمله
|
12- من او را در مزرعه دیدم.
|
تداخلی
|
mæn u ra dær hi* didæm
|
درست
|
mæn u ra dær mæzræ-e didæm
|
جمله
|
13- داشتم هندوانه میبریدم دستم را بریدم.
|
تداخلی
|
zəmastüni* miboridæm ke dæstæm boridæm
|
درست
|
daʃtæm hendevane miboridæm ke dæstæm ra boridæm
|
جمله
|
14- این مردها و زنها خوب هستند.
|
تداخلی
|
in mærd-ha bə zæn-ha ʧukæn*
|
درست
|
in mærd-ha væ zæn-ha xub hæstænd
|
در این چهارده نمونه، دوزبانههای دختر که زبان اول آنها تالشی و زبان دوم آنها، فارسی است، هنگام صحبتکردن به زبان فارسی تعدادی از واژهها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی فارسی تعمیم دادهاند یا به تأثیر زبان اول در زبان دوم ساختهاند. این دوزبانهها واژهها را به این شکل بهکار بردهاند: «سلام داد» بهجای «سلام کرد» به تأثیر از زبان تالشی، viʃæ// بهجای جنگل، /bəʃtæ simiʃkæ/ بهجای تخمۀ بوداده، /zəmastüni/ بهجای هندوانه،/hi/ بهجای مزرعه، /næmidani/ بهجای شناختن به تأثیر از زبان تالشی، /xurʃid/ بهجای آفتابی به تأثیر از زبان تالشی، /xæʃmæz/ بهجای خوشمزه، /ambü/ بهجای گلابی، /maʃki/ بهجای فردا، /ʃæji/ بهجای پیراهن، /fænar/ بهجای چراغ، /ʧuk/ بهجای خوب. در این مثالها، تداخل زبان اول در زبان دوم دوزبانههای دختر واضح و آشکار است، ولی در مقایسه با دوزبانههای پسر تفاوت محسوسی در نتایج دو جنس دیده نمیشود. نتایج حاصل از بررسی دادهها در نمودار ستونی زیر به وضوح دیده میشود. در این نمودار، از مجموع 29 تداخلی که در جملهها رخ داده است، تعداد 14 مورد، یعنی 27/48 درصد، تداخل را جنس مؤنث و تعداد 15 مورد، یعنی 72/51 درصد تداخل، را هم جنس مذکر ایجاد کرده است. بنابراین، در کل، حدود 45/3 درصد تداخل گروه مؤنث از گروه مذکر کمتر است.
نمودار (2): مقایسة جملات دختران و پسران دوزبانة تالشی ـ فارسی
در نمودار ستونی شمارۀ 2، تعداد افراد گروه با تفکیک و در مجموع و همچنین تعداد تداخلها در مجموع و نیز به تفکیک آمده است. این نمودار بیانگر آن است که از نظر تعداد تداخل حدود 45/3 درصد، تداخل در جملههای جنس مؤنث از تداخل در جملههای جنس مذکر کمتر است.
4. نتیجهگیری
بررسی دادههای اخذشده از دوزبانههای فارسی ـ تالشی نشان میدهد که تداخل زبانی این دوزبانهها عموماً از زبان اول یعنی فارسی به زبان دوم، یعنی تالشی، است؛ به عبارت دیگر 34 مورد تداخل رخداده در این گروه از زبان اول به زبان دوم تعمیم یافته است و هر دو جنس مذکر و مؤنث با تفاوتی اندک تداخل زبانی دارند، ولی جنس مذکر 85/5 درصد بیشتر از جنس مؤنث تداخل زبانی دارد. همچنین، بررسی دادههای اخذشده از دوزبانههای تالشی- فارسی بیانگر آن است که تداخل این گروه هم از تالشی بهعنوان زبان اول به فارسی بهعنوان زبان دوم است و هر دو جنس با تفاوتی اندک از زبان مادری به زبان دوم تداخل دارند و جنس مؤنث حدود 45/3 درصد نسبت به جنس مذکر تداخل کمتر دارد. بنابراین، در هر دو گروه، جنس مؤنث نسبت به جنس مذکر کمتر دچار خطا شدهاست. باوجوداین، تفاوت چشمگیری بین عملکرد دو جنس وجود ندارد. در مقایسه بین دو گروه از دوزبانهها با یکدیگر، گروه اول که زبان نخست آنها فارسی است، در برقراری ارتباط به زبان دوم، یعنی تالشی، بیشتر تمایل دارند که از زبان اول خود واژههایی را بهکار ببرند. این امر شاید به دلیل گسترش رسانهها، آموزشی بودن و همهگیر بودن زبان فارسی و نیز باور به برتری اجتماعی زبان فارسی نسبت به زبان تالشی، باشد. خلاصه اینکه در جواب سؤال اول باید گفت تداخل بیشتر از زبان اول و چیرۀ دوزبانهها به زبان دوم آنهاست و در پاسخ سوال دوم هم باید گفت هرچند جنسیت در تداخل زبانی مؤثر است، ولی از نظر آماری تفاوت چشمگیری بین دو جنس در این امر وجود ندارد. همچنین، گروهی که زبان نخست آنها فارسی است، نسبت به گروه دیگر بیشتر تمایل دارند در زبان دوم از واژهای زبان اول استفاده کنند. شاید این امر به دلیل برتری زبان فارسی از نظر آموزشی و رواج آن زبان در تمام مناطق و گرایش فکری به آن زبان باشد.