| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,213 |
| تعداد مقالات | 17,991 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,317,593 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,927,186 |
ارزیابی رشد زبان استعاری در کودکان فارسیزبان: بررسی مقایسهای | ||||||||||||||||||||||||||||||
| علم زبان | ||||||||||||||||||||||||||||||
| مقاله 7، دوره 1، شماره 1، اسفند 1392، صفحه 145-167 اصل مقاله (369.47 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مروری | ||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ls.2014.31 | ||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||
| شهره صادقی* | ||||||||||||||||||||||||||||||
| کارشناسی ارشد زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی | ||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||
| در پژوهش حاضر، روند رشدی درک استعاره در کودکان فارسیزبان از سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال مورد بررسی قرارگرفت. در زمینۀ درک استعاره در کودکان، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بهمنظور ارزیابی توانش استعاری کودکان، آزمونی دوگزینهای در قالب دو زیرآزمون درک استعارههای ادراکی- گزارهای و روانشناختی-گزارهای طراحی و تدوینگردید. پس از اجرای آزمون، عملکرد آزمودنیها با روشهای آماری توصیفی مورد تحلیل قرارگرفت. یافتههای بهدستآمده نشانداد که درک استعاره در کودکان روند فزایندۀ رشدی دارد؛ یعنی با افزایش سن و رشد شناختی، قدرت درک و تفسیر کودکان از مفاهیم استعاری بهصورت منظم افزایشمییابد. | ||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||
| درک استعاره؛ شناخت؛ نظریۀ شناختی؛ رشد زبان؛ کودک فارسیزبان | ||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||
|
. مقدمه کاربرد استعاره1 در تمامی جنبههای زندگی، از گفتههای روزمره گرفته تا بخشهای مهمتر از جمله اقتصاد، سیاست و آموزش مشاهدهمیشود و افراد از قدرت شگفتانگیز استعارهها در برقراری ارتباط با یکدیگر بهرهمیبرند. استعاره نوعی بازی نشانههای زبانی مبتنی بر جانشینی معنایی است که در آن مشبهٌبه2 جانشین مشبه3 میشود (صفوی، 1387: 368). در مطالعۀ استعاره، چندین دیدگاه وجوددارد. یکی از دیدگاههای مطرح در مورد استعاره، دیدگاه کلاسیک است. ارتونی4 (1993؛ به نقل از گرژیونا5، 2007: 10) این دیدگاه را، جدا از زبان ادبی و نقش استعاره در آن، استعاره بهعنوان یک هستار زبانی7 مورد در چارچوب نگرش زبانشناسی به استعاره، (میلر14 1993: 357-400) انواع مختلف ساختهای15 زبانی را مطالعه و سه نوع نحوی استعارهها را بیانکرد: گزارهای16، تناسبی17 و جملهای18. استعارههای گزارهای یک مشبه دارند که بهصورت استعاری توسط یک مشبهٌبه توصیفمیشود و از این نظر استعارههای گزارهای مانند تشبیه هستند. برای نمونه، در جمله نگرش دوم در مطالعۀ استعاره به قرون هجدهم و نوزدهم میلادی بازمیگردد که در زبانشناسی شناختی20، که ازمکاتب نوین زبانشناسی است، زبان وسیلهای برای درک استعاره، در حوزۀ کاربردشناسی زبان مورد بررسی قرارمیگیرد. طبق دیدگاه کاربردشناختی گلاکسبرگ و کیسر23 (1993)، هر پارهگفتار دو نوع معنی دارد که عبارتند از توانایی تولید، درک و کاربرد استعاره را "توانش استعاری"28 مینامند (نولز و مون29، 2006: 62). با توجه به اهمیت رشد شناختی و ذهنی انسان در دوران کودکی، محققان بسیاری سعیکردهاند توانش استعاری کودکان را از سنین بسیار پایین مورد ارزیابی قراردهند. در مورد درک استعاره در کودکان، پیاژه30 (1959) بهعنوان بنیانگذار "نظریه مرحلهای رشد"31 بر این نظر بود که قوۀ فکر و یا به تعبیر او هوش انسان، در جریان زنجیرهای از مراحل کیفی مجزا از پژوهشهای دهة هشتاد در مورد درک استعاره در کودکان، مجالی برای اجرای روشهای نوین علمی فراهمآوردند. این پژوهشها، استعارهها را در بافت زبانی مطرحکرده و عملکرد کودکان در درک آنها را در قالب روشهای دیگری غیر از دگرگفت، نظیر آزمون چندگزینهای41 و اجرای نمایش42 ارزیابیکردند (وسنیادو43 و ارتونی، 1986). با بهکارگیری این روشها برای سنجش درک استعاره، گروهی از پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که در صورتیکه هیچ عاملی بر درک استعاره تأثیرنداشتهباشد، کودکان از سنین3-4 سالگی توانایی اندکی در پردازش زبان مجازی دارند، هر چند در این سنین توانایی کاربرد خلاقانۀ استعارهها و یا توضیح منطق نهفته در آنها را ندارند و این توانایی به موازات افزایش سن و رشد شناختی کودکان بهتدریج افزایشمییابد. زبانشناسان شناختی را میتوان از جمله مخالفان پیاژه برشمرد. لیکاف (1999) که انسان هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان و ماهیت مهارت درک استعاره در کودکان فارسیزبان تهرانی در سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال میباشد. در جهت دستیابی به این هدف، عملکرد درونگروهی مهارت درک استعاره در هر گروه سنی ارزیابی و نیز الگوی رشدی این فرایند از طریق بررسی دادههای بینگروهی این کودکان ارائهمیشود. همچنین، محکزدن دیدگاههای مختلف موجود در مورد فرایند درک استعاره در کودکان و نیز مقایسهی بینازبانی بین کودکان فارسیزبان و زبانهایی که چنین مطالعهای در مورد کودکان آنها انجامشدهاست، از جمله اهداف دیگر این پژوهش میباشند. با تمرکز بر اهداف فوق، پرسشهای زیر محور این پژوهش را تشکیلمیدهند:
با درنظرگرفتن پرسشهای مطرحشده، فرضیههای زیر بیانمیشوند:
1- 1. پیشینۀ پژوهش از جمله نخستین پژوهشها در مورد توانایی درک استعاره در کودکان، میتوان به پژوهشاش گاردنر48 (1974) در پژوهشی درک پایهای استعارهها را مورد بررسی قرارداد. آزمودنیهای نتایج آزمون گاردنر (1974) توسط جنتنر55 (1977) مورد بازبینی قرارگرفت. جنتنر ادعا وینر و همکاران57 (1980) تأثیر صورت زبانی در درک استعارهها را از طریق آزمون بیانی تفسیر استعاری و آزمون چندگزینهای در کودکان 6، 7 و 9 ساله مورد بررسی قراردادند. در این آزمونها، یک جمله استعاری در پنج صورت متفاوت گزاره، تشبیه، استعاره بدون مشبه، قیاس و معما به کودکان عرضهشد و درک استعاره مورد ارزیابی واقعشد. نتایج نشان از تأثیر نوع صورت زبانی بر درک کودکان داشت؛ بهاینصورت که درک معما به دلیل صورت زبانی آشناتر آن، آسانتر از صورتهای دیگر بود، درحالیکه درک قیاس و استعاره بدون مشبه مشکلتر بود. بنابراین، میتوان مدعیشد عوامل زبانی مانند آشنایی با صورت زبانی استعاره، روشنبودن مقایسه و وجه تشابه استعاری، درک استعاره را راحتتر میکنند. کیل58 (1986) در مقالهای به بررسی این مسئله پرداخت که چگونه افزایش دانش و آگاهی از حوزههای مفهومی بر درک استعاره تأثیرگذار میباشد. دو نکته انگیزه انجام این پژوهش را ایجادکردهبود: یکی اینکه در بسیاری از استعارهها، این حوزههای مفهومی هستند که در مجاورت یکدیگر قرارمیگیرند، نه واحدهای واژگانی و دیگر آنکه، وقتی رابطه استعاری جدیدی بین دو حوزه شکلمیگیرد، بلافاصله پس از آن، ارتباطات استعاری دیگری نیز بین این حوزهها بهوجودمیآید. در این پژوهش، کودکان 2 و 4 ساله از نظر توانایی درک استعارههای شکلگرفته بین هشت حوزۀ مفهومی مورد آزمایش قرارگرفتند. در تشکیل این هشت حوزة مفهومی، مواردی مدنظر واقعشدند؛ از جمله، استعارهها از استعارههای مرده59 یا بسیار آشنا و معمول نباشند؛ واژههای انتخابشده از میان واژههای معمول و بهکاررفته در اغلب مهدکودکها باشند. دستکم، پنج عنصر برای هر حوزة معنایی نیاز بود. این حوزهها بهاینقرار بودند: شرایط آبوهوایی، جنس پارچه، مزهها، گیاهان، ویژگیهای جانداران، صداهای انسانی، انواع حیوانات و عناصر مربوط به خوردن و خوراکیها. این حوزهها به شخصیتهای انسان، ایدهها، ماشینها، کتابها و شغلها بسطیافتند. روال اجرا بهاینصورت بود که از کودکان خواستهمیشد معنای برخی جملهها را به آزمونگر بگویند و ضمناً بیانکنند که چرا چنین معنایی میدهد. نتایج نشانداد که توانش استعاری بهعنوان توانش عمومی درک زبان مجازی در یک زمان مشخص رشدی در همه حوزهها بروزنمییابد. کودکان در مورد درک استعاری برخی حوزهها عملکرد بسیار خوبی داشتند، درحالیکه در مورد حوزههای دیگر چنین نبودند. رشد توانش استعاری، بسیار تحتتأثیر نحوه ساختن حوزهها است. درک کودکان بهصورت الگوی یکپارچه "همه یا هیچ"60 در میان هر یک از حوزهها میباشد و توانایی درک استعاری بین عناصر یک حوزه بسیار مرتبط بههم است. این الگو نشانمیدهد که استعارهها نتیجة تعامل بین همه عناصر یک حوزه هستند و این تعامل فقط بین مفاهیم جداگانه برقرارنمیشود. از طرف دیگر، کیل دریافت که تمایزات حوزهای که در فرایند زبانآموزی کودک بهلحاظ زمانی زودتر فراگرفتهمیشوند، نخستین حوزههایی هستند که در فرایند درک استعاری، کودک آنها را درکمیکند؛ برای نمونه، کودک نخست تمایز جاندار/ بیجان را فرامیگیرد و بههمینترتیب، نخست استعارة انسان/ ماشین را درکمیکند. وینر و همکاران (1988) تحقیقی در مورد درک استعاره روی کودکان 6-8 سال انجام گرژیونا (2007) در پایاننامۀ خود به بررسی درک استعاره در کودکان پیشدبستانی پرداخت. هدف از این پژوهش این بود که به کمک آزمونی نشاندهد برخلاف آنچه اینهلدر و پیاژه (1964) و پیروان آنها، کمتا و اسن (1978)، بیانکردهاند، توانایی درک استعاره در کودکان از 4 سالگی آغازمیشود. پایۀ طراحی آزمون این پژوهش، چهار آزمون کمتا و اسن (1978)، نیپولد61 (1984)، گاردنر (1974) و جنتنر (1977) بود. در این آزمون، کودکان دو گروه سنی 3 و 5 سال در مواجهه با چهار نوع استعارۀ نو و ناآشنای نحوی و معنایی قرارگرفتند و درک آنها از طریق تست دوگزینهای ارزیابیشد. یافتهها نشاندادند که کودکان 5 ساله درک بهتری نسبت به کودکان 3 ساله دارند. 5 سالهها فقط تحتتأثیر ساخت نحوی هستند، درحالیکه 3 سالهها تحتتأثیر ساخت نحوی و حوزۀ معنایی هستند. استعاره روانشناختی-تناسبی برای هر دو گروه سنی دشوارترین نوع استعارهها بود؛ استعارۀ ادراکی - گزارهای فقط برای 3 سالهها سادهترین نوع بود، ولی 5 سالهها استعارۀ روانشناختی-گزارهای را بهتر و سادهتر درککردند. روندبلد و اناز62 (2010) پژوهشی در مورد رشد درک استعاره و مجاز در گروهی 45 نفره با دامنه سنی 5-37 سال انجامدادند. آنها در آزمون خود از 20 داستان تصویری کوتاه (10 داستان حاوی استعاره و 10 داستان حاوی مجاز) استفادهکردند. هر داستان از چهار بخش تصویری تشکیلشدهبود. آزمونگر هر بخش را برای هر یک از آزمودنیها بهصورت انفرادی میخواند و همزمان تصویر همان بخش را نیز به آزمودنی نشانمیداد. بخش آخر هر داستان شامل استعاره و یا مجاز مورد نظر بود و در این بخش از آزمودنی خواستهمیشد آنچه را شخصیت اصلی داستان میبیند توضیحدهد و یا بهعبارت دیگر، آن صحنه را توصیفکند. اگر آزمودنی پاسخنمیداد، آزمونگر با چند پرسش، پاسخ را از کودک دریافتمیکرد تا بتواند دادهها را بهدرستی تحلیلکند. داستانها طوری طراحیشدهبودند که معنای مجازی استعاره و مجاز، پررنگتر از معنای لفظیشان باشد. نتایج بیانگر رشد درک استعاره و مجاز با افزایش سن بود، اما درک مجاز در مقایسه با استعاره رشد بیشتری داشت. همچنین، نتایج نشانداد که آزمودنیهای همه گروههای سنی تقریباً 21% عمکرد بهتری در درک مجاز داشتند. در زبان فارسی، مطالعات بسیاری در مورد استعاره از دیدگاه زبانشناسی شناختی، بهویژه 1- 2. روش پژوهش این پژوهش بهصورت تجربی- میدانی میباشد و روش نمونهگیری آزمودنیها بهصورت گروهی انجامپذیرفتهاست. در این پژوهش، عملکرد 30 کودک دختر سالم و طبیعی فارسیزبان 6، 7 و 8 ساله در درک دو نوع استعاره با ساخت نحوی یکسان و حوزههای معنایی متفاوت با اجرای دو زیرآزمون مورد بررسی قرارگرفت. 10 کودک 6 ساله از مقطع پیشدبستانی مهدکودکی واقع در منطقۀ 5 تهران، 10 کودک 7 ساله و 10 کودک 8 ساله نیز از دبستانی در همان منطقه انتخابشدند. همۀ آزمودنیها در شهر تهران سکونت داشتند و طبق بررسیهای بهعملآمده تکزبانه بودند. همچنین، همگی از سلامت جسمی و روانی و بهرۀ هوشی طبیعی برخوردار بودند. درصد تعداد پاسخهای درست کودکان آزمودنی فارسیزبان در سه گروه سنی در دو زیرآزمون درک استعاره، بهعنوان متغیر وابسته درنظرگرفتهشدند. روش گردآوری دادهها در این پژوهش شامل تهیه و تنظیم دو زیرآزمون دوگزینهای، اجرای آنها و ضبط و ثبت پاسخهای کودکان است. در پژوهش حاضر، بهمنظور ارزیابی توانایی کودکان 6 تا 8 ساله فارسیزبان در درک استعارههای معنایی- نحوی، از آزمون پژوهش گرژیونا (2007) استفادهشدهاست که این آزمون خود برگرفته از آزمون نیپولد و همکاران (1984) میباشد. آزمون پژوهش حاضر، از یک پیشآزمون «تشخیص واژه» و یک آزمون اصلی تشکیلشدهاست. آزمون اصلی شامل 18 جمله است که به دو زیرآزمون 9 جملهای از انواع مختلف استعارههای نو و ناآشنا با ساخت نحوی گزارهای و حوزههای معنایی ادراکی و روانشناختی تقسیممیشود (نمونهای از جملات این دو زیرآزمون در پیوست آوردهشدهاند). از نظر معنایی، استعارههای ادراکی بر شباهتهای ملموس فیزیکی، عینی و ظاهری تمرکزدارند، و استعارههای روانشناختی بر احساسات، عواطف، ویژگیهای شخصیتی و حالتهای انتزاعی تمرکزدارند. از آنجا که برخی از نمونههای مشبه و مشبهٌبه بهکاررفته در آزمون نیپولد با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی زبان فارسی همخوانی نداشتهاند از آنها صرف نظر شده است و جملات دیگری با مشبه و مشبهٌبههای مناسب با توجه به مشخصهها و مقتضیات فرهنگی- اجتماعی جامعۀ ایرانی و خصوصیات زبان فارسی، جایگزین آنها شدهاند. هدف از اجرای پیشآزمون تشخیص واژه اینبود که آزمونگر اطمینانحاصلکند که کودکان گروههای سنی مورد آزمون نام مشبه و یا مشبهٌبههای ذکرشده در جملههای استعاری آزمون را میدانند. پس از اجرای پیشآزمون و تثبیت 18 جمله استعاری، آزمون اصلی بهاجرادرآمد. در زیرآزمون درک استعارههای ادراکی-گزارهای، آزمونگر برای سنجش درک آزمودنی از مفهوم استعاره، پس از هر محرک جملهای، همان جمله را به تعبیری دیگر بیانمیکرد؛ بهاینترتیبکه آزمونگر ابتدا واژة آغازگر63 تعبیر آن جمله و سپس دو گزینه را برای هر یک از آزمودنیها بهصورت جداگانه میخواند و آزمودنی میبایست یکی از دو گزینه را بهعنوان پاسخ درست انتخابمیکرد. پاسخ درست مشخصهای است که پایۀ درست و منطقی شباهت بین مشبه و مشبهٌبه میباشد، درصورتیکه پاسخ نادرست فقط شامل مشخصۀ مشبه است. سپس، زیرآزمون درک استعارههای روانشناختی-گزارهای نیز به همین صورت اجراشد و پاسخهای آزمودنیها بهصورت "درست" یا "نادرست" توسط آزمونگر در جدولی ضبط و ثبتشد. در این دو زیرآزمون، بلافاصله بعد از پاسخ آزمودنی برای اطمینانیافتن از اینکه کودک بهخوبی تمرکزداشته و مفهوم استعاره را بهدرستی برداشتکردهاست، آزمونگر یک پرسش سنجش64 مطرحمیکرد. پرسشهای سنجش به سه نوع تقسیممیشدند: نوع اول به مشبه، نوع دوم به مشبهٌبه و نوع سوم به اسم آخر جمله اشارهداشتند. پیش از ثبت پاسخ کودک یکی از انواع سهگانه پرسش سنجش از آزمودنی پرسیدهمیشد. بعد از این پرسش آزمودنی میتوانست پاسخ خود را تغییردهد و پاسخ دوم بهعنوان پاسخ نهایی ثبتمیشد. ترتیب ارائۀ زیرآزمونها و همچنین ترتیب خواندن جملههای هر گروه برای همۀ آزمودنیها یکسان بود. پاسخهای درست بین گزینههای الف و ب متغیر بودند؛ بهاینترتیب که در نیمی از جملهها پاسخ الف، پاسخ درست بود و در نیمی دیگر پاسخ ب، پاسخ درست بود. برای اینکه پاسخها بهدرستی ثبتشوند و هیچ پاسخی از قلمنیفتد، همة مراحل آزمون توسط دستگاه mp3 ضبط شد. 2.تحلیل دادهها در پژوهش حاضر، به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی استفادهشدهاست. پژوهشگر جهت توصیف دادههای خود، عملکرد آزمودنیهای هر یک از سه گروه سنی در درک دو زیرآزمون استعاری را در جدولهای جداگانه بر اساس درستی و نادرستی پاسخهای آزمودنیها نمایشداد. سپس میانگین پاسخهای درست آزمودنیهای هر یک از گروههای سنی را در هر زیرآزمون محاسبهکرد و با توجه به پرسشهای پژوهش به تحلیل دادهها پرداخت.
2-1.تجزیه و تحلیل عملکرد کودکان در سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال در دو زیرآزمون درک استعارههای ادراکی-گزارهای و روانشناختی- گزارهای استعارههای ادراکی-گزارهای، شباهتهای عینی، ملموس و فیزیکی بین دو چیز یا دو شیء و یا به تعبیر زبانشناسان شناختی بین دو حوزه را در قالب ساخت نحوی گزارهای متشکل از یک مشبه و یک مشبهٌبه بیانمیکنند و استعارههای روانشناختی-گزارهای در قالب یک مشبه و یک مشبهٌبه، احساسات، عواطف، ویژگیهای شخصیتی و حالتهای انتزاعی یک حوزه را به حوزهای دیگر مربوطمیکنند. تحلیل دادهها در جدول 1 نشانمیدهد که میانگین درصد پاسخهای درست آزمودنیهای 6 ساله در درک استعارههای ادراکی-گزارهای 3/45% و در درک استعارههای روانشناختی-گزارهای 3/35% بودهاست. این دادهها گویای این هستند که بهطورکلی این گروه از آزمودنیها توانایی پایینی در درک استعارهها از خود نشاندادند.
جدول 1
جدول 2 درصد پاسخهای درست آزمودنیهای گروه سنی 7 سال را در درک استعارهها نشانمیدهد. این گروه از کودکان استعارههای ادراکی-گزارهای را با 66% پاسخ درست و استعارههای روانشناختی-گزارهای را با 5/57% پاسخ درست درککردهاند. بنابراین، آزمودنیهای 7 ساله توانایی متوسطی در درک انواع استعاره از خود نشاندادند.
جدول 2
در جدول 3 درصد پاسخهای درست آزمودنیهای گروه سنی 8 سال قابل مشاهده میباشد. درصد پاسخهای درست آنان در درک استعارههای ادراکی-گزارهای 80% و در درک استعارههای روانشناختی-گزارهای 3/76% بودهاست. این دادهها نشاندهنده توانایی بالای این کودکان در درک استعارهها میباشد. جدول 3
2-2. مقایسۀ درونگروهی درک دو نوع استعارۀ ادراکی - گزارهای و روانشناختی-گزارهای در هر یک از گروههای سنی آزمودنی نمودار 1 عملکرد آزمودنیهای هر یک از سه گروه سنی را در درک استعارههای
2-3. مقایسۀ بینگروهی عملکرد آزمودنیهای سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال در درک دو نوع استعارۀ ادراکی-گزارهای و روانشناختی-گزارهای در جدول 4 میتوان میانگین درصد پاسخهای درست آزمودنیهای سه گروه سنی 6، 7
جدول 4: مقایسۀ بینگروهی میانگین درصد پاسخهای درست آزمودنیهای سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال در درک دو نوع استعاره
همچنین، میتوان روند رشدی درک دو نوع استعارۀ ادراکی-گزارهای و روانشناختی-گزارهای را در نمودار 2 نیز بهروشنی مشاهدهنمود.
نمودار 2
3. نتیجهگیری یکی از اهداف پژوهش حاضر، بررسی عملکرد درونگروهی آزمودنیهای هر یک از سه بر اساس پیشبینی فرضیۀ 2، درک استعارههای ادراکی- گزارهای برای آزمودنیهای هریک از سه گروه سنی سادهتر و درک استعارههای روانشناختی-گزارهای برای آنها دشوارتر بود.با توجه به نمودار 1، درصد پاسخهای درست آزمودنیهای هر سه گروه سنی در درک استعارههای ادراکی- گزارهای بیشتر از درصد پاسخهای درست آنان در درک استعارههای روانشناختی-گزارهای بود. این یافتهها با فرضیۀ 2 همخوانی دارد. از آنجا که استعارههای ادراکی شباهتهای دیداری، ملموس و ظاهری بین مشبه و مشبهٌبه را بیانمیکنند، درک آنها آسانتر از استعارههای روانشناختی است که بر احساسات، ایدهها و ویژگیهای انتزاعی دلالتمیکنند. دادههای جدول 4 که مربوط به مقایسۀ عملکرد آزمودنیهای سه گروه سنی بود، از نظر کمّی بهروشنی نشاندهندۀ روند رشدی فزاینده درک استعارهها با افزایش سن میباشد (میانگین درصد پاسخهای درست آزمودنیهای گروه سنی 6 سال در درک دو نوع استعاره 3/40%، گروه سنی 7 سال 7/61% و گروه سنی 8 سال 1/78% میباشد). بدیهی است هرچه سن کودک بیشتر میشود، بر دانش و تجربیات زبانی و غیرزبانی او نیز افزودهمیشود و رشد شناخت و افزایش قدرت استدلال، او را در درک بهتر مفاهیم لفظی و غیرلفظی یاریمیدهد. در طول اجرای دو زیرآزمون استعاری، هنگامیکه از کودکان 8 ساله خواستهمیشد توضیحی در مورد گزینۀ انتخابی خود بدهند، استدلال خود را که مبتنی بر شباهت بین دو حوزۀ استعاری بود، بیانمیکردند و نسبتاً قادر به برقراری ارتباط بین حوزههای مختلف عینی و انتزاعی با دیگر حوزهها بودند و میتوانستند در مواردی معنای ضمنی استعارهها را تشخیصدهند. کودکان 7 ساله تا حدی میتوانستند ارتباط بین معنای لفظی و منظور استعاری عبارت را تشخیصدهند و استدلالهای صحیحی که منجر به پاسخهای درست میشد ارائهکنند. کودکان 6 ساله میفهمیدند که منظور جمله همان چیزی نیست که ظاهراً بهصورت لفظی بیانمیشود، اما تنها در مورد استعارههای ادراکی میتوانستند با توجه به ویژگیهای ظاهری و ملموس شباهت بین دو حوزه مختلف را درککنند. بهاینترتیب، با توجه به یافتههای آماری، میتوان رشد ادراکی کودکان را به تناسب سن مشاهدهنمود و فرضیۀ 3 را مورد تأیید قرارداد. در مورد تطبیق یافتههای این پژوهش با یافتههای پژوهشهای مشابه پیشین نظیر مطالعات انجامشده توسط نیپولد (1984) و گرژیونا (2007) بایدگفت که یافتههای هر سه پژوهش بهطور همگون نشانمیدهند که توانایی درک استعارهها در کودکان از سنین پایین آغازشده و با افزایش سن بهصورت منظم افزایشمییابد. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، دیدگاه دوم مطرحشده در مورد توانایی کودکان در درک استعاره مورد تأیید قرارمیگیرد؛ به این معنی که کودکان در سنین پایین نشانههایی از درک استعارههای سادهتر را نشانمیدهند، ولی درک استعارههای پیچیده و مبتنی بر مفاهیم انتزاعی نیازمند رشد شناختی بیشتر در سنین بالاتر میباشد. با این همه، بدیهی است که مجموعه گستردهای از دادههای حاصل از مطالعات رشد زبان استعاری در کودکان لازم است تا بتوانیم در این مورد به نتایج شفافتر و ارائه نظریات دقیقتر بپردازیم. 4. پینوشتها 1. نمونۀ استعارۀ ادراکی-گزارهای: خورشید، توپ بسکتبال بود که وسط آسمون نشستهبود. یعنی خورشید الف) نارنجی و گرد بود ب) خیلی داغ و گرم بود نمونۀ استعارۀ روانشناختی- گزارهای: آقای پلیس، جغدی بود که شبها در خیابانها گشتمیزد. یعنی آقای پلیس الف) آژیر ماشینش را روشنمیکرد ب) شبها بیدار بود 2. metaphor 3. vehicle 4. tenor 5. Ortony, A. 6. Grzywna, K. 7. non-constructivist 8. language entity 9. Richards, I. A. 10. Howkes, T. 11. Black, M. 12. substitution view 13. comparison view 14. interaction view 15. Miller, G. A. 16. structure 17. predicative 18. proportional 19. sentential 20. Constructivism 21. Cognitive Linguistics 22. Metaphors we live by 23. Lakoff, G. & Johnson, M. 24. Glucksberg, S. & Kaysar, B. 25. defective 26. intersectional classification 27. Cometa, M. S. & Eson, M. E. 28. metalinguistic 29. metaphoric competence 30. Knowles, M. & Moon, R. 31. Piaget, J. 32. Stage Development Theory 33. sensorimotor stage 34. preoperational stage 35. concrete operational stage 36. formal operational stage 37. Siegler, R. S. & Alibali, M. W. 38. hypothetico-deductive thinking 39. Inhelder, B. 40. hierarchical structures 41. class-inclusion relations 42. multipel-choice test 43. enactment 44. Vosniadou, S. 45. embodied mind 46. perceptual-predicative 47. psychological-predicative 48. Asch, S. & Nerlove, H. 49. Gardner, H. 50. visual 51. physiognomic 52. auditory 53. tactile 54. verbal-kinesthetic 55. polar adjectives 56. Gentner, D. 57. prelearning 58. Winner, E., et, al. 59. Keil, F. C. 60. frozen metaphors 61. all or none 62. Nippold, M., et, al. 63. Rundblad, G. & Annaz, D. 64. beginning 65. probe question | ||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||
|
زیگلر، ر.، و م. و. آلیبالی. (1387). تفکر کودکان: روانشناسی رشدشناختی. ترجمه و تلخیص سید کمال خرازی. چ 2. تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی. صفوی، ک. (1387). درآمدی بر معنیشناسی. تهران: سورۀ مهر. گلفام، الف.، و ف. رنگینکمان. (1386). فراگیری استعاره در کودکان پیش از دبستان.مجموعه مقالات هفتمین همایش زبانشناسی ایران. تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.708-718. نیلیپور، ر. (1390). پرسشهای معرفتشناختی دربارة مبانی زیستشناختی زبان.مجموعه مقالات نخستین هماندیشی عصبشناسی زبان.شهلا رقیبدوست. تهران: انجمن زبانشناسی ایران و اهورا.97-111. هاوکس، ت. (1377). استعاره. ترجمۀ فرزانه طاهری. تهران: انتشارات نشر مرکز.
Asch, S. & H. Nerlove. (1960). The development of double function terms in children: An exploratory study. In B. Kaplan & S. Wapner (Eds.). Persrectives in psychological theory. New York: International Universities Press.
Black, M. (1962). Models and metaphors: Studies in language and philosophy. Ithaca, NY: Cornell University Press.
Cometa, M. S. & M. E. Eson. (1978). Logical operations and metaphor interpretation: A Piagetian model. Child Development, 49, 649-659.
Gardner, H. (1974). Metaphors and modalities: How children project polar adjectives onto diverse domains. Child Development, 45, 84-91. Gentner, D. (1977). Children’s performance on a spatial analogies task. Child Development, 48, 1034-1039.
Glucksberg, S., & B. Kaysar. (1993). How metaphors work. In A. Ortony (Ed.) (2nd Ed.). Metaphor and thought (401-424). Cambridge: CambridgeUniversity Press.
Grzywna, K. (2007). Metaphor comprehension by preschool children. M. A. thesis. University of Adama Mickiewicza.
Inhelder, B., & J. Piaget. (1964). The early growth of logic in the child. New York: Norton.
Keil, F. C. (1986).“Conceptual domains and the acquisition of metaphor”. Cognitive Development, 1,73-96.
Knowles, M., & R. Moon. (2006). Introducing metaphor. London & New York: Routledge.
Lakoff, G., & M. Johnson. (1980). Metaphors we live by. Chicago: University of Chicago Press.
Lakoff, G., & M. Johnson. (1999). Philosophy in the flesh: The embodied mind and its challenges to western thought. New York: Basic books.
Miller, G. A. (1993). Images and models, similes and metaphors. In A. Ortony (Ed.) (2nd Ed.). Metaphor and thought (357-400). Cambridge: Cambridge University Press.
Nippold, M., L. B. Leonard, & R. Kail. (1984). Syntactic and conceptual factors in children’s understanding of metaphor. Journal of Speech and Hearing Research, 27, 197-205.
Ortony, A. (1993). Metaphor, language, and thought. In A. Ortony (Ed.) (2nd Ed.). Metaphor and thought (1-16). Cambridge: CambridgeUniversity Press.
Piaget, J. (1959). The language and thought of the child. London: Routledge & Kegan Paul.
Richards, I. A. (1936). The philosophy of rhetoric. New York: Oxford University Press.
Rundblad, G., & D. Annaz. (2010). Development of metaphor and metonymy comprehension: Receptive vocabulary and conceptual knowledge”. British Journal of Developmental Psychology, 28, 547-563.
Vosniadou, S. (1987). Children and metaphors. Child Development, 58, 870-885.
Vosniadou, S., & A. Ortony. (1986). Testing the metaphoric competence of the young child: Paraphrase vs. enactment. Human Development, 29, 223-234.
Winner, E., M. Engel, & H. Gardner. (1980). Misunderstanding metaphor: What's the problem?. Experimental Child Psychology, 30, 22-32. Winner, E., J. Levy, J. Kaplan, & E. Rosenblatt. (1988). Children’s understanding of nonliteral language Journal of Aesthetic Education, 22, 1, 51-63. | ||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8,509 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,225 |
||||||||||||||||||||||||||||||