. بیان مسأله
معنای دستهای از الفاظ قرآن به دلایل مختلف نیازمند درنگ و بررسی است که از دیر زمان مفسران، اهل لغت و اهل بلاغت در این زمینه به پژوهش پرداخته و در کتابهای تفسیری، لغوی، نحوی و بلاغی با واکاوی و تحلیل از معنای این الفاظ پردهبرداری کردهاند؛ مجموعه کتابهایی که با عنوان «غریب القرآن» به نگارش درآمده بهترین گواه بر تلاشهای دانشمندان اسلامی در زمینة تکواژگان است. با وجود این تلاشها، نبود یک الگو و روش منسجم، علمی و دقیق در مفرداتپژوهی، غالباً ابهام واژه را بهطور کامل برطرف نمیکند؛ شاهد این مدعا، بررسی ترجمههای قرآن به زبان فارسی است که در انتقال معنا با وجود نقاط مثبت، نقاط ضعف فراوانی دارند (روحیبرندق، 1394).
در زمینة روش مفرداتپژوهی دو روش «توصیفی (رابطة معنایی واژگان در یک حوزة معنایی و در یک مقطع خاص)» و «تاریخی (مطالعة تاریخی تغییرات واژگان در گذر زمان) وجود دارد (صفوی، 1387)؛ در روش توصیفی میتوان از الگوهای مختلفی مانند باهمآیی،[1] نظم[2] و... و در روش تاریخی از الگوهای مختلفی مانند تجزیه به آحاد واژگان،[3] مربع معناشناختی،[4] ارزیابی کیفیت ترجمه،[5] روش ایزوتسو[6] و... استفاده کرد.
یکی دیگر از روشهای مفرداتپژوهی قرآنی براساس سیر تاریخی، روش مقالة حاضر است که در آن با تکیه بر روش نظری رایج و سنتی در معناشناسی مفردات قرآن (که عموماً منسجم و کامل نبوده) درصدد است الگویی منسجم و دقیق در مباحث نظری و تحلیل لغوی و سیاقی آیات بر مبنای سیر تاریخی ارائه دهد. روش حاضر با منهجهای یادشده همپوشانیهایی دارد، اما رویکردها کاملاً متفاوت هستند. بررسی تفصیلی این مقوله و ذکر نقاط مشترک و تفاوتهای این روش با روش های دیگر در این مقال نمیگنجد؛ هر چند به اجمال میتوان گفت که مثلاً در روش تجزیه به آحاد به واژگان، صرفاً با توجه به کتب لغت و تفاسیر به تحلیل معنای واژه پرداخته میشود و از توجه و گستردگی نسبت به برخی مراحل مقالة حاضر تهی است. در روش مربعشناسی نیز صرفاً به بافت متنی با استفاده از روابطی چون تضاد، تقابل، تناقض و... . در روش نیومارک[7] به بافت فرهنگی و در روش ایزوتسو به همنشینی و جانشینی و به دست آوردن دال مرکزی تمرکز شده و از دیگر مراحل بیان شده در روش حاضر خالی هستند. با این همه، مطمئناً هر یک از این رویکردها دارای مزایایی هستند که آنها را از جهات ذکر شده میتوان با حذف کاستیها، مکمل روش بیان شده در این مقاله به شمار آورد.
در راستای عینیسازی روش بیان شده، واژگان برگرفته از ماده «ش-ر-ی» بررسی شده که 25 مرتبه در 8 سوره و 23 آیة قرآن بهکار رفته و نهتنها در نزد لغویان و مفسران معرکةالآراء است، بلکه در ترجمههای فارسی معاصر نیز با معانی مختلفی بازتاب داده شده است.
بر این اساس، مقالة حاضر با ترسیم الگویی مناسب و دقیق، راهکار برونرفت از چالش پیشرو در معنایابی واژگان را ابراز داشته، سپس با بهرهگیری از این الگو و به عنوان نمونه، مشتقات مادة «شری» در قرآن را مفهومشناسی و معادلیابی کرده و در ادامه از میان ترجمههای فارسی معاصر قرآن، ترجمههای مشهور و دارای روشهای گوناگون ترجمه (آیتی، الهیقمشهای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیضالإسلام، مشکینی، مصباحزاده، معزی و مکارم) را به صورت تحلیلی- تطبیقی ارزیابی کرده و در نهایت ترجمة پیشنهادی را که انعکاس صحیحی از مشتقات این ریشه است، ارائه کرده است.
با توجه به آنچه گذشت، مقالة حاضر درصدد پاسخگویی به سؤالهای زیر است:
- برای برونرفت از چالش مفهومیابی و معادلگزینی مفردات قرآن چه الگویی پیشنهاد میشود؟
- معنای صحیح واژگان برگرفته از ماده «ش-ر-ی» چیست و ترجمههای فارسی معاصر در برگردان آنها چه نارساییهایی دارند؟
- ارائة الگو و راهکار در معناشناسی مفردات قرآن
همانطورکه بیان شد، روشی که مقاله حاضر درصدد ترسیم آن است، ناظر به سیر تاریخی با لحاظ مراحل چهارگانه «الف» تا «د» که در ادامه آمده، است.
الف- فهم معنای ریشه: در این مرحله با استخراج گوهر معنایی واژه[8]، فهم معنای ریشه میسر خواهد شد. توجه به اصل معنایی از آن جهت حائز اهمیت است که ممکن است در مواقعی معنای لغوی واژه در کتب لغت یا موجود نباشد و یا دارای پراکندگی معنا باشد؛ در اینصورت با مراجعه به اصل معنایی مستخرج، این چالش مرتفع خواهد شد. برای این منظور، در میان کتب لغت اعم از فرهنگهای عام لغت عرب یا خاص (واژگان قرآنی)، بهترین کتبی که به صراحت به تبیین اصل معنایی واژه پرداختهاند بهترتیب «معجم مقاییس اللّغة» احمد بن فارس (فرهنگ عام عرب) و «التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم» حسن مصطفوی (فرهنگ خاص) است. در این بین با توجه به اشتراکات و تفاوت دیدگاه در این دو کتاب، اصل تحلیل باید لحاظ شود.
ب- فهم معنای واژه: معنای واژه با مراجعه به کتب لغت دستة اول (نظیر کتابهای «العین» فراهیدی، «لسان العرب» ابن منظور، «مجمعالبحرین» طریحی، «مصباحالمنیر» فیومی و...) و استخراج نظرات لغویان براساس سیر تاریخی فهمیده میشود؛ زیرا این مرحله با دو مزیت قابل فهم است: 1- قابل مشاهده بودن تفاوت معنا و تحلیلِ نظرِ هر نگارنده دربارة مفهوم واژه و 2- مشخص شدن تحول و سیر معنایی هر واژه. ضرورت این مسأله نیز از آنجا ناشی میشود که از یکسو، چه بسا یک واژه دارای گوهر معنایی متعددی باشد و معنای واژه در یکی از این اصول گنجانده شود و از سوی دیگر، به خاطر تغییرات انجام شده در هیأت واژه مانند «لازم یا متعدی، داشتن بار معنایی خاص در هر باب و...» ممکن است دارای دو یا سه معنا و یا حتی بیشتر از سه معنا باشد. تحلیل و واکاوی جزئیات این مراحل، قطعاً منجر به کشف معنای واژه خواهد شد. یادآوری این نکته ضروری است که در ادامه این مرحله و برای رسیدن به معنای صحیح باید به دیگر جنبههایی معناشناسی یک واژه –که عموماً در پژوهشها مورد غفلت واقع میشود- مانند «اشتراک لفظی، ترادف، اضداد، وجوه و نظائر، فروقاللغه و...» توجه کرد؛ زیرا بسیاری از محققین، برخی از واژگان را به صورت تخصصی و در حوزههای یاد شده مورد ارزیابی قرار دادهاند.
ج- معنای واژه در فرهنگ قرآنی: از آنجاکه هر واژه در اصطلاح قرآنی دارای معنا و مصداقی است، توجه به «فرهنگ قرآنی» نیز ضروری است؛ زیرا در سیاق آیات قرآن، بعضی از واژهها معنای غالبی پیدا کردهاند و این تصور را به وجود آورده که در کل بافت قرآنی نیز با این معنا بهکار خواهد رفت. بنابراین، ضروری است بحث کافی دربارة معانی مفردات قرآنی صورت پذیرد؛ از اینرو، توجه به «معنای واژه در فرهنگ قرآنی» نیز لازم است. برای این منظور میتوان با مراجعه به کتابهای خاص مفردات قرآنی مانند «مفردات ألفاظ القرآن» راغباصفهانی و «التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم» حسن مصطفوی و بحثهای لغوی موجود در تفاسیر به استخراج معنای واژه در فرهنگ قرآنی رسید. شایان ذکر است راغب بهصورت کلی -خواه مطابق معنای لغوی یا خواه هماهنگ با کاربرد آن- خواستار ارائة معنای واژه برای بافت قرآنی بوده، اما مصطفوی علاوه بر توجه به گوهر معنایی -به تبع راغب و البته با گستردگی بیشتر نسبت به او- به معناشناسی واژه در کاربردهای قرآنی آن اهتمام داشته است. با این همه، مراجعه به این دو اثر، پژوهنده را از منابع تفسیری بی نیاز نمیکند.
د- بررسی تحلیلی جهت ارائة متناسبترین معنا برای واژه: در این مرحله علاوهبر تحلیل و واکاوی مطالب سه مرحلة گذشته، ضروری است با توجه به قرائن موجود در بافت متن از جمله همراهی با حروف اضافه، حروف جر، ساختار کلمه، وجود مفعول مستقیم یا فاعل انسانی و... متناسبترین معنای واژه در بافت متنی را نیز به دست آورد؛ زیرا هرچند در مرحلة سوم تقریباً معنای واژه به دست میآید، اما در پارهای از اوقات، لغویان و حتی مفسران به موارد بیان شده در مرحلة چهارم بیتوجه هستند. این مسائل را میتوان با دقت در بافت معنایی یا سیاق آیات، مراجعه به کتب لغت، نحو، بلاغت و... به دست آورد. در آخر اینکه چون الگوی ارائه شده برای مفرداتپژوهی در قرآن است، از این رو، مقصود از بافت متنی، بافت متنی قرآن است.
نمونة این سبک و روش را تقریباً و به طور کامل به صورت عملی میتوان در ادامه مقاله -که به واکاوی معنای واژة «شری» بهعنوان یکی از واژگان چالشزا پرداخته است- مشاهده کرد:
2-1. مفهوم ریشة «شری»
ابن فارس در واکاوی معنای ریشة واژة «شری» سه اصل معنایی برای این واژه برمیشمارد: 1- مبادلة دو چیز، عموماً به معنای گرفتن یا خریدن و دادن یا فروختن، 2- نوعی گیاه و 3- بلندی و استواری (ابن فارس، 1404). این در حالی است که مصطفوی علاوه بر اینکه بسیار گستردهتر به این مسأله پرداخته -برخلاف ابن فارس- تنها گوهر معنایی «تحصیل شیء و أخذه فی جریان أمره: بهدستآوردن و گرفتن چیزی در جریان امری» را بیان کرده و میگوید که ممکن است برخی آن را به معنای «فروختن» در نظر بگیرند، اما واقعیت این است که اطلاق آن در مقام «بیع» به همین معنا است. بنابراین، «اشتراء» به نوعی به «اختیار: برگزیدن» اشاره دارد که باب افتعال نیز به آن اشاره دارد، چراکه «اشتراء» در اینگونه موارد با معنای «أخذوا و حصّلوا فی قبال شیء: گرفتن و بهدستآوردن در قبال چیزی» بهکار میرود؛ بر این اساس، وی در پایان نتیجه میگیرد در آیاتی که گزینش این معنا سخت است، با توضیح میتوان تعارض را حل کرد؛ مانند آیة ﴿اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى﴾[9] که میتوان آن را به معنای «گرفتن و دریافت بهای اندک در قبال عهد و آیات قرآن» ذکر کرد (مصطفوی، 1368).
2-2. مفهوم لغوی واژة «شری» در فرهنگ های عموی زبان عربی
فراهیدی هرچند دو معنای «تفرق فیه: جداییافکندن» و «باع: فروختن» را در معنای واژة «شری» مطرح کرده، اما همین ماده را در باب مفاعله و استفعال به معنای «سرسختی و لجاجت کردن» میآورد (فراهیدی، 1404). با وجود این، برخی این واژه را از جمله واژگان اضدادی[10] ذکر کردهاند که دارای دو معنای «فروختن» و «خریدن» است (طریحی، 1375؛ فیومی، 1414؛ انباری، 1407؛ حلبیاللّغوی، 1963م. و بطرس، 1424م.). این در حالی است که ابن منظور تنها معنای «فروختن» (ابن منظور، 1414) و طریحی علاوه بر مفهوم «فروختن» برای ثلاثی مجرد این واژه، معنای «استبدال» را نیز برای ثلاثی مزیدِ باب افتعال آن بیان میدارد (طریحی، 1375).
در راستای معانی بیان شده، کتب وجوه و نظائر به سه وجه «شراء: خریدن» «باع: فروختن» و «اختیار: برگزیدن» اشاره کردهاند (عود، 1409؛ ابنسلیمان بلخی، 1427؛ دامغانی، 1980م. و ابنجوزی، 1407)، اما محمد نورالدین منجد معتقد است صاحبان کتب وجوه و نظائر در ذکر این معانی دچار اختلاط بین «شراء» و «اشتراء» شدهاند؛ زیرا این دو کلمه را به مثابة لفظ واحد -شری- قرار داده و سه معنای «باع»، «شراء» و «اختیار» را برای آن دو بیان کردهاند؛ در حالی که اصل «بیع» و «اشتراء» در حقیقت «مبادلة الشیء بثمنه: مبادلة چیزی با ثمن» بوده -که ثمن در آن همراه با حرف «باء» است- و از این رو، فروشنده، «بها» و مشتری، «کالا» را میگیرد. بنابراین، وی میگوید هرچند اشتراء عموماً به اختیار اشاره دارد، اما این به آن معنا نیست که میتوان «اختیار» را بجای «اشتراء» -که در آن مبادلة ثمن وجود دارد- به کار برد؛ زیرا در آیاتی که این واژه بهکار رفته از دو عنصر «کالا» و «ثمن» استفاده شده است. توضیح آنکه اختیار در برگزیدن چیزی در عوض چیز دیگر بوده، بدون اینکه ثمنی در قبال آن پرداخت شود، در حالیکه در آیاتی نظیر ﴿أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَی﴾[11] کالا «ضلالت» و ثمن «هدایت» است؛ بنابراین، برای واژة «اشتراء» در قرآن معنای «مبادله» صحیح است (منجد، 1414).
در هر حال، بررسی کتب لغت حاکی از این است که عمدة معانی بیان شده برای معنای لغوی واژة «شری»، «خریدن»، «فروختن»، «مبادلهکردن»، «برگزیدن» و «گرفتن و بهدست آوردن» است.
2-3. مفهوم «شری» در فرهنگ های اختصاصی قرآنی
راغباصفهانی با تأکید بر مفهوم «مبادله» در رد و بدل کردن متاعی در برابر متاع دیگر، تصریح میکند که لفظ «بیع: فروختن» و «شِرَاء: خریدن» هر کدام به جاى دیگرى نیز بهکار مىروند (راغب اصفهانی،1412) با این تفاوت که کاربرد «شَرَیْتُ» بیشتر در معنى «بعت» و «ابتعت» بیشتر بجاى «اشْتَرَیْتُ» است (همان: 453). مفسران نیز ضمن اشاره به دو معنای «خریدن»[12] و «فروختن»[13]، مفهوم «مبادله و برگزیدن»[14] را نیز بیان کرده و عمدتاً دلیل خاصی برای آن نیاوردهاند؛ با این حال، طبری با تأکید بر معنای «استبدال» برای «اشتراء»، معانی «خریدن، فروختن، گرفتن و اختیار کردن» را برای تفسیر و توضیح بیشتر کلمة «استبدال» لحاظ میکند (طبری، 1412). برخی نیز با تأکید بر این معنا، آن را از سنخ مجازی یا استعاری برای اشتراء ذکر میکنند (زمخشری، 1407 و آلوسی، 1415).
طبرسی نیز به تبع آلوسی این واژه را از اضداد بهشمار آورده و در غالب موارد معنای «استبدال» و «اختیار» را نیز بیان میکند (طبرسی، 1372). فضلالله نیز مانند دیگر مفسران در اغلب موارد معنای «استبدال» را بدون ارائه دلیل برمیگزیند (فضلالله، 1419)، اما در برخی موارد نیز معنای «خریدن» و «فروختن» را بیان میکند (همان: 126 و 143).
علامه طباطبایی در آیات مختلف، ثلاثی مجرد واژة «شری» را به معنای «فروختن» (طباطبایی، 1417) و ثلاثی مزید آن را به معنای «خریدن» بیان کرده (همان: 2643) و اغلب سیاق آیات را دلیلی بر آن دانسته است (همان: ج 2، 100؛ ج 9، 395 و ج 11، 108). با وجود این، ایشان در برخی موارد به معنای «اختیار بهاى اندک بر احکام خدا» و معنای «مبادلهکردن» نیز تأکید دارد (همان: ج 3، 264 و ج 4، 418)
علامه جوادیآملی با طرح همان سه احتمالِ «خریدن»، «فروختن» و «مبادله» برای اشتراء، معنای دوم را به دلیل وضع اصلی واژه مبنی بر پرداخت بها و دریافت کالا ترجیح میدهد (جوادیآملی، 1389). با وجود این، وی بر آن است که اشتراء در آیة ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ﴾[15] به معنای «خریدن» است؛ زیرا طبق عقیدة بنیاسرائیل و سایر کافران، آنها باید هویت خود را باز یافته و جان خود را آزاد سازند؛ بنابراین، چنین پنداشتند که با انکار نبوت رسول اکرم (ص)، هویت خویش را باز مییابند؛ از این رو، از این کار نابخردانه به «اشتراء» تعبیر شده است (جوادیآملی، 1389). افزون بر اینها، صاحب تفسیر تسنیم، اشتراء در آیة ﴿أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَ﴾[16] را با توجه به عدم تملک «هدایت» و «ضلالت» برای کافران، معنای «اختیار و برگزیدن (گمراهی بر هدایت)» را از قول دیگران ابراز داشته (همان: 309) و معنای «استبدال» (تبدیل ایمان به کفر) را در آیاتی نظیر ﴿فَبِئسَ ما یَشتَرون﴾[17] نیز ذکر میکند (جوادیآملی، 1389 و1390).
در هر حال، «شری» در نزد مفسران به معنای «فروختن» و «اشتراء» با وجودی که در اصل به معنای «خریدن» است، اما در بسیاری از موارد با مفهوم «استبدال» (تبدیل کردن)، گاهی به معنای «اختیار» (برگزیدن یا ترجیح دادن) و به ندرت در معنای «فروختن» ذکر شده است.
2-4. بررسی تحلیلی مفهوم واژگان برگرفته از «شری»
بر اساس آنچه بیان شده، تمامی معانی متصور برای واژگان برگرفته از ماده «ش-ر-ی» در کتب لغت و تفسیر عبارتند از: «خریدن»، «فروختن»، «برگزیدن»، «اختیار کردن»، «استبدال» و «گرفتن و بهدستآوردن».
آنچه در تحلیل محتوایی واژة «شری» موردنظر است، توجه به سه نکته است: 1- اصل یا گوهر معنایی واژه، 2- معنای لغوی واژه و 3- کارکردهای واژه در قرآن. قبل از بررسی این سه مؤلفة مهم، لازم است ساختارهای صرفی این واژه را که در تبیین مفهوم لغوی آن بسیار راهگشا است، بیان کرد.
ساختارها صرفی واژگان برگرفته از مادة «ش-ر-ی» عمدتاً به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- اشتقاق از «ثلاثی مجرد» در حالت «شری» در آیة ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾[18] و در حالت «شری + بـ» در آیة ﴿وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ﴾[19] (بقره/ 102).
ب- ثلاثی مزید از باب «افتعال» به صورت «اشتراء» در آیة ﴿وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾[20] و «اشترا+ بــ» در آیة ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى﴾[21].
با قطعیت میتوان گفت معنای لغوی واژة «شری»، «فروختن» و مفهوم لغوی «اشتراء»، «خریدن» است. آنچه این معانی را تأیید میکند، سازگاری با ظاهر آیه است. اما نکتة مهم در این تقسیمبندی که لغتشناسان و غالب مفسران بدان بیتوجه بودهاند، وجود حرف «باء» بوده که نقش بسیار مهمی در مفهومشناسی این واژه دارد؛ توضیح آنکه این حرف که یکی از معانی آنْ تعویض، تبادل و مقابله است به معنای «مقابلة بین دو چیز بوده که در آن چیزی داده و چیز دیگر گرفته میشود» است (ابن هشام، بیتا؛ عکبرى، بیتا؛ استرآبادى، 1384 و سیوطى، بیتا). بنابراین، هنگام وضع به همراه فعل، بعضاً به معنای «جایگزین یا تعویض کردن» بوده و در آن دادوستد مطرح است؛ مثلاً وقتی گفته میشود «استبدل الکتاب بالجریدة» یعنی «کتاب را جایگزین روزنامه کرد/ کتاب را با روزنامه عوض کرد». در واقع میتوان گفت این نکته دقیقاً همان معنای لغویای را که پیشتر اشاره شد، تأیید میکند؛ زیرا از یکسو بدون حرف «باء»، معنای لغویِ ثلاثی مجرد آن «فروختن» و مفهوم ثلاثی مزید آن، «خریدن» است و از سوی دیگر، معنای همین دو ساختار به همراه باء تعویضیه، «جایگزین کردن» است؛ زیرا این بدان معنا است که شخص روزنامه را «داده» و کتاب را «گرفته» است. از اینرو، میتوان چنین گفت که معنای لغوی این واژه در ساختارهای مختلف آن عبارت است از:
- «شری» - بـ = فروختن
- «شری» + بـ = تعویض یا جایگزین کردن
- «اشتراء» - بـ = خریدن
- «اشتراء» + بـ = تعویض یا جایگزین کردن
و اصل معنایی واژگان برگرفته از «ش-ر-ی»، نیز «مبادله: رد و بدل کردن» است؛ زیرا همانطور که مشخص است در «خریدن»، «فروختن» و «تعویض و جایگزینی» نوعی رد و بدل وجود دارد؛ یعنی چیزی «داده» و چیزی «گرفته» میشود.
با این همه، نحویان در ورود این باء بر «اعواض» یا «مثمن» دارای اختلاف هستند؛ زیرا بعضی دخول باء در آیاتی نظیر ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا﴾[22] را بر هر دو جایز دانسته است (بابتى، بیتا). برخی دیگر نیز تنها دخول آن بر «اعواض (اثمان یا غیر آن)» در آیة ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[23] را از نوع حسی یا معنوی را جایز دانسته (صبان، بیتا و ابن هشام، بیتا) و برخی دیگر نیز بدون اشاره به دخول آن بر اعواض یا مثمن، تنها به مثالی مانند «اشتریت بمائة جنیه» اکتفا کردهاند (عکبرى، بیتا؛ استرآبادى، 1384 و سیوطى، بیتا). بر این اساس، در حقیقت باء معوضه هم بر «آنچه داده میشود (فروختن)» و هم بر «آنچه گرفته میشود (خریدن)» وارد میآید؛ زیرا در آیاتی نظیر آیة ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[24] باء مقابله بر آنچه داده داده شده (جان و عمل)، وارد آمده و در آیة ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا﴾[25] و عبارات «کافأت إحسانه بضعف» و «اشتریت بمائة جنیه» بر آنچه گرفته میشود (ثمن، دو برابر و صد پوند) وارد آمده است.
بر این پایه برای مشخص شدن محل ورود باء مقابله بر اعواض (ثمن) یا مثمن در تمامی کارکردهای قرآنی این واژه باید توجه داشت که «مبادله» در پارهای از آیاتْ بدون باء و با معنای «خریدن» (گرفتن) لحاظ شده است؛ مثلاً در آیة ﴿وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾[26]. در برخی دیگر نیز با معنای «فروختن(دادن)» آمده است؛ مانند آیة ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾[27]. با این همه، این مبادله در بیشتر موارد همراه با حرف معوضة باء و در همان معنای «خریدن» (گرفتن) مشاهده میشود؛ مانند آیة ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى﴾[28]. در برخی نیز معنای «فروختن» (دادن) ملاحظه میشود؛ مانند آیة ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً ﴾[29].
مطالعة کارکردهای بیان شده نشان میدهد که: اولاً این باء گاهی بر «آنچه گرفته شده» (خریدن) در آیات 90 و 102 سورة بقره و آیة 20 سورة یوسف و در بقیة موارد بر «آنچه داده شده» (فروختن) وارد میشود. ثانیاً باء معوضه در ثلاثی مجرد مادة «ش-ر-ی» از یکسو این باء همیشه پیوسته و بلافاصله بعد از فعل آمده و از سوی دیگر، نه تنها معنای لغوی، بلکه فضای آیه نیز اقتضای معنای «فروختن» (دادن) را دارد. اما دربارة کارکردهای ثلاثی مزید این واژه، حرف «باء» گاهی بلافاصله بعد از فعل و گاهی با فاصله آمده است؛ آنجا که بدون فاصله بیان شده به معنای «فروختن» و آنجا که با فاصله آمده به معنای «خریدن» است؛ یعنی معنای لغوی مشتقات مادة «ش-ر-ی» در حقیقت بهصورت زیر است؛ نه آن طور که پیشتر ارائه شد:
- «شری» = فروختن
- «شری» بـ = فروختن
- «اشتراء» = خریدن
- «اشتراء» بـ = فروختن
- «اشتراء» ... بـ = خریدن
با توجه به این دو نکته، «باء» معوضه و معنای آن [«جایگزین کردن» یا «تعویض کردن»] در تمامی کارکردهای قرآنی این ماده جاری و ساری نیست؛ از این رو، در کنار معنای لغوی در زیر با بررسی ترجمههای فارسی معاصر، واژگان برگرفته از مادة «ش-ر-ی» را با استفاده از کارکردهای مختلف آن در مورد قرآنی نیز مورد بررسی قرار میگیرد تا بتوان معنایی مناسب و در راستای مفهوم لغوی و کارکرد آیه ارائه داد. آنچه با قاطعیت میتوان اعلام کرد این است که اصل معنایی واژگان برگرفته از مادة «ش-ر-ی»، «مبادله: رد و بدل کردن ثمن با مثمن» و معنای هریک نیز با توجه به مخاطب جمله متفاوت است. به عبارت دیگر، با توجه به معنای لغوی، آنجا که مخاطب چیزی را به ظاهر «فروخته» به مفهوم «دادن» و جاییکه چیزی «خریده» به مفهوم «گرفتن» است.
- ارزیابی برگردانهای مشتقات واژة «شری» براساس معنای واژه در فرهنگ قرآنی
بافت متنی آیاتی که از واژة «شری» در آنها استفاده شده، گویای این است که هشت گونة کارکرد برای این واژه متصور است؛[30] از این رو، برای اینکه مشخص شود معانی ذکر شده با مفهوم تمام آیه دارای چالش نیست، برگردانهای فارسی معاصر قرآن در ادامه مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ با این توضیح که در ارائة معنا برای هر یک از کاربردهایی که در ادامه ارائه خواهد شد، تحلیل بیان شده و به طور مشخص «فرهنگ قرآنی» مورد توجه است.
3-1. ترجمة شراء ظاهری
این استعمال در آیة ﴿وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ﴾[31] و آیة ﴿وَ قالَ الَّذِی اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِه﴾[32] بهکار رفته است. براساس آنچه در تحلیل لغوی مادة «ش-ر-ی» گذشت، واژة «شرو» از «شری» در آیة اول به معنای «فروختن» و «اشترا» از «اشتراء» در آیة دوم به معنای «خریدن» است. کارکرد این دو آیه نیز همین معانی را تأیید میکند؛ زیرا در آن دو امر مادی [«حضرت یوسف» و «ثمن»] با یکدیگر «مبادله» شدند.
همانطور که در جدول (1) ملاحظه میشود، تمام مترجمان معنای صحیحی از این واژه ابراز داشتهاند.
جدول 1. ترجمة شراء ظاهری
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
یوسف/ 20
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختندش
|
فروختند
|
یوسف/ 21
|
خریده بود
|
خریدارى کرد
|
خرید
|
خرید
|
خریدارى کرد
|
خرید
|
خریده بود
|
خرید
|
خریده بود
|
خریدش
|
خرید
|
3-2. ترجمة شراء نفس
این ترکیب در آیة ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ﴾[33]، آیة ﴿وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ﴾[34]، آیة ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ﴾[35] و آیۀ ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ﴾[36] به کار رفته است.
طبق معنای لغوی، مفهوم مادة «شری» در سه آیة ابتدایی، «فروختن» و در آیة 111 توبه، معنای «خریدن» است؛ اما با این معادل، بافت متنی آیه با اشکال مواجه است؛ زیرا طبق معنای لغوی، «نفس» و «ثمن» از جمله امور مادی تلقی شدهاند که قابل «خرید و فروش» هستند؛ در حالیکه «نفس» قابل خرید و فروش نیست تا گفته شود نفس در عوضِ ثمن گرفته شده، خریده یا فروخته شد. بنابراین، این معادلها مناسب معنای آیه نیست.[37] از این رو، با توجه به تحلیل لغوی و بافت متنی آیات 90، 102 و 207 سورة بقره، «نفس» فروخته شده با معادل «دادن» و در آیة 111 سورة توبه، «نفس» خریده شده با معادل «پذیرفتن» مناسب است.
همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود مترجمان در ترجمة سه آیة سورة بقره، معانی «خریدن» (فولادوند، 1418)، «فروختن» (همة مترجمان)، «فروختن و از دست دادن» (فیضالإسلام)، «معامله کردن» (آیتی، 1374 و الهیقمشهای،1380)، «فدا کردن» (آیتی، 1374) و «گذشتن» (الهیقمشهای،1380) و در آیة 111 سورة توبه، همة مترجمان معنای «خریدن» را برشمردهاند که در این بین تنها معنای صحیح در ترجمة آیتی و الهیقمشهای آن هم در آیة 207 بقره -که به صورت «فدا کردن» و «گذشتن» معنا شده است- قابل مشاهده است.
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
بقره/ 90
|
معاملهاى کردند
|
معاملهاى کردند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
بقره/ 102
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
مىفروختند
|
فروختند
|
خریدند
|
فروختند و از دست دادند
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
بقره/ 207
|
فدا کند
|
درگذرند
|
مىفروشد
|
میفروشد
|
مىفروشد
|
مىفروشد
|
مىفروشد
|
میفروشد
|
مىفروشد
|
بفروشد
|
مىفروشند
|
برائت/ 111
|
خرید
|
خریدارى کرده
|
خریدارى کرده
|
خرید
|
خریدارى فرمود
|
خریده است
|
خریده است
|
خرید
|
خریدارى کرده
|
خرید
|
خریداری کرد
|
جدول 2. ترجمة شراء نفس
3-3. ترجمة شراء دنیا و آخرت
این کارکرد در آیة ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ﴾[38] و آیة ﴿الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ﴾[39] قابل مشاهده است.
برخلاف معنای لغوی، ترجمة صحیح و قابل فهم برای مخاطب در این آیه، «خریدن» نیست؛ زیرا همانطور که مشخص است این امور از مسائل غیر مادیای است که قابل خرید و فروش نیست؛ از این رو، براساس بافت متنی و نظر به آیات مختلف، نظیر آیة ﴿ذَالِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلىَ الاَخِرَةِ﴾[40] و آیة ﴿الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلىَ الاْخِرَةِ﴾[41] (که در آن کافران، حیات دنیا را بر آخرت ترجیح داده و آن را برگزیدند/ بیشتر از زندگى آخرت دوست دارند)، معنای «ترجیح دادن» را در ترجمة آیة موردنظر باید لحاظ داشت. همانطورکه در جدول (4) قابل مشاهده است، مترجمان معانی«خریدن» (آیتی، 1374؛ الهیقمشهای، 1380؛ شعرانی، 1374؛ صفارزاده، 1380؛ صفوی، 1388؛ فولادوند، 1418؛ مشکینی، 1381 و معزّی، 1372)، «خریدند » (برگزیدند) (فیضالإسلام، 1378)، «فروختن» (الهیقمشهای، 1380؛ صفارزاده، 1380؛ فیضالإسلام، 1378؛ مشکینی، 1381؛ معزّی، 1372 و مکارم، 1373)، «دادن» (آیتی، 1374)، «مبادله کردن (رضایی، 1383 و صفوی، 1388) یا سودا کردن (فولادوند، 1418)» را در ترجمة خود بازتاب دادهاند که در این بین تنها فیضالإسلام آن هم در آیة 86 سورة بقره، ترجمهای نسبتاً صحیح از واژة «شری» به صورت «خریدن» (برگزیدن) ارائه داده است که به نوعی با معنای ترجیح دادن همپوشانی دارد.
جدول (3): ترجمة شراء دنیا و آخرت
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیضالإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
بقره/ 86
|
خریدند
|
خریده
|
مبادله کردند
|
خریدند
|
خریدار شدهاند
|
خریدهاند
|
خریدند
|
خریدند
(برگزیدند)
|
خریدند
|
خریدند
|
فروختهاند
|
نساء/ 74
|
دادند
|
مىفروشند
|
مبادله کردهاند
|
خریدند
|
بفروشند
|
مبادله مىکنند
|
سودا مىکنند
|
میفروشند
|
مىفروشند
|
مىفروشند
|
فروختهاند
|
3-4. ترجمة شراء ضلالت و هدایت
استعمال ترکیب «شراء، ضلالت و هدایت» در آیة ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى﴾[42]، آیة ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى﴾[43] و آیة ﴿یَشْتَرُونَ الضَّلالَة﴾[44] صورت گرفته است.
طبق مفهوم لغوی، معنای «اشتراء» در این آیات «خریدن» است، اما با توجه به اینکه ضلالت و هدایت از امور مادی نیستند که قابل خرید و فروش باشند به نظر میرسد معنای سه آیة فوق -که از نوع گرفتن یا خریدن ضلالت است- «ترجیح دادن» است؛ یعنی زندگی دنیا را گرفتند و ترجیح دادند و آخرت را دادند و ترجیح ندادند. برخلاف واقع، مترجمان در ترجمة این واژه (در جدول (3))، معانی «خریدن» (همة مترجمان)، «فروختن» (مکارم، 1373)، «مبادله کردن» (رضایی، 1383 و مکارم، 1373) و «برگزیدن» (آیتی، 1374) یا «اختیار کردن» (الهیقمشهای، 1380) را در نظر گرفتهاند که در این بین صحیحترین معنا از سوی آیتی و الهیقمشهای در آیة 175 سورة بقره به صورت «برگزیدن یا اختیار کردن» ارائه شده است.
جدول 4. ترجمة شراء ضلالت و هدایت
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
بقره/ 16
|
خریدند
|
خریدند
|
مبادله کردند
|
خریدند
|
خریدهاند
|
خریدهاند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدند
|
فروختهاند
|
بقره/ 175
|
برگزیدند
|
اختیار کردند
|
مبادله کردند
|
خریدند
|
خریدهاند
|
خریدهاند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدهاند
|
خریدند
|
مبادله کردهاند
|
نساء/ 44
|
مىخرند
|
خریدار
|
مىخرند
|
میخرند
|
مىخرند
|
خریدار
|
مىخرند
|
میخرند
|
مىخرند
|
مىخرند
|
میخرند
|
3-5. ترجمة شراء کفر و ایمان
این نوع کاربرد در آیة ﴿إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ﴾[45] بیان شده است. از آنجا که کفر و ایمان قابل خرید و فروش نیست، از این رو، ترجمة آیه به معنای لغوی درست نخواهد بود، بلکه با توجه به آیة ﴿وَ مَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْایمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیل﴾[46] ترجمة «ترجیح دادن» پیشنهاد میشود. اما مترجمان معادلهای «مبادله کردن» (رضایی، 1383) و «خریدن» (دیگر مترجمان) را برای آن برشمردهاند. همانطورکه در جدول (5) مشخص است، هیچیک از مترجمان به معنای صحیح و یا حداقل نزدیک به معنای صحیح را ارائه نداده است.
جدول 5. ترجمة شراء کفر و ایمان
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
آل عمران/ 177
|
خریدند
|
خریدار
|
مبادله کردند
|
خریدند
|
خریدارى کردند
|
خریدهاند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدند
|
خریدارى کردند
|
3-6. ترجمة شراء آیات و کتاب خدا
این شیوه کارکرد در آیة ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً﴾[47]، آیة ﴿لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً﴾[48]، آیة ﴿وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلیلا ﴾[49]، آیة ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً﴾[50]، آیة﴿وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ﴾[51]، آیة﴿لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً﴾[52] و آیة ﴿اشْتَرَوْا بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلا﴾[53] آمده است. طبق معنای لغوی، این کاربرد با معادل «نفروشید» مناسب است، اما مانند دیگر کاربردهای بیان شده باید معنای «ترجیح دادن» را در ترجمه لحاظ کرد؛ یعنی مرا با بهای اندک «ندهید و ترجیح ندهید». هر چند مترجمان معادلهای «خریدن» (معزّی، 1372 و مکارم، 1373)، «ستاندن» (آیتی، 1374 و معزّی، 1372)، «بردن» (آیتی، 1374)، «گرفتن» (آیتی، 1374 و شعرانی، 1374) و «بهدست آوردن» (مشکینی، 1381) «فروختن (دادن)» (بجز شعرانی و مشکینی، بقیة مترجمان)، «مبادلهکردن» (رضایی، 1383 و صفوی، 1388)، «بدل گرفتن» (شعرانی، 1374)، «عوض گرفتن» (همان: 72، 73 و 175) و «معاملهکردن» (آیتی، 1374؛ الهیقمشهای، 1380؛ رضایی، 1383؛ صفارزاده، 1380؛ صفوی، 1388 و فولادوند، 1418) را برای آن برشمردهاند. با دقت در ترجمهها در جدول (6)، بهترین و نزدیکترین ترجمة مورد پذیرش، معانی «دادن» از سوی فیضالإسلام، «بدل گرفتن» و «عوض گرفتن» توسط شعرانی است.
جدول 6. ترجمة شراء آیات و کتاب خدا
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیضالإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
بقره/ 41
|
مفروشید
|
نفروشید
|
مبادله نکنید
|
مخرید
|
نفروشید
|
نفروشید
|
نفروشید
|
مفروشید
|
به دست نیاورید
|
نفروشید
|
نفروشید
|
بقره/ 79
|
برند
|
بفروشند
|
مبادله کنند
|
بگیرند
|
به دست آورند
|
به دست آورند
|
به دست آرند
|
بفروشند
|
به دست آورند
|
بخرند
|
بفروشند
|
بقره/ 174
|
بستانند
|
فروشند
|
مىفروشند
|
بدل میگیرند
|
مىفروشند
|
مىفروشند
|
به دست مىآورند
|
میخرند
|
به دست مىآورند
|
بفروشندش
|
مىفروشند
|
آل عمران/ 187
|
گرفتند
|
فروختند
|
فروختند
|
عوض گرفتند
|
بدست آوردند
|
مبادله کردند
|
به دست آوردند
|
گرفتند
|
به دست آوردند
|
فروختندش
|
فروختند
|
آل عمران/ 187
|
معاملهاى کردند
|
معاملهاى کردند
|
مىخرند
|
عوض میگیرند
|
معاملهاى کردند
|
خریدارى مىکنند
|
معاملهاى کردند
|
میستانند
|
به دست مىآورند
|
ستانند
|
مىخرند
|
آل عمران/ 199
|
نمىفروشند
|
نفروشند
|
نمىفروشند
|
عوض نمیکنند
|
نمىفروشند
|
نمىفروشند
|
نمىفروشند
|
نمیدهند
|
به دست نمىآورند
|
نفروشند
|
نمیفروشند
|
مائده/ 44
|
مفروشید
|
معامله نکنید
|
نفروشید
|
بدل مگیرید
|
نفروشید
|
مفروشید
|
مفروشید
|
نفروشید
|
به دست نیاورید
|
نفروشید
|
نفروشید
|
توبه/ 9
|
فروختند
|
فروختند
|
فروختند
|
عوض گرفتند
|
فروختند
|
فروختهاند
|
فروختن
|
فروختند
|
به دست آوردند
|
فروختند
|
فروختند
|
3-7. ترجمة شراء عهد و میثاق الهی
این ترکیب تنها در آیة ﴿وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً﴾[54] و آیة ﴿إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً﴾[55] به کار رفته است. برای ارائة ترجمة دقیق و قابل فهمتر برای مخاطب، میتوان به آیۀ ﴿قُلْ أَ تخَّذْتمُ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یخُلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون﴾[56] استناد کرد که اشاره به گرفتن عهد از نزد خدا شده است. بنابراین، منظور از آیات فوق که میگوید «عهد خدا را به بهای اندک نفروشید» این است که «عهد خدا را بگیرید و با بهای اندک که دنیا باشد، ندهید و معاوضه نکنید». بدین منوال بهترین و صحیحترین معنا برای لفظ «شری» در آیات فوق، «ترجیح دادن» است، اما مترجمان معادلهای «ستاندن» (فیضالإسلام، 1378 و مشکینی، 1381)، «گرفتن» (فیضالإسلام، 1378)، «بهدست آوردن» (مشکینی، 1381)، «فروختن» (بجز شعرانی، فیضالإسلام و مشکینی بقیة مترجمان)، «مبادله کردن» (مکارم، 1373)، «عوض گرفتن» (شعرانی، 1374) و «معامله کردن» (الهیقمشهای، 1374) را در نظر گرفتهاند که ترجمة شعرانی به «عوض گرفتن» صحیحترین است.
جدول 7. ترجمة شراء عهد و میثاق الهی
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
آل عمران/ 77
|
مى فروشند
|
بفروشند
|
مىفروشند
|
عوض میگیرند
|
مىفروشند
|
مىفروشند
|
مىفروشند
|
میگیرند
|
به دست مىآورند
|
بفروشند
|
مىفروشند
|
نحل/ 95
|
مفروشید
|
معامله نکنید
|
نفروشید
|
عوض مگیرید
|
نفروشید
|
مفروشید
|
مفروشید
|
مستانید
|
نستانید
|
نفروشید
|
مبادله نکنید
|
3-8. ترجمة شراء سخن حق و باطل
این ترکیب در آیة ﴿فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً﴾[57] و آیة ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ﴾[58] ذکر شده است. در ارائه و بیان ترجمة دقیق و قابل وضوح برای خواننده از آیات فوق باید در ترجمة مادة «شری» علاوه بر در نظر گرفتن معنای لغوی به اصل معنایی و کاربرد قرآنی آن نیز نظر داشت؛ زیرا حق و باطل چیز مادی نیست که قابل خرید و فروش باشد. از این رو، هر دو آیه باید به معنای «ترجیح دادن» ترجمه شود. این در حالی است که مترجمان معانی «گرفتن» (الهیقمشهای، 1381 و شعرانی، 1374)، «بهدست آوردن» (مشکینی، 1381)، «خواستن» (فیضالإسلام، 1378) «فروختن» (رضایی، 1383؛ صفارزاده، 1380؛ صفوی، 1388؛ فولادوند، 1418؛ معزّی، 1372 و مکارم، 1373) و «دگرگون کردن» (آیتی، 1374) را در آیة 106 سوره مائده و معنای «تهیه کردن» (الهیقمشهای، 1381) و «خریدن» (بقیة مترجمان) را در آیة 6 سوره لقمان ذکرکردهاند که هیچیک از مترجمان، معنای صحیحی را از آن افاده نکردهاند.
جدول 8. ترجمة شراء سخن حق و باطل
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیض
الإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
لقمان/ 6
|
خریدار
|
تهیّه مىکند
|
مىخرد
|
میخرد
|
مىخرند
|
مىخرد
|
خریدارند
|
خریدارى میکند
|
مىخرند
|
مىخرد
|
میخرند
|
مائده/ 106
|
دگرگون نکنیم
|
بهایى نمىخواهیم
|
نمىفروشیم
|
نگرفتهایم
|
نمىفروشیم
|
نمىفروشیم
|
نمىفروشیم
|
نخواسته
|
به دست نمىآوریم
|
نفروشیمش
|
بفروشیم
|
3-9. ترجمة شراء سحر
مرجع ضمیر«ه» به همراه مصدر ثلاثی مزید از باب افتعال در مادة «شری» در آیة ﴿وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾[59] به واژة سحر برمیگردد. با توجه به معنای لغوی، مفهوم واژه در آیه عبارت از «خریدن» سحر است. این در حالی است که با توجه به اینکه این مبادله از نوع خرید و فروش مادی نیست، این معنا به واقع نزدیک نیست؛ بنابراین، با توجه به بافت متنی، معنای «ترجیح دادن» را باید در ترجمه آیه لحاظ داشت. اما در ترجمههای فارسی معاصر معادلهای «تهیه کردن» (الهیقمشهای، 1381) «فراگرفتن» (فیضالإسلام، 1378) و معنای «خریدن» (بقیة مترجمان) بهکار رفته است که گویی هیچیک از مترجمان، ترجمة دقیقی از این واژه در این آیات ارائه ندادهاند.
جدول 9. ترجمة شراء سحر
آیه
|
مترجــــــــــم
|
آیتی
|
الهی قمشهای
|
رضایی
|
شعرانی
|
صفارزاده
|
صفوی
|
فولادوند
|
فیضالإسلام
|
مشکینی
|
معزّی
|
مکارم
|
بقره/ 102
|
خریداران
|
تهیه میکند
|
خریدار
|
خرید
|
خریدار
|
خریدار
|
خریدار
|
هر که جادو را فراگیرد
|
خریدار
|
بخرد
|
خریدار
|
بحث و نتیجهگیری
در جمعبندی مطالب گفته باید دقت داشت که سیر رسیدن به معنای واژة «شری»، ناظر به ادب عرب و فرهنگ قرآن بود که با طی این مسیر، معنای واقعی واژه مستفاد شد. پس از آن و برای انتقال ترجمة واژه، ابتدا معادل فصیح «ترجیح دادن» لحاظ و سپس ترجمههای فارسی در تمامی آیاتی که ریشة «شری» در آنها به کار رفته است، ارزیابی شدند.
حاصل پژوهش حاضر برای مفهومشناسی واژگان برگرفته از مادة «شری» با تکیه بر الگوی ارائه شده در مفرداتپژوهی تاریخی قرآن و با توجه به سؤالات و فرضیههای تحقیق این است که:
1- روش ارائه شده بدین صورت است که ابتدا باید اصل معنایی واژه استخراج و سپس با پیجویی معنای واژه در نظر لغویان، معنای مشتقات برگرفته از آن فهم شود. در مرحله اخیر، تأکید بر فرهنگ عرب، اشتراک لفظی، وجوه و نظائر، فروق اللغه و اضداد واژگان و مباحث لغوی تفاسیر است. در ادامه با رجوع به کتب خاصِ مفردات قرآنی و مباحث لغوی تفاسیر، معنای واژه در بافت آیه مورد نظر و آیات مربوطه فهم میشود. در مرحله بعدی با تحلیل کلی مطالب و توجه به بافت و سیاق قرآنی، معنای واقعی ارائه میشود. در مرحله پایانی نیز سعی میشود معادل فصیح واژه پیدا و سپس با آن خروجی، ترجمههای فارسی معاصر ارزیابی شوند.
2- اصل معنایی مادة «ش-ر-ی»، «مبادله کردن»، معنای لغوی آن با توجه به ساختار واژه، «خریدن» و «فروختن» و معادلهای آن در کاربردهای قرآنی «خریدن»، «فروختن»، «دادن»، «پذیرش» و «ترجیح دادن» است.
3- مترجمان عموماً در ترجمة واژه «شری» معانی «خریدن»، «فروختن»، «مبادله کردن» و... آوردهاند. این معادل حاکی از این است که مترجماً غالباً به معنای لغوی واژه توجه داشتهاند و به کاربردهای آن بیتوجه بودهاند؛ زیرا با توجه به کاربردهای این واژه، بهترین سبک ترجمه مبتنی بر تفسیر آیات است. از این رو، میتوان گفت مترجمان نامبرده عمدتاً در افادة معنای آن کمدقتی کردهاند؛ هر چند در این بین برخی نیز همچون «آیتی، الهیقمشهای، شعرانی و فیضالإسلام» آن هم در پارهای از آیات از این سبک پیروی کردهاند. همچنین یادآوری این نکته ضروری است که مترجمان عنصر یکسانسازی را در ترجمة مشتقات مادة «ش-ر-ی» به صحیح رعایت نکردهاند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1] . باهمآیی، کاربرد معمول دو یا چند واژه با یکدیگر است که بهدلیل بسامد وقوع بالا، نمیتوان آن را تصادفی دانست (پالمر، 1971). برای نمونه، ن. ک: امیریفر، محمد و همکاران (1395).
[2] . برای نمونه، ن. ک: مقیاسی، حسن و فرجی، مطهره (1395).
[3]. برای مثال آحاد معنایی سه واژة «بچه»، «پسربچه» و «دختربچه» عبارتند از: بچه = + [جاندار] + [انسان] - [بالغ]، پسربچه = + [جاندار] + [انسان] - [بالغ] + [مذکر]. دختر بچه = + [جاندار] + [انسان] - [بالغ] + [مؤنث] و پسربچه = + [جاندار] + [انسان] - [بالغ] + [مذکر]. دختر بچه = + [جاندار] + [انسان] - [بالغ] + [مؤنث]. (ر.ک؛ لطفی پورساعدی، 1387). برای نمونه، ن. ک: امانی (1393).
[4] . مربع معناشناسی الگویی شکلگرفته از چهار رأس متقابل است که برای مشخص کردن چارچوب کلی معناشناختی متن کارآیی دارد؛ در حقیقت اصطلاحاتی نظیر تضاد، تقابل، تناقض و... که در متون کهن مسلمانان به تفصیل راجع به آنها سخن گفته شده، اساس این نظریه را تشکیل میدهد و معناشناسی معاصر، این روابط را سامان بخشیده و در قالب یک نظریه کلی مطرح کرده است (اناری بزچلوئی، 1394).
[5] . کاربرد رویکرد تحلیل سیاق در تحلیل ترجمه به نام جولیان هاوس (House, J) و تحت عنوان الگویی بـرای ارزیابی کیفیت ترجمه در تاریخ مطالعات ترجمه ثبت شده است. این الگوی که نخستین بار در دهة 70 میلادی ارائه شد و سپس دو بار در سالهای 1981 و 1997مـورد بـازبینی قرار گرفت، مبتنی بر پیشفرض «ترجمه به مثابة بافتآفرینی مجدد» و در اسـاس بر بنیان نظریة زبانشناسیِ نقشگرای هلیدی (Halliday, J) استوار شده است، اما از فرمالیسم روسی (Russian Formalism)، مکتب پـراگ (Prague school) و نظریة کنشهای گفتاری نیز بهره میبرد (ن. ک: خانجان، 1390). نیومارک نیز برای نقل عناصر فرهنگی از زبان اصلی به زبان مقصد، 15 روش پیشنهاد میکند که یکی از آنها «معادل کارکردی» است؛ این روش برای واژگان فرهنگی بهکار رفته و مستلزم بهکار بردن یک واژة مستقل از فرهنگ است که گاهی با یک واژة جدید خاص همراه میشود (ن. ک: روشنفکر، 1392).
[6] . طرح عملیاتی ایزتسو (Izutsu, T) بـا متناسبسازی فضای قرآن در خلال آثار وی با مراحل زیر همراه است:
الف- فهم ابتدایی کلمه
ب) پیدا کردن کلمات کلیدی در متن و یا شناخت کلمه کانونی
ج- پیدا کردن شبکه تصویری یا مجموعه کلی با کمک چینشی معنادار، انتقالی
هـ- تفکیک معنای «پایه اساسی» از معنای «پایه نسبی»
و- یافتن ساحتهای فرازبانی (ن. ک: مطیع، 1388).
[7]-Newmark, P.
[8] . اصل معنایی آن معنای حقیقی و مفهوم اصیلی است که از اصل اشتقاق چندین کلمه گرفته شده و در تمامی صیغههای آنها ساری است (مصطفوی، 1368).
[9] . سورة بقره، آیة 16
[10] . اضداد واژگان، کلماتی هستند که در یک لفظ واحد، بر دو معنی متضاد دلالت کند. مانند لفظ «الجون» که بر دو معنای «سیاه و سفید» اطلاق میشود (انباری، 1407 ق.).
[11] . سورة بقره، آیة 16
[12] . طبری، 1412ق، ج1: 370؛ زمخشری، 1407 ق.، ج2: 453؛ فخررازی، 1420 ق.، ج18: 435؛ آلوسی، 1415 ق.، ج6: 397؛ طوسی، بیتا، ج4: 46؛ همان، 6: 115؛ طبرسی، 1372،ج1: 305؛ فضل الله، 1419 ق.، ج13: 289.
[13] . طبری، 1412 ق.، ج1: 201؛ زمخشری، 1407 ق.،ج1: 165؛ فخررازی، 1420 ق.، ج3: 601؛ آلوسی، 1415 ق.، ج1: 492؛ طوسی، بیتا، ج1: 189؛ طبرسی، 1372، ج2: 536-535؛ فضلالله، 1419 ق.، ج2: 126.
[14] . طبری، 1412 ق.، ج1: 108-106؛ زمخشری، 1407 ق.، ج1: 69؛ فخررازی، 1420 ق.، ج2: 311؛آلوسی، 1415 ق.، ج1: 164؛ طوسی، بیتا، ج1: 82؛ طبرسی، 1372، ج1: 143؛ فضلالله، 1419، ج1: 155.
[15] . سورة بقره، آیة 90
[16]. سورة بقره، آیة 16
[17]. سورة آلعمران، آیة 187
[18]. سورة بقره، آیة 207
[19] . سورة بقره، آیة 102
[20] . سورة بقره، آیة 102
[21] . سورة بقره، آیة 16
[22] . سورة بقره، آیة 41
[23] . سورة نحل، آیة 32
[24] . همان
[25] . سورة بقره، آیة 41
[26] . سورة بقره، آیة 102
[27] . سورة بقره، آیة 207
[28] . سورة بقره، آیة 16
[29] . سورة بقره، آیة 41
[30] . هرچند این تقسیمبندی را میتوان بهصورتهای مختلفی از جمله قرار دادن «کفر و ایمان، هدایت و ضلالت، دنیا و آخرت و...» را تحت یک حکم و «کتاب، عهد و سخن و...» را تحت حکمی دیگر نیز قرار داد.
[31] . سورة یوسف، آیة 20
[32] . سورة یوسف، آیة 21
[33] . سورة بقره، آیة 90
[34] . سورة بقره، آیة 102
[35] . سورة بقره، آیة 207
[36] . سورة توبه، آیة 111
[37] . ممکن است در اینجا گفته شود با توجه به آنکه فروختن یا خریدن نفس استعاره از واگذاری تمام و کمال نفس است، بلاغت ترجمه خریدن یا فروختن بیش از دادن و پذیرفتن و ... است؛ این در حالی است که استعاره بودن فروختن یا خریدن نفس استعاره از واگذاری تمام و کمال نفس درست است، اما این دلیل بر آن نمیشود که در ترجمه الزاماً به برگردان تحتاللفظی واژگان زبان مبدأ در زبان مقصد اقدام شود، بلکه باید به گونهای متن ترجمه شود که معنای مفاد از واژگان در زبان مقصد را بهتر و روشنتر افاده کند. بنابراین، نه تنها لزومی بر رعایت کنایات و معانی مجازی اعم از استعاره و مجاز مرسل، در زبان مقصد نیست، بلکه گاه رعایت آن به برگردان معنای زبان مبدا در زبان مقصد آسیب میزند.
[38] . سورة بقره، آیة 86
[39] . سورة نساء، آیة 74
[40] . سورة نحل، آیة 107
[41] . سورة ابراهیم، آیة 3
[42] . سورة بقره، آیة 16
[43] . سورة بقره، آیة 175
[44] . سورة نساء، آیة 44
[45] . سورة آلعمران، آیة 177
[46] . سورة بقره، آیة 108
[47] . سورة بقره، آیة 41
[48] . سورة بقره، آیة 79
[49] . سورة بقره، آیة 174
[50] . سورة مائده، آیة 44
[51] . سورة آلعمران، آیة 187
[52] . سورة آلعمران، آیة 199
[53] . سورة توبه، آیة 9
[54] . سورة نحل، آیة 95
[55] . سورة آلعمران، آیة 77
[56] . سورة بقره، آیة 80
[57] . سورة مائده، آیة 106
[58] . سورة لقمان، آیة 6
[59] . سورة بقره، آیة 102