جنگ عراق با ایران از جمله رویدادهای تاریخی است که تأثیر بنیادینی بر تمام ابعاد جامعۀ ایران از جمله بر ادبیات نهاد. در نتیجه این تأثیرات گونۀ جدیدی با نام ادبیات پایداری در ژانرهای مختلف ازجمله «رمان» ظهوریافت. در طول دورۀ جنگ تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی و تدوام تهدیدات دشمن، بخش عمدهای از رمانهای پایداری از نظر مضمونی در جهت تقویت مایجمعی در برابر دیگری متخاصم، حرکت میکرد. در این دوره، نویسندگانی که از جنگ نوشتند، برداشت اخلاقی- عقیدتی از ادبیات را تداوم بخشیدند. همچنین ادبیات را به خدمت سیاست گماشتند. علاوه بر این، وظیفۀ تحکیم ایمان را نیز بهآن افزودند (میرعابدینی، 1396، جلد 3 و 4: 931). روایت این دسته از نویسندگان، تحکیم و بازتولید همان گزارههایی بود که گفتمان ایدئولوژیک و هژمونیک آنها را به صورت عقل سلیم درآورده بود.
با اتمام جنگ ایران و عراق با توجه به اینکه تعامل جامعه و کنشگران آن همچنان با فضای نشانهای و نمادین جنگ باقی ماند (نظری و مدنی، 1386: 126)، تولید آثار ادبی در حوزۀ پایداری ادامه یافت، اما در دهههای بعد با تغییر و تحولات در فضای سیاسی و اجتماعی کشور از جمله فاصله گرفتن از دورۀ جنگ، از بین رفتن تهدیدات دشمن، فرونشستن شور انقلابی، آشکار شدن آسیبهای جنگ در تمامی ساحتها و دگرگونی در سیاستهای فرهنگی، زمینه برای طرح رمانهایی با مضامین تازه فراهم شد. از جمله این مضامین میتوان به طرح گفتمان گروههای هوادار حقوق زنان اشاره کرد که آسیبهای جنگ را از منظری خصوصیتر و البته انسانیتر بررسی کردهاند. رمان «باغ تلو» از جمله این رمانها است که نویسنده آن تحت تأثیر فضای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیکی به تولید اثر و ترسیم گفتمانی متفاوت همت گماشته است. قیصری در این اثر برخلاف اکثر رمانهای پایداری که زنان بیش از هر چیز به عنوان ابژهای متعلق به مرد به جنگ مرتبط شدهاند (جوادی یگانه و صحفی، 1392: 86)، فردیت انسانی زن و جایگاه او را هنگام جنگ و پس از جنگ اساس کار خود قرار داده است. به همین دلیل، این جستار برآن است که بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف، که بیشترین وجه جامعهشناختی را دارا است وگستره آن علاوه بر سطح خرد، سطح کلان؛ یعنی جامعه و ایدئولوژی را نیز دربر میگیرد (آقاگل زاده، 1386: 18) به بررسی چگونگی تأثیر گفتمانهای موجود در شکلگیری این رمان بپردازد و پاسخگوی این پرسش باشد که گفتمانهای حاکم برفضای رمان در خدمت حفظ روابط موجود قدرت و جایگاه زن در ساختارهای اجتماعی هستند یا در پی دگرگونی آن هستند.
- پیشینۀ پژوهش
یکی از ژانرهای ادبیات داستانی که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته، ژانر ادبیات پایداری است. رمانهای بسیاری از این حوزه برمبنای روشهای مختلف نقد ادبی و با چشماندازهای گوناگون مورد بررسی قرارگرفته است. با این وجود، رمان باغ تلو از جمله آثار این حوزه است که به صورت محدود هدف بررسی پژوهشهای ادبی قرارگرفته است. شیخ علیزاده (1386) در مقالۀ «زندگی قهرمان، نگاهی به باغ تلو» و خادمیکولائی و همکاران (1397) در مقالۀ «صناعات مدرنیستی در رمانهای دفاع مقدس با تکیه بر رمانهای من او و باغ تلو» موضوع پژوهش خود را رمان باغ تلو قرار دادهاند.
سعیدی (1395) در فصلسوم کتاب ادبیات داستانی جنگ در ایران (216- 227) به بررسی این اثر (باغ تلو) پرداخته است. این پژوهشگر، باغ تلو را اثری متفاوت و ناشناخته در حوزۀ پایداری معرفی میکند که به جهت پرداختن به موضوعی انسانی دربارۀ بازماندگان جنگ و برجستگی نقش زن، شایسته توجه است.
با مطالعه این پژوهشها پی بردهایم که تاکنون جستاری به بررسی رمان باغ تلو در چهارچوب تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف[1] نپرداخته است؛ بر همین اساس، ضرورت پرداختن جامع به این اثر و واکاوی زوایای آشکار و نهان آن از این منظر مهم جلوه میکند.
- روش پژوهش
در تدوین این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. جهت تبیین موضوع پژوهش و گردآوری اطلاعات، ابتدا،استفاده از منابع کتابخانهای در دستور کار قرار گفت. در مرحله بعد، بریدههایی از رمان باغ تلو انتخاب شد و براساس رویکرد تحلیل انتقادیگفتمان فرکلاف، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
- چهارچوب نظری پژوهش
3-1. تحلیل انتقادیگفتمان فرکلاف
مرحلۀ سوم مطالعات کلامی در قالب رهیافت تحلیل انتقادی گفتمان، بسط و گسترش یافت. این جریان فکری سهم مهمی در مطالعات کلامی ایفا کرده است که عمده سهم آن، تعمیق نقش زبان در جامعه و فهم مناسبات آن است. نظریهپردازان این رویکرد برخلاف بررسیهای توصیفی و صوری پیشین از زبان، معتقدند که زبان نیتمند است و عمل اجتماعی غیرزبانی و کاربردهای زبانی بر یکدیگر اثرگذارند و یکدیگر را شکل میدهند.
فرکلاف از برجستهترین نظریهپردازان تحلیل انتقادی گفتمان است که به شیوهای جامع و نظاممند به کاوش در روابط نامعلوم بین متون و ساختارها، روابط و فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی در سطح گسترده پرداخته است (Fairclough, 1995: 132). این نظریهپرداز علاوه بر اینکه چهارچوبی تحلیلی برای بررسی زبان در رابطه با عناصر فرازبانی چون جامعه، قدرت و ایدئولوژی ارائه داده، این نظریه را به عنوان یکی از راهکارهای عملی نیز معرفی کرده است که به وسیلۀ آن میتوان به ماهیت تغییرات اجتماعی و فرهنگی پیبرد. (آقاگلزاده، 1386: 18)
3-2. معرفی مفاهیم کلیدی تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف
در تمامی رویکردهای تحلیلانتقادیگفتمان از جمله رویکرد فرکلاف با مفاهیمی مشترک همچون گفتمان، ایدئولوژی، قدرت، سلطه و هژمونی روبهرو هستیم. در این بخش به معرفی این مفاهیم پرکاربرد می پردازیم.
3-2-1. گفتمان[2]
گفتمان، یکی از مهمترین و فراگیرترین مفاهیم اندیشۀ مدرن در طیفی از رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی است. پژوهشگران، ریشۀ نگاه جدید به گفتمان را حاصل نظریات فوکو[3] میدانند. گفتمان، از نظر فوکو اعمالی هستند که به گونهای نظاممند، موضوعات یا ابژههایی را که دربارهشان سخن میگویند، شکل میدهند. به این اعتبار، «گفتمانها تنها نوشتهها، کتابها، متنها و سخنرانیها نیستند، بلکه الگوهای عمل و کاربندی آنها نیز هستند» (Mills, 1997: 16).
در زبانشناسی نوین، مطالعۀ زبان در سطح بالاتر از جمله را گفتمان میگویند. به عقیدۀ گی[4]، «گفتمان، متضمن چیزی بیش از زبان است؛ گفتمان همواره متضمن هماهنگکردن زبان با شیوۀ عمل، تعامل، ارزشگذاری، باورها و زمان و مکان است» (Gee, 1999: 25). یورگنسن و فیلیپس[5] نیز گفتمان را حاصل مطالعۀ زبان به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی میدانند که دلالت بر آن دارد که متن امری اجتماعی است که در خلال روابط اجتماعی و نه مستقل از آن تکوین مییابد. (یورگنسن و فیلیپس، 1396: 119).
3-2-2. ایدئولوژی[6]
ایدئولوژی، یکی از کلیدواژههای مباحث مرتبط با تحلیل انتقادی گفتمان بهخصوص در بُعد کردار اجتماعی است. در تاریخ تمدن غرب، تعاریف بسیاری از ایدئولوژی ارائه شده است. مجموعهای از اندیشههای مختص گروه یا طائفۀ خاص، ترکیب گفتمان و قدرت و فرآیندی که از طریق آن زندگی اجتماعی به واقعیت طبیعی مبدل میشود از جملۀ این تعاریف هستند (ایگلتون[7]، 1381: 19-20).
تحلیلگران انتقادی کلام معتقدند، ایدئولوژیهای مسلط، زبان و گفتمان را بهوجود میآورند و گفتمان یا زبان نیز به نوبۀ خود، ایدئولوژی را بازتولید میکنند.
از نظر فرکلاف، ایدئولوژی ابزار ایجاد و حفظ روابط قدرت و سلطه در جامعه است و به وساطت زبان در نهادهای اجتماعی جریان مییابد. به بیان دیگر، ایدئولوژی به عقیدۀ فرکلاف عبارت است از «معنا در خدمت قدرت» (Fairclough, 1992: 87).
فرکلاف در ارتباط با ایدئولوژی به نوعی از بازنمودهای ایدئولوژیکی اشاره میکند که اندکاندک به صورت طبیعیشده و غیرایدئولوژیک به نظرآیند؛ وی این مفروضات را باورمتعارف[8] مینامد که رابطۀ نزدیک نیز با قدرت دارند؛ زیرا این مفروضات ایدئولوژیک درون قراردادهای اجتماعی جای دارند و ماهیت این قراردادهای اجتماعی بسته به روابط قدرتی است که آنها را دربر دارد (آقاگلزاده، 1392: 41).
3-2-3. قدرت، سلطه، هژمونی[9]
تحلیل انتقادی گفتمان در جهت تبیین بهتر صورتهای کاربردی زبان و دور شدن از توصیف صرف، مفاهیمی چون قدرت، سلطه و هژمونی را نیز بهکار میگیرد. یکی از نظریهپردازان برجسته در باب قدرت، فوکو است. فوکو، قدرت را نیرویی فراگیر میداند که در اختیار هیچ طبقه یا گروه خاصی نیست، اما برداشت تحلیلگران انتقادی گفتمان از مفهوم فوکویی قدرت دور شده و به برداشت وبر[10] نزدیک شده است.
درت از نگاه وبر، رابطهای الزامآور بین دو گروه حاکم و فرمانبردار است که در این چهارچوب، دستۀ نخست، گروه دوم را تابع و مطیع ارادۀ خود میکند و فرمانبرداران نیز اطاعت از حاکمان را حق و مشروع تلقی میکنند (فیرحی، 1378: 20). بر همین اساس، روابط قدرت از نظر فرکلاف نیز نامتقارن و سلطهآور است که به طبقه یا گروه خاصی تعلق دارد. وی بر این نکته تأیید میکند که سلطه لزوماً به شیوۀ آشکار و نادیده انگاشتن گروههای تحت سلطه صورت نمیگیرد، بلکه ممکن است به واسطۀ اتحاد با آنان از رهگذر دادن امتیازات و با بهرهگیری از ابزارهای ایدئولوژیکی متأثر از هژمونی، اعمال قدرت صورت بگیرد (Fairclough, 1995: 78-76) و هژمونی، فرآیند اجتماعی است که طی آن اجماع و تفاهمی بر سر معنای مورد پذیرش بهدست میآید.
- خلاصۀ رمان باغ تلو
رمان باغ تلو، زندگی دختری به نام «مرضیه» را همزمان با پیروزی انقلاب و دورۀ جنگ روایت میکند. مرضیه در این اثر برخلاف اغلب شخصیتهای زن داستان، زنی فعال و کنشگر تصویر شده که برای رهایی از توزیع نابرابر نقشها تلاش میکند. وی در اوان انقلاب به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی میپردازد و با وجود محدودیتها و انتقاداتی که به عنوان یک زن در فضای فرهنگ سنتی با آن روبهرو است به نقشآفرینی خود در عرصۀ اجتماع ادامه میدهد. مرضیه با شروع جنگ با وجود مخالفتهای خانواده به خوزستان میرود و در همان ماههای نخست جنگ اسیر میشود. وی پس از دو سال از بند اسارت آزاد شده و به وطن بازمیگردد. بازگشت افتخارآمیز مرضیه به وطن، کمکم با حرف و حدیثهایی برای وی صرفاً به علت جنسیتاش همراه است که درنهایت سرنوشت تأملبرانگیزی را نیز برای وی رقم میزند. پدر مرضیه، «مشیعقوب» که نمادی از اقتدار نظام مردسالار است برای رهایی از سخنان مردم و حفظ آبرو، خانوادهاش را از تهران به باغی متروکه در منطقۀ تلو منتقل میکند و خود نیز با ازدواج مجدد از خانوادهاش جدا میشود. داستان درنهایت با به آتش کشیدن و مرگ دلخراش مرضیه و نامزدش بابک به دست برادر مرضیه «جلال» که او نیز چون پدر خویش اسیر کلیشههای سنتی حاکم بر ساختار جامعه است، پایان مییابد.
- تحلیل دادهها در چهارچوب مفاهیم نظری
فرکلاف چهارچوب نظری و راهبرد عملی خود برای تحلیل انتقادی گفتمان را در سه مرحلۀ توصیف، تفسیر و تبیین از هم متمایز کرده است.
5-1. سطح توصیف
بررسی رمان در سطح توصیف شامل طیف نسبتاَ زیادی از ویژگیهای زبانی چون ویژگیهای واژگانی، دستوری و انواع کنشهای گفتاری است. این سطح از تحلیل انتقادی در قالب پرسشهایی در سه سویۀ تجربی، رابطهای و بیانی سازمان یافته است (ن. ک: فرکلاف، 1379: 167-210).
5-1-1. ویژگیهای صوری دارای ارزش تجربی
ویژگیهای صوری دارای ارزش تجربی، سرنخی از روشی به دست میدهد که در آن تجربه تولیدکندۀ متن از جهان طبیعی یا اجتماعی بازنمایی میشود. ارزش تجربی با دانش و اعتقادات سروکار دارد (همان: 171) و هم در سطح کلمات و هم در ساختهای نحوی قابل بررسی است.
5-1-1-1. واژگان
در رمان باغ تلو تعارضهای گفتمانی و ایدئولوژیک رمزگذاری شده در طبقهبندی واژگان خود را نمایان میکند. کاربرد واژگان مربوط به طرحهای طبقهبندی جنسیتی نظیر مرد، پسر و پدر در مقابل واژگانی چون زن، دختر و مادر نمایانگر این تفاوتهای ایدئولوژیک رمزگذاری شده در اثر است. جملهبندی دگرسان؛ یعنی کاربرد نامعمول شمار زیادی از کلمات تقریباً هممعنا از دیگر موارد در بخش واژگان است که نمونههایی از آن در رمان باغ تلو یافت میشود. این پدیده میتواند نشانگر این باشد که اینجا کانون مبارزه ایدئولوژیک است (همان: 176).
- بیرون رفتنش یک طرف، اما اینکه چند روزی برود بیرون و معلوم نباشد کجا رفته و با کی رفته برای خانوادۀ ما چیز غریبی بود که نمیتوانستیم با آن کنار بیاییم. دیگر در و همسایه داشتند برای ما پشت چشم نازک میکردند و خیره به در حیاطمان میشدند که ببینن مرضیه با کی میآید و با کی میرود بیرون. هر وقت میخواست میرفت و هر وقت میخواست میآمد (قیصری، 1399: 12-13).
تکرار اشکال مختلف کلمات رفتن و آمدن در این جملهبندی که گواه رفتارهای سنتشکنانه و فراتر از باورهای متعارف توسط مرضیه است در واقع کانون مبارزات ایدئولوژیک رمان باغ تلو است.
- برای همین نمیخواست با مرضیه روبهرو شود. میدانست کم میآورد. مرضیه هر وقت خواسته بود حرفش را به کرسی نشانده بود. چهقدر زرنگ بود دختر! - دایی به بتاعظم گفت: حرف حرف خودشه. کاری نمیشه کرد (همان: 22 – 23).
تکرار واژگان هممعنا در این جملات جهت تبیین روابط تقابلی مرضیه و پدرش در واقع تقابل گفتمان ایدئولوژیک مردسالاری با گفتمان فراجنسیتی را در این اثر بازنمایی میکند.
ارزش عطف توجه متناوب به متن و نوع گفتمان همچنین در مورد روابط معنایی بین کلمات نیز مصداق دارد. واژهها فقط ایفاکنندۀ نقشهای معنایی در جملات محسوب نمیشوند، بلکه میتوانند با واژههای دیگر رابطه داشته باشند. روابط واژگانی به ترتیب هممعنایی، تضاد معنایی و شمول معنایی نامیده میشوند (یول[11]، 1389: 145).
در رمان باغ تلو آنچه از نظر روابط واژگانی قابل توجه است، تضاد معنایی بین آنهاست. کاربرد واژگانی چون فرشته، پهلوان، قهرمان، بتاعظم (قیصری، 1399: 10-15)، زن- مرد (همان: 39-57) و پسر- دختر (همان: 106) از جمله موارد تضاد معنایی است که با هدف نمایان ساختن دوگانگی و تفاوتهای ایدئولوژیکی در متن به کار رفته است.
5-1-1-2. دستور
جنبههای تجربی دستور با روشهایی سروکار دارد که به موجب آنها صورتهای دستوری یک زبان به رمزگذاری اتفاقات یا روابط موجود در جهان، انسانها یا اشیایی که در این اتفاقات یا روابط دخیل هستند و شرایط زمانی و مکانی و دیگر موارد می پردازند. هنگام بازنمایی متنی این رخدادها یا روابط اغلب باید انتخابی میان فرآیندهای دستوری و مشارکین مختلف به عملآوریم که به لحاظ ایدئولوژیک ممکن است معنادار باشد (فرکلاف، 1379: 184). سه نوع فرآیند اصلی عبارتند از: کنش، رخداد و توصیف. هر سه نوع فرآیند، این قابلیت را دارند که به صورت جملات مثبت یا منفی ظاهر شوند. در رمان باغ تلو، فرآیندها بیشتر به صورت کنش و رخداد بیان شده و فرآیند توصیفی کمتر کاربرد دارد.
- من به گذشتهام افتخار میکنم (قیصری، 1399: 135).
پافشاری مرضیه بر عقایدش به شیوۀ توصیفی و مثبت بازنمایی شده است.
فرآیند کنش، ممکن است به صورت جملات معلوم یا مجهول ظاهر شود و در مواردی، کنش فاقد کنشگر مشخص باشد. فرآیند کنش در باغ تلو بجز در مواردی اندک به صورت جملات معلوم ثبت شده است.
- دیدم بتاعظم مادرم را گوشۀ اتاق گیر انداخته و دور از چشم دیگران سینجیماش میکند (همان: 59).
تسط پدر مرضیه بر مادرش با توجه به اهمیت ایدئولوژیک آن به گونۀ فرآیند کنش و معلوم بازنمایی شده است.
- توی یکی از کوچههای خرمشهر ناغافل درگیر میشوند و میافتند توی محاصره، بقیه دیگرمعلوم است؛ میشوند اسیر آنها (همان: 74) و در این جملۀکنشی به علت تمرکز بر کنش و اهمیت کمتر کنشگر از وی نامی برده نشده است.
5-1-1-3. گزارههای ایدئولوژیک تلویحی
یکی از مواردی که در بُعد تجربی و اندیشگانی قابل بررسی است، پیشفرضها و گزارههای ایدئولوژیک تلویحی است. مصادیقی چون «زن ها به جنگ نمیروند. جنگ، کاری مردانه است. مردها نسبت به زنها به امور آگاهتر هستند» ازجمله گزارههای ایدئولوژیک تلویحی رمان باغ تلو استکه مرضیه با اعمال و رفتار خویش باعث زدودن طبیعیشدگی بخشی از آنها شده است. در نمونههای زیر از متن با کنار هم قرار گرفتن واژگان و جملات، سرنخی از اموری که مبتنی بر پیشفرضهای ایدئولوژیک است به دست داده میشود.
- هنوز صداش تو گوشم هست. میگفت: «جلال کار جوهر مرده». دستم به بیل و شنکش نخورده بود. مرضیه چرا. حتی سند هم داشتیم. عکسهای تک و جفتی که نشان میداد چهطور بیل میزده و چهطور عملگی میکرده (همان: 100-101).
در گفتمان مردسالاری که نتیجۀ نوعی نگرش تفکیککنندۀ متعصبانه به جنسیت است، مناسبات قدرت بهگونهای است که مردان را در جایگاه قدرت در نظر میگیرد و زنان را تحت حمایت و سلطۀ آنان قرار میدهد. بنابراین، استقلال و تواناییهای زنان عمدتاً در این نگرش مورد غفلت واقع میشود (قانع، 1394: 96).
در این اثر در یک رویکرد متفاوت و برخلاف پیشفرضهای متعارف، برادر مرضیه -جلال- شخصیتی ناتوان و منفعل تصویر میشود و در مقابل، مرضیه با نگاهی غیرمتعصبانه و فراجنسیتی به عنوان زنی مستقل، توانمند و آگاه توصیف میشود.
- بت اعظم با تشرگفت: «...کی به شما گفته راه بیفتین برین شهر غریب. مگه جنگ کردن کار زنهاست؟» (قیصری، 1399: 38).
- پستچی گفت: «مگه مرد شما نرفته جنگ؟ گفتم: نه زنمون رفته» (همان: 46-45).
- سرباز از جلال میپرسد: «واسه چی اومدی اینجا [فرودگاه]؟» گفتم: واسه خواهرم. جز اسراس. با تعجب گفت: راستی؟ ... مگه ما اسیر زن هم داشتیم؟» ( همان: 63).
در جوامع سنتی که توزیع نقشها در ساختار نهادهای اجتماعی بهویژه خانواده مبتنی بر تصورات قالبی و ایدئولوژیهای جنسیتی است، نقشهای زنان عمدتاً محدود به خانواده است و معمولاً محوراصلی هویت آنها را تشکیل میدهد (ساروخانی و رفعتجاه، 1383: 139). باور متعارف حاصل از این ایدئولوژیهای جنسیتی، جنگیدن و اسارت را نیز امری مردانه میشناسد و نقشی برای زن در این مسأله قائل نیست. نمود این نگرش و تقابل با این پیشفرضهای ایدئولوژیک را در بخشهای مختلفی از رمان باغ تلو شاهد هستیم. در جملات بالا میزان هژمونیک شدن این پیشفرضهای ایدئولوژیک در ساختار نهادهای اجتماعی و تبعات تقابل با این نگرشهای عام از سوی مرضیه و دختران همرزمش به نمایش گذاشته شده است. میزان هژمونی کلیشههای جنسیتی حاصل از گفتمان مردسالاری در اذهان افراد جامعه بهگونهای است که حتی سربازی که در حال خدمت در ارگان نظامی است از مسأله اسارت زنان آگاهی ندارد و از اسارت مرضیه متعجب میشود.
پرداختن نویسنده باغ تلو به زنی که در جنگ حضور یافته و به اسارت درآمده در واقع با دو هدف صورت گرفته است؛ هدف نویسنده در سطح ابتدایی را برجستهسازی نقش زن در جنگ ایران و عراق و شکستن تابوهای رمان پایداری باید عنوان کرد، اما آنچه از زوایای پنهان اثر به عنوان هدف اصلی نویسنده قابل استنباط است، بازتاب اسارت زنان در قیدوبند نگرشهای متعصبانۀ جنسیتی و پیشفرضهای ایدئولوژیک جامعۀ خود و اعتراض به آن است. تقابل اصلی مرضیه نه با نیروهای عراقی، بلکه با اذهان تحت سلطۀ باورهای متعارف جامعۀ خودش است. میدان اصلی اسارت وی نیز نه سرزمین بیگانه، بلکه خاک وطنش است؛ جاییکه صرفاً به دلیل جنسیتش، اعمال و رفتاری کلیشهای را از او خواستارند و وی را به خاطر فعالیتهای مشروع و فراجنسیتی و مشارکت در امر ارزشمند و انسانی چون دفاع از وطن در معرض اتهام و بازخواست قرار میدهند.
- «دنیای عجیبیه. یهبار اونجا بازجویی شدم که چرا اومدم به جنگ اونها و حالا دارم بازجویی میشم که چه میکردم اونجا؟ اونجا میگفتن متهمی. چراکه اومدی به جنگ ما. اما اینجا نمیدونم به چی متهم شدم. این برام خیلی سخته» (قیصری، 1399: 77-78). جاییکه وی پس از جنگیدنهای بسیار اقرار میکند (همان: 76) که خسته شده است.
5-1-2. ویژگیهای صوری دارای ارزش رابطهای
ویژگیهای صوری دارای ارزش رابطهای سرنخی از آن دسته از روابط اجتماعی به دست میدهد که از طریق متن در گفتمان به اجرا درمیآیند (فرکلاف، 1379: 172).
5-1-2-1. واژگان
روابط بین شخصیتهای اصلی در رمان باغ تلو بنابر آنچه در متن بازنمایی شده است عموماً تحت تأثیر نظام فرادستی و فرودستی و توزیع نقشهای حاصل ازگفتمان مردسالاری قرار گرفته است. شخصیتهای زن در اثر عموماً در طبقات وابسته و فروتر صورتبندی شدهاند، اما این مسأله دربارۀ مرضیه که شخصیت اصلی داستان است، متفاوت است. وی به دلیل برخورداری از روحیۀ تحولخواه، مرزهای باورمتعارف را درنوردیده و روندی برخلاف روند سلطه در پیش میگیرد. پدر مرضیه در داستان از اقتدار بالایی برخوردار است. وی درصدد است از موضع قدرت با مرضیه برخوردکند، اما مرضیه به آن تن نمیدهد. در رمان به دفعات شاهد هستیم که مرضیه به همین دلیل، مورد شماتت پدر قرار میگیرد و حتی در برخی موارد پدر از وی سلب اعتماد میکند.
- با هم لج و لجبازی میکردند. انگار پدر و دختر خوششان میآمد توی روی هم بایستند (قیصری، 1399: 80-81).
البته روابط مرضیه با پدرش، پس از آزادی وی از بند اسارت تحت تأثیر حواشی ایجاد شده برای وی و خانوادهاش، اندکی دچار تغییر میشود و وی سعی میکند در مقابل پدر از خود کمتر مقاومت نشان دهد.
رابطۀ مادر با مرضیه بیشتر از روی احساسات مادرانه و حمایتگرانه است.
- مرضیه رفت به طرف خوزستان، حال مادرم خراب شد و هر روز بدتر از بدتر (همان: 53).
بازنمایی تعاملات جلال با مرضیه نیز در ابتدا به صورت روابط معمول برادر و خواهری است. وی در آغاز داستان اغلب از مرضیه به شیوۀ نامدهی و محبتآمیز با عنوان فرشته و فرشتۀ کوچولو یاد میکند.
- باید به نبودنش فکر میکردیم. به اینکه شاید هرگز فرشتۀ کوچولویمان را نبینیم (همان: 27).
با پیشرفت داستان و پس از اسارت مرضیه، تحت تأثیر رفتار پدر، وی نیز در تعامل با خواهر خود تغییر روش میدهد و از مرضیه به بدی یاد میکند.
- هرچه از آن روز میگذشت نفرتم از مرضیه بیشتر میشد (همان: 114).
رابطۀ پدر مرضیه با مادر وی در طول رمان، رابطهای از موضع قدرت و براساس نگاهی فرادستی و فرودستی است. مادر مرضیه برخلاف شخصیت مستقل مرضیه، زنی کمخرد، منفعل و وابسته تصویر شده است که دائم از سوی همسر و پسر خویش مورد تحقیر و سرزنش قرارمیگیرد.
- بتاعظم با چشمهای تیزش مراقب مادرم بودکه با اولین خطا به او حمله کند (همان: 35-36).
- بتاعظم گفت: «جلال تو مواظب ننهات باش خیطی بالا نیاره» (همان: 61).
این موضوع با «فرهنگ مردسالار و رواج باورهای کلیشهای جنسیتی در فرهنگ عمومی ما که مردان و ارزشهای مردانه را برتر از زنان و ارزشهای زنانه میدانند و غالباً با تحقیر زنان توأم است» (رفعت جاه، 1387: 4) درارتباط است. مادر مرضیه حتی بعد از ازدواج مجدد مشیعقوب و رهاکردن آنها ازسوی وی اعتراضی از خود نشان نمیدهد. در واقع وی مصداق زنانی است که در گفتمان مردسالاری به آنها آموزش داده شده که اقتدار مردانه و انفعال را بپذیرند؛ بنابراین، از انتقاد و داوری به سوی خود سر باز میزنند و خود را به رأی طبقه برتر واگذار میکنند (بووار[12]، 1397، جلد 2: 507).
از دیگر خصوصیات واژگانی که با ارزشهای رابطهای سروکار دارد، رسمی یا محاورهای بودن آنها است. در رمان باغ تلو -با توجه به غیررسمی بودن موقعیت و مطرح شدن موضوعات در گسترۀ محیط خانوادگی- اکثراً از واژگان غیررسمی به جای واژگان موجود رسمیتر استفاده شده است.
– دختره دوباره رفت تو جاده خاکی و حرف انشاالله که گربه است (قیصری، 1399: 40).
- میخواستند جوری حالی ما بکنند که دخترتان ورپرید (همان: 46).
در بعضی از مکالمات این اثر، هدف از بهکار گرفتن واژگان محاورهای و غیررسمی، نادیده گرفتن وجهۀ یکدیگر و به قصد عدم احترام به شأن دیگری است. مکالمات پدر مرضیه با اعضای خانواده با توجه به جایگاه فراتری که او برای خود قائل است، اغلب متأثر از این امر است.
- بت اعظم میگفت: «عجب خریه این زن...» (همان: 52).
- باورش نمیشد مشنگ (همان: 63).
5-1-2-2. دستور
غیر از واژگان، انواع ویژگیهای دستوری در متنها وجود دارند که دارای ارزش رابطهای هستند؛ «وجه جمله» از آن جمله است. سه وجه اصلی وجود دارد: خبری، پرسشی، دستوری و امری. پرکاربردترین وجه بهکار رفته در مکالمات رمان باغ تلو، وجه اخباری است. بسامد بالای وجه اخباری، قطعیت متن را بالا میبرد و میزان پایبندی نویسنده به حقیقت گزارهها را نمایان میسازد (درپر[13]، 1392: 151). مرضیه که شخصیت محوری داستان است در طول اثر کمتر سخن میگوید و از دریچۀ نگاه راوی؛ یعنی برادرش به مخاطب معرفی میشود. وی در بیشتر مواردی که سخن میگوید از وجه خبری بهره میگیرد؛ زیرا اغلب مخاطب سؤالات و درخواستهای دیگر شخصیتها از جمله پدر خویش قرار میگیرد.
وجوه امری و پرسشی بهکار گرفته شده در مکالمات، اغلب از سوی پدر مرضیه است. وی با توجه به قائل شدن جایگاه فرادستی برای خویش، خود را مجاز به امر و درخواست میداند؛ «در وجه امری، خواستن چه برای کنش از جانب دیگری و چه برای دریافت اطلاعات از دیگری باشد، معمولاً از جایگاه قدرت صورت میگیرد» (فرکلاف، 1379: 192).
در وجه پرسشی نیز در موارد بسیاری از متن، طرح پرسشها با توجه به معانی ثانوی آنها بهگونهای است که شرکتکننده در رخداد، انتظار پاسخ از مخاطب خود ندارد، بلکه وی با کنترل موضوع مکالمه و ترغیب مخاطب به پاسخی مطابق میل خویش، سلطۀ خود را بر او روا میدارد.
- صدا توی صداش میانداخت و میگفت: «...نکنه من دختر حاتم طایی بزرگ کردم و خودم خبر ندارم؟» (قیصری، 1399: 13).
در این جمله و جملات دیگر از متن، پدر به امید ترغیب مرضیه به انصراف از افکار و اعمال انسانی و اجتماعیاش از طرح اینگونه پرسشها سود برده است.
5-1-3. ویژگیهای صوری دارای ارزش بیانی
ویژگیهای صوری دارای ارزش بیانی، سرنخی از ارزشیابی تولیدکننده از بخشی از واقعیت ارائه میدهند. ارزش بیانی با فاعلها و هویتهای اجتماعی سروکار دارد (فرکلاف، 1379: 172). باید به این واقعیت توجه شود که ارزشهای بیانی را میتوان به طرحهای طبقهبندی ایدئولوژیک خاص و معنادار ارجاع داد. در رمان باغ تلو، مرضیه به عنوان یک شخصیت کنشگر سعی میکند از بند تفکیکهای جنسیتی به درآید و در راستای گفتمان انسانی و فراجنسیتی برابر با مردان در عرصۀ اجتماع از جمله جنگ، نقشآفرینی کند، اما عرف جامعه که تحت تأثیر طبقهبندی ایدئولوژیک، حضور اجتماعی زن را جز به ضرورت برنمیتابد اینگونه سنتشکنیها را برای زن میسر نمیداند؛ در نتیجه، ارزشیابی از فعالیتهای اجتماعی مرضیه و حتی اسارت وی، هم ازسوی خانواده و هم ازسوی جامعه به صورت منفی است.
- بله حقیقتا مرضیه خانم دستهگل به آب داده و اسیر شده بود ( قیصری، 1399: 46).
- حرفهایی که جا داشت دق کنیم. میگفتند: «گوشت افتاده دست گربه» (همان: 48).
- کاری است که شده، نادانی و جوانی کرده چوبش رو هم خورده (همان: 75).
در برگزیدههای بالا از متن، ارزشیابی منفی خانواده و اجتماع از اسارت مرضیه تحت تأثیر طبقهبندی جنسیتی به خوبی ترسیم شده است.
در رمان باغ تلو مضامین مربوط به جنگ و اصل جهاد و شهادتطلبی که از گزارههای اصلی ایدئولوژی انقلابی و جنگ است نیز به دور از هرگونه اغراق و مصلحتاندیشی بهصورت انتقادی و منفی بازنمایی شده است.
- هواپیماهای عراقی گوشهای از شهر را بمباران میکردند و ضدهواییها توی آسمان تهران تیر هوایی در میکردند، بلکه یکی از آن تیرها الله بختکی بخورد گوشه بال هواپیمایی و بیفتد روی زمین (همان: 51).
- از مجروحهای آش و لاش شده میگفت که هر روز باید مداواشان میکرده. بیدارو و بیآمبولانس. نه دکتر متخصصی بوده، نه درمانگاهی. تا مجروحها را میخواستند برسانند به درمانگاه توی راه کار ازکار میگذشته (همان: 74).
5-1-4. ساختهای متنی
یکی از مباحثی که در این سطح مطرح میشود، ماهیت نظام نوبتگیری، کنترل مکالمه و چگونگی قراردادهای تعاملی و پیوند ضمنی آنها با روابط قدرت است. در باب کنترل مکالمه مشارکان گفتمان، شگردهای مختلفی وجود دارد که در قالب محدودیتهایی که مشارک قدرتمند هنگام مکالمه اعمال میکند، قابل توصیف است. از جمله این شگردها، قطع صحبت دیگران، اجبار دیگران به صریحتر صحبت کردن، ارزشیابی سخن مخاطب، موضوع صحبت و صورتبندی و تکرار است. در رمان باغ تلو، حقوق نوبتگیری و قراردادهای تعاملی با توجه به اینکه مکالمات آن عموما از نوع غیررسمی و بین افراد غیرهمتراز است، نابرابر است.
- توی راه گفت: «تا یکی دو روز دیگه اسباب اثاثیۀ خونه رو جمع میکنی تا بیام سراغتون» تأکید کرد... «بیسروصدا هیچکس نباید بفهمه داریم از این خونه میریم». پرسید: «حالیت شد؟» گفتم: آره (همان: 93).
در این مکالمۀ نابرابر، پدر برای تحمیل آرای خود به پسر از روش کنترل موضوع مکالمه و اجبار به صریح صحبت کردن و تحمیل خواستههایش استفاده میکند.
- بتاعظم گفت: «میریم از اینجا... .» مادرمگفت: «اونوقت پشت سرمون حرف درمیارن.» بتاعظم گفت: «عجب خریه این زن، ما داریم به خاطر همین حرفا از اینجا فرار میکنیم، حالا فهمیدی؟» مادرم به گریه افتاد و گفت: «آره حواسم نبود» (همان: 52).
پدر مرضیه به عنوان مشارک قدرتمند هنگام مکالمه از ارزشیابی منفی سخن مخاطب (همسرش) و کنترل موضوع صحبت و قطع صحبت وی بهره میگیرد.
- بتاعظم پرسید: «کار شما چیه خانم؟» گفت: «من پرستارم.» بتاعظم... پرسید: «یعنی درس پرستاری خوندی یا همینطوری سرخود پرستاری؟» دختره... گفت: «همینطوری که نه. دوره دیدم.» بتاعظم با تشرگفت: «دوره دیدهای؟ چه دورهای؟» (همان: 37-38).
در این عبارات از متن، نابرابری در قراردادهای تعاملی و روشهای مختلف کنترل موضوع مکالمه، چون صورتبندی و تکرار،ارزشیابی، طرح پرسش برای وادار کردن مخاطب به صریح سخنگفتن را شاهد هستیم.
5-2. تفسیر
در مرحلۀ تفسیر این پرسشها مطرح میشود: 1- تفسیرهای مشارکین گفتمان از بافت موقعیتی و بینامتنی چیست؟ 2- چه نوعی از گفتمان مورد استفاده خواهد بود؟ 3-آیا پاسخ مشارکین متفاوت به دو پرسش نخست متفاوت خواهد بود؟ (فرکلاف، 1379: 244).
گفتمانها و متون آنها خود دارای تاریخاند و متعلق به مجموعههای تاریخی هستند. این مسأله دربارۀ رمان باغ تلو نیز صدق میکند. مجموعهای از گزارههای موجود در اثر، این اندیشه را تقویت میکند که این متن در پیوندی دوسویه با متون دیگر بهخصوص آثاری که دربارۀ جایگاه و هویت زنان و نقد باورهای متعارف دربارۀ آنها نوشته شدهاند، قرار دارد. پیشفرضهایی چون «نگاه فرودستی به زن، عدم فردیت زنان، سلطۀ نظاممند مردان» در واقع مربوط به بافت بینامتنی است که نویسنده با انتخابهایی که در باب ساختار کلی داستان داشته، آنها را مورد تردید و مجادله قرارداده است. ازسوی دیگر، با توجه به ژانر رمان باغ تلو -که مربوط به حوزه پایداری است- بینامتنیتی میان این اثر با دیگر آثار این حوزه نیز میبینیم؛ اگرچه مکالمه بین نویسندۀ این متن با دیگر نویسندگان رمان پایداری با توجه به ساختار، شخصیتها و قهرمان اثر تا حدودی متفاوت است.
درک و فهم مخاطب نیز ازگفتمانهای رمزگذاری شده در این رمان نیز، نقد پنهان گفتمان غالب مردسالاری و کلیشههای مربوط به نقشهای جنسیتی و توجه به گزارههای گفتمان فراجنسیتی و انسانی است. این اثر به عنوان یک کنشگفتمانی همچنین سعی دارد در ساختار نهادهای اجتماعی تأثیر بگذارد و با ایجاد تردید در اذهان مخاطبین، آنها را به سمت تغییرات بنیادین هدایت کند.
5-3. تبیین
هدف فرکلاف در این بخش، بررسی رابطۀ دیالکتیک بین نظمهایگفتمانی و کردارهای اجتماعی است (Fairclough, 1992: 96). در بررسی تبیین، میتوان گفتمان را به عنوان جزئی از مبارزه اجتماعی قلمداد کرد و آن را در سطحگستردهتر (غیرگفتمانی) مبارزات و تأثیر این مبارزات بر ساختارها قرارداد (فرکلاف، 1379: 245-246). برهمین اساس، در این بخش از پژوهش، این پرسش مطرح خواهد شد که گفتمانهای مسلط در متن به کدام فرآیندهای نهادی و اجتماعی تعلق دارند؟ و از حیث ایدئولوژیک چگونه تعین میپذیرند و چگونه تعیین میکنند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، چهارچوب نهادی این رمان در مقام یک رخداد ارتباطی، واجد گفتمانهای تلویحی در مناسبات و معادلات قدرت است که میتواند بازنمایی شرایط دوران تاریخی متن رمان؛ یعنی دوره آغازین انقلاب و جنگ و زمان نگارش و انتشار رمان؛ یعنی همزمان با دوره دولت هشتم و نهم باشد. این دورهها از لحاظ تاریخی و اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردارند. با انقلاب «57»، زنان ایران مانند تمام اقشار جامعه وارد دنیای انقلابی با داعیههای ارزشی جدید شدند. در این دوره با وجود بحرانهای گوناگون داخلی و خارجی، حضور اجتماعی زنان و مسأله جنسیت زنان به صورت نظاممند در نهادهای رسمی و فرهنگی موضوعیت نداشت. وجه قالب گفتمان انقلابی دربارۀ تأکید بر حضور اجتماعی زن در عرصۀ منازعات سیاسی تا پیروزی انقلاب ادامه داشت (مهرپور، 1379: 15).
- همان دوروبرهای 58 خوب است....از زمانی که مرضیه کفش و کلاه میکرد و میرفت بیرون تا به وظیفهای که خودش بر دوش خودش گذاشته بود، عمل کند (قیصری، 1399: 14).
در ادامه نیز با شروع جنگ که بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای جامعه در مواجهه با بحرانهای پیشآمده مرکز توجه قرار داشت، وظیفه و نقش اجتماعی زن، دوباره معنی یافت. در این شرایط علاوه بر تأیید نقشهای سنتی که در گفتمان هژمونیک مردسالاری برای زن تعریف شده بود، زنان همچنین به عنوان حامیان و مدافعان جامعۀ اسلامی مورد توجه قرارگرفتند (مهرپور، 1379: 151). در نتیجۀ انقلابی که اینگونه زنان را به حضور در عرصۀ نبرد همگام با مردان فرامیخواند، زنان نیز به دور از هرگونه مطالبهگری جنسیتی در فضای آرمانی و انقلابی شروع به فعالیت کردند. همین ساختار اجتماعی و تاریخی در داستان باغ تلو بازتولید شده و سببسازی میشود که شخصیت محوری داستان؛ یعنی «مرضیه»، جایگاه جدیدی برای خود در اجتماع ورای طبقهبندیهای جنسیتی گفتمان سنتی در نظر بگیرد و انتظاراتی متناسب با این تغییرات از خانواده و جامعه نیز طلب کند.
- مادرم میپرسد: «کجا دختر؟» مرضیه نه میگذارد و نه برمیدارد و میگوید: «خوزستان» (قیصری، 1399: 22-25).
- بتاعظم گفت: «یعنی چی؟ یعنی میخواد بره؟» (همان).
- گفتم: «مش یعقوب خیلی ناراحتته.» گفت: «میفهمم. اما این یه اتفاق بزرگه که همه باید بفهمن» (همان).
با پایان مبارزه، حضور زن در عرصۀ عمومی ضرورت خود را از دست داد و وجه اول گفتمان مردسالار؛ یعنی نگرش خانهنشینی و دگربودگی زنان پررنگتر شد.
- بیرون رفتنش یک طرف، اما اینکه چند روزی برود بیرون و معلوم نباشد کجا رفته و با کی رفته، برای خانواده ما چیز غریبی بود که نمیتوانستیم با آن کنار بیاییم (همان: 12).
در اینجا سرنوشتی که جامعه سنتی برای زن در نظر گرفته و به وی عرضه میکند، ازدواج است (بووار، 1397: 2/229):
- بتاعظم به مادرم میگفت: «کاری کن زن که حواسش بره به زندگیش. بره به آیندهاش» (قیصری، 1399: 81).
- مادرم گفت: «مرضیه نمیخواد با این پسره ازدواج کنه!» بت اعظم گفت: «منو مسخره کردین یا خودتون یا اونا رو؟» مرضیه گفت: «هیچ کدوم!» بت اعظم بلند شد و گفت: «پس حرف دیگهای نمیمونه» (همان: 126).
در این جملات این گزارۀ ایدئولوژیک را در رفتار پدر مرضیه با وی شاهد هستیم. وی با حفظ اقتدار مردانه و تسلط در قلمرو زندگی و تصمیمات دخترش، خواهان نقش و هویت سنتی برای او است. روابط نابرابر قدرت در میان شخصیتها، اقتدار وآزادی عمل مردان و تلاش بر انزوا و به حاشیه راندن زنان، خشونت گفتاری و رفتاری مردان علیه زنان بهخصوص در فرجام داستان با کشتن مرضیه و نامزدش توسط برادر مرضیه از جمله دیگر مؤلفههای گفتمان مردسالار است که در رمان باغ تلو بازتولید شده است.
- تکلیف را باید بت اعظم مشخص میکرد. او بود که باد تصمیم میگرفت (همان: 27).
- دیدم بت اعظم مادرم را گوشه اتاق گیر انداخته و دارد دور از چشم دیگران سینجیماش میکند. میگفت: «...دیدی خودت هالویی. دیدی خودت تنت میخاره» (همان: 59).
- اصلاً دلم نمیخواست قیافه هیچکدامشان را ببینم.... یک لحظه به خودم گفتم این بهترین فرصت برای خلاصشدن از دست اینهاست. به دو رفتم طرف آشپزخانه و با قوطی کبریت برگشتم. در آهنی انباری را بستم... . جاروی دسته کوتاهی همیشه پشت در انباری بود. همانجا کبریت را گرفتم زیرش... (همان: 146-147).
با تغییر و تحولاتی که در دولتها و قرائتهای رسمی ایجاد شد و در پی آن تحولات فرهنگی و اجتماعی، بازنماییهای ایدئولوژیک از فعالیت و جنسیت زنان نیز با تغییر روبهرو شد (صادقیفسایی و همکاران، 1395: 195).
در دوره تاریخی چهارم (1376-1384) که در واقع مصادف با زمان نگارش رمان باغ تلو است، گفتمان اصلاحات به عنوان گفتمان رسمی مطرح شد. در این گفتمان، مطالبات زنان به عنوان بخشی از مطالبات بیپاسخ مانده جامعه به رسمیت شناخته شد و برای پاسخ به آنها، تلاشهایی صورت گرفت (سرمدی، 1396: 13-14). حمایت از سازمانهای غیردولتی زنان و طرح ملی امحای خشونت علیه زنان، برنامهریزی برای اشتغال زنان و اقدام جهت پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض زنان از جمله اقدامات هیأت دولت و مرکز امور مشارکت زنان در این دوره است.
در دوره تاریخی پنجم (1384-1388) مصادف با انتشار رمان باغ تلو، دولت عدالت و مهرورزی با شعار تشکیل دولت اسلامی آغاز بهکار کرد. مؤلفههای گفتمانی درحوزۀ زنان طی این دوره، خود را با دو صفت گرایش به تودهای شدن و تأکید و تمرکز بر وظیفۀ سنتی زنان معرفی میکند و این یعنی زن بدون وظایف عارضی، مجال حضور فردی و تعریف شده براساس هویت شخصیتی خود ندارد (صادقیفسایی و همکاران، 1395: 197-199). در این دوره همچنین چند طرح و لایحه دربارۀ زنان تصویب شد که لایحۀ «حمایت خانواده» و «تقسیمبندیجنسیتی»، مهمترین و بحثبرانگیزترین آنها بود. منتقدان، لایحۀ خانواده را «ضدخانواده» نامیدند که بر بیحقوقی زن ایرانی در قوانین موجود صحه گذاشته است. آنها، معتقد بودند که در لایحۀ حمایت خانواده، حق بدون قید و شرط زنان برای اشتغال به رسمیت شناخته نشده است (همان: 202-203). نمود این تحولات گفتمانی را در باغ تلو چه در نهاد خانواده و چه در برخورد جامعه با دختری که محور داستان است بهطور آشکار میبینیم. جامعهای که پیش از این و در شرایطی خاص، زن را فراتر از نگاه جنسیتی به میدان مبارزه و عرصۀ اجتماع فراخوانده است، اینک با تحول گفتمانی از زن انتظاردارد، جنسیت خود و نقش زن بودن خود را فراموش نکند و مطابق با انگارههای وضع شده، عمل کند.
باتوجه به مسائل مطرح شده، به طور کلی باید منشأ تقابل دوگفتمان اصلی رمان باغ تلو را درآستانۀ تغییرات اجتماعی و سیاسی جامعه ایران بهخصوص در برهههای تاریخی دورۀ اول، چهارم و پنجم پس از انقلاب دانست.
بحث و نتیجهگیری
با بررسی رمان باغ تلو در سه سطح توصیف، تفسیر، تبیین و تحلیل ارزشهای تجربی، رابطهای و بیانی بازنمایی شده در اثر، پی میبریم که ایدئولوژی حاکم بر این رمان در حقیقت شکستن تابوها و محدودیتهایی است که از سوی نهادهای قدرت برای زن تعیین شده است. همین مسأله، رمان را به عرصۀ جدال گفتمانی میان گفتمان سنتی مردسالاری با گفتمان نوین انسانی و فراجنسیتی تبدیل کرده است.
در سطح توصیف، تفاوتهای ایدئولوژیکی در طرح طبقهبندی جنسیتی و تقابلهای دوگانه چه در سطح واژگان و چه در سطح دستور و گزارههای ایدئولوژیک رمزگذاری شده است. در سطح تفسیر میتوان گفت باغ تلو با آثاری که هویت و فردیت زنانه در آنها برجستگی یافته است، ارتباط بینامتنی برقرار کرده است. در بخش تبیین نیز نویسنده اثر با انعکاس برخی از گزارههای ایدئولوژیک نظام مردسالار در اثرش همچون کلیشههای جنسیتی و فرادستی مردان و فرودستی زنان، ضمن تردید در باورهای متعارف و نقد پنهان گفتمان هژمونیک مردسالار، درصدد دگرگونی روابط قدرت و مقاومت در برابر به حاشیه راندن و به اسارت گرفته شدن هویت انسانی زنان توسط نهادهای قدرت است.
قیصری با محوریت قرار دادن شخصیتی چون مرضیه در داستان، ذهنیت مخاطب را به سمت گفتمان انسانی و فراجنسیتی سوق میدهد. در گفتمان فراجنسیتی و انسانی، زن در پی کسب استقلال هویتی، فردیت انسانی و بهرهمندی از منزلت اجتماعی است. بازتولید این مؤلفهها در شخصیت «مرضیه» به طور کامل نمایان است؛ مرضیه در پی آن است که هویت تازهای را برای دختر ایرانی ثبت کند؛ هویتی که برخلاف الگوی گفتمان سنتی مردسالاری، عهدهدار وظایف مهم اجتماعی است که از قدرت، عقلانیت و فردیت انسانی وی نشأت میگیرد.
سپاسگزاری
شکر شایان ایزد منان که توفیق داد تا این مقاله را با کمک همکاران محترم به پایان برسانیم. به این وسیله مراتب سپاس خود را از تلاش و زحمات ارزشمند خانم آرام رحیمیان دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در روند نگارش این مقاله تقدیم میدارم. از فاضل اندیشمند جناب آقای دکترخاتمی که همواره نگارنده را مورد لطف خود قرار دادهاند نیزکمال تشکر را دارم.
تعارض منافع
نویسندگان هیچ گونه تعارض منافع ندارند.
[1]. Fairclough critical discourse analysis
[2]. Discourse
[3]. Foucault, P. M.
[4]. Gee, J. P.
[5]. Jorgensen, M. & Phillips, L.
[6]. Ideology
[7]. Eagleton, T.
[8]. Common Sense
[9]. Power, Dominance, Hegemony
[10]. Weber, M.
[11]. Yule, G.
[12]. Bolivar, S.
[13]. Darpor, M.