مقدمه
حرکتهای انقلابی از آغاز تا پایان برای رسیدن به پیروزی مراحلی را سپری میکند که هر
مرحله سهم خاصی در پیشبرد انقلاب دارد. اما مرحلهای که آتش انقلاب را برافروختهتر
میکند و سرعت تحولات را بالا میبرد همانا وقوع عاملی است شتابزا که در واقع، مرحلهی
ویرانگری و برانداختن نظام موجود و سرنگونی حکومت مستقر را رقم میزند. به واقع میتوان
گفت عامل شتابزا همسویی و همآوایی نظام سیاسی و سیستم اجتماعی را به هم میریزد و منشأ
بروز رویدادهایی میگردد که ویرانی نظام سیاسی موجود را در پی خواهد داشت.
انقلاب 1357در ایران را میتوان ذیل همین نگرش بررسی نمود. در مورد عوامل شتابزای
انقلاب اسلامی، نظرات و دیدگاههای مختلف ارائه شده است. برخی نقش شعار حقوق بشر
کارتر، عدهای بروز مرض سرطان در شاه و بعضی هم اقدامات سریع شاه در مدرنیزاسیون ایران
را مطرح کردهاند )محمدی، .(55 :1370در این میان آنچه که بسیاری از نظریهپردازان و
صاحبنظران به عنوان عامل شتابزا بر آن صحه میگذارند عبارت است از درگذشت مشکوک
مصطفی خمینی فرزند امام خمینی در شهر نجف و انتشار مقالهای در روزنامهی اطلاعات که به
واسطهی آن اعتراضات انقلابی سرعت بیشتری گرفت. پس از انتشار مقالهی مذکور، احساسات
مردم سخت جریحهدار شد و با توسل به مراسم مذهبی و سنتی، در یک حرکت پیوسته و
زنجیروار، قیامهایی در قم، تبریز، یزد و سایر شهرستانها شکل گرفت و قدرت بالقوهی بسیج
جامعهی مذهبی ایران را به مخالفان و منتقدان رژیم نشان داد )گرین، .(342 :1385به دنبال آن،
حادثهی 17شهریور، هجرت امام خمینی به فرانسه، راهپیمایی عظیم مردم در روزهای عید فطر،
تاسوعا و عاشورای 57روی داد که پایههای حکومت پهلوی را به شدت لرزاند و منجر به
انقلاب اسلامی ایران در بهمن آن سال گردید.
دایرهی وسیع علل و عوامل وقوع انقلاب ایران، پژوهشگران را بر آن داشته است تا هر کدام
از منظری خاص به بررسی این پدیده بپردازند. آنچنان که میتوان وقایع تاریخی متعددی را
برشمرد که اگر به شکل دیگری یا در زمان دیگری رخ میداد، چه بسا در مسیر اعتراضات
انقلابی تغییری وارد میشد. انتشار مقالهی » ایران و استعمار سرخ و سیاه« که در 17دی 1356
منتشر شد یکی از بارزترین مصادیق این گونه وقایع است )میلانی، .(380 :1380نوشتار حاضر
در صدد است که با استفاده از تئوری انقلاب چالمرز جانسون به بررسی نقش مقالهی نامبرده به
عنوان »عامل شتابزا« در انقلاب اسلامی ایران بپردازد. بنابراین پس از طرح چارچوب نظری، به
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 41
بسترها، محتوا و پیامدهای مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« به عنوان یکی از عوامل شتابزا
در انقلاب اسلامی ایران پرداخته خواهد شد.
مبانی نظری
چالمرز جانسون جزو آن دسته از نظریهپردازان انقلاب است که ذیل نظریهی کارکردگرایی
ساختاری به تحلیل تحول انقلابی میپردازند )تیلور، .(3 -2 :1388مبنای نظری جانسون، توجه
به جامعه به عنوان یک سیستم هماهنگ و متعادل است که حاصل تلفیق نگرش کارکردی و
سیستمی است )منوچهری، .(107 :1390جانسون در تعریف نظام اجتماعی اینطور قلم میراند:
»نظام، معرف گروهی از عناصر است که به طریقی خاص در کنار هم قرار گرفتهاند تا
مجموعهای را تشکیل دهند. عناصر نظام، دارای روابطی خاص یعنی وابستگی متقابل بوده و در
حالت تعادلی قرار دارند« )جانسون،.(53،1363
از منظر چالمرز جانسون، انقلاب وقتی روی میدهد که یک دولت؛ مشروعیت، اعتبار و
اعتماد خود را نزد ملت خود از دست بدهد و دچار بحران مشروعیت )( Legitimacy Crises
بشود )پناهی، (220 :1391و این هنگامی اتفاق میافتد که دولت به ارزشهای اجتماعی حاکم
در بین مردم توجه نکند. در نتیجه یک ناهماهنگی کژکارکردی ) (Dysfunctionبین نظام
اجتماعی و دولت یا نظام حاکم پیش میآید. یک نظام اجتماعی وقتی دچار بحران میشود که
ارزشهای اجتماعی "سینکرونیزه" نشوند، یعنی مانند چرخدندههای ماشین، دندهها جا نروند.
این ناهماهنگی هنگامی پیش میآید که ارزشهای جدید و نامتناسب با نظام اجتماعی )یعنی
ارزشهای مغایر با ارزشهای سنتی( وارد جامعه شوند. ارزشهای جدید، به نوبهی خود از
طریق مدرنیزه کردن جامعه و با ورود تکنولوژی جدید که یک تحول سریع را موجب
میگردند، وارد جامعه میشوند. وقتی فرآیند و جریان انقلاب آغاز گردد، آنگاه این جریان
توسط عوامل شتاب بخش تقویت میگردد. مهمترین این عوامل شتاب بخش عبارتند از:
-1پیدایش یک رهبر قوی الهامدهنده یا پیامبر؛
-2شکست ارتش در یک جنگ که موجب تضعیف روحیه و سازمان آن گردد؛
-3تشکیل یک سازمان نظامی انقلابی مخفی )رفیعپور،.(42:1377
چالمرز جانسون تعریف آرتور باوئر از انقلاب را مبنای تحلیل تحول انقلابی قرار میدهد،
باوئر انقلاب را اینگونه تعریف میکند: »انقلابها عبارتند از تلاشهای موفق و ناموفق که به
42فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
منظور ایجاد تغییراتی در ساخت جامعه از طریق اعمال خشونت انجام میگیرند« )جانسون،
.(17،1363به نظر چالمرز جانسون مهمترین ویژگی شرایط انقلابی عبارت است از فقدان
اعتبار، کاهش قدرت یا فقدان آن، یعنی رکود قدرت که با استفاده مستمر از زور انعکاس
مییابد )کوهن، .(166 :1387
از نظر چالمرز جانسون نظام نامتعادل عرصهای است که انقلاب بر آن رخ میدهد. به بیان
دیگر تا زمانی که ارزشهای یک جامعه و واقعیتهای محیطی آن با هم سازگار باشند، جامعه
از انقلاب مصون است. او اشاره میکند که دو منبع اصلی ایجاد تحول یا فشارهایی که میتوانند
حالت تعادلی را مختل کنند و در تمام جوامع مشاهده شدهاند عبارتند از نخست فشارهای
محیطی و دوم فشارهای ارزشی؛ یعنی عدم موفقیت در دستیابی به ارزشهای آرمانی که مورد
قبول همگان باشد )نعیمی، .(91 :1392
جانسون معتقد است که منابع اصلی ایجاد تحول بر اساس ریشه داشتن در داخل و خارج
نظام به چهار نوع قابل تمیزند:
-1منابع خارجی تغییر در ارزشها مانند ورود عقاید و ایدئولوژیهای خارجی به درون
جامعهی متعادل؛
-2منابع داخلی تغییر در ارزشها مانند پیدایش عقاید یا مصلحین درون نظام؛
-3منابع خارجی تغییر در محیط مانند تأثیرات انقلاب صنعتی؛
-4منابع داخلی تغییر در محیط مانند رشد جمعیت یا پیدایش گروههای جدید )بشیریه، .(52 :1387
البته فشارها میتوانند ناشی از هر دو نیز باشند مانند استعمار که هم از ساخت ارزشی و هم
از شرایط محیطی متأثر است. در چنین جامعهای که از حالت تعادل خارج شده که افراد به
گروههایی با علایق و عقاید کاملاً متضاد تقسیم میشوند زیرا هر گروه نسبت به نظامی که باید
جانشین نظام ارزشی قدیم گردد نظری خاص ارائه میدهد. در واقع عنصر متغیر در ایجاد
جدایی بین گروهها ایدئولوژی آنان است یا به عبارت دیگر ساخت ارزشی – سیاسی بخصوص
هریک از آنها. با حضور ایدئولوژی، جامعه به دو جبههی خاص تقسیم میشود: اول - افراد
علاقهمند به بقای نظم موجود؛ دوم- آنان که دارای علایق و ایدئولوژی موجود در جهت تغییر
نظام موجودند )جانسون، .(88-89 :1363
از نظر جانسون دو دسته علل در بروز انقلاب وجود دارد که جانسون آنها را شروط لازم و
کافی میداند. شروط لازم یا غیر مستقیم اشاره به فشارهایی دارد که توسط نظام اجتماعی غیر
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 43
متعادل ایجاد میشود. مهمترین ویژگی یک نظام نامتعادل در بروز انقلاب همانا رکود قدرت
است که برابر میباشد با اتکا به قوهی قهریه برای حفظ تمامیت نظام اجتماعی و نیز توانایی
رهبران برای ایجاد تحولات سریع و قاطع در شرایط عدم تعادل است )بشیریه، .(53 :1387
علت کافی و نهایی بروز انقلاب حوادثی است که بطور اتفاقی رخ میدهد مثل شورش
نظامیان. این رویدادها که چالمزر جانسون آنها را عامل شتابزا ) (X factoreمینامد،
سرعتبخش حرکت انقلابی است. این عوامل، فشارهایی هستند که میتوانند در جامعهای که
دچار رکود قدرت و ضعف اعتبار شده است، حرکت انقلابی را سرعت بخشند )جانسون،
.(97 :1363
در یک تقسیمبندی دیگر میتوان چشمانداز مدنظر جانسون را برای وقوع انقلاب با فرض
حالت عدم تعادل، در قالب سه پارامتر زیر تمیز داد:
الف( ایدئولوژی: که حاکی از ساخت نظام ارزشی است و با ساخت ارزشی موجود متفاوت
است و عمدتاً در شرایط عدم تعادل و بحران شکل میگیرد. بر این اساس ایدئولوژیها دارای
سه عنصر ارزشها، هدف و وسیله یا فرهنگ انتقالی خواهند بود.
ب( انعطافناپذیری نخبگان: که همواره در حرکتهای انقلابی زمینهی مساعد و بعضاً
قطعی برای بروز انقلاب است. به نظر جانسون، نخبگان اساساً در اثر عواملی همچون ساخت
طبقاتی خشک، فساد طبقهی حاکم، مسدود بودن راههای حرکت اجتماعی و استقرار وابستگان
بی قابلیت در مناصب عالیه، به نوعی منزویگرایی نیل یافته، انعطاف ناپذیر میشوند.
ج( عوامل شتابزا : که شامل آن دسته از عواملی است که با ظاهر ساختن ناتوانی نخبگان در
حفظ انحصار خود بر قوهی قهریه، با توجه به ساخت نظام و گروه ارزشی، بروز انقلاب را
ممکن و یا قطعی می نمایند )ملکوتیان، .(128 :1376
عامل شتابزا )(X Factor
عامل شتابزا یک واقعهی مجزا است که وحدت کاذب نظام و سیستمی را که به نوعی بر
ممانعت قهرآمیز از بروز خشونت مردمی استوار است، دچار خلل و دستخوش شکاف میسازد.
این »عامل شانس« در را به روی تلاشهایی برای سرنگون کردن نخبگان حاکم میگشاید و
سبب شتابدهی به بسیج نارضایتی شده، آن را به انقلاب تبدیل میکند )تیلور، .(7 :1388از
دیدگاه چالمرز جانسون، این عوامل به سه گونهاند:
44فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
اول- بخشی از عوامل، به طور مستقیم بر قوای مسلح حکومت تأثیر میگذارند و استحکام
نیروهای نظامی را میگسلند، یعنی عوامل دارای تأثیر منفی بر انضباط، سازماندهی، ترکیب و
وفاداری نظامیان که از عمدهی عوامل بروز این عدم کارآیی و گسستگی است. این عوامل به
دو زیر مجموعه قابل تفکیک هستند:
الف( تماسهای دوستانهی اعضای ارتش با عامهی مردم که به عقاید انقلابی این امکان را
میدهد تا در صفوف ارتش راه یابند و وحدت ارتش را تضعیف نمایند و حتی وجود این
ارتباطات ممکن است نخبگان را قانع کند که ارتش به عنوان عامل اصلی حفظ نظام موجود،
قابل اعتماد نیست.
ب( شرایط نامطلوب و درگیری فرماندهها که منجر به نزاع و شورشهای درون ارتش
میشود.
دوم( آن دسته از عواملی که بخشی از فرهنگ انتقالی یک ایدئولوژی محسوب میشوند
مانند باور طرفداران آن به پیروزی و اعتقاد طرفداران یک ایدئولوژی مبنی بر این که
میتوانند بر قوای مدافع حاکمیت فایق آیند. از این دست عوامل، این موارد قابل توجهاند: این
باور که خداوند در وقت مناسب به انقلابیون یاری خواهد رساند و اینکه حمله به یک دژ
نظامی، تمامی مردم را به حمایت از مهاجمین برخواهد انگیخت و بالاخره اینکه یک اعتصاب
عمومی، راه مؤثری برای ضربه زدن به قوهی قهریه حاکمان است، و مانند اینها.
سوم( این دسته از عوامل به راهبرد جنبشهای انقلابی مربوط میشود که میتواند شامل
سازماندهی یک کودتای برقآسا یا مبارزهی چریکی طولانی مدت باشد )تیلور، .(7 :1388
شاید با تأمل در این گفتههای »جانسون « بتوان به این نتیجه رسید که بهطورکلی، عوامل
شتابزا درصورت وقوع در جامعهای متعادل و فعال بدون بروز رکود در قدرت، مرتفع میشوند
لیکن در شرایط نامتعادل و بحرانی، مردم را به این نتیجهگیری هدایت خواهند کرد که قوهی
قهریه حکومتی قابل دوام نیست. درواقع عوامل شتابزا در جوامع سالم و متعادل به آسانی جذب
میشوند و شورش و اغتشاش را به دنبال ندارند )نعیمی، .(92 :1392
اما در شرایط عدم تعادل و رکود قدرت، راههای پیشروی رهبران و نخبگان را میتوان به
دو طیف کلی اصلاحات تدریجی و انعطافناپذیری کامل تقسیم نمود. وظیفهی اصلی نخبگان
سازگاری ساخت ارزشی جامعه با شرایط زمانی و محیطی و ایجاد قواعد رفتاری است. تحقق
موفق اصلاحات تدریجی در گرو دو عامل است:
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 45
-1آشنایی حکام با شرایط اجتماعی -2قابلیت آنها در تشخیص اینکه کدام عنصر ساخت
ارزشی برای تداوم فرهنگ موجود ضرورت دارد )جانسون، .(99 :1363در صورت عدم
کامیابی در این امر جامعه به سمت انقلاب فرو خواهد غلتید. در مجموع نظریهی تحول انقلابی
از نظر جانسون را میتوان به شکل زیر فرموله نمود )کوهن، :(166 :1387بدکارکردی
چندجانبه )عدم تعادل نظام + رکود قدرت فراگیر( + مصالحهناپذیری نخبگان حکومتی +
عوامل شتابزا = انقلاب
مدل تحول انقلابی چالمرز جانسون به صورت زیر قابل ترسیم است )نعیمی، :(94 :1392
46فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
یافتههای پژوهش
-1بسترهای مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« به عنوان عامل شتابزا در انقلاب اسلامی
ایران
در اواسط دههی 1350حکومت پهلوی با عنوان ژاندارم منطقه آرامشی را تجربه میکرد
که به ذهن کمتر تحلیلگری فروپاشی آن به فاصلهی چند سال خطور مینمود. وجود ارتش
عظیم دارای سلاحهای پیشرفته و پشتیبانی یک پلیس مخفی کارآمد )ساواک( که توان
سرکوب هرگونه مخالفتی را ایجاد کرده بود و وجود یک دیوانسالاری گسترده متکی بر
پولهای کلان نفتی شکل دهندهی ساختار سیاسی نظامی آن بود. لذا طبیعی به نظر میرسید که
پایههای حکومت پهلوی استوار و ویران نشدنی به نظر آید آنگونه که شاه در رویای قدرت
مطلق در جشنهای 2500ساله تخت جمشید خواستار آسوده خوابیدن کوروش شود تا خود
پاسدار ایران زمین باشد.
حمایت ایالات متحدهی آمریکا نیز به عنوان عامل تقویتکننده بینالمللی این ساختار عمل
کرد. در ضیافت شام شاه برای کارتر )رئیس جمهور آمریکا( در آغاز سال 11) 1978دیماه
،(1356وی در سخنانی اینگونه دربارهی شاه ایران سخن گفت: »ایران، مرهون شایستگی شاه
در رهبری کشور میباشد زیرا توانسته است ایران را به صورت جزیرهی ثبات در یکی از
پرآشوبترین نقاط جهان در آورد. این تحلیلی است از شما اعلیحضرت و رهبری شما و
احترام و ستایش و عشقی که ملت به شما دارد...... نظریات ما در مسائل مربوط به امنیت نظامی
متقابل، با هیچ کشوری به اندازه ایران نزدیک نیست و من نسبت به هیچ رهبری مانند شاه، این
همه احساس حقشناسی عمیق و دوستی صمیمانه ندارم« )نجاتی، .(58 :1371سخنان
ستایشآمیز کارتر در مورد شاه، علتی بود از مجموعه عللی که شاه را نسبت به پشتیبانی بی قید
و شرط آمریکا مطمئن گردانید تا راه را برای فشارهای سیاسی بر مخالفان داخلی هموار بیند.
انتشار مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« شاید نتیجه چنین امنیت خاطری باشد. برای بررسی
و تحلیل چرایی وقوع جرقه انقلاب ابتدا باید نگاهی داشت به شرایط و اوضاع ایران در دههی
.(1350 )دهه1970
سیاستهای مختلف شاه از اوایل دههی 1950تا دههی 1970در عمل تقریباً همهی
گروههای اجتماعیای را که واجد پایگاه مردمی و حایز اهمیت بودند از خود راند. هنگامی که
ارتش حکومت مصدق را در سال 1953سرنگون کرد. شاه از حمایت اکثر افسران ارتش و
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 47
همچنین بسیاری از گروهها مانند طبقهی بالای زمیندار، بازرگانان ثروتمند بازار و رهبران
مذهبی برخوردار بود. اما این همه تا اواسط دههی 1970بود. انقلاب سفید شاه به شدت باعث
کاهش نفوذ ملاکان شده بود. اقدامات اقتصادی دیگر و سیاستهای فرهنگی و دینی به منافع
تجار بازار لطمه زده و مخالفت اکثر روحانیون را برانگیخته بود. حکومت شاه که از حمایت این
گروههای مهم محروم شده بود و نتوانسته بود وفاداری گروههایی را که نیز عمداً از اصلاحات
منتفع شده بودند )مانند دهقانان دریافت کنندهی زمین( جلب کند، عمدتاً به وفاداری ارتش،
دیوانسالاری دولتی، صاحبان صنایع ایرانی، سرمایهگذاران خارجی و ایالات متحده وابسته شد.
در شرایطی که فرصتهای معنادار برای مشارکت سیاسی باعث نارضایتی در میان طبقه متوسط
شده بود، دگرگونیهای مهم اقتصادی، سرخوردگی گستردهتری را به دنبال داشت.
درآمد حاصل از فروش نفت از حدود یک میلیارد دلار در سال 1968-1969به پنج میلیارد
دلار در سال 1972-1974و بیست میلیارد دلار در سال 1975-1976افزایش یافت. منافع
حاصل از فروش نفت به شکلی نامناسب نصیب طبقات بالا و متوسط جدید شد. نابرابری میان
این طبقات و تودهی مردم در سراسر ایران در حدی چشمگیر افزایش یافت. بسیاری از فقرا
شاهد بهبود سبک زندگی خود بودند، اما ثروتی که نصیب طبقه بالایی میشد، مصرف
چشمگیرشان باعث بیان فزآینده نارضایتی میگشت. شتاب کم و بیش بیپروای شاه در
توسعهی فنی و نظامی پس از سال 1973مجموعهای از مشکلات ملی را به وجود آورد،
مشکلاتی چون هزینههای فزآینده واردات، سمتگیری اقتصاد به سوی وابستگی به بیگانگان،
سیل عظیم مهاجرت به شهرهای پر ازدحام و عدم وجود مسکن ارزان قیمت در شهرها
.(73-72 :1379 ،)دفرونزو
در سال 1977در نتیجهی رشد پایبندی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ناشی از سیاستهای
نابجا و نامردمی دولت، ناآرامی سیاسی در ایران رشد اساسی کرده بود. این مسائل بر برخی از
گروههای جامعه خیلی جدیتر از بقیه اثرگذاشت و تفاوتهای قابل توجهی در میزان ناآرامی
گروههای مختلف پدید آورد )گازیوروسکی، .(349: 1371پایگاه اجتماعی جنبش مخالف
چهار جزء سازنده داشت: طبقه متوسط جدید، دانشجویان، طبقه کارگر صنعتی و اتحاد محکم
بافتی از طبقهی متوسط سنتی و طبقهی پایین شهری و روحانیت شیعه. تفاوت جنبش جدید با
جنبشهای اوایل دههی 1950و دههی 1960این بود که روحانیت شیعه و نه مصدقیها بر این
جنبش مسلط شدند )همان،.(354
48فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
سال 1356سال سرنوشتسازی برای انقلاب اسلامی بود؛ از جمله وقایعی که در این سال
رخ داد و و بر سرعت حرکت انقلاب اثر گذاشت میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: -1مرگ
مشکوک مصطفی خمینی فرزند امام خمینی در نجف در 1آبان -2 ،1356انتشار مقالهی
توهینآمیز »ایران؛ استعمار سرخ و سیاه« در روزنامهی اطلاعات در 17دی ماه ).1356نقل به
مضمون از کتاب ریشههای انقلاب اسلامی، (128و )منصوری، .(1375
سر آنتونی پارسنز سفیر سابق انگلیس در ایران، اظهارات »آیتاالله خمینی« و توزیع
گستردهی نوار سخنرانیهای ایشان را در جای جای ایران عامل اساسی به خشم آمدن شاه ذکر
میکند: »مدتی بود که شاه و مقامات دولتی از پخش نوارهای بیانات آیتاالله خمینی و تأثیر
فزآیندهی آن در ایجاد تشنج و هیجان عمومی احساس نگرانی میکردند، در اوایل ژانویه
تصمیم گرفته شد که برای بی اعتبار کردن }آیتاالله{خمینی مطالبی علیه او منتشر شود...
بعضیها گفتند که این کار، یک تصمیم و ابتکار از سوی داریوش همایون وزیر اطلاعات وقت
بوده است، ولی با توجه به شکل حکومت پهلوی و سلسله مراتب تصمیمگیری در رژیم چنین
تصمیمی باید از طرف شخص شاه یا ساواک یا هیئت دولت اتحاذ شده باشد« )پارسنز،:1362
.(99
ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران، در خاطرات خود دربارهی تظاهرات در قم
بدون اشاره به چاپ مقالهی ارتجاع سرخ و سیاه مینویسد: »جوش و خروشی که در شهر قم
وجود داشت با تظاهراتی که در فوریهی سال 1978در شهر برپا شد، به نقطه اوج خود
رسید..این حادثه آغاز یک سلسله تظاهرات زنجیرهای دیگر در قم و سایر شهرهای ایران بود
که روز به روز بر دامنه و وسعت آن افزوده شد )سولیوان،.(132 :1372
احمدعلی مسعود انصاری، موضوع اختلافنظر و درگیری هویدا با آموزگار را، به عنوان
مسئول »آشوبی« معرفی میکند که در پی انتشار مقاله به پا خاست. به باور انصاری، نخست وزیر
معزول)هویدا(، با این اقدام میخواست دولت جدید را )که در رأس آن رقیب دیرینهاش که
اکنون هم بر ریاست قوهی مجریه و هم تشکیلات حزبی تکیه داده بود( با مشکل مواجه سازد
)مسعود انصاری، .(76-75 :1373مهدی بازرگان در اینباره معتقد است: »آنهم یک گافی بود
و اگر این گاف را نمیکردند، شاید این اندازه وحدت و پشتیبانی نمیشد. همیشه در دنیا در هر
پیروزی دو عامل وجود دارد که ناشی از دو وجهه است: یکی جنبهی مثبت کارهایی است که
شخص میکند، یکی کارهایی است که حریفش و دشمنش میکند ولی به نفع او تمام میشود،
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 49
آنهم از آن چیزها بوده است« )مهدوی، .(210:1372همینطور »ژوزف کرافت« مأمور وزارت
خارجهی آمریکا در ایران آورده است: »احساس من این است که بخشی از انگیزهی چاپ مقاله
درگیر کردن دولت آموزگار با مخالفان مذهبی است« )میلانی، .(382 :1382
نخستین کشتارهای انقلاب در سال 1978در یکی از روزهای ماه ژانویه در قم اتفاق افتاد.
این واقعه در جریان اعتراضات طلاب و روحانیون به انتشار مقالهای در روزنامهی اطلاعات بود.
در این مقاله به آیتاالله خمینی اهانت شده بود. در این هنگام دیدگاه اصلی راهنمای ایالات
متحده در مقابل ایران هنوز کاملاً پابرجا بود؛ در نتیجه آمریکا احساس نمیکرد که مسئولیت
دارد برای حفظ تاج و تخت پهلوی دست به اقدام عملی بزند. »جان استمپل« یکی از مأموران
وزارت خارجهی آمریکا در تهران در ایام انقلاب در مورد موضع آمریکا به صراحت نوشته
است: »جان کلام آنکه پرزیدنت کارتر تصمیم گرفته بود، رفع این بحران را به خود شاه
واگذار کند...« )زونیس، .(442 :1370کابینهی کارتر با این تصمیم که شاه بهتر از هرکس
دیگری میداند چطور با مشکلاتش برخورد کند، نوعی استراتژی حداقلی را اتخاذ کرد که
متضمن دخالت هرچه کمتر بود. گری سیک در کتاب »همه سقوط میکنند« می نویسد: »2روز
پس از انتشار مقالهی روزنامهی اطلاعات یک راهپیمایی مذهبی در قم ترتیب داده شد. نیروهای
پلیس با گشودن آتش تعدادی از طلاب را به قتل رساندند. انقلاب آغاز شده بود.« )دفتر ادبیات
انقلاب اسلامی، .( 446 :1377
در واقع ارزیابی نادرست شاه از ضعف علما و افول دیدگاههای اسلامی بنیادگرایانه باعث
شد او به اقدامی مبادرت کند که صدمات فراوانی به دنبال داشت. مجلس دست نشاندهی او در
سال 1976با تصویب قانونی، تقویم رسمی ایران را تغییر داد و تقویم اسلامی را که مبدأ هجرت
پیامبر از مکه به مدینه بود، به تقویم شاهنشاهی تبدیل کرد که مبدأ آن بنیانگذاری سلطنت
ایران توسط کوروش کبیر بود. بسیاری از مؤمنان این تغییر را یک اقدام ضد اسلامی خشمآور
تلقی میکردند )دفرنزو، .(74 :1379
در اواخر سال 1977پس از بیش از دو دههی حکومت مستبدانه، که به شکلی فزآینده
پایگاه اجتماعی حمایت از سلطنت را محدود میکرد، تعدادی از شرایط مناسب برای انقلاب
نیز به طور همزمان وجود داشت:
گروههای متعدد ناراضی که بسیاری از آنها تفاوتهای ایدئولوژیک عمدهای با یکدیگر
داشتند همه در احساس خصومت شدید نسبت به شاه و امپریالیسم خارجی که شاه را نماینده آن
50فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
میدانستند، سهیم بودند. این مسأله باعث شد که حداقل وحدت لازم میان جناحهای انقلابی رو
به گسترش شکل بگیرد. حال آنکه هیچ یک به تنهایی قدرت برانداختن شاه و تشکیل یک
حکومت انقلابی را نداشت )همان، (75
نارضایتی تودههای مردم به دلیل نابرابری، حملات رژیم به سنتهای اسلامی، مقامات مذهبی
و بازار و تورم شدید همراه با رشد بیکاری و کاهش دستمزد طبقهی کارگر افزایش پیدا کرد.
تشدید سرخوردگی تودهها با کاهش موقت سرکوب برای راضی کردن حکومت کارتر تقارن
یافت. این دگرگونی همراه با این برداشت است که رژیم شاه دیگر از حمایت بی قید و شرط
ایالات متحده برخوردار نیست، باعث فوران خصومت از طریق سلسلهای از تظاهرات
اعتراضآمیزی شد که هر روز ابعاد گستردهتری مییافت. آزادی زندانیان سیاسی باعث تشویق
انتقاد عمومی از سلطنت به ویژه از جانب اعضای ناراضی طبقهی متوسط جدید شد. به طور خاص
در 12ژوئن اعضای جبهه ملی 20000هزار نسخه از نامه سرگشادهای را منتشر کردند که در آن از
شاه خواسته شده بود: »از حکومت اقتدارطلبانه دست بکشد... نظام تکحزبی را رها کند، اجازهی
آزادی مطبوعات و تشکلهای سیاسی را بدهد، همهی زندانیان سیاسی را آزاد سازد و یک
حکومت انتخابی مردمی بر اساس قانون اساسی 1906اتخاذ کند« )دفرنزو، .(75 :1379
شاه و مشاوران او به زودی دریافتند که اصلاحات محدود، اما چشمگیر آنها باعث انفجار
فزآینده نارضایتیهایی میشود که قبلاً سرکوب شده بود. آنها تصمیم گرفتند، تفرقه میان
گروههای ضدشاه را با تلاش برای بی اعتبار ساختن و منزوی کردن امام خمینی یعنی سرسختترین
مخالف شاه دامن بزنند. اما این تاکتیک اشکالی جدی داشت؛ شاه با شاخصکردن امام خمینی،
تصویر آیتاالله را به عنوان مهمترین شخصیت اپوزیسیون، که رژیم از او بیش از همه در هراس
است، تقویت کرد. این بعد از راهبرد رژیم، عملاً رهبری انقلاب را به جای جنبشهای مخالف، اما
میانهروتر طبقهی متوسط به دست بنیادگرایان مذهبی سپرد )دفرونزو، .(76 :1379
چیزی که در قم اتفاق افتاد این واقعیت را نشان داد که حرکت مخالفین به اندازهی کافی
قوی و سازمان یافته است که به طور واقعی دولت را به مبارزه بطلبد )استمپل، .(136 :1378
حرکت قم به دولت نشان داد که مشکلات کوچک سیاسی به سرعت دارد بزرگ میشود و نیز
این امر را بیشتر روشن ساخت که پلیس برای جلوگیری از اغتشاشات آموزش کافی ندیده
است. به دید قشر متوسط شهری؛ قم درهم کوبیدن افسانهی شکستناپذیری رژیم پهلوی را
آغاز کرده بود. برای اولین بار بسیاری از روشنفکران وفادار، دربارهی امکان جانشینی برای
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 51
حکومت دیکتاتوری ایران که همیشه در گذشته وجود داشته است، به اندیشه پرداختند
)استمپل، .(136 :1378مراسم چهلم شهدای قم در تبریز، مراسمی متفاوت بود. چیزی که در
این روز در این شهر اتفاق افتاد، تبریز را به "علامت راهنمایی" مسیر انقلاب ایران تبدیل کرد
)استمپل، .(137 :1378درواقع حوادث سال 1356مقدمهای است بر انقلاب و سیاستی که
نیروها را جمع میکند )مدنی،.(340 :1362
یوسف مازندی خبرنگار سابق یونایتدپرس در ایران، در خاطرات خود از وقایع قم و انتشار
مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« مینویسد: " برخلاف شاه که می پنداشت با چاپ مقالهی
افشاگرانه پروندهی سیاسی آیتاالله خمینی بسته خواهد شد، انتشار آن نه تنها نظر شاه را تأمین
نکرد، بلکه تحت تأثیر واکنش خشن بسیاری از روحانیون و مردم، چهرهی تقریباً فراموش
شدهی آیتاالله خمینی، یکباره مجدداً در جامعه ایران مطرح شد)مازندی،.(598 :1373
-2محتوای مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« به عنوان عامل شتابزا در انقلاب اسلامی ایران
عصر روز 17دی ماه 7) 1356ژانویهی (1977در روزنامهی اطلاعات مقالهای با عنوان
»ایران و استعمار سرخ و سیاه« به قلم احمد رشیدی مطلق انتشار یافت که در آن به شدت
آیتاالله خمینی مورد حمله و اهانت قرار گرفته بود.
محافل سیاسی و مطبوعاتی داخل و خارج ایران تهیهی این مقاله را به داریوش همایون وزیر
اطلاعات کابینهی آموزگار نسبت میدهند. برخی نیز فرهاد نیکخواه را نویسندهی آن میدانند.
داریوش همایون در یادداشتهایی که بعدها درخارج از ایران، دربارهی علل فروپاشی رژیم
پهلوی منتشر کرد مدعی است که مقاله به دستور شاه در دفتر هویدا تهیه شده و او از محتوای
مقاله اطلاعی نداشت )هوشنگ مهدوی، .(204-205 ،1372
در بخشی از متن مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه) 1356/10/17روزنامهی اطلاعات
شمارهی (2536آمده است:
.....مالکان که برای ادامهی تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر، از روضهخوان تا
چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد موج
علیه انقلاب روبهرو شدند و روحانیون برجستهی حاضر به همکاری با آنها نشدند، درصدد
یافتن یک )روحانی( برآمدند که مردی ماجراجو، بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز
استعماری و به خصوص جاهطلب باشد و بتواند مقصود آنها را تأمین نماید و چنین مردی را
آسان یافتند.
52فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و
چون در میان روحانیون عالیمقام کشور با همهی حمایتهای خاص، موقعیتی به دست نیاورده
بود، در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی هست، خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم
و شهرتی پیدا کند.
روحاالله خمینی، عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین
فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعهی ننگین روز پانزده خرداد
شناخته شد.
روحاالله معروف به »سید هندی« بود. دربارهی انتصاب او به هند، هنوز حتی نزدیکترین
کسانش توضیحی ندارند. به قولی، او مدتی در هندوستان به سر برده و در آنجا با مراکز
استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام »سید هندی« معروف شده است.
قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه میسروده و به نام »هندی« تخلص میکرده
است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عدهای هم عقیده دارند که چون
تعلیمات او در هندوستان بود، فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی
تحت تعلیمات یک معلم ]هندی[ بوده است.
آنچه مسلم است، شهرت او به نام غائلهساز پانزده خرداد، به خاطر همگان مانده است.
کسی که علیه انقلاب ایران و به منظور اجرای نقشهی استعمار سرخ و سیاه کمر بست و به دست
عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک، آزادی زنان، ملی شدن جنگلها، وارد مبارزه
شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در
اختیار توطئهگران و عناصر ملی بگذارند.
در ادامه نیز اتهامات دیگری از سوی نویسنده یا نویسندگان مقاله به امام خمینی نسبت داده
شده بود )بهشتی سرشت و صابر دمیرچی، .(1387این مقاله روحانیون ضد رژیم را به همکاری
پنهانی با کمونیستهای بینالمللی برای بی اثر کردن دستاوردهای انقلاب سفید متهم کرد
)آبراهامیان، .(623 :1377
این مقاله بر مبنای معیارهای غربی یک توهین ملایم بود، اما مقاله در حوزههای دینی شیعه،
بخصوص در قم که مرکز علوم الهی ایران است، توفانی به پا کرد )استمپل، .(134 :1378به
دنبال دیدار کارتر از ایران و رودررویی خونین قم، مخالفین مذهبی به سوی حرکتی سریعتر
روی آوردند. این اولین حملهی مستقیم و عمومی به روحانیت بود که آنهم در مقدسترین
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 53
شهر ایران اتفاق افتاد. این اتفاق شبکهی مساجد را متأثر کرد. آنچه که در قم اتفاق افتاد اولین
آزمایش واقعی بود که ارزش و شایستگی رسانههای گروهی دولتی را در قبال شبکهی مسجد
نمایان کرد).همان: .(135
به نظر میرسد این مقاله حاوی چند نکتهی اساسی است:
در این مقاله استعمار سرخ )کمونیسم( و استعمار سیاه )روحانیت( دشمنان مشترک تاج و
تخت شاهی محسوب میشوند. در این مقاله بین دو جریان روحانیت انفکاک ایجاد میشود؛
جریان روحانیت سنتی در سیاست دخالتی نداشتهاند و جریانی که آیتاالله خمینی پیشقراول آن
بوده و علَم مبارزه بر ضد شاه را برافراشته است. در واقع در این مقاله سعی در ایجاد دو دستگی
در بین روحانیت آن زمان در تعامل با حکومت داشته است. شواهد تاریخی نشان میدهد که
شاه که در آن مقطع زمانی خود را در اوج قدرت میدید، به واقع به دنبال سنجش دیدگاهها و
حساسیتهای جامعه به ویژه دربارهی قشر روحانیت بود که پس از واقعهی 15خرداد 42حضور
پر رنگی به رهبری آیتاالله خمینی در مخالفت با حکومت داشتند. موج اعتراضات شکل گرفته
پس از انتشار مقالهی مذکور نشان از میزان حساسیت جامعه دارد. به نظر میرسد هدف اصلی
حکومت شاه از انتشار این مقاله جلوگیری از همسویی گروههای مخالف درون نظام
)کمونیستها و مذهبیون( بوده است.
در هرحال این مقاله موجی از اعتراض و نارضایتی را در جامعه بر انگیخت، اعتراضهای
اولیه از شهر قم شنیده شد که به درگیری مردم و روحانیون با نیروهای امنیتی منجر گردید و
عدهای کشته و زخمی شدند. این حرکت سرآغازی بود برای شکلگیری ناآرامیهای سه
مرحلهای چهلمها )آبراهامیان،.(624،1377
مراسم چهلمین روز کشتار مردم قم)29بهمن(1356
مراسم چهلمین روز کشتار مردم تبریز)10فروردین(1357
مراسم چهلمین روز کشتار معترضان به واقعهی تبریز ) 19اردیبهشت (1357
سه تاکتیک حکومت شاه برای مقابله با تظاهرات مردم را میتوان اینگونه تمیز داد:
مرعوب ساختن رهبران مخالف غیر مذهبی
کنار گذاشتن برخی از سیاستهایی که موجب خشم بازار و روحانیون میانهرو شده بود.
تلاش دولت آموزگار برای پایین آوردن هزینهی روز افزون زندگی )عامل اقتصادی
عمدهی نارضایتی طبقهی متوسط( )آبراهامیان، .(628-627 :1377
54فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
در اینجا نویسندگان مقاله محل بحث نیستند، اما آنچه که از اسناد تاریخی و یادداشتهای
برخی از رجال آن دوران برمیآید میتوان به نیات سیاسی این نامه پی برد.
»هویدا سرانجام با ترتیب انتشار مقالهی توهینآمیز نسبت به آیتاالله خمینی در روزنامهی
اطلاعات، کاریترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت، غافل از آنکه اگر آموزگار با
اینکار مسند قدرت را از دست خواهد داد، او جانش را بر سر آن خواهد گذاشت. مقالهی
کذایی به ابتکار هویدا از دربار تهیه شده و شاه که پس از سفر کارتر به ایران و تمجید و ستایش
از شاه، بیش از پیش به خود غرّه شده بود، بر انتشار این مقاله صحه گذاشت و حتی لحن آن را
تندتر کرد. مقاله از طریق وزیر اطلاعات کابینهی آموزگار )داریوش همایون( بدون اینکه
نخست وزیر از مضمون آن اطلاع داشته باشد به روزنامهی اطلاعات ارسال شد« )طلوعی،
(754 - 753 :1374
احسان نراقی، از قول یکی از مأموران ساواک که در زندان با او سخن گفته است،
دراینباره چنین میگوید:
داستان از این قرار بود که پس از فوت حاج آقا مصطفی خمینی ]اول آبان [56در نجف،
شخصیتهای ملی و مذهبی در داخل و خارج از کشور طی نامههای متعدد به آقای خمینی
تسلیت گفتند. یاسر عرفات هم نامهی تسلیتی برای آقای خمینی فرستاد. ایشان جوابی تند در سه
صفحه نوشت و در آن یادآور شد عزای من فقط بابت مصطفی نیست؛ تازمانی که شر این آدم
)شاه( از سر ما کم نشود، عزادارم. میدانید که جلسههای ختم آن مرحوم در تهران و
شهرستانها برگزار شد و در این مراسم تظاهراتی مبنی بر حمایت از آقای خمینی آشکار شد.
نصیری، رئیس ساواک، در گزارشهای خود به شاه وقتی متن نامهها واعلامیههای آقای خمینی
را میفرستاد، شاه خیلی ناراحت میشود و میگوید: باید خمینی را رسوا کرد. لذا دستور تهیه
مقاله ای را به نصیری داد تا ایشان را مورد حمله قرار دهد. نصیری نامه را تهیه کرد. شاه پس از
خواندن متن نامه گفته بود این کافی نیست؛ تندتر بنویسید )تبرائیان، .(242 - 241 :1381
عباس میلانی نیز در کتاب »معمای هویدا«، این مقاله را حاصل خشم شاه از اعلامیهی امام
مبنی بر رنگ باختن غم فقدان فرزند در مقابل جنایات رژیم میداند، ولی تهیهی این مقاله را به
هویدا نسبت میدهد:
»لحن تند اعلامیه، شاه را به خشم آورد. در جا دستور داد ساواک مقالهای در جواب اعلامیه
تدارک کند و در آن آیتاالله خمینی را از روی کینه به عنوان هندیزادهای که جاسوس بیگانه
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 55
بوده، به باد حمله بگیرد. شاه در همان روز، بیآنکه به ساواک چیزی بگوید، به هویدا هم
دستوری مشابه داده، هویدا هم بلافاصله کار تهیهی مقاله را به دو نفر از همکاران محول کرد«.
وی همچنین با اشاره به نقش داریوش همایون در اینباره مینویسد:
»چهل و هشت ساعت بعد از فرمان خشمآگین شاه، هویدا به داریوش همایون که در آن
زمان وزیر اطلاعات بود، زنگ زد و گفت: مقالهای هست که باید آن را به فرمان اعلیحضرت
چاپ کنید. آن را به وسیلهی پیک مخصوص به دفتر کارتان فرستادم. دقایقی بعد، یکی از
کارمندان دفتر هویدا وارد اتاق کار همایون شد. پاکتی مهر و موم شده به همراه داشت، از
پاکتهای رسمی وزارت دربار. آن را برای سردبیر روزنامهی اطلاعات فرستاد... وقتی از او
پرسیدم که چرا پاکت را باز نکرد، جوابی ساده داشت. میگفت چون میدانستم اگر امر شاه
باشد، دیگر چارهای جز چاپ مقاله نخواهیم داشت« )میلانی، 380 :1382ـ .(382
-3پیامدهای مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« به عنوان عامل شتابزا در انقلاب اسلامی
ایران
نخستین واکنش در برابر این مقالهی توهینآمیز، در روز 18دی 1356اتفاق افتاد؛ یعنی یک
روز پس از درج مقاله در روزنامهی اطلاعات. طلاب مدرسهی خان قم پس از خواندن قسمتهایی
از آن، هنگامی که به نام امام خمینی رسیدند، صلوات بلندی فرستادند و از همان لحظه تظاهرات و
شعار آغاز شد )مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 167 :1386ـ .(169عصر همان روز
روزنامهی اطلاعات را در روزنامه فروشیها پاره کردند و علیه مدیر و نویسندگان آن شعار دادند.
فردای آن روز )19دی( طلاب و گروهی از مردم در قم در خیابانها به تظاهرات پرداختند، بازار
تعطیل شد. در چند نقطه بین مردم و مأمورین انتظامی زد و خورد روی داد. عدهای کشته و تعداد
زیادی مجروح شدند، شماری از روحانیون نیز دستگیر و تبعید شدند )نجاتی،.(67 :1371
نیکی. آر. کدی، شمار کشتهشدگان را بیش از 70نفر تخمین میزند.
روز بعد ] 18دی[، طلبههای مراکز آموزشی قم دست به یک تظاهرات وسیع و تحصن زدند
که توسط نیروهای امنیتی رژیم درهم شکسته شد. درنتیجه، بین دو گروه برخورد شدیدی روی
داد که در عرض دو روز به مرگ بیش از 70تن انجامید. این، خونینترین حادثه بعد از حوادث
.(358 :1377 ،( شمسی بود )کدی1342) 1963 سال
گرچه کدی درخصوص تلفات تظاهرکنندگان راه مبالغه را پیموده است و طبق شواهد،
تعداد تلفات نباید بیش از شش هفت نفر بوده باشد )مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی،
56فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،6پاییز ) 92پیاپی (36
،(231 :1386ولی چیزی که بیشتر توجه همگان را بر میانگیزد، بازتابهای قیام 19دی قم
است. این واقعه، سرآغاز تظاهراتی بود که هر چهل روز یک بار تشدید میشد، بدین صورت
که هر چهلمی سبب شهید شدن شماری دیگر میشد و زمینه را برای حوادث تازهای در چهلم
بعدی فراهم میآورد. تظاهرات بعدی که در ادامهی تظاهرات قم بهوقوع پیوست، در تبریز
اتفاق افتاد و در آنجا نیز به کشته و مجروح شدن عدهای انجامید. پس از آن، نوبت تهران،
مشهد، اصفهان، شیراز و شهرهای دیگر بود.
روز 29بهمن 1356به مناسبت چهلم شهدای قم، مردم تبریز تظاهرات وسیعی ترتیب دادند.
هزاران تن در خیابان ها به راه افتادند و با سر دادن شعارهای طرفداری از آیت االله خمینی و علیه
رژیم، سینماها و مشروب فروشی ها را درهم کوبیدند. به بانکها و چند ساختمان دولتی حمله
کردند... چند قرارگاه پلیس و محل حزب رستاخیز مورد تهاجم قرار گرفت. با شدت گرفتن
تظاهرات تانکهای ارتش به صحنه آمدند و در زد و خورد بین مردم و نیروهای انتظامی که تا
نیمه شب ادامه یافت، تعداد زیادی کشته و مجروح شدند )نجاتی،.(1371،72
با این وجود در فاصلهی هر چهلم، واشنگتن فکر میکرد اوضاع توسط شاه کنترل شده
است، ولی هر مراسم چهلمی وسیعتر و پرجمعیتتر از مراسم پیشین بود، بهگونهایکه در
تابستان همان سال، این مراسمها جنبهی سراسری به خود گرفت و دولت در شهرهای اصفهان،
شیراز، تبریز و اهواز، حکومت نظامی برقرار کرد )روبین، .(149 :1363
شاه شورشهای قم و تبریز را نتیجهی »اتحاد نامقدس سرخ و سیاه دانست« )پهلوی، بی تا: .(154
به دنبال تظاهرات و شورش مردم تبریز، تظاهرات دیگری به مناسبت چهلم شهدای تبریز در
شهرهای یزد، قم، مشهد، خمین، اصفهان، نجفآباد، میانه، رضاییه و چند شهر دیگر برپا شد.
طی بهار 1357در چند شهر بزرگ ایران از قبیل مشهد، اصفهان، تبریز، اهواز، خرمشهر، یزد،
زنجان، تظاهرات علیه رژیم به شورش انجامید و گروه زیادی کشته و مجروح شدند. با گذشت
زمان، ادامهی اعتراض مردم در شهرهای ایران بالا گرفت و به نافرمانی گسترده و نهایتاً انقلاب
تبدیل گردید )نجاتی،.(73 :1371
استراتژیهای سرکوب نیز ناکارآمد گشته بود؛ زیرا اگر در گذشته نیروهای مخالف شاه به
صورت پراکنده اقدام میکردند یا احیاناً در مقابل هم قرار داشتند، اکنون حول محور امام
خمینی جمع شده بودند. در واقع، مذهبیون رهبری را در براندازی رژیم پهلوی به دست آورده
بودند و شاه نیز هر اقدامی انجام داد، چه تعویض رئیس ساواک یعنی عزل نصیری و انتصاب
ارزیابی مقالهی »ایران استعمار سرخ و سیاه« ... 57
ناصر مقدم به جای وی، و چه تغییر کابینههای متعدد، نتوانست در برابر موج شتابناک تحولات
بایستد در نتیجه نظام سلطنتی پهلوی دوم طی انقلاب 1357سقوط نمود.
نتیجهگیری
تحول انقلابی ایران در یک نگرش ساختاری قابل توضیح است که فراهم کنندهی
اعتراضات مردمی گشت. اما بر بستر این ساختارها، کنشگری خاص جهت شتاب گرفتن
حرکت انقلابی و تحصیل آن قابل تشخیص است. مقالهی »ایران و استعمار سرخ و سیاه« را که
با اسم مستعار احمد رشیدی مطلق در 17دی1356در روزنامهی اطلاعات منتشر شد، میتوان
واجد چنین نقشی دانست. این مقاله معلول حوادث نزدیک چندی بود از جمله: -1درگذشت
ناگهانی حاج آقا مصطفی خمینی و فرستاده شدن نامههای تسلیت از سوی افراد و شخصیتهای
مختلف، از جمله یاسر عرفات که امام در پاسخ نامهی تسلیتآمیز او، پایان عزایش را نابودی
رژیم پهلوی عنوان کرد؛ -2ورود و پخش نوارهای سخنرانی امام و خشم شاه از این اقدام، به
گونهای که وی را به شدت به واکنش واداشت؛ -3سنجیدن توان نیروهای مذهبی توسط رژیم
پهلوی جهت هشدار به آمریکا دربارهی قدرت مذهبیون.
مقالهی فوق بنا به دستور شاه، به وسیلهی وزیردربار، هویدا، و تیم مطبوعاتی او تهیه شده بود
و سپس وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینهی آموزگار، داریوش همایون، آن را در روزنامهی
اطلاعات درج نمود که با موجی از ناآرامیها و تظاهراتها در میان مردم و طلاب قم روبهرو
گشت و در پایان، با خشونت نیروهای امنیتی رژیم، به کشته و مجروح شدن شماری
ازتظاهرکنندگان انجامید.
در واقع این ماجرا، سرآغاز تظاهراتی بود که برای پاسداشت یاد و خاطرهی شهدا، از سوی
مردم، هر چهل روز یکبار اتفاق میافتاد. آنچه که در اینجا مهم است، تداوم این چهلمها و
تشدید تظاهرات ضدرژیم در هر چهلم بعدی بود که با کشته و مجروح شدن عدهای، زمینه را
برای تشدید اقدامات در چهلم بعدی آماده میساخت بهگونهایکه این چهلمها، قدرت
مذهبیون را در راهبری قیام مردم برضد رژیم پهلوی چه در داخل، چه خارج، مسجل ساخت و
به مخالفتها، علیه رژیم عمق مذهبی بیشتر بخشید