تاریخ بشری دربردارندۀ نمونههای برجستهای از قتل عامهایی است که در تعصبات کورکورانۀ مذهبی و دینی ریشه داشته است؛ بهگونهای که میتوان یکی از معضلات جوامع بشری را که باعث عواملی چون فقر، خشکسالی، جهالت و بیسوادی، استبداد، استعمار، نابرابری و... میشود و پیامدهای بسیار ناگواری را برای انسانها در طول تاریخ به همراه دارد، جنگهای فرقهای و مذهبی در طول اعصار متمادی دانست. هدف مولوی در این دو تمثیل برقراری صلح و دوستی و از بین بردن یکی از دلایل مهم جنگ و خونریزی است. تمامی ادیان و بیشتر مکاتب فلسفی، روانشناسی و جامعهشناسی از قدیم تاکنون برای ساختن جهانی بهتر، همراه با صلح و دوستی و به دور از خشونت تلاش کردهاند، اما اینکه چقدر موفق بودهاند و چه نظراتی اعمال داشتهاند، مهم است؛ مولوی در دو تمثیل عرفانی به زبان ساده و روان در جایگاه شخصی سیاستمدار و سیاستدان با آشنایی کامل به فنون سیاست جنگ سخت و عملیات روانی (جنگ نرم) و ابزار و عناصر آن که منجر به جنگ سخت میشود، این غدۀ مرگ بار بشریت را مورد موشکافی دقیق قرار میدهد.
از دیدگاه مولانا دو مدل جنگ برای مقابله با دین و مذهب بهکار میرود: جنگ نرم و جنگ سخت. وی در داستان اول: «آن پادشاه جهود که نصرانیان میکشت از بهر تعصب»، نابودی دین و پیروان آن را به وسیلۀ جنگ نرم و در داستان دوم «پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود»، شیوۀ جنگ سخت را برای از بین بردن دین، معرفی کرده است. مولانا در ابتدای داستان اول با براعت استهلال و با صراحت اعلام میکند که برای از بین بردن پیروان راستین یک دین و نابودی ایمان و اعتقاد، دشمنان از حربۀ قدرت نرم استفاده میکنند و باعث انحراف و تخلیط در دین و عامل جنگهای نیابتی خانمانسوز و ویرانگر میشوند؛ در همان ابتدای داستان، جنگ سخت و مقابله با زور را در برابر جنگ نرم ناکارآمد تلقی میکند:
کم کش ایشان را که کشتن سود نیست
|
|
دین ندارد بوی مشک و عود نیست
|
(1/340)
سرّ پنهان است اندر صد غلاف
|
|
ظاهرش با تو چو تو باطن خلاف
|
(1/341)
در ادامه، در جاهای گوناگون داستان، شیوهها و شگردهای نفوذ دشمنان و راههای مقابله با این مکر و نیرنگها را با کیاست و درایت بیان میکند؛ مولانا برای اهمیت موضوع و تأکید به این امر مهم در ادامه پس از پایان داستان «آن پادشاه جهود...»، بلافاصله داستان «پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی مینمود» را در دفتر اول مثنوی، نقل کرده است:
بعد ازین خون ریز درمان ناپذیر
|
|
کاندر افتاد از بلای آن وزیر
|
(7/391)
یک شه دیگر ز نسل آن جهود
|
|
در هلاک قوم عیسی رو نمود
|
(1/740)
گر خبر خواهی از این دیگر خروج
|
|
سوره بر خوان والسماء ذات البروج
|
(1/741)
«اشارات است به واقعهای که در تفاسیر قرآن کریم در ذیل آیۀ 4 سورۀ بروج آمده است. آیۀ 1تا4 این سوره، بدین قرار است: «والسماء ذات البروج والیوم الموعود و شاهد و مشهود قتل اصحاب الاخدود» سوگند به آسمان که دارای کاخهای سترگ است و سوگند به روز موعود و شاهد و مشهود که (مؤمنان عیسوی) در آن گودالها به قتل رسیدند» (زمانی، 1381). در آن داستان، چون پادشاه جهود شیوۀ جنگ سخت را برای نابودی پیروان مسیح بهکار برده است، علاوه بر اینکه موجب استحکام بیشتر دین و ایمان مسیحیان شده، خود نیز در شعلۀ آتش جنگ و دشمنی سوخته و شکست خورده است.
جنگ نرم در عرصۀ سیاست از سنخ جنگ فرهنگی است و ابزار و تکنیکهای آن از نوع ابزارهای فرهنگی است و نه ابزارها و وسایل نظامی. تصرف قلب و مغز هدف اصلی جنگ نرم است؛ وقتی به این هدف نایل شوند در حقیقت جبهۀ مقابل را به جبهۀ خودی تبدیل کردهاند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی و مستقیم در تغییر نظام و حاکم یک سرزمین نیست، بلکه این اهداف را خود آن ملت یا گروههای جامعه که همگی یا بخش عمده از آنها در اثر جنگ نرم به جبهۀ دشمن پیوستهاند، تأمین میکنند. با وجود نو بودن این واژه، عملیات روانی، همزاد بشر است. داستان فریب حضرت آدم توسط شیطان که در نهایت به اخراج حضرت آدم از بهشت منجر شد، اولین مصداق عملیات روانی است (جنیدی، 1388). از میان روایات قدیمی میتوان به داستان کنفوسیوس اشاره کرد؛ وی از لائوتسه پرسید: مفهوم اندیشۀ تائو چیست؟ لائوتسه دهانش را گشود و چیزی نگفت. کنفوسیوس گفت: در دهان او دندانی وجود ندارد، بلکه تنها یک زبان وجود دارد. سختترین دندانها نابود شدند، ولی نرمترین آنها، زبان، وجود دارد. قدرت و دوام نرمی بیشتر از قدرت و دوام سختی است (ویلیامز[1]، 1993). سان تزو[2] در هم شکستن مقاومت دشمن بدون جنگ را برتری فوقالعاده تلقی میکند (تزو، 1359).
آنچه در این مقاله، در پی آن هستیم آسیبشناسیهای مولوی از قدرت نرم و قدرت سخت دشمنان اسلام در دو داستان مثنوی معنوی است که موجبات هوشیاری و پیشگیری مخاطبان را فراهم میآورد.
- پیشینه و ضرورت پژوهش
در مورد دو مبحثِ «اندیشۀ صلحگرایی مولوی و جنگ» (نرم و سخت) بهصورت مجزا، پژوهشهای جداگانهای انجام شده است؛ در زمینۀ مبحث اول، سید حامد علوی در مقالهای با عنوان «آسیبشناسی دین راستین در پرتو مثنوی»، داستان «آن پادشاه جهود...» را از دیدگاه عرفانی و اخلاقی و بعضاً مسائل سیاسی به صورت توصیفی بررسی کرده است؛ از این رو، این پژوهش نمیتواند راهگشایی برای جلوگیری از جنگهای فرقهای و شناخت عاملان اصلی این جنایات شود.
رحیم کوشش (1386) در مقالۀ «مولوی و مسألۀ اختلاف ادیان» به موضوع اختلاف ادیان از دیدگاه عرفانی و اسلامی پرداخته است. حسینعلی قبادی (1387) در مقالۀ «پیامهای جهانی مولوی برای انسان امروز» در مورد اندیشههای جهانی مولانا به صورت توصیفی مطالبی را بیان داشته است. در هیچکدام از این پژهشها، علل و چرایی وجود این جنگها و چگونگی مقابله با آنها از دیدگاه علم سیاست بررسی نشده است؛ بنابراین، شیوۀ جنگ نرم و سخت بنا به ساختار داستان مولانا برای تحلیل این اثر انتخاب شد تا با شناخت عاملان و ابزارهای اصلی، شیوههای نفوذ، گسترش و راههای مقابله با آن بهخوبی مشخص شود.
در زمینۀ جنگ نرم و سخت کتابهای متعددی مطالعه شد، در این بین کتاب «تکنیکهای عملیات روانی و شیوههای مقابله با آن»، نوشتۀ رضا جنیدی (1388) از کتابهای مفید در حوزۀ جنگ نرم بود. در مورد مبحث جنگ نرم در ادبیات فارسی، فقط دو مقاله از محمد مهدیپور و همکاران (1395) در مقالۀ «آن روی سکه جنگ در شاهنامه» و محمدعلی پشتدار و همکاران (1392) در مقالۀ «عملیات روانی (جنگ نرم) در شاهنامۀ فردوسی با تأکید بر داستان رستم و اسفندیار»، مبحث جنگ نرم را به دلیل حماسی بودن شاهنامه، بررسی کردهاند، اما تا به حال هیچ اثر عرفانی از دیدگاه عملیات روانی (جنگ نرم) و سخت بررسی نشده است.
در این پژوهش با شناخت شیوههای غیراخلاقی و ضدبشری در دو داستان و از طرفی با بهکار بستن تکنیکهای انسانی و اخلاقی آن، میتوان برای مقابله با جنگ ادیان و ایجاد صلح جهانی با استفاده از دیدگاه مولانا قدم برداشت. برای اثبات وجود جنگ نرم و سخت در دو داستان به بررسی شاخصهای این دو مدل جنگ در داستان مولانا پرداخته شد.
- روش
روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای است؛ به این شیوه که برای آسیبشناسی جنگ ادیان، ابتدا مؤلفههای جنگ نرم بیان میشود و پس از آن برمبنای مؤلفهها، اشعار مرتبط (دفتر اول مثنوی) بررسی و تحلیل میشود.
- یافتهها
3-1. بررسی شاخصهای جنگ ادیان
3-1-1. شاخصهای جنگ نرم در داستان اول
جدول 1. شاخصهای جنگ نرم در داستان اول
شاخصها
|
ابیات نمایانگر شاخصها
|
نتیجه
|
قلمرو جنگ نرم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است (مرادی، 1389).
|
وزیر شاه را متقاعد کرد که بهجای کشتن مسیحیان، چنین وانمود کند که وزیر به آیین مسیحیان گرایش یافته تا وزیر با طرح نقشِ منجی دروغین به عنوان رهبر و مبلغ دینی در بین مسیحیان نفوذ یابد. در واقع بهجای گزینۀ جنگ، مهمترین رکن فرهنگ (دین) را برای ضربه زدن انتخاب میکنند (1/347-337).
|
به جای گزینۀ جنگ سخت با عملیات روانی از راه نفوذ فرهنگی، دینی، پیروز شدند.
|
مکر و نیرنگ جانشین زور و خشونت
|
وزیر میدانست که ایمان و عقیدۀ مردم را نمیتوان با خشم و زور از میان برداشت، بلکه هرچه زور و خشونت، سختتر باشد، عقیده و ایمان مردم، استوارتر میشود؛ از این رو، نیرنگی ساخت و شاه هم موافقت کرد.
|
مکر و نیرنگ وزیر در اجرای عملیات روانی، او را به اهداف موردنظر رساند.
|
پیامد و خسارات آن قابل جبران نیست.
|
وزیر در نقش منجی مسیح باعث بدعت در دین، شروع جنگهای فرقهای و باعث تفرقه و اختلاف شد که کشتار زیادی در پی داشت (1/ 899-324).
|
آسیبهای وارد شده بر پیروان (ازبین رفتن اعتقادات، برادرکشی، فتنه در دین، بدعت و...) غیرقابل جبران است.
|
عکسالعمل مردم فوری نیست و فرصت لازم برای نفوذ و تخریب وجود دارد.
|
جنگ نرم وزیر یهود به مرور زمان باعث شد مردم او را به عنوان منجی قبول کنند و عکسالعملی در قبال آن نداشته باشند؛ البته بجز قشر آگاه و نخبه که تعداد آنها کم بود و آنها نیز به مرور، تسلیم مکر و نیرنگ وزیر شدند.
|
مردم به مرور زمان، منجی بودن وزیر را پذیرفتند.
|
هدف دشمن منافقانه است.
|
به جای جنگ سخت با مسیحیان وزیر با مکر و نیرنگ با دست و گوش و بینی بریده از دربار شاه رانده شد؛ مسیحیان به او پناه دادند و به او اعتماد کردند. رفته رفته وزیر در میان مسیحیان نفوذ کرد و همچون معلم و مرشدی در میان آنان شناخته شد و آنان نیز دل به او سپردند در حالی که وزیر در خفا و نهان فتنه و فساد میانگیخت (1/499-463).
|
با ایجاد نفاق و فتنه در دین و رخنه در بین پیروان، کشتار به راه افتاد.
|
|
|
|
|
ادامه جدول 1.
شاخصها
|
ابیات نمایانگر شاخصها
|
نتیجه
|
اعمال عملیات در بسترهای قانونی شکل میگیرد.
|
وزیر در نقش منجی تمام خواستهها و نیازهای پیروان را برآورده می ساخت و در راستای آموزش دین و گسترش مسیحیت کوشش میکرد و تمام اعمال و رفتارهای یک منجی صادق را انجام میداد؛ به گونه ای که هیچ کس به او شک نکرد.
|
به عنوان مجری عملیات روانی در نقش منجی پذیرفته شد.
|
زمان عملیات، بلندت مدت است
|
مدت شش سال طول کشید که وزیر در نقش منجی مسیح پذیرفته شود (1/453).
|
وزیر در طول زمان، فرصت مناسب برای اعمال نقشههای خود یافت.
|
عملیات تخریبی جنگ نرم بدون سر و صدا و در نهایتِ خفا، اجرا میشود.
|
وزیر آرام و مرموز در بین پیروان مسیح رشد و نفوذ کرد به گونهای که مسیحیان او را از خود و پیرو راستین دین مسیح شناختند و افراد خصومت دیرینه او با دین مسیح را به فراموشی سپردند.
|
هیچکس از فتنه طراحی شده خبر نداشت و به عنوان رازی سر به مهر و مخفی باقی ماند.
|
جنگ نرم باعث تسلیم شدن ناخودآگاه مردم می شود.
|
مردم بدون اینکه بدانند، تمام نظرات و عقاید وزیر یهود را با کمال میل پذیرفتند و ناخواسته بنا به نقشۀ طراحی شدۀ یهود، آغازگر جنگ و کشتار در بین مسیحیان شدند.
|
مردم به جای مقابله با فتنه همراه و همگام با آن به پیش میرفتند.
|
ظاهر فتنه، جنگ نرم علنی و آشکار است.
|
با طراحی نقشۀ فتنه، چنین وانمود کردند که وزیر به آیین مسیحیان گرویده است و دست و گوش و بینی او را بریدند و از دربار راندند. وقتی این نقشه عملی شد و وزیر با دست و گوش و بینیِ بریده از دربار شاه رانده شد، مسیحیان بنا به آنچه ظواهر نشان میداد به او پناه دادند و به او اعتماد کردند (1/373-338).
|
وزیر برای دریافت مجوز اقدامات تخریبی خود، نقشه فتنه که وزیر مسیحی شده است را در ملأ عام و برای فریب نشان داد تا با کسب اعتماد مردم، پنهانکاری خود را آغاز کند.
|
|
|
|
|
3-1-2. شاخصهای جنگ سخت در داستان دوم
جدول 2. شاخصهای جنگ سخت در داستان دوم
شاخصها
|
شاخصهای جنگ سخت در داستان مولانا
|
نتیجه
|
قلمرو آن، نظامی و ابزار آن سلاح است (جنیدی، 1388).
|
شاه یهود برای اطاعت اجباری از بت از آتشسوزان استفاده کرد.
|
با وجود قدرت نظامی یهود و ضعف قدرت مسیحیان، شاه یهود شکست خورد.
|
ملموس و عینی
|
شعلهور شدن آتش و قرار گرفتن بت برای پرستش اجباری در پیش چشم همگان و قابل رؤیت بود.
|
موجب برافروختن حس عدالت خواهی و ظلمستیزی در بین مردم شد.
|
شیوۀ آن، زور و اجبار و ظلم است.
|
بچۀ خردسالی را از دست مادرش گرفتند و در آتش انداختند تا مادر برای نجات جان فرزند خود در مقابل بت سجده کند و مطیع فرمان شاه یهود شود (1/784-783).
|
مردم در مقابل ظلم و ستم ایستادند و خداوند از مظلومان مؤمن حمایت کرد.
|
زمان عملیات جنگ سخت کوتاه مدت است.
|
از زمان برافروختن آتش تا پایان جنگ که آتش، شاه یهود را سوزاند زمان عملیات سخت کوتاه مدت بود.
|
در زمان کوتاه جنگ سخت علیه مسیحیان، شاه یهود با وجود برتری قدرت نظامی شکست خورد.
|
عکسالعمل مردم در قبال جنگ سخت، فوری است.
|
الف- مردم بلافاصله متوجه دشمنی شاه یهود با دین مسیح شدند و دشمن را رودروری خود دیدند، ب- ابتدا از ترس آتش خواستند ناخواسته در مقابل بت سجده کنند و در دل، عقاید خود را حفظ کنند، ج- حس عدالتخواهی و ظلمستیزی در آنان شعلهور شد، د- با مشاهدۀ معجزۀ الهی و نسوزاندن آتش در ایمان و اعتقاد خود مصمم شدند(1/808).
|
مردم در قبال عملیات دشمن، ابتدا با تسلیم ظاهری اجباری و بعداً با مقاومت در برابر زور و خشونت، عکسالعمل فوری نشان دادند.
|
پیامد و خسارات آن قابل جبران است.
|
چون به اصل دین و ایمان و باورهای مردم آسیبی نمیزند؛ بنابراین، بقیۀ خسارتهای جانی و مالی، قابل جبران است و کشتگان این راه، شهید طریق حق شناخته میشوند.
|
دشمن در آسیب رساندن به دین و پیروان مسیح، شکست خورد.
|
هدف دشمن مشخص و آشکار است.
|
شاه یهود، علناً با هدف نابودی دین و پیروان مسیح، شخصاً وارد میدان جنگ سخت شد.
|
هدف و انگیزۀ شاه یهود، نابودی دین و پیروان مسیح بود که آشکار کردن این دشمنی، نتیجۀ معکوس در باورها و عقاید مردم گذاشت.
|
ادامه جدول 2.
شاخصها
|
شاخصهای جنگ سخت در داستان مولانا
|
نتیجه
|
عملیات جنگ سخت غیرقانونی و غیرانسانی است.
|
با ظلم و زور و اجبار میخواست مردم عقاید و باورهای قلبی خود را در زمینۀ خواستههای شاه یهود تغییر دهند و در صورت عدم پیروی در آتش سوزانده میشدند.
|
پیروان مسیح در قبال این اقدام غیرقانونی و غیرانسانی به مقابله و ظلمستیزی برخاستند.
|
تلفات جنگ سخت مقدس است.
|
پیروانی که بهخاطر عقاید در آتش میسوختند شهید و مقدس شمرده میشدند و خون شهدا باعث شعلهور شدن آتش خشم و غضب در قبال ظلم میشد.
|
شهدای راه دین مقدس و نماد و سمبل استقامت و پایداری هستند.
|
حین اجرای عملیات، جنگ سخت، پر سر و صداست.
|
در حضور همگان و در ملأ عام آتش برافروخت و همه شاهد ماجرا بودند. انعکاس این عملیات در بین همه مردم به وضوح حس میشد.
|
مردم به وضوح ظلم و ستم را احساس کردند؛ بهگونهای که آتش خشم خداوند هم برافروخته شد.
|
کاربردِ سلاح و خشونت برای مقابله با انسانیت و اعتقادات مردم، نتیجۀ معکوس دارد.
|
به دستور شاه برای ایجاد رعب و وحشت، کودک را از آغوش مادر گرفتند و در آتش انداختند؛ این ظلم و ستم، باعث مقاومت و خودباوری مردم شد (1/811-783).
|
بعد از مشاهدۀ طفلی که در آتش نسوخت، ایمان و اعتقادات مردم بیشتر شد (1/808).
|
باعث اتحاد و یکپارچگی مردم میشود.
|
اتحاد و یکپارچگی پیروان، بعد از مشاهدۀ انداختن طفل در آتش برای احساس ترحم، انساندوستی، کمک به همنوع، مقاومت در برابر ظلم و انزجار از شاه یهود، بیشتر شد.
|
مردم برای ترس و نجات جان خود از مهلکه، متحد و یکپارچه شدند.
|
ایجاد منافع و تلفات مشترک در بین مردم
|
همۀ مردم از نظر شاه یهود به ناحق، گناهکار و مستحق مجازات بودند؛ بنابراین، برای نجات جان خود و منافع، همه با هم، همگام و یکدست شدند.
|
پیروان مسیح متوجه شدند چه نجات پیدا کنند چه بمیرند، همه مثل هم هستند همین امر آنان را متحد و یکپارچه کرد.
|
پر رنگ شدن ایدئولوژی در قبال منافع مالی و جانی
|
در مقابل ظلم و تهدید شاه، ایمان و اعتقادات پیروان به خدا، افزایش یافت و با دعا از خدا برای نجات خود کمک خواستند. بعد از اینکه آتش به کودک و مادر او آسیبی نرساند، مردم قدرت خدا را برتر از قدرت شاه حقیر یهود، احساس کردند و در ایمان و باورهای خود مصمم شدند (1/811-807).
|
شکست قدرت سخت یهود در مقابل قدرت نرم مسیحیان (ایمان و اعتقاد).
|
نقطۀ ضعف جنگ سخت: ظلم به زنان، کودکان و افراد بیگناه در حین اجرای عملیات جنگ سخت است.
|
به دستور شاه یهود، ابتدا بچهای را از آغوش مادر به زور گرفتند و در آتش انداختند تا مادر مسیحی برای حس محبت مادرانه در برابر بت تعظیم کند، اما این کار شاه، نتیجۀ معکوس داشت، چون ظلم به کودکان و زنان، حس انزجار و انتقام مردم و خشم خداوند را برمیانگیزاند.
|
کشتار بیرحمانۀ کودکان و زنان، بزرگترین ضربه را با برانگیختن حس عدالتخواهی و ظلمستیزی به عاملان کشتار میزند.
|
3-2. عوامل ایجاد جنگ از دیدگاه مولانا
از نظر مولانا در ایجاد جنگ سخت و نرم، دو عامل بیرونی و درونی دخیل است، عوامل (درونی در وجود انسان) و عوامل بیرونیِ تأثیرگذار بر انسان که ابزارهای جنگ محسوب میشوند. این ابزارها در جنگ نرم به صورت «قدرت نرم» و در جنگ سخت به عنوان «قدرت سخت» نمود پیدا میکنند.
3-2-1. عوامل درونی ایجاد جنگ
در هر دو تمثیل، عامل اصلی جنگ و خونریزی و اختلاف ادیان، «نفس» معرفی شده است: نفس در ادبیات عرفانی دارای سه مرتبه است: نفس امّاره، نفس لوّامه، نفس مطمئنّه. نفس موردنظر در این مبحث، نفس امّاره است که تا به حال تعاریف متعددی از آن شده است؛ برای نمونه به یک مورد اشاره میشود: روح انسانی را به علت غلبه حیوانیّت نفس امّاره گویند از جهت آنکه صاحب آن را همواره امر به کارهای بد میکند (سجادی، 1354). اصطلاح نفس امّاره، عیناً در اشعار مولانا نیامده، اما مصداقهای این مفهوم به شکل مطلق نفس یا گاه به صورت ترکیباتی مثل بت نفس، مکر نفس، هوای نفس، سگ نفس و نفس کور، نفس نحس، ... و در بقیۀ موارد به صورت تشبیه مانندِ تشبیه نفس به اژدها، دوزخ، خرنر، خر چموش، دزد و...آمده است، تعبیرات کنایی و ایمایی نیز از نفس بیان شده:
مادر بت ها بت نفس شماست
|
|
زانکه آن بت مارو این بت اژدهاست
|
(1/772)
آهن و سنگ است نفس و بت شرار
|
|
آن شرار از آب میگیرد قرار
|
(1/773)
3-2-2. عوامل بیرونی ایجاد جنگ
برای بررسی عوامل بیرونی تأثیرگذار در ایجاد جنگ نرم و سخت، ابزار این دو جنگ را باید بررسی کرد؛ در داستان اول چون مدل جنگ نرم را بهکار برده از ابزار جنگ نرم (قدرت نرم) و در تمثیل دوم به دلیل انتخاب مدل جنگ سخت، ابزارهای متناسب با آن استفاده شده است.
3-2-2-1. ابزار عملیات روانی (قدرت نرم)
قدرت در معنای اصطلاحی عبارت است از هر عاملی که بتواند کنترل شخصی بر شخص دیگر را به وجود آورد. این عامل میتواند کلیۀ روابط اجتماعی از خشونت تا روابط دقیق و ظریف روانی را دربر گیرد (مگنتو[3]، 1937). به تعبیری دیگر، قدرت، توانایی وادار کردن فردی به انجام چیزی است که آن چیز با آن کار را جهت انجام دادن، انتخاب نمیکند (روبرتسون[4]، 1998). قدرت نرم ابزاری است که برای اعمال عملیات روانی استفاده میشود؛ «به طور کلی قدرت به معنی توانایی نفوذ در رفتار دیگران برای گرفتن نتیجۀ مطلوب است و راههای متعددی برای این تأثیرگذاری وجود دارد؛ مانند تهدید، متقاعد کردن از طریق تطمیع یا جذب دیگران و همکاری با آنها» (نای[5]، 2004). نای، منابع قدرت نرم را در ایدئولوژی، فرهنگ جاذب، وابستگی متقابل و ارتباطات میداند (نای، 1990).
فرهنگ، در بین منابع قدرت نرم، مهمترین مؤلفه شناخته میشود. فرهنگ یکی از پیچیدهترین واژهها است و به عنوان مهمترین مفهوم در چند رشتۀ علمی، متفاوت و در نظامهای فکری متعددی استفاده میشود (ویلیامز[6]، 1981). یکی از مهمترین ابزار نشر فرهنگ در جامعۀ قدیم ایران، دبیری و شاعری است. «پس از نزدیکان شاه، کسانی بایند که حل و عقد عالم و صلاح و فساد بندگان خدای به مشورت و رأی و تدبیر ایشان بازبسته بود؛ دبیر و شاعر و منجم و طبیب از خواص پادشاهاند و از ایشان چارهای نیست. قوام ملک به دبیر است و بقای اسم جاودانی به شاعر و نظام امور به منجم و صحت بدن به طبیب» (نظامی عروضی، 1388).
3-2-2-2. تهدید نرم
جوزف نای، تهدید نرم را استفادۀ یک کشور از قدرت نرم برای دستکاری افکار عمومی کشور آماج و تغییر ترجیحات، نگرشها و رفتارهای سیاسی آنان میداند (نای، 2006). شاخصهای تهدید نرم، یک اقدام تعمدی و تدبیر شده است و در قلمروهای سهگانۀ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی صورت میگیرد و قصد اصلی تهدید نرم، تأثیر نهادن بر نظرها، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان است و عاملان تهدید نرم در پی آن هستند که در بلندمدت، منش و رفتار مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند (مرادی، 1389).
3-2-2-2-1. کانونهای تفکر در ایجاد تهدید نرم
دولتها بجز ساز و برگ قوۀ قهریه، دارای ساز و برگهای (آپارتوس) فرهنگی هستند. «چون دانش همواره قدرت را به کسانی منتقل کرده است که آن را در دست داشتهاند و نحوۀ کاربرد آن را میدانستهاند» (وریستون[7]، 1988). بنابراین، قدرتها همواره در پی استفادۀ بهینه از فرهنگ بودند؛ در نتیجه، همواره در طول زمان، کانونهای تفکر برای گسترش قدرت با استفادۀ بهینه از فرهنگ وجود داشته است. کانون تفکر یا اندیشکدهها، سازمانها یا گروههایی هستند که روی حل یک مسألۀ خاص یا اجرای یک وظیفۀ معین در حوزۀ علوم مختلف، متمرکز شدهاند. برای یافتن کانونهای تفکر در داستان اول مولانا، قدرت نرم موجود در این داستان، تحلیل و بررسی و مشخص شد که این کانونها در حول محورهای «دین، نظام سیاسی حاکم، روحانیان و علما، اعتقادات و باورهای مردم» میچرخند؛ تمام اصول، شیوهها و شگردهای جنگ نرم در حول محور این قدرتها قرار دارند. این قدرت در دست دشمن، تبدیل به تهدید نرم میشود؛ با استفاده از همین محورهای تهدید نرم، وزیر، جنگ نرم علیه مسیحیان را شروع کرده است.
جدول 3. تبدیل قدرت نرم مسیحیان به تهدید نرم یهود
ابزار تهدید نرم
|
تهدید نرم یهود
|
نتیجه
|
دین مسیحیان
|
به جای حملۀ نظامی و تسلیحاتی، یهودیان، دین مسیحیان را ابزار نفوذ در بین مسیحیان قرار دادند.
|
نفوذ نامحسوس با دین که منجر به ایجاد اختلاف و تخلیط در دین شد.
|
نظام سیاسی حاکم یهود
|
پادشاه جهود و وزیر، نقشۀ نابودی پیروان مسیح را کشیدند و در رأس هرم جنگ بودند؛ بدون اینکه دیده شوند.
|
در قبال جنگ نرم شاه و وزیر برای نابودی مسیحیان نه تنها مقابله نشد، بلکه اقدامات آنها، قابل قبول و ارزشمند جلوه کرد و جانشین قدرت نرم مسیح شد.
|
منجی مسیحی
|
وزیر یهود در نقش منجی مسیح، هدایتِ پیروان مسیح و هدایت دین مسیحیان را برعهده گرفت و همه، مطیع اوامر و دستورهای منجی دروغین بودند (1/454).
|
مسیحیان برای گسترش دین و حفظ خود از خطرات و صدمات یهودیان به وزیر یهود پناه بردند و همین عامل، باعث فتنه و فساد در دین و آغازگر برادرکشی شد.
|
عقاید و باورهای پیروان مسیح
|
تحریف عقاید، شستوشوی مغزی بدون هیچ ردپایی، قدرت نرم دین مسیح در بین مسیحیان، تبدیل به ابزار قدرت نرم در دست یهودشد.
|
نابودی پیروان مسیح و از بین بردن قدرت نرم مسیح.
|
مبلغان مذهبی مسیحی
|
کشیشان مسیحی به عنوان راهبر و امین مردم برای منافع شخصی و حس قدرتطلبی در دام منجی دروغین افتادند.
|
تخم نفاق و فتنه را در دین مسیح کاشتند و به دنبال آن، آتش بردارکشی و نابودی را در بین برادران دینی خود برافروختند.
|
جدول 4. ابزار جنگ سخت در داستان دوم مولانا
ابزار
|
تلفات
|
مؤلفهها
|
نتیجه
|
شاه جهود
|
از دست دادن حکومت، قدرت و کشته شدن
|
زور، اجبار، کشتن و نابودی
|
ایمان به قدرت خدای واحد و ازبین رفتن قدرت شاه یهود
|
بت
|
از دست دادن قداست و قدرت بت
|
اطاعت اجباری و ظالمانه
|
افزایش ایمان و اعتقاد به مسیح و بیارزش شدن بت (1/776-769)
|
آتش
|
نتیجه معکوس داشتن (1/877-874)
|
تهدید، ترس، مرگ
|
آتش، از ابزار جنگ سخت یهود، تبدیل به قدرت نرم مسیح و خدای واحد شد.
|
دین یهود
|
از دست دادن قدرت، اعتبار و ارزش اجتماعی و اعتقادی
|
ابزار ناعدالتی، ظلم و ستم
|
دین مسیح در قبال دین یهود، قداست و ارزش زیادی یافت و پیروان یهود، ارزش و اعتبار معنوی خود را از دست دادند.
|
قدرت نظامی
|
شکست و از بین رفتن قدرت نظامی
|
اقدامات غیرقانونی و جنایتکارانه، ظلم، اجبار که البته تلفات آن، مقدس است.
|
اتحاد و یکپارچگی و مقاومت مردم بر قدرت نظامی غلبه کرد.
|
قدرت و سلطه سیاسی
|
از بین رفت
|
از بین بردن امنیت و آرامش، تهدید کنندۀ جان افراد، عدم صلاحیت احراز قدرت سیاسی و نظامی
|
به خاطر شعلهور شدن آتش ظلمستیزی و شهادتطلبی مردم، قدرت سیاسی و حکومتی یهود از بین رفت (1/877-869).
|
3-3. مؤلفههای جنگ نرم در فرقهسازی و ایجاد جنگ نیابتی
مؤلفههای جنگ نرم براساس عاملان اصلی جنگ نرم (شاه و جهود، عالمان و روحانیون، دین، پیروان دین) بررسی و طبقهبندی شده است:
3-3-1. مؤلفههای عملیات روانی شاه
3-3-1-1. انگارهسازی
یکی از تکنیکهای موفق جنگ نرم، انگارهسازی (تصویرسازی) است که با ایجاد تصویر در ذهن مخاطب، فکر او را به هر سمتوسو که بخواهند سوق میدهند؛ دو مفهوم اساسی در انگارهسازی وجود دارد:
1- مفهوم گزینشگری: از بین تمام گزینههای نفوذی در بین مسیحیان، نقش منجی مسیح را انتخاب میکند.
2- مفهوم تغییر شکل: برای تبدیل شدن از نقش وزیر یهود به منجی مسیح با شکنجه و رانده شدن از دربار، تصویر دیگری از خود به مردم معرفی میکند و در نقش جدید منجی مسیح پذیرفته میشود:
گفت ای شه گوش و دستم را ببر
|
|
بینیام بشکاف اندر حکم مُر
|
(1/344)
بعد از آن در زیر دار آور مرا
|
|
تا بخواهد یک شفاعتگر مرا
|
(1/345)
بر منادی گاه کن این کار تو
|
|
بر سر راهی که باشد چارسو
|
(1/346)
3-3-1-2. جوسازی
«تبلیغات و شکلدهی به افکار عمومی، همراه با در اختیار گرفتن جریان اطلاعات است» (جنیدی، 1388: 235). وزیر با جوسازی در بین مسیحیان، جریان افکار عمومی را در اختیار خود میگیرد و آن طور که میخواهد به افکار مردم، شکل میدهد:
آنگهم از خود بران تا شهر دور
|
|
تا دراندازم در ایشان شر و شور
|
(1/347)
پس بگویم من به سّر نصرانیام
|
|
ای خدای راز دان میدانیام
|
(1/348)
شاه واقف گشت از ایمان من
|
|
وز تعصب کرد قصد جان من
|
(1/349)
خواستم تا دین ز شه پنهان کنم
|
|
آنکه دین اوست ظاهر آن کنم
|
(1/350)
3-3-1-3. روابط پنهانی و غیرمحسوس
طراحان نقشۀ عملیات روانی، شاه و وزیر، به صورت پنهانی با هم رابطه داشتند و هیچکس از نقشۀ سرّی و مخفیانۀ این دو، خبر نداشت:
در میان شاه و او پیغامها
|
|
شاه را پنهان بدو آرامها
|
(1/455)
3-3-2. مؤلفههای عملیات روانی وزیر
3-3-2-1. گرگ در لباس میش
مُجریِ عملیات روانی باید بهجای خصومت با دشمن با وی همچون دوست برخورد کند. برای اشخاص مورد احترامِ دشمن، احترام قایل شود؛ با شکستهای دشمن، بیطرفانه برخورد کند و آنها را بدون هیچگونه عنادی بیان کند (جنیدی، 1388). وزیر از حربۀ گرگ (وزیر یهود) در لباس میش (منجی مسیحیان) استفاده کرد تا از جایگاه اتهام، شک، شبهه و خصومت در امان بماند و همچون گرگی در لباس میش نقشههای خود را عملی سازد:
ناصح دین گشته آن کافر وزیر
|
|
کرده او از مکر در لوزینه سیر
|
(1/455)
او به ظاهر واعظ احکام بود
|
|
لیک در باطن صفیر و دام بود
|
(1/365)
3-3-2-2. مظلومنمایی
یکی از مؤثرترین فنون در تحریک مخاطبان در حربۀ جنگ نرم، مظلومنمایی است که وزیر در داستان برای نفوذ در بین مسیحیان و تغییر چهره دادن در اولین گام از این حربه استفاده میکند:
الف- با استفاده از تدبیر برانگیختنِ احساسات مردم به خاطر سابقۀ خود، مورد سوءظن و شک قرار نگیرد و بعد از جلب اعتماد، بتواند نقشۀ خود را عملی سازد:
کرد با وی شاه آن کاری که گفت
|
|
خلق اندر کار او مانده شگفت
|
(1/361)
راند او را جانب نصرانیان
|
|
کرد در دعوت شروع او بعد از آن
|
(1/362)
صد هزاران مرد ترسا سوی او
|
|
اندک اندک جمع شد در کوی او
|
(1/363)
ب- وزیر، بعد از شناخته شدن به عنوان منجی و برای اثبات حقانیت خود به خلوتنشینی و ریاضت مینشیند:
مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
|
|
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
|
(1/549)
در مریدان درفکند از شوق سوز
|
|
بود در خلوت چهل پنجاه روز
|
(1/550)
لابه و زاری همی کردند و او
|
|
از ریاضت گشته از خلوت دوتو
|
(1/552)
3-3-2-3. دروغ بزرگ
«هر دروغی که به قدر کافی بزرگ باشد و به طور مرتب تکرار شود در نهایت به عنوان یک حقیقت مورد قبول واقع میشود» (جنیدی، 1388). وزیر برای سوءاستفاده از دین و اعتقادات و نفوذ در بین پیروان مسیح از حربۀ دروغ بزرگ استفاده و خود را جانشین مُحق مسیح و مُنجی مسیحیان معرفی کرد:
گر نبودی جان عیسی چارهام
|
|
او جهودانه بکردی پارهام
|
(1/354)
بهر عیسی جان سپارم سر دهم
|
|
صد هزاران منتش برخود نهم
|
(1/355)
جان دریغم نیست از عیسی ولیک
|
|
واقفم بر علم دینش نیک نیک
|
(1/356)
از جهود و از جهودی رستهام
|
|
تا به زناری میان را بستهام
|
(1/359)
3-3-2-4. قرینهسازی
وزیر در قبال مقام و منصب خود در بین یهود از حربۀ قرینهسازی استفاده کرد و در میان مسیحیان هم، نقش جانشین مسیح را به خوبی بازی کرد.
3-3-2-5. زمانبندی
تکنیک «زمانبندی»؛ یعنی تعیین زمان پخش اطلاعات با توجه به شرایط و بایستگیهای موجود (رجبنسب، 1382)؛ در اجرای عملیات روانیِ وزیر در چند موقعیت متفاوت، از مؤلفه زمانبندی استفاده کرده است:
الف- در عین تلاش برای پذیرش به عنوان منجی مسیح در بین مسیحیان به عنوان عامل فتنه، اقدامات لازم را برای آغاز عملیات تهدید نرم، انجام داد و براساس زمان مشخص، مؤلفههای خاص فتنه را بهکار برد؛ زمانیکه شاه از او در مورد زمان عملیات سؤال کرد، وزیر طبق نتایج مؤلفههای خود به او وعدۀ به ثمر رسیدن اهداف را در زمان مشخص، داد:
پیش او بنوشت شه، کای مقبلم
|
|
وقت آمد زود فارغ کن دلم
|
(1/456)
گفت اینک اندرآن کارم شها
|
|
کافکنم در دین عیسی فتنهها
|
(1/457)
ب- خلوتنشینی وزیر: پس از اینکه پیروان مسیح، وزیر را به عنوان منجی مسیح، پذیرفتند برای اجرای نقشه خود، عملیات خلوتنشینی در غار را اجرا کرد:
مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
|
|
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
|
(1/459)
در مریدان درفکند از شوق سوز
|
|
بود در خلوت چهل پنجاه روز
|
(1/450)
3-3-2-6. راهآهن مطلوب
در این شگرد، برداشتهای غلط و گمراهکنندهای را خلق میکنند که به تولید اعتقادات خاصی منجر میشود بهنحوی که گویی این اعتقادات واقعی هستند (جنیدی، 1388). وزیر با تکنیک راهآهن مطلوب، باعث تحریف در دین مسیح و ایجاد اختلاف در بین پیروان مسیح و عامل شروع جنگهای خونین شد.
مدتی شش سال در هجران شاه
|
|
شد وزیر اتباع عیسی را پناه
|
(1/453)
دین و دل را کل بدو بسپرد خلق
|
|
پیش امر و حکم او می مرد خلق
|
(1/454)
3-3-2-7. ایجاد تفرقه و دشمنی در بین فرقهها و گروهها
تفرقه به معنای تجزیۀ یک جمعیت بزرگ به دستههای کوچکتر است. سیاست نام آشنای «تفرقه بینداز و حکومت کن» به عنوان ترفند تاریخی انگلیسیها برای سلطه بر سایرملل شهرت دارد (جنیدی، 1388)؛ وزیر نیز در بین دوازده امیر مسیحی برای ایجاد جنگ، تفرقه و اختلاف انداخت:
وآنگهانی آن امیران را بخواند
|
|
یک به یک تنها به هر یک حرف راند
|
(1/650)
گفت هریک را به دین عیسوی
|
|
نایب حق و خلیفه من تویی
|
(1/651)
3-3-2-8. مظلومنمایی و عدم حضور در فتنه و جنگ
مجری عملیات روانی، پس از ایجاد فتنه و ضربه زدن از صحنۀ نبرد غایب میشود. وزیر هم بعد از آمادهسازی مقدمات جنگ و خونریزی از صحنۀ میدان نبرد فاصله گرفت.
بعد از آن چل روز دیگر درببست
|
|
خویش کشت و از وجود خود برست
|
(1/662)
3-3-3. مؤلفههای عملیات روانی در سوء استفاده ابزاری از دین
3-3-3-1. بدعت
بدعت در لغت به معنای چیزی است که نمونۀ پیشین نداشته باشد (جنیدی، 1388). وزیر در پوشش منجی مسیح به عنوان دلسوز و خادم دین، موجبات تحریف و انحراف پیروان را فراهم ساخت:
اینک این طومار و احکام مسیح
|
|
یک به یک برخوان تو بر امت فصیح
|
(1/656)
3-3-3-2. استفاده از قالبهای استعاری
جوهر استعاره، درک و تجربۀ چیزی با استفاده از چیز دیگر است. عنوانها و لقبهای تلطیف شده، بخش مهمی از فرآیند استعاره گونهاند (جنیدی، 1388). وزیر در داستان با حیله و ترفند از قالب استعاری «منجی مسیحیان» و «جانشین مُحق مسیح» استفاده کرد و خود را با این استعاره به مردم معرفی و در اذهان و قلوب مردم با این قالب استعاری نفوذ کرد.
3-3-3-3. نامگذاری معکوس
در این روش به تناسب هدفهای تبلیغاتی به صورت معکوس برای مفاهیم نامگذاری میشود؛ به عنوان مثال، استعمار در لغت به معنای آبادی و عمران است، اما غرب این کلمه را در مورد تسخیر و اشغال کشورها بهکار گرفته است (زورق، 1372). وزیر از نامگذاری معکوس برای اجرای فتنۀ خود استفاده کرد؛ برای نمونه:
الف- جنگ و اختلاف ادیان: نجات دین خدا
ب-ب رادرکشی: جنگ با دشمنان خدا و نابودی کفار
ج- حس قدرتطلبی و سلطهگری: خدمت به دین
د- وزیر منافق و نیرنگباز: منجی مسیحیان.
3-3-3-4. تصریحات و قاطعیت
تصریحات، اظهارات قطعی و مسلمیاند که به عنوان حقیقت بیان میشوند. استفاده از اظهارات صریح که ممکن است صحیح یا نادرست باشد، این دلالت ضمنی را به همراه دارد که آنها، بدیهی و مبرهن هستند و نیازی به اثبات ندارند (محمدی نجم، 1384). وزیر در گفتن سخنان دروغ خود بهگونهای صراحت و قاطعیت داشت که جای هیچ شک و شبههای برای دیگران باقی نمیگذاشت:
گفت حجت های خود کوته کنید
|
|
پند را در جان و در دل ره کنید
|
(1/591)
آن وزیر از اندرون پیغام داد
|
|
کای مریدان از من این معلوم باد
|
(1/643)
که مرا عیسی چنین پیغام داد
|
|
کز همه یاران و خویشان باش فرد
|
(1/644)
3-3-4. مؤلفههای عملیات روانی علما و روحانیون
3-3-4-1. برقراری رابطه بین موضوع و منافع شخصی مخاطبان
وزیر از حس قدرتطلبی و جاهطلبیِ دوازده امیرمسیحی استفاده کرد و به تک تکِ آنان، وعدۀ جانشینی در صورت پیروزی بر مخالفان را داد تا بتواند نقشۀ خود را اجرا کند:
قوم عیسی را بد اندر داروگیر
|
|
حاکمانشان ده امیر و دو امیر
|
(1/458)
هر فریقی مر امیری را تبع
|
|
بنده گشته میر خود را از طمع
|
(1/459)
اعتماد جمله بر گفتار او
|
|
اقتدای جمله بر رفتار او
|
(1/461)
پیش او در وقت و ساعت هر امیر
|
|
جان بدادی گر بدو گفتی بمیر
|
(1/462)
3-3-4-2. تکنیک سالامی
به شیوههایی اطلاق میشود که با آن یک عنصر ائتلافی با نابود کردن احزاب کوچکتر از خود به انحصار قدرت در حکومت دست مییابد (رجب نسب، 1382). وزیر با دادن قدرت انحصاری به هر یک از فرقهها بهخاطر عدم لیاقت فرقهها و احزاب دیگر و القای این ایدئولوژی که رسیدن به قدرت، اجرای حکم خدا و پیامبر است، مجوز نابودی فرقههای دیگر را صادر کرد:
ساخت طوماری به نام هر یکی
|
|
نقش هر طومار دیگر مسلکی
|
(1/463)
حکمهای هر یکی نوعی دگر
|
|
این خلاف آن زپایان تا به سر
|
(1/464)
وآن امیران دگر اتباع تو
|
|
کرد عیسی جمله را اشیاع تو
|
(1/652)
3-3-4-3. انسانیتزادیی از حریف (اهریمنسازی)
به تصور کارشناسان، این اقدام هم از مشروعیت دشمن میکاهد و هم اعمال خشن و تند خود علیه او را توجیه میکند (الیاسی، 1385). وزیر با حکمهایی نظیرِ عدم «مشروعیت رؤسای فرقههای دیگر»، «زوال دین خدا در صورت قدرت گرفتن فرقههای دیگر» به توجیه اعمال تند و خشن رؤسا نسبت به برادران دینی خود کرد و با اهریمنسازی از مخالفان، مجوز برادرکشی را صادرکرد:
هر امیری کو کشد گردن بگیر
|
|
یا بکش یا خود همی دارش اسیر
|
(1/653)
هر یکی قولی است ضد همدگر این نمط و ین نوع ده دفتر و دو
|
|
چون یکی باشد، یکی زهر و شکر؟ برنوشت آن دین عیسی را عدو
|
(1/449-497)
3-3-4-4. پرستیژ و قدرتنمایی
وزیر با معرفی خود به عنوان امین حضرت مسیح و منجی او در بین پیروان، قدرتنمایی میکند و پرستیژ جانشین مسیح را میگیرد که با مسیح رابطه دارد؛ پس باید پیروان مسیح بدون هیچ قید و شرط از او اطاعت کنند:
گرامینم متهم نبود امین
|
|
گر بگویم آسمان را من زمین
|
(1/592)
گر کمالم با کمال انکار نیس
|
|
ورنیم این زحمت و آزار چیست
|
(1/593)
پهلوی عیسی نشینم بعد از این
|
|
برفراز آسمان چارمین
|
(1/649)
3-3-5. مؤلفههای عملیات روانی پیروان دین
3-3-5-1. اسطورهسازی
وزیر با حربههای جنگ نرم، خود را تبدیل به اسطورهای کردکه اجرای دستورات او لازمالامر است.
چونکه خلق از مرگ او آگاه شد
|
|
بر سر گورش قیامتگاه شد
|
(1/663)
3-3-5-2. کنترل بازتاب
ایجاد الگو یا ارائۀ اطلاعات ناقص و محدودی است که ورود دشمن را به مسیرِ از پیش تعیین شدۀ ما سبب میشود؛ بدون اینکه دریابد ما او را بدین مسیر کشاندهایم (جنیدی، 1388). مسیحیان بدون اینکه بدانند این اختلافات و فرقهسازیها از جانب یهودیان است برای نابودی دین مسیح و پیروان آن، ندانسته در دام مکر و فریب فتنۀ یهود گرفتار شدند.
اینک این طومار و احکام مسیح
|
|
یک به یک برخوان تو بر امت فصیح
|
(1/656)
این نمط و ین نوع ده دفتر و دو
|
|
برنوشت آن دین عیسی را عدو
|
(1/449)
3-3-5-3. مارپیچ سکوت
الیزابت نئول نیومن[8]، جامعهشناس آلمانی در سال 1374 نظریۀ «مارپیچ سکوت» را مطرح و استدلال کرد کسانی که نظری خلاف اکثریت دارند از تنها ماندن در جامعه بیم دارند و ترجیح میدهند ساکت بمانند؛ به این ترتیب هر چند ممکن است این اشخاص از نظر تعداد، اکثریت را تشکیل دهند، سکوت آنها در نهایت، نظر اقلیت را تقویت و به نوبۀ خود، بعداً به سرکوبی بیشتر عقیدۀ اقلیت، منتهی و موجب پیدایش نوعی مارپیچ سکوت میشود (هولندر و همکاران[9]، 1378). براساس این تاکتیک، چون مسیحیان در اقلیت بودند و بالاخره روزی، سکوت خود را بهخاطر عدم تحمل ظلم و شکنجه میشکستند و به جنگ و مقابله با یهودیان میپرداختند؛ از این رو، وزیر با نفوذ در بین مسیحیان و ایجاد تفرقه و اختلاف، جنگ سخت بین یهود و مسیح را با دشمنسازی در بین فرقههای مسیحی، تبدیل به جنگ نیابتی در بین خود مسیحیان کرد که البته موجب برادرکشی و تلفات جانی و مالی جبرانناپذیر در این بین شد. متأسفانه، این حربۀ جنگ نرم، امروزه نیز در بین مسلمان، باعث ایجاد جنگهای نیابتی خونین (توسط داعش، القاعده و...) شده است.
هریکی را تیغ و طوماری به دست صدهزاران مرد ترسا کشته شد خون روان شد همچو سیل از چپ و راست تخم های فتنه ها کو کشته بود
|
|
درهم افتادند چون پیلان مست تا زسرهای بریده پشته شد کوه کوه اندر هوا زین گرد خاست آفت سرهای ایشان گشته بود
|
(1/702-705)
بحث و نتیجهگیری
مولانا برای مجسم کردن امور انتزاعی و پیچیده، نظیر اختلاف و جنگ ادیان از قالب داستان در مثنوی استفاده میکند. مولوی در دو داستان مورد بررسی، ضمن ارائۀ هر دو مدل جنگ نرم و سخت همراه با تصاویر هنری و بلاغی قصد دارد پیروان ادیان الهی را از هر گونه نفوذ فرهنگیِ دشمنان الهی در دین آنها آگاه سازد و آنان را از هرگونه آسیبهای ناشی از اختلاف ادیان مصون نگه دارد. مولانا در داستانهای مربوط با بیانِ این مطلب که وزیر با بهرهگیری از قدرت نرم و از راه قالبهای استعاری نظیر «مُنجی مسیح» به اسطورهای بیبدیل تبدیل شد و با دوستنمایی خود محبوبِ قلوبِ پیروان مسیح شد؛ در واقع، نسبت به مردم روزگار خود و حتی آیندگان، پیام وحدت و یکپارچگی در برابر دشمن میدهد و آنان را دعوت میکند که به نمادها و مشترکات فرهنگی، دینی و هویّتی خود چنگ زنند و دچار تفرقه و ضعف و نابودی نشوند.
دو داستان مورد بررسی با مؤلفههای عملیات روانی قابل خوانش هستند و در آنها، پنج عاملِ اصلی برای اجرای عملیات روانی نقش دارند: «شاه»، «وزیر»، «دین»، «عالمان و روحانیان» و «پیروان دین». در عملیات روانی مربوط به شاه، وزیر از شاه یهودی درخواست میکند او را مُثله و شکنجه کند و در سرزمین مسیحیان بیندازد تا با «انگارهسازی»، «جوسازی» و «ارتباط پنهانی با شاه» ضمن در دست گرفتن افکار عمومیِ مسیحیان به جایگاه «منجی مسیح» ارتقا پیدا کند. در باب عامل «وزیر» شاهدیم که او با ترفندهایی نظیر «مظلومنمایی» همچون گرگی در لباس میش ظاهر میشود و با «دروغ بزرگ» و نیز «قرینهسازی» خود را در بین پیروان مسیحیت، منجی و فرستادۀ مسیح معرفی میکند و در ادامه برای رسیدن به هدف، زمانبندی کرده با شگردهای «راهآهن مطلوب» و «تفرقهافکنی» باعث تحریف و تفرقه(دوازده فرقه) در بین مسیحیان میشود. در بخش عامل «دین» میبینیم که وزیر با ترفند «قالب استعاری» خود را منجی و جانشین محق مسیح (ع) قلمداد میکند و با شگرد «نامگذاری معکوس» خود را در بین مسیحیان در جایگاه منجی دین خدا، نابودکنندۀ کافران قرار میدهد در حالی که اعمالش از عکسِ نامگذاریهای وی خبر میدهد.
در مشخصۀ «عالمان و روحانیان» وزیر با استفاده از حس قدرتطلبیِ امیران دوازدهگانۀ مسیحیان، فرقههای دوازدهگانهای را که خود ایجاد کرد به جان هم انداخت و با پرستیژ «جانشینی و ارتباط با مسیح»، پیروان را مطیع کامل خود کرد و با ترفند «اهریمنسازی از مخالفان»، مجوز برادرکشی را در بین مسیحیان صادر کرد. در زمینۀ عامل «پیروان دین» میبینیم که وزیر با استفاده از شگردهای «کنترل بازتاب» و «اسطورهسازی» پیروان مسیحیت را وادار کرد تا تیشه به ریشۀ خود بزنند و با ترفند «مارپیچ سکوت» نیز موفق شد بین پیروان مسیح، جنگِ نیابتی راه بیندازد بهگونهای که از طرف یهودیان توانست ضربات جانی و مالی زیادی را بدون کوچکترین هزینهای بر پیکر جامعۀ مسیحیان وارد سازد.
جالب توجه این است که مولانا در قرن هفتم بدون اینکه از اصول و فنون قدرت نرم و سختِ امروزی اطلاعی داشته باشد، چنان با مهارت و تدبیر به تبیین مؤلفههای دو قدرت با دیدگاهی جامع و وسیع و بدون تعصب میپردازد که آدمی شیفته و تحت تأثیر جامعنگری و آسیبشناسی دینی و فرهنگی وی قرار میگیرد و راهحلهای مدبرانه و سیاسی او را میپذیرد؛ مانند این نکته که عاملِ ایجادِ اختلافات و تفرقههای دینی، چه در قدرت نرم و چه در قدرت سخت، سلطۀ «بت نفس» بر انسانها اعم از رؤسا و پیروان ادیان است؛ همین جامعنگریهاست که مولانا را در سطح جهان مقبول و محبوبِ دلها ساخته است به طوری که میتوان از نصایح و پندهای این مرشد و پیرِ تعلیم، درسهای صلح و دوستی اندوخت و قرنها با الهامگیری از انساندوستی و کمالجوییِ وی، قرنها در کنار هم به طور مسالمتآمیز زیست و نیز میتوان به جای جنگ و خونریزی در راه هدایت قدم برداشت و در جستوجوی حق بود.
[1]- Williams, M.
[2]- Sun, T.
[3]- Mogenthou, H.
[4]- Robertson, D.
[5]- Nye, J.
[6]- Wilyams, M.
[7]- Wriston, W.
[8]- Elisabeth, N.N.
[9]- Hollander, E.P. et al