. مقدمه
در پی بحران دنیاگیر بیماری کووید ۱۹ در نقاط مختلف جهان، شیوع ویروس کووید ۱۹ در ایران، بهصورت رسمی، در ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ تأیید شد[1]. در زمان اوجگیری این ویروس در بهمن و اسفند ۱۳۹۸ در ایران، در فضای مجازی، بهویژه در نرمافزارهای پیامرسان پرمخاطب همچون واتساپ و تلگرام، علاوه بر بیان همدردی با کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند و انتشار اخبار گوناگون دربارة موضوع کووید 19، قطعههای طنز در قالب جوک، لطیفه، عکس و فایلهای صوتی و تصویری نیز از این همهگیری ساخته و منتشر شد. شبکههای اجتماعی، بهعلت ماهیت جذبکننده و فراگیر خود، نقشی مؤثر در ایجاد، تثبیت و عادیسازی انگارههای ذهنی و باورها در قالب جوکها دارند.
دیویس[2] (2003: ۳۳) معتقد است که جوکهای فاجعه[3] محصول چیرگی اشکال جدیدی از ارتباطات الکترونیکی در دهههای پایانی قرن بیستماند که غالباً در فاصلۀ کوتاهی از رسانهای شدن حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله و حوادث غیرطبیعی همچون حملات تروریستی، سقوط هواپیما، ترور و یا مرگ افراد مشهور شکل میگیرند و ترکیبی از تراژدی و طنز هستند. در این نوع جوکها، با استفاده از لحن محاورهای و سبک عامیانه و کوچهبازاری، غالباً امر جدی به سخره گرفته میشود و گاه، جدیت فرهنگ رسمی، همراه با نیشخند، مورد نقد قرار میگیرد (تربتی و مهدوی، 1397: ۱۱۸). این جوکها، فارغ از اینکه دقیقاً توسط چه افرادی تولید، اصلاح، تغییر و منتشر میشوند، «برساخت اجتماعی مردمان» و حامل معانی فراوانی برای مخاطباناند و کارکردهای اجتماعی متعددی دارند (زارعپور، 1395: ۱). اینگونه پیامهای طنزآمیز، که از فرهنگ عامه و بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه برخاسته و متأثر از آن است (فرقانی و عبدی، 1395 : ۳۲)، دارای درونمایههای ایدئولوژیک، سیاسی و حتی عقیدتیاند (Mifdal, 2016: 33). ازاینرو، گفتمان جوکهای فاجعه به مطالعاتی وسیع در حوزههای علمی متعدد همچون جامعهشناسی، روانشناسی، زبانشناسی، پدیدارشناسی و بررسی فرهنگ عامه نیاز دارد (پارسائیان، 1398: 285-۳۱۶).
در پژوهش حاضر، با گردآوری بیش از ۱۰۰ جوک مرتبط با همهگیری ویروس کووید 19،که از نخستین روزهای شیوع بیماری (بهمن و اسفندماه ۱۳۹۸) در شبکههای مجازی و نرمافزارهای پیامرسان تلفن همراه هوشمند مانند تلگرام و واتساپ، ساخته و منتشر شدهاند، به بررسی درونمایۀ این جوکها پرداخته میشود. بررسی محتوای جوکهای گردآوریشده حاکی از آن است که موضوعات، دغدغهها و شبهههای سیاسیـانتقادی، مذهبیـاعتقادی و جنسیتی به این حادثه ارتباط داده شده و در قالب طنز، هجو، کنایه و گاه، توهین و استهزا مطرح شدهاند. به عبارتی دیگر، ویروس کووید ۱۹ دستاویزی را برای پیشکشیدن مسائل اجتماعی، سیاسی و عقیدتی متعددی فراهم آورده ا ست. در این پژوهش این نکته مطرح میشود که شبکههای مجازی، خصوصاً کانالهای سرگرمی، بهعلت ماهیت جذبکننده و فراگیر خود، نقشی مؤثر در ایجاد، تثبیت و عادیسازی انگارههای ذهنی و باورها در قالب جوک و هجو دارند. این دست جوکها غالباً حیاتی کوتاهمدت دارند؛ اما بیان مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی در ژانر طنز با کارکردها و کژکارکردهایی همراه است و بیشک، اندیشههایی را بنا میگذارد که در طولانیمدت، اثراتی مثبت یا منفی بر افکار جامعه بر جای خواهند گذاشت.
۲. پیشینۀ پژوهش
طنز، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد. آتاردو[4] (2008: 120) معتقد است که سرآغاز تحلیلهای طنز به افلاطون و ارسطو بازمیگردد. اندیشمندان، در ابتدا، بیشتر بر فاعل این متون طنزآمیز توجه میکردند؛ اما رفتهرفته، نظریهپردازان نیمۀ دوم سدۀ بیستم تلاش بسیار کردند تا هم طنز را در یک قالب مفهومی تعریف کنند و هم نظریهای مرتبط با آن بیافرینند. در نهایت، نظریهپردازی به نام راسکین[5] باعث شد این تلاشها به ثمر بنشیند و درنتیجه، نظریۀ «انگارۀ معنایی طنز[6]» پدید آمد. راسکین، در سال ۱۹۸۵، این رویکرد را از زاویۀ دیگری مطرح کرد که براساس آن، ابهام و تناقض در واژگان و قواعد ترکیبی مبنای ایجاد طنز به حساب میآمدند. پس از راسکین، نظریههای دیگری مطرح شد. سه نظریۀ مشهور در این باب، بهترتیب، نظریۀ عدمتجانس[7]، نظریۀ تخطی از اصل ارتباط[8] و نظریۀ عمومی طنز کلامی[9] هستند (Attardo, 2008: 424; Attardo, 2005: 417).
نظریة عمومی طنز کلامی و نظریة انگارۀ معنایی طنز معتبرترین نظریههای زبانشناختی طنز در دو دهة گذشته قلمداد میشوند (Brône et al., 2006: 203). نظریة عمومی طنز کلامی، برای اولینبار، با انتشار اثر آتاردو و راسکین در سال 1991 مطرح شد. در سال 1993، راسکین و آتاردو بههمراه روچ[10]، در یک پژوهش، بهصورت تجربی، برخی از پیشبینیهای نظریة عمومی طنز کلامی را ثابت کردند (Ruch et al., 1993). درنهایت، در سال ۲۰۰۱، آتاردو، بهصورت انفرادی، اثری را منتشر کرد که در آن، محدودۀ نظریة عمومی طنز کلامی را به تمامی انواع متنها گسترش داد. نظریۀ عمومی طنز کلامی فرم گسترشیافتۀ نظریة انگارۀ معنایی راسکین (۱۹۸۵) است؛ علاوه بر این، نظریة عمومی طنز کلامی بخشی از طبقهبندی[11] ارتباطات متنی آتاردو را شکل میدهد. در طبقهبندی آتاردو، جوکها یا انواع دیگر متن میتوانند از ارتباط با متنهای دیگر، براساس عنصر شباهت در سطح متنی، بهره ببرند. این یافته، بعدها، بهعنوان بخشی از اثر آتاردو (۲۰۰۱) منتشر شد. این آثار توصیفکنندۀ متنهای «معیار» در نظریة عمومی طنز کلامیاند. در مقالههای دیگر، بهخصوص با همکاری همپلمن[12] و نیز در آثار انفرادی وی، نظریة عمومی طنز کلامی، بهطور ملموستری، بسط یافت.
نظریة عمومی طنز کلامی، به دلایل شفافی، از جمله سهولت در جمعآوری و بررسی دادهها، تمرکز خود را بر جوکها بهعنوان نمونه قرار میدهد. واژة «عمومی»، به این امر ارجاع دارد که برخلاف نظریة انگارۀ معنایی که مطلقاً بر پایۀ موضوع «معنی» است، نظریة عمومی طنز کلامی اطلاعات دیگری در سطوح واجی، ساختواژی و غیره (در یکی از منابع دانش با عنوان «زبان»[13])، اطلاعات جامعهشناختی (در یکی از منابع دانش با عنوان «هدف»[14])، اطلاعات شناختی (در قالب منبع دانشی با عنوان «سازوکار منطقی»[15]) و موضوعات دیگری را در بر میگیرد. آتاردو (۲۰۰۱)، بهروشنی، گسترۀ این نظریه را شامل اشکال مختلفی از متن میداند که بهصورت برنامهریزیشده، تمام انواع متن بههمراه متون غیرزبانی را در بر دارد؛ با این حال، بسیاری بهاشتباه این دستهبندی را به این معنی میپندارند که نظریة عمومی طنز کلامی صرفاً به جوکها محدود میشود.
پژوهشگران ایرانی نیز از دیدگاههای مختلف به مطالعۀ طنز پرداختهاند که باتوجهبه موضوع این پژوهش، به برخی از آنها، که به تحلیل جوک و یا به کاربست نظریة عمومی طنز پرداختهاند، اشاره خواهیم کرد.
کرامتی یزدی (1388) به توصیف و بررسی طنز در مطبوعات زبان فارسی، از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۸۸، براساس رویکردهای کاربردشناختی پرداخته است. او در این پژوهش، برای تحلیل جوکهای مطبوعاتی از نظریة انگارۀ معنایی طنز راسکین، برای تحلیل متون منثور طنز از نظریة عمومی طنز کلامی و برای تحلیل متون مکالمهای طنز از اصل عدم همکاری استفاده کرده است.
محرابی و مدرس خیابانی (1391)، در پژوهش خود با عنوان «بررسی عوامل زبانی مؤثر در شکلگیری طنز کلامی»، ضمن مشخصکردن ویژگیهای واژگانی طنز کلامی در جوکهای پیامکی، به طبقهبندی انواع این نوع جوک براساس الگوی لیو[16] پرداختند.
شریعتپناه (۱۳۹۲) به تحلیل گفتمان وغوغساهاب بر پایۀ نظریة عمومی طنز کلامی و رویکرد اجتماعیـشناختی ون دایک[17] پرداخته است. وی در پژوهش خود، مشخص کرد که از میان شش متغیر اصلی در نظریة عمومی طنز کلامی، دو متغیر زبان و هدف نقش بسیار مهمی در شکلگیری طنز ایفا کردهاند.
بای (1395) در پژوهش خود با عنوان «مقایسۀ نظریههای طنز زبانشناسی در طنز مطبوعاتی ایران»، با استفاده از منابع دانشی نظیر تقابل انگاره، هدف، موقعیت، زبان و شیوۀ روایت، به بررسی و مقایسۀ نظریة طنز انگارۀ معنایی راسکین و نظریة عمومی طنز کلامی راسکین و آتاردو، بهمنظور تعیین قدرت تبیین آنها، پرداخت و بهطور موردی، آنها را بر دادههای طنزهای مطبوعاتی منتشرشده در دهۀ ۸۰ شمسی کشورمان بهکار بست. در ادامه، وی مدعی شد که براساس این پژوهش، نظریة عمومی طنز کلامی توانایی بیشتری در توضیح طنزآمیز بودن متون دارد، زیرا از عناصر و متغیرهای متنوعتر و دقیقتری برای شناسایی عنصر طنز بهره میبرد و نظریۀ طنز انگارۀ معنایی، بهدلیل سازوکار وقتگیر و بدون حدومرز خود، و همچنین بهخاطر منابع دانش کمتری که استفاده میکند، چندان در توضیح متون طنز کارایی ندارد.
نظریۀ انگارۀ معنایی طنز بهرغم مزایای بسیارش نسبتبه سایر نظریههای زبانشناختی دیگر دارای ایرادهایی بود. بههمین دلیل، نظریه عمومی طنز کلامی با هدف رفع این ایرادها مطرح شد. اول آنکه نظریة انگارۀ معنایی طنز تمایزی میان طنز کلامی و طنز ارجاعی[18] (به بیان سادهتر، میان جناسها و غیرجناسها) قائل نمیشود. این مشاهدات در قلمرو نظریۀ انگارۀ معنایی طنز صحیح است، چراکه جوکهای کلامی و ارجاعی، هر دو، از تقابل انگاره و همپوشی بهره میجویند؛ درحالیکه جوکهای کلامی ممکن است براساس ارتباط میان منبع آنها و الگوهای خاص دلالت، طبقهبندی شوند (اشکال واجی، ساختواژی، نحوی و صورتهای دیگری از گفتار). این الگوها در جوکهای ارجاعی دیده نمیشوند. در نتیجه، نظریة انگارۀ معنایی طنز یک تعمیم (یک نگاه کلی) بالقوه را نادیده میگیرد (Attardo, 2017: 126).
دوم اینکه ارتباط معنادار و مشابهی میان برخی جوکها وجود دارد، بهطوریکه گویی از الگوی یکسانی پیروی میکنند. نظریة عمومی طنز کلامی، با تأکید بیشتر بر نکتة دوم، یعنی بررسی الگوهای یکسان شکلدهندۀ جوکها و همچنین، مورد اول، یعنی ارتباط میان منابع دانش و الگوهای خاص، به وجود آمد. این راهحل، با معرفی پنج پارامتر دیگر بههمراه تقابل انگاره، به شش منبع دانش دست یافت. اینکه منابع دانش میبایست شش مورد باشد و نه بیشتر، بهصورت تجربی کاملاً تأیید میشود. به بیان سادهتر، برای دستیابی به الگوی تبیینکنندۀ شباهت جوکها و بیان تفاوتهای میان جناسها و غیرجناسها، فقط به این شش منبع دانش نیاز است؛ بنابراین، ادعای اصلی نظریة عمومی طنز کلامی بیان امکان شباهت میان جوکها در قالب شش پارامتر مذکور است. این پارامترها منابعی هستند که برای هر شخصی که قدرت خلق یک جوک کاملاً تازه و جدید را دارد، قابلاستفادهاند. به همین منظور، عنوان منابع دانش[19] برای این منابع انتخاب شد. مقالۀ آتاردو و راسکین (1991)، بهدلیل حجم و پیچیدگی زیاد، چندان خوشنام نیست؛ اما باید اذعان داشت که دلیل اصلی این حجم زیاد و پیچیدگی، بررسی کردن مشاهدات تبیینکنندۀ بینظم نبودن منابع دانش در چینش آنهاست. در واقع، منابع دانش بهصورت سلسلهمراتبی سازماندهی شدهاند که براساس جدول زیر ارائه میشوند (Attardo & Raskin, 1991: 127).
جدول ۱. سلسلهمراتب منابع دانش
فارسی
|
انگلیسی
|
تقابل انگاره
|
script oppition
|
سازوکار منطقی
|
logical mechanism
|
موقعیت
|
situation
|
هدف
|
target
|
روش بیان
|
narrative strategy
|
زبان
|
language
|
۲ـ۱. زبان
منبع دانش «زبان»، در پایینترین سطح، شامل توصیفی کامل از متن براساس معیارهای واجشناختی، ساختواژی، نحوی و واژگانی است. همچنین، «زبان» اطلاعات آماری دربارة فراوانی وقوع واحدهای زبانی را هم در بر میگیرد (بهعنوان نمونه، واجها و خوشههای واجی و فراوانی وقوع تکواژها و ترکیبات آنها). در ادامه، سعی خواهیم کرد تا با ارائۀ چند نمونه، نقش معیارهای «واجشناختی»، «ساختواژی» و «نحوی» را در ایجاد ابهام و طنز بیان کنیم.
برخی از جناسها مبتنی بر ابهامات ساختواژی هستند، مانند نمونه زیر:
- Teacher strikes idle kids.
همانطور که اُکس[20] (2010: 97) اشاره میکند، پسوند [-s] پس از تکواژ /strike/ باعث ایجاد ابهام میان علامت نشانگر سومشخص مفرد در زمان حال ساده و علامت نشانگر جمع میشود که متعاقباً به خلق دو خوانش متضاد میانجامد؛ «برخوردهای معلم باعث میشود بچهها تنبل شوند» و یا «معلم بچههایی که تنبل و سست هستند را تنبیه میکند». توجه داشته باشید که واژۀ «idle»، بهلحاظ نقش دستوری، باعث ایجاد ابهام میشود (بهترتیب، فعل دربرابر صفت)؛ یک تعبیر اشاره به «یک معلم» میکند و تعبیر دیگر به واژۀ «معلم» مفهوم جمع میبخشد.
۲ـ۲. نحوۀ بیان
«نحوة بیان» در نسخۀ ابتدایی نظریة عمومی طنز کلامی، گسترۀ محدودی را در بر داشت، چراکه جوکهای موردبررسی غالباً متنهای ساده و کوتاهی داشتند و ساختار «پرسش/ پاسخ» یا «زنجیرۀ سهبخشی» را در بر میگرفتند. برای تعیین ساختار نحوۀ بیان جوک، از شیوۀ درج A و B استفاده میشود. A به بخش ابتدایی جوک، که زمینهساز جوک است، اطلاق میشود و B به «نقطۀ اوج» آن اشاره دارد. در مثال زیر، بخشهای A و B مشخص شدهاند:
- A woman walks in a store and says to the clerk:
"I'd like to try the red dress in the window."
And the clerk says: "But, ma'am, we have dressing rooms for that".
رُزین و همکاران[21] (2006)، در پژوهش خود که پیکرهای شامل ۱۱۵۷ جوک را در بر داشت، دریافتند که ۲/۷۲ % از جوکها از الگوی AAB تبعیت میکردند، درحالیکه ۲۰% نشانگر الگوی AB بودند (تقابل ساده) و حدود ۳/۷% از الگوی AAAB پیروی میکردند.
۲ـ۳. هدف
منبع دانش «هدف» احتمالاً کمترین پیچیدگی را دارد و بهراحتی درک میشود. در واقع، این نوع از منبع دانش بیان میدارد که اغلب جوکها دارای هجمهای هستند و این هجمه بهسوی هدفی نشانه گرفته میشود. اهداف عموماً انسان و یا فعالیتی مرتبط به انسان، مانند سازمانها، عقاید، رفتارها، اعمال و غیره است.
۲ـ۴. موقعیت
موقعیت[22] دربردارندۀ انگارۀ کلان است و توصیفگر زمینهای است که در آن، اتفاقات متن جوک رخ میدهد. «موقعیت» هیچ ارتباطی با بافت بیان جوک ندارد؛ بنابراین، اگر جوک با یک [کنشگر] که وارد فروشگاه پوشاک میشود، آغاز شود، محدودۀ عملکرد معنایی شامل همۀ اطلاعات موجود در فروشگاه پوشاک است؛ این اطلاعات باعث فعالشدن انگارهای برای «فروشگاه پوشاک» میشود و تمامی اتفاقات ذکرشده در متن به این انگاره ارتباط مییابد.
۲ـ۵. سازوکار منطقی
سازوکار منطقی بخشی از نظریة طنز کلامی است که به شفافسازی عدمتجانس در تقابل انگارههای معنایی میپردازد. درحقیقت، این شفافسازی بهصورت کامل و واقعی صورت نمیگیرد و بهصورت نسبی، همراهبا شیطنت و شوخی رخ میدهد. درواقع، سازوکار منطقی، خود، میتواند عدمتجانسهای دیگری را پدید آورد.
به بیان سادهتر، سازوکار منطقی تلاش متن برای توضیح و توجیه عدمتجانس است، البته همانطور که ذکر شد، نه بهصورت کامل و جدی، بلکه بهطرز شیطنتآمیز و غیرجدی.
جوک زیر را در نظر بگیرید:
- Three kids are bragging about their fathers. "My father is the fastest, says the first kid; he can run a mile in 4 minutes."
"That's nothing, says the second; my father can run a mile in 3 minutes."
"You don't understand what fast means, says the third one; my father's work ends at five and he's home by 3:45."
سه تا بچه در حال پز دادن به پدرهاشون بودند. بچۀ اول میگه: «پدر من سریعترینه؛ اون میتونه ۴ دقیقهای یک مایل بدوه». بچۀ دوم میگه: «اینکه چیزی نیست، پدر من میتونه یک مایل رو توی ۳ دقیقه بره». بچۀ سوم میگه: «شما معنی سریع رو اصلاً نمیدونید، کار پدر من ساعت ۵ تموم میشه ولی پدر من ساعت 45: ۳ دقیقه خونهست».
در مثال بالا، سازوکار منطقی به این صورت است: درصورتیکه زمان کوتاهتر بهمعنی سرعت بالاتر باشد، درنتیجه زمان منفی (روبهعقب) بهمعنای حتی سریعتر است؛ بنابراین، ازآنجاکه پدر بچۀ سوم یک ساعت و ربع زودتر از زمان اتمام کار به خانه میرسد، او میبایست بینهایت سریع باشد. البته واضح و مبرهن است که مسیر استنباطی دیگری نیز قابلاتخاذ است و آن این است که پدر بچۀ سوم زودتر از زمان پایان کار به خانه میرسد، به خاطر اینکه تعهد در کار ندارد و بهاندازۀ یک ساعت و ربع، سر کارفرمای خود کلاه میگذارد. باید در نظر داشت که چگونه این شفافسازی (زمان کوتاهتر بهمعنی سرعت بالاتر و درنتیجه، زمان منفی حتی سریعتر از آن) بهصورت ناتمام و با شوخطبعی صورت گرفته است.
پژوهشهای متعددی دربارۀ سازوکار منطقی انجام شده است که فهرستی بلند با طبقهبندی متنوع را در بر میگیرد. از آن میان، میتوان به آثار آتاردو و همکاران (۲۰۰۲) و همپلمن و آتاردو (2011) اشاره کرد.
در نمودار زیر، فهرست آتاردو و همکاران (۲۰۰۲)، که کاملترین منبع در این حوزه است، نمایش داده میشود:
نمودار ۱. سازوکارهای منطقی بخش «ارتباطهای همنشینی»
نمودار ۲. سازوکارهای منطقی بخش «استدلال»
۲ـ۶. تقابل انگاره
راسکین (۱۹۸۵) تمامی تقابلهای انگاره را به سه سطح حداکثری تقابل شامل «خوب/ بد»، «هنجار/ غیرهنجار»، «واقعی/ غیرواقعی» کاهش میدهد و به همین دلیل، بسیاری از پژوهشگران دچار سردرگمی میشوند.
دی مایو[23] (2000)، در رسالۀ دکتری خود، به معرفی سطح سومی از انتزاعات در تقابل انگاره میپردازد که شامل مسائل «جنسی/ غیرجنسی» و «مزخرفات/ غیرمزخرفات» است. این اطلاعات مورداستفادۀ آتاردو و همکاران (۲۰۰۲) قرار گرفت و بهعنوان پلی میان نمونههای انتزاعی در متن و تقابلهای بسیار انتزاعی لحاظ شد.
۳. جمعآوری دادهها و روش پژوهش
در این بخش به تحلیل دادههای پژوهش که شامل ۱۰۸ جوک است، میپردازیم.
دادههای پژوهش حاضر، از میان جوکهای زبان فارسی با محوریت موضوع ویروس کووید ۱۹، از شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای پیامرسان تلگرام، واتساپ و اینستاگرام، در بازۀ زمانی اسفند ۹۸ تا پایان اردیبهشت ۹۹ جمعآوری شده است. پس از درج جوکها در نرمافزار اکسل، نوع آنها از نظر بافت کلامی تعیین و به انواع «خنثی»، «سیاسی»، «مذهبی»، «قومیتی» و «جنسی» تقسیم شد. در نمودار (3)، فروانی هریک از این نوع جوکها نشان داده شده است:
نمودار ۳. فراوانی جوکها از نظر بافت کلامی
دادههای پژوهش، براساس منابع ششگانۀ دانش که در نظریة عمومی طنز کلامی مطرح شده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. همانطور که در بخش پیشین اشاره شد، منابع دانش در این نظریه به «زبان»، «نحوۀ بیان»، «هدف»، «موقعیت»، «سازوکار منطقی» و «تقابل انگاره» تقسیم میشوند که در بخش بعدی، تحلیل هر یک از این منابع، براساس دادههای پژوهش، ارائه میشود.
۴. تحلیل دادهها
۴ـ۱. زبان
آتاردو (2001: 22-27) معتقد است روساخت متن طنز را میتوان براساس سطوح آوایی، واجی، واژواجی، ساختواژی، واژگانی و نحوی تحلیل کرد. او همچنین معتقد است که سایر منابع دانش، در سطح زبان، در هم تنیده میشوند و در نهایت، روساخت طنز عرضه میگردد. در نمونههای زیر، به معرفی این منبع دانش میپردازیم:
- هیچوقت خانوما رو با کرونا تهدید نکنید. خانوما خودشون ویروسی دارن به نام غرونا که تا حالا میلیونها مرد رو به کام مرگ کشونده!
در نمونۀ (4)، دو واژه «کرونا» و «غرونا» جفتهای کمینهاند که در واج نخست با یکدیگر تفاوت دارند؛ بنابراین، در منبع دانش زبانی این جوک، سطح واجی مدنظر است.
- ای کسانی که با خیال راحت از ماسک فیلتردار استفاده میکنید، بدانید و آگاه باشید که کرونا در ایران مجهز به فیلترشکن است.
در نمونۀ (5)، «فیلتر» دارای خصیصۀ چندمعنایی[24] است و میتواند در حوزۀ پزشکی و علوم رایانهای مورد استفاده قرار گیرد. با استفاده از کلمۀ «فیلترشکن» در این نمونه، عدمتجانس ایجاد میشود که نیاز به سازوکار شفافسازی دارد؛ بنابراین، در منبع دانش زبانی این جوک، سطح واژگانی مدنظر است.
۴ـ۲. نحوۀ بیان
نحوۀ بیان نحوۀ شکلگیری و سازماندهی متن جوک را، بهلحاظ توزیع قسمتهای آن، بههمراه جایگاهِ دربردارندۀ «اوج طنز»[25]، توصیف میکند. بسیاری از جوکها در قالب یک گفتوگو شکل میگیرند که غالباً یک «نقطۀ اوج» دارند. البته متن طنز میتواند یک روایت سادۀ داستانی، مکالمه و یا از نوع چیستان نیز باشد.
- آقای رئیسجمهور امروز گفت از کرونا هم عبور میکنیم، اما نگفت افقی یا عمودی!
در نمونة (6)، بخش A زمینهساز رسیدن به نقطۀ اوج طنز، یعنی همان بخش B، است. در این نمونه، قسمت زمینهساز تنها از یک بخش تشکیل شده، اما در نمونة 7، همانطور که مشاهده میشود، قسمت زمینهساز از یک زنجیرۀ دوبخشی تشکیل شده است.
- امروز از حموم اومدم بیرون با حوله و موهای خیس بابام پرسید حموم بودی؟
گفتم نه المپیک بودم تو رشته واترپلو مسابقه داشتیم زنگ زد ۱۱۵ گفت یه مورد مشکوک به کرونا داریم.
افزون بر اینکه ساختار جوک در نمونۀ فوق AAB است، بخش B در این نمونه، خود، به دو بخش جداگانه تقسیم میشود که هر یک بهتنهایی میتوانند نقش نقطۀ اوج طنز را ایفا کنند.
۴ـ۳. هدف
منبع دانش «هدف»، بیان میکند که چه کسی/ چیزی، مورد هدف طنز است. این منبع دانش یک ویژگی اختیاری است؛ بدین معنا که نیازی نیست حتماً همۀ متون طنز دارای هدف باشند.
- اگه کرونا بره شیراز، همون دروازه قرآن میزنه بغل میخوابه، بعد سیل میبرتش!
در این نمونه، نهتنها هدف انسان است، بلکه فعالیتهایی مرتبط با او، یعنی مسئولان مربوط، را نیز شامل میشود.
۴ـ۵. موقعیت
منبع دانش «موقعیت» همان بافت موقعیتی در طنز است؛ یعنی مکان، زمان و نقشهای معنایی مشارکانی که در طنز حضور دارند.
- دیروز رفته بودم بانک سر کوچه. ده سال میشه مشتری اونجام. یهویی عطسه کردم. کارمندای بانک چنان توجهی بهم کردن که تو این ده سال نکرده بودن!
در نمونۀ بالا، «دیروز» به عنصر زمان اشاره دارد و «بانک سر کوچه» یادآور عنصر مکانی[26] است؛ «کارمندان بانک» نقش کنشگر[27] و «بهم [به من]» نیز نقش کنشپذیر[28] را دارند.
۴ـ۶. سازوکار منطقی
منبع دانش «سازوکار منطقی» شیوۀ تحلیل عدمتجانس میان دو انگارۀ متقابل موجود در متن طنز را مشخص میکند. آتاردو و همکاران (2002) فهرست متنوعی از ۲۷ عنوان سازوکار منطقی ارائه دادهاند که در نمودار (۱) و (۲) به آنها اشاره شد. آنها سازوکارهای منطقی را در دو دستۀ کلان «ارتباط همنشینی»[29] و «استدلال»[30] تقسیم کردهاند. در اینجا، تلاش شده است تا نمونههایی از زیرمجموعههای این دستههای کلان ذکر شود.
- اوضاع آخر سال ۹۸ به سمتی پیش میرود که شبهای جمعه اموات برای ما فاتحه میخوانند شادی روح زندهها الفاتحه ...
«جابهجایی نقش»[31] یکی از زیرمجموعههای ارتباط همنشینی به شمار میرود. در نمونۀ (10)، نقش «مردگان» و «زندگان» جابهجا شده است.
- یه زمانی دست تو دماغت میکردی بعدش باید دستت رو میشستی؛ الان بخوای دست تو دماغت کنی باید اول دستات رو بشوری.
از دیگر زیرمجموعههای ارتباط همنشینی میتوان به «وارونهسازی» [32] اشاره کرد. در این نوع سازوکار، جابهجایی عناصر جوک، بهصورت وارونهای، دو مفهوم مستقل معنادار ایجاد میکند. در نمونۀ (11)، میان دو مفهوم شستن دست و پاککردن بینی نوعی وارونهسازی صورت گرفته است.
- توالت بودم. بابام در زد، منم سرفه کردم که بفهمه کسی تو توالته؛ درو از اون ور قفل کرد، الانم از زیر در داره گاز آمونیاک میده تو!!
«همجواری»[33] از دیگر زیرمجموعههای ارتباط همنشینی است. در این نوع سازوکار، با کنار هم قرارگرفتن رویدادهای جوک، ارتباط منطقی میان این رویدادها ایجاد میشود و مخاطب را به نتیجۀ مشخصی هدایت میکند. در نمونۀ (12)، از این سازوکار استفاده شده است. همانطور که مشاهده میشود، در این مثال، هریک از اتفاقات ارتباط منطقی زنجیرهای با یکدیگر دارند.
- یه مردی نوشته بود از صبح سردرد دارم و استفراغ میکنم، خدا کنه حامله باشم.
«قیاس»[34] از زیرمجموعههای استدلال است. در این نوع سازوکار، دو پدیده با مشخصات کاملاً متفاوت، تنها در یک خصیصه، اشتراک پیدا میکنند. در نمونة (13)، مقولۀ «بارداری» ماهیتاً، در تمام مشخصات خود بهجز علامت تهوع و استفراغ، با ویروس کرونا متفاوت است.
۴ـ۷. تقابل انگاره
تقابل انگاره یکی از منابع ششگانۀ دانش است که ابتدا، در نظریۀ «تقابل انگارۀ معنایی»[35] راسکین (1985) مطرح شد. در این مقوله، دو انگارۀ معنایی در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. درواقع، این تقابل منجر به عدمتجانس میشود که به کمک سازوکار منطقی شفافسازی صورت میپذیرد. راسکین (2017: 112)، این تقابلهای انگاره را به «واقعی/ غیرواقعی»[36]، «هنجار/ ناهنجار»[37]، «ممکن/ ناممکن»[38]، «خوب/ بد»[39]، «زندگی/ مرگ»[40]، «جنسی/ غیرجنسی»[41] و «جایگاه بالا/ جایگاه پایین»[42] تقسیم میکند.
- کرونا به زلزله میگه: تو بیارشون بیرون من میگیرمشون میدم سیل ببره.
- وقتی ظرف محلول ضدعفونیکننده رو ضدعفونی میکنم، یاد تابع f(f(x)) میافتم.
در نمونههای بالا، بهترتیب، از تقابل انگارۀ «زندگی/ مرگ» و «هنجار/ ناهنجار» استفاده شده است.
۵. بحث و نتیجهگیری
تحلیل دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزار «اسپیاساس 24»[43] (IBM Corp. Released 2016) انجام شده است. به نظر میرسد از میان منابع ششگانۀ دانش، که دادههای این پژوهش براساس آنها تحلیل شده است، میتوان رابطۀ معنیداری میان دو منبع دانش «سازوکار منطقی» و «تقابل انگاره» تصور کرد؛ برایناساس، جدول زیر، شامل تمام زیربخشهای مربوط، ارائه شده است. پس از آن، براساس رویکرد آمار تحلیلی آزمون خی دو[44]، به بررسی برهمکنش این دو متغیر پرداخته خواهد شد. فرض صفر این پرسش نبودِ رابطة معنیدار میان سازوکار منطقی و تقابل انگارههاست.
جدول ۲. توزیع تعدادی جوکها از منظر «سازوکار منطقی» و «تقابل انگاره»
سازوکار منطقی
تقابل انگاره
|
صحیح
|
غلط
|
جابهجایی
|
ارتباطات مستقیم فضایی
|
فرا
|
مجموع
|
واقعی/ غیرواقعی
|
۷
|
۲
|
۱۱
|
۰
|
۰
|
۲۰
|
خوب/ بد
|
۶
|
۳
|
۵
|
۱۳
|
۰
|
۲۷
|
جایگاه بالا/ پایین
|
۴
|
۱
|
۲
|
۴
|
۱
|
۱۲
|
زندگی/ مرگ
|
۴
|
۳
|
۸
|
۷
|
۰
|
۲۲
|
هنجار/ ناهنجار
|
۵
|
۰
|
۴
|
۲
|
۰
|
۱۱
|
ممکن/ ناممکن
|
۴
|
۲
|
۲
|
۰
|
۰
|
۸
|
جنسی/ غیرجنسی
|
۶
|
۱
|
۰
|
۱
|
۰
|
۸
|
مجموع
|
۳۶
|
۱۲
|
۳۲
|
۲۷
|
۱
|
۱۰۸
|
نتیجۀ آزمون خیدوی پیرسون[45] با سطح معنیداری[46] ۰٫۰۱۳، مقدار ۴۲٫۰۲۴ به دست آمد: X2 (24, N = 108) = 42.024, p < .05. این عدد به معنی وجود ارتباط معنیدار میان سازوکار منطقی و تقابل انگاره است، زیرا سطح معنیداری کمتر از ۰٫۰۵ است؛ بدینترتیب، نمیتوان فرض صفر را قبول کرد و درنتیجه، میتوان گفت که میان این دو متغیر، رابطة معنیداری وجود دارد (آگرستی[47]، ۲۰۱۸). شدت ارتباط میان این دو متغیر مطابق آزمون کرمر[48] در حد بسیار قوی[49] (0.312) است (φc=0.312, p<0.05) (Akoglu, 2018).
همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، بهترتیب، سه تقابل انگارۀ «خوب/ بد»، «مرگ/ زندگی»، «واقعی/ غیرواقعی» بالاترین فراوانی وقوع را در ساخت جوکهای مربوط به کووید ۱۹ دارد. نگارندگان معتقدند گستردگی و عمق آثار و تبعات ویروس کووید ۱۹ بر تمام جنبههای زندگی بشر بهگونهای است که وضعیت و کیفیت زندگی را از ابعاد مختلف همچون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سلامت، دستخوش تغییرات نابسامان کرده و درنتیجه، وضعیت بد با وضعیت خوب در تقابل قرار گرفته است؛ بنابراین، طبیعی است که عمدۀ جوکهای ساختهشده از تقابل انگارهای خوب و بد استفاده کنند. همچنین، ویروس کووید ۱۹، بهعنوان یک بیماری دنیاگیر، منجر به مرگ شمار زیادی از بیماران شده و استفاده از تقابل انگارهای «مرگ/ زندگی» امری اجتنابناپذیر است. افزون بر این، موضوع بیماری پدیدهای انتزاعی است و برای روشنشدن بهتر وضعیت نابسامان این بیماری، انتشاردهندگان جوک از استعارههای مفهومی[50] و نیز ادغام مفهومی[51] استفاده کردهاند و با بهرهگیری از تقابل انگارهای «واقعی/ غیرواقعی»، سعی در ملموسکردن شرایط موجود برای افراد جامعه داشتهاند.
دومین پرسشی که پژوهشگران به دنبال پاسخگویی به آن بودهاند بررسی رابطۀ احتمالی معنیداری میان نوع جوک و سازوکار منطقی است و فرض صفر پرسش نبودِ رابطة معنیدار میان سازوکار منطقی و نوع جوک است.
جدول ۳. توزیع تعدادی جوکها از منظر «سازوکار منطقی» و «تقابل انگاره»
بافت جوک
سازوکار منطقی
|
قومیتی
|
جنسی
|
خنثی
|
سیاسی
|
مذهبی
|
مجموع
|
صحیح
|
۰
|
۶
|
۲۴
|
۲
|
۴
|
۳۶
|
غلط
|
۰
|
۲
|
۵
|
۲
|
۳
|
۱۲
|
جابهجایی
|
۶
|
۲
|
۱۸
|
۱
|
۵
|
۳۲
|
ارتباطات مستقیم فضایی
|
۰
|
۲
|
۱۹
|
۲
|
۴
|
۲۷
|
فرا
|
۰
|
۰
|
۱
|
۰
|
۰
|
۱
|
مجموع
|
۶
|
۱۲
|
۶۷
|
۷
|
۱۶
|
۱۰۸
|
نتیجۀ آزمون خیدوی پیرسون با سطح معنیداری ۰٫۱۳۴ مقدار ۲۲٫۳۰۴ به دست آمد: X2 (16, N = 108) = 22.304, p = 134.
این به معنی نبودِ ارتباط معنیدار میان سازوکار منطقی و نوع جوک است، زیرا سطح معنیداری بالاتر از ۰٫۰۵ است؛ یعنی فرض صفر مورد تأیید است و درنتیجه، این دو متغیر از یکدیگر مستقل هستند.
سومین پرسشی که پژوهشگران به دنبال پاسخگویی به آن هستند بررسی رابطۀ احتمالی معنیداری میان نوع جوک و تقابل انگاره است. فرض صفر پرسش عدم وجود رابطة معنیدار میان نوع جوک و تقابل انگاره است.
جدول ۴. توزیع تعدادی جوکها از منظر «تقابل انگاره» و «نوع جوک»
نوع جوک
تقابل انگاره
|
قومیتی
|
جنسی
|
خنثی
|
سیاسی
|
مذهبی
|
مجموع
|
واقعی/ غیرواقعی
|
۶
|
۲
|
۹
|
۱
|
۲
|
۲۰
|
خوب / بد
|
۰
|
۲
|
۱۹
|
۰
|
۶
|
۲۷
|
جایگاه بالا/پایین
|
۰
|
۰
|
۱۰
|
۱
|
۱
|
۱۲
|
زندگی/ مرگ
|
۰
|
۰
|
۱۳
|
۵
|
۴
|
۲۲
|
هنجار/ ناهنجار
|
۰
|
۰
|
۹
|
۰
|
۲
|
۱۱
|
ممکن/ ناممکن
|
۰
|
۰
|
۷
|
۰
|
۱
|
۸
|
جنس/ غیرجنسی
|
۰
|
۸
|
۰
|
۰
|
۰
|
۸
|
مجموع
|
۶
|
۱۲
|
۶۷
|
۷
|
۱۶
|
۱۰۸
|
نتیجۀ آزمون خیدوی پیرسون با سطح معنیداری کمتر از ۰٫۰۱ مقدار ۱۱۳٫۸۸۲ به دست آمد: X2 (24, N = 108) = 113.882, p < .01.
این بهمعنی وجود ارتباط معنیدار میان نوع جوک و تقابل انگاره است، زیرا سطح معنیداری کمتر از ۰٫۰۱ است؛ یعنی نمیتوان فرض صفر را قبول کرد و درنتیجه، میان این دو متغیر رابطة معنیداری وجود دارد. شدت ارتباط میان این دو متغیر مطابق آزمون کرمر در حد بسیار قوی (513/0) است (φc=0.513, p<0.01).
باتوجهبه نتایج بیانشده در جدول 3، بهترتیب، سه نوع جوک «خنثی»، «مذهبی» و «جنسی» بالاترین بسامد وقوع را دارند. به نظر میرسد موضوع بیماری کووید ۱۹ و دنیاگیری و گستردگی آن در رسانهها به اندازۀ کافی از جذابیت و برانگیختگی برخوردار است؛ بنابراین تعداد زیادی از جوکها در این پژوهش از نوع «خنثی» هستند. شروع این بیماری از شهر قم، بهعنوان نماد یکی از شهرهای مذهبی ایران، کانون توجه گویندگان جوک قرار گرفت و از طرف دیگر، بر اثر شیوع این بیماری، بسیاری از فرایض دینی، همچون نمازجمعه و نماز جماعت مساجد، موقتاً برگزار نشد و تمام اماکن متبرکه تعطیل شدند؛ این امر بسیار اتفاق نادری بود و درنتیجه، بسیاری از جوکها با موضوع مذهبی ساخته شد و گسترش یافت. موضوع «جنسی»، بهدلیل تابو بودن در همۀ فرهنگها، نقش بسزایی در شکلگیری انواع جوکها داشته است و پژوهش حاضر از این موضوع مستثنی نبوده است.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
Vahid Tavoli
|
|
http://orcid.org/0000-0002-4169-6820
|
Shahram Modarres Khiabani
|
|
http://orcid.org/0000-0001-6022-5306
|
Bahram Modarresi
|
|
http://orcid.org/0000-0002-3652-2121
|
Farideh Mohseni Hanji
|
|
http://orcid.org/0000-0002-5450-8040
|
[1]. متن خبر رسمی در تاریخ 30 بهمن 1398 در خبرگزاری فارس http://fna.ir/df0zxm
[2]. Davies, Ch.
[3]. disaster jokes
[4]. Attardo, S.
[5]. Raskin, V.
[6]. Semantic-Script Theory of Humor
[7]. incongruity
[8]. non-cooperative principle
[9]. General Theory of Verbal Humor (GTVH)
[10]. Ruch, W.
[11]. taxonomy
[12]. Hempelmann, Ch.
[13]. language
[14]. target
[15]. logical mechanism
[16]. Lew, R.
[17]. Van Dijk
[18]. referential
[19]. knowledge resources
[20]. Oaks, D. D.
[21]. Rozin, P. et al.
[22]. situation
[23]. Di Maio, S.
[24]. polysemy
[25]. punch line
[26]. location
[27]. agent
[28]. patient
[29]. syntagmatic relationship
[30]. reasoning
[31]. role exchange
[32]. chiasmas
[33]. juxtaposition
[34]. analogy
[35]. Semantic-Script Theory of Humor
[36]. actual/ non-actual
[37]. normal/ abnormal
[38]. possible/ impossible
[39]. good/bad
[40]. life/death
[41]. sex/no-sex
[42]. high stature/ low stature
[43]. SPSS
[44]. Chi-Square
[45]. Pearson Chi-Square: Pearson, K. (1900). X. On the criterion that a given system of deviations from the probable in the case of a correlated system of variables is such that it can be reasonably supposed to have arisen from random sampling. The London, Edinburgh, and Dublin Philosophical Magazine and Journal of Science, 50(302), 157-175.
[46]. P-value
[47]. Agresti, A.
[48]. Cramér, V.
[49]. Very Strong
[50]. conceptual metaphor
[51]. conceptual blending