1. مقدمه
در زبانشناسی شناختی[1] استعاره به معنای درک یک مفهوم از یک حوزۀ معنایی در قالب حوزۀ معنایی دیگری است (Lakoff & Johnson, 1980: 5). کوچش[2] (2020) تعریف روشنتری از استعاره ارائه میدهد که برایناساس، استعاره عبارت است از مجموعۀ تطبیقهایی که بین دو حوزۀ معنایی مبدأ و مقصد اتفاق میافتد (Kövecses, 2020: 2). اولینبار لیکاف و جانسون (1980) بحث دربارۀ استعارههای مفهومی[3] را مطرح کردند. در استعارههای مفهومی، تلاشی بهمنظور خلق شباهت و واقعیت در توصیف یک مفهوم انتزاعی، پیچیده و حساس صورت میگیرد. این نظریه با دیدگاههای سنتی که معتقدند ما در تلاش برای کشف شباهتهای موجود و ازپیشتعیینشده بین دو حوزۀ معنایی هستیم، در تناقض است. درواقع، به یاری استعارهها و براساس مجموعهای از ویژگیهای مشترک بین دو حوزۀ معنایی مبدأ و مقصد، یک مفهوم پیچیده و انتزاعی را به زبان ساده و عینی توصیف میکنیم.
درخصوص کاربرد استعاره، نظریههای متعددی مطرح شده است. لیکاف و جانسون (1980) نقش استعاره را خلق یک واقعیت در جامعه میدانند و معتقدند که بسیاری از واقعیات جامعه در ارتباط با استعارهها شکل میگیرد و ما در زندگی از همین استعارهها تأثیر میگیریم، براساس آنها تصمیم میگیریم و عمل میکنیم (Lakoff & Johnson, 1980: 158). این واقعیات عمیقاً در نظام مفهومی ذهن ما ریشه دواندهاند و قسمتی از الگوهای ذهنی ما را تشکیل میدهند، یا به عبارتی دیگر، بهصورت طرحواره در حافظة درازمدت ما تثبیت میشوند. از طرفی دیگر، سمینو[4] (2008) معتقد است که سخنوران با هدف فصاحت و بلاغت کلام از استعاره استفاده میکنند. وی همچنین نقش استعارهها در ایجاد انسجام در گفتمان را ضروری تلقی میکند (Semino, 2008: 52).
نکتة قابلتوجه دیگر، ارتباط نزدیک و مسلم میان استعاره و فرهنگ است. تعریف فرهنگ به زبان ساده، معناسازی[5] از تجربیات متفاوت زندگی است که در میان مردم یک جامعه بهصورت یکسان صورت میگیرد (Kövecses, 2009: 136). نظر به اینکه هدف مشترک فرهنگ و زبان خلق معنا از تجربیات روزمرۀ زندگی ماست و ازآنجاکه استعارهها در فکر ما، و نه منحصراً در کلام ما، بروز مییابند (Lakoff & Johnson, 1980: 3)، ارتباط میان استعاره و فرهنگ پراهمیت شمرده میشود.
در توصیف هر مفهومی در قالب یک استعاره، یک جنبة آن مفهوم مدنظر قرار میگیرد، درحالیکه از بقیة جنبهها چشمپوشی میشود. بهعنوانمثال، هنگامی که سرطان را در حوزۀ جنگ تعریف میکنیم، آنچه بیش از همه به ذهن میرسد فراهمکردن ارتشی قدرتمند بهمنظور مبارزه با سلولهای سرطانی و غلبه بر آنهاست. از طرفی دیگر، هنگامی که سرطان را با مفهوم سفر تعریف میکنیم، رویارویی با این بیماری مهلک در قالب سفری تعریف شده که در آن، سرطان همسفر ما محسوب میشود و ما ناچار به همزیستی با آن هستیم. نکتهای که در اینجا جالبتوجه است قائل شدن به بینشی است که از این دو استعارۀ متفاوت حاصل میشود. استعارۀ سرطان جنگ است[6] بیماری را دشمن میداند و ذهن فرد بیمار را به سمت جنگ و مبارزه با سلولهای سرطانی و مزاحم سوق میدهد، درحالیکه استعارۀ سرطان سفر است[7] دیدگاه مثبتتری نسبت به سرطان القا میکند و بیمار را برای دشواریهای این راه آماده میسازد؛ بنابراین، مفهومی که یک استعاره بیان میکند تأثیر بسزایی در تصور و اندیشة ما از آن مفهوم دارد و در شیوۀ زندگی و تصمیمگیری ما در زندگی رد و نشان برجستهای از خود به جای میگذارد. بدین ترتیب، آنچه در این مقاله مورد کاوش و بررسی قرار میگیرد توصیف ویروس جدید کرونا از حوزههای مبدأ گوناگون است که تصویر ویژهای از این بیماری به ما میدهد و بر دیدگاه و نحوۀ برخورد ما با آن، تأثیر غیرقابلانکاری دارد.
استعارههای مفهومی به جزء لاینفک زبان انسان بدل گشته است و روزانه انسان بهشکل گستردهای از آنها بهره میبرد. یکی از جنبههای زندگی انسان صحنههای ناگوار دستوپنجهنرمکردن با بیماریهای گوناگون است. در چند سال اخیر، مطالعات حوزۀ استعارههای مفهومی توجه ویژهای به استعارههای بهکاررفته در حوزه و گفتمانهای بیماریهای مختلف مبذول داشته است (مانند: Semino et al., 2015, 2018; Gibbs & Frank, 2002; Reisfield & Wilson, 2004) و این حوزه را منبعی ارزشمند و قابلتوجه از نظر وقوع استعارههای مفهومی تلقی کردهاند. علیرغم حجم وسیعی از تحقیقات انجام شده در زمینة استعارههای مربوط به بیماری در اکثر زبانهای دنیا، بهویژه زبانهای انگلیسی (Nerlich & Halliday, 2007; Semino et al., 2015, 2018)، چینی (Chiang & Duann, 2007)، آلمانی (Zinken, 2007)، اسپانیایی و فرانسوی (Negro, 2016)، به نظر میرسد این موضوع در زبان فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی استعارههای مفهومی بهکاررفته در خصوص ویروس جدید و همهگیر کرونا (کووید 19) و همچنین اغنای این بخش از حوزۀ استعارههای مفهومی، کار خود را آغاز میکند. این مطالعه قصد دارد تا در قالب چهارچوب نظری استعارههای مفهومی (Lakoff & Johnson, 1980)، به بررسی استعارههای بهکاررفته در خصوص ویروس کرونا در اخبار موجود در روزنامههای ایران بپردازد تا دریابد چه نوع استعارههای مفهومی در خصوص این ویروس به کار گرفته شده و چه نگاشت ذهنیای در پس آن نهفته است؟ آیا رابطة معناداری میان نوع ویروس و استعارههای بهکاررفته وجود دارد؟ و در میان استعارههای موجود، کدامیک بیشترین میزان فراوانی را در خصوص این بیماری به خود اختصاص داده است؟
- پیشینۀ پژوهش
استعاره پدیدهای است زبانی متغیر از بافتی به بافت دیگر؛ بدین معنا که ممکن است طبق بافتی که در آن رخ داده، مفاهیم و عملکردهای متفاوتی از خود بروز دهد (Semino, 2008: 1). برایناساس، باید یک رابطة منطقی، بین متنی که یک استعاره در آن تجلی مییابد و معنایی که تداعی میکند، وجود داشته باشد؛ به زبان سادهتر، این بافت است که مفهوم یک استعاره را تعیین میکند. اولینبار، سانتگ[8] (1979) کاربرد استعاره در حوزۀ بیماری را مطرح ساخت و به پژوهش درخصوص استعارههای بیماری سل و سرطان پرداخت. وی، در توصیف بیماری سرطان، به استعارههای جنگ اشاره کرده و نشان داده است که بیماری بهمنزلۀ دشمن، بیمار بهمثابۀ قربانی و داروها به منزلة ضدحمله به شمار میآیند. پس از سانتگ، تحقیقاتی در این زمینه انجام شده که به جستوجو در صحبتهای بیماران و پزشکان و پرستاران پرداخته و استعارههای موجود در زبان آنها را مورد بازبینی قرار داده است. نکتة حائز اهمیت این است که استعاره در ایجاد رابطهای مؤثر و صمیمی بین بیماران و پزشکان نقش مهمی ایفا میکند و به بیماران کمک میکند تا توانایی بیان احساسات و تجربیات خود از بیماری را از طریق استعاره به دست آورند. در تحقیقی که توسط گیبز و فرانکس[9] (2002) انجام شد، دیدگاه شرکتکنندگان به بیماری سرطان مورد بررسی قرار گرفت. برایناساس، بیماران از بیماری سرطان بهعنوان تجربهای یاد کردند که روشنکنندۀ راه زندگی آنهاست و نه مانعی بر سر راهشان. بیماران ادعا کردند که تجربة سخت بیماری سرطان به آنها کمک کرده است تا نگاه زلالتری به زندگی داشته باشند و زندگی بهتری را دنبال کنند.
در پژوهشی دیگر، سمینو و همکاران (2015)، در تحقیق دربارۀ بیماری سرطان، به دو استعارۀ مهم دست یافتند: استعارۀ جنگ و استعارۀ سفر. این تحقیق نشان داد که نه استعارههای جنگ به طور طبیعی احساسات منفی القا میکنند و نه استعارههای سفر بهخودیخود مثبت هستند. درنتیجه، بهتر است که استعارهها را براساس میزان قدرت و روحیهای که به ذهن بیمار القا میکنند، یا برعکس، بر مبنای میزان ناامیدیای که در بیمار ایجاد میکنند ارزیابی کنیم، نه براساس جنگ یا سفر بودن آنها.
در پژوهشی جدیدتر، سمینو و همکاران (2018) باتکیهبر استعارههای جنگ و سفر، ثابت کردند که این استعارهها در اصلاح دیدگاه بیماران نقش مؤثری داشتهاند. این پژوهشگران میزان فراوانی واژهها در هر استعاره را، بهتفکیک بیماران و متخصصان، بهوضوح نشان دادند و اظهار داشتند که در هر استعاره، بیماران و پزشکان واژههای متفاوتی به کار میبرند.
مطالعة دیگری که در مورد استعارههای مربوط به بیماری انجام شده (Nerlich & Halliday, 2007)، به بررسی پوشش خبری همهگیری آنفلوانزای مرغی پرداخته است. پژوهشگران در این تحقیق دریافتند که در مورد همهگیری آنفلوانزای مرغی، استعارههای چندانی دیده نشده است، اما به نتایج جالب دیگری دست یافتند. این پژوهش نشان داد که در همهگیریها، مطبوعات مسئول اطلاعرسانی و هشدار دادن به مردم هستند واز این طریق، باعث ایجاد و تقویت ترس، نگرانی و ناامیدی در جامعه میشوند؛ بنابراین، مطبوعات و پوشش خبری آنها نقش مهمی در واکنش مردم و عملکرد آنها در یک همهگیری ایفا میکنند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، حجم این دست از مطالعات در زبان فارسی بهمراتب کمتر از نمونههای خارجی آن است تا جایی که تاکنون تنها یک پژوهش در زبان فارسی (وهابیان و ایزدی فر، 1398) به بررسی استعارههای مربوط به بیماری پرداخته است. این مطالعه، با ملاحظه و بازبینی اسناد پزشکی، به جستوجوی استعارههای سرطان و فراوانی آنها پرداخته و نشان داده است که فارسیزبانان، برای بیان مفاهیم پزشکی حوزۀ سرطان، از حوزههای مبدأ مختلفی همچون جنگ، سفر، حیوان وحشی، مانع، زندان و بار استفاده میکنند. همچنین، در این کاوش، بدن بیمار سرطانی تحت عناوین دستگاه، موجود زنده، ساختمان و وسیلۀ نقلیه مورد توصیف قرار گرفت. این دو محقق بر این باور بودند که این استعارهها میتوانند تأثیرات مثبت و منفی بر تصور رایج دربارۀ سرطان داشته باشند.
تحقیقات قابلملاحظهای، در بررسی فرهنگ ایرانی و تفاوت آن با فرهنگ آمریکایی در قالب استعارههای مفهومی در خصوص مفاهیم متعددی، به انجام رسیده است (Amouzadeh et al., 2012; Abbasvandi & Maghsoudi, 2013; Pirzad et al., 2012)، اما در زمینۀ بیماریها، این فقدان قابلتوجه است. در پژوهشی شناختی دربارۀ اصطلاحات مربوط به رنگها، پژوهشگران به شباهتها و تفاوتهایی در خصوص استعارههای رنگ در دو زبان انگلیسی و فارسی پی بردند (Amouzadeh et al., 2012). در تحقیقی دیگر، تحلیلی دربارۀ استعارههای خشم در زبان فارسی انجام گرفت (Abbasvandi & Maghsoudi, 2013). مطالعة دیگری هم به بررسی مفهوم استعارهای احساسات در فرهنگ فارسی و آمریکایی پرداخت (Pirzad et, all 2012). نتایج این تحقیقات نشان داد که اگرچه این استعارهها وابسته به فرهنگاند و در هر فرهنگ، با واژههای ویژهای تجلی مییابند، اما مواردی یکسان و مشترک در هر دو زبان وجود دارد که آنها را استعارههای همگانی[10] مینامیم. دامنة استعارههای بهکاررفته در توصیف بیماری کرونا نامحدود است و وابسته به زبان و فرهنگ هر کشوری، تغییر و تنوع مییابد. فرهنگهای متفاوت ممکن است برای توصیف مفهومی از حوزۀ مقصد، از حوزههای مبدأ متمایز با یکدیگر استفاده کنند؛ حتی یک حوزۀ مبدأ ممکن است، در فرهنگهای متفاوت، به طرق مختلفی تفسیر شود. علاوه بر این، مواردی دیده شده که استعارۀ مفهومی بهکاررفته در دو فرهنگ یکسان بوده، اما در یک فرهنگ، کاربرد یکی بر دیگری اولویت داشته است. کوچش (2005: 38) سه دلیل ممکن برای همگانی بودن استعارهها بیان میکند:
- بهصورت شانسی اتفاق میافتند.
- یک زبان استعارههایی از زبان دیگر قرض میگیرد.
- یک انگیزۀ همگانی در همۀ فرهنگها بهصورت یکسان وجود دارد.
پژوهش حاضر تنها تحقیقی است که، با کاوش در فرهنگ ایرانی، تأثیر فرهنگ بر استعاره را در بافت بیماری نوظهور کرونا نشان میدهد و به بررسی استعارههای مربوط به بیماری کرونا، بهعنوان یک همهگیری جهانی، در فرهنگ ایرانی میپردازد. نکتهای که این تحقیق را از کاوشهای قبلی متمایز میسازد، مطالعة مطبوعات و استعارههای بهکاررفته در زبان آنهاست که در مورد یک بیماری جدید (کرونا) انجام میشود؛ درحالیکه پژوهشهای گذشته دربارۀ بیماریها، با توسل به مصاحبه با بیماران، تحقیقات خود را به انجام رساندهاند.
- چهارچوب نظری
چهارچوب نظری مورداستفاده در این مطالعه، چهارچوب استعارههای مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و نظریة تنوع در استعارهها[11] از کوچش (2005) است. از دیدگاه زبانشناسی شناختی، در استعاره، یک مفهوم مبهم و انتزاعی در قالب مفهومی ملموستر و عینیتر تعریف میشود که دارای هویت فیزیکی است (Lakoff & Johnson, 1980: 5)؛ اما کوچش (2020) اظهار میدارد که مفاهیم انتزاعی و عینی، هر دو، ممکن است بهصورت استعارهای تفسیر شوند و به همین دلیل است که یک مفهوم انتزاعی و مبهم، در عبارتی، بهعنوان حوزۀ مبدأ و در عبارتی دیگر، در جایگاه حوزۀ مقصد به کار میرود (Kövecses, 2020: 23). کوچش بهتفصیل شرح میدهد که مفاهیم از دو بخش تشکیل شدهاند: بخش مربوط به هستیشناسی که تعیین میکند چه نوع خصوصیات هستیشناسی یک مفهوم را به وجود میآورند و بخش شناختی که تعیین میکند چه راههایی در شکلگیری شناختی مفاهیم نقش دارند. طبق آرای کوچش، در مفاهیم عینی و ملموس، بخش هستیشناسی بر بخش شناختی برتری مییابد، درحالیکه در مفاهیم انتزاعی، قسمت شناختی و استنباطی بر بخش دیگر غالب است (Kövecses, 2020: 32).
طبق نظریة استعارههای مفهومی، استعارهها صرفاً برای زیباسازی کلام به کار نمیروند و نهتنها در متون ادبی، بلکه در زندگی روزمرۀ ما، بهطور ناخودآگاه و طبیعی به چشم میخورند (ر.ک. Lakoff and Johnson, 1980; Kövecses, 2002; Lakoff & Turner, 1989)؛ درحالیکه دیدگاههای سنتی استعاره را خاص متون ادبی میدانستند که صرفاً با هدف بیگانه و ناآشنا کردن کلام به کار میرود و نقش تزئینی دارد. بهعلاوه، اگرچه رویکردهای سنتی اغلب قائل به وقوع استعاره در زبان بودند، نظریههای مدرن (زبانشناسی شناختی) حضور استعاره را منحصر به قالب زبان ندانسته و آن را پدیدهای کاملاً مفهومی و متجلی در ذهن ما میانگارند (Lakoff & Johnson, 1980: 3).
بحث کلیدی و اصلی استعاره مسئلۀ نگاشتهای[12] ذهنی است. در استعاره، از طریق نگاشتهای ذهنی، مفاهیمی از حوزۀ مبدأ[13] به حوزۀ مقصد[14] انتقال مییابد تا ذهن ما قادر به درک و توصیف یک پدیدۀ پیچیده و انتزاعی بهصورت سادهتری باشد. لازم به ذکر است که در درک یک مفهوم، تنها یک قسمت از معنا از حوزۀ مبدأ به حوزۀ مقصد انتقال مییابد؛ بنابراین، هنگامی که زمان را در قالب پول تعریف میکنیم، منظورمان این نیست که زمان واقعاً پول است، بلکه تنها ارزشمند بودن و محدود بودن پول است که مدنظر قرار میگیرد و به مفهوم زمان انتقال مییابد. بدینترتیب، در هر استعاره، تنها یک بعد آن مفهوم مورد توجه و تمرکز است و بقیة جنبهها در آن استعاره کنار میروند (Lakoff & Johnson, 1980:10).
هر استعاره استلزامهایی[15] متشکل از استعارههای کلی دیگر را دربرمیگیرد که مشترکاً دنبالکنندۀ یک هدف واحد هستند و در پیوند یک استعاره با مفاهیم مرتبط، نقش اساسی ایفا میکنند. این استعارههای کلی حوزۀ مبدأ و مقصد مشخصی ندارند و درنتیجه، از دامنة وسیع و نامحدودی برخوردار هستند. علاوه بر این، این استلزامها اطلاعات کاملتری از حوزۀ مبدأ به حوزۀ مقصد انتقال میدهند. کوچش (2020) بر این باور است که عوامل متعددی حدومرز انتقال این اطلاعات را تعیین میکنند. بهعنوانمثال، بنا بر اصل همسانی[16] که لیکاف (1990) ارائه کرد، هر نوع اطلاعاتی که با طرحوارههای حوزۀ مقصد تناقضی نداشته باشد، قابلانتقال از حوزۀ مبدأ به حوزۀ مقصد است (Kövecses, 2020: 5).
بهطورکلی، استعارههای مفهومی کموبیش در هر فرهنگی رایج و متداول هستند. برخی از استعارهها بهخوبی شناخته شدهاند و در نظام ذهنی ما، بسیار غنی هستند، بهگونهایکه گویشوران یک زبان، بهشکل وسیعی، از آنها استفاده میکنند. استعارههایی که کمتر استفاده میشوند و چندان معمول و متداول نیستند، به استعارههای نو و بدیع معروفاند که معمولاً خاص اشعار و متون ادبی هستند. ازآنجاکه استعارههای متداول عمیقاً در الگوهای ذهن ما ریشه دوانده و میان عموم مردم، بهطرز رایجی، کاربرد دارند، درک و فهم آنها سادهتر و سریعتر اتفاق میافتد. همان طور که گفته شد، استعارههای نو در متون ادبی، با هدف بیگانهسازی و جدیدکردن زبان، مورد استقبال قرار میگیرند؛ بااینحال، بسیاری از شعرا، در نوشتن اشعار خود، همین استعارههای معمول را به کار بردهاند و با واژههای جدید، در قالبی نو، زبان شعر را به طرز بدیعی خلق کردهاند. نکتة مهم قابلذکر این است که در تمامی گفتمانها، استعارههای مفهومی باعث بهوجودآمدن انسجام و پیوستگی متن میشوند و همین موضوع به خواننده کمک میکند تا مفهوم دقیقتر و روشنتری از آن دریابد.
نکتة مهم دیگر دربارۀ استعارهها، بحث فرهنگ است که عبارت است از دانش و تجربیاتی مشترک میان مردمی که در محیط فیزیکی، تاریخی و اجتماعی واحدی زندگی میکنند و به شکل یکسانی از آن برخوردارند (Kövecses, 2009: 12). مردم یک جامعه اغلب درک یکسانی از تجربیات یکدیگر دارند و در معناسازی از اتفاقات دنیا همسو هستند. از نظر کوچش (2010)، در ارتباط بین زبان و فرهنگ، آنچه مهم به نظر میرسد معناسازی است که در هر فرهنگ، به شیوۀ خاص خود، صورت میگیرد. این موضوع در مورد استعارههای مفهومی نیز صادق است. مردم یک جامعه با فرهنگ یکسان استعارههای ویژهای برای خلق و درک مفاهیم به کار میبرند. درواقع، طرحوارههایی که مردم یک جامعه از یک مفهوم در ذهن خود دارند، بازتابی از دانش و تجارب مشترک آنهاست. طبق مطالعات شناختی، معناسازی از تجارب فرهنگی و معناسازی از زبان مستلزم عملکردهای شناختی یکسانی است و به همین دلیل، مطالعة فرهنگ با مطالعة زبان تداعی میشود (Kövecses, 2010: 2). طبق فرضیة جسمیشدگی[17] (Kövecses, 2005)، انطباقسازی بین طرحوارههای ذهن ما و تجارب بدنی ما مسئول شکلدهی و تفسیر استعارههای مفهومی است (Kövecses, 2005: 19). در این پژوهش، نشان میدهیم که چگونه اتفاقات تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور، در بهوجودآمدن حوزههای مبدأ متعدد در یک فرهنگ، نقش کلیدی دارند.
- دادهها و روش تحقیق
همانطور که پیشتر اشاره شد، این مطالعه قصد دارد به بررسی استعارههای مربوط به ویروس کرونا با استفاده از چهارچوب استعارههای مفهومی بپردازد. روشهای سنتی و مرسوم، نظیر استفاده از شم زبانی گویشوران، مثالهای ساختهشده توسط نویسندگان و مصاحبه، چندان در بررسی استعاره راهگشا نیست (Deignan, 2005) و بهرهگیری از دادههای پیکرهای برای بررسی استعارهها بهمراتب از فواید بیشتری برخوردار است (Kort, 2017)؛ بهویژه، استفاده از این دست دادهها سازوکارهای ذهن بشر را بهروشنی نشان میدهد (Deignan, 2005). در نتیجه، تلاش شده است تا دادههای موردنیاز در این پژوهش، واقعی و پیکرهبنیاد باشد. محققان زبانهای رایج امروزین، نظیر زبان انگلیسی، علیرغم جدیدبودن موضوع، بهسرعت پیکرهای برای بررسی دادههای مرتبط با ویروس کرونا تهیه کردند، اما متأسفانه در زبان فارسی، چنین امکاناتی هنوز فراهم نیامده است و نویسندگان به چنین ابزاری دسترسی نداشتهاند؛ لذا فرایند زمانبر و دشوارِ جمعآوری دادهها بر عهدۀ خود نویسندگان بوده است. استعارههای مفهومی به بخش جداناپذیر زبان انسان بدل شدهاند که بررسی آنها دسترسی به زبان روز انسان را میطلبد. یکی از جلوههای حضور زبان انسان، که بهخوبی قابل مشاهده و بررسی است، روزنامهها هستند. روزنامهها، پیشتر، بهمنظور مطالعات با محوریت تحلیل کلام، قدرت ایدئولوژیک و تحلیل سیاسی، مورد توجه بسیاری از زبانشناسان (مانند، van Dijk, 1988; Fowler, 1991) قرار گرفتند؛ اما محققان حوزههای دیگر، نظیر حوزۀ استعارههای مفهومی، خیلی سریع متوجه اهمیت روزنامهها بهعنوان یک منبع تحقیقاتی ارزشمند شدند. روزنامهها به دلیل اینکه عینیت زبان و فرهنگ بهروز مردم را نشان میدهند و دسترسی گسترده، آنلاین و رایگان به آنها امکانپذیر است، همچنین به دلیل فراهمبودن امکان دسترسی تماموقت به آنها از طریق تهیۀ آرشیوهای خبری، یکی از بهترین منابع موجود جهت استخراج دادههای موردنیاز به شمار میآیند. ازاینرو، پژوهش حاضر نیز دادههای خود را از روزنامههای فارسیزبان گردآوری کرده است. دادههای موردنیاز این پژوهش از تیترها و متون خبری مربوط به کرونا در 15 روزنامة فارسیزبان داخلی (ایران، شرق، کیهان، آرمان ملی، جامجم، اعتماد، قدس، رسالت، تجارت، شهروند، ابتکار، همشهری، وطن امروز، ستاره صبح و مستقل)، از تاریخ آغاز کرونا در ایران (30/11/1398) تا زمانی که وضعیت درمانی، تعداد مبتلایان و قربانیان آن به حدی از پایداری رسید (31/2/1399)، گردآوری شده است.
در حال حاضر، امکان شناسایی و گردآوری استعارهها از درون پیکره و متون موجود، بهصورت تمامرایانشی، وجود ندارد؛ لذا این فرایند بهصورت دستی توسط نویسندگان و در قالب فرایند مرسوم شناسایی استعاره (Pragglejaz group, 2007) انجام پذیرفت. فرایند مذکور الگویی نظاممند و مؤثر بهمنظور تشخیص استعارههای موجود در متن است و از چهار مرحلة اصلی تشکیل شده که عبارتاند از:
- خواندن کل متون موردنظر بهمنظور دستیافتن به فهمی کلی از استعارههای موردنظر.
- مشخص نمودن واحدهای واژگانی متون.
- بررسی معنای بافتی واحدهای واژگانی مذکور در متون، با توجه واحدهای واژگانی قبل و بعد از آنها و همچنین توجه به معنای پایهای آنها.
- انتخاب بهعنوان استعاره در صورت مشاهدۀ تفاوت میان معنای بافتی و پایهای.
- یافتهها و بحث
5ـ1. رویارویی با ویروس جنگ است
ویروس دشمن است.
به نظر میرسد در میان همة حوزههای مبدأ که به توصیف بیماری کرونا میپردازند، استعارههای جنگ نسبتاً از فراوانی بالاتری برخوردار باشند (نگاه کنید به جدول 3). استعارههایی که دلالت بر خشونت دارند، بیماری را بهمنزلۀ یک مهاجم میدانند (Semino et al., 2018: 3). ظاهراً استعارههای جنگ عمیقاً ریشه در نظام مفهومی ذهن ما دارند و در توصیف بسیاری از مفاهیم انتزاعی و پیچیده، بهصورت متداول، به کار میروند. بااینحال، توصیف بیماریها در قالب استعارههای جنگ با انتقادهایی مواجه شده است (Sontag, 1979)، از جمله اینکه استعارههای جنگ منجر به تضعیف روحیه و قدرت بیمار میشوند و بدینترتیب، بیمار درکی منفی از خود پیدا خواهد کرد؛ زیرا ارتباط بیمار و بیماری را به یک پیکار تبدیل میکند و چنانچه بیماری بهبود نیابد، بیمار در این جنگ با شکست مواجه خواهد شد (Semino et al., 2018: 3).
مفهوم جنگ ابعاد متفاوتی را در بر میگیرد که شامل ترس، نگرانی، استرس، ناامیدی، تنهایی و مرگ است (Semino, 2008: 308). از طرفی دیگر، واژۀ جنگ فقط دربرگیرندۀ مفاهیم منفی نیست، بلکه مفاهیم مثبتی همچون اتحاد، همبستگی، و مقاومت در مقابل دشمن را نیز تداعی میکند. هنگامی که صحبت از جنگ میشود، ناگزیر با نیروهای ناسازگار و درحالستیز مواجهیم. نکتة قابلتوجه دیگر در مبحث جنگ، مدنظرداشتن اهداف و برنامههای راهبردی است؛ هر دو گروه، برای رسیدن به هدفی معین، سیاستهای تدافعی ویژهای را دنبال میکنند. لازم به یادآوری است که هر جنگی برندگان و بازندگان تعریفشدهای دارد. نکتة مهم دیگری که دربارۀ مفهوم جنگ در طرحوارههای ذهنی ما نهفته این است که جنگ هویتی ناپایدار و زودگذر دارد و روزی پایان خواهد یافت.
از بررسی دقیقتر جنبة ترس در مفهوم جنگ، استعارههای مفهومی جالبی برمیخیزد از قبیل:
ترس یک دشمن مخفی است.
ترس یک رقیب مخالف است.
ترس یک شکنجهگر است.
ترس یک بیماری است.
ناگفته پیداست که استعارههای ترس که در اینجا مطرح شد، ترس را چون دشمن میدانند و در قالب یک نیروی مخالف توصیف میکنند. ظاهراً دو مفهوم ترس و جنگ در هم تنیده شدهاند و ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. نکتة جالب اینکه در همة این استعارهها، حوزههای مبدأ مطرحشده در توصیف بیماری کرونا نیز به کار میروند که بیماری را بهمنزلۀ دشمن مخفی، رقیب، مخالف و شکنجهگر میدانند. بهعبارتدیگر، ما براساس تجربیات روزمرۀ خود، ترس را با این مفاهیم تعبیر میکنیم. این مفاهیم که از ابعاد مختلف جنگ محسوب میشوند، در توصیف ترس به کار میروند؛ به همین دلیل است که میگوییم حوزة معنایی جنگ دامنة وسیعی دارد.
توصیف بیماری (کرونا) در قالب جنگ مستلزم تطبیقهایی بین دو حوزۀ معنایی مبدأ و مقصد است که درون طرحوارههای ذهن ما صورت میگیرد. در توصیف حوزۀ مقصد، نگاشتهایی بین دو حوزۀ شناختی صورت میگیرد که در جریان آن، پیامهایی از حوزۀ مبدأ به حوزۀ مقصد انتقال مییابد (Stockwell, 2002: 107).
جدول 1. حوزههای مبدأ و مقصد در استعارۀ جنگ
حوزۀ مقصد
|
حوزۀ مبدأ
|
ویروس
|
دشمن
|
حملة سلولهای عفونی
|
حملۀ دشمن
|
درمان دارویی
|
ضدحمله علیه دشمن
|
سیستم ایمنی بدن
|
سربازها
|
داروهای شیمیایی
|
سلاح
|
راههای کنترل انتشار ویروس
|
تکنیکهای جنگی
|
پرستارها و دکترها
|
قهرمانهای جنگ
|
بدن انسان
|
میدان جنگ
|
طبق جدول (1)، براساس تطبیقهایی که بین دو حوزة معنایی صورت پذیرفته، استعارۀ رویارویی با ویروس جنگ است/ویروس دشمن است استنباط میشود. توصیف ویروس جدید کرونا، در قالب مفاهیم جنگی، بهوفور در زبان فارسی دیده میشود که همگی اشاره به استعارۀ رویارویی با ویروس جنگ است دارند. ناگفته پیداست که هر استعارۀ مفهومی بهمنظور نمایانشدن در قالب تعبیرات استعارهای متفاوت به کار میرود. بدینترتیب، استعارههای جنگ، خود نیز متجلی عبارات استعارهای متنوعی هستند. واژههای جنگی که در این جملات به چشم میخورند عبارتاند از: جنگ، مقابله، مبارزه، نبرد، پیروزشدن، حملهکردن و غیره؛ که هرکدام معنای ویژهای را تداعی میکنند. بهعنوانمثال، جملۀ (1) جنگ با کرونا را «نبرد نابرابر» میداند. «نبرد» واژهای است که اشاره به جنگی بزرگ با دشمنی سرسخت دارد که به یاری ارتشی عظیم و تجهیزات جنگی انجام میپذیرد. عبارت «نبرد نابرابر» از عبارات پرتکرار در میان ایرانیان است که معمولاً در مواقع دشواری از آن استفاده میکنند. کاربرد زیاد این عبارت ظاهراً ریشه در فرهنگ پس از انقلاب و مدرن ایرانی دارد که یادآور مشکلات عدیدۀ جنگ نابرابر ایران و عراق و همچنین، تحریمهای اقتصادی علیه ایران است.
- مقابله با کرونا نبرد نابرابر است.
در نمونة (2)، بهکارگیری واژۀ «مبارزه» در صحبت از ویروس کرونا قابلتوجه است. «مبارزه» بار معنایی مثبتی را القا میکند که دلالت بر شجاعت، دلاوری، فداکاری، و جنگاوریهای قهرمانان جنگ دارد. این واژه حس همبستگی و همکاری بین مردم را، بهویژه در شرایط نامعلوم جنگ، تداعی میکند. در این جمله، ویروس کرونا به متجاوزی میماند که به حریم امن خانۀ ما وارد شده و ما میکوشیم تا در یک مبارزه، او را بیرون کنیم.
- بدون ترس، همه با هم، با کرونا مبارزه میکنیم.
طبق نظریة تنوع در استعارهها، نقش تاریخ یک ملت در خلق استعارههای جدید را نمیتوان نادیده گرفت. کوچش (2005: 241) بر این باور است که اصطلاحات استعارهای فراوانی که وارد زبان یک ملت شدهاند ناشی از اتفاقات کوچک و بزرگی است که در گذشتة هر ملتی رخ دادهاند. چنانکه در دو جملة بالا دیدیم، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در خلق واژههای استعارهای بسیاری، بهویژه در حوزۀ جنگ، نقش مؤثری داشته است.
نکتة جالبتوجه دیگری که از بررسی دادهها حاصل شد، عدم گرایش فارسیزبانان به استفادۀ مستقیم از واژۀ دشمن در اشاره به ویروس است. فارسیزبانان بهصورت غیرمستقیم ویروس کرونا را دشمن مینامند و تمایل چندانی به استفاده از عبارت دشمن ندارند:
- کرونا در کمین است.
- قربانیان کرونا
طبق تطبیقهایی که بین دو حوزۀ معنایی مبدأ و مقصد اتفاق میافتد و در جدول (1) نیز نشان داده شده است، استعارههایی مستلزم وجود دارند که به استعارۀ جنگ، که در بالا به آن اشاره شد، مربوط میشوند.
5ـ1ـ1. عمل حرکت است.
عمل یک حرکت خودران است.
در عبارت (5)، مبارزه بهعنوان یک عمل نظامی با حرکت همراه است. استعارۀ کلی عمل حرکت است دامنة وسیعی دارد و در حوزههای معنایی دیگری هم به کار میرود. عمل حرکت است در حوزۀ جنگ، مفاهیمی همچون «حمله کردن»، «یورش بردن»، «جنگیدن»، «مبارزه کردن» و فعالیتهایی را نشان میدهد که همراه با حرکتاند و منجر به بروز تغییراتی میشوند. بهطورکلی، عملها اتفاقات ارادی و هدفمندی هستند و به همین ترتیب، در قالب حرکات خودران نیز تعبیر میشوند؛ بنابراین، در نمونۀ (5)، واژۀ مبارزه اشاره به حرکتی با قصد و نیت ویژهای دارد:
5ـ1ـ2. حرکت تغییر است.
در عبارات (6) و (7)، شکست کرونا و مبارزه با کرونا یک عمل است که منجر به ایجاد تغییر در میزان مرگومیر ناشی از کرونا میشود. بهعبارتدیگر، تغییر یک حرکت است و اساساً، هر حرکتی با تغییر همراه است. حرکت ما در کنترل ویروس در تغییر (کاهش) در میزان موارد ابتلا نقش مهمی دارد:
- بسیج ملی برای شکست کرونا
- مشارکت ملی برای مقابله با کرونا
5ـ1ـ3. کنترل، در دست نگهداشتن چیزی است.
کنترل یک عمل، کنترل یک حرکت خودران است.
در نمونۀ (8)، در جنگ با کرونا، مهار کرونا بهمنزلۀ کنترل شیوع بی رویة ویروس است. در فارسی، مهارکردن یعنی کنترل چیزی را دردستداشتن که خود یک مفهوم استعارهای محسوب میشود. استعارۀ دیگری که از مفهوم عمل و حرکت برمیخیزد عبارت است از کنترل یک عمل کنترل یک حرکت خودران است که براساس آن، بهمنظور کنترل هر عملی، کنترل حرکت ارادی ما ضروری به نظر میرسد.
5ـ1ـ4. کنترل بالا بودن است.
در عبارت (9)، کرونا بهعنوان یک دشمن در محاصرۀ مردم واقع شده؛ به این معنا که کرونا تحت کنترل قرار گرفته است. مفهوم کنترل کردن و غلبه بر ویروس موقعیت بالا بودن و برتر بودن را تداعی میکند. هنگامی که ما بر دشمن فائق میآییم، در موقعیت بالاتری از او قرار داریم. کوچش (2002: 40) اظهار میکند که موقعیتهای بالا با ویژگیهای مثبت و موقعیتهای پایین با ویژگیهای منفی تداعی میشوند. از طرف دیگر، واژۀ «ملی» مفاهیمی همچون اتحاد، همبستگی، مقاومت، و در نهایت پیروزی را در ذهن تداعی میکند.
سرکوب کرونا در (10) نیز اشاره به شکست کرونا در جنگ دارد و همان مفهوم تحت کنترل بودن و زیردست بودن را نشان میدهد. لازم به ذکر است که کرونا در این عبارت، بهعنوان دشمن ما، در موقعیت پایین و تحت کنترل است درحالیکه انسانها بر ویروس غلبه میکنند و در موقعیت بالا قرار میگیرند. واژۀ سرکوب یادآور موقعیت پایین است.
- یگان ویژه برای سرکوب کرونا
استعارههای دربرگیرنده، که در بالا به آنها اشاره شد، استعارههایی در سطح کلی هستند که دو حوزۀ مبدأ و مقصد در آنها ثابت نیست و به همین جهت، دامنة وسیعی دارند. استعارههای مفهومیِ کلی استعارههایی هستند که حوزههای معنایی متعددی را در بر میگیرند؛ از جمله استعارۀ ساختار رویداد[18] که در تفسیر مفاهیمی همچون عملکردها، حالات، تغییرات، و اهداف نقش دارد و همان گونه که از اسمش برمیآید، به توصیف رویدادها میپردازد، نه اشیاء و غیره. تمامی استعارههای دربرگیرنده که در بالا مورد بحث قرار گرفتند نمونهای از استعارههای ساختار رویداد هستند. ویژگی اصلی این استعارهها یکسان بودن آنها در همۀ فرهنگهاست؛ ازاینرو، زبانشناسان شناختی بر این باورند که این استعارهها، مستقل از فرهنگ، به توصیف مفاهیم میپردازند (Kövecses, 2005: 43). رویدادهای نامبرده اشاره به مفاهیم فیزیکی و ملموسی همچون فضاهای فیزیکی، حرکات و نیروها دارند؛ لذا مفاهیم فیزیکی که در ارتباط با بدن ما قابلتفسیرند، بر همگانی بودن این استعارهها دلالت میکنند.
5ـ2. ویروس سفر است.
در توصیف ویروس جدید کرونا، حوزۀ معنایی سفر نیز در بین فارسیزبانان رایج است. همچنان که زندگی را در قالب سفر تعریف میکنیم، بیماری را نیز در قالب سفر تفسیر میکنیم. استعارههای سفر دلالت بر طرحوارۀ حرکت دارند، حرکتی که با مبدأـمسیرـمقصد تداعی میشود. در واقع ساختار درونی و الگوی تکرار شوندۀ طرحوارۀ مسیر عبارت است از: مسیر یا نقطة شروع، مقصد یا نقطة پایان، و مجموعهای از مکانهای مجاور و بههممرتبط که مبدأ را به مقصد متصل میکنند (Johnson, 1990: 113)؛ بنابراین، در هر مسیری، هدفی را دنبال میکنیم و در جهت نیل به آن هدف، فعالیتهایی انجام میدهیم. استعارههای فعالیتهای هدفمند سفر هستند و اهداف مقصد هستند اشاره به همین مطلب دارد. ما از استعارۀ سفر هنگامی استفاده میکنیم که در فرایندی، نیاز به برنامهریزی داریم؛ اما لازم به ذکر است که در هر سفری، ما صرفاً حرکت به سمت جلو نداریم، بلکه ممکن است در مواقعی متوقف شویم و در مواردی هم از قطار در حال حرکت در مسیر جا بمانیم، اما مسلماً در نهایت به یک مقصد نهایی میرسیم (Jain, 2020). فارسیزبانان معمولاً در توصیف امور مهم، پرمشقت و طاقتفرسا که مستلزم صرف زمان و تلاشی فراوان است، از استعارۀ سفر استفاده میکنند. به نظر میرسد که از نظر فارسیزبانان، رویارویی با ویروس کرونا امری مهم و دشوار تلقی میشود. استعارۀ ویروس سفر است سختیهای سفر را تداعی میکند و یادآور سفرهای دشوار و طاقتفرسا همچون گذر از راههای صعبالعبور کوهستانی و سفرهای دریایی است که طوفانهای سهمگینی در بردارد. جدول (2) تطبیقهای مشاهده شده بین دو حوزۀ مبدأ و مقصد را در رابطه با ویروس کرونا نشان میدهد:
جدول 2. حوزههای مبدأ و مقصد استعارههای سفر
حوزة مقصد
|
حوزة مبدأ
|
بیمار
|
مسافر
|
بیماری
|
جاده
|
شروع بیماری
|
نقطۀ آغاز جاده
|
سختیهای بیماری
|
جادۀ پردستانداز
|
تصمیماتی که در جریان بیماری گرفته میشود
|
جهتها و مسیرها
|
پیشرفت حاصل در بهبود
|
حرکت به سمت جلو
|
بهبود بیماری یا مرگ
|
مقصد
|
استعارههای زیر، استعارههای حوزۀ معنایی سفر هستند و تنها مواردی که دارای نمونههایی در پیکرۀ تحت بررسی بودند، در این قسمت، ذکر شدهاند.
5ـ2ـ1. عمل حرکت است.
نکتة جالبی که دربارۀ استعارۀ عمل حرکت است قابلبررسی است این است که عملها شامل فعالیتهای درازمدتاند که پیشرفت در آنها یک مسئلة مهم تلقی میشود. ویژگی بارز عملها اهداف، نحوۀ اجرا و سختیهای مسیر است که در عبارت (11) نیز بهوضوح دیده میشود. همان گونه که پیشتر به آن اشاره شد، در طرحوارۀ مسیر، منظور از حرکت هر نوع حرکتی نیست، بلکه منظور حرکتی است که مبتنی بر الگوی مبدأـمسیرـمقصد باشد. بهعبارتدیگر، آنچه مهم تلقی میشود هدفی است که در حرکت در یک مسیر دنبال میشود.
5ـ2ـ2. پیشرفت حرکت است.
کنترل کرونا در (12)، مبنی بر کاهش میزان مبتلایان کرونا است که بهمنزلۀ پیشرفت محسوب میشود. این پیشرفت حرکتی به سمت جلو در جادۀ کنترل است.
5ـ2ـ3. مشکلات بار هستند.
مشکلات مانع هستند.
«گردنه» و «تنگه» هر دو از واژههای قالب مفهومی سفر هستند که مفهوم موانع و سختیهای مسیر سفر را تداعی میکنند. فارسیزبانان، برای توصیف فعالیتهای سخت و طاقتفرسا، از حوزۀ معنایی سفر یاری جستهاند. ویروس جدید کرونا مانعی در مسیر زندگی محسوب میشود و بدینترتیب، در جادۀ زندگی، به تنگنا و تنگه تعبیر میشود. در (13)، کرونا همچون گردنهای در مسیر زندگی ما قرار گرفته است. بهمنظور گذر از این مانع، به فعالان اقتصادی نیاز داریم تا بحران اقتصادی ناشی از ویروس کرونا را مدیریت کنند. در نمونۀ (14) که صحبت از تنگۀ کروناست، به تحریمها علیه ایران و یک انگیزۀ سیاسی اشاره میشود. دولت ایران به دنبال آن است که با رفع تحریمها، مشکلات اقتصادی ناشی از بروز بحران کرونا را کنترل کند؛ بنابراین، طبق نظریة کوچش (2005: 241)، برخی از الگوهای معنایی اولویت ویژهای در یک فرهنگ دارند و براساس اتفاقات پیشآمده برای یک ملت، برجسته و بارز میشوند.
- برای عبور از گردنة کرونا، به فعالان اقتصادی نیاز داریم.
- عبور تحریمها از تنگه کرونا
استعارۀ ساختار رویداد نیز در قالب معنایی سفر قابلمشاهده است. تمامی استعارههای کلی و دربرگیرندهای که در بالا به آن اشاره شد، از دستة استعارههای ساختار رویداد محسوب میشوند که ظاهراً، در اکثر فرهنگها، بهصورت همگانی مشاهده میشوند. کوچش (2005: 34) اظهار میدارد که بسیاری از استعارهها از تجارب فیزیکی بدن ما و فعالیتهای مغز ما نشئت میگیرند؛ بنابراین، یکی از دلایل اصلی استعارههای همگانی شبیه بودن عملکرد بدن و مغز همة انسانهاست که بهصورت یکسان اتفاق میافتد و مستقل از فرهنگ یک ملت عمل میکند.
5ـ3. ویروس آتش است.
حوزۀ مبدأ دیگری که در توصیف ویروس کرونا مورداستفادۀ گویشوران قرار گرفته، الگوی معنایی آتش است که بدینترتیب ویروس در قالب آتش تعریف میشود. مفهوم اصلی نهفته در قالب معنایی آتش سرعت انتشار و قدرت تخریب آن است که در توصیف ویروس کرونا در حوزۀ معنایی آتش، بیش از همة جنبهها مورد توجه واقع میشود. علاوه بر این، عدم توانایی در کنترل آتش با عدم موفقیت در کاهش انتشار ویروس کرونا قابلانطباق است. همچنین، پزشکان و پرستاران که با تجهیزات کامل پزشکی، قصد مهار ویروس را دارند در قالب آتشنشانهایی تفسیر میشوند که در تلاش برای خاموشکردن آتش و مجهز به لباسهای ضدحریق و ماسک اکسیژناند. لیکن، فارسیزبانان گرایش چندانی به کاربرد حوزۀ معنایی آتش ندارند. شاید دلیل اصلی آن این است که ایران از وجود جنگلهای استوایی بیبهره بوده و مفهوم آتشگرفتن جنگلها، که در زبانهای دیگر در تفسیر کرونا بهوفور دیده شده، برای ایرانیان چندان قابلدرک نیست. موضوع قابلتوجه دیگر آن است که چون علائم انتقال ویروس مشهود نیست، چندان در قالب معنایی آتش قابلیت بحثوبررسی ندارد. به همین دلیل، در میان دادههای جمعآوریشده، تنها یک مورد به توصیف ویروس کرونا در قالب آتش پرداخته است:
- کرونا از اروپا شعلهور میشود.
5ـ4. ویروس نیروی طبیعی است.
حوزۀ مبدأ دیگری که به تفسیر ویروس کرونا پرداخته قالب معنایی نیروی طبیعی است. در استعارۀ مفهومی ویروس نیروی طبیعی است، ویروس کرونا بهعنوان طوفان، سیل، سونامی و غیره شناخته میشود. دو بعد پراهمیت حوزۀ معنایی نیروی طبیعی مفاهیمی همچون شدت و عدمکنترل هستند که در مورد کرونا نیز دیده میشوند. در این نوع استعاره، ویروس کرونا به طوفانی میماند که با شدت زیاد، هر چیزی را سر راه خود ویران میکند و غیرقابلکنترل است. شدت و سرعت انتشار ویروس را با شدت و سرعت وقوع طوفان یا سیل میتوان مقایسه کرد. استدلال محکمی که در خلق استعارۀ نیروی طبیعی ملموس است، ماهیت طبیعی آن است که نشان میدهد این ویروس از طبیعت و محیطزیست نشئت گرفته است و در مقایسه با استعارۀ جنگ اولویت دارد (Coll, 2020)؛ البته در خصوص نمونههای فارسی، اولویت به استعارۀ جنگ داده شده است. تحقیقات قبلی (Nerlich & Halliday, 2007) نیز به کاربرد استعارۀ نیروی طبیعی در مطبوعات، در توصیف بیماری آنفلوانزای مرغی، پرداختهاند. این دو محقق نشان دادند که با تداعی طوفان کاترینا در آگوست 2005، همهگیری آنفلوانزای مرغی در قالب طوفان و سیل تعریف شده است.
در حوزۀ معنایی نیروی طبیعی، نمونههای فارسی زیر قابلبررسی است. در جملۀ (16)، کرونا بهمنزلۀ رودخانهای است که ناگهان طغیان میکند و باعث بروز سیل میشود. در فارسی واژۀ «طغیان» در تعبیر مفهوم سیل به کار میرود:
- کرونا در تهران طغیان خواهد کرد.
در میان گویشوران زبان فارسی، هر اتفاق وحشتناک، مخرب و غیرقابلکنترلی در قالب سونامی تعریف شده است. کرونا، بهعنوان یک ویروس خطرناک، کشنده و غیرقابلکنترل چون سونامی تعبیر میشود. کاربرد سونامی در جملۀ (18) هشداری برای فاجعهای احتمالی و قریبالوقوع است.
- آغاز موج جدید کرونا
- سونامی کرونا در راه است.
مثال جالب دیگری که در میان دادهها، در حوزۀ معنایی نیروی طبیعی، مشاهده شد جملۀ (19) است که صحبت از دو سیل است: سیل واقعی در کرمان و سیل کرونا که بهصورت استعارهای به کار رفته است. گویندۀ این جمله سیل استعارهای کرونا را مهمتر و مخربتر میداند و معتقد است که سیل کرمان در جریان سیل عظیم کرونا، که همة کشور را در بر گرفته، فراموش شده است. آنچه در همة مثالهای بالا قابلتوجه است، شدت و عدمکنترل نیروی طبیعی است.
- سیل کرمان در کرونا غرق شد.
5ـ5. ویروس حیوان وحشی است.
حوزۀ مبدأ دیگری که در توصیف کرونا به کار گرفته شده، حوزۀ معنایی حیوان وحشی است. ویروس کرونا در قالب یک حیوان وحشی در نظر گرفته میشود که در سطح وسیعی، قربانی میگیرد وحشی بودن، حملهکردن، و نداشتن قدرت نطق خصوصیت متمایز و برتر حیوانات است که با آن شناخته میشوند. فارسیزبانان در توصیف کرونا از حوزۀ معنایی حیوان وحشی هم بهره بردهاند که در مثالهای زیر قابلمشاهده است:
- موزهها در برابر غول کرونا
- هشت تصمیم برای فرار از آسیب کرونا
- شکار کرونا در ایران و جهان
علاوه بر این، در بین نمونههای فارسی، مثالهایی دیده شده که کرونا را، بهواسطۀ سرعت بالای انتشار آن، در قالب اسب تعریف کردهاند:
- کرونا به پیش میتازد.
- تاختوتاز کرونا بر روی کرۀ زمین
5ـ6. ویروس یک انسان است.
توصیف ویروس کرونا در قالب انسان و شخصیتسازی از ویروس نیز در میان گویشوران زبان فارسی بسیار متداول است، چنانکه طبق جدول (3)، بعد از استعارههای جنگ، بیشترین حجم استعارههای مشاهدهشده را به خود اختصاص دادهاند. مثالهای زیر گواهی بر این ادعا هستند:
- کرونا دموکرات نیست.
- کرونا پررو میشود.
- شانهبهشانه با کرونا در خیابانهای شلوغ
- همزیستی با ویروس تاجدار
- کرونا میتواند ترامپ را شکست دهد؟
- کرونا جان قاچاق سوخت را گرفت.
- کرونا مهمان ناخوانده
مثالهای بالا، همگی، خصوصیتهای انسان را به کرونا نسبت دادهاند و درواقع، به کرونا شخصیت میدهند. طبق طبقهبندی لیکاف و جانسون، اینگونه استعارهها در دستة استعارههای هستیشناختی[19] قرار میگیرند. بهعنوانمثال، جملۀ (25) با یاری جستن از یک تصویر سیاسی، ویروس کرونا را با الگوی معنایی انسان تعریف میکند؛ کرونا با نادیدهگرفتن حقوق مردم و نظریات آنها، مفهوم دیکتاتوری را تداعی میکند.
5ـ7. ویروس بازی است.
شاید اولین پیامی که در الگوی شناختی بازی به ذهن میرسد برد و باخت باشد که در جریان بازی با کرونا مورد توجه قرار میگیرد. ایدۀ اصلی دیگر در حوزۀ معنایی بازی، متحد شدن در یک تیم علیه کروناست. بااینحال، براساس فراوانی این نوع استعاره در دادههای تحت بررسی، اینگونه به نظر میرسد که فارسیزبانان گرایشی برای توصیف کرونا در قالب معنایی بازی ندارند و این حوزۀ مبدأ، در فرهنگ ایرانی، برای توصیف بیماری در اولویت قرار ندارد.
5ـ8. ویروس ابزار است.
آخرین حوزۀ معنایی مورداستفاده جهت توصیف ویروس کرونا حوزۀ ابزار است که در جملات زیر دیده میشود:
- سیلیخوردگان از ملت ایران آویزان ویروس شدند.
نمونۀ (33) کرونا را همچون قلابی تلقی کرده است که میتوان به آن آویزان شد. این استعاره انگیزهای سیاسی در بر دارد و به دشمنان ایران اشاره میکند که برای رسیدن به اهداف خویش، در پی استفاده از کرونا هستند. دشمنان ایران که در پی جستن راهی برای برقراری ارتباط با ملت ایران بودهاند، اینبار کرونا را ابزاری برای نیل به اهداف خود قرار دادهاند و دولت ایران را به ناتوانی در کنترل انتشار ویروس متهم کردهاند.
جملۀ (34) نیز ویروس را بهمنزلۀ فنر فشردهای میداند که انرژی فراوانی دارد و قادر است نیروی عظیمی وارد کند و فاجعهای بزرگ بیافریند. به بیان دیگر، رعایت موارد بهداشتی منجر به بهبود اوضاع سلامت مردم میشود؛ لذا اگر کرونا را چون فنری تصور کنیم، در این شرایط جمع میشود. هنگامی که این فنر رها شود، انرژی مضاعفی را آزاد میکند که بیشباهت با شرایط جامعه نیست. با عدم رعایت موارد بهداشتی، کرونا (فنر) رها میشود و در هر موج و پیک کرونایی، تلفات بیشتری بر جای میگذارد.
- نگذاریم فنر کرونا آزاد شود.
جدول (3) و نمودار (1)، به تفکیک حوزۀ شناختی مبدأ، فراوانی استعارههای موجود در پیکرۀ تحت بررسی را بهوضوح نشان میدهند. همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، استعارههای جنگ، بیش از سایر حوزههای معنایی، در فرهنگ فارسی اولویت دارند و این احتمالاً حاکی از آن است که برجستهسازی مفاهیم و استعارههای جنگ در توصیف ویروس کرونا ریشه در تاریخ و اتفاقات رخداده برای این ملت دارد.
جدول 3. نوع و فراوانی استعارههای مربوط به کرونا
نوع استعاره
|
فراوانی
|
استعارۀ جنگ
|
106
|
استعارۀ انسان
|
23
|
استعارۀ سفر
|
17
|
استعارۀ نیروی طبیعی
|
14
|
استعارۀ حیوان وحشی
|
11
|
استعارۀ ابزار
|
2
|
استعارۀ بازی
|
2
|
استعارۀ آتش
|
1
|
کل
|
176
|
نمودار(1)، نمودار فراوانی استعارهها در هر حوزۀ معنایی
- نتیجهگیری
در این پژوهش، استعارههایی که در تعریف و تفسیر ویروس جدید کرونا در روزنامههای فارسی مشاهده شد مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، تئوری استعارههای مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و نظریة استعارههای همگانی کوچش (2005) به کار برده شد. همچنین، طبق تطبیقهای شناختی بین دو حوزۀ معنایی مبدأ و مقصد، به جستوجوی استعارههای کلی دربرگیرندۀ هر حوزۀ معنایی پرداختیم و در تلاش برای یافتن تجلی آنها در زبان روزمره به نمونههایی دست یافتیم.
بخشی از یافتههای ما با نتایج پژوهشهای قبلی (مانند، Semino et. al., 2018; Gibbs & Frank, 2002; Reisefield & Wilson, 2004) همسو بوده است. پژوهش حاضر، با مطالعة زبان مطبوعات، به بررسی استعارههای استفادهشده در مورد ویروس کرونا پرداخت و نشان داد که در بین همة حوزههای معنایی، حوزۀ جنگ بیش از همۀ موارد در اولویت بوده است (رجوع شود به جدول 3 و نمودار 1).
کاوشی در نمونههای بهدستآمده از دادههای فارسی منجر به تجلی حوزههای مبدأ متعددی در توصیف کرونا شد که عبارتاند از: جنگ، سفر، نیروی طبیعی، حیوان وحشی، انسان، بازی، ابزار و آتش. در جدول (3) و نمودار (1) این حوزههای مبدأ، با ارائة فراوانی آنها در زبان روزمره، بهوضوح نمایش داده شدهاند. بهعنوانمثال، قالب شناختی و مفهومی جنگ بیش از همه و قالب آتش کمتر از همة حوزهها در استعارهها تجلی یافتهاند. استعارههای متداول در میان گویشوران یک فرهنگ، بهصورت طبیعی و ناخودآگاه، در زبان روزمره به کار میروند. ظاهراً استعارههای جنگ در میان گویشوران زبان فارسی رایج بوده و کاملاً در نظام ذهنی آنها ریشه دوانده است.
نکتة مهم دیگری که در این کاوش بدان اشاره شد، استعارۀ همگانی «ساختار رویداد» بود که معرف استعارههای خاص با حوزههای مبدأ و مقصد ویژهای است. در این پژوهش، دریافتیم که استعارههای ساختار رویداد که استعارههایی در تفسیر و درک عمل، اهداف، حالات و امثال آن هستند، به توصیف رخدادها میپردازند و نه اشیاء و نکتة مهمتر اینکه ازآنجاکه در توضیح اعمال و حالات، اعضای بدن انسان درگیر هستند، استعارههای ساختار رویداد همگانی و مستقل از فرهنگ تعبیر میشوند.
بهطورکلی، هر زبان دارای حوزههای مبدأ ویژهای متناسب با فرهنگ خود است که در تفسیر مفاهیم پیچیده و انتزاعی، گویشوران را یاری میدهد. درک استعارهای مفاهیم، بهصورت منظم و طبیعی و از طریق طرحوارههای ذهن ما که حاوی تجربیات ما از دنیا هستند، اتفاق میافتد؛ بنابراین، ممکن است درک ما از اتفاقات دنیا و اشیاء پیرامون، بهواسطۀ این فضاهای ذهنی در فرهنگهای متفاوت، متمایز باشد. ارزیابی استعارهها در زبانهای مختلف مستلزم مطالعه و بررسی فضاهای ذهنی گویشوران آن زبانهاست که از طریق زبان استعارهای ظهور مییابد.
این پژوهش تلاشی بود بهمنظور بررسی استعارههایی در توصیف بیماری جدید کرونا که براساس آنها، ویروس در قالب حوزۀ مقصد معرفی میشود و به یاری حوزههای مبدأ متعددی، مبتنی بر فرهنگ ایرانی، تعبیر و تفسیر میشود. پژوهشهای آتی میتوانند به بررسی ویروس کرونا در حوزۀ مبدأ بپردازند و مفاهیم گستردهتری را که در قالب مفهوم کرونا تعریف میشوند کشف کنند؛ علاوه بر این، میتوانند تحقیقی مشابه درخصوص ویروس جدیدی به نام کاوازاکی، چه بهصورت حوزۀ مبدأ و چه بهصورت حوزۀ مقصد، انجام دهند. طبق گزارشها، ویروس کاوازاکی، بر خلاف کرونا، غالباً در میان کودکان رؤیت شده است. ازاینرو، به نظر میرسد بررسی مقابلهای استعارههای بهکاررفته در تفسیر این دو بیماری جالبتوجه خواهد بود.
ازآنجاکه ویروس کرونا ویروس جدیدی است و در قالب حوزههای معنایی متعددی تعریف شده، یافتههای این تحقیق برای محققان علاقهمند به حوزۀ استعارههای مفهومی جالب به نظر میرسد و پژوهشگران این حوزه قادرند نتایج این پژوهش را با پژوهشهای آتی خود مقایسه کنند.
در انجام این تحقیق، ما با محدودیتهایی مواجه بودیم که اشاره به آن خالیازلطف نیست. ازآنجاکه ویروس کرونا یک رویداد جدید بود، پیکرهای خاص و متمرکز دربارۀ دادههای مربوط به این ویروس وجود نداشت تا در جمعآوری دادهها ما را یاری رساند؛ لذا ممکن است پژوهشهای آتی، با دسترسی به پیکرهای مناسب و خاص این ویروس، بتوانند نتایج حاصل از این پژوهش را تأیید، تکمیل و تقویت کنند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
[1]. cognitive linguistics
[2]. Kövecses, Z.
[3]. conceptual metaphor
[4]. Semino, E.
[5]. meaning making
[6]. CANCER IS WAR.
[7]. CANCER IS JOURNEY.
[8]. Sontag, S.
[9]. Gibbs, R. W., & Franks, H.
[10]. universal metaphors
[11]. metaphor variation hypothesis
[12]. mapping
[13]. source domain
[14]. target domain
[15]. entailments
[16]. invariance hypothesis
[17]. embodiment hypothesis
[18]. event structure metaphor
[19]. ontological metaphor