مقدّمه
امروزه در بسیاری از محافل علمی و در بین محقّقان این موضوع مطرح است که بسیاری از یافتههای جدید بشر در علم زمینشناسی به طرق مختلف در قرآن کریم و نهجالبلاغه مطرح شده است و در واقع، قرآن کریم و نهجالبلاغه، انسان را به وجود حقایقی از کلّ جهان متوجّه ساختهاند. علم زمینشناسی همواره به بیان کلّیّة مسایل مرتبط با زمین، اتمسفر، تغییر و تحوّلات زمینشناسی در طول ادوار مختلف و ظهور و انقراض گونههای مختلف جانداران پرداخته است و همهروزه بر اساس یافتههای جدید زمینشناسی دریچههای جدیدی از این علم بر روی انسان گشوده میشود: ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَالْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند. یقیناً خدا بر هر چیز توانا است﴾ (العنکبوت/ 20)؛ ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ: بگو: در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!﴾ (النّمل/ 69).
یکی از مسایلی که از جانب خداوند به بندگان توصیه شده، تفکّر و تعمّق در چگونگی آفرینش از طریق سِیر در زمین است (النّمل/ 69). چون قرآن معجزهای برای تمام زمانهاست، لذا صرفاً به بیان کلّیّاتی از علوم مختلف از جمله علم زمینشناسی پرداخته است و جزئیّات آن را به اندیشة بشر واگذار کرده است.
بحث و بررسی
در ادوار مختلف همیشه از مطالب قرآن در خصوص بیان حقایق علمی استفاده شده است و بحث وابستگی علوم طبیعی به قرآن از موارد مورد تأکید دانشمندان معاصر است. یافتههای جدید علمی بهوسیلة دانشمندان، همسو بودن کشفیّات و علوم را با آیاتی از قرآن که به آن مطالب وابستگی بیشتری دارند، به اثبات میرساند؛ برای مثال اندیشمندانی نظیر شیخ طنطاوی، تفسیر جامعی در مورد اعجاز قرآن را در 25 جلد تهیّه نموده است (رضایی اصفهانی، 1389: 13).
بدیهی است چون قرآن مجید به تمام مسایل بشریّت میپردازد، بررسی جزئیّات را به انسان واگذار نموده است و تنها به بیان اندکی از علوم مختلف، از جمله زمینشناسی پرداخته است. مطالعة تمام علوم زمینشناسی در این مقاله نمیگنجد و تنها به بیان گلهایی از این دو بوستان الهی پرداخته میشود.
1ـ آغاز جهان و آفرینش زمین
علم زمینشناسی بیان میکند که از آغاز پیدایش زمین تاکنون حدود 5/4 میلیارد سال گذشته است و این ادّعا براساس حوادث زمینشناسی نظیر پیشروی و پسروی دریاها، پیدایش و انقراض موجودات، تغییرات جغرافیای گذشته(Paleogeography)، کوهزاییها (Orogenese) و... صورت گرفته که با توجّه به این موارد تقسیمبندی دورانهای زمینشناسی به نامهای پرکامبرین (Precambrian)، پالئوزوئیک (Paleozoic)، مزوزوئیک (Mesozoic) و سنوزوئیک (Cenozoic) صورت گرفته است (Berberian, 1981: p.251.) و مرز هر کدام از این دورانها با رویدادی عظیم از جمله تغییرات زیستمحیطی، کوهزاییها، انقراضها، پیشروی و پسروی دریاها، گرم و سرد شدن زمین و ... مشخّص میگردد (Emery, 1966: p. 296).
در آیة 4 از سورة حدید خداوند متعال از آفرینش زمین و آسمان در شش هنگام و از آن به شش دوران که هر کدام میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامید، یاد میکند و آیة 10 از سورة فصّلت به خلق کوهها و برکات و غذاها در 4 روز اشاره دارد که منظور 4 فصل است که بخشی عظیم از نظام جاری زمین بر اساس آن شکل گرفته است و ادامه دارد: ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید. سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت). آنچه را در زمین فرو مىرود، مىداند و آنچه را از آن خارج مىشود و آنچه از آسمان نازل مىگردد و آنچه به آسمان بالا مىرود، و هر جا باشید او با شماست، و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید، بیناست﴾ (الحدید/ 4).
این دو آیه با هم منافاتی ندارند، بلکه آیة 4 از سورة حدید به آفرینش کلّی آسمان و زمین و آیة 10 از سورة فصّلت به خلق ملزومات در کُرة زمین برای فراهم آوردن شرایط زندگی میپردازد. در آیة 11 از سورة فصّلت بیان میکند که آسمان ابتدا به صورت دود بوده است و این مطلب چیزی است که علوم امروزی نیز به آن اشاره دارند. جالب اینکه بدانیم هماکنون ثابت شده که بسیاری از ستارگان آسمان به صورت تودهای فشرده از گاز هستند: ﴿وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ: او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکتهایی در آن آفرید و موادّ غذایى آن را مقدّر فرمود، ـ اینها همه در چهار روز بود ـ درست به اندازة نیاز تقاضاکنندگان. * سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالىکه به صورت دود بود. به آن و به زمین دستور داد: به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روى طاعت مىآییم (و شکل مىگیریم)!﴾ (فصّلت/ 11ـ 10).
حضرت علی(ع) در سخنان ارزشمند خود به این مسأله اشاره کرده است و فرمودهاند که خداوند در حالی که آسمانها به صورت دود و بخار بود. به آن فرمان داد، پس رابطة آنها را برقرار ساخت. سپس آنها را از هم جدا کرد و میان آنها فاصله انداخت و هفت آسمان را پدید آورد و بر هر راهی و شکافی از آسمان نگهبانی از شهابهای روشن گماشت و با دست قدرتمند خود آنها را از حرکت ناموزون نگهداشت و تسلیم خود فرمود؛ «أَمَادَ السَّماءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الاََْرْضَ وَأَرْجَفَهَا، وَقَلَعَ جِبَالِهَا وَنَسَفَهَا، وَدَکَّ بَعضُهَا بَعْضاً مِنْ هَیْبَةِ جَلاَلَتِهِ وَمَخُوفِ سَطْوَتِهِ...: در این هنگام آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافت و زمین را به لرزش آورد و بهسختی تکان داد، کوهها از جا کنده، از هیبت جلال و سطوت او به یکدیگر کوبیده و متلاشی شوند و با خاک یکسان گردند...» (نهجالبلاغه/ خ 109)؛ «بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَةَ معراجها، وَنَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِیَ دُخَانٌ مُبِینٌ، فَالْتَحَمَتْ عُرَی أَشْرَاجِهَا، وَفَتَقَ بَعْدَ الاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا، وَأَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَی نقابها وَأَمْسَکَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِی خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَیْدِهِ وَأَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأمْرِهِ...: و در حالی که به صورت دود و بخار بود، به آن فرمان داد. پس رابطههای آنها را برقرار ساخت (و با نیروی جاذبه هر کدام یکدیگر را جذب کردند). سپس (آسمانها) را از هم جدا نمود (و با نیروی گریز از مرکز) بین آنها فاصله انداخت و بر هر راهی از آنها نگهبانی از شهابها گماشت و با دست قدرت خود آنها را از حرکات ناموزون در میان فضا نگاه داشت. به آنها دستور داد که در برابر فرمانش تسلیم باشند...» (همان/ خ 91) و «وَمَا الْجَلِیلُ وَاللَّطِیفُ، وَالثَّقِیلُ والخَفِیفُ، وَالْقَوِیُّ وَالضَّعِیفُ، فِی خَلْقِهِ إِلاَّ سَوَاءٌ. خلقة السماء والکون وَکَذلِکَ السَّماءُ وَالْهَوَاءُ، وَالرِّیَاحُ وَالْمَاءُ. فَانْظُرْ إِلَی الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَالنَّبَاتِ وَالشَّجَرِ، وَالْمَاءِ وَالْحَجَرِ، وَاخْتِلاَفِ هذَا اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَتَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحَارِ، وَکَثْرَةِ هذِهِ الْجِبَالِ، وَطُولِ هذِهِ الْقِلاَلِ، وَتَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغَاتِ، وَالاََْلْسُنِ الْـمُخْتَلِفَاتِ: موجودات بزرگ و کوچک سنگین و سبک، توانا و ناتوان همه در خلقت برای او یکسان (و در برابر قدرت او بیتفاوت) است. آفرینش آسمان و جهان همین گونه است. آفرینش آسمان و هوا و باد و آب اکنون به خورشید و ماه، گیاه و درخت آب و سنگ و اختلاف این شب و روز و جریان دریاها و کوههای فراوان و بلندی قلّهها و تفرّق و جدایی این لغات و زبانهای گوناگون بنگر (تا خدا را بشناسی). وای بر آن کس که ناظم و مدبّر اینها را انکار کند...» (همان/ خ 185).
همچنین ایشان دربارة خلقت خشکیهای زمین پس از خلقت دریاها و از دل آبها توضیح کاملی فرمودهاند؛ چنانکه میفرمایند: «... بِقَرَائِنِها وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ ـ سُبْحَانَهُ ـ فَتْقَ الاََْجْوَاءِ، وَشَقَّ الاََْرْجَاءِ، وَ سَکَائِکَ الَهوَاءِ، فأَجازَ فِیهَا مَاءً مُتَلاطِماً تَیَّارُهُ: ....پس از آن خداوند طبقات جو را از هم گشود و اطراف آن را باز کرد و فضاهای خالی ایجاد نمود، و در آن آبی که امواج متلاطم آن روی هم میغلتید، جاری ساخت...» (همان/ خ 1).
زمین را با موجهای پرخروش و دریاهای مواج پوشاند، موجهای بلند به شدّت به هم میخورد و در تلاطمی سخت هر یک دیگری را واپس میزد. سپس قسمتهای سنگین آب از سنگینی فرونشست و هیجان آنها بر اثر تماس با سینة زمین آرام گرفت (در جریانهای توربیدیتی (Turbulence Current) یا همان جریانهای آشفته که این سخن بدان اشاره دارد، مشخّص شده است که بیشترین شدّت جریان در نزدیک کف بستر نیست، چون آب با کف بستر تماس دارد و نیروی اصطکاک مانع از حرکت زیاد میشود). خشکیهای زمین را در دل امواج گسترد و آب را از خروش بازداشت و از شدّت حرکت آن کاسته شد و بر جای خود آرام گرفت. سپس کوههای سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد. چشمههای آب را از فراز کوهها بیرون آورد و آبها را در شکاف بیابانها روان کرد و حرکت زمین را با صخرههای عظیم و قلّههای بلند نظم داد. زمین به دلیل نفوذ کوهها در سطح آن و فرو رفتن ریشهها در شکافهای آن و سوار شدن بر دشتها و صحراها از لرزش و اضطراب بازایستاد... (همان/ خ 211 و 91)؛ «...فَمَضَتْ رُؤُسُهَا فِی الْهَوَاءِ، وَ رَسَتْ أُصُولُهَا فِی الْمَاءِ، فَأَنْهَدَ جِبَالَهَا عَنْ سُهُولِهَا، وَ أَسَاخَ قَوَاعِدَهَا فِی متُونِ أَقْطَارِهَا، وَمَوَاضِعِ أَنْصَابِهَا فَأشْهَقَ قِلاَلَهَا، وَأَطَالَ أَنْشَازَهَا وَجَعَلَهَا لِلاََْرْضِ عِمَاداً، وَأَرَّزَهَا فِیهَا أَوْتَاداً، فَسَکَنَتْ عَلَی حَرَکَتِهَا مِن أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا، أَوْ تَسِیخَ بِحِمْلِهَا، أَوْ تَزُولَ عَنْ مَوَاضِعِهَا. فَسُبْحَانَ مَنْ أَمْسَکَهَا بعَْدَ مَوَجَانِ مِیَاهِهَا، وَأَجْمَدَهَا بَعْدَ رُوطُوبَةِ أَکْنَافِهَا، فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَاداً، وَ بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً فَوْقَ بَحْرٍ لُجِّیٍّ رَاکِدٍ لاَ یَجْرِی وَ قَائِمٍ لاَ یَسْرِی، تُکَرْکِرُهُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ، وَتَمْخُصُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ...: ... قلّههای کوهها در هوا پیش میرفت و ریشة آنها در آب رسوخ مینمود. کوهها از جاهای پست و صاف برآمدگی پیدا مینمودند و کمکم ارتفاع یافتند و بُن آنها در درون و اعماق زمین ریشه دوانید. قلّههای آنها را به سوی آسمان کشید و نوک آنها را طولانی ساخت. خداوند این کوهها را تکیهگاه زمین و میخهای نگهدارندة آن گردانید. پس آنگاه در عین متحرّک بودن آرام گرفت، نکند اهل خویش را در سقوط و اضطراب قرار دهد و یا آنچه را که حمل کرده فرو اندازد و یا آن را از جای خویش زایل سازد. منزّه است آن کس که زمین را در میان آن همه امواج ناآرام ثابت نگهداشت...» (همان/ خ 211).
امروزه بر اساس یافتههای زمینشناسی ثابت شده است که ضخامت پوستة زمین در زیر قلّهها، رشتهکوهها و ارتفاعات بیشتر و در زیر اقیانوسها کمتر است؛ یعنی وقتی بیان میشود که کوهها را میخهای زمین قراردادیم (﴿وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا﴾ (النبأ/7))، کاملاً از نظر علمی صحیح است و ریشة کوهها به مانند میخی بزرگ کاملاً درون پوستة زمین فرو رفته است.
خداوند متعال جهان و آسمانها را پس از آفریدن مرتباً گسترده است و این موضوع با تحقیقات امروزی نیز ثابت شده است. ستارگانی که در یک کهکشان قرار دارند، به سرعت از مرکز کهکشان دور میشوند و تعبیر «اِنَّا لَمُوسِعُون: ما گسترشدهندگانیم» نشان میدهد که این گسترش همواره وجود داشته و دارد و کُرات آسمانی و کهکشانها در آغاز در مرکزی واحد با وزن مخصوص زیاد بودهاند و آنگاه انفجار عظیم و وحشتناکی در آن رخ داده است و اجزای جهان متلاشی شدهاند و به صورت کُرات در آمدهاند که به سرعت در حال توسعه هستند. جورج گرینشتاین دانشمند آمریکایی در کتاب خود بیان میکند که «همواره با این حقیقت مواجه میشویم که نیرویی هوشمند و مافوق طبیعی در پیدایش جهان دست داشته است (Greenstein, 1988: p. 81). این موضوع مصداق گفتار خداوند متعال در آیة 47 از سورة الذّاریّات است: ﴿وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ: و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره آن را وسعت مىبخشیم﴾.
حضرت علی(ع) از این گسترش به مراحل رشد یاد میکند و میفرماید آنچه را آفرید، با اندازهگیری دقیق استوار کرد و نظم بخشید. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد، به حرکت درآورد، چنانکه نه از حد خود تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی نماید. خداوند این حرکت را بدون دشواری به سامان رسانید (نهجالبلاغه/ خ 91).
در قرن 20 ثابت شد که اتمسفر زمین همانند لایههایی از گازهای مختلف است که بر اساس وزن اتمی در اطراف زمین گسترده شده است. وجود جو در اطراف زمین فوایدی مهم، از جمله مفید بودن برای موجودات در عملکرد حیاتی آنها، جلوگیری از گزند اشعّة مضرّ ماوراء بنفش و سایر امواج مضرّ خورشیدی، جلوگیری از تغییر گازهای مفید مورد نیاز جانداران، جلوگیری از برخورد شهابسنگها و ... دارد (قریب سبحانی، 1363: 23). حضرت علی(ع) نیز به اتمسفر اشاره کردهاند و آن را اسبابی برای راحتی بشر معرّفی مینمایند: «بین زمین و جو فاصله افکند و وزش بادها را برای ساکنان آن آمادّه ساخت. تمام نیازمندیها و وسایل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیّا فرمود» (نهجالبلاغه/ خ 91)؛ «...اللَّهُمَّ رَبَّ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَالْجَوِّ المَکْفُوفِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مَغِیضاً لِلَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمَجْریً لِلشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَ مُخْتَلَفاً لِلنُّجُومِ السَّیَّارَةِ، وَ جَعَلْتَ سُکَّانَهُ سِبْطاً مِنْ مَلاَئِکَتِکَ، لاَ یَسْأَمُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ. وَرَبَّ هذِهِ الاََْرْضِ الَّتی جَعَلْتَهَا قَرَاراً لِلاََْنَامِ، وَ مَدْرَجاً لِلْهَوَامِّ والاََْنْعَامِ، وَ مَا لاَ یُحْصَی مِمَّا یُرَی وَمَا لاَ یُرَی، وَ رَبَّ الجِبَالِ الرَّوَاسِی الَّتی جَعَلْتَهَا لِلاََْرْضِ أَوْتَاداً، وَ لِلْخَلْقِ اعْتَِماداً إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَی عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا الْبَغْیَ وَ سَدِّدْنَا لِلْحَقِّ، وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَیْنَا فَارْزُقْنَا الشهَادَةَ وَاعْصِمْنَا مِنَ الْفِتْنَةِ...:... بارخدایا! ای پروردگار این سقف برافراشته، و این جوّ و فضای متراکم که آن را مرکز پیدایش شب و روز و مسیر خورشید و ماه و محلّ آمد و شد ستارگان سیّار قرار دادهای، و مسکن گروهی از فرشتگانت برگزیدهای؛ همانها که هرگز از عبادت و پرستشت خسته نمیشوند. ای پروردگار این زمینی که آن را مرکز سکونت انسانها و جای آمد و شد حشرات و چهارپایان قرار دادهای، (و محلّ حیات) آنچه احصا نمیگردد، چه آنها که به چشم میآیند و چه آنها که به چشم نمیآیند... ای پروردگار کوههای محکم و پا بر جا که آنها را برای زمین میخهای محکم و برای مخلوق تکیهگاه مطمئن قرار دادی! اگر بر دشمن پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز و تعدّی برکنار دار و بر راه حق استوار نما، و چنانچه آنها را بر ما غلبه دادی، شهادت نصیب ما گردان و از شرک و فساد ما را نگاهدار!...» (همان/ خ171).
1ـ شکل زمین
در آیات متعدّدی در قرآن از مشرق و مغرب یاد شده است. گاهی مانند آیة 115 از سورة بقره به صورت مفرد، گاه به صورت مثنّی (دو مشرق و مغرب)، مانند آیة 17 از سورة الرّحمن و گاه نیز مانند آیات 40 از سورة المعارج و 137 از سورة أعراف به صورت جمع به کار برده شدهاند (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1388: 145).
*﴿وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بىنیاز و داناست﴾ (البقره/ 115).
* ﴿رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ: او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است﴾ (الرّحمن/ 17).
* ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ: سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم...﴾ (المعارج/40).
* ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَآئِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ: و مشرقها و مغربهاى پُربرکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم) واگذار کردیم، و وعدة نیک پروردگارت بر بنىاسرائیل، بهخاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقّق یافت، و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهاى مجلّل) مىساختند، و آنچه از باغهاى داربستدار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم﴾ (الأعراف/ 137).
در حالت اوّل، مقصود، پدیدة طلوع و غروب خورشید میباشد و در حالت دوم، به دو مغرب و مشرق ممتاز در تابستان و زمستان اشاره دارد، امّا حالت سوم بیانگر این امر است که خورشید هر روز از نقطة تازهای طلوع و در نقطة تازهای غروب میکند. پس به عدد روزهای سال، مغرب و مشرق داریم و اینکه طلوع و غروب خورشید در نقاط مختلف این کُرة خاکی در زمانهای مختلفی رؤیت میگردد. این امر میسّر نمیشود، مگر آنکه زمین شکل کُروی داشته باشد که این مسأله در پس بیان مغربها و مشرقها در قرآن نهفته شده است. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید که قیامت را در روز و شبی فرمان میدهد و این امر نیز به کُروی بودن زمین گواهی میدهد و از اعجاز قرآن است: ﴿إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: مَثَل زندگى دنیا همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین ـ که مردم و چهارپایان از آن مىخورند ـ مىروید تا زمانى که زمین زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما شبهنگام یا در روز (براى نابودى آن) فرامىرسد؛ (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلّط مىسازیم،) و آنچنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم﴾ (یونس/24).
این از آن روی است که قیامتی که قرآن از آن سخن میگوید در کلّ زمین رخ میدهد که نیمی از آن روز و نیمی دیگر همزمان شب است که تنها در صورت کُروی بودن صدق مینماید و سالها قبل از آنکه این مسأله از نظر علمی به اثبات رسد، در این کتاب مقدّس به آن اشاره شده است، ولی با توجّه به مقتضیّات و سطح علم مردم در زمان نزول به صراحت بیان نشده است (ر.ک؛ حسین انصاریان، 1383: 39). امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در این باره میفرماید: «وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ (ع) مَسِیرَةُ یَوْمٍ لِلشَّمْسِ: از فاصلة میان مشرق و مغرب از آن حضرت (ع) پرسیدند. آن حضرت که درود خدا بر او باد، فرمود: به اندازة یک روز حرکت خورشید» (حکمت 294).
آن حضرت نیز در حکمت یاد شده با کاربرد واژگان «مغرب» و «مشرق» و نیز اشاره به تفاوت بین شب و روز، با توجّه به این امر و اندازهگیری شمارة سالها و اندازهگیری زمان که در خطبة 91 بدان اشاره فرمودند، به کُروی بودن زمین اشاره نمودهاند (داودی، 1382: 53). با توجّه به آنچه ذکر شد، امکان بیان صریح آن با توجّه به دانش روز ممکن نبوده، ولی این سخنان نشانهای برای افرادی است که در این سخنان تفکّر میکنند.
2ـ متحرّک بودن زمین
در زمان نزول قرآن حقایقی از جهان و کُرة خاکی در دل آیات نورانی نهفته شده بود که درک برخی از آنها پس از کشف آنها بهوسیلة بشر، همگام با توسعة علم ممکن شده است (ر.ک؛ محقّق، 1361: 39). از جملة این حقایق میتوان به انواع حرکات زمین اشاره کرد: ﴿أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا * وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا: آیا زمین را محلّ آرامش (شما) قرار ندادیم؟! * و کوهها را میخهاى زمین؟!﴾ (النّباء/ 6 و 7).
در این آیات زمین به گهوارهای تشیبه شده که نماد ایجاد حرکت برای ایجاد آرامش کودکان است. بنابراین، صراحتاً حرکتی را برای زمین قایل شده است که زمینة آرامش و آسایش ساکنان آن را فراهم میآورد که بعداً این مسأله با کشف کُروی بودن زمین و حرکت آن به دور خورشید و ایجاد روز و شب به درستی درک شد (ر.ک؛ طبرسی، 1372: 98). روز و شبی که حاصل این حرکت زمین است، زمینة مناسبی را برای فعّالیّت روزانه و آسایش شبانة انسانها فراهم آورده است. حضرت علی(ع) نیز با بیان متفاوت و مفهوم مشابه دربارة حرکت موجودات میفرماید: «آنچه را آفرید، با اندازهگیری دقیق استوار کرد و نظم بخشید. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد، به حرکت درآورد، چنانکه از حدّ خود تجاوز ننماید» (نهجالبلاغه/ خ 91). با توجّه بدین مطلب که کُرة زمین نیز از آفریدههای پروردگار یکتاست، از قاعدة حرکت منظّم و در حدود معیّن مستثنی نمیباشد. همچنین ایشان در باب حرکت آفتاب و ماه به طور اخص میفرماید: «آفتاب را نشانة روشنیبخش روز و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شبها قرار داد و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازهگیری کرد (اشاره به مترولوژی (Metrology)) تا در درجات تعیینشده حرکت نمایند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آنها شمارة سالها و اندازهگیری زمان ممکن باشد» (همان / خ 91)» (دشتی، 1379: 141). همچنین آن حضرت میفرماید: «... وَ جَعَلَ شَمسَهَا آیَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا، وَ قَمَرَهَا آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیلِهَا، وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ مَسِیَرهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا، لِیُمَیِّزَ بَیْنَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ بِهِمَا، وَ لِیُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِینَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا...: ... خورشید را نشانة روشنیبخش روز در تمام ایّام و ماه را نوری کمرنگ برای (زدودن شدّت تیرگی) شبها قرار داد، و آن دو را در مجرای خودشان به جریان انداخت، و مراحلی را که باید بپیمایند، اندازهگیری نمود تا میان شب و روز تفاوت حاصل شود و با رفت و آمد آنها شمارة سالها و حساب آن را بتوان فهمید...» (نهجالبلاغه/ خ 91).
سپس قرآن به آیاتی با صراحت بیشتر در مورد حرکت زمین سخن میگوید. در آیة 88 از سورة نمل بیان شده است که «هنگامی که به کوهها مینگری، فکر میکنی که آنها بر جای خود ایستادهاند، امّا آنها همانند ابرها در حرکتاَند». چنانکه مشاهده میشود، در این آیه کوهها مانند ابرها در حرکت توصیف شدهاند: ﴿وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ: کوهها را مىبینى و آنها را ساکن و جامد مىپندارى، در حالىکه مانند ابر در حرکتاَند. این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده است. او از کارهایى که شما انجام مىدهید، مسلّماً آگاه است﴾ (النّمل/ 88).
برخی مفسّران معتقدند که این آیه در بارة روز قیامت است، ولی برخی معتقدند که این آیه به پدیدههای طبیعی اشاره دارد، بهویژه وقتی آیة زیر را کنار این آیه بررسی مینماییم که میفرماید: «وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ: و سوگند به زمین پُرشکاف (که گیاهان از آن سر برمىآورند)» (الطّارق/ 12).
از مفهوم این آیه به نظریّة تکتونیک صفحهای(Plate Tectonic)یا شکافت میرسیم که در قرن بیستم و سالها پس از نزول قرآن کشف شده است. این نظریّه پوستة زمین را متشکّل از صفحههایی میداند که نسبت به یکدیگر ثابت نیستند و دائماً در حال حرکتهای دورشونده (ایجاد پوستة جدید)، حرکت نزدیکشونده (کوهزایی) و حرکت لغزشی میباشد (سعیدی رضوی، 1388: 191). امروزه میدانیم که در کف اقیانوسها پیوسته پوستهزایی صورت میگیرد و در زونهای فرورانش (Subduction) پوسته به زیر پوستة دیگر فرومیرود. در حقیقت، تکتونیک صفحهای آشکارا دیده میشود که در قرآن، این کتاب آسمانی در قرنها قبل این موضوع علمی بدینگونه بیان شده است.
3ـ به وجودآمدن موجودات
آفرینش و خلقت موجودات از مسایلی است که اهمیّت آن با تعداد زیادی آیات که در این رابطه نازل شده است، معیّن میگردد. تنوّع حیرتانگیز خلقت با شناخت بیش از 10 میلیون گونة موجود زنده بر کسی پوشیده نیست (Stearn et al, 1989: p. 451). زمان آغاز خلقت موجودات زنده به طور دقیق قابل تخمین نیست، ولی مطالعات دانشمندان با توجّه به رسوبات متعلّق به 5/3 میلیارد سال پیش نشان میدهد که حیات در آن دوران وجود داشته است (زارع مایوان، 1381: 51). خداوند در باب خالق و منشاء آفرینش موجودات و انسان در قرآن با بشر سخن گفته است. خداوند بزرگ میفرمایند: ﴿وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَ هُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاء قَدِیرٌ: و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده است، و او هرگاه بخواهد، بر جمع آنها تواناست﴾ (الشّوری/ 29).
خداوند متعال آفرینش آسمانها و زمین و هر آنچه در آن است، به خود نسبت داده است و حتّی حیات را منحصر به کُرة زمین ننموده است. تنوّع و تغییرات محیطی، تغییرات زیادی را در حیات و تنوّع زیستی ممکن ساخته است. چه بسیار موجودات که مخلوق اویند و وجود آنها بر ما پوشیده است. خداوند متعال در آیة 45 سورة نور میفرماید: «خداوند همة جنبندگان را از آب آفرید». او منشاء پیدایش همة موجودات را آب معرّفی کرده است و در آیات 54 از سورة فرقان و 20 از سورة روم بشر را از منشاء آب و خاک معرّفی میفرماید (ر.ک؛ طبرسی، 1368: 112). همچنین در آیة از 5 سورة حج به این نکته اشاره فرموده است که زمین بستر مناسبی است، ولی بدون آب حیات گیاهان و به تبع آن، انسان در آن ممکن نمیباشد. پس وجود آب و باران به عنوان منشاء آن الزامی است (ر.ک؛ بیآزار شیرازی، 1368: 87): ﴿وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاءٍ فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: و خداوند هر جنبندهاى را از آبى آفرید. گروهى از آنها بر شکم خود راه مىروند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه مىروند. خداوند هر چه را بخواهد مىآفریند؛ زیرا خدا بر همه چیز تواناست﴾ (النّور/ 45)؛ ﴿وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا: اوست که از آب، انسانى را آفرید. سپس او را نَسَب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد) و پروردگار تو همواره توانا بوده است﴾ (الفرقان/ 54)؛ ﴿وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ: و از نشانههاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شُدید و در روى زمین گسترش یافتید﴾ (الرّوم/ 20)؛ ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ: اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم. سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزى شبیه گوشت جویده شده] که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل، تا براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایى را که بخواهیم تا مدّت معیّنى در رَحِم (مادران) قرارمىدهیم، (و آنچه را بخواهیم ساقط مىکنیم). بعد شما را به صورت طفل بیرون مىآوریم. سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان، بعضى از شما مىمیرند و بعضى آنقدر عمر مىکنند که به بدترین مرحلة زندگى (و پیرى) مىرسند، آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمىدانند! (از سوى دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مىبینى، امّا هنگامى که آب باران بر آن فرومىفرستیم، به حرکت درمىآید و مىروید و از هر نوع گیاهان زیبا مىرویاند﴾ (الحج/ 5).
حضرت علی(ع) در سخنان گهربار خود توصیفهایی زیبا از آفریدههای خداوند در زمین و دلایل خلقت آنها ارائه داده است: «زمین بهوسیلة باغهای زیبا همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشیده، هر بینندهای را به شگفتی واداشت. با زینت و زیوری از گلوبند گلهای گوناگون خود را آراست و هر بینندهای را به وجد آورد. فرآوردههای نباتی را توشه و غذای انسان و روزی حیوانات قرار داد. در گوشه و کنار آن درّههای عمیق آفرید و راهها و نشانهها را برای آنان که بخواهند از جادههای وسیع آن عبور کنند، قرار داد... بین زمین و جو فاصله افکند و وزش بادها را برای ساکنان آن آمادّه ساخت. تمام نیازمندیها و وسایل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیّا فرمود. آنگاه ابرها را آفرید تا قسمتهای مردة آن احیا شود و گیاهان رنگارنگ برُوید و در این راه، هیچ بلندی از بلندای زمین را وامگذاشت. قطعات بزرگ و پراکندة ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها برقها درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای کوهپیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. ابرها را پیدرپی فرستاد تا زمین را احاطه کنند و بادها شیر باران را از ابرها دوشیدند و به شدّت به زمین فرو ریختند و در بخشهای بیگیاه زمین انواع گیاهان روییدند و در دامنة کوهها سبزهها پدید آمدند» (نهجالبلاغه/ خ 91).
ایشان در این سخنان خود به خلق موجودات اشاره مینماید که خداوند بهواسطة آنها نیازهای مادّی بشر را رفع مینماید، امّا پس از آن به بیان خلقت زیباییهای آفریدهها میپردازند که مقصود خداوند از خلقت زیباییها را، رفع نیازهای روحی بشر عنوان مینمایند که اسباب لذّت بصری و شادی دلهای آنان را فراهم مینماید» (امامی، 1388: 117 و دشتی، 1391: 139).
4ـ پایان جهان
﴿یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ: در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم مىپیچیم، (سپس) همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمىگردانیم. این وعدهاى است بر ما، و قطعاً آن را انجام خواهیم داد﴾ (الأنبیاء/ 104).
در این آیه خداوند خبر از قیامت میدهد و آن را عکس عمل آفرینش معرّفی مینماید (ر.ک؛ طباطبائی، 1392: 95). امروزه دانشمندان معتقدند چنین اتّفاقی در انتظار جهان است، به طوریکه بعد از انبساط پیوستة جهان (نظریّة Big Bang) زمانی میرسد که جهان دیگر قادر به انبساط بیشتر نیست. بنابراین، در یک حرکت برگشتی، مواد منقبض میشود و اندازة جهان به مقدار اوّلیّهة خود بازمیگردد. آیات متعدّدی پیرامون تغییرات آفرینش ذکر شده است و به موارد متعدّدی در آنها اشاره گردیده است. از جملة این آیات با طبقهبندی موردی میتوان به آیات (الجن/ 9)، (الصّافات/ 6) و (الأنبیاء/ 104) دربارة دریاها، آیات (الإنشقاق/ 4)، (المزمّل/14) و (الفجر/ 21) در باب زمین، آیات (المرسلات/ 10)، (القارعه/ 5) و (التّکویر/ 3) دربارة کوهها، آیات (القیامه/ 8 و 9) و (التّکویر/ 1) در باب ماه و خورشید و آیات (المرسلات/ 8)، (الإنفطار/ 2) و (التّکویر/ 2، 15 و 16) دربارة ستارگان اشاره نمود (ر.ک؛ پور یوسف، 1386: 90).
توصیف زیبای حضرت علی(ع) در این باره بسیار زیبا و خواندنی است: «... حَتَّی إِذَا بَلَغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ، وَالاََْمْرُ مَقَادِیرَهُ، وَأُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ، وَجَاءَ مِنْ أَمْرِ اللهِ مَا یُرِیدُهُ مِنْ تَجْدِیدِ خَلْقِهِ، أَمَادَ السَّماءَ وَ فَطَرَهَا وَأَرَجَّ الاََْرْضَ وَ أَرْجَفَهَا، وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَنَسَفَهَا، وَ دَکَّ بَعضُهَا بَعْضاً مِنْ هَیْبَةِ جَلاَلَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ...: تا آن زمان که پروندة این جهان دوباره بسته شود و خواست الهی فرا رسد و آخر آفریدگان به آغاز آن بپیوندد، آنگاه آسمان را به حرکت درآورد و از هم بشکافد و زمین را به شدّت بلرزاند و سخت تکان دهد که کوهها از جا کنده شده، در برابر هیبت و جلال الهی بر یکدیگر کوبیده شوند و متلاشی و با خاک یکسان گردند».(نهجالبلاغه/ خ 109). در انتها میفرماید: «وَ قَالَ [علیهالسّلام] کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ:هر چیز که شمردنی است، پایان میپذیرد و هر چه را که انتظار میکشیدی، خواهد رسید» (همان/ ح 75). در واقع، آن حضرت با ذکر حیات مادّی در زمرة اقلام شمارشی، بر پایان پذیرفتن آن تأکید مینمایند (ر.ک؛ استادولی، 1387: 141).
نتیجهگیری
مسایل مختلفی که سالیان سال ذهن انسان را به خود مشغول داشته، از جمله راز آفرینش، چگونگی حیات، پدیدههای مختلف زمینشناسی، معاد روز قیامت یا حتّی کوچکترین موارد علم زمینشناسی به روشنی در قرآن زمانی بیان شده است که اطّلاعات بشر بسیار اندک بود. لذا مطالب علمی بر طبق میزان دانش مردم در همان زمان بیان شده است و این تأییدی بر اعجاز قرآن مجید است. خداوند قادر متعال تمام امکاناتی را که بشر به آن نیاز داشته تا در روی زمین به زندگی بپردازد، در زمین به وجود آورده است و از وجود این نکات علمی به اندازه درک بشر در قرآن ذکر فرموده است و به بشر گوشزد کرده که در زمین سیر کند و به تفکّر بیفتد و افزون بر این، چنین مفاهیم بلندی را در نهجالبلاغه نیز با بیان فصیح حضرت علی (ع) این مسایل مجدّداً بیان شده است. باشد تا بشر به فکر افتاده و بیشتر تفکّر و تعمّق نماید.