بسیاری از افعال میتوانند در ساختهای چندگانة نحوی حضور یابند، اما برخی از جفتساختها، فعلهای خاصی را شامل میشوند که بهلحاظ زبانی برجستگی خاصی نسبت به بقیه دارند و مورد مطالعه هستند. این ساختها دارای ویژگیهای خاصیاند، از جمله اینکه فعل در این ساختها معنی اصلیاش را حفظ میکند. این ساختها بهلحاظ معنایی با هم همپوشانی دارند و به نوعی میتوان یک ساخت را بهلحاظ معنایی زیرمجموعۀ دیگری دانست. دوم این که بیشتر و نه همۀ موضوعات یکسان فعل در هر دو ساخت بیان میشوند، اما به شکلی متفاوت. سوم اینکه بهرغم همة این تفاوتها هیچ تغییری در صورت فعل پدید نمیآید؛ به این معنی که هیچ عنصر صرفی به آن افزوده نمیشود و چهارم اینکه افعالی که در جفت ساختهای یکسانی حضور مییابند، ظاهراً مؤلفۀ معنایی مشترکی با هم دارند و میتوانند در یک طبقۀ فعلی قرار بگیرند (Levin, 2015). پس، این ویژگی که به افعال اجازه میدهد در دو ساخت مختلف حضور یابند بیانگر این است که رابطۀ نظاممندی بین این دو ساخت و فرایندهای زبانی منظم وجود دارد. به این پدیده تناوب موضوعی[1]یا تناوب فعلی[2] میگویند. به ساختهای نحوی که یک تناوب را ایجاد میکنند، گونه[3] گفته میشود.
(1) a. Anne met Cathy.
b. Anne and Cathy met.
(2) الف. مریم زهرا را ملاقات کرد.
ب. مریم و زهرا ملاقات کردند.
همانطور که در جملات فوق مشاهده میشود، فعل «ملاقاتکردن» در هر دو گونۀ تناوب معنی خود را حفظ کرده است. این تناوب که ازجمله تناوبهای گذرایی[4] است، با تغییر ظرفیت فعل همراه است. فعل دوظرفیتی در گونۀ دوم تناوب با ساخت تکموضوعی حضور مییابد و مفعول کنشپذیرِ گونۀ اول تناوب (زهرا)، در گونۀ دوم در جایگاه فاعلی ظاهر میشود، اما ضمیری همچون each other در انگلیسی و « همدیگر» در فارسی با نقش معنایی کنشپذیر از معنای فعل قابل درک است.
لوین (1993) رابطه بین معنی و رفتار نحوی را در ارتباط با حدود 3024 فعل انگلیسی بررسی کرد و برای افعال باتوجه به شرکت یا عدم شرکتشان در تناوبهای نحوی، طبقاتی معنایی ایجاد کرد. این پژوهش به بررسی یکی از انواع تناوبهای موضوعی با عنوان تناوب دوسویه در افعال فارسی میپردازد. تناوبهای دوسویه خود شامل چندین نوع تناوباند؛ یکی از این تناوبها با عنوان تناوب مفعول دوسویۀ قابلدرک در دستهبندی لوین در زمرۀ تناوبهای گذرایی معرفی شده است. تناوبهای گذرایی شامل تناوبهایی میشوند که ساخت ظرفیتی فعل در دو گونۀ تناوبی تغییر میکند (نمونه144). انواع دیگر تناوبهای دوسویه که لوین معرفی کرده است، تناوبهاییاند که بدون تغییر در گذرایی فعل رخ میدهند. این تناوبها عبارتند از تناوب دوسویۀ ساده[5]، تناوب دوسویۀ باهم[6] و تناوب دوسویۀ ازهم[7] که لوین با بررسی آنها در افعال گذرا و ناگذرا به طور جداگانه به شش زیرطبقۀ تناوبی اشاره کرده است: تناوبهای دوسویۀ ساده گذرا، دوسویۀ ساده ناگذرا، دوسویۀ باهم گذرا، دوسویۀ باهم ناگذرا، دوسویۀ ازهم گذرا و دوسویۀ ازهم ناگذرا. با بررسی تناوبهای لوین بر پیکرهای بالغ بر 3070 فعل فارسی اعم از افعال مرکب و ساده دریافتیم که تمام انواع این تناوبها در فارسی نیز وجود دارند. انتخاب افعال در ابتدا بر اساس شمّ زبانی نگارندگان و در مرحلة بعد بر اساس جستجوی شواهد در اینترنت بوده است. در پژوهش حاضر، علاوه بر این تناوبها به بررسی دو نوع دیگر از این دسته تناوبها که در دستهبندی لوین ذکر نشده است، با عنوان تناوب دوسویۀ زنجیری[8]و تناوب دوسویۀ اشتراکی[9] نیز پرداخته[10] و سپس طبقات افعال شرکتکننده در هر کدام از تناوبها را نیز مشخص کردهایم.
در بخش دوم مقالة حاضر، پژوهشهای مرتبط با تناوبهای فعلی در فارسی را مرور خواهیم کرد. بخش سوم به معرفی و بررسی انواع تناوبهای دوسویۀ رایج در فارسی اختصاص دارد و در بخش چهارم جمعبندی مختصری از تحقیق انجامشده خواهیم داشت.
2. پیشینة پژوهش
از جمله پژوهشها درزمینۀ تناوبها در فارسی میتوان از صفری و کریمیدوستان (1390) نام برد. صفری و کریمیدوستان در این مقاله اثرکلی/جزئی در تناوب مکانی را بررسی کردند. صفری وکریمیدوستان (1392) نیز در مقاله «تناوب سببی در فارسی»، تناوب سببی را در چارچوب رویکرد واژگانیـ ساختمند[11] بررسی کردهاند. طبیبزاده در سه مقاله (1393، 1395الف، ب) به بررسی تناوبهای گذرایی در فارسی پرداخته است. او در یکی از این مقالهها (1393) دو تناوب اشتقاقی پرکاربرد در زبان فارسی یعنی تناوب «آغازی/سببی» و تناوب «معلوم/مجهول» را برگزیده و ملاکهایی برای شناسایی آنها ارائه کرده است. شجاعی و کریمیدوستان (1394) نیز در مقالهای رویکردهای مختلف واژگانگرا و نقطهنظرات آنها را در ارتباط با تناوب سببی بررسی کردهاند. قیاسوند (1394) سعی در بررسی تناوبهای فاعل فرعی بر اساس طبقهبندی لوین در مورد افعال فارسی داشته است. صفری (1395) نیز در مقالة «تناوب مکانی در زبان فارسی»، ویژگیهای نحوی و معنایی تناوب مکانی در فارسی را برشمرده است. باوجوداین، در رابطه با انواع تناوبهای دوسویه در فارسی تحقیقی صورت نگرفته است. از اینرو، پژوهش حاضر میتواند در درک بهتر رفتار افعال در این تناوب و در نهایت، طبقهبندی معنایی افعال فارسی مفید باشد.
3. انواع تناوبهای دوسویه
تناوبهای دوسویه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دستۀ نخست، تناوبهایی که ساخت ظرفیتی فعل را تغییر میدهند، مانند مثال (3) که در گونۀ اول تناوب، ساختار جمله عبارت است از فاعل کنشگر «مریم»، مفعول کنشپذیر «زهرا» و فعل، اما در گونۀ دوم تناوب مفعولکنشپذیر «زهرا» در جایگاه فاعلی با نقش معنایی کنشگر حضور یافته است و فعل با ساخت تکموضوعی در گونۀ دوم تناوب حضور دارد. ضمیر «همدیگر» با نقش معنایی کنشپذیر از معنای فعل قابل درک است. فعل در هر دو گونۀ تناوب معنی و صورت ساختواژی یکسانی دارد.
(3) الف. مریم زهرا را ملاقات کرد.
ب. مریم و زهرا ملاقات کردند.
(4) الف. مریم با زهرا ملاقات کرد.
ب. مریم و زهرا با هم ملاقات کردند.
دستۀ دوم، تناوبهاییاند که در آنها ساخت ظرفیتی فعل بدون تغییر باقی میماند و تناوب بین موضوعاتی رخ میدهد که درون گروه فعلی واقعاند. فعل «ملاقاتکردن» از زمرۀ افعالی در فارسی است که در هر دو نوع گذرایی و ناگذرایی تناوب دوسویه شرکت میکند. در نمونة (4) فعل در هر دو گونۀ تناوب با ساختی تکظرفیتی حضور دارد. تنها تفاوت گونۀ اول با گونۀ دوم در نمونه (4) این است که مفعول حرفاضافه «با» در گونۀ اول تناوب یعنی «زهرا»، در گونۀ دوم به اتفاقِ فاعل کنشگر این ساخت (مریم) در جایگاه فاعلی حضور مییابد و شاهد حضور فاعل جمع با نقش معنایی کنشگر هستیم. این دسته از تناوبها با توجه به حضور یا عدم حضور متمم قیدی «باهم» یا «ازهم» (در افعالی مثل جداکردن) به انواعی تقسیم میشوند که در بخش (2-3) معرفی خواهند شد. لوین تناوب نوع اول را در دستۀ تناوبهای گذرایی معرفی کرده که یکی از انواع تناوبهای گذرایی، همین تناوبی است که در آن مفعول دوسویۀ فعل حذف میشود. در تناوبهای نوع دوم که در موضوعات گروه فعلی رخ میدهد، گذرایی فعل در تناوب بدون تغییر باقی میماند. در ادامه به بررسی این دو نوع از تناوب خواهیم پرداخت.
3ـ1. تناوب گذرایی مفعول دوسویۀ قابل درک
همانطور که پیشتر عنوان شد، این تناوب از انواع تناوبهای گذرایی است. در این تناوبها در یک گونۀ تناوب با ساخت گذرا و در گونۀ دوم با ساخت ناگذرا مواجه هستیم. در این تناوب، مفعول گونۀ گذرا و فاعل گونۀ ناگذرا، رابطۀ معنایی یکسانی با فعل دارند، با این تفاوت که گونۀ ناگذرا در این تناوبها دارای مفعولی مستتر است. این مفعول مستتر، ضمیر دوسویۀ«همدیگر» است. این تناوب را به شکل زیر نمایش میدهیم:
گروه اسمی 1(کنشگر)+ گروه اسمی 2(کنشپذیر)+ فعل
گروه اسمی (گروه اسمی1+ و+ گروه اسمی 2)(کنشپذیر)+ فعل (دارای مفعول مستتر همدیگر)
در گونۀ ناگذرای این تناوب، عمل فعل مفهوم ضمایر دوجانبه (مثل یکدیگر، هم و همدیگر) در نقش مفعول را القا میکند (برای مآخذ بیشتر رک. Levin 1993: 36-37). فاعل در گونۀ ناگذرای این افعال محدودیتهایی دارد؛ همۀ شرکتکنندگان در عمل باید از وضعیت یکسانی برخوردار باشند، مثلاً در فعل «ملاقاتکردن» باید هر دو اسم جاندار باشند. فاعل در فارسی یا به صورت دو اسم همپایه بهکار میرود، یا به صورت جمع و بدون ضمیر دوجانبه، یا به صورت جمع و با ضمیر دوجانبه (نمونة 6) (طبیبزاده، 1395) که از بین این جملات، گونۀ (6الف) و (6ب) ساختهای تناوبیاند. تنها فعلی که در فارسی در این تناوب شرکت میکند، فعل «ملاقاتکردن» است:
(5) a. Anne met Cathy.
b. Anne and Cathy met. (Levin, 1993, p. 37)
(6) الف. مریم رضا را ملاقات کرد.
ب. مریم و رضا ملاقات کردند.
ج. آنها همدیگر را ملاقات کردند.
د. مریم و رضا همدیگر را ملاقات کردند (طبیبزاده، 1395: 176).
(7) الف. مادر دخترک را بغل کرد.
ب. *مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند.
ج. دخترک مادر را بغل کرد.
شاید به نظر برسد افعالی نظیر «بغلکردن» و «درآغوشگرفتن» نیز میتوانند در این تناوب شرکت کنند، اما لازم است به این نکته توجه شود که شرط شرکت افعال در این تناوب وجود تقارن و همزمانی است. جملۀ (7 الف) لزوماً بیانگر مفهوم جملۀ (7 ب) یا (7 ج) نیست؛ فرد میتواند شیء یا شخصی را در آغوش بگیرد، بیآنکه در آغوش گرفته شود. وینتر تقارن را چنین تعریف میکند: «گزاره دوسویه R را متقارن مینامند، اگر برای هر کدام از شرکتکنندگان x وy گزاره (R(x;y با (R(y;x معادل باشد» (Winter, 2018: 1-2). در رابطه با فعل «ملاقاتکردن» ما با دو جملۀ متقارن زیر روبرو هستیم، اما در رابطه با فعل «بغلکردن» چنین تقارنی وجود ندارد:
(8) علی مریم را ملاقات کرد ó مریم علی را ملاقات کرد.
(9) مادر دخترک را بغل کرد ≠ دخترک مادر را بغل کرد.
جملههای متقارن رابطۀ ساختواژی ـ نحوی نظاممندی با جملههایی دارند که در آنها فاعل به صورت جمع حضور دارد (نمونه10)؛ به این معنا که این جملات، قابلیت جایگزینی با جملهای متناظر با فاعل جمع و مفهوم دوسویگی را دارند و عکس آن نیز صادق است، یعنی همان تناوبی که در ابتدای همین بخش معرفی کردیم. به عبارت دیگر، در جملههای متقارن، تناوب بین دو ساخت الف و ب زیر برقرار است:
(10) الف. علی مریم را ملاقات کرد ó مریم علی را ملاقات کرد.
ب. علی و مریم (همدیگر) را ملاقات کردند.
ج. علی و مریم (همدیگر) را ملاقات کردند= علی مریم را ملاقات کرد (مریم علی را ملاقات کرد).
جملههای نامتقارن[12] با افعالی مثل «بغل کردن»، «در آغوش گرفتن» و جز آن نیز با اینکه همانند جملههای متقارن میتوانند در ساختی با فاعل جمع حضور یابند (نمونه11ب)، اما این جمله را باید متمایز از جملات «مادر دخترک را بغل کرد و دخترک مادر را بغل کرد» دانست:
(11) الف. مادر دخترک را بغل کرد ≠ دخترک مادر را بغل کرد.
ب. مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند.
ت. مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند≠مادر دخترک را بغل کرد (دخترک مادر را بغل کرد)
فرض کنید مادر، دخترک را وقتی او خواب بوده بغل کرده است و بعداً دخترک او را بغل کرده است. در این بافت، جملۀ «مادر دخترک را بغل کرد (دخترک مادر را بغل کرد)» درست است، ولی جملة «مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند» نادرست است. ازاینرو، در رابطه با افعالی چون «بغل کردن»[13]، با عدم تقارن و همزمانی مواجهیم.
جدا از شرط تقارن و همزمانی برای حضور افعال در این تناوب، با افعالی مواجه میشویم که به رغم دارا بودن این شرایط نمیتوانند ساخت تناوبی ایجاد کنند. افعالی مثل «همراهیکردن»، «دیدن (در معنای ملاقاتکردن) و «گمکردن»، به این علت که نمیتوانند مفعول دوسویۀ مستتر داشته باشند و نیاز دارند که در گونۀ دوم تناوب ضمیر «همدیگر» را آشکارا بیان کنند، افعال تناوبی نیستند (نمونة 12). بهنظر میرسد، فعل «ملاقاتکردن» از آن جهت قادر به شرکت در این تناوب هست که علاوه بر دارا بودن مفهوم دوسویگی متقارن و همزمان، فعلی دووجهی است.
(12) الف. مریم رضا را همراهی کرد.
ب. *مریم و رضا همراهی کردند.
3ـ2. تناوبهای دوسویه بدون تغییر در گذرایی فعل
تناوبهایی که در این بخش بررسی میشوند، تغییری در گذرایی فعل ایجاد نمیکنند. افعالی که در انواع تناوبهای این بخش شرکت میکنند، میتوانند همراه با یک گروه حرفاضافهای متمم با هستههای مختلف یا بدون گروه حرفاضافهای حضور یابند. در افعال ناگذرا، در غیاب گروه حرفاضافهای متمم، فاعل میباید یک گروه اسمی جمع[14]، یعنی دارای تعبیری گروهی باشد. در افعال گذرا، مفعول چنین وضعیتی دارد. افعال در صورت گذرای این تناوب دارای یک موضوع کنشگرند که افعال ناگذرا فاقد آن هستند.
در گونۀ دوم این دسته از تناوبهای دوسویه که فعل بدون گروه حرفاضافهای متمم ظاهر میشود، محدودیتهایی بر شرکتکنندگان اعمال میشود؛ شرکتکنندگانی که در افعال گذرا گروه اسمی مفعول جمع را میسازند و در افعال ناگذرا گروه اسمی فاعل جمع را میسازند، باید از وضعیت قابل قیاسی برخوردار باشند .(Levin, 1993: 59) به نمونههای زیر توجه نمایید:
(13) الف. ماشین با دوچرخه/ جدول تصادف کرد.
ب. ماشین و دوچرخه/*جدول با هم تصادف کردند.
لوین این تناوب را در انگلیسی به سه نوع تقسیم کرده است: تناوب دوسویۀ ساده گذرا/ناگذرا، تناوب دوسویۀ باهم گذرا/ناگذرا و تناوب دوسویۀ ازهم گذرا /ناگذرا. دو نوع تناوب اخیر به علت حضور یک متمم قیدی با نقش «عبارت نتیجهای»[15] با تناوب دوسویۀ ساده متفاوتند. لوین عنوان میدارد که together و apartرا بهعنوان نمایندۀ بخش وسیعی از عبارتهایی معرفی کرده که میتوانند برای نشان دادن حالت ایجادشده توسط عمل فعل، بهکار روند (Levin, 1993: 62). در فارسی نیز «باهم» به نمایندگی از «به هم» و«درهم» معرفی میشود. ساخت تناوبی در این تناوبها عبارتند از:
ساختهای تناوبی در انواع تناوبهای دوسویۀ گذرا:
گروه اسمی1(کنشگر)+ گروه اسمی2 (کنشپذیر1)+ گروه حرفاضافهای [حرفاضافه+ گروه اسمی 3] (کنشپذیر2) + فعل
گروه اسمی1(کنشگر)+ گروه اسمی [گروه اسمی2+ و+ گروه اسمی 3](کنشپذیر) + ــــ /باهم /ازهم+ فعل
تناوب دوسویۀ ساده گذرا:
(14) الف.آشپز زرده را از سفیده تخممرغ جدا کرد.
ب.آشپز زرده و سفیده را جدا کرد.
تناوب دوسویۀ باهم گذرا:
(15) الف. زنان را با مردان علوی وصلت داد.
ب. زنان و مردان علوی را باهم وصلت داد.
تناوب دوسویۀ ازهم گذرا:
(16) الف. آشپز زرده را از سفیدۀ تخممرغ جدا کرد.
ب.آشپز زرده و سفیده را ازهمجدا کرد.
ساختهای تناوبی در انواع تناوبهای دوسویۀ ناگذرا:
گروه اسمی 1(کنشگر)+ گروه حرفاضافهای [حرفاضافه+ گروه اسمی 2] (کنشپذیر) + فعل
گروه اسمی [گروه اسمی1+ و+ گروه اسمی 2](کنشگر) + ــــ/باهم+ فعل
تناوب دوسویۀ ساده ناگذرا:
(17) الف.مریم با علی ملاقات کرد.
ب. مریم و علی ملاقات کردند.
تناوب دوسویۀ باهم ناگذرا:
(18) الف. چهرههای خودی با غیرخودی اجماع کردند.
ب. چهرههای خودی و غیرخودی باهم اجماع کردند.
تناوب دوسویۀ ازهم ناگذرا:
(19) الف.مریم از علی جدا شد.
ب. مریم و علی ازهم جدا شدند.
در این بخش به بررسی تکتک تناوبهای دوسویۀ معرفیشده توسط لوین خواهیم پرداخت. در ادامه، علاوه بر این تناوبها، دو نوع تناوب دوسویه در فارسی شناسایی خواهیم کرد که عبارتند از «تناوب دوسویۀ زنجیری» و «تناوب دوسویۀ اشتراکی». این دو تناوب در فهرست تناوبهای لوین ذکر نشدهاند.
3ـ2ـ1. تناوب دوسویه ساده: (گذرا)
این تناوب در انگیسی بین دو ساخت زیر رخ میدهد:
'NPl V NP2 [pp P NP3] '
'NPl V [NP NP2 and NP3]
(20) a.I confused Maria with Anna.
b. I confused Maria and Anna. (Levin, 1993: 60)
و در فارسی بین دو ساخت زیر مشاهده میشود:
«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2 + گروه حرفاضافهای[حرف اضافه +گروه اسمی3]+ فعل»
«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 وگروه اسمی 3] + فعل»
گروه اسمی 1 در دو گونۀ تناوب با نقش معنایی «کنشگر» و نقش دستوری «فاعل» بدون تغییر باقی میماند، اما در گونۀ اول تناوب، فعل دارای دو نقش معنایی همتراز «کنشپذیر 1» و «کنشپذیر 2» است که «کنشپذیر 1» بهعنوان مفعول مستقیم فعل در جمله حضور دارد و «کنشپذیر 2» بهعنوان مفعول حرفاضافهای. در گونۀ دوم تناوب، دو کنشپذیر در قالب یک گروه اسمی جمع حضور دارند (Mousser, 2013: 123). به اعتقاد نگارندگان و با قیاس این تناوب و تناوب مفعول دوسویۀ قابلدرک، شاید بتوان نام این تناوب را «متمم دوسویۀ قابلدرک» نیز نامید، زیرا در گونۀ دوم این تناوب نیز معنی فعل دربردارندۀ معنی متمم قیدی مستتر «باهم/ازهم/به هم/ درهم» است. طبق بررسیهای نگارندگان، این تناوب در فارسی جز در افعال معدودی مثل افعال زیر مشاهده نشد و فارسی ترجیح میدهد که مفهوم دوسویگی را با اینکه مفهوم فعل متضمن آن است، با عنصر دیگری در گونۀ دوم تناوب نشان دهد و آن همان متممهای قیدی مذکور است (ر.ک 3-2-3). افعال شرکتکننده در این تناوب عبارتند از:
افعال گسستنی: ؟جداکردن.
(21) الف.آشپز زرده را از سفیده تخممرغ جدا کرد.
ب. آشپز زرده و سفیده را جدا کرد.
ج. آشپز زرده و سفیده را از هم جدا کرد.
افعال پیوندی: ؟شبکهکردن.
(22) الف.کامپیوتر خودم را با کامپیوتر همکارم شبکه کردم.
ب.کامپیوتر خودم و همکارم را شبکه کردم.
ج. کامپیوتر خودم و همکارم را به هم شبکه کردم.
افعال ترکیبی: درهمآمیختن، ؟ترکیبکردن، ؟مخلوطکردن.
(23) الف. من شیر را با شکر درهم آمیختم.
ب. من شیر و شکر را درهم آمیختم.
*ج. من شیر و شکر را با هم درهم آمیختم.
افعال سنجیدنی: همانندسازیکردن، مشابهسازیکردن.
(24) الف. برخی از هواداران، کارزار مسابقه را به عرصه جنگ همانندسازی کردند.
ب. برخی از هواداران، کارزار مسابقه و عرصه جنگ را همانندسازی کردند.
*ج. برخی از هواداران، کارزار مسابقه و عرصه جنگ را با هم همانندسازی کردند.
لازم به ذکر است که برخی از افعال این فهرست، مانند افعال «شبکهکردن»، «جداکردن»،«ترکیبکردن» و «مخلوطکردن» افعالیاند که حضور متمم قیدی «باهم» و «ازهم» را نیز مجاز میدانند و در تناوبهای «دوسویۀ باهم» و «دوسویۀ ازهم» نیز حضور دارند. این افعال در تناوب دوسویۀ ساده بدون کاربرد عناصر فوق نیز جملۀ غیرقابل قبولی نمیسازند. به عبارت دیگر، حضور متمم قیدی در کنار این افعال، حشو نیست، اما افعالی مانند «درهمآمیختن»، «همانندسازیکردن» و « مشابهسازیکردن» افعالیاند که تنها در ساخت تناوب دوسویۀ ساده حضور مییابند و حضور متمم قیدی در ساخت تناوبی این افعال حشو قلمداد میشود. این افعال همزمان دارای مؤلفۀ معنایی حالت و نتیجه هستند و نیازی به بیان عبارت نتیجهای از طریق عنصری زائد در جمله ندارند؛ برای نمونه، فعل «درهمآمیختن» علاوه بر مؤلفۀ معنایی حالت (آمیختن)، به علت دارا بودن پیشوند «درهم» مؤلفۀ معنایی «نتیجه» را هم داراست، از اینرو نیازی به بیان متممهای قیدی برای بیان مؤلفۀ نتیجه عمل ندارد.
3ـ2ـ.2. تناوب دوسویه ساده: (ناگذرا)
این تناوب در انگلیسی بین دو ساخت زیر:
'NP l V (pp P NP2]'
'[NP NP l and NP2] V '
و در فارسی نیز بین دو ساخت زیر رخ میدهد:
«گروه اسمی 1+ گروه حرفاضافهای [حرف اضافه+گروه اسمی2]+ فعل»
«گروه اسمی[گروه اسمی1+ گروه اسمی2]+ فعل».
(25) a. The oil separated from the vinegar.
b. The oil and vinegar separated. (Levin, 1993, p. 63)
(26) الف. مریم با علی ملاقات کرد.
ب. مریم و علی ملاقات کردند.
گروه اسمی 1 فاعل جمله با نقش معنایی کنشگر است که در گونۀ دوم تناوب با گروه اسمی2 با نقش متمم گروه حرف اضافهای و نقش معنایی کنشپذیر ترکیب شده و بهعنوان یک فاعل جمع با نقش معنایی کنشگر درگونۀ دوم تناوب حضور مییابد. همانطور که عنوان شد، این تناوب از دستۀ تناوبهایی است که در گذرایی فعل تغییری ایجاد نمیکند. فعل در هر دو گونۀ تناوب دارای یک موضوع اصلی است که همان فاعل (کنشگر) جمله است. افعال شرکتکننده در این تناوب از این قرارند:
افعال همراهی: همفکریکردن، همگراییکردن، همخوانیکردن، همگامیکردن، همدستیکردن.
(27) الف. چهرههای سیاسی با چهرههای مذهبی برای تشکیل احزاب فراگیر همفکری کنند.
ب. چهرههای سیاسی و مذهبی برای تشکیل احزاب فراگیر همفکری کنند.
افعال تعامل اجتماعی: ملاقاتکردن.
3ـ2ـ3. تناوب دوسویه باهم: (گذرا)
در این تناوبها، تناوب بین دو ساختی رخ میدهد که مانند تناوب دوسویۀ ساده گذرا، گروه حرفاضافهای متمم ِگونۀ اول تناوب، در گونۀ دوم تناوب در جایگاه مفعولی (در افعال گذرا) به صورت اسم جمع حضور مییابد. این تناوب در انگلیسی در دو ساخت زیر ظاهر میشوند:
NP l V NP2 [PP P NP3]'
'NPl V [NP NP2 and NP3]together'
(28) a.I creamed the sugar into the butter.
b. I creamed the sugar and the butter together.
تنها تفاوت این تناوب (و تناوب دوسویۀ ازهم) با تناوب دوسویۀ ساده وجود عبارات نتیجهای است که بیانگر نتیجۀ عمل فعلاند؛ به عبارت دیگر، بیان آشکار مفهوم دوسویگی از طریق متممهای قیدی «باهم» (و «ازهم» در تناوب دوسویۀ ازهم) صورت میگیرد که بهعنوان نمایندههایی از عبارات بیانگر نتیجۀ عمل بهکار میروند.
این تناوب در فارسی بین دو ساخت زیر رخ میدهد:
«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2 + گروه حرفاضافهای[حرف اضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»
«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 و گروه اسمی 3]+ باهم/بههم/ درهم+فعل»
عبارات قیدی باهم/ به هم/درهم که بیانکنندۀ حالتی هستند که به واسطه عمل فعل حاصل شده است، به گفته لوین، با افعالی از نوع «ترکیبکردن» بهکار میروند. این افعال مؤلفۀ حالت را دارند، اما فاقد مؤلفۀ نتیجهاند.
بهلحاظ مفهومی، افعال شرکتکننده در این تناوب یا بیانگر «ترکیب، پیوند یا همراهی» دو مفعول (طبقه افعال ترکیبی، پیوندی، همراهی، ازدواجی) و یا بیانگر سنجش دو مفعولاند (افعال سنجیدنی، طبقهبندی). لوین افعالی را که در این تناوب شرکت میکنند با توجه به حروفاضافه گروهبندی کرده است. ما نیز به پیروی از وی همین شیوه را در پیش گرفتیم. افعال شرکتکننده در این تناوب به تفکیک حروفاضافه متممی ازین قرارند:
حروف اضافۀ «با»:
افعال پیوندی: اتصالدادن، ارتباطدادن، شبکهکردن، جفتکردن.
(29) الف. محققان نشان دادند که میتوان الکترون را با نور جفت کرد.
ب. محققان نشان دادند که میتوان الکترون و نور را با هم جفت کرد.
افعال سنجیدنی: ارزیابیکردن، مقایسهکردن، قیاسکردن، سنجشکردن، سنجیدن، اندازهکردن، ترازکردن، محکزدن، مطابقتدادن، ، اندازهگرفتن، اندازهگیریکردن، مساویکردن، موافقکردن، خلطکردن، اشتباهگرفتن، فرقگذاشتن، فرقگذاردن، تنظیمکردن، جوریدن.
(30) الف. کتابخانههای دانشگاهی داخلی را با شش کتابخانه دانشگاهی هلند مقایسه و ارزیابی کردند.
ب. کتابخانههای دانشگاهی داخلی و شش کتابخانه دانشگاهی هلند را با هم مقایسه و ارزیابی کردند.
افعال طبقهبندی: دستهبندیکردن، طبقهبندیکردن، گروهبندیکردن.
(31) الف. کتابدار کتابهای روانشناختی را با کتابهای انگیزشی طبقهبندی کرد.
ب.کتابدار کتابهای روانشناختی وکتابهای انگیزشی را با هم طبقهبندی کرد.
افعال ازدواجی: وصلتدادن، عقدکردن، نامزدکردن.
(32) الف. زنان را با مردان علوی وصلت داد.
ب. زنان و مردان علوی را با هم وصلت داد.
افعال ترکیبی: ترکیبکردن، آمیختن، درآمیختن، جمعکردن، مخلوطکردن.
(33) الف. آنها داروی شیمیدرمانی را با نانوذرات ترکیب کردند.
ب. آنها داروی شیمیدرمانی و نانوذرات را با هم ترکیب کردند.
افعال تعویضی: تعویضکردن، جابجاکردن، جایگزینکردن، عوضکردن، مبادلهکردن، جانشینکردن.
(34) الف. در نشانه شناسی میتوان کشته شدن دیو خشکسالی را با بهار جانشین کرد.
ب. در نشانه شناسی میتوان کشته شدن دیو خشکسالی و بهار را با هم جانشین کرد.
افعال همراهی: پیشبردن، همراهکردن، شرکتدادن، شریککردن، مشارکتدادن، مواجهکردن، روانهکردن، روانهنمودن.
(35) الف. میشود ورزش را با تحصیل پیش برد.
ب. میشود ورزش و تحصیل را با هم پیش برد.
افعال رویارویی: درافکندن.
حروف اضافۀ «به»:
افعال پیوندی: اتصالدادن، ارتباطدادن، متصلکردن، وصلکردن، پیونددادن، پیوستن، ملحقکردن، سنجاقکردن، گرهدادن، گرهزدن، پیچیدن، تنیدن، بافتن، پیچاندن، تاباندن، تابدادن (پیچاندن)، رشتن، ریسیدن، چسباندن.
(36) الف. سر سیم را به باطری میچسبانیم.
ب. سر سیم و باطری را به هم میچسبانیم.
افعال ترکیبی: آغشتن، آلودن.
(37) الف. آنها که ایمان را به شجاعت آغشتند و پیشرفتند.
ب. آنها که ایمان و شجاعت را به هم آغشتند و پیشرفتند.
افعال تماسی: ساییدن.
(38) الف. سنگ سفید را به سنگ سیاه بسایید.
ب. سنگ سفید و سنگ سیاه را به هم بسایید.
افعال تعویضی: تغییردادن.
(39) الف. میتوان ﺑﺎ ﻓﺸﺮدن ﻛﻠﻴﺪ. Q، mil. را ﺑﻪ mm. ﺗﻐﻴﻴﺮ داد.
ب. میتوان ﺑﺎ ﻓﺸﺮدن ﻛﻠﻴﺪ. Q، mil. و mm. را به هم ﺗﻐﻴﻴﺮ داد.
حروفاضافۀ «در»:
افعال پیوندی: چفتکردن. پیچیدن.
افعال ترکیبی: آمیختن.
(40) الف. کافی است پایه سقفی را در زائده پایه دیواری چفت کرد.
ب. کافی است پایه سقفی و زائده پایه دیواری را در هم چفت کرد.
3ـ2ـ4.تناوب دوسویه باهم: ناگذرا
این تناوب بین دوساخت زیر رخ میدهد:
«گروه اسمی 1 + گروه حرفاضافهای[حرف اضافه +گروه اسمی2 ]+ فعل»
|
« گروه اسمی[گروه اسمی 1 و گروه اسمی 2] + باهم/بههم/ درهم+فعل»
|
در این تناوب نیز افعال باتوجه به حرف اضافه انتخابیشان گروهبندی میشوند و در نهایت، طبقه افعال شرکتکننده در این تناوب معرفی میشوند. این تناوب در این طبقات فعلی مشاهده میشود: طبقه افعال تعامل اجتماعی، سنجیدنی، ازدواجی، رویارویی، پیوندی، همراهی، ترکیبی، تعویضی، تماسی.
حروف اضافۀ «با»:
افعال تعامل اجتماعی: گفتمانکردن، مباحثهکردن، مجالستکردن، مذاکرهکردن، مراودهکردن، مصاحبتکردن، معاشرتکردن، معاملهکردن، مکالمهکردن، مناظرهکردن، ملاقاتداشتن، ملاقاتکردن، دیدارکردن، اجتماعکردن، اجماعکردن، ازدحامکردن، ائتلافکردن، آمدوشدکردن، گفتگوکردن، رایزنیکردن، اختلاطکردن، بحثکردن، بحثنمودن، قرارگذاردن، قرارگذاشتن، هماندیشیکردن، قرارداشتن، قراردادبستن، تسویهحسابکردن، تسویهکردن، مشاعرهکردن، شرطبندیکردن، مجادلهکردن، مجامعتکردن.
(41) الف. میدانید که چهرههای خودی با غیرخودی اجماع کردند.
ب. میدانید که چهرههای خودی و غیرخودی با هم اجماع کردند.
افعال سنجیدنی:مطابقتپیداکردن، مطابقتیافتن، مطابقتداشتن، مطابقتکردن، هماهنگیکردن، مطابقهکردن، سازگاریکردن، اشتراکپیداکردن، اشتراکیافتن، فرقکردن، تفاهمداشتن، توافقکردن، توافقنمودن.
(42) الف. در زبان فرانسه و لاتین صفت با موصوف مطابقت میکند.
ب. در زبان فرانسه و لاتین صفت و موصوف با هم مطابقت میکنند.
افعال ازدواجی:متارکهکردن، وصلتکردن، عقدکردن، بههمزدن، ازدواجکردن، نزدیکیکردن، زندگیکردن، زیستن، جماعکردن، همخوابگیکردن، همآغوشیکردن، مباشرتکردن، عروسیکردن.
(43) الف. زن با همسرش متارکه کرد.
ب. زن و مرد با هم متارکه کردند.
افعال رویارویی: جنگیدن، مسابقهدادن، مسابقهگذاشتن، مصافکردن، منازعهکردن، جنگکردن، نزاعکردن، کشمکشکردن، کشتیگرفتن.
(44) الف. جودوکار اماراتی با حریف فلسطینی مسابقه داد.
ب. جودوکار اماراتی و حریف فلسطینی با هم مسابقه دادند.
افعال پیوندی: ارتباطبرقرارکردن، ارتباطداشتن، تماسحاصلکردن، تماسحاصلنمودن، تماسبرقرارکردن، اتحادپیداکردن، اتحادکردن، اتحادیافتن، اتحادداشتن، چسبیدن.
(45) الف. پیرزن بالاخره با دخترش تماس برقرار کرد.
ب. پیرزن و دخترش بالاخره با هم تماس برقرار کردند.
افعال همراهی: مشارکتکردن، شرکتکردن، شرکتداشتن، شرکتجستن، شرکتپیداکردن، شراکتکردن، پیشرفتن، همراهشدن، مصادفشدن، مجاورتکردن، سفرکردن، قدمزدن، گشتوگذارکردن، گشتزنیکردن، گشتزدن، گردشکردن، تجمعکردن، قدکشیدن، دویدن.
افعال ترکیبی: درآمیختن.
افعال تعویضی: مبادله داشتن.
افعال برخوردی: تصادفکردن، تصادمکردن، برخوردن، برخوردکردن.
حرف اضافۀ «به»:
افعال پیوندی: پیچیدن، تنیدن، پیوستن، ملحقشدن، تابیدن، اتصالپیداکردن، اتصالیافتن، گرهخوردن، چسبیدن.
افعال ترکیبی: آغشتن، آلودن
افعال سنجیدنی: (به هم) آمدن (جوریدن).
(46) الف. رنگ سبز به رنگ خردلی میآید.
ب. رنگ سبز و خردلی به هم میآیند.
افعال تعویضی: تغییرکردن.
حرفاضافۀ «در»:
افعال پیوندی: پپیچیدن، آمیختن.
3ـ2ـ5. تناوب دوسویه ازهم: گذرا
این تناوب در انگلیسی بین دو ساخت 'NP l V NP2 [pp P NP3]' و 'NPl V [NP NP2 and NP3] apartو در فارسی بین دو ساخت زیر رخ میدهد:
«گروه اسمی1 +گروه اسمی2 + گروه حرفاضافهای [حرفاضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»
«گروه اسمی 1+ گروه اسمی [گروه اسمی 2 وگروه اسمی 3] + از هم +فعل»
همانطور که در دو بخش پیشین نیز عنوان شد، تفاوت این تناوبها با تناوب دوسویۀ ساده، حضور متمم قیدی برای بیان نتیجه عمل فعل است. در این تناوب متمم قیدی مذکور، در انگلیسی «apart» و در فارسی «ازهم» است.
(47) a. I broke the twig off (of) the branch.
b. I broke the twig and the branch apart.
بهلحاظ مفهومی این افعال، بیانگر «ازدسترفتن انسجام، گسستن یا جابجایی» دو مفعولی است که در رویداد شرکت دارند (طبقه افعال گسستنی)،اما در افعالی از طبقه سنجیدنی هم مشاهده میشود که بیانگر «وجود تفاوت» بین دو مفعول است.
حروف اضافۀ «از»:
افعال گسستنی: شکافتن، فاصلهدادن، گسستن،گسیختن، جداکردن.
(48) الف. امام حسین (ع) حق را از باطل جدا کرد.
ب. امام حسین (ع) حق و باطل را از هم جدا کرد.
افعال سنجیدنی: فرقگذاردن، فرقگذاشتن، تشخیصدادن، نمونهبرداریکردن، کپیبرداریکردن، کپیکردن.
(49) الف. برخی اصرار دارند که زیباییشناسی را باید از فلسفۀ هنر فرق گذاشت.
ب. برخی اصرار دارند که زیباییشناسی و فلسفۀ هنر را باید از هم فرق گذاشت.
3ـ2ـ6. تناوب دوسویه ازهم: ناگذرا
این تناوب در انگلیسی بین این دو ساخت:
'NP I V [pp P NP2]
'NP[ NP1 and NP2] V apart'
(50) a. The twig broke off (of) the branch.
b. The twig and the branch broke apart.
و در فارسی بین دو ساخت زیر رخ میدهد:
«گروه اسمی1 + گروه حرفاضافهای[حرف اضافه +گروه اسمی2 ]+ فعل»
|
« گروه اسمی[گروه اسمی1 و گروه اسمی2] + از هم+فعل»
|
این تناوب در افعال زیر مشاهده میشود:
حرف اضافۀ «از»:
افعال گسستنی: شکافتن، شکافخوردن، گسستن، گسیختن، کنارهجستن، کنارهگرفتن، کنارهگیریکردن، دوریکردن، فاصلهگرفتن.
(51) الف. تار از پود شکافت/گسست.
ب. تار و پود از هم شکافت/گسست.
افعال ازدواجی: ، جداشدن (طلاق)، طلاقگرفتن.
3ـ2ـ7. تناوب دوسویۀ زنجیری: (گذرا)
تناوب دوسویۀ زنجیری از جمله تناوبهایی است که لوین در فهرست خود به آن اشارهای نکرده است. این تناوب افعالی را شامل میشود که در تناوبهای دوسویۀ مطرحشده، با وجود دارابودن مفهوم دوسویگی به علت عدم تقارن و همزمانی شرکت نمیکردند.
(52) الف. علی مریم را بغل کرد/مریم علی را بغل کرد.
ب. علی و مریم همدیگر را بغل کردند.
همانطور که مشاهده میشود، ساخت تناوبی فوق، شباهت بسیاری به ساخت مفعول دوسویه قابل درکی دارد که در بخش 3-1 معرفی شد، اما این تناوب بدون تغییر در گذرایی فعل رخ میدهد و عدم حضور ضمیر «همدیگر» در گونۀ دوم تناوب در ساخت اول موجب غیردستوری شدن جمله میشود. علاوه بر این، تفاوت معنایی افعال شرکتکننده در این تناوب که همان غیرهمزمانی دوسویگی در فعل است، نگارندگان را بر این داشت تا این تناوب را در دستۀ تناوبهای زنجیری قرار دهند. تناوب زنجیری را از مفهوم دوسویگی زنجیری که لیختنبرک معرفی کرده است، گرفتیم. پیش از بیان ادعای لیختنبرک لازم است بین موقعیتهای دوسویه، ساختارهای دوسویه و تناوبهای دوسویه تمایز قائل شویم. موقعیتها، اشاره به مفاهیم معنایی واقعی در جهان خارج دارند که بنا بر انواع خاص روابط شرکتکنندهها با هم یا با دیگران تعریف میشوند. در این دیدگاه، یک موقعیت دوسویه که متشکل از یک رویداد واحد است، شامل دو رابطه است که در آن هر کدام از شرکتکنندگان دارای دو نقش[16]اند (شکل1). ساختارهای دوسویه اشاره به ابزارهای ساختاری زبانویژه برای بیان موقعیت[17]هایی دارد که بیانگر رابطهای دوسویه بین شرکتکنندگان است:
شکل(1): موقعیت دوسویه
تمایز بین ساختارها و موقعیتها از این نظر حائز اهمیت است که در بسیاری از زبانها رابطه بین این دو، متناظر و یکبهیک نیست. موقعیت دوسویه لزوماً نیاز به ساختاری دوسویه ندارد و عکس این مسأله نیز صادق است؛ ساختاری دوسویه ممکن است موقعیتهایی غیر از موقعیتهای دوسویه را نیز بیان کند و ممکن است در زبانی چندین نوع موقعیت جهان واقعی توسط ساختار دوسویه بیان شود و ساختار دوسویه کارکردهای چندگانه داشته باشد. یکی از این موقعیتها یا به عبارتی یکی از کارکردهای چندگانۀ ساختار دوسویه، موقعیت زنجیری است. (Lichtenberk, 1985: 20-25) که بیانگر روابطی بین شرکتکنندگان است که به طور زنجیری رخ میدهد.
شکل(2): موقعیت زنجیری
تنها زمانیکه این موقعیت به موقعیت دوسویه شبیه میشود، زمانی است که موقعیت مذکور دو شرکتکننده داشته باشد و این دو در یک رابطة زنجیری دایرهوار بسته حضور داشته باشند (جمله53):
شکل(3): موقعیت زنجیری دوسویه
(53) این دو سرباز همدیگر را دنبال میکنند.
ازاینرو، در تناوب زنجیری، تنها افعالی شرکت میکنند که علاوه بر مفهوم دوسویگی، بیانگر مفهوم غیرهمزمانی و زنجیری دوسویگی نیز هستند. افعالی که در گونه گذرای این تناوب شرکت دارند عبارتند از برخی از افعال «طبقه تعامل اجتماعی» (برای درک بهتر این مفهوم در رابطه با افعال تعامل اجتماعی ذکرشده در زیر ر.ک مبحث فعل «بغلکردن» در بخش3-1)؛ افعال شرکتکننده در این تناوب با ساختهای تناوبی زیر عبارتند از:
گروه اسمی (کنشگر)1+ گروه اسمی 2 همرا با را (کنشپذیر)+ فعل
[گروه اسمی1+ گروه اسمی2] (کنشگر)+ همدیگر همراه با را + فعل
افعال تعامل اجتماعی (برخی): بغلکردن، درآغوشگرفتن، بوسیدن، دیدن (ملاقاتکردن)، همراهیکردن، گمکردن.
(54) الف. علی مریم را همراهی کرد.
ب. علی و مریم همدیگر را همراهی کردند.
علاوه بر ساختهای تناوبی فوق، این تناوب بین دو ساخت زیر نیز رخ میدهد:
گروه اسمی1+گروه اسمی 2+گروه حرفاضافهای[حرف اضافه+ گروه اسمی3 ]+ فعل
گروه اسمی1+ [گروه اسمی2+ گروه اسمی3]+ باهم + فعل
ساخت تناوبی فوق، همان ساخت تناوب دوسویۀ باهم گذرا است. همانطور که عنوان شد، تفاوت این تناوب با تناوبهایی که پیشتر معرفی کردیم، در غیرهمزمانی و یا به عبارتی رخداد متوالی و زنجیری عمل فعل است. افعالی در این تناوب شرکت میکنند که متضمن مفهوم دوسویگیاند، اما این دوسویگی به طور زنجیری و متوالی بین شرکتکنندگان در عمل فعل در جریان است. افعال شرکتکننده در ساختار تناوبی دوم این تناوب عبارتند از:
- افعال تعامل اجتماعی (برخی): آشناکردن، آشتیدادن.
(55) الف. مادر دختر را با پسر آشتی داد/ مادر پسر را با دختر آشتی داد.
ب. مادر دختر و پسر را با هم آشتی داد.
3ـ2ـ8. تناوب دوسویه زنجیری: (ناگذرا)
ساخت تناوبی این تناوب نیز همانند ساخت ظرفیتی تناوب دوسویه باهم ناگذرا است:
گروه اسمی1+ گروه حرفاضافهای[حرف اضافه+ گروه اسمی2 ]+فعل
[گروه اسمی1+ گروه اسمی2]+ باهم /به هم + فعل
(56) الف. علی با مریم مکاتبه کرد/مریم با علی مکاتبه کرد.
ب. علی و مریم با هم مکاتبه کردند.
در مثال فوق، با اینکه از جمله (56 ب) مفهوم دوسویگی «مکاتبهکردن» استنباط میشود، اما مکاتبهکردن مریم با علی و مکاتبه کردن علی با مریم قطعاً همزمان صورت نگرفته است و فاصله زمانی بین آنها وجود داشته است. بنابراین، در این تناوب نیز عمل دوسویگی همزمان بین دو شرکتکننده در کنش انجام نمیشود و این رابطه میتواند به طور متوالی یا با فاصله زمانی انجام پذیرد. افعالی که در این تناوب شرکت میکنند عبارتند از:
- افعال رقابتی: رقابتداشتن، رقابتکردن.
(57) الف. سامان با ساسان رقابت کرد. ساسان با سامان رقابت کرد.
ب. سامان و ساسان با هم رقابت کردند.
- افعال مکاتبهای: مکاتبهکردن.
- افعال تعامل اجتماعی: آشناییدادن، آشتیکردن.
- افعال ازدواجی: عشقبازیکردن، معاشقهکردن.
3ـ2ـ9. تناوب دوسویۀ اشتراکی: (گذرا)
این تناوب همانند تناوب دوسویۀ باهم و تناوب دوسویۀ ازهم بین دو ساخت زیر رخ میدهد، با این تفاوت که درگونۀ دوم تناوب فقط متمم قیدی «باهم» و «ازهم» حضور دارد:
«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2+ گروه حرفاضافهای[حرف اضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»
«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 + گروه اسمی 3]+ باهم / از هم+ فعل»
در این تناوب ساختارهایی شرکت میکنند که به علت دارابودن یک ویژگی خاص یا ازدستدادن ویژگی مذکور، در رابطه دوسویه با هم قرار میگیرند.
«طبقهبندیکردن»:
(58) الف. کتابدار کتابهای روانشناختی را با کتابهای انگیزشی طبقهبندی کرد.
ب.کتابدار کتابهای روانشناختی وکتابهای انگیزشی را باهم طبقهبندی کرد.
«بستهبندیکردن»:
(59) الف. *مادر وسایل چینی و پیرکس را با هم بستهبندی کرد.
ب. مادر وسایل چینی را با پیرکس بستهبندی کرد.
اگر شی x با شیy در یک طبقه قرار بگیرند، مسلماً xوy دارای اشتراکاتی هستند که باعث شده فعل «طبقهبندیکردن» مفهوم دوسویگی را بیان کند. در رابطه با فعل بستهبندیکردن، این دو جمله با اینکه دو جمله کاملاً قابل قبولاند، اما به این علت که بیانگر مفهوم دوسویگی در معنای مدنظر پژوهش حاضر نیستند در تناوب شرکت نمیکنند، زیرا فعل «بستهبندیکردن» به وجود ویژگی مشترک بین دو شی اشاره ندارد، پس نمیتواند فعلی دوسویه در مفهوم تناوبی باشد. همانطور که مشاهده میشود، افعال شرکتکننده در این تناوب افعالیاند که در تناوب دوسویۀ باهم شرکت داشتند. بنابراین، این تناوب را میتوان زیرمجموعهای از تناوب دوسویۀ باهم دانست که مفهوم دوسویگی، دربردارنده ویژگی مشترکی در اعضا نیز است. موقعیت اشتراکی را میتوان به شکل زیر نمایش داد. از آنجا که در موقعیت اشتراکی شرکتکنندگان مشترکاً در موقعیت شرکت دارند، میتوان ادعا کرد که هر شرکتکننده دو نقش دارد: یکی اجراکنندۀ فعالیت و دیگری همراهی با دیگر شرکتکنندگان. شرط همزمانی برای شرکت در این تناوب الزامی است. در واقع، مفهوم همزمانی در تناوب دوسویۀ اشتراکی مستتر است.
شکل(4): موقعیت اشتراکی
افعال شرکتکننده در این تناوب عبارتند از:
حروفاضافۀ «با»:
افعال طبقهبندی: طبقهبندیکردن، گروهبندیکردن، دستهبندیکردن، قاببندیکردن، قالببندیکردن، قالبزدن، قالبگیریکردن.
(60) الف. کتابدار کتابهای روانشناختی را با کتابهای انگیزشی طبقهبندی کرد.
ب.کتابدار کتابهای روانشناختی وکتابهای انگیزشی را با هم طبقهبندی کرد.
افعال سنجیدنی: سنجشکردن، سنجیدن، فرقگذاشتن، اندازهکردن، ترازکردن، محکزدن، مشابهسازیکردن، مطابقتدادن، همانندسازیکردن، اندازهگرفتن، اندازهگیریکردن، خلطکردن، ارزشگذاریکردن، ارزشگذاشتن، ارزشنهادن، مطابقهکردن، مساویکردن.
(61) الف. سـونوگرافیک ترانـس تیروئیـد را با سـوپراتیروئید مطابقت دادیم.
ب. سـونوگرافیک ترانـس تیروئیـد و سـوپراتیروئید را با هم مطابقت دادیم.
افعال پیوندی: جفتکردن، چفتکردن، شبکهکردن، مشارکتدادن.
افعال همراهی: همراهکردن، شرکتدادن، شریککردن.
افعال تعویضی: جابهجاکردن، جانشینکردن، عوضکردن، مبادلهداشتن.
حروف اضافۀ «از»:
افعال سنجیدنی: کپیکردن، کپیبرداریکردن، نمونهبرداریکردن، فرقگذاشتن، فرقگذاردن.
(62) الف. برند x، طرح گوشی سری A را از طرح گوشی سری J کپیبرداری میکند.
ب. برند x، طرح گوشی سری A و گوشی سری J را از هم کپیبرداری میکند.
3ـ2ـ10. تناوب دوسویۀ اشتراکی (ناگذرا)
ساختهای تناوبی در این تناوب همانند تناوب دوسویۀ باهم ناگذرا هستند، با این تفاوت که افعال شرکتکننده در این تناوب، به علت دارا بودن/ ازدستدادن یک ویژگی مشترک در این تناوب حضور مییابند. افعالی که در این تناوب حضور دارند از طبقۀ افعال همراهی و افعال سنجیدنی هستند که عبارتند از:
افعال همراهی: شراکتکردن، شرکتپیداکردن، شرکتجستن، شرکتداشتن، شرکتکردن، مشارکتکردن، مصادفشدن، همراهشدن، پیشرفتن، همدستیکردن، همگامیکردن، همفکریکردن.
(63) الف. رییسجمهور با معاون اول شرکت کرد تا از عملکرد دولت دفاع کنند.
ب. رییسجمهور و معاون اول باهم شرکت کردند تا از عملکرد دولت دفاع کنند.
افعال سنجیدنی: مطابقتپیداکردن، مطابقتیافتن، هماهنگیکردن، مطابقتداشتن، مطابقتکردن، مطابقهکردن، فرقکردن، اشتراکپیداکردن، اشتراکیافتن، جوریدن.
(64) الف. آقای انصاری با وزارت کشور هماهنگی کردند.
ب. آقای انصاری و وزارت کشور باهم هماهنگی کردند.
افعال تعامل اجتماعی: مشاعرهکردن.
4. نتیجهگیری
در این پژوهش با الگوگیری از رویکرد لوین در شناسایی و طبقهبندی تناوبها سعی در بررسی رفتار تناوبی افعال فارسی در خصوص انواع تناوب دوسویه داشتیم. بر این اساس، در پیکرهای بالغ بر 3070 فعل فارسی به بررسی انواع تناوبهای دوسویه در فارسی پرداختیم. تناوبهای دوسویه در فارسی عبارتند از تناوب مفعول دوسویۀ قابل درک، تناوب دوسویۀ ساده، تناوب دوسویۀ باهم، تناوب دوسویۀ ازهم، تناوب دوسویۀ زنجیری و تناوب دوسویۀ اشتراکی. هر کدام از این تناوبها، بهاستثنای تناوب مفعول دوسویۀ قابلدرک که مختص افعال گذرا است، در افعال گذرا و ناگذرا به تفکیک بررسی شد. دو نوع تناوب خاص دوسویۀ زنجیری و اشتراکی که در کتاب لوین اشارهای نشده بود نیز در این مقاله معرفی و بررسی شد. در نهایت، طبقات افعال شرکتکننده در هر تناوب نیز شناسایی شد.
[1]. argument alternation
[4]. transitive alternations
[5]. simple reciprocal alternation
[6]. together reciprocal alternation
[7]. apart reciprocal alternation
[10]. اصطلاحات chaining و collective را لیختنبرک (1985) در معرفی برخی انواع ساختهای دوسویه در انگلیسی بهکار برد. ما نیز در معرفی تناوبهای حاصل از ساختهای مذکور از همین اصطلاحات بهره بردیم.
[11]. Lexical-Constructional Approach
[12]. non-symmetric predicates
[13]. این افعال را در بخش تناوبهای زنجیری (7-2-3) بررسی خواهیم کرد.
[15]. resultative construction
[16]. منظور از نقش در توصیف رویداد دوسویه، نقش معنایی نیست، صرفاً مشارکت شرکتکننده در رابطه مدنظر است.