تا پیش از تصویب قانون جدید آیین دادرسی کیفری مصوب 4/12/1392 (ازاینپس: ق.آ.د.ک) اصلاحی خردادماه 1394 (لازمالاجرا از تاریخ اول تیرماه 1394)، علیرغم الزامات بینالمللی (بند 5 ماده 9 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 1966) و تأکید حقوقدانان،[1] هیچ متنی بهطور صریح امکان مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت را پیشبینی نکرده بود و موضوع تابع قواعد عمومی مسئولیت مدنی قاضی بود؛ بدین معنا که زیاندیده ناگزیر بود ابتدا به دادگاه انتظامی قضات مراجعه و در صورت احراز تقصیر یا خطای قاضی از سوی مرجع اخیر، خسارت واردشده به خود را از طریق طرح دعوا در دادگاه عمومی تهران از دولت یا قاضی حسب مورد مطالبه نماید.[2] این آیین دادرسی پیچیده و طولانی در کنار سختگیری دادگاه عالی انتظامی قضات، ذینفع را از طی این مسیر منصرف مینمود. افزون بر این، عدم پیشبینی دقیقِ آیین دادرسی اقامه دعوا علیه دولت در فرض خطای قاضی و عدم اختصاص بودجه خاص بهمنظور تأمین خسارت در این مورد را نیز باید به مشکلات پیشین اضافه نمود.
قانون جدید آیین دادرسی کیفری، ضمن شناسایی «حقِ» زیاندیده در مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت، آیین ویژهای را نیز بهمنظور اجرای این حق پیشبینی کرده است. این اقدام قانونگذار را باید ستایش نمود و آن را گامی در جهت تحقق دادرسی منصفانهو احترام به اصل برائت (اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) دانست. در حقیقت، تحمیل خسارت به متهمی که برائت وی احراز شده است نهتنها با انصاف، منطق حقوقی و اصل برائت مغایرت دارد، بلکه اصل تساوی عموم در برابر قوانین و اصل تساوی همگان در برابر دادگستری را نیز نقض مینماید. به همین جهات و نیز با توجه بهدشواری اثبات تقصیر در این مورد، دولت بدون در نظر گرفتن رفتار قاضیدر برابر زیاندیده بهطور نوعی مسئول است و زیاندیدهنیز از اثبات تقصیر قاضی معاف میباشد. از این نظر، شاید بتوان مهمترین اثر مقررات قانون آیین دادرسی کیفری را در این زمینه، شناسایی مسئولیت نوعی دولت نسبت به بخشی از عملکرد دادگستری - بهعنوان یک عمل حاکمیتی- دانست.[3] مقررات قانون جدید آیین دادرسی کیفری نهتنها مسئولیت ناشی از اشتباه یا خطای قضات را، در فرض بازداشت موقت منتهی به بیگناهی، بر عهده دولت گذارده و از این جهت استثنایی بر ماده 11 قانون مسئولیت مدنی است (صفایی، 1393: 337-338)، بلکه برای نخستین بار نتایج زیانبار ناشی از تقصیر دادرسان را نیز موجب مسئولیت دولت دانسته است.[4] همین اثر خاص این تأسیس حقوقی است که موجب شده تا قانونگذار آیین دادرسی و مراجع ویژهای را بهمنظور رسیدگی به این دعوا پیشبینی نماید.
مطالعه تطبیقی نشان میدهد که در کشورهایی مانند فرانسه، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا، سوئیس، الجزایر و هلند،[5] دولت بر پایه نظریه مسئولیت بدون تقصیر، پاسخگوی نتایج ناشی از خطا یا تقصیر قضات در صدور قرار بازداشت موقت است. قانونگذار کشورمان نیز با پذیرش این نظریه در وضع مواد 255-261 ق.آ.د.ک، چنانچه خواهیم دید، به حقوق فرانسه[6] و قانون آیین دادرسی کیفری این کشور (ازاینپس: ق.آ.د.ک.ف) نظر داشته است. با تصویب آییننامه «شیوه رسیدگی و اجرای آرای کمیسیونهای استانی و ملی جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت» (ازاینپس: آییننامه) در تاریخ اول دیماه 1395، زمینه اجرای مقررات قانون آیین دادرسی کیفری در جبران خسارت اشخاص بیگناه بازداشتشده فراهم شده است. در این راستا، قانونگذار شرایط، آیین دادرسی و مراجع ویژهای را پیشبینی نموده که درخور مطالعه و بررسی است. بدین منظور مناسب است در ابتدا شرایط مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت (عنوان نخست) و سپس چگونگی اقامه دعوای مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت (عنوان دوم) مورد مطالعه قرار گیرد. در مقاله حاضر ضمن مطالعه نظام حقوقی جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت شخص بیگناه در حقوق ایران، به حقوق کشورهای دیگر بهویژه حقوق فرانسه و مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و رویه قضایی این کشور نیز توجه خواهیم نمود.
برای اینکه شخص بیگناه بازداشتشده بتواند جبران خسارت واردشده را درخواست نماید و دعوای او به نتیجه برسد، از یکطرف، وجود برخی شرایط و از طرف دیگر، فقدان برخی شرایط دیگر در دعوا ضروری است؛ بنابراین، شرایط ایجابی و سلبی را که لازمه صدور رأی به جبران خسارت ناشی از بازداشت میباشد، به ترتیب مورد مطالعه قرار میدهیم.
* دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه پاریس ٢ پانتئون- اَسس (نویسندهی مسئول):
es.shayegan@gmail.com
** استاد حقوق کیفری و جرمشناسی بازنشسته دانشگاه تهران
[1]. برای دیدن نظر برخی از حقوقدانان نگاه کنید به: محمد آشوری، لزوم جبران خسارت زندانیان بیگناه، در: عدالت کیفری، مجموعه مقالات، چاپ اول، انتشارات گنج دانش، 1376، ص 31 به بعد؛ حسنعلی مؤذن زادگان، نقد و بررسی قرار بازداشت موقت در قانون دادرسی ١٣٧٨، مجله پژوهش حقوق و سیاست، 1380، شماره ٤، ص 115 به بعد بهویژه ص 148 به بعد.
[2]. اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 30 قانون نظارت بر رفتار قضات. برای مطالعه بیشتر درباره نظام عمومی مسئولیت مدنی قضات نگاه کنید به: شادروان استاد ناصر کاتوزیان، الزامهای خارج از قرارداد (جلد اول) «قواعد عمومی»، چاپ سیزدهم، موسسه انتشارات دانشگاه تهران، 1393، ص 386 به بعد، ش 190 به بعد؛ محمد صالحی مازندرانی، نگرشی بر مسئولیت مدنی تصمیمگیرندگان قضایی، مجلهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 72، تابستان 1385، ص 241 به بعد.
[3]. برای مطالعه درباره مسئولیت دولت نسبت به اعمال قوه مجریه، قضاییه و مقننه نگاه کنید به: علیرضا یزدانیان، گامهایی در طرح مسئولیت مدنی دولت ناشی از فعل شخصی، فعل اشیا و فعل غیر در حقوق ایران و فرانسه، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 45، شماره 3، پاییز 1394، ص 505 به بعد.
[4]. پذیرش مسئولیت دولت نسبت به تقصیر دادرس در صدور قرار بازداشت موقت نباید به معنای مغایرت قانون عادی با قانون اساسی (اصل 171) پنداشته شود؛ زیرا از یکسو، قانون اساسی در مقام بیان اصول و قواعد کلی بوده و جزییات رسیدگی به مسئولیت دادرسان طبق اصول با وضع قانون عادی تعیین میشود. از دیگر سو، مقررات قانون آیین دادرسی کیفری، چنانکه در صفحات بعدی به آن اشاره خواهد شد، مسئولیت دادرس نسبت به تقصیر ارتکابی را از نظام حقوقی ایران حذف ننموده است، بلکه قاضی مقصر، مطابق اصل 171 قانون اساسی در برابر دولت مسئول میباشد.
[5]. درباره مسئولیت مدنی قضات در حقوق کشور هلند نگاه کنید به:
V.V.R. van. Bogaert, La Responsabilité Civile, Pénale et Disciplinaire des Magistrats(Le Rapport Néerlandais), Electronic Journal of Comparative Law, vol. 11.1 (May 2007).
[6]. در حقوق فرانسه، خسارت ناشی از بازداشت موقتِ شخص بیگناه برای نخستین بار در سال 1970 و بهموجب قانون شماره 643-70 مورخ 17 ژوئیه 1970 پذیرفته شد. قانون یادشده به دنبال انتقاد حقوقدانان از جمله به دلیل فقدان تکلیف مرجع رسیدگیکننده در صدور آراء مستدل نسبت به دعوای جبران خسارت ناشی از بازداشت، عدم شمول قانون نسبت به همه خسارات، ضرورت رسیدگی بهصورت غیر علنی و ... با تصویب قوانین مورخ 30 دسامبر 1996 و سپس 15 ژوئن 2000 اصلاح گردید. اصلاحات یادشده تحت تأثیر کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (بند 5 ماده 5 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر بر ضرورت جبران خسارت شخص بازداشت یا دستگیرشده تأکید نموده است) و رویه قضایی دیوان اروپایی حقوق بشر و بهمنظور نزدیک شدن به دادرسی منصفانه نیز انجام شده است. درحال حاضر، شش ماده از قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه (از ماده 149 به بعد) به نظام حقوقی جبران خسارات ناشی از بازداشت موقت اختصاص یافته است. برای مطالعه در این زمینه نگاه کنید به:
A. Giudicelli, «L'indemnisation des personnes injustement détenues ou condamnées», Revue de science criminelle (RSC), 1998, p. 11 et s.; D. Noëlle Commaret, «L'indemnisation de la détention provisoire», Revue de science criminelle (RSC), 2001, p. 117 ;B. Bouloc, Procédure pénale, 25e édition, 2016, Dalloz, p. 757 et s.
لازم به یادآوری است که در حقوق فرانسه، نهتنها بازداشت موقت شخص بیگناه، بلکه زیان واردشده به صغار در تمام مراحل رسیدگی به امر قیمومت و نیز خسارت واردشده به محکومعلیه سابق که بیگناهی وی به دنبال رسیدگی کیفری مجدد احراز میشود، بر پایه نظریه مسئولیت بدون تقصیر، مسئولیت مدنی دولت را به همراه دارد. برای مطالعه درباره نظام حقوق مسئولیت مدنی قضات در فرانسه نگاه کنید به:
S. Petit, «Service public de la justice», Répertoire de la responsabilité de puissance publique, Dalloz, avril 2015, n° 60 et s.; E. Shayegan, La responsabilité des magistrats professionnels de l’ordre judiciaire, le mémoire de master II, sous la direction de professeur Georges Wiederkehr, Université de Strasbourg, 2012-2013, p. 14 et s.
[7]. برای مطالعه درباره نظام حقوقی حاکم بر بازداشت موقت در قانون جدید آیین دادرسی کیفری نگاه کنید به: علی خالقی، آیین دادرسی کیفری، موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، جلد اول، چاپ سیام، فروردین 1395، ص 248 به بعد؛ محمدرضا یزدانیان، نوآوریهای قانون جدید آیین دادرسی کیفری در مورد قرار بازداشت موقت: رویکرد تطبیقی، کارآگاه، سال هشتم، تابستان 94، شماره 31، ص 7 به بعد؛ حاتم صادقی زیازی، مهران ابراهیمی منش، حق آزادی و امنیت شخصی در اسناد بینالمللی حقوق بشر و حقوق ایران؛ با نگاهی به نوآوریهای قانون آیین دادرسی کیفری، نشریه مطالعات حقوق تطبیقی، دوره 5، شماره 1، بهار و تابستان 1393؛ و درباره بازداشت موقت در نظام حقوقی ایران پیش از قانون جدید آیین دادرسی کیفری: حسنعلی مؤذن زادگان، نقد و بررسی قرار بازداشت موقت در قانون دادرسی ١٣٧٨، مجله پژوهش حقوق و سیاست، 1380، شماره ٤، ص 115 به بعد.
[8]. برخی از حقوقدانان، حکم مذکور در ماده 255 ق.آ.د.ک را به سلب آزادی ناشی از تحت نظر قرار دادن متهم توسط ضابطان دادگستری نیز مجری دانستهاند: علی خالقی، آیین دادرسی کیفری، منبع پیشین، ص 263. این نظر را باید، بهویژه با توجه به عبارت «به هر علت» مذکور در ماده 255 قانون جدید آیین دادرسی کیفری تأیید نمود.
[9]. بدیهی است در این موارد، متهمِ تبرئه شده میتواند خسارت واردشده به خود را در چارچوب نظام عمومی مسئولیت مدنی دادرس مطابق اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 30 قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب سال 1390 مطالبه نماید. در حقوق سوئیس، صِرف صدور رأی برائت یا قرار منع تعقیب برای مطالبه کلیه خسارات واردشده به متهم کافی است و نوع قرار تأمین و نظارت قضایی صادرشده در جریان تحقیقات و دادرسی در این زمینه تفاوتی ندارد. برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به:
C. Perrier, J. Vuille, Procédure pénale suisse, 2e édition, Helbing Lichtenhahn, Bâle, 2011, pp. 256-257.
[10]. بااینحال، در فرضی که قرار نظارت قضایی به دلیل تخلف متهم، لغو و قرار تأمین تشدید شود و یا قرار نظارت قضایی به قرار تأمین کیفری تبدیل شود (ماده 254 ق.آ.د.ک) و قرار تأمین کیفری جدید منتهی به بازداشت متهم گردد، صدور قرار منع تعقیب یا رأی برائت در فرایند دادرسی، مانع مطالبه خسارت بر اساس قانون جدید آیین دادرسی کیفری نیست.
[11]. Article 142-10 : « En cas de décision de non-lieu, relaxe ou acquittement devenue définitive, la personne placée sous assignation à résidence avec surveillance électronique a droit à la réparation du préjudice subi selon les modalités prévues par les articles 149 à 150 ».
ماده 10-142: «متهمی که از طریق نظارت با تجهیزات الکترونیکی ملتزم به عدم خروج از محل اقامت شده است، میتواند، پس از صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب توسط بازپرس یا صدور رأی برائت از سوی دادگاه جنایی یا جنحه و قطعی شدن رأی، جبران خسارت واردشده را مطابق شرایط پیشبینیشده در مواد 149- 150 [راجع به مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت شخص بیگناه] مطالبه نماید». مفاد این ماده در ماده 22-32 آییننامه اجرایی قانون مزبور نیز تأیید شده است.
[12]. مبنای نگارش ماده 255 ق.آ.د.ک، ماده 149 قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه بوده است. در ماده اخیرالذکر، به جبران خسارت شخص بازداشتشده پس از صدور قرار منع تعقیب دادسرا (Décision de non-lieu)، رأی برائت دادگاه جنایی (Décision d'acquittement) یا رأی برائت سایر مراجع کیفری (Décision de relaxe) اشاره شده است. تفکیک قرارهای کیفری به منع و موقوفی تعقیب در حقوق ایران، در آیین دادرسی کیفری فرانسه وجود ندارد و برای هر دو مورد از اصطلاح (Décision de non-lieu) استفاده میشود. برای نمونه درحالیکه در حقوق ایران، فوت متهم در جریان دادرسی از موجبات صدور قرار موقوفی تعقیب است (بند الف ماده 13 ق.آ.د.ک)، در حقوق فرانسه از موارد صدور قرار منع تعقیب میباشد (ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه). ماده 149 قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه با اعلام اصل جبران همه خسارات ناشی از بازداشت موقتِ منتهی به قرار منع (و موقوفی) تعقیب یا رأی برائت، استثناهای وارد بر اصل، از جمله اعلام عفو بعد از بازداشت شدن شخص و یا شمول مرور زمان دعوای عمومی پس از آزادی شخص بازداشتشده را احصا نموده است. به نظر میرسد در انشای ماده 255 ق.آ.د.ک کشورمان به نکات پیشگفته توجهی نشده است.
[13]. اثبات تقصیر یا خطای قاضی در رابطه بین دولت و قاضی در چارچوب دعوای رجوعی مؤثر است.
[14]. برای مطالعه درباره ارکان مسئولیت مدنی از جمله نگاه کنید به: ناصر کاتوزیان، الزامهای خارج از قرارداد (جلد اول) «قواعد عمومی»، منبع پیشین، ص 239 به بعد؛ سیدحسین صفایی، حبیبالله رحیمی، مسئولیت مدنی (الزامات خارج از قرارداد)، منبع پیشین 1393، ش 59 به بعد.
[15]. برای مطالعه درباره قاعده قابلیت جبران کلیه خسارات و نقد آن، نگاه کنید به: ایرج بابایی، نقد اصل قابلیت جبران کلیه خسارات در حقوق مسئولیت مدنی ایران، پژوهش حقوق و سیاست، پاییز و زمستان 1384 - شماره 15 و 16، ص 45 به بعد.
[16]. ماده 3 قانون مسئولیت مدنی. بهمنظور مطالعه درباره شیوههای جبران خسارت در مسئولیت مدنی نگاه کنید به: سید حسین صفایی، حانیه ذاکرینیا، بررسی تطبیقی شیوههای جبران خسارت در مسئولیت مدنی غیر قراردادی، فصلنامه حقوق مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 45، شماره 2، تابستان 1394. صفحه 265 به بعد.
[17]. Préjudice manifestement anormal et d’une particulière gravité.
[18]. Réparation intégrale du préjudice moral et matériel.
[19]. Commission nationale de réparation des détentions(CNRD), 14 décembre 2005, n° 05-CNRD, 044.
[20]. Commission nationale de réparation des détentions(CNRD), 21 oct. 2005, no 04-CRD.001 Bull. crim. [CNRD] n° 10.
[21]. Commission nationale de réparation des détentions(CNRD), 2 mai 2006, n° 05-CNRD, 071.
برای مطالعه درباره جبران خسارت شانس ازدسترفته در رویه دیوان عالی کشور فرانسه و تحولات تاریخی آن، نگاه کنید به: اسماعیل شایگان، از دست دادن شانس در رویه دیوان عالی کشور فرانسه، مجله کانون وکلای دادگستری مرکز، سال شصت و هفتم، شماره پیاپی 235، زمستان 1395، ص 63 به بعد؛ و در حقوق ایران: ناصر کاتوزیان، الزامهای خارج از قرارداد (جلد اول) «قواعد عمومی»، منبع پیشین، ص 281 به بعد.
[22]. Commission nationale de réparation des détentions (CNRD), 21 oct. 2005, n° 05-CNRD, 005.
[23]. برای مطالعه درباره مفهوم خسارت معنوی نگاه کنید به: فرهاد پروین، خسارت معنوی در حقوق ایران، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1380.
[24]. Commission nationale de réparation des détentions(CNRD), 17 déc. 2004, n° 04-CNRD, 014.
[25]. مقررات قانونی آلمان در این زمینه موجبات محکومیت این کشور را در دادگاه اروپایی حقوق بشر به دنبال داشته و موجب اصلاح این مقررات شده است:
Bontemps Carole, La responsabilité de l’État du fait de la justice en Allemagne, in Justice et responsabilité de l’État, Maryse Deguergue (sous la dir.), PUF, 1e édition, Paris, 2003, pp. 46-51.
[26]. ماده 242 ق.آ.د.ک: «[...] مدت بازداشت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز کند و درهرصورت در جرائم موجب مجازات سلب حیات مدت بازداشت موقت از دو سال و در سایر جرائم از یک سال تجاوز نمیکند.»
[27]. مطالعه حقوق تطبیقی نشان میدهد که قانونگذار در برخی از کشورها (ازجمله در فرانسه و ایران) مرجع ویژهای را برای رسیدگی به درخواست جبران خسارت ناشی از بازداشت تأسیس نموده و در پارهای دیگر از کشورها، رسیدگی به خسارات ناشی از تصمیمات و عملکرد دادگستری را در صلاحیت مراجع عمومی دادگستری قرار داده است. ایجاد مراجع خاص در برخی از کشورها، میتواند ازجمله با هدف سرعت در رسیدگی به درخواستها و جلوگیری از رویههای متهافت انجام گیرد. در بلژیک، شخص بازداشتشده میتواند درخواست خود را در مراجع قضایی عمومی بر اساس مقررات قانون آیین دادرسی مدنی طرح نماید. درعینحال میتواند درخواست خود را بهطور مستقیم به وزارت دادگستری نیز تقدیم نماید. در این صورت وزارت خانه اخیر باید ظرف مدت شش ماه نسبت به درخواست مزبور اتخاذ تصمیم نماید. در صورت عدم تعیین تکلیف از سوی وزارت دادگستری در مدتزمان یادشده یا در صورت عدم رضایت زیاندیده از تصمیم اتخاذشده، شخص بازداشتشده میتواند به کمیسیون مخصوصی متشکل از رئیس دیوان عالی کشور، رئیس شورای دولتی و رئیس کانون وکلا مراجعه نماید. تصمیمات این کمیسیون قطعی و غیر قابل اعتراض میباشد (ماده 28 قانون راجع به جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت مصوب 1973). در الجزایر نیز کمیسیون خاصی با عنوان «کمیسیون جبران خسارت» (Commission d’indemnisation) متشکل از رئیس دیوان عالی کشور و دو نفر از قضات دیوان عالی بهعنوان تنها مرجع رسیدگی به درخواستهای مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت اشخاص بیگناه پیشبینی شده است (ماده 137 مکرر به بعد قانون آیین دادرسی کیفری الجزایر). در اسپانیا، ذینفع باید درخواست خود مبنی بر جبران خسارت را به وزارت دادگستری تقدیم نماید. وزیر دادگستری در خصوص ورود یا عدم ورود زیان و وجود رابطه سببیت اظهار نظر مینماید. چنانچه وزارت دادگستری تمام یا بخشی از خواسته را رد نماید، شخص بازداشتشده (ذینفع) میتواند اعتراض خود را ظرف مدت دو ماه از تاریخ ابلاغ تصمیم وزارت خانه پیشگفته به دادگاه دعاوی اداری تقدیم نماید. در حقوق سوئیس، مطابق بند دوم ماده 429 قانون آیین دادرسی کیفری این کشور، مرجع کیفری صادرکننده رأی برائت یا قرار منع تعقیب، به درخواست شخص بازداشتشده مبنی بر مطالبه خسارت رسیدگی مینماید. برای مطالعه بیشتر در این زمینه در حقوق اسپانیا، آلمان، سوئیس و بلژیک به ترتیب نگاه کنید به:
V. Moreno-Catena, « La responsabilité des juges en Espagne », in La responsabilité des magistrats : actes du [6eme] colloque organisé à Limoges le 18 novembre 2005, Textes réunis par Simone Gaboriau et Hélène Pauliat, Presses universitaires de Limoges, 2008, p. 180 et s.; H. Heitland, «La responsabilité pénale, civile et disciplinaire des juges en Allemagne», in La responsabilité des magistrats: actes du [6eme] colloque organisé à Limoges le 18 novembre 2005, Textes réunis par Simone Gaboriau et Hélène Pauliat, Presses universitaires de Limoges, 2008, p. 129 et s. ; P. Wessner, Rapport suisse, Travaux de l'Association Henri Capitant, Tome L, Année 1999. Journées panaméennes de Panama: La responsabilité: aspects nouveaux, Paris, 2003, p. 657 et s. ; M. Franchimont, A. Jacob, A. Masset, Manuel de procédure pénale, 4e édition, Bruxelles, 2dition Larcier, 2012, p. 748.
[28]. هرچند، همانگونه که گفته شد، آیین رسیدگی به دعوای جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت در قانون جدید آیین دادرسی کیفری کشورمان از مواد 150-149 ق.آ.د.ک.ف اقتباس شده است، بااینهمه، تفاوت در سازمان قضایی ایران و فرانسه موجب شده تا نویسندگان قانون جدید آیین دادرسی کیفری کشورمان تغییراتی را در برخی از مقررات از جمله مرجع نخستین رسیدگی ایجاد نمایند. در فرانسه بر اساس ماده 1-149 قانون آیین دادرسی کیفری این کشور، رئیس دادگاه تجدیدنظر حوزه قضایی که قرار منع یا موقوفی تعقیب یا رأی برائت در آن حوزه صادر شده است، به درخواست جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت رسیدگی مینماید. در واقع در حقوق فرانسه، رئیس دادگاه تجدیدنظر اصولاً رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر شناخته نمیشود و قانون، صلاحیتهای جداگانهای را به وی اعطا نموده است. رئیس دادگاه تجدیدنظر از جمله، صلاحیت رسیدگی به درخواست اجرا یا توقف اجرای موقت رأی، رسیدگی به اعتراض به برخی از تصمیمات رئیس کانون وکلا نسبت به وکلا و رسیدگی به درخواست جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت را به عهده دارد (ماده ل 7-311 قانون سازمان قضایی فرانسه).
[29]. برای دیدن عناصر مرجع قضایی و تمیز آن از مراجع غیر قضایی نگاه کنید به: فریدون نهرینی، آیین دادرسی مدنی، جلد اول، انتشارات گنج دانش، چاپ اول، 1393، ص 88 به بعد.
[30]. اختصاصی بودن کمیسیونهای استانی و ملی جبران خسارت، صلاحیت مراجع یادشده را به رسیدگی به دعوای جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت منحصر مینماید. صلاحیت کمیسیون منصرف به دعوای متهمِ بازداشتشده است و همانگونه که گفته شده است (علی خالقی، آیین دادرسی کیفری، منبع پیشین، ص 264)، رسیدگی به ادعای سایر افراد مانند شهود یا مطلعین را در برنمیگیرد. به همین ترتیب، دولت (وزارت دادگستری) نمیتواند در جریان رسیدگی به دعوای مطالبه خسارت ناشی از بازداشت موقت، قاضی (و یا اشخاص دیگر مانند شهود) را بهعنوان ثالث و مسئول اصلی به دادرسی جلب نماید. چون علاوه بر اینکه تشریفات خاصی بهمنظور اقامه دعوا علیه قاضی ضروری است، کمیسیون استانی پیشبینیشده در قانون جدید آیین دادرسی کیفری صرفاً به درخواست متهم بیگناه بازداشتشده رسیدگی مینماید و اعطای صلاحیت اضافی به این کمیسیون نیازمند تصریح قانونی است. وانگهی، هدف و فلسفه پیشبینی دعوای زیاندیده علیه دولت، جبران خسارت وی در کمترین زمان ممکن و با کمترین تشریفات بوده است. مجاز نمودن طرح دعاوی طاری مغایر با هدف و فلسفه مزبور میباشد.
[31]. در ماده 4-149 قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه، ماهیت مدنی مراجع رسیدگیکننده به درخواست جبران خسارت بهصراحت مورد اشاره قرار گرفته است:
« La procédure devant le premier président de la cour d'appel et la commission nationale, qui statuent en tant que juridictions civiles [...] ».
در قانون آیین دادرسی کیفری الجزایر نیز بر ماهیت مدنی کمیسیون جبران خسارت ناشی از بازداشت موقت تأکید شده است:
Article 137 bis 3 : « La commission a le caractère d’une juridiction civile. [...] ».
[32]. نویسندگان آییننامه شیوه رسیدگی و اجرای آراء کمیسیونهای استانی و ملی جبران خسارت ناشی از بازداشت از بهکارگیری واژه خواهان و تجدیدنظرخواه خودداری نموده و بهجای آن از کلمه «متقاضی» استفاده نمودهاند (مواد 8، 10، 12، 13، 17، 18، 22 آییننامه).
[33]. برای دیدن شیوههای مختلف اقامه دعوای مدنی در مراجع قضایی فرانسه نگاه کنید به: ریموند مارتین، اصول راهبردی دادرسی مدنی، ترجمه اسماعیل شایگان، با مقدمه دکتر عباس کریمی و فیلیپ تری، چاپ اول، نشر میزان، بهار 1395، ص 81، پاورقی شماره یک.
[34]. تبصره ماده 342 ق.آ.د.ک: «در دعاوی مربوط به مطالبه خسارت موضوع ماده (260) این قانون و ماده (30) قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 17/7/1390 و مواردی که دیه از بیتالمال مطالبه میشود، دادگاه موظف است از دستگاه پرداختکننده دیه یا خسارت بهمنظور دفاع از حقوق بیتالمال برای جلسه رسیدگی دعوت نماید. دستگاه مذکور حق تجدیدنظرخواهی از رأی را دارد». خلأ قانونی حضور دادستان در دعاوی راجع به منافع و حقوق عمومی در مراجع قضایی مدنی ضرورتی است که باید در اولین فرصت، با تدارک زمینههای آن، برطرف گردد. در قانون آیین دادرسی مدنی فعلی مصوب سال 1379، ضرورت حضور دادستان در دادرسیهای مدنی بهمنظور دفاع از حقوق و منافع عمومی، ازجمله به دلیل حذف دادسراها از سازمان قضایی ایران در دهه هفتاد خورشیدی، از نظام حقوقی کشورمان حذف شد و حضور این مقام قضایی در دعاوی مدنی، علیرغم احیای مجدد دادسراها، محدود به موارد استثنایی مانند دعاوی راجع به محجورین و دعوای ورشکستگی شده است. در ماده 139 قانون سابق آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1318، مواردی را که دادستان باید در دادرسیهای مدنی و بازرگانی شرکت میکرد و از آن با عنوان «موارد ابلاغ» یاد میشد، پیشبینی شده بود.
[35]. اقامه دعوا علیه دادرس در چارچوب اصل 171 قانون اساسی، منوط به احراز تقصیر قاضی در دادگاه انتظامی قضات میباشد: «هرچند بر اساس اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی هرگاه ضرر مادی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر ضامن و در غیر این صورت خسارت بهوسیله دولت جبران میشود. لیکن برابر مقررات ماده 30 قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 17/7/1390 رسیدگی ماهوی به دعوی جبران خسارت ناشی از اشتباه یا تقصیر قاضی منوط به احراز [خطا یا تقصیر] در دادگاه عالی انتظامی قضات است. [...]». دادنامه شماره 91099702699400582 مورخ 28/11/1391 شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، مجموعه آرای قضایی دادگاههای تجدیدنظر استان تهران (حقوقی) سال 91، تدوین پژوهشکده استخراج و مطالعات رویه قضایی، انتشارات مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضاییه، چاپ اول، 1393، ص 695.
[36]. برخی از پژوهشگران اعلام نمودهاند که «چنانچه وفق نظر دادگاه عالی انتظامی قضات، تقصیر یا تخلفی از سوی مقامات قضایی احراز گردد، دادگاه مزبور پس از تعیین نوع و میزان مجازات انتظامی مقام قضایی متخلّف و فقدان جنبۀ جزاییِ عمدی داشتن موضوع، پرونده را به کمیسیون استانی جبران خسارت اعاده مینماید تا مسئول نهایی پرداخت جبران خسارت تعیین گردد» (باقر شاملو، مجید مرادی، «خسارت زدایی از مظنونان، متهمان و محکومان بیگناه؛ جایگاه حقوقی، فرایند عملی»، مجله حقوقی دادگستری، منبع پیشین، ص 231). این نظر نهتنها با مقررات موجود (ماده 255 به بعد ق.آ.د.ک) منطبق نمیباشد، بلکه با فلسفه مسئولیت دولت در این زمینه و نیز هدف قانونگذار از تأسیس کمیسیونهای دوگانهی مورد بحث - رسیدگی به درخواست جبران خسارت با احراز شرایط مذکور در ماده 256 ق.آ.د.ک در کمترین زمان ممکن- نیز مغایرت آشکار دارد.
[37]. در مواد 255 به بعد قانون آیین دادرسی کیفری و نیز در آییننامه اجرایی موضوع ماده 261 قانون پیشگفته به ماهیت مدنی درخواست و مرجع رسیدگیکننده بهطور صریح اشاره نشده است. بااینهمه، ماهیت تقاضا (جبران خسارت) و نیز پیشینه مقررات در حقوق فرانسه، چنانکه پیشتر گفته شد، ماهیت مدنی آن را تأیید مینماید. افزون بر این، پیشبینی اصل حاکمیت اصحاب دعوا بر موضوع دعوا که یکی از اصول دادرسی مدنی است، در تبصره یک ماده 17 آییننامه، تردیدی در ماهیت مدنی دعوا و کمیسیونهای رسیدگیکننده باقی نمیگذارد. مطابق مقرره اخیر، «کمیسیون استانی و کمیسیون ملی در چارچوب درخواست متقاضی رسیدگی و رأی مقتضی صادر مینمایند». برای مطالعه درباره اصل حاکمیت اصحاب دعوا، نگاه کنید به: مجید پور استاد، اصل حاکمیت اصحاب دعوای مدنی، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 38، شماره 3، پاییز 1387، ص 97 به بعد.
[38]. اطلاع به متقاضی ناظر به مواردی است که نشانی وی در درخواست تقدیمی به دفتر کمیسیون اعلام شده باشد. در صورت عدم اعلام نشانی، میتوان بر اساس ملاک ماده 56 قانون آیین دادرسی مدنی عمل نمود (ردِّ درخواست). در صورت اعمال ضمانت اجرای مزبور، ممکن است مهلت شش ماه تعیینشده در ماده 257 ق.آ.د.ک سپری شود و متقاضی از ارائه مجدد درخواست محروم گردد.
[39]. انتظار میرفت در آییننامه شیوه رسیدگی و اجرای آرای گروههای استانی و ملی جبران خسارت بهتفصیل به آیین رسیدگی در کمیسیونها و شیوه اجرای آرای آنها پرداخته میشد. شیوه تبادل لوایح طرفین در جریان دادرسی، چگونگی تبادل لایحه تجدیدنظرخواهی و مهلت پاسخگویی تجدیدنظرخوانده، ضمانت اجرای درخواست تقدیمی خارج از مهلت شش ماه قانونی، چگونگی بهرهمندی شخص بازداشتشده از قرارهای تأمینی، عدم تفکیک دادرسی در مرحله نخستین و تجدیدنظر و ...، ازجمله مواردی است که علیرغم تأثیر آنها بر حقوق دفاعی طرفین، در آییننامه به آنها توجهی نشده است. در حقوق فرانسه، در مواد 26 تا 3-40 آییننامه اجرایی قانون آیین دادرسی کیفری بهتفصیل به شیوه رسیدگی به درخواست جبران خسارت اشاره شده است.
[40]. Commission nationale de réparation des détentions.
[41]. در فرانسه بر اساس ماده 3-149 ق.آ.د.ک.ف، مهلت اعتراض به تصمیم رئیس دادگاه تجدیدنظر، ده روز از تاریخ ابلاغ رأی میباشد.
[42]. در ماده 257 ق.آ.د.ک به حق اعتراض یا تجدیدنظرخواهی ذینفع از رأی کمیسیون استانی «در صورت رد درخواست» اشاره شده است. ردِّ درخواست، همانگونه که گفته شده است (علی خالقی، آیین دادرسی کیفری، منبع پیشین، ص 265)، شامل ردِّ جزئی یا کلی درخواست میشود؛ زیرا هیچگونه مبنای منطقی و حقوقی برای عدم پذیرش اعتراض در فرض ردّ قسمتی از درخواست وجود ندارد. مفاد ماد 11 آییننامه نیز که بهصورت مطلق به «اعتراض به رأی کمیسیون» اشاره نموده است، مؤید این استنباط میباشد. برای دیدن نظری که مفاد ماده 257 ق.آ.د.ک را، در صورت ردِّ بخشی از خواسته، به عدم امکان تجدیدنظرخواهی ذینفع تفسیر نمودهاند، نگاه کنید به: باقر شاملو، مجید مرادی، «خسارت زدایی از مظنونان، متهمان و محکومان بیگناه؛ جایگاه حقوقی، فرایند عملی»، مجله حقوقی دادگستری، منبع پیشین، ص 234.
[43]. برای مطالعه درباره اصول دادرسی مدنی نگاه کنید به: اسماعیل شایگان، «آیین دادرسی مدنی در پرتو اصول دادرسی»، در: اصول راهبردی دادرسی مدنی، ریموند مارتین، ترجمه اسماعیل شایگان، با مقدمه دکتر عباس کریمی و پرفسور فیلیپ تری، چاپ اول، نشر میزان، بهار 1395، ص 19 به بعد.
[44]. علیرغم عدم ذکر نام کمیسیونهای استانی و ملی جبران خسارت در تبصره ذیل ماده 477 ق.آ.د.ک، تجویز اعاده دادرسی از آراء کمیسیونهای پیشگفته به استناد خلاف بیّن شرع بودن آراء آنها بعید به نظر نمیرسد.
[45]. یکی از جلوههای هماهنگی بین مقررات انتظامی و مسئولیت مدنی قضات در این زمینه، اصلاح ماده 22 قانون نظارت بر رفتار قضات و اعطای حق تعقیب و پیگیری انتظامی دادرسان به وزارت دادگستری، پس از محکومیت دولت به پرداخت خسارت ناشی از بازداشت متهمان بیگناه، میباشد. برای دیدن نظری که جامعنگری را در تدوین مقررات ناظر به حقوق مسئولیت مدنی، کیفری و انتظامی دادرسان ضروری دانسته است، نگاه کنید به: عباس کریمی، اسماعیل شایگان، مسئولیت انتظامی قضات دادگستری در حقوق فرانسه، مجله کانون وکلای دادگستری مرکز، دوره جدید شماره 61/62، پاییز/زمستان 1394، ص 65 به بعد، بهویژه ص 96 به بعد.