امروزه ترجمۀ مقولههای فرهنگی به دلیل نقش مهمی که در ارتباط میان افراد و ملتها دارند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ زیرا این مقولهها شامل ارزشها، باورها، رفتارها، آداب و رسوم و دیگر عناصر فرهنگیای هستند که نقش مهمی در ارائه و انتقال تجربه و تمایلات یک جامعه به جامعهای دیگر دارند. علاوه بر این، ترجمه این مقولهها در فهم درست مفاهیم مختص یک فرهنگ (مثل ضربالمثلها، نمادها و اصطلاحات)، برقراری ارتباطات بینافرهنگی بین ملتها، حفظ هویت فرهنگی و تبادل دانش و تجربه در حوزههای خاص فرهنگی نقش دارند (صلحجو، 1377: 42). بر همین اساس، درک و ترجمۀ درست مقولههای فرهنگی در فرآیند ارتباط و به ویژه نزد افرادی که زبان و فرهنگ متفاوت دارند، بسیار ضروری است.
نیومارک[1] به عنوان یکی از چهرههای شاخص در ترجمهپژوهی با تمرکز بر نقش ارزشهای فرهنگی و عدم تعادل فرهنگی در ترجمه و انتقال فرهنگی بر این باور است که در ترجمۀ مقولههای فرهنگی باید به تحلیل مفاهیم معنا و همبستگی آن با زبان و فرهنگ پرداخته شود و ترجمه باید معنا را به دقت منتقل کند و تأثیر فرهنگی را با کمترین تغییرات ممکن دریافت کند (حقانی، 1386: 64). وی چندین مقوله از جمله «بومشناسی، فرهنگ مادی (مصنوعات)، فرهنگ اجتماعی، نهادها، آداب و رسوم، حرکات و عادات حین سخن گفتن» را تحت عنوان مقولههای فرهنگی برشمرده است.
علاوه بر مقولههای فرهنگی، عناصر غیرکلامی نیز یکی از حوزههای جدی در ترجمه به شمار میروند؛ زیرا این عناصر، پیام را از طریق رفتارهای غیرزبانی مانند حالات چهره، تماس چشمی، حرکات بدن، وضعیت ظاهری و رفتارهای آوایی منتقل میکنند. ارتباط غیرکلامی برای تبادل حالات میان فردی و در بعضی از مواقع هم به عنوان جایگزینی برای ارتباط کلامی بهکار گرفته میشود. البته اینگونه از ارتباط، کارکردهای دیگری غیر از جانشینی نیز دارد؛ گاه پیامهای غیرکلامی نقش مکمل کلام را ایفا میکند، گاه نیز مخالف و مغایر با پیام کلامی است. البته در برخی موارد، پیام غیرکلامی تکرار پیام کلامی است و به منظور تأکید، برجسته کردن و تقویت کلام بهکار برده میشود. اهمیت عناصر غیرکلامی در انتقال پیام به حدی است که بیردویسل[2] گفته است: «فقط ۳۵ درصد از معنی در یک وضعیت خاص با کلام به مخاطب منتقل میشود و ۶۵ درصد باقیمانده آن در زمرۀ غیرکلامی است» (علیپور ملاباشی، 1399: 1).
- بیان مسئله
بر اساس آنچه پیرامون اهمیت ترجمۀ مقولههای فرهنگی و عناصر غیرکلامی گفته شد، میتوان چنین برداشت کرد که ترجمۀ این مقولهها و عناصر در ترجمۀ متون دیداری-شنیداری مثل زیرنویس فیلمها از اهمیت بیشتری برخوردار باشد؛ زیرا فیلم یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در انتقال فرهنگ و اندیشههای یک جامعه است که انتقال آن به زبانی دیگر باید با وسواس و دقت فراوان انجام شود.
متخصصان و ترجمهپژوهان به منظور ترجمۀ متون دیداری- شنیداری به ویژه ترجمۀ زیرنویس فیلمها و سریالها، راهبردهای ترجمهای مختلفی برشمردهاند که توجه به این راهبردها میتواند در انتقال مقولهها و عناصر فرهنگی از یک زبان به زبان دیگر کمککننده باشد. مهمترین آنها الگوی ارائه شده توسط هنریک گاتلیب[3]، زبانشناس و مترجم دانمارکی است که مطالعات گستردهای در حوزۀ ترجمه به ویژه ترجمۀ همزمان و زیرنویس در دانشگاه کپنهاک داشته است. گاتلیب در این الگو، راهبردهایی به نام «بسط، تبدیل، دگرنویسی، بدلسازی، رونویسی، جابهجایی، فشردهسازی، کوتاهسازی، حذف بخشی از متن و واگذاری» را برای ترجمۀ زیرنویس فیلم معرفی کرده است که با استفاده از آنها میتوان میزان موفقیت مترجم در ترجمۀ یک زیرنویس را کشف کرد.
این پژوهش بر آن است تا نحوۀ ترجمۀ عربی مقولههای فرهنگی و عناصر غیرکلامی موجود در زیرنویس عربی فیلم سینمایی «ملودی»[4] ساخته جهانگیر جهانگیری در سال 1386 را مورد کنکاش قرار دهد و راهبردهایی را جهت ارائه هر چه بهتر ترجمه اینگونه عبارتها در اختیار مترجمان بگذارد. به منظور تحقق این هدف، مقولههای فرهنگی مدنظر نیومارک و راهبردهای ترجمۀ زیرنویس مدنظر گاتلیب مبنای تحلیل زیرنویس عربی فیلم مذکور قرار میگیرد.
- پرسشها و فرضیهای پژوهش
به منظور بررسی موضوع مدنظر این پژوهش، دو پرسش زیر مطرح شده است:
- راهکارهای بهکار رفته توسط مترجم در انتقال مقولههای فرهنگی در زیرنویس فیلم سینمایی ملودی بر اساس راهبردهای ترجمهای گاتلیب کدام است؟
- عملکرد مترجم در انتقال عناصر غیرکلامی فیلم سینمایی «ملودی» چگونه است؟
در راستای یافتن پاسخ برای سؤالات فوق، فرضیههای زیر مندنظر قرار گرفته است:
- در فرآیند انتقال مقولههای فرهنگی بر اساس راهبردهای ترجمهای گاتلیب، مترجم از سه راهبرد «دگرنویسی»، «بسط» و «تبدیل» بیشترین استفاده را کرده است.
- مترجم هیچ کدام از عناصر غیرکلامی فیلم سینمایی «ملودی» را از طریق زیرنویس انتقال نداده است.
- پیشینۀ پژوهش
تاکنون پژوهشهای مختلفی پیرامون چالشهای ترجمۀ فیلم، نقد ترجمۀ عربی زیرنویس به صورت کلی و نیز نقد ترجمۀ عربی برخی از مقولههای فرهنگی در زیرنویس برخی از فیلمهای ایرانی نگاشته شده شده است که در ادامه به برخی از این پژوهشها اشاره شده است.
جبارزاده و شهبا (1389) در مقالۀ خود با عنوان «چالشهای ترجمۀ فیلم» حوزههای چالش برانگیز در ترجمۀ فیلم را ترجمۀ علائم تصویری-کلامی، ترجمۀ گونههای زبانی و ترجمۀ آواز تقسیم کردهاند و فیلم را بهترین ابزار جهت انتقال فرهنگ شفاهی معرفی کردهاند.
هروی (1396) در پایاننامۀ خود تحت عنوان «بررسی استراتژیهای بهکار رفته در ترجمۀ عناصر فرهنگی در زیرنویس فارسی فیلمهای آمریکایی؛ بر مبنای طبقهبندی ولادیمیر ایویر[5]» به مقایسۀ تمامی عناصر فرهنگی شامل لغات ممنوعه در دیالوگهای انگلیسی چهار فیلم منتخب آمریکایی با زیرنویس فارسی پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که به ترتیب استراتژیهای «وامگیری، ترجمۀ لغوی، جایگزینی، حذف، تعریف، اضافه کردن مطالب یا توضیحات بیشتر و ساخت لغت» بیشترین بسامد را داشته است.
مسعودی (1399) در پایاننامۀ خود با عنوان «بررسی ترجمة عناصر فرهنگی در زیرنویس عربی فیلمهای «اخراجیها» و «معراجیها»» به بررسی چگونگی ترجمۀ عناصر فرهنگی با استفاده از الگوی نیومارک و راهکارهای ترجمة آن پرداخته است.
حاجیزاده (1399) در رسالۀ دکتری خود با عنوان «ارزیابی تطبیقی شیوههای ترجمۀ عبارتهای طنزآمیز در دوبلۀ مجموعۀ طنز تلویزیونی «خانه به دوش» به عربی و «یومیات مدیرعام» به فارسی در ه مدل گاتلیب» ضمن تأکید بر تأثیر قابل توجه تفاوتهای فرهنگی جوامع، محدودیتهای اجتماعی و سیاسی آنها و نیز میزان آشنایی مترجم با فرهنگ زبان مبدأ و مقصد بر موفقیت ترجمه، اثبات کرده است که در دوبلۀ عربی مجموعۀ «خانه به دوش» راهبردهای جابهجایی و دگرنویسی بیشترین کاربرد و راهبرد واگذاری کمترین کاربرد را داشته است و در دوبلۀ فارسی «مدیرکل»، راهبردهای دگرنویسی و جابهجایی بیشترین کاربرد و راهبرد رونویسی کمترین کاربرد را داشته است.
اکبری (1399) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی شگردهای ترجمۀ عبارتهای طنزآمیز در زیرنویس عربی فیلم فارسی/ (مارمولک)» به بررسی ترجمهپذیری/ ناپذیری عناصر طنز در فیلم مارمولک پرداخته است و سپس معایب و مزایای ترجمۀ زیرنویس و راهکارهای مهم استفاده شده توسط مترجمان در مواجه با چالشهای ترجمۀ عبارتهای طنزآمیز در زیرنویس این فیلم را تبیین کرده است.
قریشی عطاآبادی (1399) در پایاننامۀ پژوهشی خود تحت عنوان «نقد زیرنویس عربی استرداد (محصول 1390) به کارگردانی علی غفاری» نشان داده است که در نقد و تحلیل ترجمۀ فیلم باید مواردی از جمله گونههای زبانی، دستور زبان، صناعات ادبی، موارد فرهنگ ویژهها (آداب و رسوم منتسب به فرهنگ و جغرافیای خاص)، اسامی خاص، مفاهیم طنزآمیز، عبارات ناپسند و ناسزاها و کلمهها و اصطلاحات دینی- مذهبی مورد توجه مترجم قرار گیرد.
رحیمی دورکی (1401) در پژوهشی با عنوان «نقد زیرنویس عربی گاو (محصول 1348) به کارگردانی داریوش مهرجویی» به نقد و بررسی زیرنویس عربی فیلم گاو پرداخته و به این نتیجه رسیده است که فیلم گاو از جمله فیلمهایی است که مترجم برای ترجمۀ آن باید گونههای زبانی و غیرزبانی، فهم دستور زبان، صناعات ادبی و ترجمۀ شعر و متن آوازهای فیلم، اسامی خاص، مفاهیم طنزآمیز، عبارات ناپسند و ناسزاها، کلمهها و اصطلاحات دینی و مذهبی را در نظر داشته باشد.
واضح است که اغلب پژوهشهای اشاره شده به بررسی ترجمۀ عناصر کلامی؛ به ویژه ترجمۀ برخی از مقولههای فرهنگی همچون عبارتهای طنزآمیز در ترجمة عربی زیرنویس برخی از فیلمها و سریالها پرداختهاند، اما جستار حاضر بر آن است تا از یک سو ترجمۀ مقولههای فرهنگی مدنظر نیومارک که در زیرنویس عربی فیلم «ملودی» وجود دارد را براساس راهبردهای گاتلیب بررسی کند و از سوی دیگر، نحوۀ مواجهۀ مترجم با ترجمۀ عناصر غیرکلامی موجود در این فیلم را بر مبنای همان راهبردها ارزیابی کند؛ بنابراین، پژوهش حاضر از این دو حیث کاملاً جدید و دارای نوآوری است.
- روش پژوهش
روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی است؛ بدین ترتیب که ابتدا با مراجعه به منابع مرتبط با موضوع پژوهش، مبانی نظری پژوهش نگاشته شد و سپس مقولههای فرهنگی و عناصر غیرکلامی بهکار رفته در فیلم سینمایی «ملودی» شناسایی و استخراج شد و هرکدام از این عناصر براساس راهبردهای ارائه شده توسط گاتلیب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. البته در خصوص مقولههای فرهنگی از مقولههای فرهنگی ارائه شده توسط «پیتر نیومارک» بهره گرفته شد. فیلم سینمایی «ملودی» در سال 1386 به کارگردانی جهانگیر جهانگیری و تهیه کنندگی محمد نشاط ساخته شده است.
- مبانی نظری پژوهش
5-1. فرهنگ و نقش آن در ترجمه
امروزه موضوع فرهنگ و انتقال مقولههای فرهنگی به زبانهای دیگر در رشتههای مختلفی از جمله معناشناسی، گفتمانشناسی و ترجمۀ پژوهشی بسیار مورد توجه قرار دارد. معناشناسان، اصطلاح فرهنگ را با عنوان بافت فرهنگی و در کنار بافتهای زبانی، عاطفی و موقعیتی قرار میدهند (عمر، 1385: 65-66). در واقع آنها بر این باورند که فرهنگها نقش بسزایی در شکلدهی و شناخت مدلول دارند (مزبان، 1394: 66). گفتمانپژوهان نیز برای فرهنگ، نقشی مهم در گفتمان حاکم بر یک اثر در نظر میگیرند. با این اعتقاد که فرهنگ در کتاب سایر مؤلفههای سبکی و نحوی- معنایی در هچارچوب تحلیل فرامتنی یک اثر نقش مؤثری دارد (محمدی و دیگران، 1396: 57-58).
متخصصان حوزۀ ترجمه نیز به اقتضای رسالت این علم با استفاده از ابزار ترجمه نقش مهمی در انتقال مقولههای فرهنگی ایفا میکنند؛ زیرا به اعتقاد برخی از متخصصان این حوزه، با استفاده از ترجمه «مردمان سرزمینی میتوانند با فرهنگهای مختلف جهان آشنا شوند و چشم بر افقهای دور دانش و اندیشه بدوزند. بنابراین، گاه ترجمه در تاریخ فرهنگ و اندیشه آدمی، مایه و انگیزه دیگرگونیهایی بنیادین شده است» (کزازی، 1374: 82).
فرهنگ و به طور خاص آداب و رسوم، هنر، اندیشه و شیوة زندگی یک ملت به قدری دارای اهمیت است که مترجم باید ضمن اشراف کامل به فنون ترجمه به جزئیات کامل مقولههای فرهنگی در هر دو زبان (مبدأ و مقصد) مسلط باشد تا ناخواسته در دام خطاهای فاحش ترجمهای قرار نگیرد.
در رابطه با میزان آشنایی مترجم با فرهنگ زبان مبدأ این نکته شایان ذکر است که «فعالیتهای ترجمهای را باید فعالیتهایی تلقی کرد که دارای اهمیت فرهنگی هستند. از این رو، مترجم بودن در درجۀ اول برابر است با توانایی ایفای نقشی اجتماعی؛ یعنی ایفا کردن نقشی که یک جامعه به آن فعالیت، اجراکنندگان آن و یا حاصل کار آنها اختصاص میدهد؛ به نحوی که آن جامعه از نظر خود آن را مناسب میداند» (لفور و بسنت[6]، 1392: 67). البته باید اشاره کرد که شناخت کافی و آشنایی با فرهنگ به تنهایی نمیتواند سبب ارائه ترجمهای مقبول باشد و مترجم افزون بر فرهنگ، خواننده را نیز باید مدنظر داشته باشد که در این صورت مجاز به برخی تغییرات در فرهنگ متن مبدأ میشود تا مخاطب را با خود همراه کند.
«محتوای فرهنگی به آسانی قابل شناخت نیست و به طور پیچیدهای با بافت زبان درآمیخته است؛ نویسندة خلاق از طریق رابطهای که با خوانندگان در ذهن خود برقرار میکند، میتواند تسلط خود را بر شیوة انتقال فرهنگ نشان دهد. بنابراین، در ترجمة موفق، فرهنگ عنصری سازنده، لازم، اما فرّار است. مترجم باید لحن خاص یا کیفیت فرهنگی متن مبدأ را به زبان خود برگرداند. گاهی مترجم برای رساندن راه و رسم فرهنگ ممکن است مجبور به اعمال تغییراتی در متن شود، اما به هر حال باید پیش از تلاش برای ایجاد هرگونه پل ارتباطی بین دو زبان به فرهنگ مبدأ و مقصد هوشیارانه توجه داشته باشد» (سخنور، 1378: 22).
در نهایت باید گفت که از آنجا که زبان در بستر فرهنگ شکل میگیرد، انتقال زبانی در قالب ترجمه از یک سو تعامل مترجم با مقولات فرهنگی موجود در آن و از سوی دیگر، ارتباط و تعامل میان فرهنگهای مبدأ و مقصد را اجتنابناپذیر میکند (حقانی، 1386: 112). در واقع مؤلفههای فرهنگی، معنایی ضمنی در متن دارند که انتقال آن معنا جایگاه مترجم و وظیفه او را به روشنی بیان میکند، چراکه در این حالت، مترجم فقط الفاظ را معنا نمیکند، بلکه همان حس و تجربهای را در مخاطب ایجاد میکند که متن اصلی ایجاد کرده است.
5-2. مقولههای فرهنگی «نیومارک»
پیتر نیومارک (2011-1916) از 1980 به عنوان چهرهای شاخص در مطالعات ترجمه، نقش پررنگی در تحول مطالعات ترجمه ایفا کرده است. از پرطرفدارترین نظریات او میتوان به مقولههای فرهنگی و راهبردهای ترجمة آن مقولهها اشاره داشت. وی در تعریف فرهنگ گفته است: «فرهنگ را روش زندگی و جلوههای خاص زندگی بشر به عنوان وسیلهای برای بیان میدانم و بین زبان فرهنگ و زبان جهانی تمییز قائل میشوم. کلماتی همچون «مردن»، «زندگی کردن»، «ستاره» و بیشتر کالاها همچون آینه و میز و ... واژههایی جهانی هستند که در ترجمة آنها چالشی وجود ندارد، اما کلماتی همچون «بادهای موسمی»، «کلبۀ تابستانۀ روسیه» و ... کلماتی هستند که وارد حیطة فرهنگ شدهاند و اگر بین دو فرهنگ زبان مبدأ و مقصد مناسبت وجود نداشته باشد، مترجم در مواجهه با آن دچار چالشی بزرگ خواهد شد» (نیومارک، 2006: 149). نیومارک در همین راستا، یکی از جامعترین دستهبندی مقولات فرهنگی را به شرح ذیل ارائه کرده است:
* بومشناسی: گیاهان و حیوانات یک سرزمین، آثار باستانی، دشتها، جلگهها و ...
* فرهنگ مادی (مصنوعات): پوشاک، خوراک، حمل و نقل، ارتباطات و ...
* فرهنگ اجتماعی: واژههای فرهنگی مشخص که بیانگر فعالیتهای تفریحی و بازیهای ملی خاص است.
* نهادها، آداب و رسوم، فعالیتها، جریانات، مفاهیم اجتماعی، حقوق مذهبی و هنری و ...
* اشارهها و حرکات حین سخن گفتن و عادات و ... (همان: 154-165).
البته وی علاوه بر ارائه مقولههای فرهنگی اشاره شده، چندین راهبرد برای ترجمۀ این مقولهها پیشنهاد میکند که در این پژوهش مدنظر قرار نخواهد گرفت؛ زیرا به اقتضای ماده اصلی این پژوهش که به ترجمۀ دیداری- شنیداری و به طور خاص به زیرنویس اختصاص دارد از راهبردهای پیشنهادی گاتلیب در ترجمۀ مقولههای فرهنگی بهره گرفته میشود.
5-3. ترجمۀ دیداری- شنیداری و اهمیت ترجمۀ زیرنویس
ترجمۀ دیداری- شنیداری یکی از انواع مختلف ترجمه و فعالیت است در مقابل ترجمۀ کتبی و شفاهی است که به آن ترجمۀ فیلم، ترجمۀ رسانه و ترجمۀ چند رسانهای میگویند. این نوع ترجمه از دوران ظهور فیلمهای صامت و استفاده از میاننویس پا به عرصه ظهور گذاشته است.
در این نوع از ترجمه مترجم تمام دیالوگها را متناسب با زمانبندی آن در ضمن داستان ترجمه میکند و در نهایت فایل نهایی در اختیار مخاطب قرار میگیرد. ترجمۀ صحیح دیالوگها با حفظ سیر محتوایی داستان از جمله مهمترین تکالیف مترجم است و جملاتی که شامل جملات بازیگران و راوی فیلم است، دارای اصطلاحاتی با بار معنایی لحنی و حرکتی است و با اتفاقات و عوامل مربوط به صدا و تصویر ارتباط دارد. بنابراین، برخلاف ترجمۀ نوشتاری که تنها به یک مترجم نویسنده نیاز دارد، ترجمۀ دیداری-شنیداری نیازمند کار گروهی است. از این رو، عوامل فرازبانشناختی همچون فرهنگ رفتار و حرکات بازیگر به اندازۀ عوامل زبانشناختی در ترجمۀ دیداری- شنیداری دخیلاند.
ابزار اصلی مترجم نوشتاری، متن است؛ در حالی که ابزار اصلی مترجم فیلم، کلام جاری بر زبان بازیگران و عناصر غیرزبانی است و کار با متن گفتههای بازیگران تنها قسمتی از ترجمۀ فیلم محسوب میشود. در ترجمۀ فیلم مترجمان همواره با چالشهای فراوانی مواجه بودهاند؛ به ویژه، زیرنویس که بعد از دوبله از گونههای اصلی در ترجمۀ انواع فیلم به شمار میرود. از جمله چالشهای پیشروی مترجمان در ترجمۀ عناصر دیداری و شنیداری عبارتند از: ترجمۀ گونههای زبانی، ترجمۀ عناصر تصویری- کلامی، ترجمۀ زبان بدن و آوازها (هراتی، 1386: 33).
5-4. عناصر غیرکلامیو ترجمه
ارتباط غیرکلامی به مجموعه رفتارهای غیرزبانی مانند حالات چهره، تماس چشمی، حرکات بدن، وضعیت ظاهری و مصنوعات مورد استفاده، رفتارهای آوایی اطلاق میشود. تحقیقات نشان داده است که عناصر غیرکلامی در ارتباطات بین فردی بسیار مهم بوده و در بسیاری موارد در انتقال معنی از فردی به فرد دیگر، نقشی بسیار حیاتی دارد (فرهنگی، ۱۳۷۴: ۲۷۳ - ۲۷۲). ارتباط غیرکلامی به واسطۀ عناصر مهمی همچون زبان بدن، زبان فاصله، زبان لامسه، زبان اشیاء، زبان زمان، زبان نشانهها و رمزها و زبان آوایی محقق میشود. بیتردید انتقال این عناصر در ترجمه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است؛ زیرا انتقال عناصر غیرکلامی از یک زبان به زبان دیگر کاری بسیار دشوار است که برخی از مترجمان به راحتی از ترجمۀ آن صرفنظر کردهاند.
5-5. راهبردهای «گاتلیب» برای ترجمۀ زیرنویس فیلم
هنریک گاتلیب، استاد انگلیسی دانشگاه کپنهاک در سال 1990 میلادی دورۀ درسی رادر خصوص ترجمه در مرکز مطالعات ترجمه و واژهشناسی دانشگاه کپنهاک ارائه کرد که اکنون نیز بر اساس همان دوره، آموزشهای خاصی در حوزۀ ترجمۀ صفحۀ نمایش ارائه میشود و مترجمان در آن به فراگیری مهارت حرفهای ترجمۀ زیرنویس میپردازند. گاتلیب با توجه به اهمیت زیرنویس در امر دوبله، ضمن ارائه شرحی مبسوط در خصوص گونههای مختلف زیرنویس، محدودیتهای کمی- کیفی و تقسیمبندی انواع زیرنویس در سال 1998میلادی مدلی خاص مبتنی بر چندین راهبرد برای ترجمۀ زیرنویس و دوبلۀ فیلم فراهم آورد (Gottlieb, 1992: 166) که عبارتند از:
* بسط[7]و[8]: هنگامی استفاده میشود که متن اصلی به توضیحی نیاز داشته باشد و به دلیل برخی تفاوتهای فرهنگی، قابل بازیابی در زبان هدف نیست.
* تبدیل[9]: در مواردی بهکار میرود که متن اصلی را نمیتوان به همان روش نحوی زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل کرد.
* دگرنویسی[10]: عبارت است از انتقال به طور کامل و دقیق از زبان مبدأ به زبان مقصد.
* بدلسازی[11]: مترجم، نام افراد و مکانها را عیناً از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل میکند.
* رونویسی[12]: در مواردی استفاده میشود که یک اصطلاح غیرمعمول در زبان مبدأ، توسط زبان سومی به زبان مقصد منتقل میشود.
* جابهجایی[13]: وقتی صورت میگیرد که مترجم برای افزایش تأثیرپذیری مخاطب به ترجمۀ خود جلوهای ویژه اعم از آهنگ، افکت و... اضافه میکند.
* فشردهسازی[14]: عبارت است از حذف بخشهایی از متن مبدأ در فرآیند ترجمه که نقشی در انتقال معنا ندارد.
* کوتاهسازی[15]: عبارت است از کوتاه کردن متن مبدأ طی ترجمه به زبان مقصد.
* حذف بخشی از متن[16]: مترجم بخشی از متن را حذف میکند.
* واگذاری[17]: هرگاه مترجم هیچ ترجمۀ مناسبی برای انتقال به متن مقصد نمییابد، ناگزیر به حذف کامل میشود که خود منجر به از دست رفتن معنا نیز میشود.
- تحلیل مواد پژوهش
در این بخش از پژوهش به منظور دستیابی به هدف اصلی پژوهش؛ یعنی ارزیابی مقولههای فرهنگی و عناصر غیرکلامی موجود در ترجمۀ عربی زیرنویس فیلم «ملودی» بر اساس راهبردهای گاتلیب، ابتدا مقولههای فرهنگی مدنظر نیومارک از متن زیرنویس فیلم «ملودی» گزینش و بر اساس راهبردهای گاتلیب ارزیابی میشود. سپس نمونههایی از عناصر غیرکلامی این فیلم بر مبنای همین راهبردها مورد بررسی قرار میگیرد. البته در مورد چگونگی انتخاب عبارات و جملات مرتبط با هر مقولۀ فرهنگی به بافت یا سیاق بهکارگیری هر مقوله در فیلم توجه شد؛ زیرا ممکن است این مقولهها به تنهایی و خارج از فضای فیلم، خاصیت فرهنگی بودن خود را تا حد زیادی از دست بدهند. بنابراین، با این پیشفرض که سیاق یا فضای کلی فیلم، زبان بدن، تن صدای بازیگران، موسیقی متن و سایر موارد همگی در خلق یک معنای خاص و نیز مخابره کردن آن به مخاطب تأثیرگذار است، مقولههای فرهنگی مدنظر نیومارک از فیلم «ملودی» گزینش شده است.
6-1. کاربست راهبردهای گاتلیب در ترجمه مقولههای فرهنگی زیرنویس فیلم «ملودی»
در این بخش از مقاله، نمونههایی از مقولههای فرهنگی نیومارک که در زیرنویس فیلم «ملودی» به عربی برگردان شدهاند بر اساس راهبردهای پیشنهادی گاتلیب به شرح ذیل ارزیابی میشود.
6-1-1. «دگرنویسی»
دگرنویسی به عنوان ابزاری برای رساندن پیام و مفهوم عناصر کلامی برای ترجمة جملات و عبارتهای غیر پیچیده گزینۀ مناسبی است؛ مطابق با این راهبرد، مترجم در عین حال که ترجمهای ساده و گاه لفظ به لفظ ارائه میدهد، عبارتها یا مقولهها را با همان بار معنایی مورد نظر و به صورت روان به مخاطب منتقل میکند. مترجم زمانی از این راهبرد بهره میگیرد که از تأثیرگذاری ترجمۀ عبارات و جملات در زبان مقصد به اندازه تأثیرگذاری در زبان مبدأ مطمئن باشد؛ زیرا در صورت عدم رعایت این نکته، ممکن است ترجمۀ او کاملاً تحتاللفظی، نامأنوس و بیمعنا بشود. در زیرنویس عربی فیلم «ملودی» نیز مترجم در نمونههای زیادی از این راهبرد بهره گرفته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
مطابق مقولههای فرهنگی نیومارک، اسامی گیاهان، حیوانات، غذاها و مکانهای جغرافیایی آنگاه که بیانگر فرهنگ مخصوص به یک زبان باشند در دستۀ مقولۀ فرهنگی «بومشناسی» قرار میگیرند. به عنوان مثال در جملۀ «اینقد برا دختر مردم خالی نبند، جوجه» مترجم از این جمله: «لا تخدعها بکلامک یا فرخة» (فیلم سینمایی «ملودی»، 0:05:19) بهره برده است. واژۀ «جوجه» در این سیاق از فیلم در همین دسته قرار میگیرد؛ زیرا در زبان فارسی استفاده از این واژه در این حالت به معنای «کوچک و ناتوان شمردن مخاطب» است و مترجم با استفاده از راهبرد دگرنویسی معادل «فرخة» را برای آن بهکار برده است که البته چندان درست نیست و بار معنایی فرهنگی آن در زبان مبدأ را به زبان مقصد منتقل نمیکند. بنابراین، بهتر آن است که از راهبرد جابهجایی برای معادلیابی این واژه استفاده شود: «لا تخدعها بکلامک أیّها الصغیر».
برخی از نهادها، آداب و رسوم، عبارات، فعالیتها، رفتارها و باورهای دینی نیز مطابق نظر نیومارک بخشی از فرهنگ یک جامعه را تشکیل میدهند. این مقولهها در فیلم سینمایی ملودی نیز وجود دارد که مترجم برای ترجمۀ عربی آنها از راهبرد دگرنویسی بهره برده است. به عنوان نمونه در جملۀ «اسکندر را بندازین بیرون، قزبیتو» (همان، 0:31:04) مترجم در ترجمه آورده است که: «اسکندر، إرموه خارجاً هذا الأحمق». در این نمونه، مترجم در انتقال معنای واژه «قزبیت» که در زبان عامیانۀ فارسی به معنای «انسان بیارزش» است، کم دقتی کرده است و فقط با استفاده از راهبرد دگرنویسی ترجمه کرده است و به بارمعنایی این واژه در فرهنگ فارسی و انتقال آن به زبان عربی توجه نکرده است؛ درحالی که بهتر آن بود که مطابق با راهبرد «بسط»، معنا را به این شکل منتقل میکرد: «اسکندر، إرموه خارجاً هذا الشخص الذی لا قیمة له».
در ترجمۀ عبارت «سلام آبجی، خسته نباشی» (همان، 0:09:25) مترجم از عبارت «مرحبا أختی، کیف حالک؟» بهره گرفته است. این در حالی است که واژۀ «آبجی» یکی از واژگان کاربردی در فرهنگ عامیانۀ زبان فارسی است که علاوه بر معنای «خواهر»، عنوانی احترامآمیز همراه با محبت و احساس غیرت نسبت به خواهر است. مترجم برای ترجمۀ این واژه، راهبرد دگرنویسی را بهکار گرفته است که معنا را به طور کامل منتقل نمیکند و بهتر آن بود که با استفاده از راهبرد «بسط» به این شکل ترجمه میکرد: «مرحبا أختی العزیزة. کیف حالک؟».
در ترجمه عبارت: «سلام آقا دادش» (همان، 0:09:22)، مترجم از عبارت: «مرحبا أخی» استفاده کرده است؛ در حالی که عبارت «آقا داداش» نیز یکی از عبارتهای مرسوم زبان فارسی است که در فرهنگ عامیانۀ این زبان، علاوه بر معنای عام «برادر»، عنوانی احترامآمیز همراه با محبت نسبت به برادر است. مترجم بدون توجه به این موضوع برای ترجمۀ این واژه از راهبرد دگرنویسی استفاده کرده است و معنا را به طور کامل منتقل نکرده است. بنابراین، شایستهتر آن است که از راهبرد بسط استفاده شود: «مرحباً أخی المحترم».
به عقیدۀ نیومارک بسیاری از مفاهیم فرهنگی جوامع بشری در دل ضربالمثلها و کنایات نهفته است؛ زیرا ضربالمثلها و کنایات به سبب ریشة تاریخی و داستانی خود، صبغة فرهنگی ویژهای دارند و حامل اندیشه و پیام خاصی هستند که نقش ویژهای در فرهنگ دارند. در فیلم سینمایی ملودی نیز کنایات و ضربالمثلهای زیادی بهکار رفته است که مترجم در ترجمۀ اغلب آنها از راهبرد دگرنویسی استفاده کرده است. به عنوان نمونه در ترجمۀ عبارت «اومدم منو به غلامی قبول کنین» (همان، 0:29:39)، مترجم آورده است: «جئتُ لتقبلنی غلاماً لک». این در حالیاست که مفهوم این عبارت در زبان فارسی، خطاب مؤدبانه و با حجب و حیاء خواستگار به پدر دختر است و برای ترجمۀ این عبارت لازم است مترجم بار فرهنگی و عاطفی آن در زبان فارسی را در نظر بگیرد و تا حدی از راهبرد بسط یا جابهجایی بهره بگیرد: «لقد جئت لخدمتک، وأطلب منک أن تقبلنی صهراً لک». همچنین در جملۀ «اینکه نمک نداره» (همان، 0:23:53)، از ترجمۀ «هذا لیس فیه الملح کما یقولون» استفاده شده است. در حالی که مفهوم عبارت ضربالمثلی «اینکه نمک نداره» در زبان فارسی «میل کردن یک خوراکی بدون تعارف و خجالت» است و مترجم بدون لحاظ این معنا صرفاً از راهبرد دگرنویسی استفاده کرده است. هر چند بهتر بود از راهبرد جابهجایی بهره میبرد: «تفضّل، تناوَل إنّه طعامٌ متواضع ولا یحتاج إلى الردّ بالمثل». یا در ترجمۀ عبارت کنایی «آبجی، آب سماور» (همان، 0:44:29)، مترجم با استفاده از راهبرد دگرنویسی از عبارت: «أختی الشای» استفاده کرده است و به مفهوم کنایی این عبارت در زبان فارسی توجه نکرده است؛ زیرا این عبارت در سیاقی گفته شده است که یک فرد برای دور کردن یک نفر از خود با اشاره به سماور گفته است و به نحوی میتوان از آن یک مفهوم کنایی توأم با امر ولی محترمانه «مرا تنها بگذار» برداشت کرد. بنابراین، در این حالت لازم است این نکته در ترجمه لحاظ و با راهبرد جابهجایی به این شکل ترجمه شود: «أختی! من فضلک دعینی وشأنی حتّى أتمکّن من العمل».
مترجم همچنین در ترجمۀ عبارت کنایی «آقا اشکان کلاه تو بزار بالا دادش» (همان، 1:02:45) با استفاده از راهبرد دگرنویسی از جملۀ «سید اشکان ألق بقبعتک للسماء» استفاده کرده است؛ در حالی که این عبارت کنایی و به معنای «خدایت را به خاطر این کار شکر کن» است و بهتر است مترجم با استفاده از راهبرد جابهجایی، این جمله را برگزیند: «سیدی أشکان! أُشکُر اللهَ سبحانه تعالی، من أجل هذا».
6-1-2. «جابهجایی»
در این راهکار مترجم تلاش میکند بیشترین تأثیر را در مخاطب ایجاد کند. علاوه بر افکتها و جلوههای ویژه بهکار گرفته شده در فیلم ملودی، مترجم برای انتقال محتوای مقولههای فرهنگی از این راهبرد استفاده کرده است؛ در حقیقت راهبرد جابهجایی برای انتقال عناصری است که در آن تلفیقی از مقولههای فرهنگی خاصِ زبان مبدأ، زبان بدن، موسیقی و سایر جلوههای ویژه وجود دارد. به عنوان نمونه میتوان ضربالمثلها، عبارتهای کوتاه طنزآمیز رایج در زبان مبدأ و برخی حاضر جوابیها را در این دسته قرار داد. در جملۀ «ای ول، خدایی دمت گرم» (همان، 0:02:58)، مترجم جملۀ «بالله أحسنت» را استفاده کرده است. این عبارت در فرهنگ عامیانۀ زبان فارسی مفهوم «خطاب تشکرآمیز به یک فرد به خاطر محبت یا کمک او» را در خود دارد که مترجم فیلم، به درستی این مفهوم را با راهبرد جابهجایی معادلیابی کرده است. همچنین مترجم برای عبارت «مرام دارم، لوطیگری دارم» (همان، 0:11:53) که در فرهنگ زبان فارسی به معنای «اخلاق و شیوه مردانگی دارم» است به درستی با استفاده از راهبرد جابهجایی از جملۀ «أنا شابّ طیّب و عندی حمیة» به عنوان معادل استفاده کرده است.
6-1-3. «واگذاری»
در این راهکار، مترجم زیرنویس معمولاً برخی از واژگان عامیانه و ضربالمثلها را به دلیل عدم کاربرد در زبان عربی و نیز نبود معادل مناسب، کاملاً حذف میکند. در فیلم ملودی نیز برخی از این واژگان با استفاده از راهبرد «واگذاری» ترجمه نشده است. به عنوان نمونه جملۀ «این لگن به سر سوزنی از رفاقتمون میارزه» (همان، 0:03:08)، کاملاً بدون ترجمه مانده است. واژۀ «لگن» در این عبارت جزء مصنوعات و دستساختههای بشر (وسائل نقلیه) است که به اعتقاد نیومارک این واژهها معمولاً در هر سرزمینی متناسب با شرایط زیستی، معانی و بار فرهنگی خاصی را به همراه دارند. مترجم در برخورد با چنین واژگانی باید دقت کند تا مفهوم اصلی عبارات را القا کند. در اینجا مترجم به دلیل نیافتن معادل و یا ترجمهناپذیری مفهوم مادی «لگن» این بخش را کاملاً حذف کرده و سبب از دست رفتن معنا شده است. شاید بتوان این جمله را با استفاده از راهبرد «بسط» به این شکل ترجمه کرد: «هذه السیارة القدیمة لا قیمة لها مقارنة بصداقتنا...». همچنین مترجم برای عبارت «بی مزه» نیز معادل عربی ارائه نکرده است؛ در حالی که واژة «بی مزه» (همان، 0:04:42)، یکی از واژگان فرهنگ عامیانه در زبان فارسی است که معمولاً برای خطاب دوستانه و همراه با محبت بهکار میرود و متأسفانه به دلیل ناآگاهی از این مفهوم، این بخش را کاملاً بدون ترجمه رها کرده و سبب از دست رفتن معنا شده است. شاید عبارت «سیئة وغیر جذابة» معادل درستی برای این مفهوم باشد.
در خصوص علت این حذفها دو احتمال قابل طرح است؛ اول اینکه مترجم این فیلم اصالتاً عربزبان نبوده است و عربی را به اندازهای نمیدانسته است که بتواند این جزئیات را درک و معادل کاربردی آن را در زبان عربی بهکار گیرد. دوم اینکه مترجم عربزبان بوده است، اما با نوع و کاربرد این عبارات در زبان فارسی آشنایی عمیق و کامل نداشته است تا بتواند اینگونه عبارتها را متناسب با بار فرهنگی آن در زبان فارسی، معادلیابی کند. بنابراین در این دو حالت مترجم ترجیح داده است از ترجمۀ این عبارات آن هم با تصور اینکه معادلی در زبان مقصد ندارند، چشمپوشی کند.
4-1-6. «بسط»
راهبرد بسط، هنگامی بهکار گرفته میشود که مترجم برای ارائه ترجمة بهتر، عبارت یا جملهای را نیازمند به توضیح بیشتر بداند؛ البته این توضیحها گاه ساده و تنها برای منتقل کردن موفقترِ فضای فیلم بهکار برده میشود. به دیگر سخن، استفاده از این راهبرد زمانی مجاز است که مترجم با مقولههایی فرهنگی نظیر آداب و رسوم مرتبط با یک فرهنگ بومی مواجه میشود و به این نتیجه میرسد که توضیح و بسط آن مقولهها در زبان مقصد ضرورت دارد و اگر به ترجمهای ساده و لفظ به لفظ بسنده کند چه بسا میان مخاطب و پیام موردنظر زبان مبدأ به دلیل عدم شکلگیری ارتباط لازم، فاصله جدی ایجاد میشود. به عنوان نمونه در فیلم ملودی، مترجم برای عبارت: «برو، خیطه اون اومد» (همان،0:03:10) از عبارت «إذهب، إنّ الأمور خطیرة» استفاده کرده است. مفهوم عبارت کنایی «برو خیطه» در زبان فارسی، بیانی همراه با استرس و ترس از فاش شدن اسرار است که در معادلیابی برای آن مترجم با هدف جدیتر کردن فضا برای مخاطب از جملۀ کمکی «إنّ الأمور خطیرة» استفاده و ترجمۀ قابل قبولی ارائه کرده است.
مترجم برای ترجمۀ عبارت کنایی «دل و دماغ اون موقعها رو ندارم» (همان، 0:10:35) که در زبان فارسی؛ یعنی «حوصله و صبرم به اندازه گذشتهها نیست» است با استفاده از همین راهبرد ترجمه را به این شکل ارائه کرده است: «لیس لدی القلب الفرح مثل السابق» و در حقیقت برای معادلیابی این عنصر فرهنگی با هدف واضحتر کردن متن برای مخاطب عربزبان از معادل کارکردی استفاده کرده است. همچنین برای ترجمۀ عبارت کنایی «عقلمون به این چیزا قد نمیداد» (همان، 1:13:37) که در زبان فارسی به معنای «موضوع را درک نمیکردیم» است، مترجم با هدف مفهومیتر کردن متن برای مخاطب از عبارت «وأنا کنتُ صغیراً ولم أکن أفهم هذه الأمور» بهره برده است.
گاهی مترجم در ترجمۀ زیرنویس این فیلم از راهبرد بسط به صورت دقیق و کامل بهره نگرفته است. به عنوان نمونه برای عبارت «بابا من منوچهرم، منوچهر دست قشنگ» (همان، 1:15:32) از ترجمۀ «أنسیتَ أنا منوجهر، نفس ذلک منوجهر» استفاده کرده است؛ در حالی که مفهوم عبارت کنایی «منوچهر دست قشنگ» در زبان فارسی؛ یعنی «منوچهری که کارهایش دقیق و مورد قبول است» است و مترجم فقط با هدف مفهومیتر کردن متن برای مخاطب از عبارت کمکی «نفس ذلک» بهره برده است که بهتر بود یک واژۀ دیگر بعد از «منوجهر» جهت تبیین مقبولیت کار منوچهر اضافه میکرد و به این شکل ترجمه میکرد: «نفس ذلک منوجهر المحترف».
5-1-6. «کوتاهسازی»
مطابق با این راهبرد، متن مبدأ در فرآیند ترجمه به زبان مقصد کوتاهتر میشود و این کوتاهتر شدن، تأثیری بر انتقال پیام به مخاطب ندارد و تنها با توجه به عواملی همچون تفاوتهای صرفی- نحوی، نوع جملهبندی، سلیقه و تشخیص مترجم در انتخاب این راهبرد صورت میگیرد. به عنوان نمونه، یکی از عبارات پرکاربرد در فرهنگ عامیانه زبان فارسی که در متن این فیلم زیاد به کار رفته است، واژة «آقا داداش» (همان، 1:17:48) است؛ این واژه به معنای «برادر بزرگ/ سرپرست خانه» و عنوانی احترامآمیز همراه با محبت نسبت به اوست. مترجم برای ترجمۀ این عبارت، از راهبرد کوتاهسازی استفاده کرده و پیشوند احترامآمیز «آقا» را ترجمه نکرده است و به عبارت «أخی» اکتفا کرده است. هرچند بهتر است با یک واژۀ افزایشی، احترامآمیز بودن جمله را افزایش دهد و به این شکل ترجمه را ارائه کند: «مرحبا أخی الکریم».
6-1-6. «تبدیل»
تبدیل در مواردی بهکار میرود که متن اصلی را نمیتوان به همان روش نحوی زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل کرد. اختلاف صرف و نحو زبان عربی و زبان فارسی بر هیچکس پوشیده نیست و این بدین معنا است که هر مترجمی که دست به ترجمهای میان این دو زبان میزند، لاجرم از راهبرد تبدیل استفاده خواهد کرد؛ بر این اساس، ترجمۀ زیرنویس فیلم ملودی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. به عنوان نمونه در ترجمۀ عبارت کنایی «نوکرتیم، آقا عزت!» (همان، 0:06:16) که مفهوم آن در زبان فارسی، «خطاب محبتآمیز و تعارفگونه» است، مترجم به درستی با استفاده از راهبرد تبدیل از عبارت «لا تقلْ هذا، سید عزّت!» استفاده کرده است.
همچنین در ترجمۀ عبارت کنایی «ما که همیشه مزاحمیم» (همان، 0:06:18) با بهرهگیری از همین راهبرد از جملۀ «نحن دوماً هنا ضیوفکم» به عنوان معادل استفاده شده است. مفهوم این عبارت در زبان فارسی، «خطابی تعارفگونه در مناسبات مهمانی است و مترجم در معادلیابی این جمله به درستی از راهبرد تبدیل بهره برده است؛ چون استفاده از عبارت «نحن نزعجکم دائما» بار معنایی منفی دارد. همچنین عبارت کنایی «سماور که آب داره داداش» (همان، 0:44:36) در این سیاق از فیلم به معنای این است که «داداش! من متوجه شدم که قصد داری من را از خودت دور کنی»، اما مترجم بدون در نظر گرفتن این پیام با استفاده از راهبرد تبدیل از عبارت «الشای جاهز یا أخی» استفاده کرده است؛ در حالی که این ترجمه نارسا در انتقال معنا بوده و بهتر آن است که مترجم از عبارتی توضیحی (راهبرد بسط) از جمله «فهمتُ أنّک ترید إقصائی من هذا الموقف» استفاده میکرد.
در مواردی تغییر حالات بدن، سرعت و آهنگ کلام و نیز تغییر نگاه میتواند احساسات و مفاهیم خاصی را انتقال دهد. بهرهگیری از زبان بدن، کنشی غیرکلامی است که بخشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی خاص یک جامعه را به تصویر می کشد و در واقع این نوع رفتار یا حرکت بیانگر پیام و مفهوم خاصی است که در فرهنگ متن مبدأ ملموس است.
در طبقه بندی نیومارک از نوع «زبان بدن یا حرکات گفتارى، ژست یا عادات» نامیده میشود. عبارت «هه هه خنیدیدم» نمونه ای از زبان بدن است که به معنای جذاب نبودن سخنان مخاطب و رد کردن آن است؛ مترجم برای معادلیابی این عبارت از راهبرد تبدیل بهره برده است و از فعل «أضحکتنی» استفاده کرده است که در انتقال معنا مطابق با زبان بدن ناتوان است.
7-1-6. «بدلسازی»
در راهبرد بدلسازی، مترجم نام افراد و مکانها را از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل میکند. در زیرنویس فیلم ملودی نیز مترجم نام شهرها، خیابانها، پول رسمی و شخصیتها را به جز چند مورد، همه از زبان مبدأ به مقصد بدون اعمال تغییر منتقل کرده است. به عنوان نمونه در ترجمۀ عبارت «سفینه است. این کولرم داره؟» (همان، 0:03:00)، از جملۀ «إنها کالسفینة هل فیها تبرید؟» استفاده کرده است. در واقع مترجم در ترجمۀ واژۀ «سفینه» که بر اساس طبقهبندی نیومارک یک مقولۀ فرهنگ مادی است به درستی از راهبرد بدلسازی استفاده کرده است.
8-1-6. «فشرده سازی»
راهبرد فشردهسازی یعنی حذف بجا یا حذفی که از معنا نکاهد. در فیلم ملودی مترجم در ترجمۀ برخی از عبارتهای فرهنگی از این راهبرد بهره گرفته است. به عنوان نمونه در ترجمۀ عبارت «همینه دیگه بالاخره» (همان، 1:19:24) که در فرهنگ عامیانۀ زبان فارسی خطابی غیردوستانه برای بیان اجبار مخاطب به شرایط گوینده است به درستی با استفاده از راهبرد فشردهسازی، عبارت «هذا عادی...» را به عنوان معادل انتخاب کرده و واژه «بالاخره» را بدون کاستن از بار معنایی جمله، حذف کرده است. بنابراین چنانچه گذشت، در این پژوهش به اقتضای حجم مقاله فقط تعداد 22 نمونه از واژگان و عبارتهای حاوی مقولههای فرهنگی از فیلم سینمایی «ملودی» گزینش شد که بر اساس راهبردهای گاتلیب مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که به ترتیب راهبرد دگرنویسی با 36/36 درصد و تبدیل و بسط هر کدام با 18/18 درصد بیشترین میزان کاربرد را داشتهاند.
2-6. ترجمۀ عناصر غیرکلامی در زیرنویس فیلم ملودی
عناصر غیرکلامی متعددی در بخشهای مختلف فیلم ملودی وجود دارد که برخی از آن عناصر، چشمی، برخی بدنی و برخی دیگر آوایی است. بررسیها نشان میهد که مترجم، هیچ معادلی برای ترجمۀ این عناصر انتخاب نکرده است و این امر را میتوان یک چالش در ترجمۀ زیرنویس این فیلم به شمارآورد؛ زیرا گاهی برخی از عناصر غیرکلامی، دارای معانی و مفاهیم متضادی در دو زبان دارند و عدم ترجمۀ آنها باعث ضعف ترجمه، سوءبرداشت مخاطب و عدم انتقال معنا و هدف فیلم نیز خواهد شد.
نمونههای زیادی از این عناصر غیرکلامی در فیلم ملودی احصا شد، اما به دلیل عدم ترجمۀ آنها توسط مترجم از ذکر تمامی این عناصر خودداری شد و فقط به بررسی چند نمونه اکتفا شد. به عنوان مثال برای رفتار چشمی «زیر چشمی به کسی نگاه کردن» (0:30:19) که دارای پیام «مواظب چیزی بودن» است، هیچ معادل ترجمهای ارائه نشده است. این در حالی است که مطابق با باور عمومی بسیاری از فرهنگها، پیامها و مفاهیم مختلفی از طریق چشمهای افراد منتقل میشود و گاه ارتباط چشمی صادقانهتر از کلام است (فرهنگی، 1374: 88) یا در بخشی از فیلم برای رفتار بدنی «سیم تلفن را لای انگشتان حلقه کردن» (1:17:08) که دارای پیام «فکر کردن و مردد بودن» است نیز در ترجمۀ زیرنویس وارد نشده است. حال آنکه گاهی حرکات و اشارات دستها جایگزین کلام میشود و مهمترین ابزار آدمی برای انتقال پیام به شمار میروند که نسبت به سایر اعضای بدن ارتباط بیشتری با مغز دارند (پیس و باربارا، ۱۳۸۷: ٤٢).
در بخشی از فیلم، رفتار آوایی «جیغ و نعره کشیدن» (1:26:12) که دارای پیام «اعتراض و کمک خواستن» است، راهی در ترجمۀ زیرنویس پیدا نکرده است. در حالی که رفتارهای آوایی به عنوان یک نوع ارتباط غیرکلامی روی ادراک محتوای کلامی پیامها تأثیر دارد و این رفتارها پیامهای مختلفی در خصوص هیجانات، جنسیت، محیط و موقعیت اجتماعی، اقتصادی فرد را به دیگران منتقل میکند (ریچموند و مک کروسکی[18]، ۱۳۸۸). از اینرو با توجه به اینکه ممکن است رفتارهای مختلف چشمی، بدنی و آوایی در زبانهای دیگر دارای پیام یا پیامهای دیگر باشد، شاید بهتر باشد که اینگونه رفتارها به منظور اثرگذاری بهتر، در ترجمه زیرنویس ورود پیدا کنند.
بحث و نتیجهگیری
ترجمة فیلم به صورت زیرنویس از جمله ترجمههای دشواری است که مترجم را با چالشهای متعدد و جدی روبهرو میکند؛ از محدودیتهای فرهنگی گرفته تا ترجمه عناصر غیرکلامی و مشکلات انتقال بار فرهنگی مقولههای فرهنگی و همچنین حذف برخی عبارات. در این میان اگر مترجم علاوه بر ویژگی دو زبانی بودن، دو فرهنگی نباشد، یقیناً در انتقال فضای مقولههای فرهنگی و همچنین عناصر غیرکلامی زبان مبدأ به مخاطب زبان مقصد موفق نخواهد بود، چراکه مخاطب به دلیل عدم درک این عناصر و نیز عدم برقراری ارتباط از تماشای این نوع فیلمها و سریالها دلسرد میشود. حال با توجه به یافتههای حاصل از تحلیل نمونههای موردی در این پژوهش میتوان گفت:
- عملکرد مترجم در انتقال مقولههای فرهنگی نسبتاً موفقیتآمیز بوده است؛ در تعریب و دوبلۀ خطاهای معدودی مشاهده میشود و اکثر انتخابهای مترجم مأنوس و جا افتاده در زبان مقصد (عربی) ارزیابی میشود. مترجم در فرآیند ترجمة خود از میان 10 راهبرد گاتلیب به ترتیب از سه راهبرد دگرنویسی، تبدیل و بسط بیشتر استفاده کرده است. از آنجا که دادههای به دست آمده از فیلم و معادلهای آن در زیرنویس پیکرۀ اصلی بررسی و تحلیلها را تشکیل میدهند «دگرنویسی» عنوان اولین راهبرد انتخابی مترجم معرفی شد، حال آنکه اگر دستهبندی میزان کاربرد را خارج از چهارچوب گاتلیب در نظر بگیریم به دلیل موجز بودن کلام عرب در مقایسه با کلام فارسی، «حذف» بیشترین میزان کاربرد مترجم را به خود اختصاص خواهد داد.
- بخش زیادی از مفاهیم و معانی موجود در فیلم سینمایی ملودی از طریق عناصر غیرکلامی به خواننده منتقل می شود. رفتارهای غیرکلامی در این فیلم گاه جایگزین پیامهای کلامی میشود و گاه تقویت و تأکیدکننده پیامهای کلامی است، اما مترجم در ترجمۀ عناصر غیرکلامی به دلیل تصور برداشت مشترک مفهوم این عناصر در دو زبان مبدأ و مقصد از ترجمۀ این عناصر صرفنظر کرده و آنها را معادلیابی نکرده است. در حالی که مفهوم بعضی رفتارهای غیرکلامی برای دو مخاطب عرب زبان و فارسی زبان ممکن است انطباق نداشته باشد و احتمال میرود که عدم توجه کافی به ترجمة عناصر غیرکلامی در زیرنویس، باعث درک نادرست معنای آنها و ابهام زیرنویس ترجمه شده شود. از این رو، انجام مقایسۀ تطبیقی میان مفهوم عناصر غیرکلامی میان عربزبانان و فارسیزبانان به منظور شناسایی و تعیین موارد غیر مشترک و اهتمام به آوردن آنها در متن زیرنویس موضوعی ضروری است که در مقالهای مستقل میتوان به آن پرداخت.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
[1]. Newmark, P.
[2]. Birdwhistell, R. L.
[3]. Gottlieb, H.
[4]. دانلود فیلم:
https://www.naasar.ir/melodi
[5]. Vladimir, I.
[6]. Lefour, A. & Besnet, S.
- Expansion
[8] . Paraphrase
- Transfer
- Imitation
- Transcription
- Dislocation
- Condensation
- Decimation
[15]. Shortening
[16]. Deletion
[17]. Resignation
[18]. Richmond, V. P. & McCroskey, J. C.