| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,213 |
| تعداد مقالات | 18,002 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,459,911 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 28,952,079 |
بررسی حقوقی و فقهی تجری در قیاس با جرم محال در پرتو مبانی نظریه جرم انگاری | ||
| فصلنامه پژوهش حقوق کیفری | ||
| مقاله 5، دوره 9، شماره 32، مهر 1399، صفحه 131-150 اصل مقاله (603.85 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/jclr.2020.44014.1941 | ||
| نویسندگان | ||
| سلمان نصراللهی بروجنی* 1؛ محمد رضا کاظمی گلوردی2 | ||
| 1دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد،مشهد،ایران | ||
| 2دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران | ||
| چکیده | ||
| حقوق کیفری، دوره نهم، شماره سیودوم، پاییز 1399، ص 150 - 131 نوع مقاله: مقاله پژوهشی بررسی حقوقی و فقهی تجری در قیاس با جرم محال در پرتو مبانی نظریه جرمانگاری سلمان نصراللهی بروجنی*محمدرضا کاظمی گلوردی** (تاریخ دریافت: 16/10/97 تاریخ پذیرش: 23/6/98( چکیده تجری یکی از موضوعات چالشبرانگیزی است که از یک سو در ساحت فراحقوقی به مسئلۀ جرم انگاری مربوط و از سوی دیگر به نحو وثیقی با حوزههای فلسفه اخلاق، فقه، اصول و کلام مرتبط شده است. تجری در حقوق کیفری مدرن به مثابه جرم محال تلقی میگردد. نوشتار حاضر ضمن جستارگشایی این موضوع به طور دقیق درصدد پاسخ به این سئوالات است: اولاً؛ آیا اثبات مجازات برای متجرّی متوقف بر اثبات قبح فعلی و فاعلی تجرّی است؟ ثانیاً: ماهیت حقوقی جرم محال چیست و ثالثاً: آیا جرم انگاری تجرّی توجیهپذیر است؟ رهیافت حاصل آن است که در قبح فاعلی تجرّی هیچ شکی نیست و بر فرض اثبات قبح فعلی تجرّی، اثبات استحقاق مجازات متجرّی دشوار است بنابراین جرمانگاری تجرّی به عنوان یک قاعده بر مبنای اخلاق دینی توجیهپذیر نیست. افزون بر این، واقعیتِ جرم انگاری در تجرّی حاکی از آن است که قانون مجازات اسلامی 1392 با یک رویکرد اخلاق گرایانه درصدد دفاع حداکثری از قبح اخلاقی بوده است و این در حالی است که بر اساس اخلاق دینی دفاع از جرم انگاری جرم محال به عنوان یک قاعده توجیه پذیر نیست. واژگان کلیدی: جرم محال، اخلاق، جرمانگاری، متجرّی. | ||
| کلیدواژهها | ||
| جرم محال؛ اخلاق؛ جرم انگاری؛ متجرّی | ||
| اصل مقاله | ||
|
پژوهش حقوق کیفری، دوره نهم، شماره سیودوم، پاییز 1399، ص 150 - 131 نوع مقاله: مقاله پژوهشی
بررسی حقوقی و فقهی تجری در قیاس با جرم محال در پرتو مبانی نظریه جرمانگاری سلمان نصراللهی بروجنی*محمدرضا کاظمی گلوردی** (تاریخ دریافت: 16/10/97 تاریخ پذیرش: 23/6/98(
چکیده تجری یکی از موضوعات چالشبرانگیزی است که از یک سو در ساحت فراحقوقی به مسئلۀ جرم انگاری مربوط و از سوی دیگر به نحو وثیقی با حوزههای فلسفه اخلاق، فقه، اصول و کلام مرتبط شده است. تجری در حقوق کیفری مدرن به مثابه جرم محال تلقی میگردد. نوشتار حاضر ضمن جستارگشایی این موضوع به طور دقیق درصدد پاسخ به این سئوالات است: اولاً؛ آیا اثبات مجازات برای متجرّی متوقف بر اثبات قبح فعلی و فاعلی تجرّی است؟ ثانیاً: ماهیت حقوقی جرم محال چیست و ثالثاً: آیا جرم انگاری تجرّی توجیهپذیر است؟ رهیافت حاصل آن است که در قبح فاعلی تجرّی هیچ شکی نیست و بر فرض اثبات قبح فعلی تجرّی، اثبات استحقاق مجازات متجرّی دشوار است بنابراین جرمانگاری تجرّی به عنوان یک قاعده بر مبنای اخلاق دینی توجیهپذیر نیست. افزون بر این، واقعیتِ جرم انگاری در تجرّی حاکی از آن است که قانون مجازات اسلامی 1392 با یک رویکرد اخلاق گرایانه درصدد دفاع حداکثری از قبح اخلاقی بوده است و این در حالی است که بر اساس اخلاق دینی دفاع از جرم انگاری جرم محال به عنوان یک قاعده توجیه پذیر نیست.
واژگان کلیدی: جرم محال، اخلاق، جرمانگاری، متجرّی.
مقدمه شاید گزاف نباشد که اذعان نمائیم عریان ترین و مستقیم ترین شکل دخالتِ حکومت در آزادی شهروندان «جرم انگاری»[1] است که میبایست با ابتناء بر دلایل موجه عقلانی صورت پذیرد. شایان ذکر است که به عنوان یک اصل مهم: هرگونه مداخله در آزادی افراد نیازمند «توجیه» بوده[2] و جرم انگاری استثنایی بر اصل آزادی تلقی میگردد. از این رو، جرم انگاری مقولهای پیچیده و موردی است، به گونهای که تا به امروز هیچ نظریهای در باب جرمانگاری نتوانسته نظریهای کامل باشد و به نظر میرسد چنین هدفی نیز در جهان اخلاقاً متکثر ناممکن باشد. با این وجود همواره در توجیه جرم انگاری، اصول و محدودیتهایی از سوی فلاسفهی سیاسی، اخلاق و حقوق بیان شده است. سه رویکرد مشهور در این زمینه عبارتند از؛ اول رویکرد آزادیگرا که به مقوله آزادیهای فردی و شخصی بسیار اهمیت میدهد، این اندیشه یگانه مبنای موجه برای جرم انگاری را اصل ضرر[3] میداند. دوم پدر سالاری قانونی[4] است و سوم اخلاق گرایی قانونی[5] به عنوان یکی از اصول[6] مهم جرم انگاری شناخته میشود. جرمانگاری در جمهوری اسلامی ایران مطابق با اصول چهارم، هفتاد و یکم و هفتاد و دوم قانون اساسی بر پایهی ایدئولوژی مذهبی بنیانگذاری شده است، لذا تحلیل فقهی هنجارهای رفتاری بر اساس آموزههای فقهی دارای اهمیت ویژهای است. بدین ترتیب سه پیش فرض مهم برای نگارندگان در این مقاله وجود دارد: اولاً، اخلاق دینی صرفاً شرط «لازم» جرمانگاری است و تحریم لزوماً مرادف با تجرّیم نیست. ثانیاً؛ میتوان هنجارهای شرعی را بر اساس دینداری معرفت اندیش در ترازوی اخلاق واکاوی نمود. ثالثاً: با تمسک به سیرهی عقلاء میتوان هنجار رفتاری را در کنار اصول شرعیِ جرمانگاری، در پارادایم ضوابط جرم انگاری تحلیل نمود. حال پس از بیان این پیش فرضها به مسئله اصلی مقاله میپردازیم. در یک تعریف ساده تجرّی[7] یعنی «اقدام به عملی که جرم است از روی علم و عمد در صورتیکه علم او خلاف واقع باشد»(جعفری لنگرودی،1379:139). در مقررات کیفری ما مصداق تجرّی، جرم محالِ موضوعی است. هرگونه نظریه پردازی در مورد تجرّی میتواند آثار بسیار مهمی را بر مقررات کیفری مترتب نماید. اهمیت این بحث در جایی نمایان میشود که فعل قبیح(قابل سرزنش) ممکن است با نیت حسن غیر قابل سرزنش شود یا اینکه فعل حسن با قبح فاعلی قابل سرزنش گردد. از یک سو صرف قصد قابل سرزنش توجیهی برای جرم انگاری تلقی نمیگردد و ازسوی دیگر قصد و انگیزه قابل ستایش میتواند توجیهگر رفتارهای به ظاهر مجرمانه باشد. به طور مثال: جستجوی خانه متهم مانند تجاوز و ورود به منزل دیگری است، مصادره اموال مانند سرقت است، توقیف مواد مخدر مانند داشتن مواد مخدر است، اعدام مانند قتل است (Ferguson,2011,259) در همه این موارد انگیزه مخالفت با قانون وجود ندارد. باری، قانونگذار کیفری با تصویب تبصرهی مادی 122 قانون مجازات اسلامی اهمیت و ارزش ویژه ایی برای «ذهنیت گرایی» در سپهر جرم انگاری قائل شده که از منظرگاههای متعددی همچون اخلاق دینی قابل نقد و بررسی است. باری، پیچیدگی مسئلۀ تجرّی فقط به مباحث پیش گفته ختم نمیشود و در این خصوص مسئولیت کیفری متجرّی[8] محل خدشه است زیرا «آگاهی و شناخت شخص دربارهی ماهیت غیر اخلاقی رفتار که یکی از مولفه های مسئولیت اخلاقی[9] است»(برهانی،1395:241) فرع بر این است که عمل او در واقع نادرست باشد. حال اگر عمل او در عالم واقع درست باشد ولی با تصور اینکه عملش نادرست است مبادرت به انجام عمل نماید آیا مستحق سرزنش اخلاقی است؟ به عبارت دیگر مکلف با اعتقاد به حرمت عمل آن را مرتکب میشود یا ضمن اعتقاد به وجوب آن را ترک میکند. به هر حال، بحث در مورد تجرّی در دو ساحت جرم انگاری و مسئولیت کیفری قابل واکاوی است. در ساحت جرم انگاری «قبح فعلی» تجرّی قابل تردید است و در ساحت مسئولیت کیفری مسئله «سرزنش پذیری»[10] اخلاقی فرد متجرّی محل تامل جدی است. از نظرگاه فقهی با توجه به اینکه در مورد استحقاق عقاب متجرّی دیدگاههای متهافتی بیان شده است: لذا سئوال این است که از نظر عقلی، تجری دارای قبح فعلی است یا قبح فاعلی؟ آیا به صرف قبح فاعلی می توان متجری را مستحق مجازات دانست؟ در ادامه میتوان پرسید جرم انگاری تجری(محال موضوعی) بر چه اساسی توجیه پذیر است؟ این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی طی دو بخش ابتدائاً موضوع تجرّی را از منظر فقه امامیه مورد تحلیل قرار داده و سپس در ادامه ماهیت حقوقی و فراحقوقی آن را بررسی و در انتها نیز ضمن نتیجه گیری، پیشنهادی ارائه مینماید.
*دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران. ** استادیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد ایران (نویسنده مسئول): kazemi 0191@ mshdiau.ac.ir [1]. Criminalization. [2]. در این مورد ن.ک: محمودی جانکی، فیروز و مهرانگیز روستایی،1392، توجیه مداخلهی کیفری؛ اصول و ضرورتها، پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شمارهی سوم:66-35. [3]. The Harm Principle. [4]. Legal Paternalism. [5]. Legal Morality. [6]. مراد از اصول جرمانگاری پایههای اساسی جرمانگاری است که بر مبنای نظری ایدئولوژی سیاسی و زیر ساختهای فلسفی آن استوار گردیده است. [7]. Appectus Punitur Liced non Sequatur Effectus (Latin.). [8]. به نفس عمل «تجرّی»، به فاعل این فعل «متجرّی» و به فعل انجام شده «متجرّی به» گفته میشود. [9]. مسئولیت اخلاقی شرط لازم برای تحقق مسئولیت کیفری است به بیان دیگر بدون مسئولیت اخلاقی مسئولیت کیفری تحقق پیدا نمیکند ولی شرط کافی قلمداد نمیگردد یعنی صرف مسئولیت اخلاقی برای تحقق مسئولیت کیفری کفایت نمیکند. [10]. هلمز بیان داشته است:«حقوق به طور کلی مسئولیت را بوسیلهی سرزنش پذیری (Blameworthiness) معین میکند» (108Holmes,1951,) [11]. از محدودیتهای شرعی در جرمانگاری میتوان به اصل اباحه و اصل عدم ولایت اشاره نمود. اصول چهارم، هفتاد و یکم و هفتاد و دوم قانون اساسی نیز «محدودیها» و «ضوابط» جرمانگاری را تعیین نموده است. [12] . نگارندگان معتقدند بررسی فقهی در این زمینه صرفاً شرط « لازم» جرمانگاری تجرّی است و نه شرط «کافی». این موضع بر اساس اختلاف مبنایی در مورد دین حداکثری و اقلی تبیین میشود. ضمن آنکه موضع نویسندگان لزوماً دفاع از اخلاق گرایی قانونی در هر معنا اعم از دینی یا اجتماعی نیست. موضوع اخیر یک مسئله هنجاری است که موضوع بحث مقاله حاضر نمیباشد. [13]. بحث پپیرامون اقسامتجرّیکهدرآنازاصولیبودنیا نبودناینبحثسخنبهمیانمیآیدوعمومیتو دایره شمولاینبحثدرآنتبیینوتعیینمیگردد موضوع این مقاله نیست برای اطلاعات بیشتر در این مورد ن.ک: قادری، محمد علی،1389، بررسی اصولی تجرّی و آثار آن، پایان نامۀ دورۀ کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه قم. [14]. بدیهی است زمانی میتوان از قابلیت عقاب متجرّی صحبت نمود که رفتار وی لزوماً قبح فعلی یا فاعلی داشته باشد. [15]. قبح فعلی یعنی اتصاف نفس فعل به قبح چه ذاتی آن فعل باشد و چه با وجوه مختلف تغییر بکند. در این مورد ن.ک: مظفر، محمد رضا،1383، جلد دوم، چاپ دوازدهم، قم: اسماعیلیان:201. [16]. قطع عبارت است از مطلق اعتقاد جازم و به دور از هرگونه تردید و احتمال خلاف چه این اعتقاد مطابق با واقع باشد یا نباشد. در واقع شخص قاطع جزم به واقع پیدا میکند و حکم شرعی را میبیند(انصاری،1428ق،ج1،6 ؛ مظفر،1383، ج2:21). [17]. همسو با این نظر صاحب کفایه میفرمایند:«ان القطع بالحسن و القبح.... لا ملاکا للمحبوبیه و المغبوضیه شرعا» (محمدی خراسانی،1382،ج3:34) یعنی قطع به حسن و قبح یک فعل نمیتواند ملاک محبوب بودن آن یا منفور بودن آن در نزد شارع باشد پس قطع نمیتواند ملاک حکم شرعی قرار بگیرد. [18]. به طور مثال در جایی که قطع دارد مایع شراب است و میداند شراب حرام است با این حال آن مایع را مینوشد ولی بعد متوجه میشود آن مایع آب بوده است. در اینجا فعل از عنوان اولش(شراب بودن) خارج میشود و یک عنوان جدید پیدا میکند یعنی مقطوع الحرمه بودن. [19]. مرحوم آخوند خراسانی در قبح فعلی تجرّی اشکال وارد مینمایند ولی در کتاب کفایه متجرّی را مستحق عقاب دانستهاند ایشان میفرمایند:«وجدان انسان بر صحت مواخذۀ متجرّی شهادت میدهد»(خراسانی،1429ق،ج2:235). ایشان استحقاق عقاب متجرّی را مربوط به عزم نفسانی میدانند. البته از نظرات مرحوم محقق خراسانی برداشتهای اشتباهی صورت گرفته است، آنچه را که محقق خراسانی قبول ندارد قبح فعلی تجرّی است اما ایشان متجرّی را مستحق عقاب اخروی به خاطر امر قلبی که همان عزم بر عصیان است میداند. [20]. امام خمینی(ره)(1405ق،ج2:91) در رد این استدلال میفرمایند: ظاهرا فعل «متجرّی به» از آنچه که بود خارج نشده و به فعل قبیح تبدیل نشده است. این توهم که قبح فعل به خاطر عنوان واقعیاش است بطلانش واضح است. [21]. البته نباید فراموش نمود که مقصود مرحوم آخوند خراسانی(1429ق،229-301) از عقاب، عقوبت اخروی است. بعضی(طبیبی و اطهری،1395:188)در برداشت از کلام ایشان دچار اشتباه شدهاند و معتقدند مرحوم آخوند قائل به عقوبت دنیوی است، در حالیکه مرحوم آخوند خراسانی به صراحت بیان نمودهاند:«کما یشهد به مراجعه الواجدان الحاکم بالاستقلال فی مثل باب الاطاعه و العصیان و مایستتبعان من استحقاق النیران او الجنان». [22]. مفهوم شرعی گناه دو مصداق دارد :یک گناهانی که صرفاً دارای آثار اخروی و کیفرهای پس از مرگ است و دوم گناهانی که علاوه بر کیفر اخروی با کیفر دنیوی همراه است(سید حسینی تاشی،1379:38). [23]. اذا حکم العقل بقبحه، حکم الشرع بحرمه. جماعت عظیمی از فقیهان بر این باورند که احکام جنایی اسلام پیوند جدی با ارزشهای اخلاقی دارند و از این رو قائل به ملازمه احکام اخلاقی(عقل عملی) و احکام شرعی هستند (محمدی،1395:175). برخی از قائلان به نظریه حداقلی فرمان الهی تاکید میکنند که عقل انسان در وادی اخلاق همان چیزی را کشف میکند و بر آن صحه میگذارد که مراد خداوند است (Quinn,2006: 53-77). [24]. Normative Ethic. [25]. Utilitarianism. [26]. برای اطلاع از نظر مخالف با نگارندگان ن.ک: میرخلیلی، سید محمود، 1389، بازپژوهی تجرّی در آموزههای اسلامی با نگاهی به حالت خطرناک از منظر جرمشناسی:35 و برای اطلاع از نظر موافق با نگارندگان ن.ک: یزدی، سید کاظم، بی تا، عروه الوثقی، از احکام حائض، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی:165؛ طباطبایی ، سید محسن، مستمسک عروه الوثقی، جلد سوم:331. قال فی العروه: اذا وطئها بتخیل انها فی الحیض فبان الخلاف لا شیئ علیه»؛ حسینی، سید محمد،1383، رابطه مفهوم شرعی گناه و مفهوم حقوقی جرم و نسبت تحریم و تجرّیم، در علوم جنایی، مجموعه مقالات در تجلیل از استاد محمد آشوری، نشر سمت:653. [27]. Attempting the Impossible. See; Clarkson , G.M.V, Criminal Law. First Edition,1987, P10-13. [28]. این تبصره مقرر میدارد:«هرگاه رفتار ارتکابی، ارتکاب مستقیم با ارتکاب جرم داشته لکن به جهات مادی که مرتکب از آنها بیاطلاع بوده وقوع جرم غیر ممکن باشد اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است». -[29] یعنی آنچه مورد قصد بوده واقع نشده و آنچه واقع شده مورد قصد نبوده است؛ در حقوق کیفری عرفی از تقارن عنصر مادی و معنوی صحبت به میان میآید که با تجرّی تفاوت است؛ بنابراین اگر شخصی در هنگام رانندگی کسی را به قتل برساند و سپس متوجه شود همان کسی است که قصد قتل عمد او را داشته است مسئولیت کیفری وی بر مبنای قتل غیر عمد است. [30]. Criminal Subject (Issue). [31]. Legal Impossibility. [32]. بعضی(فرهودینیا، 1381:161) معتقدند محال قانونی فقدان رکنی از جرم است. به نظر نگارندگان این نظر صحیح نیست زیرا در محال مادی هم که عدم نتیجه ناشی از وسیله ارتکاب جرم است یکی از ارکان جرم مفقود است. در مورد اخیر هنگامی که شخصی با اسلحه خالی یا خراب به تصور پر بودن یا سالم بودن اسلحه شلیک میکند رفتار فیزیکی (فعل) به عنوان یکی از ارکان جرم محقق نشده است. بدین ترتیب در هرکدام از محال مادی و قانونی رکنی از جرم مفقود است و در واقع قانون جزا است که مشخص میکند محال مادی یا قانونی بنابر شرایط استثنایی جرم هستند یا خیر؛ لذا در صورت فقدان نص قانونی، محال قانونی و مادی جرم نیستند. [33]. ایضاح این نکته نیز مهم است که در ادبیات مدرن حقوق کیفری به محال قانونی، محال مطلق موضوعی یا حکمی نیز گفته میشود. [34]. جالب است که قانونگذار دقیقا از قرائت تبصرهی مادهی 20 قانون مجازات عمومی 1352 تقلید نموده است. در این ماده آمده بود:«در صورتیکه اعمال انجام یافته ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته باشد ولی به جهات مادی که مرتکب از آنها بی اطلاع بوده وقوع جرم غیر ممکن باشد عمل در حکم شروع به جرم محسوب میشود». این تبصره در قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب 1361 از ذیل مادهی 15 قانون مزبور حذف گردید و در مادهی 41 و تبصرههای آن در قانون مجازات اسلامی 1370 نیز حکمی در مورد جرم محال وجود ندارد. [35]. منظور از محال «حکمی» آن است که رفتار فاعل با تعریف قانونی جرم تطبیق نمیکند و ناممکن بودن «موضوعی» هنگامی است که موضوع جرم از نظر تعریف قانونی ناممکن نیست و در وضعیت وقوع عجالتاً منتفی است(اردبیلی، 1392:327)و به نظر نگارندگان این تقسیم بندی خالی از اشکال نیست. چون واضح است که در هر دو حالت جرم به خاطر فقدان یکی از شرایط قانونی (رکن مادی) محقق نیست. در مورد وضعیت اول مثلاً هنگامی که شخصی به دلیل نا آگاهی به مرده تیر اندازی میکند موضوع جرم منتفی است. در مورد حالت دوم مثلاً کسی که شبانگاه به سمت انسانی که در بستر خوابیده شلیک میکند غافل از اینکه او لحظاتی پیش اتاق را ترک کرده است، در این وضعیت هم موضوع جرم یعنی وجود یک انسان زنده منتفی است. [36]. در نیمه دوم قرن نوزدهم جان استوارت میل فیلسوف لیبرال بریتانیایی با طرح «اصل ضرر به دیگری» ، جرم انگاری اخلاقگرایانه را با چالشی جدی روبه رو نمود. بدین توضیح که دولت مطابق با این اصل تنها زمانی بر خلاف اراده افراد میتواند در حوزهی خصوصی شهروندان دخالت و آزادی آنها را محدود سازد که خطر و ضرری را که متوجه شهروندی شده دفع و رفع کند یا کاهش دهد(Mill,1961:45). در حقیقت میل اعمال غیر اخلاقی که ضرر به دیگری نمیرساند و رفتارهای مضر به خود را از دایره شمول حقوق کیفری خارج نمود. پس از میل جوئل فاینبرگ(1926-2004م) ضمن نقد اخلاقگرایی و پدر سالاری قانونی، گسترهی شمول اصل ضرر و آزردن را تبیین نمود(Feinberg,1988:534). [37]. مطابق با یک دیدگاه توجیه جرمانگاری، حفظ جامعه از طریق اخلاق متعارف آن است. اخلاق متعارف یا اخلاق اثباتی آن چیزی که مردم یک جامعه معتقدند اخلاقاً درست استیعنی همان اخلاق مشترکی که در واقع از سوی افراد یک جامعه خاص پذیرفته شده است. به تعبیر لرد دولین اخلاق مورد قبول همگان به اندازه یک حکومت مقبول برای وجود جامعه ضروری است. به این معنا که نقض اصول اخلاقی توهین به کل جامعه است. دولین با رد کامل اصل ضرر اعلام نمود که تقسیم امور اخلاقی به حوزهی خصوصی و عمومی صحیح نیست و وظیفهی قانون اجرای اخلاق و برقراری نظم اخلاقی است(Devlin,1956:18). بدین ترتیب مطابق با رویکرد اخیر اگر رفتاری از منظر جامعه سرزنش پذیر نباشد قابلیت جرم انگاری را ندارد. به عبارت دیگر جرم عبارت است از قضاوتی که افکار عمومی دربارهی فلان عمل دارد. اما به راستی آیا شاخص سرزنش پذیری اجتماعی معیار صحیح و درستی برای توجیه جرمانگاری تلقی میگردد یا خیر؟ [38].Perfectionism State. [39]. مسئله مورد توجه این است که حقوق کیفری باید از زبان و ادبیات اخلاقی و مفاهیم اخلاقی در تعریف جرائم خودداری کند، از طرف دیگر رعایت و اطاعت از قانون جزایی نباید به دلیل اخلاقی یا انگیزههای اخلاقی باشد(Duff,2005,22).یافتن سنجههای که با آن بتوان رفتارهای ضد اخلاقی را جرم انگاری نمود کاری بس مشکل است. معیار صریحی در خصوص جرمانگاری رفتارهای ضد اخلاقی حتی از سوی طرفداران الزام قانونی اخلاقیات ارائه نشده است. نگ: هارت،1389، آزادی، اخلاق و قانون، ترجمه و پیشگفتار محمد راسخ ، طرح نو: 15. | ||
| مراجع | ||
|
- اردبیلی، محمد علی، 1392، حقوق جزای عمومی، جلد اول، چاپ سی و دوم، تهران: میزان. - برهانی، محسن، 1395، اخلاق و حقوق کیفری، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اسلامی. - سید حسینی تاشی، سید صادق، 1389، رابطۀ جرم و گناه، چاپ اول، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. - صالحی مازندرانی، اسماعیل، 1385، شرح کفایه الاصول، تقریر محمد علی صالحی مازندرانی، قم: انتشارات صالحان. - طبیبی، مرتضی و مهرداد اطهری، 1395، «جرائم ناقص: واکاوی سازگاری آموزههای فقهی و حقوقی»، پژوهشنامه حقوق کیفری، سال هفتم، شمارۀ دوم، پائیز و زمستان. - فرهودی نیا، خسن، 1381، جرائم ناقص (بررسی تطبیقی)، چاپ اول، تهران: نشر فروزش. - لنگرودی، محمد جعفر، 1379، ترمینولوژی حقوق، چاپ ششم، تهران:گنج دانش. - لوترمی، لورانس و پاتریک کلب، (1387)، بایستههای حقوق کیفری عمومی فرانسه، ترجمۀ محمود روح الامینی، تهران: میزان. - محمدی خراسانی، علی، 1382، شرح کفایت الاصول، قم: انتشارات حسن بن علی. - محمدی، قاسم، 1395، قاعده جرم انگار، چاپ دوم، تهران: شهر دانش. - منصور آبادی، عباس، 1396، حقوق جزای عمومی یک، چاپ اول، تهران، نشر میزان. - میرمحمد صادقی، حسین، 1392، جرائم علیه اشخاص، چاپ یازدهم، تهران: نشر میزان. - الموسوی الخمینی، سید روحالله، (1405ق)، تهذیب الاصول، تقریر: جعفر سبحانی، قم: موسسه الاسلامیه. - مظفر، محمد رضا، 1383ق، اصول الفقه، قم: انتشارات اسماعیلیان. - غروی نائینی، میرزا محمد حسین، 1424ق، فوائد الاصول، چاپ هشتم، قم: نشر اسلامی. - غروی اصفهانی، محمد حسین (صاحب فصول)، 1404ق، فصول الغرویه، قم: انتشارات دار الاحیاء العلوم الاسلامی. - عراقی، آقا ضیاء الدین، 1422ق، نهایه الافکار، تقریر محمد تقی بروجردی، جلد سوم، چاپ چهارم، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیۀ قم. - طباطبایی بروجردی، سید حسین، 1428 ق، لمعات الاصول، تقریر سید روحالله الموسوی الخمینی، قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. - صدر، سید محمد باقر، بی تا، دروس فی علم الاصول (الحلقه الثالثه)، قم: موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیۀ قم. - صدر، سید محمد باقر، 1417ق، بحوث فی علم الاصول، تقریر سید محمود هاشمی حسینی، قم: موسسه دایره المعارف فقه الاسلامی. - صافی گلپایگانی، لطف الله، 1428ق، بیان الاصول، قم: انتشارات ثامن الائمه. - سبحانی، جعفر، 1414ق، المحصول فی علم الاصول، تقریر سید محمد جلالی مازندرانی، قم: موسسه الامام الصادق. - خویی، سید ابوالقاسم، 1424ق، الهدایه فی الاصول، جلد سوم، قم: موسسه امام علی ابن ابی طالب. - خویی، سید ابوالقاسم ، 1419ق، الدراسات فی علم الاصول، تقریر سید علی هاشمی شاهرودی، چاپ اول، قم: موسسه دایره المعارف الفقه الاسلامی، مرکز الغدیر، مطبعه محمد. - خراسانی، محمد کاظم(آخوند)، 1410 ق، الفوائد فی شرح الفرائد، چاپ اول، بی جا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. - ___________، 1429 ق، کفایه الاصول، تعلیق عباس علی الزارعی السبزواری، چاپ پنجم، جلد دوم، قم: موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیۀ قم. - انصاری، شیخ مرتضی، 1417ق، المکاسب، چاپ اول، قم: نشر الهادی. - انصاری، مرتضی بن محمد (شیخ مرتضی)، 1428ق، فوائد الاصول (رسائل)، قم: انتشارات اسلامی. - اصفهانی، سید ابوالحسن، 1413ق، وسیله الاصول الی حقایق الاصول، تقریر میرزا حسن سیادتی، چاپ اول، قم: موسسه النشر الاسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم. - Holmes, Oliver (1951), The Common Law, Forty-fourth Printing, Brown and Compony, Boston.
- Ferguson, Pamela R (2011), “Smoke gets in your eyes, The Criminalization of Smoking in Enclosed Public Places, The Harm Principle and The Limits of Criminal Sanction”, Legal Studies, Vol. 31, No.2.
- Quinn, Philip, 2006, Devine Command Theory in J. Dreier. Contemporary Debates in Moral Theory (Oxford Blackwell Publishing.
- Duff, Antony, 1996, Criminal Attempts, Clarendon Press, Oxford.
- Feinberg, J. 1988, The Moral Limits of Criminal Law, Volume 4, Oxford university Press.
- Duff, Antony, 2005. Defining Crimes, First Published, Oxford University Press, New York.
- Devlin, Patrik, 1965, The Enforcement of Morals, Oxford: Oxford University Press.
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,191 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,077 |
||