مقدمه
در خصوص رابطه اخلاق و سیاست جنایی از دو زاویه م یتوان به بحث نشس ت. نخست
اینکه آیا حقوق می تواند شهروندان را ملزم به اخلاقی بودن نماید؟ این گونه مباحث که مرتبط با
1 است بسیار مورد بررسی قرار گرفته است ب هگون های که « الزام قانونی اخلاق » عنوان کلیِ
می توان مدعی شد عمده مطالب مطروحه تحت عنوان رابطه حقوق و اخلاق، به این جنبه از
بحث می پردازند. اما این، تمام بحث نیست. دومین زاویه دیدی که م یتوان به بحث رابطه
اخلاق با سیاست جنایی داشت، به این مطلب توجه می کند که اگر اعمال سیاس تهای جنایی
تابع قواعد اخلاقی است چگونه می توان از ابزارهای حقوق کیفری استفاده ابزاری کرد و به هر
بهانه ای در مقابل شهروندان متوسل به این ابزارهای قهری شد؟ لذا بحث اخیر، نه الزام قانونی
اخلاق اعمال کیفر و سیاست » اخلاق و بایدها و نبایدهای آن، بلکه چیزی است که ما آن را
می نامیم. اگر بحث نخست، ذیل عنوان کلی رابطه حقوق و « الزام اخلاقیِ حقوق » یا « جنایی
اخلاق می گنجد، بحث اخیر را باید ذیل عنوان کلی رابطه اخلاق و سیاست قرار داد.
دیدگاه ها و رویه های مبتنی بر جدایی اخلاق از سیاست یا به تعبیر بهتر، پیوند اخلاق ناپسند
2، سیاست دان و سیاست نامه نویس شهیر ایتالیایی « نیکولو ماکیاولی » با سیاست را به طور سنتی به
3 مترادف با ب ی اعتنایی به اصول « ماکیاولیزم » نسبت می دهند. مشرب فکری ماکیاولی با عنوان
اخلاقی در حوزه سیاست است و این اصطلاح را برای زمامدارانی که بی اعتنا به اصول اخلاقی
و انسانی در سیاست که صرفاً در جهت تحکیم پایه های قدرت خویش گام برمی دارند به کار
می برند (احمدی طباطبایی، 1387،119 ). در ماکیاولیزم، شاهد این رویکرد هستیم که آنچه حائز
را (« بد » اهمیت است اهداف است و رسیدن به این اهداف، توسل به هر وسیله و ابزاری (هرچند
توجیه می کند. ازآنجا که یکی از مه م ترین و سه لالوصو لترین این ابزارها، کیفر است و
سیاست جنایی و کیفری نیز از زیرمجموع ههای سیاست عمومی به شمار م یروند
(لازرژ، 1390،53 ) لذا طبیعی است که در نظام های مختلف سیاست جنایی شاهد وقوع بیش یا
4 نام نهاد. به مانند ماکیاولیزم در معنای « ماکیاولیزم کیفری » کمِ پدیده ای باشیم که می توان آن را
عامِ خود، این اصطلاح نیز به رویه ها و رویکردهایی اشاره دارد که در آن ها هر هدفی، توسل به
1 . legal enforcement of morality
2 . Niccolo Machiavelli
3 . Machiavellism
4 . penal machiavellism
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 49
ابزارِ کیفر را توجیه کرده و به هر بهانه ای دست به دامان کیفر و مقولات کیفری می شوند. اما با
توجه به تبادرِ بار ارزشیِ بسیار منفیِ موجود در اصطلاح ماکیاولیزم، از افزودن آن به واژه
ابزارگرایی » خودداری کرده و اصطلاحی معتدل تر برگزیده و این گونه سیاس تها را « کیفری »
1 می نامیم. « کیفری
اما ابزارگرایی کیفری دقیقاً به چه معناست؟ شاخص ها و مؤلفه هایی که وجود آن ها موجب
می شود بر یک سیاست جناییِ خاص، برچسبِ ابزارگرایی کیفری زده شد کدا م اند؟ ارائه
تعریف و شاخص های معین برای ابزارگرایی کیفری زمانی دشواریِ خود را نشان م یدهد که
به یاد آوریم یکی از قدرتمندترین نظریه ها در خصوص توجیه کیفر و بیان چیستی و چراییِ
در حقوق کیفری را راهبری « اصالت فاید ه » آن، مبتنی بر فاید هگراییِ کیفر بوده و مکتب
می کنند. در این رویکرد گفته می شود که کیفر اساساً وسیله است. توسل به کیفر از آن جهت
موجه است که وسیله ای سودمند برای دستیابی به یک سری اهداف مش خص اس ت. از سوی
دیگر با مفاهیمی در حوزه سیاست جنایی سروکار داریم که ممکن است با مفهوم ابزارگرایی
کیفری، یکی دانسته شده و لذا این مفهوم را در هال های از ابهام برده و تعیین معیارها و
شاخص های آن را به چالش یا عدم امکان بکشد؛ مفاهیمی چون عوا مگرایی، عم لگرایی و
پیامدگرای ی. مضافاً اینکه در نوشتگان اندیشمندان حقوق نیز اصطلاح ابزارگرایی حقوقی
به کرّات مورد استفاده قرار گرفته است 2 که آن نیز ممکن است با مفهوم ابزارگرایی کیفری و
شاخص های آن خلط شود. لذا در این نوشتار در پی آنیم که از طریق برقرارکردنِ تمایزی دقیق
میان این مفاهیم بنیادین با مفهومِ ابزارگرایی کیفری ( 2)، قلمرو مفهومیِ ابزارگرایی کیفری را
در میان مفاهیمِ قریب، مشخص نماییم و از این رهگذر تعریفی صریح از ابزارگرایی کیفری
ارائه داده ( 3) و نهایتاً به شاخص ها و معیارهای ابزارگرایانه بودنِ یک تدبیرِ سیاست جنایی دست
.( یابیم ( 4
1. قلمروی ابزارگرایی کیفری در میان مفاهیم مشابه
ابتدا پار های از مفاهیم « ابزارگرایی کیفری » در این بخش به منظور تحدید قلمروی مفهومی
متداول که در بادی امر ممکن است شبیه یا نزدیک به ابزارگرایی قلمداد شده و داخل در
1 . penal instrumentalism
2 مراجعه شود. - 2 . برای تفصیل بحث و مشاهده مستندات و نمونه ها، به ادامه همین مقاله، قسمت 3
50
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
قلمروی مفهومی ابزارگرایی کیفری به حساب آیند را مفهوم شناسی کرده و تفاوت هریک از
آن ها با مفهوم ابزارگرایی را مشخص می نماییم.
1-1 . عوام گرایی کیفری
یکی از مفاهیم نسبتاً متداول که ممکن است با ابزارگرایی کیفری یکی دانسته شود ،
عوام گرایی کیفری 1 است. عوام گرایی برگردانی است از واژه پوپولی زم؛ واژه ای که برخی نیز
آن را به توده گرایی یا مردم گرایی (بریجانیان، 1371،658 ) ترجمه کرده اند. در تعریف
رویکردی است که بر اساس آن، مقامات سیاست جنایی با تمرکز » : عوام گرایی کیفری گفته اند
بر جلب افکار عمومی، سیاستها و برنامههایی را که فاقد مبنای علمی و کارشناسیاند تدوین و
مقدسی، فرجیها، 1390،116 ). بنابراین در عوا مگرایی یا عوا مزدگی کیفری، ) « اجرا می کنند
صحبت از سیاست های کیفری است که به جای پیگیری اهداف و فلسفه کیفر و توجه به
محدودیت ها و پیامدهای به کارگیری کیفر، به جلب افکار عمومی یا جهت دهیِ آن یا فریب
دادنِ آن توجه دارند (رابرتز، استالانز، ایندرمار، هاف، 1392،27 ). به عنوان مثال وقتی تصاویری
از ارتکاب یک جرم خشن در میان عامه مردم فراگیر می شود و افکار عمومی خواستارِ محاکمه
سریع و شدید مرتکبین می شود، نظام عدالت کیفری با برگزاری سریع دادگاه و اجرای اشد
مجازات، بدون درنظر گرفتنِ کلیه حقوق دفاعی متهم، رضایت افکار عمومی را جلب نماید. یا
در مواردی که افکار عمومی خواستارِ جرمانگاری یا جرمزدایی یا وضع کیفرهای شدید برای
یک جرم خاص می شوند، قانونگذار با تغییر قانون در جهت افکار عمومی حرکت کن د. یا
به منظور فریب افکار عمومی برای جمع آوری آرای مردم در انتخابات، از سیاس تهای کیفریِ
مدنظر عامه مردم دفاع و آن ها را اجرا نمایند. 2
در مقام مقایسه میان عوام گرایی و ابزارگرایی کیفری باید گفت که میان این دو مفهوم،
رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است، بدین معنا که برخی اقسام عوام گرایی، مشتمل بر
استفاده ابزاری از کیفر نیز هستند به مانند مثا لهای مذکور در فو ق. اما از ی کسو، هر
عوام گرایی لزوماً ابزارگرایی نیست زیرا در ابزارگرایی کیفری، از استفاده ابزاری از کیفر برای
1 . penal populism
2 . برای مطالعه بیشتر در خصوص عوام گرایی کیفری، ن.ک:
پرت، جان. ( 1392 ).عوام گرایی کیفری، بسترها، عوامل و آثار. ترجمه: هانیه هژبرالساداتی، تهران: میزان.
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 51
نیل به اهدافی خاص سخن گفته می شود، حال آنکه ممکن است در برخی مصادیق عوام گرایی
یا عوام فریبیِ کیفری، عکس این جریان اتفاق بیفتد یعنی از افکار عمومی و جه تدهی به آن،
استفاده ابزاری شود تا بتوان یک سیاست کیفریِ خاص را اعمال نمود. مانند اینکه یک حزب یا
تفکر خاص بر نهادهای عدالت کیفری حاکم شود که ب هعنوان مثال، طرفدار سیاس تهای
سختگیرانه کیفری باشد و برای اینکه بتواند تفکرات خود را در نهادهای کیفری جاری کرده و
بودجه های مربوطه را نیز به سمت خود جذب کند، با یک سری ترفندهای رسان های، در میان
افکار عمومی، ترس کاذب از جرم ایجاد کرده و آن را به سمت سیاست های سختگیرانه مدنظر
خود جهت دهی نماید. از سوی دیگر، هر ابزارگرایی نیز لزوماً عوام گرایی نیست. به بیان دیگر،
تمامی مصادیق استفاده ابزاری از کیفر، جلب افکار عمومی را به همراه ندارند و با خواست
عامه، پشتیبانی نمی شوند. مانند اینکه یک نظام سیاسی اقتدارگرای فراگیر برای حفظ و تحک یم
اقتدار خود، سیاس ت های کیفری سختگیران ه ای در پیش گرفته و عمده هم و غمِ ضابطین
دادگستری را در راستای کشف جرائم سیاسی و شنود مکالمات و مکاتبات شهروندان به
خدمت بگمارد و با دادن عناوین مجرمانه به کلیه اشکالِ مخالفت با حکومت و تعیین کیفرهای
سنگین برای آن ها به دنبال تحکیم اقتدار خود باشد. در این مثال، مسلّماً حکومت فرضیِ مزبور،
به استفاده ابزاری از کیفر برای تحقق اهداف مدنظر خود توسل جسته و این، یکی از مصادیق
ابزارگرایی کیفری خواهد بود، حال آنکه هیچ نشان های از عوا مگرایی کیفری در آن مشاهده
نمی شود. نظر به مراتب فوق باید گفت که عوام گرایانه بودن یک سیاست یا گفتمان کیفری، نه
شرط لازم برای ابزارگرایانه بودنِ آن محسوب م ی شود و نه شرط کاف ی. به بیان دیگر، در
تعریف و تعیین شاخص های ابزارگرایی کیفری، عنصر عوا مگرایان هبودن، مدخلیتی نخواهد
داشت.
2-1 . پیامدگرایی و فایده گرایی کیفری
است consequentialism پیامدگرایی یا نتیجه گرایی، برگردان عبارت
(مک لین، 1381،177 ). این اصطلاح اشاره دارد به این نگاه که صحت یک عمل باید صرفاً با
لذا یک .(Lacey, 1986: توجه به پیامدهای بالفعل یا بالقوه آن مورد قضاوت قرار گیرد ( 47
نظریه پیامد گرا، نظریه ای است که وضعیتی را به عنوان بهترین وضعیت شناخته و آ نگاه عمل
صحیح را عملی م یداند که در رسیدن به آن بهترین وضعیت به ما کمک کند
52
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
نیز در زبان فارسی به فاید هگرایی، اصالت utilitarianism (جونز، 1387،79 ). اصطلاح
سودمندی، اصالت فایده و امثال ای نها ت رجمه شده اس ت. 1 از لحاظ لغوی، فاید هگرا یا
منفعت خواه کسی است که از هرچیزی فایده آن را بخواهد (صلیبا ، 1366،645 ). فاید هگرایی
یکی از اَشکال و گون ههای پیامدگرایی و معرو فترین آن هاست (آقابخشی و
.(Lacey, 1986: 47 ؛177 ، افشاری راد، 1383،128 ؛ مک لین، 1381
برای اشاره به دسته ای از نظریات و مکاتب به « پیامدگرا » در مباحث فلسفه کیفری، اصطلاح
کار می رود که هدف از کیفر را با نگاه به آینده ترسیم کرده و توسل به کیفر را تنها در صورتی
از اعمال، پیامدهای مثبتی برای فرد یا جامعه به همراه داشته باش د. « بعد » موجه می دانند که
دیدگاه ها و مکاتب تحققی و فایده اجتماعی در این دسته جای می گیرند. در مقابل، اندیشه های
غیرپیامدگرا مطرح می شوند یعنی آن دسته از نظریات و مکاتب که هدف کیفر را با نگاه به
گذشته تعیین می کنند. غیرپیامدگرایان توسل به کیفر را زمانی موجه م ی دانند که با توجه به
از اعمال، موجه باشند خواه پس از اعمال کیفر، پیامدی اعم از مثبت یا منفی داشته « قبل » اوضاع
باشد یا نه. دیدگاه ها و مکاتب اخلاقی مانند عدالت مطلقه که بر سزادهی مجرم تأکید دارند در
این دسته قرار می گیرند. 2 فاید هگرایی نیز در میان مباحث مرتبط با اندیشه کیفری جایگ اه
ممتازی به خود اختصاص داده تا جایی که همواره یکی از مکاتب حقوق کیفری را به این نام
از برجست هترین سردمداران فاید هگرایی در حقوق .(Larguier et al., 2008: می خوانند ( 4
کیفری، سزار بکاریا 3 است. اندیشه اساسی بکاریا در این خلاصه می شود که کیفر باید فاید های
در بر داشته باشد. در مورد مجازات غالباً از ضرورت یا سودمندی همگانی سخن می راند و دقیقاً
تنها هدف مجازات ها بازداشتن بزهکار از صدم هرسانیدن به جامعه در » بر این باور است که
بکاریا، 1385،34 و ) « آینده و بازگرداندن سایر شهروندان از رفتن به راه تبهکاری اس ت
پرادل، 1390،50 ). لذا در این رویکرد اعتقاد بر این است که اگر به ابزارها و گفتمان کیفری
متوسل می شویم صرفاً به این خاطر است که از این رهگذر، نفع و فایده ای عاید می شود.
1 . برای مشاهده برگردان های مختلف از این واژه، ن.ک.: بریجانیان، ماری.( 1371 ). فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم
. اجتماعی. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ص 940 و نیز پژوهشگاه علوم انسانی، بی تا: 624
علوم جنایی، » : 2 . برای مطالعه بیشتر در این خصوص، ن.ک: صفاری، علی.( 1384 ). کیفرشناسی و توجیه کیفر. مقاله در
- تهران: نشر سلسبیل.صص 100 ،« مجموعه مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندرکاران مبارزه با مواد مخدر در ایران
.104
3 . Cesare Bonesana Beccaria
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 53
در این بین ممکن است این گونه به نظر آید که ابزارگرایی همان پیامدگرایی و فایده گرایی است
و تفاوتی میان این دو مفهوم وجود ندارد زیرا در این نگاه ها، توسل به کیفر به منظور رسیدن به یک
سری اهداف و پیامدها و منافع صورت می گیرد و در واقع کیفر، ابزاری است برای تحقق آن نتایج و
پیامدها و مفهوم ابزارگرایی نیز دلالت بر همین معنا دارد و به معنای نگاه به کیفر به مثابه ابزار رسیدن
به یک سری اهداف و پیامدهاست. در برابر این ایراد می توان گفت که پیامدگرایی و فاید هگرایی
به خودیِ خود، فاقد بار ارزشیِ منفی هستند. آنچه در پیامدگرایی مورد تأکید واقع م یشود تنها این
مسئله است که کیفر فی نفسه فاقد ارزش بوده و ارزش آن یا به بیان دیگر، خوب یا بدبودنِ آن، باید
با توجه به این امر تعیین شود که در هر مورد، کیفر، ابزار برای رسیدن به چه هدفی بوده و چه
تلقی « خو ب » ، پیامدی به بار می آورد. در ارزیابی های اخلاقی، فاید ه گرایی در بسیاری از موارد
می شود و اساساً به همین خاطر است که سزار بکاریا در واکنش به وضعی ت ضد بشری و خشونت بار
قلمدادشدن این « خو ب » زمان خود، به استدلال های فایده گرایانه روی آورد و باز ب هخاطر « ب د» و
رویکرد است که هنوز هم به عنوان یکی از پرطرفدارترین مکاتب حقوق کیفری به حیات خود ادامه
داده است. در واقع فایده گرایی معتقد است افراد باید چنان عمل کنند که سعادت بشریت ب هطور
کلی یا شاید سعادت تمام موجودات دارای احساس را به حداکثر رسانن د. هرچند فایده خو د یک
فرد شامل فایده بشریت نیز هست اما یک فرد فایده گرا نیک نگاهی کاملاً بی طرفانه به فایده خود و
فایده دیگران دارد و در تصمیم به انجام کارها، ارزش بیشتری برای منافع خود نسبت به منافع دیگران
قائل نیست. بدین سان فایده گرایی در شکل ناب خود، نظری های نو عدوستانه و اخلاقی پرمسئولیت
است (جونز، 1387،80 ). لذا یک پیامدگرا ممکن است سیاست هایی را به کار گیرد که در قضاوت
ارزشی و اخلاقی، خوب و مثبت ارزیابی شود، حال آنکه مقصود ما از ابزارگرایی کیفری، ناظر بر
استفاده ابزاری از کیفر است؛ مفهومی که دارای بار ارزشی منفی بوده و به نوعی دلالت بر
سوءاستفاده از کیفر دارد. برای بیان رابطه این دو مفهوم با زبان منطقی باید گفت که رابطه میان آن ها
عموم و خصوص مطلق است یعنی هر ابزارگرایی لزوماً نوعی پیامدگرایی و فاید هگرایی به حساب
می آید اما هر پیامدگرایی و فایده گرایی لزوماً از مصادیق ابزارگرایی نیست. به عنوان مثال،
جرم انگاریِ سرقت و وضع و اعمال کیفر نسبت به سارقین ب همنظور پیشگیری از سرقت و حفظ
حرمت اموال و مالکیت خصوصی، نوعی پیامدگرایی محسوب می شود چراکه این کیفر را موجه
می دانیم از آن جهت که پیامد خوبی به همراه دارد و آن، حفظ حرمت اموال است
(فرح بخش، 1392،371 ). این اقدام در قضاوت های ارزشی، غالباً خوب و مثبت تلقی می شو د. اما در
54
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
مفهومی که ما از ابزارگرایی مدنظر داریم، این از مصادیق ابزارگرایی به معنای سوءاستفاده یا استفاده
ابزاری محسوب نمی شود. اما مثال هایی که در بخش قبل (ذیل عنوان عوا مگرای ی) برای ابزارگرایی
کیفری ذکر شد، همگی نوعی پیامدگرایی نیز به حساب می آیند.
3-1 . عمل گرایی کیفری
است که در pragmatism اصطلاح دیگری که به موضوع این تحقیق بسیار نزدیک است
؛ فارسی غالباً آن را اصالت عمل یا عم ل گرایی ترجمه م یکنند (بریجانیان ، 1371،666 و 667
پژوهشگاه علوم انسانی، بی تا: 445 ). عمل گرایان که از شاخص ترین چهره های آن ها می توان به
چه چیز » ویلیام جیمز 1 و جان دیوئی 2 اشاره کرد به طور کلی ترجیح می دهند به این بیندیشند که
بیکس، 1389،249 ). در عمل گرایی سیاسی که در مقابل سیاست ) « در عمل موفق است
ایدئالیستی قرار می گیرد به جای توجه به ارزش ها و آرمان های سیاسی و اخلاقی، بر اقدام، عمل،
کارآمدی و مصلحت سنجی تأکید می شود 3 (مشکات، 1390،74 ). لذا بعضاً در برخی نوشت هها،
تعبیر دیگری برای سیاست های عم ل گرایانه به کار رفته و از آن به واق عگرای ی 4 در مقابل
آرمان خواهی 5 تعبیر می شود. ازاین رو برخی معتقدند عمل گرایی دیدگاهی است که بر آنچه
می توان در دنیای واقع انجام داد تأکید دارد تا بر آنچه باید در یک دنیای آرمانی انجام گیرد
(آقابخشی، افشاری راد، 1383،537 ). واق ع گرایی رویکردی است که بر اساس آن قدرت و
دستیابی و حفظ آن، محور و هدف فعالیت های سیاسی است. به عقیده آ نها تبعیت از قواعد
اخلاقی، حقوقی و حتی ایدئولوژیک در سیاست، مغایر قوانین حاکم بر طبیعت است
(علیزاده، 1381،251 ). بر این مبنا اساس تفکر رئالیزم سیاسی بر مصالح قلمداد م یشو د. در نگاه
واقع گرایان، یک انسان معقول سیاسی، یک عمل گرای تمام عیار است. از این منظر، شیو ههای
چانه زنی و بده بستان بر محور منفعت، کارآمدتر است تا پایبندی به ارز شها و اص ول اخلاقی
.( (مشکات، 1390،243
1 . William James
2 . John Dewey
3 . ازاین روست که برخی محققین فارسی زبان، اصطلاح پراگماتیزم را به جای عمل گرایی، به مصلحت گرایی،
.( مصلحت آیینی، مصلحت جویی و استصلاح ترجمه کرده اند (ن.ک: بریجانیان، همان، 666 و 667
4 . Realism
5 . Idealism
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 55
در مباحث مرتبط با فلسفه کیفری نیز برخی نویسندگان کوشیده اند رویکردهای عمل گرایانه
را در توجیه کیفر به کار گیرند. اینان هر نوع توجیهی را که بر اصولی مجرد مبتنی باشد مردود
می دانند و می کوشند مصلحت گرایی و ضرورت اجتماعی را در تصور ذهنی از کیفر، جانشین
سایر توجیهات کنند (اردبیلی، 1382،104 ). به اعتقاد عم لگرایان، کیفری که دولت به اجرا
می گذارد بر پایه ضرورت حفظ نظام حقوقی مبتنی است و نه بر پایه مسئولیت اخلاقی و تقصیر
مرتکب. لذا پیشنهاد می کنند که هرکجا ضرورت و مصلحت حفظ نظام اجتماعی اقتضا می کند
می توان به صرف وجود حالت خطرناک در یک فرد، نسبت به وی اقدامات تأمینی را به عمل
.( آورد و به حقوق کیفری متوسل شد (اردبیلی، 1382،105 و 107
در مقام مقایسه میان مفهوم ابزارگرایی با مفاهیم فوق باید گفت که هرچند ابزارگراییِ
مدنظر ما با واقع گراییِ موصوف، شباهت بسیار داد و شاید بتوان گفت ابزارگرایی کیفری،
انعکاسی از همان واقع گرایی سیاسی است، اما بین عم لگرایی کیفری و ابزارگرایی کیفری،
همان تفاوتی که در مباحث پیشین مورد اشاره قرار گرفت، وجود دار د. توضیح اینکه
عمل گرایان کیفری، به هیچ وجه به جنبه های منفیِ عمل گرایی (که منجر به واق عگرایی سیاسی
می شود) نظر نداشته اند بلکه به مفیدبودن و مصلحت آمیزبودن توسل به کیفر استناد جست هاند و
در مقام یافتن مصادیقی برای این فایده و مصلحت، به نفع و مصلحت اکثریت جامعه و عدم
سوءاستفاده از کیفر توجه داشته اند حال آنکه مقص ود ما از ابزارگرایی، سوءاستفاده از کیفر
است. لذا میان عمل گرایی کیفری و ابزارگرایی کیفری نیز رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار
است. در واقع همان گونه که گفته اند، ابزارگرایی، همان عم ل گرایی نیست بلکه بخشی از
.(Rehnquist, 2006: جنبشِ وسیع ترِ عمل گرایی به شمار می رود ( 2020
2. مفهوم ابزارگرایی کیفری
پس از آشنایی با مفاهیمِ نزدیک و مشابه ابزارگرایی، در این بخش ابتدا به بیان معنای لغوی
و اصطلاحیِ ابزارگرایی پرداخته و سپس تلاش می کنیم با نگاهی به مفهوم ابزارگرایی حقوقی،
تعریف نهایی از ابزارگرایی کیفری را ارائه نماییم.
1-2 . ابزارگرایی
برگزیده ایم. واژه مذکور از instrumentalism واژه ابزارگرایی، معادلی است که برای واژه
به معنای instrumental تشکیل شده اس ت. کلمه ism و پسوند instrumental ترکیب واژه
56
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
؛ پارسایار ، 482،1387 ؛Larousse, 2003: 433; Oxford, 2010: ابزاری و آلتی است ( 823
نیز که از پسوندهای بسیار پرکاربرد است دارای معانی مختلف و ism حییم، 1388،305 ). پسوند
برگردان های گوناگون در زبان فارسی اس ت(آشوری ، 1372،66 ) که با توجه به آ نها واژه
را می توان به چهار شکل ترجمه کر د: نخست، اصالت وسیل ه. دوم، instrumentalism
ابزارگریی. سوم، ابزارانگاری، وسیل ه انگار ی. چهارم، وسیل ه گرایی، ابزارگرای ی. نویسندگان
استفاده instrumentalism مختلف در منابع و متون گوناگون، از تمامیِ این معادل ها برای واژه
کرده اند. در میان این معادل های 4گانه، به نظر می رسد ابزارگرایی مناسب ترین معادل باشد چرا
گرفته شده و معنیِ متمایل و گراینده م یدهد و ازآنجاکه « گراییدن » از ریشه فعل « گرایی » که
نیز اشاره دارد به آن دسته از شیوه های عمل و جهت گیری های فکری instrumentalism واژه
که گرایش به این دارند که (در بحث ما) از کیفر به مثابه یک ابزار استفاده کرده و به آن به
است. « ابزارگرایی » دیدی ابزاری بنگرند، لذا مناسب ترین معادل برای این واژه، همان
در معنای اصطلاحیِ ابزارگرایی دو حوزه معناییِ موسع و مضیق م ی توان ترسیم کر د.
ابزارگرایی در مفهوم موسع، اشاره به مشربی فلسفی دارد که آن را به جان دیوئی نسبت می دهند
ابزارگرایی .(Runes, 1981: و بسیار شبیه و هم پوشان با تجربه گرایی و عمل گرایی است ( 157
در این مفهوم، اعتقاد به این دارد که هرچیزی وسیله و ابزار عمل است و فقط درصورت یکه
کاربرد عملی داشته باشد مفید و باارزش است. لذا در این نگاه، بر وسایل و ابزار، ورای اهداف
.(Reese, 1996: تأکید می شود ( 344
ابزارگرایی در مفهوم مضیقِ خود، در معنایی به کار م یرود که امروزه در ادبیات ما با
مصطلح شده است و در گفتمان امروزین جامعه، بار معنایی منفی پیدا « استفاده ابزاری » عبارت
کرده است و غالباً برای خرده گیری و انتقاد از نحوه استفاده و به کارگیریِ چیز ی، مفهومی یا
ب هعنوان .« از فلان چیز یا مفهوم یا شخص، استفاده ابزاری م یشو د » : شخصی گفته می شود
مثال، استفاده ابزاری از دین، استفاده ابزاری از مفهوم حقوق بشر، استفاده ابزاری از مقام و
موقعیت، استفاده ابزاری از کودکان، استفاده ابزاری از زنان و... . در گفتمان رسمی،
غیررسمی، مطبوعاتی و عامیانه جامعه، از این نمونه کاربرد مفهوم ابزارگرایی به وفور یافت
به شمار می رود، یکی از حال تها « سوءاستفاده » می شود. 1 این مفهوم که درواقع، بیانی دیگر از
استفاده -ابزاری -از -زنان -در-هالیوود- - http://mouood.org/component/k2/item/ 1 . برای نمونه، ن.ک:- 596
.html و-عدم -پیشنهاد-نقش های -مهم-به-آن ها
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 57
و اقسام خاصِ ابزارگرایی اس ت. یعنی در استفاده ابزاری از یک چیز، بدون اینکه
کوچک ترین ارزش ذاتی برای آن چیز قائل باشیم با دادن ارزش ابزاری به آن، به مثاب ه ابزار و
وسیله عمل نگاه می کنیم.
2-2 . ابزارگرایی حقوقی
مفهوم ابزارگرایی در مباحث فلسفه حقوق و نظریه حقوقی نیز وارد شده اس ت. ابزارگرایی
حقوقی بر این باور است که حقوق، ابزاری برای رسیدن به یک هدف اس ت. 1 در این دیدگاه
گفته می شود که افراد (اعم از قانونگذاران، قضات، وکلا، افراد عادی) به حقوق به مثابه یک
ابزار قدرتمند برای پیشبرد منافع شخصیِ خود یا منافعِ افراد و گرو ههای مورد حمایت خود
نکته قابل تأمل این اس ت که ابزارگرایی حقوقی، مفهومی .(Tamanaha,2006: می نگرند ( 1
است که اساساً در مباحث مربوط به فلسفه حقوق در کام نلا و در خلال رویکردهای تفسیر
حقوقی مطرح شده است. در نظام حقوقی کامن لا که اساس نظام حقوقی مبتنی بر تفسیرهای
قضایی است، مباحث مربوط به تفسیر و اینکه نقش قضات در تفسیر قواعد و قوانین حقوقی چه
باید باشد و قضات با تبعیت از چه منطق و مکتبی باید به تفسیر این قواعد بپردازند، رویکردی با
عنوان ابزارگرایی حقوقی پدیدار شده اس ت. توضیح اینکه مد ت های متمادی در کام نلا
2 بر تفسیر حاکم بود. در این رویکرد که خود برخاسته از عقاید « شکل گرایی حقوقی » رویکرد
مکتب حقوق طبیعی است فرض بر این گذاشته م یشود که مجموع های کمابیش اید هآل از
استانداردها و اصولی که اداره کننده رفتارهای انسانی هستند وجود دارد. لذا حقوق ، منبعث از
یک سری اصولِ ازپیش موجود است که در کتا بهای قانون و کتا بهای مجموعه دعاوی
وجود دارند که همگی از طریق منطق استقرایی قابل کشف هستند. ازاین رو قاضی کشف کنند ه
- http://www.parsine.com/fa/news/ اعتراض -مجری -به-استفاده -ابزاری -از -چادر / 75111
- www.kaleme.com/1391/11/01/klm-129945/?theme=fast
سردار شریف: نباید اجازه داد در انتخابات از سپاه استفاده ابزاری شود
- http://www.taamolnews.ir/fa/news/ استفاده ابزاری از دین، سیاست اموی است / 6311
- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id= نقد استفاده ابزارى کردن از شوراى امنیت / 3378
- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=937 /
نقد استفاده ابزاری از جوان در میدان های سیاسی و حزبی
1 . law is a means to an end
2 . legal formalism
58
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
شکل گرایی حقوقی که در برخی .(Scordato, 2007: قواعد است نه وضع کننده آن ها ( 266
نیز خوانده می شود با ترجی حدادن قواعد و قوانین بر اصول و « متن گرایی » ، صورت های خود
معیارهای کلی، بر این باور است که تفسیر قانون باید مطابق قصد اولیه قانونگذاران بوده و
حوزه های نظری حقوق باید به شیوه ای تفسیر شوند که با ذات یا شکل اولیه آن ها سازگار باشد
(بیکس، 1389،226 ). در نیمه اول قرن بیستم، شکل گرایی حقوقی در کشورهای کام نلا، مورد
انتقادات گسترده واقع گرایی حقوقی 1 قرار گرفت. واقع گرایان حقوقی که می خواستند قضات،
در ورای الفاظ و اصطلاحات و پیچیدگ یهای «ً واقع ا » حقوق دانان و شهروندان، آنچه را که
قانونی در جریان بود فهم و درک کنند دو انتقاد عمده به شک لگرایی حقوقی وارد کردن د:
نخست اینکه تأکید بیش از حد شکل گرایی بر استقرای منطقی از قواعد موجود (که به آن ها به
مثابه تنها محتوای حقوق نگریسته می شود) منجر به جمود نظری می شود. دوم اینکه شکل گرایی
منجر به محافظه کاری حقوقی می شود چرا که در این رویکرد اولاً به قانون ب هعنوان یک
کارگزارِ در حالِ کار در نظام حقوقی نگریسته نمی شود و ثانیاً به حقوق و قانون به مثابه بخشی
از یک نظام اجتماعیِ وسیع تر و نیز ابزاری برای منسج متر، کارآمدتر و منصفان هترکردنِ این
این انتقادات منجر به پیدایش مکتب .(Quevedo, 1985: نظام اجتماعی نگاه نمی شود ( 123
در کامن لا شد. در این رویکرد برخلاف شکل گرایی و حقوق طبیعی، به « ابزارگرایی حقوقی »
حقوق به مثابه یکی از ابزارهای متعدد اجتماعی نگریسته می شود که می توان از آن در راستای
تلاش برای دستیابی به برخی اهداف اجتماعی خاص یا حل مشکلات اجتماعی خاص بهره
جست. از نظر ابزارگرایی حقوقی، دادگاه ها وضع کننده قواعد هستند و نه صرفاً کش فکننده
به بیان دیگر، ابزارگرایان حقوقی بر این باورند که حقوق مانند .(Summers, 1982: آن ها ( 21
یک ظرف خالی است که می توان برای رسیدن به اهداف، آن را به دلخواه پر کرد، دستکاری
.(Tamanaha,2006: نمود یا به آن تمسک جسته و مورد استفاده قرار داد ( 1
لذا در فلسفه حقوق، غالباً ابزارگرایی حقوقی در تقابل با دیدگاه ها و رویکردهایی قرار داده
2 قرار می گیرند. مهم ترین وجوه تمایز میان ابزارگرایی « حاکمیت قانون » می شود که ذیل عنوان
حقوقی و حاکمیت قانون را در سه حوزه بنیان روش شناختی 3، محتویات حقوق و نهایتاً نتایج و
1 . Legal Realism
2 . Rule of Law
3 . Methodological Premise
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 59
آثار حقوق مورد اشاره قرار می دهند که می توان این مرزبندی ها را در جدول زیر نمایش داد
:(Pardy, 2008: 71)
ابزارگرایی حاکمیت قانون
بنیان
روش شناختی
قضاوت نتیجه محور
(واقع گرایی حقوقی، استدلال
( سیاست مدارانه 1
قضاوت قاعده محور (شکل گرایی)
تفسیر، سازگاری زنجیروار 2
(دورکین)
محتویات
حقوق
مادام که توسط تصمیم سازِ 3
اصلی پر نشده باشد، هیچ
محتوای الزام آوری ندارد
(حقوق اساساً خالی است، هر
پرونده صرفاً حاوی واقعیات
عینیِ خودش است)
قواعد منبعث از قوانین و پرونده ها
(اثبات گرایی)
اصول و قیود اخلاقیِ تغییرناپذیر
(حقوق طبیعی)
اصول منبعث از قوانین و پرونده ها
(دورکین)
نتایج حقوق
بیشترین سود و کمترین هزینه
(فایده گرایی)
حداکثر بهره وری اقتصادی
(حقوق و اقتصاد)
بیشترین برابری اجتماعی
(برابری خواهی)
آنچه قواعد اقتضا دارند
(شکل گرایی)
سازگار با محتوای حقوق طبیعی
(حقوق طبیعی)
در هر مورد بصورت مجزا
می تواند با استدلال منطقی،
سازگار با اصول باشد (دورکین)
لذا رویکردی را می توان ابزارگرایی حقوقی قلمداد کرد که با اعتقاد به اینکه حقوق هیچ اصل و
قاعده پیشینیِ الزام آور و لازم الاتباعی ندارد، با استدلال های نتیجه محور و سیاست مدارانه، از حقوق
به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک سری اهداف و نتایج(اعم از سود جمعی، سود فردی، سود
اقتصادی، برابری، آزادی، منافع سیاسی و...) استفاده می کند و در این فرآیند آنچه بیش از همه
اهمیت دارد، واقعیت های عینیِ موجود در هر پرونده است. ازاین رو باید گفت ابزارگرایی حقوقی
ملغمه ای است از پیامدگرایی، فایده گرایی، واقع گرایی، عمل گرایی و تجربه گرایی.
1 . Policy-Based Reasoning
2 . Articulate Consistency
3 . Decision-Maker
60
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
3-2 . ابزارگرایی کیفری
در مطالعات و پژوهش هایی که از سوی علمای حقوق کیفری انجام شده، اصطلاح
ابزارگرایی کیفری به صورت محدود و در برخی موارد خیلی خاص به کار گرفته شده اس ت.
به طور کلی این اصطلاح در مطالعات علوم جنایی در خلال و به مناسبت مباحث موسوم به
جنبش الغاگرایی که .(McLaughlin and Muncie, 2001: 1 مطرح م یشو د( 2 « الغاگرای ی »
مطرح کننده ایده حذف مداخلات کیفری است این سؤال بنیادین را به میان می آورد که اساساً
چرا باید نظام حقوق کیفری را در جوامع حفظ کنیم؟ چرا باید نظامی حقوقی با این همه هزینه
و رنج و آسیبی که به فرد و جامعه وارد م یآورد، نظامی با این همه ایراد را در
سیاستگذاری های اجتماعی حفظ نماییم؟ ازجمله مهم ترین تلاش هایی که برای یافتن پاسخی
مناسب به ایرادات الغاگرایان صورت گرفته است، توجیه کیفر از دو جنبه متفاوت اس ت: یکی
از منظر .(Duff, از جنبه اخلاق گرایی کیفر ی 2 و دیگری از جنبه ابزارگرایی کیفری ( 2008
اخلاق گرایی این گونه پاسخ داده می شود که نظام کیفری را با همه ایراداتش باید حفظ کرد
چرا که کیفر، پاسخ طبیعی و ذاتی به عمل غیراخلاق ی ای است که مجرم با انجام آن، نظم
اخلاقی جامعه را با آسیب مواجه کرده است. در این رویکرد، حقوق کیفری، ورای خودش
همه و فقط کسانی که ب ه خاطر انجام رفتارِ اخلاقاً بد، اخلاقاً » هدفی ندارد. ورای مجازات
در .(Husak, 2008: هدفی ولو پیشگی ری و کاهشِ چنین رفتارهایی ندارد ( 197 « مقصرن د
مقابل، ابزارگرایان بر این باورند که حقوق کیفری، فن یا ابزاری است که م یتواند برای
برآوردنِ اهداف متنوعِ ممکن، به کار گرفته شود. توجیه حفظ یک نظام حقوق کیفری این
است که حقوق کیفری، ابزاری کارآمد برای دسترسی به اهدافی ارزشمند اس ت. برای
موجه بودنِ توسل به کیفر فقط کافی است ثابت شود که حقوق کیفری، ابزاری کارآمد برای
.(Duff, نیل به هر هدفی است که نظریه مفروض می گیرد ( 2008
در میان دو سر این طیف (اخلاق گرایی کیفری محض از ی کسو و ابزارگرایی کیفری
محض از سوی دیگر)، و در مقام تلفیق میان این دو رویکرد، عد های از ابزارگرایی محدود
سخن به میان آورده اند. درواقع یک ابزارگرای محض 3، به دنبال این است که هر جنب های از
1 . Abolitionism
2 . Penal Moralism
3 . Pure Instrumentalist
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 61
یک نظام حقوق کیفریِ موجه را صرفاً با عباراتی نتیج هگرا تبیین و توضیح ده د. در طراحیِ
یک نظام، فقط لازم است به این سؤال پاسخ داده شود که کدام نظری هها، روی هها و قواعد،
به صورت کارآمد و مؤثر، اهدافی را که مدنظر داریم محقق خواهد کر د. در مقابل، یک
ابزارگرای محدود 1، این گونه استدلال می کند که تعقیبِ این اهداف از سوی ما، خود، مقید به
ارزش های غیرنتیجه گرایی است (به عنوان مثال، مقتضیات عدالت) که ممکن است برخی اعَمال
و رویه ها را ممنوع سازد ( به عنوان مثال، جرم انگاریِ رفتار بدون تقصیر) حتی اگر آن اَعمال و
.(Duff, رویه ها به صورت کارآمد و مؤثر، اهداف نظام را محقق کنند ( 2008
در میان این دو نوع ابزارگرایی کیفری، رویکر دی که بیشتر مورد انتقاد قرار م یگیرد،
رویکرد ابزارگرایی محض است. پاره ای از نویسندگان با اشاره به این واقعیت که ابزارگرایی،
محدودیت های ذاتیِ اعمال و اجرای کیفر را با تولید آثار و پیامدهای منفی که درعی نحال،
به طور گسترده، انکار شده و نادیده انگاشته می شوند، رد می کند، به انتقاد از ابزارگرایی کیفری
نگاه » : پرداخته اند. این منتقدین، ابزارگرایی کیفریِ مورد انتقاد خود را این گونه تعریف می کنند
و استفاده از کیفر به مثابه یک ابزار سیاستگذاری اجتماعی، با نادیده انگاشتنِ شرایطی که کیفر،
تحت آن شرایط می تواند به معنای واقعی، ابزاری برای دستیابی به برخی اهداف باشد و نیز با
ظاهراً این انتقاد .(Blad, 2003: 134) « نادیده انگاشتنِ محدودیت های اعمال و به کارگیریِ کیفر
بیشتر ناظر بر ابزارگرایی محض است چرا که در ابزارگرایی محدود، پایبندی به ارز شهای
اخلاقیِ غیرپیامدگرا، جلوی بروز عمده اشکالات ابزارگرایی را خواهد گرفت.
« ابزارگرای ی » برای تبیین مفهوم ابزارگرایی کیفریِ مدنظر این تحقیق، بازگشتی به مفهو مشناسی
که در قسمت های پیشین انجام شد مفید خواهد بود. همان گونه که اشاره شد، می توان ابزارگرایی را
در دو مفهوم موسع و مضیق به کار برد. در اینجا در پی ارائه تعریفی از ابزارگرایی کیفری هستیم که
بیشتر به مفهوم مضیق ابزارگرایی نزدیک است. به تعبیر دیگر، م ی خواهیم تعریفی ارائه دهیم که
استفاده ابزاری از کیفر را در خود جای دهد. لذا مناسب است واکاوی دقی قتری در چیستیِ مفهوم
داشته باشیم. اگر به این مفهوم با دقت بیندیشیم متوجه می شویم که م یتوان تعبیر « استفاده ابزاری »
را برای اشاره به نحوه استفاده از دو نوع مقولات به کار بر د: نخست، آ نهایی که « استفاده ابزاری »
خود، فی نفسه دارای ارزش ذاتی بوده اما از آن ها سوءاستفاده م یشو د. ب هعنوان مثال وقتی گفت ه
می شود استفاده ابزاری از دین، منظور این است که دین، مقول های است که خود، ف ینفسه دارای
1 . side-constrained instrumentalist
62
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
ارزش ذاتی است؛ ورای خود هدفی ندارد و نباید از آن برای رسیدن به اهداف گوناگون بهره
جست. یا وقتی گفته م ی شود استفاده ابزاری از انسان، بدین معناست که انسان دارای ارزش و
کرامت ذاتی است و نباید از او به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطامع و اهداف خاص سوءاستفاده
کرد. دوم، آن هایی که خود، دارای ارزش ذاتی نیستند بلکه اساساً ابزاری برای رسیدن به اهدافی
خاص و مشخص هستند. به تعبیر دیگر دارای ارزش ابزاری هستن د. در خصوص نحوه استفاده و
به کار م یرود، آن هنگام که از آ نها « استفاده ابزاری » به کارگیریِ این گونه مقولات نیز اصطلاح
سوءاستفاده می شود از آن ها به عنوان ابزاری نه برای رسیدن به اهداف خاص و مشخصشان بلکه برای
دستیابی به اهدافی دیگر که بعضاً در قضاوت های ارزشی، غیراخلاقی و بد قلمداد م یشوند استفاده
می شود. به عنوان مثال، تردیدی در این نیست که چاقو، فاقد ارزش ذاتی بوده و صرفاً ابزاری برای
رسیدن به برخی اهداف مشخص است مانند بریدن و تکه کردن اجسام، کندن پوست خوراک یها،
تهیه غذا و امثال آن. حال اگر کسی از این چاقو نه برای رسیدن به این اه داف مشخص و مقبول،
« استفاده ابزار ی » بلکه برای کشتن انسانی دیگر بهره جوید می توان گفت که از چاقو سوءاستفاده یا
کرده است.
نظر به مراتب فوق باید گفت بحث ابزارگرایی کیفری یا همان استفاده ابزاری از کیفر، فارغ
از اینکه در مباحث فلسفه کیفری قائل به ارزش ذاتی کیفر باشیم یا ارزش ابزاری آن، پیامدگرا
باشیم یا غیرپیامدگرا مطرح خواهد شد. به بیان دیگر، برای به چالش کشیدن ابزارگرایی کیفری
نیازی نیست که حتماً در مبانی نظری خود تابع مکاتبی باشیم که برای کیفر، ارزش ذاتی
قائل اند. می توانیم پیامدگرا و فایده گرا بوده اما همچنان منتقد ابزارگرایی کیفری باشیم. ازای نرو
ممکن است در مبانی فلسفی خود، کیفر را ذاتاً ارزشمند و اثر وضعی گناه و جرم دانسته و ورای
کیفر، هدفی قائل نباشیم. در این حالت می توانیم از ابزارگرایی کیفری بحث کنیم و اینکه چرا
از کیفر که دارای ارزش ذاتی است به مثابه اب زاری برای رسیدن به پار های اهداف استفاده
می شود. همین طور ممکن است در مبانی فلسفی خود، کیفر را مقوله ای بدانیم که فاقد هرگونه
ارزش ذاتی است و صرفاً از آن جهت ارزشمند و قابل دفاع است که ما را به اهدافی می رسان د.
در این حالت هم می توانیم از ابزارگرایی کیفری بحث کنیم و اینکه چرا از کیفر ، سوءاستفاده
می شود. چرا از کیفر، در راستای اهدافی که کیفر برای رسیدن به آن ایجاد شده است استفاده
نمی شود. ازاین رو ما در ارائه تعریف نهایی خود از ابزارگرایی کیفری، اساساً کاری به این
مسئله که فلسفه و هدف از کیفر چیست یا چه باید باشد نداریم.
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 63
با توجه به مجموع مطالب مطرح شده تا بدین جا ابزارگرایی کیفری را م یتوان ای نگونه
استفاده از مقولات کیفری به عنوان در دستر سترین ابزار برای دستیابی به هر » : تعریف کرد
هدف و مصلحتی، به منظور حل یا تسکین سریع و آسان یک مسئله، بدون درنظرگرفتنِ اص ول
.« مسلّم حقوقی و اخلاقی
3. شاخص های ابزارگرایی کیفری
تعریفی که از ابزارگرایی کیفری ارائه دادیم از الفاظ و عباراتی تشکیل شده است که
هریک از آن ها به صورت عالمانه و جهت اشاره به یکی از اوصاف و شاخص های ابزارگرایی
کیفری در تعریف گنجانده شده اند. برای استخراج شاخص های یک سیاست جنایی ابزارگرا از
دل این تعریف، در این بخش به مه م ترین ویژگ ی ها و اجزای تشکی لدهنده تعریف اشاره
خواهیم کرد.
« استفاده » -1 نخستین ویژگی تعریف این است که ما ابزارگرایی کیفری را از مقوله
« نگاه » دانسته ایم برخلاف برخی تعاریف اشاره شده در بخش های قبل که ابزارگرایی را از مقوله
این است که از نظر ما « اعتقا د » و نه « استفاد ه » دانسته بودن د. علت تأکید ما بر « اعتقاد » و
،« در عم ل » ابزارگرایی کیفری، یک روش و رویه است؛ رویه ای که در آن مشاهده می شود که
از کیفر استفاده ابزاری می شود. لذا برای ابزارگرایانهدانستنِ یک سیاست یا رویه کیفری، آنچه
حائز اهمیت است این است که مشاهده کنیم سیاستگذاران جنایی عملاً از مقولات کیفری،
استفاده ابزاری می کنند؛ خواه از لحاظ ذهنی و نظری قائل به ارزش ابزاریِ کیفر باشند یا ارزش
در تعریف، قیدی گمراه کننده خواهد بود چرا که از یک سو « اعتقاد » ذاتیِ آن. به بیان دیگر، قید
ممکن است سیاستگذاران، علی رغم اعتقاد به ابزاربودنِ کیفر، در عمل از آن استفاده ابزاری
نکنند و از سوی دیگر ممکن است بالعکس، در توجیه به کارگیری یک سیاست یا تدوین یک
قانون خاص، استدلالات ارزش مدار، اخلاق گرا و غیرابزارگرا را به کار گیرند اما در عمل، آن
سیاست یا قانون، در واقع، نوعی استفاده ابزاری از کیفر باشد.
ب هجای عبارات « مقولات کیفر ی » -2 ویژگی دوم تعریف این است که در آن از عبارت
مشابه استفاده شده است. علت این است که با آوردن این عبارت به دنبال آنیم که دایره شمول
« کیف ر » اصطلاح ابزارگرایی کیفری را تا حد امکان گسترش دهی م. اگر در تعریف از عبارت
« کیف ر » می شود و ازآنجاکه « کیفر » استفاده کنیم ابزارگرایی کیفری محدود به استفاده ابزاری از
64
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
دارای معنا و مفهوم کاملاً مشخص و مضیقی است ابزارگرایی کیفری فقط محدود به
ابزارگرایی در قلمرو جرم انگاری و وضع و اعمال کیفر به معنای خاص خود خواهد شد. در این
صورت دیگر استفاده ابزاری از نهادهای عدالت کیفری (مانند مأموران پلیس) یا استفاده ابزاری
از گفتمان کیفری توسط مقامات سیاست جنایی (مانند دادنِ برچسب کیفری یا تهدید به
دادگاهی کردن و مجازا ت ک ردن)، مشمول عنوان ابزارگرایی کیفری نخواهد ش د. اگر در
استفاده کنیم باز هم محدودی تهای « نظام عدالت کیفر ی » یا « حقوق کیفری » تعریف، از
مشابهی برای تعریف ایجاد خواهد شد. اما وقتی می گوییم ابزارگرایی کیفری عبارت است از
م ی خواهیم بگوییم که ابزارگرایی کیفری محدود به حوزه ،« استفاده از مقولات کیفر ی »
جرم انگاری و به کیفررساندن نیست بلکه حوزه بسیار وسی عتری را در بر م یگیرد که شامل
استفاده ابزاری از کلیه نهادها، ساختارها، مفاهیم، آمار جنایی و حتی زبان و گفتمان کیفری نیز
می شود.
-3 سومین ویژگیِ به کاررفته در تعریف این است که در آن بر این امر تأکید شده است که
ابزار استفاده م یشو د. با « در دسترس ترین » در ابزارگرایی کیفری، از مقولات کیفری به عنوان
این قید می خواهیم به ویژگیِ شتابزده بودنِ استفاده از مقولات کیفری اشاره کنیم. به بیان دقیق تر
1 استفاده شود، این، « آخرین راهکا ر » می خواهیم بگوییم چنانچه از مقولات کیفری به عنوان
ابزارگرایی کیفری نیست چرا که این از بدیهیات است که توسل به کیفر و مقولات کیفری
و درواقع (Husak, 2005: به عنوان آخرین راهکار، امری پذیرفته شده و قابل دفاع است ( 118
آنچه قابل انتقاد است این است که از کیفر نه به عنوان آخرین راهکار بلکه به عنوان نخستین یا
ابزار استفاده شود. از همین جا مشخص می شود که چرا در تعریف، « در دسترس ترین » دست کم
استفاده نکردیم. علت این است که از نظر ما در هر موردی که « نخستین راهکار » از عبارت
نباشد، استفاد ه زودتر از موعد از آن، با جمع سایر « آخرین راهکا ر » توسل به ابزار کیفری
شرایط، نوعی ابزارگرایی کیفری خواهد بود.
می خواهیم بر این امر تأکید کنیم که همان گونه « برای دستیابی به هر هدف » -4 با عبارت
که در قسمت های پیشین تحقیق هم بیان شد، ابزارگرایی، یکی از اقسام پیامدگرایی و
فایده گرایی است. به بیان دیگر، در ابزارگرایی کیفری، توسل به مقولات کیفری با عنایت به
هدف و فایده ای که احتمالاً از توسل به آن عاید می شود توجیه می شود. در ابزارگرایی کیفری،
1 . last resort
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 65
هدف و فایده ای مدنظر است و استفاده کننده از مقولات کیفری، به دنبال دستیابی به آن هدف
در تعریف می خواهیم متذکر شویم که ابزارگرایی از اقسام « مصلحت » است. همچنین با عبارت
عمل گرایی یا همان مصلحت سنجی است. درواقع در ابزارگرایی کیفری با این استدلال که
و نیز اینکه توسل به مقولات کیفری احتمالاً در عمل ، نتیج هبخش « مصلحت اقتضا می کند »
است، توسل به کیفر توجیه می شود. بنابراین در ابزارگرایی کیفری رگه هایی از عم لگرایی و
پیامدگرایی را مشاهده می کنیم. نکته قابل تأمل دیگر این است که در این قسمت از تعریف از
بر سر هدف و مصلحت استفاده کرده ایم. با این کار خواست هایم از تخصیص یا « هر » لفظ عامِ
تقیید ابزارگرایی کیفری به استفاده ا ز کیفر برای رسیدن به اهداف صرفاً سیاسی یا صرفاً
اقتصادی یا صرفاً ایدئولوژیک و... اجتناب کرده و آن را به استفاده از مقولات کیفری برای
رسیدن هر هدف قابل تصوری گسترش دهیم.
-5 قسمت بعدی تعریف این است که ابزارگرایی کیفری با انگیزه حل یا تسکین سریع و
آسان یک مسئله صورت می پذیرد. این قید در واقع اشاره به بعد ذهنی و روانیِ رکن سوم (در
دسترس ترین ابزار) دارد. اگر از یک سیاستگذار جنایی که از یک مقوله کیفری ب هعنوان در
دسترس ترین ابزار برای رسیدن به یک هدف و مصلحت استفاده کرده است پرسیده شود که
چرا در میان راه های مختلف، شیوه کیفری را انتخاب کرده و به آن متوسل شد های، پاسخ
برای مسئله مطروحه، راه حل یا دست کم تسکینی سریع و « می خواهم » می دهد به این خاطر که
اشاره به بعد ذهنی و روانیِ اقدامِ وی دار د. در واقع با این قید ،« می خواهم » . آسان ارائه کنم
می خواهیم بگوییم که یک ابزارگرای کیفری ممکن است لزوماً در ابزارگراییِ خود، قصد و
نیت سوء یا غیراخلاقی هم نداشته باشد. وجود قصد غیراخلاقی، برای ابزارگرایانه بودنِ توسل به
یک مقوله کیفری ضروری نیست. آنچه در بعد روانی ضروری است این است که به جای حل
ریشه ای و بنیادینِ مسئله، به دنبال حل مقطعی، سریع و آسانِ آن مسئله باشیم؛ حلی که در واقع
به معنای دقیق خو د. ب هعنوان « حل » به حساب می آید نه « تسکین » امر در بهترین حالت، نوعی
مثال وقتی فیلمی از صحنه های یک زورگیری خیابانی در جامعه پخش می شود و جامعه از این
طریق ملتهب می شود با مسئله احساس ناامنی عمومی و نارضایتی عمومی از عملکرد دستگاه
قضایی مواجه می شویم. در اینجا اگر یکی از مقامات بلندپایه سیاست جناییِ کشور بلافاصله
طی سخنانی قبل از رسیدگی قضایی به ماجرا، اعلام کند که عاملان این ماجرا اعدام خواهند
شد در واقع در استفاده از گفتمان کیفری، برای رسیدن به هدف بازگرداندن احساس امنیت به
66
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
جامعه و کاهش نارضایتی عمومی، از لحاظ ذهنی و روانی به دنبال این است که با این سخنان
بتواند سریع ترین و آسان ترین راه حل یا دست کم تسکین برای مسئله ناامنی و نارضایتی ارائه
داده باشد.
-6 ویژگی دیگر تعریف، تأکید بر ای ن است که استفاده از کیفر، زمانی مشمول عنوان
ابزارگرایی کیفری می شود که با نادید ه انگاشتنِ اصول مسلّم حقوقی صورت گرفته باش د.
گنجاندن این قید در تعریف، اشاره ای است به آنچه در بحث از ابزارگرایی حقوقی و در مقام
بیان تفاوت میان ابزارگرایی با حاکمیت قانون مورد بحث قرار گرف ت. در آنجا گفته شد که
ابزارگرایی حقوقی بر این باور است که حقوق در محتوای خود، هیچ اصل و قاعده الزا مآوری
به این مسئله باشند یا نه، بر این امر « معتقد » ندارد. در اینجا ما فارغ از اینکه سیاستگذاران جنایی
پایبند بوده و با « اصول مسلّم حقوقی » تأکید می کنیم که در توسل به ابزار کیفری باید حداقل به
لحاظ آن ها متوسل به کیفر شد. مقصود ما از اصول مسلّم حقوقی، اصول و قواعدی است که
مورد قبول قاطبه نظام های حقوقی عرفی و نیز نظام حقوقی جمهوری اسلامی است و کمتر
کسی در صحیح و لازم الإتباع بودن آن ها به خود تردید راه می دهد؛ اصولی مانند اصل برائت،
اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل شخصی بودن مجازات و امثال اینها. لذا چنانچه توسل به
مقولات کیفری با نادیده انگاشتنِ حتی یکی از این اصول مسلّم صورت پذیرفته باشد، آن اقدام،
با جمع سایر شرایط، ابزارگرایی کیفری محسوب خواهد شد.
-7 آخرین قید به کاررفته در تعریف این است که ابزارگرایی کیفری زمانی محقق م یشود
که توسل به کیفر با اوصاف پیش گفته بدون درنظرگرفتن اصول اخلاقی صورت گرفته باش د.
افزودن این قید نیز به مطالبِ مطر حشده در بحث از ابزارگرایی کیفری و تفاوت آن با
اخلاق گرایی اشار ه ای دارد. در آنجا گفته شد که دو نوع ابزارگرایی محض و محدود از
یکدیگر قابل تفکیک است. ابزارگرایی محدود، خود را مقید به برخی قیود و اقتضائات اخلاقی
می داند اما ابزارگرایی محض، خود را فارغ از این قیود می داند. لذا ابزارگراییِ مدنظر ما بیشتر
منطبق بر ابزارگرایی محض است که با نادیده انگاشتنِ پاره ای اصول اخلاقی، متوسل به مقولات
کیفری می شود. مقصود از اصول اخلاقی در این بحث، آن دسته از اصول و اقتضائات اخلاقی
است که مورد پذیرش قاطبه اعضای جامعه بوده و در قضاوت عرف در مقام ارز شگذاری،
چیزی را خوب یا بد قلمداد می کنند. به عنوان مثال، بدبودن تجسس در امور خصوصیِ محضِ
افراد، بدبودنِ بی آبروکردنِ انسان ها، بدبودن تحمیل و تفتیش عقیده و... . بدیهی است وقتی
ابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها 67
عرف، چیزی را بد می داند یا به خاطر بدبودنِ ذاتیِ آن چیز است یا به خاطر تبعات بدی که به
دنبال دارد. در حالت اخیر، ازآنجاکه ابزارگرایی، خود نوعی پیامدگرایی است باید در تشخیص
اینکه آیا یک اقدام یا سیاست خاصِ مورد مطالعه، ابزارگرایی کیفری محسوب می شود یا نه، به
این سنجش دست زد که در میان منافع و اهداف متصور از توسل به مقوله کیفری از ی کسو و
تبعات غیراخلاقیِ ناشی از آن از سوی دیگر، کفه ترازو به سمت کدا میک سنگینی م یکن د.
اگر تبعات غیراخلاقی، بیشتر باشد، آن سیاست و اقدام را باید ابزارگرایی کیفری به حساب
آورد.
نتیجه
سیاست جنایی، شاخ ه ای از سیاست عمومی هر جامعه (اعم از جوامع داخلی و جامعه
بین المللی) بوده و لذا سیاستگذاری در این حوزه نیز همانند سیاست عمومی، دستخوش پدیده ها
و وضعیت های گوناگونی اس ت. یکی از این وضعی ت ها عبارت است از جدایی اخلاق از
بر سیاست جنای ی. چنین وضعیتی را « بد » سیاست جنایی یا به تعبیر صحیح تر، حاکمیت اخلاقِ
می توان ماکیاولیزم کیفری یا ابزارگرایی کیفری نام نهاد. می توان هر اقدام و تصمیمِ متخذه در
حوزه سیاست جنایی را که دارای ویژگی های زیر باشد ابزارگرایی کیفری نامی د: شاخ صهای
ابزار؛ 2- نادید هانگاشتنِ « در دستر ستری ن » عینی شامل: 1- توسل به مقوله کیفری ب ه عنوان
اصول مسلّم حقوقی؛ 3- نادیده انگاشتنِ اصول مسلّم اخلاقی. شاخص های ذهنی شامل: 1- قصد
دستیابی به یک هدف، فایده یا مصلحت عملی؛ 2- قصد تمسک به یک راه حل یا تسکین سریع
و آسان.
اگر بخواهیم به زبان خاص حقوق کیفری سخن بگوییم می توان گفت ابزارگرایی کیفری
از دو عنصر مادی و روانی تشکیل م ی شو د. در اجزای عنصر مادی، رفتار عبارت است از
و نه لزوماً کیفر یا حقوق « مقولات کیفری » و نه لزوماً اعتقاد. موضوع عبارت است از « استفاده »
کیفری. دیگر شرایط مادیِ وقوع ابزارگرایی کیفری که رفتارِ مزبور باید در بستر آن واقع شود
ابزار، نادیده انگاشتن اصول مسلّم « در دسترس ترین » عبارت اند از توسل به مقوله کیفری به عنوان
حقوقی، نادیده انگاشتن اصول مسلّم اخلاقی. عنصر روانیِ ابزارگرایی کیفری نیز متشکل از دو
جزء است: نخست قصد دستیابی به یک هدف یا فایده یا مصلحت عملی و دوم قصد تمسک به
یک راه حل یا تسکین سریع و آسان (و نه لزوماً قصد انجام اقدام غیراخلاقی).
68
فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال دوم، شماره پنجم، زمستان 1392
به همان دلیلی که در حوزه سیاست عمومی، ماکیاولیزم مورد انتقاد قرار می گیرد، در حوزه
سیاست جنایی نیز ابزارگرایی کیفری (یعنی هر سیاستی که دارای شاخص های فوق باش د) باید
مورد انتقاد قرار گیر د. مصلح ت سنج ی های اقتصادی، حزبی، سیاسی، امنیتی و... و توسلِ
بی درنگ به کیفر و مقولات کیفری برای نیل به این مصلحت ها، در بسیاری از موارد، صبغ های
غیراخلاقی داشته و حتی اگر در دل حقوق کیفری، به الزام قانونیِ اخلاق روی آورده و در
تلاش باشیم که با کمک الزامات قانونی، جامعه را اخلاقی کنیم، در مقابل، با ابزارگرایی
کیفری، نوعی بداخلاقی را وارددر جامعه دامن می زنیم.