| تعداد نشریات | 61 |
| تعداد شمارهها | 2,224 |
| تعداد مقالات | 18,105 |
| تعداد مشاهده مقاله | 55,891,110 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 29,003,396 |
اثرات بحرانهای مالی جهانی بر الگوهای تجاری ایران و شرکای آن: روش شبه MLE پوآسون | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پژوهشهای اقتصادی ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مقاله 3، دوره 28، شماره 96، آبان 1402، صفحه 87-121 اصل مقاله (1.22 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22054/ijer.2021.61543.999 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| سیده مروه ناصرصدرآبادی1؛ فرهاد غفاری* 2؛ تیمور محمدی3؛ عباس معمارنژاد4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 1دانشجوی دکتری اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 2دانشیار، گروه اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 3استاد، گروه اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 4استادیار، گروه اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پیامدهای منفی بحرانهای مالی لزوم توجه سیاستگذاران اقتصادی و مراکز تصمیم ساز را برمیانگیزد. از این رو، با توجه به اهمیت موضوع مطالعه حاضر به بررسی بحرانهای مالی جهانی و تحلیل آثار آن بر الگوهای تجاری در کشور ایران و شرکای تجاری طی سالهای 2018-1995 پرداخته است. متغیرها در چارچوب مدل جاذبه و با استفاده از روش شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون برآورد شده است. یافته ها نشان میدهد بحران مالی آسیا (1997) نقش موثری در کاهش حجم تجارت دارد اما این نتیجه در ارتباط با بحران مالی آمریکا (2007) برعکس است؛ چرا که به جای تهدید، به فرصتی مناسب در راستای تحرک جریان های تجاری تبدیل شده است. در این شرایط، به نظر میرسد تفاوت در شدت و نوع تاثیرگذاری بحران های مالی بر الگوهای تجاری میتواند متاثر از ماهیت بحران یا منطقه ای باشد که بحران از آنجا آغاز شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| بحران مالی؛ الگوهای تجاری؛ مدل جاذبه؛ شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بحرانهای مالی مجموعه شرایطی هستندکه طی وقوع آنها تعداد زیادی از نهادهای مالی به طور ناگهانی بخش بزرگی از ارزش اسمی داراییهای مالی خود را از دست میدهند (Bonis, et al., 1998). بحران بانکی[1]، بحران بدهی[2]، بحران تراز پرداختها[3] و بحران ارزی[4] مترادف با مفهوم بحران مالی تعریف میشوند (نیلی، 1384). از آنجا که وقوع بحرانهای مالی پدیدهای جدید در جهان نیست؛ از این رو، کنترل پیامدهای منفی آن لزوم توجه سیاستگذاران اقتصادی و مراکز تصمیمساز را برمیانگیزد. این موضوع از آن جهت طرح مسئله است که بحرانهای مالی بر عملکرد بخش واقعی اقتصاد تاثیر منفی دارند. در این زمینه، به هر میزان کشورها از لحاظ اقتصادی به یکدیگر وابستهتر باشند، تاثیرپذیری آنها از یکدیگر بیشتر خواهد بود (کرد زنگنه و همکاران، 1399). عاملی که بحرانهای مالی را ناخوشایندتر میکند، انتقال آن از یک کشور به سایر کشورها است. انتقال بحرانهای مالی میتواند از طریق جریانهای تجاری، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، وامهای تجاری وکمکهای مالی صورتگیرد (Massa & Velde, 2008). در این رابطه، بیشتر تاکید برکانالهای ارتباطی صادراتکالا و خدمات است؛ چرا که کشورهایی که صرفا متکی به صادرات کالا و خدمات هستند، ممکن است در تقابل با کاهش قیمت کالاهای صادراتی و به تبع آن کاهش درآمدهای ارزی حاصل از آن باشند که نتیجه آن به صورت کسری قابل ملاحظه در تراز پرداختها منعکس میشود (صادقی و حسنزاده، 1390). صاحبنظران اقتصادی معتقد هستند روابط تجاری ایران در زمینه پیوند با اقتصاد جهانی با تناقض آشکاری مواجه است. در واقع، وضعیت مبهمی در خصوص جایگاه کشور ایران از نظر نوع برقراری مراودات تجاری و میزان تاثیرپذیری آن از اقتصاد جهانی وجود دارد؛ چرا که کشور ایران علاوه بر آن که وابسته به سایر کشورهاست در حاشیه اقتصاد جهانی نیز قرار دارد. بررسیها نشان داده در سال 2017 میزان صادرات و واردات کشور ایران به ترتیب حدود 104 و 97 میلیارد دلار بوده است که اگر مجموع آن بر تولید ناخالص داخلی که به میزان 439 میلیارد دلار است؛ تقسیم شود، رقم 46% بهدست میآید. در این شرایط، میتوان انتظار داشت همزمان با وقوع بحران مالی، صادرات و واردات کشور کمتر تحت تاثیر قرار گیرد اما بحران مالی و رکود اقتصادی ناشی از آن، منجر به کاهش تقاضای جهانی در ارتباط با کالاهایی مانند نفت، مواد اولیه و محصولات صادراتی شده است. علاوه بر این، اقتصاد ایران تک محصولی و وابسته به صادرات نفت است؛ از این رو، کالاهای ساخته شده و صنعتی جایگاهی در بازارهای مالی ندارند. در نتیجه این میزان از مراودات تجاری، دلالت بر پیوند ضعیف کشور ایران با اقتصاد جهانی دارد(World Bank, 2017). جریانهای تجاری یکی از مهمترینکانالهای ارتباطی در جهان استکه بحرانهای مالی از طریق آن بر عملکرد سایر بخشهای اقتصادی تاثیرگذار هستند. بنابراین، شناخت الگوهای تجارت بینالملل بیشتر از هر پدیده دیگری در اقتصاد و طی مدت زمان وقوع بحران مالی حائز اهمیت است. علاوه بر آن، استفاده از تجربه سایر کشورها به درک این موضوع کمک خواهد کرد که چگونه جریانهای تجاری در کشورهایی که به تازگی بحرانهای مالی را پشتسر گذاشتند، محقق میشود (Santana-Gallego & Perez-Rodriguez, 2018). با وجود آنکه اقتصاد ایران از طریق کانال تجارت -بهویژه صادرات نفت- با سایر کشورها در ارتباط است اما میتواند تا اندازهای به سمت این گرداب (بحران مالی) سوق داده شود؛ به طوری که موج تلاطم بحران به سایر بخشها سرایت نماید و کل اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهد. به این منظور، مطالعه حاضر به بررسی مباحثی میپردازد که وقوع بحرانهای مالی جهانی چه آثاری بر الگوهای تجاری در کشور ایران و شرکای تجاری دارند. در این راستا، متغیرها در چارچوب مدل جاذبه[5] و با استفاده از روش شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون[6] طی سالهای 2018-1995 برآورد شده است. ساختار مطالعه حاضر به این ترتیب تدوین شده است که در ادامه مبانی نظری مورد بررسی قرار میگیرد. بخش سوم مروری بر پیشینه پژوهش از منظر مطالعات خارجی و داخلی دارد. بخش چهارم به بررسی بحرانهای مالی و متغیرهای کلان اقتصادی اختصاص یافته است. بخش پنجم ضمن معرفی روششناسی پژوهش به برآورد مدل و تحلیل نتایج پرداخته است. در پایان، جمعبندی و نتیجهگیری کلی از مهمترین یافتههای پژوهش ارائه میشود. 2. مبانی نظریکشورها همواره با تلاطمهای اقتصادی و مالی مواجه هستند. این تلاطمها در برهههای زمانی مشخص به بحرانهای مالی تبدیل میشوند. در واقع، بحران مالی فروپاشی بازارهای مالی است؛ شرایطی که در آن بازارهای مالی قادر نیستند وجوه را به اشخاصی انتقال دهند که از فرصت بهرهوری بالاتر در سرمایهگذاری بهرهمند باشند. از این رو، بحران مالی که نتیجه عملکرد نامطلوب بازارهای مالی است به انقباض شدید در فعالیتهای اقتصادی منجر میشود (مشیری و نادعلی، 1392). با فروپاشی سیستم برتون وودز[7] (1971) اقتصاد جهانی با بحرانهای مالی متعددی مواجه شده است. در این زمینه میتوان به بحرانهای مالی آسیا (1997) و آمریکا (2007) اشاره کرد. بحران مالی آسیا که ابتدا در کشور تایلند به وقوع پیوست به علت ضعف نهادهای نظارتی، شکنندگی شدید در بازارهای مالی، عدم تعادل در ساختارهای اقتصادی و تحرک بیش از حد سرمایهگذاری در بخش غیرمولد بهوجود آمده بود. در این شرایط، بیشتر کشورهای آسیای جنوب شرقی شاهد سقوط ارزش پول، افزایش بدهی و کاهش ارزش معاملات در بازار سهام بودند. پس از آن، بحران مالی سال 2007 به وقوع پیوست. این بحران از کشور آمریکا آغاز شد، سپس دامنه آن گسترش یافت و به بحران مالی جهانی تبدیل شد. پس از وقوع این بحران، اغلب کشورها زیانهای غیرقابل جبرانی را متحمل شدند و به تبع آن، اقتصاد جهانی تحت تاثیر پیامدهای منفی آن قرار گرفت. بحرانهای مالی مشکلاتی مانند نرخ تورم بالا، کاهش تولید، افزایش نرخ بیکاری و کاهش قدرت خرید در کشور محل وقوع بحران ایجاد میکنند؛ مشخصه مشترک آنها تلاطم بالا و انتقال به سایر کشورها است. به طور کلی میتوان گفت، لزوم توجه درخصوص نحوه انتقال بحرانهای مالی به سایر کشورها حائز اهمیت است؛ چرا که مسئله اصلی آن است که بحرانهای مالی جهانی از چه مسـیرهایی میتوانند اقتصاد کشورهای مورد بررسی را تحت تاثیر قرار دهـند. نائوده[8] (2009) کانالهای تاثیرگذاری را به سه گروه طبقهبندی کرده است: 1- ناتوانی بانکها در پرداخت وام 2- کاهش درآمدهای صادراتی 3- کاهش جریانهای مالی. کانال اول به علت محدویتهای اعمال شده در ارتباط با بحرانهای مالی جهانی بهوجود میآید که تاثیر به نسـبت محـدودی دارد. کانال دوم در کشـورهای صـادرکننده کـالا و مواد خام موثر خواهد بود. کشورهایی که بـه منظور تسـریع در توسـعه اقتصـادی بـه جریانهای مالی خارجی وابسته هستند از طریـق کانـال سـوم متاثر میشـوند. بنابراین، میتوان گفت بحران مالی یک پدیده آسیبزای اقتصادی است که تحلیل آثار آن بر متغیرهای کلان اقتصادی همواره مورد بررسی است. در این راستا، تجارت و فرآیندهای مرتبط با آن یکی از مهمترین متغیرهایی هستند که تحت تاثیر پیامدهای بحران مالی قرار میگیرند. بحرانهای مالی به دو روش بر الگوهای تجاری اثرگذار هستند. ابتدا با برهم زدن وضعیت تعادل تجاری تاثیر منفی بر تجارت دارند، سپس از طریق پیوندهای تجاری از یک کشور آسیب دیده به سایر کشورها منتقل میشوند. از این رو، بستگی به نوع تعاملی که کشورهای مختلف با اقتصاد جهانی دارند، تحت تاثیر پیامدهای بحران مالی قرار میگیرند. به عبارت دیگر، کشورهایی که بازارهای مالی آنها با یکدیگر در ارتباط هستند به صورت مستقیم (از طریق بازارهای مالی) و کشورهایی که تعامل کمتری با بازارهای مالی جهانی دارند به صورت غیرمستقیم (از طریق تجارت) متاثر از بحران هستند. توجه به این موضوع ضروری است که تجارت میتواند از طریق تغییر در میزان صادرات و واردات بر تولید داخلی و از طریــق درآمدهای ارزی بر عملکرد دولت اثرگذار باشد. بدیهی است با کاهش درآمدهای ارزی، مشــکلات تراز پرداختهای کشــور افزایش خواهد یافت؛ چرا که تداوم در رکود جهانی و همچنین کاهش شاخص قیمت کالاهای وارداتی، منجر به افزایش تقاضا در ارتباط با واردات کالا میشود. علاوه بر این، با فرض کنترل حجم واردات، ارزش دلاری کالاهای وارداتی به علت پایین آمدن هزینه واردات کاهش مییابد. بنابراین، پس از وقوع بحران، میزان صادرات به علت پایین آمدن شدید تقاضا در بازارهای صادراتی کاهش خواهد یافت، در نتیجه کشورها با کاهش درآمدهای ارزی و به تبع آن تاثیر منفی بر تراز پرداختها مواجه خواهند شد (شفیعی و صبوری دیلمی، 1388). ذکر این نکته ضروری است از آنجا که کشورها به واسطه جریانهای تجاری با یکدیگر در ارتباط هستند در این شرایط اگر شوکی به یک اقتصاد وارد شود، ممکن است به کل شبکه گسترش یابد و به صورت غیرمستقیم بر روابط تجاری بین کشورها اثرگذار باشد؛ چرا که بحران مالی میتواند از طریق تغییر در متغیرهای نرخ ارز، صادرات، واردات و با تاثیرگذاری بر قیمت کالاها در سطح بینالملل به سایر بخشهای اقتصادی منتقل شود (Brave & Butters, 2011). بر اساس آنچه مطرح شد، میتوان گفت نحوه برقراری مراودات تجاری کشورها با یکدیگر به منظور تبیین جایگاه بینالمللی حائز اهمیت است. بنابراین، بایسته است کشور ایران نسبت به کنترل پیامدهای منفی ناشی از وقوع بحرانهای مالی اقدام نماید تا بتواند با تحولهای اقتصادی هم راستا باشد. 3. پیشینه پژوهشعلت وقوع بحرانهای مالی و بررسی آثار آن بر متغیرهای کلان اقتصادی همواره مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی است. مروری بر مطالعات تجربی نشان داده است این ارتباط از طریق کانالهای متعدد در کشورهای مختلف بررسی شده است. بخشی از این مطالعات بر مبنای تحلیلهای آماری هستند که در این زمینه از روشهای مختلف اقتصادسنجی استفاده شده است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهد شد. بابکی و همکاران[9] (2012) با استفاده از روش میانگینگیری بیزی به بررسی علت وقوع همزمان بحرانهای بانکی، ارزی و بدهی در کشورهای توسعهیافته طی سالهای 2010-1970 پرداختند. یافتهها نشان داده است بحرانهای بانکی و بدهی با یکدیگر مرتبط بوده و عموما مقدم بر بحران ارزی هستند اما وضعیت معکوس این رابطه صادق نیست. جینگ[10] (2015) با استفاده از مدل لاجیت[11] و کاربرد شاخص فشار بازار پول[12] بحرانهای بانکی و ارزی منتخبی از 94 کشور را طی سالهای 2010-1980 بررسی کرد. یافتهها نشان داده است رابطه علیت دوطرفه بین بحرانهای بانکی و ارزی وجود دارد. همچنین وقفه تورم و بدهی کوتاهمدت دولت، اثر مثبت بر بحرانهای بانکی و ارزی دارد. آری و سرگیبوزان[13] (2016) با استفاده از مدل لاجیت ارتباط بین بحرانهای بانکی و ارزی در کشور ترکیه را طی سالهای 2013-1990 بررسی کردند. یافتهها نشان داده است بحران ارزی به علت افزایش بدهی خارجی، کسری بودجه دولت و شوکهای خارجی مور و میرزایی[14] (2016) تاثیر بحران مالی جهانی بر رشد صنعت در منتخبی از 82 کشور را طی سالهای 2010-2000 بررسی کردند. یافتهها نشان داده است شاخصهای عملکرد صنعت پس از بحران افت شدید داشته و این تاثیر در صنایع به صورت ناهمگن اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر، بحران در صنایعی که متکی به تامین مالی خارجی هستند، اثرات منفی بیشتری نشان داده است اما کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط به پایین، کمتر تحت تاثیر بحران قرار گرفتند. گیل پرجا و همکاران[15] (2016) با استفاده از مدل جاذبه به بررسی تاثیر بحران بانکی بر تجارت در منتخبی از 139 کشور طی سالهای 2012-1975 پرداختند. یافتهها نشان داده است بحران بانکی تاثیر منفی بر حجم تجارت در کشورهای با درآمد متوسط داشته اما این نتیجه در ارتباط با کشورهای کم درآمد و همچنین با درآمدهای بالا، برعکس است. آرورا وکالسی[16] (2017) تاثیر بحران مالی بر تولید ناخالص داخلی را طی سالهای 2013-2000 بررسیکردند. یافتهها نشان داده است صادرات تاثیر چشمگیری در رشد اقتصادی کشورهای عضو بریکس نسبت به هند دارد. علاوه بر این، تاثیر صادرات بر رشد اقتصادی آمریکا هنگامی که هند به صورت جداگانه یا به عنوان بخشی از بلوک اقتصادی کشورهای عضو بریکس مورد بررسی قرار میگیرد، نتایج متفاوتی نشان داده است. روزانته[17] (2018) با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری[18] تاثیر بحران مالی و شوکهای کلان اقتصادی بر ترازنامه دولت را در منتخبی از 27 کشور طی سالهای 2017-1999 بررسیکرده است. یافتهها موید تاثیر منفی بحرانهای مالی بر ارزش داراییهای مالی دولت هستند. ایجفینگــر و کاراتاس[19] (2020) با اسـتفاده از مدلهای باینـری لاجیت و پـروبیت دومتغیره[20] به بررسی ارتباط بین بحرانهای بانکی و ارزی در منتخبی از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه طی سالهای 2010-1985 پرداختند. یافتهها نشان داده است بحران بانکی مقدم بر بحران ارزی است. به عبارت دیگر، بحران ارزی به صورت غیرمستقیم و از طریق شوکهای خارجی و بازارهای مالی بر احتمال وقوع بحران بانکی اثرگذار است. زارعی و کمیجانی (1394) با استفاده از روش مارکوف سوئیچینگ[21] به شناسایی و پیشبینی بحرانهای بانکی کشور ایران طی سالهای 1392-1369 پرداختند. یافتهها نشان داده است نرخ رشد متغیرهای تولید ناخالص داخلی حقیقی، قیمت مسکن، نرخ ارز حقیقی، تسهیلات اعطایی به بخش غیردولتی و میانگین نرخ بهره حقیقی به عنوان مهمترین متغیرهای اثرگذار در احتمال وقوع بحران بانکی در کشور ایران مطرح هستند. نصرالهی و همکاران (1396) با استفاده از مدل لاجیت به بررسی سیستم هشدار دهنده زودهنگام بحران ارزی طی سالهای 1393-1367 پرداختند. بررسیها نشان داده است سیستم طراحی شده، عوامل موثر در احتمال وقوع بحران ارزی در اقتصاد ایران را تبیین کرده است. یافتهها موید آن است که بحران ارزی به علت عدم تعادل در بخشهای مالی، عمومی و موازنه خارجی ایجاد شده است. یزدانی و اسماعیلی (1396) با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان[22] تاثیر نشر بحرانهای مالی بر جریانهای تجاری در کشورهای نوظهور را طی سالهای 2013-1990 بررسی کردند. یافتهها نشان داده است جریانهای تجاری منجر به تسریع در نشر بحرانهای مالی و بحرانهای مالی موجب کاهش جریانهای تجاری در کشورهای مورد بررسی شده است. ابونوری و همکاران (1397) با استفاده از مدل لاجیت و کاربرد شاخص فشار بازار پول اصلاح شده به بررسی عوامل موثر در احتمال وقوع بحران بانکی در 158 کشور منتخب طی سالهای 2015-1998 پرداختند. یافتهها نشان داده است متغیرهای نسبت هزینه به درآمد سیستم بانکی، نسبت اعتبار داخلی به بخش خصوصی و نرخ تورم یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در احتمال وقوع بحران بانکی در کشورهای مورد بررسی هستند. بیانی و محمدی (1398) با استفاده از روش میانگینگیری بیزی[23] به بررسی عوامل موثر در احتمال وقوع بحرانهای مالی طی سالهای 1395-1370 پرداختند. یافتهها نشان داده است بحران مالی در اقتصاد ایران معضلی چند بعدی دارد؛ چرا که متغیرهای مرتبط با سیاستهای پولی، مالی و ارزی بر آن اثرگذار هستند. محمودینیا (1398) سیاستهای پولی بانک مرکزی و تاثیر آن در احتمال وقوع بحرانهای بانکی در اقتصاد ایران را بررسی کرده است. برآورد با استفاده از روش مارکوف سوئیچینگ و کاربرد شاخص فشار بازار پول طی سالهای 1395-1352 انجام شده است. یافتهها نشان داده است سیاستهای پولی بانک مرکزی، افزایش اعتبار و خلق نقدینگی نقشی موثر در احتمال وقوع بحران بانکی و حرکت نقدینگی به سمت فعالیتهای نامولد داشته است. عسگریان و همکاران (1399) با استفاده از مدلهای لاجیت دوگانه و چندگانه[24] به بررسی احتمال وقوع بحران بانکی در منتخبی از 37 کشور در حال توسعه طی سالهای 2018-1994 پرداختند. یافتهها موید تاثیر مثبت متغیرهای نرخ تورم، نرخ بهره و تاثیر منفی متغیرهای رشد اقتصادی، تولید سرانه و جریان سرمایه در احتمال وقوع بحران بانکی هستند. صادقی عمروآبادی و محمودینیا (1399) با استفاده از مدل لاجیت به بررسی ارتباط بین بحرانهای بانکی، بدهی و ارزی در کشور ایران طی سالهای 1396-1359 پرداختند. یافتهها نشان داده است بحرانهای سهگانه بر یکدیگر اثرگذار هستند. به عبارت دیگر، تاثیر بحرانهای بانکی و ارزی بر بحران بدهی و همچنین تاثیر بحرانهای بانکی و بدهی بر بحران ارزی مثبت است. مروری بر مهمترین نتایج مطالعات تجربی نشان داده است در ارتباط با بحرانهای مالی پژوهشهای متعددی در کشورهای مختلف انجام شده است. در این راستا، تعدادی متغیر معرفی شده است اما ترکیب متغیرها در مطالعات مختلف، متفاوت است. از این رو، پژوهش حاضر از چند جنبه با سایر مطالعات مرتبط با این حوزه متمایز است: تفاوت اول در زمینه ماهیت متغیرها است؛ به طوری که از ترکیب همزمان بحرانهای مالی جهانی در مدل جاذبه استفاده شده است. به عبارت دیگر، به جای تمرکز بر یک بخش از بحران مالی، تلاش شده است به بررسی آثار بحرانهای مالی آسیا (1997) و آمریکا (2007) بر الگوهای تجاری پرداخته شود. ذکر این نکته حائز اهمیت است اگر فقط ارتباط یک نوع بحران مالی بر تجارت بررسی شود، ممکن است اثرات متفاوت یا متضاد متغیرها قابل تشخیص نباشد؛ در حالی که استفاده همزمان از بحرانهای مالی جهانی مطابق با آنچه در مطالعه حاضـر انجام شده، منجر به تفسیردقیـقتر ضرایب شده است. علاوه بر این، در اکثر مطالعات پیشین تنها به بررسی بحرانهای بانکی، ارزی و بدهی پرداخته است اما به تاثیر بحرانهای مالی جهانی بر الگوهای تجاری با استفاده از متغیرهای توضیحی مدل جاذبه از منظری که در مطالعه حاضر مدنظر بوده، کمتر توجه شده است. تفاوت دوم درخصوص روش اقتصادسنجی استفاده شده در سایر مطالعات مرتبط با حوزه بحرانهای مالی استکه به طورکلی برآوردگرهای مارکوف سوئیچینگ، رگرسیون لاجیت و مدل تعادل عمومی هستند اما در مطالعه حاضر از روش شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون استفاده شده است؛ چرا که یکی از مهمترین کاربردهای استفاده از این روش، کمک به رفع مشکلات سنتی مربوط به برآورد مدل جاذبه است. بنابراین، در راستای برطرف کردن خلاء موجود در ادبیات موضوع، ضرورت انجام مطالعه حاضر مشخص میشود. 4. بحرانهای مالی و متغیرهای کلان اقتصادیبررسی پیامدهای منفی بحرانهای مالی بر عملکرد بخش واقعی اقتصاد یکی از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران اقتصادی است. با توجه به این که علت وقوع بحرانهای مالی حائز اهمیت است؛ از این رو، منجر به توسعه روشهایی شده است که در این زمینه نمودار 1. نرخ رشد بدهی
ماخذ: یافتههای پژوهش نتایج ارائه شده در نمودار (1) تاثیر بحرانهای مالی بر نرخ رشد بدهی در اقتصاد ایران را نشان میدهد. بر این اساس، پس از وقوع بحران مالی آسیا طی سالهای 1999-1997 میزان نرخ رشد بدهی تقریبا در یک سطح قرار داشته و تغییر آشکاری مبنی بر افزایش یا کاهش در روند آن نسبت به سالهای قبل از وقوع بحران مشاهده نشده است اما همزمان نمودار 2. نرخ تورم
ماخذ: یافتههای پژوهش نتایج ارائه شده در نمودار (2) تاثیر بحرانهای مالی بر نرخ تورم را نشان میدهد. لازم به توضیح است اقتصاد ایران طی سالهای مختلف با نوسانهای متعددی به لحاظ افزایش و کاهش در میزان نرخ تورم که متاثر از بحرانهای مالی بوده، مواجه شده است. این تغییرات در مقایسه با سالهای ابتدایی و انتهایی منتهی به بحرانهای مالی، موید آن است که نرخ تورم در اقتصاد ایران معضلی چند بعدی دارد؛ چرا که پس از وقوع بحران مالی آسیا طی سالهای 1999-1997 نرخ تورم روند صعودی داشته اما پس از وقوع بحران مالی آمریکا طی سالهای 2009-2007 روند آن نزولی شده است.
نمودار 3. خالص جریانهای مالی دوطرفه
ماخذ: یافتههای پژوهش نتایج ارائه شده در نمودار (3) تاثیر بحرانهای مالی بر خالص جریانهای مالی دوطرفه در اقتصاد ایران را نشان میدهد. در این رابطه، تاثیر بحران مالی آسیا (1997) نسبت به بحران مالی آمریکا (2007) در کاهش خالص جریانهای مالی دوطرفه بیشتر است. به عبارت دیگر، میزان خالص جریانهای مالی دوطرفه در اقتصاد ایران که متاثر از بحران مالی آسیا است طی سالهای 1999-1997 منفی بوده و مقدار آن نسبت به بحران مالی آمریکا به طور مشخص پایینتر از خط قرار گرفته است. با توجه به نتایج منعکس شده در نمودارهای (1)، (2) و (3) میتوان گفت، کشور ایران بیشترین میزان آسیبپذیری را هنگام وقوع بحران مالی آسیا (1997) از ناحیه افزایش نرخ تورم و کاهش خالص جریانهای مالی دوطرفه متحمل شده است. علت تاثیر کمتر پیامدهای منفی بحران مالی آمریکا (2007) بر اقتصاد ایران نسبت به بحران مالی آسیا (1997) نشاندهنده مهار سریع بحران است؛ چرا که کشورهای غربی با مداخله سریع، اقدامات موثری مبنی بر کاهش انتقال اثرات منفی بحران به سایر کشورها انجام دادند.
5. روششناسی پژوهشدر این بخش ابتدا به معرفی مدل جاذبه میپردازیم و در ادامه، علت استفاده از روش مدل جاذبه اولین بار توسط تینبرگن[25] (1966) به منظور تبیین جریانهای تجاری متقابل استفاده شده است؛ چرا که یکی از مهمترین مشخصههای مدل جاذبه، انعکاس روابط بینالملل است. از آنجا که اقتصاد جهانی همواره شاهد جریانهای تجاری بـین کشـورها است، از این رو، ارتباطهای دوطرفه استفاده از ابزاری نظاممند را لازم کرده است. در واقع، درک شهودی بسیاری از روابـط اجتماعی و اقتصادی تا حدودی مشکل است، در نتیجه از قوانین علوم طبیعی برای توضیح این روابط استفاده میشود (Deardorff, 1998). مدل جاذبه یکی از این الگوها بوده که با استفاده از نظریه جاذبه نیوتن از فیزیک به حوزه مطالعات انسانی منتقل شده است. پژوهشگران ابتدا از این قانون برای آزمـون پدیـده اجتمـاعی مهاجرت که ویژگی آن انتقال یا جریان بین دو یـا بـیش از دو منبـع است، استفاده کردند اما بعدها این معادله در مباحث اقتصادی وارد شده است. معادله اولیه مدل جاذبه به صورت رابطه (1) تصریح شده است که به تبیین روابط بین متغیرها پرداخته است. رابطه (1) نشان میدهد در صورت ثبات سایر شرایط، مقدار نیرویی که دو جسم فیزیکی بر یکدیگر وارد میکنند با تولید ناخالص داخلی ارتباط مستقیم و
با اضافه کردن جزء خطای تصادفی به رابطه (1) مدل جاذبه به صورت رابطه (2) تصریح میشود.
به منظور تسهیل در برآورد ضرایب متغیرها، رابطه (2) با استفاده از روش لگاریتمگیری به صورت رابطه خطی (3) تصریح میشود.
در مطالعات مرتبط با حوزه تجارت بینالملل با مشکلات سنتی مربوط به برآورد مدل جاذبه مواجه هستیم. در این رابطه، میتوان گفت اگر مدل جاذبه با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی[26] برآورد شود، منجر به حذف مشاهدات آماری صفر خواهد شد؛ چرا که یکی از محدودیتهای استفاده از روش سنتی این است که چنانچه در بعضی از سالها امکان تحقق تجارت بین کشورها وجود نداشته باشد و در واقع، مشاهدات آماری صفر برای تجارت ایجاد شود، در این شرایط نمیتوان از متغیر تجارت به علت حذف مشاهدات آماری صفر لگاریتم گرفت. علاوه بر این، اگر مدل با استفاده از روش حداقل مربعات غیرخطی[27] برآورد شود، ممکن است با مشکل ناهمسانی واریانس[28] مواجه شویم. در نتیجه تفسیرهایی که بر مبنای این ضرایب انجام میشود، دقیق نخواهد بود. بر این اساس، سانتوس سیلوا و تنریرو[29] (2006) روش شبه حداکثر درستنمایی توزیع پوآسون را برای برآورد این نوع الگوها معرفی کردند. یکی از ویژگیهای حائز اهمیت این روش، عدم حذف مشاهدات آماری صفر و برآورد ضرایب متغیرها بدون تورش و قابل اطمینان به علت دادن وزن یکسان به تمام مشاهدات آماری است. از این رو، استفاده از آن منجر به افزایش تعداد مشاهدات آماری و کارایی برآوردگر میشود. همانطور که به آن اشاره شد، روش با توجه به آنچه مطرح شد، در مطالعه حاضر چارچوب اصلی به منظور برآورد مدل
به منظور بررسـی بحرانهای مالی جهانی و آثار آن بر الگوهای تجاری از حجم تجارت متقابـل (مجموع صادرات و واردات) بین کشور ایران و بیست شـریک تجاری آن استفاده شده اسـت.[33] در راستای تشخیص درجه اهمیت و نحوه تاثیرگذاری هر یک از متغیرها بر جریانهای تجاری، الگوی پیشنهاد شده با توجه به انعطافپذیری مدل جاذبه، بسط یافته و با استفاده از متغیرهای لگاریتم شاخص مشابهت اقتصادی لیندر[34]، لگاریتم جمعیت کشور ایران و شرکای تجاری، لگاریتم نرخ ارز اسمی و لگاریتم فاصله جغرافیایی تحت عنوان مدل جاذبه تعمیمیافته به صورت رابطه (5) تصریح شده است.
توجه به این موضوع ضروری است در مطالعه حاضر متغیرها بر اساس دادههای سالانه کشور ایران و شرکای تجای طی دوره 2018-1995 تعیین شده است که در ادامه به معرفی هر یک از آنها به شرح جدول (1) میپردازیم.
5-1. برآورد مدل و تحلیل نتایج با توجه به هدف مطالعه حاضر مبنی بر بررسی بحرانهای مالی جهانی و تحلیل آثار آن
نتایج ارائه شده در جدول (2) حاکی از رد فرض صفر در هر دو آزمون چاو و هاسمن است. در ادامه، به بررسی بحرانهای مالی جهانی و تحلیل آثار آن بر الگوهای تجاری نتایج ارائه شده در جدول (3) موید آن است که بحرانهای مالی جهانی تاثیر معنیدار بر حجم تجارت دارند اما نوع تاثیرگذاری هر یک از آنها بر الگوهای تجاری متفاوت است. به عبارت دیگر، با توجه به علامت منفی ضریب بحران مالی آسیا (1997) میتوان گفت با وقوع این بحران، حجم تجارت به میزان 179% کاهش یافته است اما علامت مثبت ضریب بحران مالی آمریکا (2007) نشان داده است بحران مورد بحث، منجر به افزایش حجم تجارت به میزان 135% شده است. در واقع، یافتهها نشان داده است بحران مالی آسیا (1997) نقش موثری در کاهش حجم تجارت داشته اما این نتیجه در ارتباط با بحران مالی آمریکا (2007) برعکس است؛ چرا که به جای تهدید، به فرصتی مناسب در راستای تحرک جریانهای تجاری در کشورهای مورد بررسی تبدیل شده است. بنابراین، در این شرایط به نظر میرسد، تفاوت در شدت و نوع تاثیرگذاری بحرانهای مالی بر الگوهای تجاری میتواند متاثر از ماهیت بحران یا منطقهای باشد که بحران از آنجا آغاز شده است.
علامت منفی ضریب لگاریتم شاخص مشابهت اقتصادی لیندر نشان داده اسـت با کاهش اختلاف درآمد سرانه، حجم تجارت به میزان 358/32 افزایش یافته است. به عبارت دیگر، تشابه بیشتر دو کشور در میزان کالاهای تقاضا شده، نشاندهنده پتانسیل تجاری بزرگتر خواهد بود. بر این اساس، بهترین بازار برای کالاهای صادراتی یک کشور ممالکی هستند که از سلیقه مشابه یا ساختار تقاضای یکسان بهرهمند باشند. از این رو، هر چقدر ساختار تقاضای دو کشور مشابهت بیشتری با یکدیگر داشته باشد، تجارت بالقوه بین آنها شدت بیشتری خواهد داشت. علامت مثبت ضریب لگاریتم جمعیت کشور ایران و شـرکای تجـاری نشان داده است با افزایش جمعیت، حجم تجارت در کشور ایران و شرکای تجاری به ترتیب به میزان 005/3 و 111/0 بیشتر شده است. متغیر جمعیت، نماینده اندازه اقتصاد در کشورها است؛ به طوری که با بهرهمند شدن از مزیت صرفه اقتصادی ناشی از مقیاس، کالاهای تولیـد شـده بـا قیمـت کمتـری در بازارهای جهانی عرضه میشوند. از این رو، کشورهای مورد بررسی تمایل بیشتری به مراودات تجاری دارند؛ چرا که استفاده بیشتر از نیروی کار با ویژگی جمعیت بالاتر، میتواند بر میزان کالاهای تولیـد شـده اثر مثبت داشته باشد که نتیجه آن به صورت افزایش حجم تجارت منعکس میشود. علامت مثبت ضریب لگاریتم نرخ ارز اسمی نشان داده است با افزایش این متغیر حجم تجارت به میزان 017/0 افزایش یافته است؛ چرا که کالاهای خارجی نسبت به داخلی گرانتر شده، در نتیجه مصرفکنندگان داخلی و خارجی کالای ایرانی را جایگزین کالای خارجی خواهند کرد. در این شرایط، حجم تجارت (مجموع صادرات و واردات) به علت آن که افزایش صادرات بیشتر از کاهش واردات بوده، افزایش یافته است. از آنجا که انتظار داریم کشش قیمتی عرضه صادرات بزرگتر از کشش قیمتی تقاضای واردات باشد؛ از این رو، با افزایش نرخ ارز امکان افزایش توان تولید برایکالاهای داخلی فراهم خواهد شد. علاوه بر این، بر اساس شرط مارشال- لرنر[44] اگر مجموع قدر مطلق کشش قیمتی عرضه صادرات و تقاضای واردات نسبت به نرخ ارز بزرگتر از واحد باشد، افزایش نرخ ارز میتواند منجر به بهبود تراز تجاری شود. علامت منفی ضریب لگاریتم فاصله جغرافیایی نشان داده است این متغیر به میزان 400/0 تاثیر منفی بر حجم تجارت دارد. به عبارت دیگر، به هر میزان فاصله کشورها 6. جمعبندی و نتیجهگیریهدف مطالعه حاضر تمرکز بر علت وقوع بحرانهای مالی جهانی و بررسی آثار آن یافتهها موید آن است که کشورهای مورد بررسی متاثر از پیامدهای بحرانهای مالی هستند اما شدت و نوع تاثیرپذیری هر یک از آنها بر اساس ماهیت بحرانهای مالی، متفاوت است. در این زمینه، بحران مالی آسیا (1997) نقش موثری درکاهش حجم تجارت درکشورهای مورد بررسی داشته است اما این نتیجه در ارتباط با بحران مالی آمریکا (2007) برعکس است. پایین بودن میانگین سهم اینکشورها از بازارهای مالی جهانی این تصور را ایجاد میکند که معضلات ناشــی از بحران مالی آمریکا (2007) تاثیر اندکی بر اقتصاد کشــورهای مورد بررسی دارد؛ چرا که بازارهای مالی این کشورها به علت عدم ادغام یا عدم تعامل با بازارهای مالـی بینالمللی، به نسبت کمتر از این بحران تاثیر گرفته است. این موضوع باید مدنظر قرار گیرد که بحران مالی آسیا (1997) یک دفعه اتفاق نیفتاده است و بدون شک سیاستهای اقتصادیگذشتهکشورهای درگیر، در بروز آن سهیم هستند. با توجه به آن که سهم بیشتری از تعاملهای اقتصادی کشورهای مورد بررسی با کشـورهای همسایه و به طور خاص کشورهای شرق آسیا که مهمترین شرکای تجاری ایران را تشکیل میدهند، انجام شده است؛ در این شرایط پیامدهای منفی بحران مالی آسیا (1997) سایر یافتهها نشان داده است علامت ضرایب متغیرهای لگاریتم شاخص مشابهت اقتصادی لیندر، لگاریتم نرخ ارز اسمی و لگاریتم جمعیت کشور ایران و شرکای تجاری موید تاثیر مثبت آنها بر حجم تجارت در راستای تحرک جریانهای تجاری در کشورهای مورد بررسی هستند. همچنین با توجه به علامت منفی ضریب لگاریتم فاصله جغرافیایی میتوان انتظار داشت تجارت با کشورهاییکه فاصله بیشتری با ایران دارند،کمتر انجام شود. به عبارت دیگر، بخش عمده مراودات تجاری ایران با کشورهای همسایه محقق میشود. بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، پیشنهاد قابل طرح آن است که سیاستهای تجاری با هدف حمایت از صادرات محور بودن تولیدات داخلی اتخاذ شود تا جهت نیل به
[1]. Banking Crisis [2]. Debt Crisis [3]. Balance of Payments Crisis [4]. Currency Crisis [5]. Gravity Model [6]. Poisson Pseudo Maximum Likelihood (PPML) [7]. Bretton Woods System [8]. Naude, W. [9]. Babecky, M., et al. [10]. Jing, Zh. [11]. Lojit Model [12]. Money Market Pressure Index [13]. Ari, A. & Cergibozan, R. [14]. Moore, T. & Mirzaei, A. [15]. Gil-Pareja, S., et al. [16]. Arora, A. & Kalsie, A. [17]. Ruzzante, M. [18]. Vector Autoregressive Model [19]. Eijffinger, S.C.W. & Karatas, B. [20]. Binary Lojit & Bivariate Probit Models [21]. Markov Switching Method [22]. System of Simultaneous Equations Method [23]. Bayesian Averagin Method [24]. Double & Multiple Lojit Models [25]. Tinbergen, J. [26]. Ordinary Least Squares (OLS) [27]. Nonlinear Least Squrres (NLS) [28]. Heterogeneity of Variance [29]. Santos-Silva, J.M.C. & Tenreyro, S. [30]. Level [31]. Santana-Gallego, M. & Perez-Rodriguez, J. V. [32]. Glick, R. & Rose, A. k. [33]. شـرکای تجاری ایران کشورهای چین، امارات متحده عربی، کره جنوبی، هند، سوئیس، ترکیه، آلمان، ایتالیا، تایلند، فرانسه، پاکستان، هلند، سنگاپور، انگلیس، ژاپن، عمان، روسیه، برزیل، اسپانیا و مالزی هستند که بر اساس بیشترین میزان از حجم مبادلات تجاری و امکان دسترسی به اطلاعات مورد نیاز انتخاب شدند. در نمونه اولیه کشورهای افغانستان و عراق بهعنوان شرکای تجاری ایران مدنظر بودند اما به علت عدمکفایت آماری از مدل حذف شدند؛ چرا که با توجه به تحریمهای اقتصادی، بیشترین میزان از حجم تجارت ایران با کشورهای مورد اشاره به سالهای اخیر و در واقع بعد از سال 2018 مربوط میشود. از آنجا که دوره زمانی پژوهش مربوط به سالهای 2018-1995 است؛ از این رو، بخش عمده حجم تجارت ایران با کشورهای نامبرده خارج از محدوده زمانی پژوهش است. [34]. Linder Economic Similarity Index [35]. Chow Test [36]. Pooling Data [37]. Panel Data [38]. Hausman Test [39]. Fixed Effects [40]. Random Effects [41]. Control for Multilateral Resistance to Trade (CMRT) [42]. Country Year Fixed Effects (CYFE) [43]. با توجه به رویه معمول سایر پژوهشها که لازم است قبل از انجام برآورد مدل، ابتدا آزمون ریشه واحد برای متغیرها انجام شود، در مطالعه حاضر انجام آزمون ریشه واحد موضوعیت ندارد؛ چرا که ممکن است جریانهای تجاری در بعضی از سالها در کشورهای مورد بررسی (بر اساس موارد ذکر شده که قبلا به آن اشاره شد) محقق نشود. در نتیجه روند مشترک بین متغیرها به علت عدم وجود دادههای آماری پیوسته، قابل احصاء نیست. لازم به توضیح است یکی از شرایط اولیه به منظور انجام آزمون ریشه واحد، تحقق شرایط ذکر شده است. [44]. Marshal-Lerner | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ابونوری، اسمعیل، مهرگان، نادر و صفری، نفیسه. (1397). شناسایی عوامل موثر بر احتمال وقوع بحرانهای سیستم بانکی کشورهای منتخب جهان با استفاده از مدل پانل لاجیت، فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، 26 (88)، 7- 38. بیانی، عذرا و محمدی، تیمور. (1398). عوامل موثر بر بحرانهای مالی در اقتصاد ایران: رویکرد میانگینگیری بیزی، فصلنامه اقتصاد مقداری، 16 (2)، 145-180. https://doi.org/10.22055/jqe.2019.28208.2017 زارعی، ژاله و کمیجانی، اکبر. (1394). شناسایی و پیشبینی بحرانهای بانکی در ایران، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، 9 (1)، 1-23. شفیعی، سعیده و صبوری دیلمی، محمدحسن. (1388). بررسی میزان اثرپذیری متغیرهای کلان اقتصاد ایران از بحران مالی جهانی، فصلنامه بررسیهای بازرگانی،7 (39)، 2-16. صادقی، حسین و حسنزاده، محمد. (1390). بررسی اثرات احتمالی بحران مالی جهانی بر درآمد خانوارهای شهری و روستایی ایران: رهیافت مدل تعادل عمومی قابل محاسبه، فصلنامه تحقیقات اقتصادی، 46 (2)، 79-102. صادقی عمروآبادی، بهروز و محمودینیا، داود. (1399). وقوع همزمان بحرانهای بانکی، بدهی و ارزی (بحرانهای سهگانه) در اقتصاد ایران و عوامل تعیینکننده آن طی دوره زمانی 1396-1359، فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی، 10 (39)، 187-240. https://doi.org/10.29252/jemr.10.39.187 عسگریان، محمدرضا، دائی کریمزاده، سعید و شریفی رنانی، حسین. (1399). پیشبینی احتمال وقوع بحرانهای بانکی سیستماتیک در کشورهای منتخب در حال توسعه (رویکردی از مدل لاجیت چندگانه)، فصلنامه نظریههای کاربردی اقتصاد، 7 (4)، 117-138. https://doi.org/10.22034/ECOJ.2021.42605.2760 کرد زنگنه، ناهید، آرمن، سید عزیز و منتظر حجت، امیرحسین. (1399). بررسی و مقایسه تاثیر بحران مالی جهانی بر اقتصاد ایران و ترکیه با استفاده از کاربرد روش (DSGE)، فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران، 9 (35)، 177-217. https://doi.org/10.22084/aes.2020.20761.2998 محمودینیا، داود. (1398). سیاستهای پولی بانک مرکزی و نقش آن در بروز بحرانهای بانکی اقتصاد ایران در چارچوب شاخص تعدیل شده فشار بازار پول، فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، 27 (89)، 61-97. مشیری، سعید و نادعلی، محمد. (1392). شناسایی عوامل موثر در بروز بحران بانکی در اقتصاد ایران، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، 13 (48)، 1-27. نصرالهی، محمد، یاوری، کاظم، نجارزاده، رضا و مهرگان، نادر. (1396). طراحی یک سیستم هشدار زودهنگام بحرانهای ارزی در ایران: رویکرد رگرسیون لجستیک، فصلنامه تحقیقات اقتصادی،52 (1)، 187-214. https://doi.org/10.22059/JTE.2017.59617 نیلی، فرهاد. (1384). مقدمهای بر ثبات مالی، فصلنامه روند، 6 (45)، 25-55. یزدانی، مهدی و اسماعیلی، علی. (1396). تعامل جریانهای تجاری و نشر بحرانهای مالی در کشورهای نوظهور: رویکرد معادلات همزمان با متغیر وابسته گسسته در دادههای تابلویی، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، 22 (70)، 133-173. https://doi.org/10.22054/ijer.2017.7968 Abounouri, E., Mehregan, N., & Safari, N. (2018). Identifying factors affecting the probability of banking system crises in selected countries of the world using logit panel model, Economic Researches & Policies Quarterly, 26 (88), 7-38. [In Persian] Ari, A., & Cergibozan, R. (2016). The twin crises: Determinants of banking & currency crises in the turkish economy, Emerging Markets Finance & Trade, 52 (1), 123–135. https://doi.org/10.1080/1540496X.2016.1105683 Asgarian, M., Daei-Karimzadeh, S., & Sharifi-Renani, H. (2021). Forecasting the possibility of systemic banking crises in selected developing countries (multiple logit model approach), Applied Theories of Economics Quarterly, 7 (4), 117-138. [In Persian] https://doi.org/10.22034/ECOJ.2021.42605.2760 Arora, A., & Kalsie, A. (2017). Impact of US financial crisis on GDP of BRICS economies: an analysis using panel data approach, Global Business Review, 19 (2), 1-16. https://doi.org/10.1177/0972150917713509 Bayani, O., & Mohammadi, T. (2019). Factors affecting financial crises in Iran's economy: the bayesian averaging approach, Quantitative Economics Quarterly, 16 (2), 145-180. [In Persian] https://doi.org/10.22055/jqe.2019.28208.2017 Babecky, J., Havranek, T., Mateju, J., Rusnak, M., Smidkova, K., & Vasicek, B. (2012). Banking, debt & currency crises early warning indicators for developed countries, working paper series, No 1485, 1-43. Bonis, R.D., Giustiniani, A., & Gomel, G. (1998). Crises & bail outs of banks & countries: interconnections, analogies, differences, available at ssrn: https://ssrn.com, 1-52. Brave, S.A., & Butters, R.A. (2011). Monitoring financial stability: a financial conditions index approach, Economic Perspectives, 35 (1), 22-43. Deardorff, A.D. (1998). Determinants of bilateral trade: does gravity work in a neoclassical world? the regionalization of the world economy, publisher: university of chicago press volume isbn: 0-226-25995-1, 6-31. Eijffinger, S.C.W., & Karatas, B. (2020). Together or apart? the relationship between currency & banking crises, Journal of Banking & Finance, 119 (C),1-27. https://doi.org/10.1016/j.jbankfin.2019.105631 Glick, R., & Rose, A.k. (2016). Currency unions & trade: a post-emu reassessment, European Economic Review, 87 (C), 78-91. https://doi.org/10.1016/j.euroecorev.2016.03.010 Gil-Pareja, S., Llorca-Vivero, R., & Martinez-Serrano, J.A. (2016). Does the degree of development matter in the impact of banking crises on international trade? Review of Development Economics, 21(3), 829-848. https://doi.org/10.1111/rode.12284 Jing, ZH. (2015). On the relation between currency & banking crises in developing countries1980-2010, The North American Journal of Economics & Finance, 34 (C), 267-291. https://doi.org/10.1016/j.najef.2015.09.016 Kord-Zangeneh, N., Armen, S.A., & Montazer-Hojat, A.H. (2019). Investigating & comparing the impact of the global financial crisis on the economy of iran & turkey using the DSGE method, Iranian Applied Economic Studies Quarterly, 9 (35), 177-217. [In Persian] https://doi.org/10.22084/aes.2020.20761.2998 Laeven, L., & Valencia, F. (2018). Systemic banking crises revisited, IMF working paper, WP/18/206,1-47. Massa, I., & Velde, D.W. (2008). The global financial crisis: will successful african countries be affected?, Overseas Development Institute,1-29. Mahmoudinia, D. (2019). Monetary policies of the central bank & its role in the occurrence of banking crises in iran's economy in the framework of the adjusted index of money market pressure, Researches & Economic Policies Quarterly, 27 (89), 61-97. [In Persian] Moshiri, S., & Nadali, M. (2013). Identifying the effective factors in the banking crisis in iran's economy, Economic Researches Quarterly, 13 (48), 1-27. [In Persian] Moore, T., & Mirzaei, A. (2016). The impact of the global financial crisis on industry growth, The Manchester School, 84 (2), 159-180. https://doi.org/10.1111/manc.12090 Naude, W. (2009). The financial crisis of 2008 & the developing countries, Wider Discussion Paper, No. 2009/01,1-20. Nasrollahi, M., Yavari, K., Najarzadeh, R., & Mehregan, N. (2017). Designing an early warning system of currency crises in iran: logistic regression approach, Economic Researches Quarterly, 52 (1), 187-214. [In Persian] https://doi.org/10.22059/JTE.2017.59617 Nili, F. (2005). An introduction to financial stability, Trend Quarterly, 6 (45), 25-55. [In Persian] Ruzzante, M. (2018). Financial crises, macroeconomic shocks & the government balance sheet: a panel analysis, IMF working papers, WP/18/93, 1-55. Santana-Gallego, M., & Perez-Rodriguez, J.V. (2018). International trade, exchange rate regimes & financial crises, North American Journal of Economics & Finance, 47 (C), 1-29. https://doi.org/10.1016/j.najef.2018.11.009 Santos-Silva, J.M.C., & Tenreyro, S. (2006). The log of gravity, The Review of Economics & Statistics, 88 (4), 641-658. https://doi.org/10.1162/rest.88.4.641 Sadeghi, H., & Hasanzadeh, M. (2011). Investigating the possible effects of the global financial crisis on the income of urban & rural households in iran: a calculable general equilibrium model approach, Economic Researches Quarterly, 46 (2), 79-102. [In Persian] Sadeghi-Amroabadi, B., & Mahmoudinia, D. (2020). The simultaneous occurrence of banking, debt & currency crises (triple crises) in iran's economy & its determining factors during the period of 1359-1396, Economic Modeling Researches Quarterly, 10 (39), 187-240. [In Persian] https://doi.org/10.29252/jemr.10.39.187 Shafiee, S., & Sabouri-Deylami, M.H. (2010). Investigating the effectiveness of iran's macroeconomic variables from the global financial crisis, Business Review Quarterly, 7 (39), 2-16. [In Persian] Tinbergen, J. (1966). Shaping the world economy: suggestions for an international economic policy, The Economic Journal, 76 (301), 92-95. Yazdani, M., & Esmaeili, A. (2017). The interaction of trade flows & the spread of financial crises in emerging countries: simultaneous equations approach with discrete dependent variable in panel data, Iranian Economic Researches Quarterly, 22 (70), 133-173. [In Persian] https://doi.org/10.22054/ijer.2017.7968 Zarei, Zh., & Komeyjani, A. (2015). Identifying & predicting banking crises in iran, Economic Modeling Quarterly, 9 (1), 1-23. [In Persian] https://www.worldbank.org | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,704 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 799 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||