- مقدمه
یکی از جالبترین و موردتوجهترین بخشهای صرف، فرایندهای مربوط به ساخت واژههای جدید است که در زبانهای مختلف جهان متنوع و بعضاً بسیار متفاوت است. از آنجا که کودکان خالقان بینظیر واژهها هستند، میتوانند بستر مناسبی برای تحقیق و پژوهش دربارۀ فرایندهای ساخت واژه مانند اشتقاق[1]، ترکیب[2]، تبدیل[3]، ابداع[4]، آمیزش[5] و بسیاری دیگر باشند. کودکان برای پر کردن خلأ زبانی و با توجه به نقش ارتباطی زبان خود واژههای جدیدی را خلق میکنند و بهکار میگیرند. به نظر میرسد که ابزارهایی را که آنها برای ایجاد واژههای جدید بهکار میگیرند، از قبل برایشان شناخته شده است (Clark, 1989).
هدف از انجام این پژوهش بررسی انواع فرایندهای ساخت واژه در کودکان 2 تا 6 سالۀ فارسیزبان تهرانی و میزان کاربرد آنهاست. دادههای این پژوهش از طریق مشاهدۀ عینی، و مصاحبه با 121 کودک و والدین آنها و پرسشنامۀ کتبی جمعآوری و به پیروی از بوی[6] (2007) دستهبندی شده است. در بخش تحلیل دادهها، به شرح و تحلیل فرایندها و میزان کاربرد آنها از طریق تحلیل آماری پرداخته میشود و در پایان نیز نتایج و یافتههای پژوهش ارائه خواهد شد.
- پیشینه پژوهش
از آنجایی که اکثر مطالعات زبانی صورتگرفته بر روی کودکان پیشدبستانی به صورت موردی است و توجه خاص پژوهشگر بر روی رشد زبانی کودکان بوده است، در رابطه با پژوهش حاضر که به توصیف و تحلیل واژههای ساختهشده توسط کودکان 2 تا 6 ساله میپردازد مطالعات زیادی صورت نگرفته است. در این بخش، به معرفی برخی از پژوهشهای انجامشده در حوزۀ واژهآفرینی و واژهسازی در زبان فارسی، و نیز در برخی زبانهای دیگر، میپردازیم.
سمیعی گیلانی (1379) فرایندهای اشتقاق و ترکیب را دو فرایند عمده در واژهسازی معرفی کرده و بر این باور است که اقتضای هر زبان راه و نوع واژهسازی را مشخص میکند. وی راههای متعدد دیگری برای واژهسازی به منظور پیامرسانی آسان را مشخص میکند، از جمله دورگهسازی، وامگیری از زبانهای بیگانه با تصرف زبانی، وامگیری از زبانهای مردۀ همخانواده، وامگیری از گویشها، و برساختن واژه بیتوجه به اصالت ریشه (همان: 13).
ابراهیمی پارسا (1390) به بررسی مواردی از واژهسازی در سنین پیش از دبستان میپردازد. در این پژوهش، 60 واژۀ تولیدشده توسط یک دختر فارسیزبان از سن دو سال و ششماهگی تا 5 سالگی جمعآوری شده است و از لحاظ فرایندهای ساختواژی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که پربسامدترین فرایندی که در ساخت این 60 واژه استفاده شده ترکیب است و اولین فرایندی که کودک از آن برای ساخت واژههای جدید استفاده کرده، اشتقاق با پسوند «-ی» بوده است. زایاترین فرایند نیز در ساخت نوواژههای این کودک، ترکیب است. پربسامدترین نوع ترکیب نیز «اسم + بن فعل» است. اولین فرایند کودک در 14 ماهگی اشتقاق بوده است، که این بر خلاف اصل زایایی کلارک است که میگوید کودک ابتدا زایاترین فرایندهای ساخت واژه را یاد میگیرد، زیرا کودک فارسیزبان مورد مطالعه در این پژوهش قبل از دوسالگی از اشتقاق استفاده کرده است.
رضوی و قطره (1394) در مقالۀ خود به بررسی و تحلیل واژههایی میپردازند که معمولاً در گفتار بهکار میروند و حاصل واژهآفرینی هستند. ایشان به پیروی از بوی (2007)، بر اساس نوع فرایندهای واژهآفرینی شامل کوتاهسازی، آمیزش، ابداع، قیاس[7]، وامگیری، گسترش استعاری[8] و تبدیل عبارت به واژه، واژهها را در چهار مقولۀ اسم، فعل، صفت و قید طبقهبندی و بررسیکردهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که از میان فرایندها و شیوههای یادشده، کوتاهسازی با بیشترین کاربرد و تبدیل عبارت به واژه با کمترین کاربرد در واژهسازی نقش داشتهاند.
میرنژاد (1394) در پژوهش خود یادگیری انواع واژهها را در کودکان فارسیزبان مورد بررسی قرار داده است. یافتههای این مطالعه نشان میدهند که واژۀ بسیط، عنصر پایه در ساخت انواع واژه به شمار میآید و از روی واژههای بسیط میتوان صورتهای غیربسیط همچون صورتهای اشتقاقی یا ترکیبی را ساخت. همچنین، کودکان وندهای تصریفی را پیش از وندهای اشتقاقی و حتی پیبستها یاد میگیرند. در نهایت، تعداد واژههای دارای پسوند یا پسوندهای تصریفی بیشتر از تعداد واژههای دارای پسوند اشتقاقی است.
در میان پژوهشهای غیرایرانی، هامان[9] و همکاران (2009) در مطالعۀ خود به بررسی تواناییهای واژهسازی کودکان در فرایندهای ترکیب و اشتقاق پرداختهاند و آن را با کاربران بزرگسال زبان مقایسه کردهاند. یافتههای آنها نشان میدهد که کودکان پیشدبستانی برای ابداع واژه از الگوهای کلیای که متناسب با زبان مادریشان است بهره میگیرند و مهارتهای واژگانی خود را در سنین قبل از دبستان بهبود میبخشند، اما برای رسیدن به مهارتهای بالاتر به تجربۀ بیشتری نیازمند هستند.
نوآکا و گریوز[10] (2009) در پژوهش خود واژههای ابداعشده توسط دو کودک انگلیسی 5 و 6 ساله را طی یک دورۀ چهار هفتهای بررسی کردند. آنها دستگاه ضبط صدا را مخفیانه در حمام گذاشتند و صدای آنها را در حمام ضبط کردند. هر واژۀ جدید از کودکان به عنوان یک واژۀ ساده، یک واژۀ مرکب، یا یک واژه مشتق مرکب در نظر گرفته شده است. نتایج آنها نشان داد که در بیش از نیمی از جلسات (25 جلسه) هر دو کودک واژههای خلاقانهای را ساختهاند، و تقریباً تمام واژههای ساختهشده از طریق فرایند ترکیب ساخته شده بود. تعداد واژههای ساختهشدۀ کودکان در این پژوهش بیشتر از پژوهشهای مشابه قبلی بود. این نتیجه به تعامل بین کودکان همسال در یک بازی طبیعی نسبت داده شده است، زیرا تبادل و ساخت واژهها بخشی از روند بازی و یادگیری زبان است.
آلتینسوی و بویراز[11] (2017) در مقالهای با هدف کشف نحوۀ شکلگیری نوواژهها در کودکان، به بررسی واژگان خلقشدۀ کودکان 3 تا 6 سالۀ ترک پرداختهاند. آنها دادههای خود را از 20 کودک با پسزمینۀ اجتماعی ـ اقتصادی مشابه با استفاده از روش سنجش تصویر (پرسش در مورد تصویر) جمعآوری کردهاند. آنها تصاویری را به کودکان نشان دادند و از آنها خواستند تا نام آنچه را که میبینند بیان کنند. یافتههای آنها با فرضیههای مطرحشده توسط کلارک[12] (1981) تطابق داشت، و نشان داد که کودکان به غیر از راهبردهای معمول در واژهآفرینی از راهبردهای دیگری نظیر جانشینی[13]، ابداع و اختصار[14] نیز استفاده میکنند.
- چارچوب نظری پژوهش
همانگونه که گفته شد، این مقاله به بررسی فرایندهای واژهآفرینی و واژهسازی در کودکان دو تا شش سالۀ فارسیزبان تهرانی بر اساس طبقهبندی ارائهشده توسط بوی (Booij, 2007) اختصاص دارد. بوی از نخستین کسانی است که میان فرایندهای واژهسازی[15] و واژهآفرینی[16] تمایز قائل شده است. او واژهسازی را شامل فرایندهایی مانند اشتقاق وترکیب میداند و فرایندهایی مانند آمیزش، الفباییسازی[17]، سرواژهسازی[18]، اختصارسازی[19] و کوتاهسازی[20] را واژهآفرینی مینامد، که به باور او یکی از ویژگیهایشان استفاده از کاهش برای خلق نوواژهها بر خلاف صرف طبیعی است. در نتیجه، معنی واژه را نمیتوان به طور مستقیم دریافت کرد و بنابراین، واژۀ خلقشده فاقد شفافیت معنایی است (Booij, 2007: 21). برای مثال، در واژۀ brunch که از آمیزش breakfast و lunch به دست میآید، نمیتوان به طور شفاف معنی را در نگاه اول تشخیص داد. از نگاه بوی، نظام صرفیای که واژهسازی در آن گنجانده شده است، تنها روش ساخت واژۀ جدید نیست، بلکه واژهآفرینی، وامگیری[21] و تبدیل عبارت به واژه[22] روشهای دیگری برای گسترش واژگان هستند. در بخش بعدی، به معرفی فرایندهای واژهآفرینی و واژهسازی از نظر بوی خواهیم پرداخت.
3ـ1. فرایندهای واژهآفرینی
بوی (2007) فرایندهای واژهآفرینی را در چند دسته معرفی میکند. این فرایندها به شرح زیرند.
3ـ1ـ1. آمیزش
آمیزش یعنی ترکیب بخشی (معمولاً ابتدایی) از یک واژه با بخشی (معمولاً پایانی) از واژهای دیگر؛ برای مثال، واژۀ stagflation که از آمیزش دو واژۀ stagnationو inflation به وجود آمده است. این فرایند از زایایی بالایی برخوردار نیست و الگوهای دیگری نیز در ساخت واژههای موجود زبان یافت میشوند. به دلیل این که نمیتوان با مطالعۀ ساختار واژههای آمیخته، به الگو یا الگوهای منظمی دست یافت، از این رو این فرایند را از فرایندهای زایای ساخت واژه محسوب نمیکنند (شقاقی، 1393: 110).
3ـ1ـ2. کوتاهسازی
کاهش یک یا چند هجا از یک واژۀ پایه کوتاهسازی نامیده میشود (Booij, 2007: 20). برای مثال، واژۀ lab صورت کوتاهشدۀ واژۀ laboratoire در زبان فرانسه به معنای آزمایشگاه است.
3ـ1ـ3. الفباییسازی
این فرایند به ترکیبی از حروف اول واژهها، به صورت تلفظشده با ارزش آوایی این حروف در الفبا، اشاره دارد (Booij, 2007: 20) .برای مثال میتوان به واژۀ CD در زبان انگلیسی اشاره کرد که از ترکیب حروف اول واژههایcompact disc ساخته شده است (Booij, 2007: 20).
3ـ1ـ4. پسینسازی
پسینسازی یعنی اشتقاق معکوس از واژۀ پیچیده، که در آن واژۀ کمتر پیچیده با حذف بخشی از واژۀ پیچیدهتر ساخته میشود (Booij, 2007: 40). نمونۀ معروف زبان انگلیسی، to sculpt به معنای مجسمهساختن است که از sculptor به معنای مجسمهساز گرفته شده است (Booij, 2007: 40).
3ـ1ـ5. سرواژهسازی
ترکیبی از حروف اول واژهها در یک توالی واژهای به گونهای که این توالی به شکل یک واژه تلفظ شود، سرواژهسازی نامیده میشود (Booij, 2007: 20). به عنوان مثال، میتوان به واژۀ NATO اشاره کرد که از ترکیب حروف اول North Atlantic Treaty Organization ساخته شده است (Booij, 2007: 20).
3ـ2. فرایندهای واژهسازی
از راههای متداول ساخت واژه و بسط و گسترش آنها در فهرست واژگان، فرایندهای واژهسازی نظیر اشتقاق و ترکیب و دوگانسازی هستند. در این بخش به معرفی این فرایندها خواهیم پرداخت.
3ـ2ـ1. اشتقاق
بوی اشتقاق را یکی از فرایندهای مرسوم واژهسازی معرفی میکند که در آن با اضافه شدن وندهای اشتقاقی به پایه، واژۀ مشتق ساخته میشود (Booij, 2007: 5). دو روش اصلی و متدوال در اشتقاق پسوندافزایی و پیشوندافزایی هستند. این فرایند میتواند مقولۀ واژه را نیز تغییر دهد. برای مثال واژۀ باادب از با- به عنوان پیشوند به اضافۀ ادب ساخته شده است. ادب دارای مقولۀ اسم است و با اضافه شدن با- به صفت تبدیل شده است.
3ـ2ـ2. ترکیب
ترکیب از رایجترین فرایندهای ساخت واژه است، که در آن معمولاً از ترکیب دو واژه یک واژۀ بزرگتر ساخته میشود. برای مثال، در زبان فارسی واژۀ گلاب دارای ساختار دوبخشی است و از ترکیب گل و آب ساختهشده است. در اکثر زبانها، فرایند ترکیب به دلیل شفافیت معنایی از زایایی بالایی برخوردار است (Booij, 2007: 75).
3ـ2ـ3. ترکیبـ اشتقاق
گاه هر دو فرایند ترکیب و اشتقاق برای ساختن واژۀ جدید بهکار میروند. این فرایند به دو نوع پایگانی و ناپایگانی تقسیم میشود. چنانچه فرایند اشتقاق وندی را به واژۀ مرکب بیفزاید و واژۀ جدیدی بسازد، و یا یک واژۀ مشتق با یک واژۀ دیگر (ساده یا مشتق) ترکیب شود، فرایند دخیل در این نوع واژهسازی را ترکیب و اشتقاق پایگانی، و در صورتی که دو فرایند ترکیب و اشتقاق به طور همزمان و به یکباره، واژهای را بسازند، فرایند ترکیب و اشتقاق ناپایگانی نام دارد (شقاقی، 1393: 98).
3ـ2ـ4. دوگانسازی
یکی از انواع خاص واژهسازی که یک پایه یا بخشی از آن به عنوان وند تکرار میشود، دوگانسازی[23] نام دارد (Booij, 2007: 35). دوگانسازی به دو صورت ساخته میشود: 1) دوگانسازی کامل[24] که پایه به طور کامل تکرار میشود، مانند کمکم؛ 2) دوگانسازی جزئی[25] که بخشی از پایه و نه تمام آن تکرار میشود، مانند مزمزه.
3ـ3. سایر فرایندهای ساخت واژه
به باور بوی علاوه بر فرایندهای واژهسازی و واژهآفرینی، شیوههای دیگری نیز برای ساخت واژه وجود دارد که دو مورد از آنها یعنی قیاس و ابداع در دادههای این پژوهش نیز مشاهده شد و بر این اساس در ادامه به معرفی آنها پرداخته میشود.
3ـ3ـ1. قیاس
بوی (2007: 13) قیاس را موردی از ساختواژه نمونهای با جابهجایی یک سازه با سازهای دیگر معرفی میکند. در واقع، فرایند قیاس با استفاده از واژههای مشابه در زبان به عنوان الگویی برای ایجاد تغییر در واژهها، واژههای جدیدی را میسازد؛ برای مثال، گویشوران به قیاس با واژهای مانند پدرسالاری، و با توجه به قواعد واژهسازی، واژههایی چون فرزندسالاری و قانونسالاری را ساختهاند که در فرهنگ لغت ثبت نشده بودند (شقاقی، 1394: 133).
3ـ3ـ2. ابداع
ابداع یعنی گویشوران زبان بدون استفاده از فرایندهای رایج در زبان صورتی را بیافرینند که پیشتر در زبان وجود نداشته است (شقاقی، 1393: 103). برای نمونه میتوان به پیرکس در انگلیسی، و خفن در فارسی اشاره کرد. بوی (2007) فرایند ابداع را در هیچ یک از دستههای واژهآفرینی و واژهسازی قرار نمیدهد و آن را جزو سایر روشها در نظر میگیرد.
- روش[26]
برای انجام این پژوهش، واژههای ساختهشده توسط 121 کودک فارسیزبان تهرانی (60 دختر و 61 پسر) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور دادههای پژوهش به شیوۀ میدانی، از طریق مشاهدۀ رفتار زبانی این کودکان در مهدکودک و گفتگو و مصاحبه با آنها و والدینشان استخراج شده است. این کودکان از مهدکودکهای غرب تهران انتخاب شدند و سن آنها بین 2 تا 6 سال بود. در انتخاب این کودکان تلاش شد والدین نیز فارسیزبان تهرانی باشند. پس از استخراج واژههای ساختهشده توسط این کودکان، فرایندهای ساخت آنها در چارچوب بوی (2007) دستهبندی و تحلیل شد و پرکاربردترین و کمکاربردترین فرایندها مشخص شدند.
- تحلیل دادهها
یکی در این بخش به تحلیل و بررسی دادههای این پژوهش در چارچوب بوی (Booij, 2007) خواهیم پرداخت. دادههای این مقاله در بافتهای متنوعی رخ داده است. برای مثال واژۀ دامنوار در مهدکودک هنگام آموزش لباسها توسط کودک ساخته شده است.[27] واژۀ کاپیه نیز در خانه و هنگام بازی کودک ابداع شده است.[28] لازم به ذکر است که در میان دادههای گردآوریشده از کودکان 2 تا 6 سالۀ فارسیزبان تهرانی، از برخی فرایندهای معرفیشده توسط بوی نمونهای دیده نشد.
5ـ1. واژههای حاصل از فرایندهای واژهآفرینی
از میان فرایندهای واژهآفرینی معرفیشده توسط بوی (2007)، تنها واژههای حاصل از دو فرایند آمیزش و کوتاهسازی در دادههای این پژوهش مشاهده شد که در ادامه بررسی میشوند.
5ـ1ـ1. آمیزش
همانطور که پیش از این گفته شد، واژههایی که ماحصل فرایند آمیزش هستند، قبل از آمیزش تحت تأثیر فرایندهای دیگر واژهسازی قرار گرفتهاند و سپس، توسط کودک در قالب این فرایند آمیخته شدهاند. فرایندهای متداول ساخت واژه در زبان فارسی، فرایندهای ترکیب، اشتقاق، و ترکیب ـ اشتقاق هستند. با توجه به دادههای این پژوهش، واژههایی که تحت تأثیر فرایند آمیزش قرار گرفتهاند، پیش از این فرایند با فرایند ترکیب ـ اشتقاق و ترکیب ساخته شدهاند. در جدول شمارۀ 1، واژههای حاصل از آمیزش مشاهده میشوند، که همگی از مقولۀ اسم هستند.
جدول 1. واژههای حاصل از فرایند آمیزش
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
مابه
|
ماهیتابه
|
/ mabe /
|
دختر
|
2
|
هن
|
همزن
|
/hæn/
|
پسر
|
2
|
سنجلی
|
سنجاق قفلی
|
/sændʒli/
|
دختر
|
2
|
ماساب
|
ماشین حساب
|
/masab/
|
پسر
|
5/2
|
ساچی
|
ساعت مچی
|
/satʃi/
|
پسر
|
5/2
|
بازن
|
بادبزن
|
/bazæn/
|
پسر
|
3
|
اُتواب
|
اتاق خواب
|
/otovab/
|
پسر
|
3
|
تلراه
|
تلفن همراه
|
/telrah/
|
پسر
|
3
|
شیکاسه
|
کاسۀ شیشهای
|
/ʃikase/
|
دختر
|
3
|
چونی
|
چوب بستنی
|
/tʃuni/
|
دختر
|
4
|
کوزی
|
کولر گازی
|
/kuzi/
|
پسر
|
4
|
هپرواز
|
هواپیما
|
/hæpærvaz/
|
پسر
|
4
|
5ـ1ـ2. کوتاهسازی
در دادهای این پژوهش مقولۀ واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی همانند آمیزش همگی اسم هستند. درونداد این فرایند واژههای ساده، مشتق، و مرکب بودند که در جدولهای جداگانه ارائه شدهاند.
جدول 2. واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی واژههای ساده
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
جقیل
|
جرثقیل
|
/dʒeqil/
|
پسر
|
3
|
النگ
|
الاکلنگ
|
/ælæŋg/
|
دختر
|
3
|
کلو
|
کلوچه
|
/kolu/
|
دختر
|
3
|
قور
|
قورباغه
|
/qur/
|
پسر
|
3
|
منگه
|
منگنه
|
/mæŋge/
|
پسر
|
4
|
برخی از واژههای کوتاهشده، حاصل کوتاهسازیِ واژههای مشتق هستند که در جدول زیر ارائه شدهاند:
جدول 3. واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی واژههای مشتق
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
رن
|
رنده
|
/ræn/
|
دختر
|
5/2
|
روسک
|
عروسک
|
/rusæk/
|
دختر
|
3
|
نانگی
|
نارنگی
|
/na ŋgi/
|
دختر
|
4
|
ایست
|
ایستگاه
|
/ist/
|
دختر
|
5
|
در جدول 4 نیز نمونههایی دیده میشود که حاصل کوتاهسازیِ واژههای مرکب بودهاند:
جدول 4. واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی واژههای مرکب
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
آبنی
|
آبنبات
|
/abni/
|
پسر
|
3
|
آپیما
|
هواپیما
|
/apejma/
|
پسر
|
3
|
گلوش
|
گلفروش
|
/goluʃ/
|
دختر
|
4
|
اشتقاقـترکیب نیز یکی از فرایندهای مهم و زایا در زبان فارسی است. در جدول زیر، واژههایی که ابتدا با فرایند اشتقاقـترکیب ساخته شدهاند و سپس، تحت تأثیر فرایند کوتاهسازی قرار گرفتهاند، مشاهده میشوند.
جدول 5. واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی واژههای مشتقمرکب
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
شاپ
|
شاپرک
|
/ʃap/
|
دختر
|
2
|
دوچر
|
دوچرخه
|
/dotʃer/
|
پسر
|
3
|
آدونی
|
آدم آهنی
|
/adoni/
|
پسر
|
5
|
علاوه بر این، در میان این واژهها نمونههایی نیز دیده میشوند که کوتاهسازی در وامواژهها روی داده است، که این نمونهها در جدول زیر ارائه شدهاند:
جدول 6. واژههای حاصل از فرایند کوتاهسازی وامواژهها
واژه
|
صورت کامل
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
اتوس
|
اتوبوس
|
/otus/
|
پسر
|
3
|
کاپه
|
کاناپه
|
/kape/
|
دختر
|
3
|
آسانو
|
آسانسور
|
/asano/
|
دختر
|
4
|
مارانی
|
ماکارانی
|
/marani/
|
دختر
|
4
|
سی پی
|
سی پی یو
|
/sipi/
|
دختر
|
5
|
5ـ2. فرایندهای واژهسازی
در این بخش، به معرفی واژههای حاصل از فرایندهای واژهسازی در گفتار کودکان پرداخته میشود. همان گونه که خواهیم دید، میزان استفاده از این فرایندها با افزایش سن کودک افزایش مییابد، به گونهای که کودکان 5 و 6 ساله تمایل بیشتری به استفاده از فرایندهای اشتقاق و ترکیب دارند، در حالی که این فرایندها در گفتار کودکان 2 ساله اصلاً به کار نرفته است و در کودکان 3 ساله نیز، تنها چند مورد محدود مشاهده شد.
5ـ2ـ1. اشتقاق
هما نطور که گفته شد، فرایند اشتقاق از طریق وندافزایی واژههای جدیدی را میسازد. در زبان فارسی، پیشوندافزایی و پسوندافزایی دو روش متداول اشتقاق هستند. در میان دادههای این پژوهش نیز نمونههای گوناگونی از فرایند اشتقاق مشاهده شد که در ادامه، ارائه میشوند.
5ـ2ـ1ـ1. پیشوندافزایی
در میان دادههای این پژوهش، صفتهایی وجود دارد که با افزوده شدن پیشوند به صفت ساخته شدهاند. برای مثال، واژۀ «بیداغ» به معنای سرد، از پیوستن پیشوند «بیـ» به صفت «داغ» ساخته شده است. این نمونهها در جدولهای زیر ارائه شدهاند:
جدول 7. صفتهای حاصل از پیشوندافزایی به صفت
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
بیروشن
|
تاریک
|
/biroʃæn/
|
پسر
|
4
|
ناشیرین
|
تلخ
|
/naʃirin/
|
دختر
|
5
|
نازنده
|
مرده
|
/nazende/
|
دختر
|
5
|
نامریض
|
سالم
|
/namæriz/
|
پسر
|
5
|
بیداغ
|
سرد
|
/bidaq/
|
پسر
|
6
|
5ـ2ـ1ـ2. پسوندافزایی
در این بخش به معرفی واژههایی پرداخته میشود که حاصل پسوندافزایی به اسم و صفت هستند. این واژهها اسم و صفتاند.
جدول 8. صفتهای حاصل از پسوندافزایی به صفت
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
گرمو
|
گرمایی
|
/gærmu/
|
پسر
|
4
|
کوچیکک
|
ریز
|
/kutʃikæk/
|
دختر
|
5
|
خرابناک
|
داغون
|
/xærabnak/
|
دختر
|
5
|
ترسوزا
|
باعث ترس
|
/tærsuza/
|
پسر
|
6
|
جدول 9. صفتهای حاصل از پسوندافزایی به اسم
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
بارانگی
|
هوای بارانی
|
/barangi/
|
پسر
|
5
|
کبابسا
|
کبابی شدن
|
/kæbabsa/
|
پسر
|
5
|
یکی از کودکان فارسیزبان با اضافه کردن پسوند به صفت تیز، مقولۀ واژه را به اسم تغییر داده است و واژهای جدید با معنایی متفاوت ساخته است.
جدول 10. فعلهای حاصل از پسوندافزایی صفتها
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
شیرینید
|
شیرین شد
|
/ʃirinid/
|
پسر
|
4
|
تیزید
|
تیز شد
|
/tizid/
|
پسر
|
4
|
شُلود
|
شل شد
|
/ʃolud/
|
دختر
|
5
|
جدول 11. فعلهای حاصل از پسوندافزایی به اسم
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
کبابوند
|
کبابی کرد
|
/kæbabundæn/
|
پسر
|
5
|
همانگونه که مشاهده میشود، در این فعل، کودک پنجساله از راه افزودن پسوند
سببیساز «-an» به اسم «کباب» فعل ساخته است. این پسوند در کودکان با سن کمتر به کار نرفته است.
جدول 12. اسمهای حاصل از پسوندافزایی به صفت
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
تیزی
|
چاقو
|
/tizi/
|
دختر
|
6
|
چرخونک
|
چرخ و فلک
|
/tʃærxunæk/
|
پسر
|
5
|
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که واژۀ «تیزی» در گونۀ خاصی از فارسی نیز کاربرد دارد، و این احتمال وجود دارد که کودک این واژه را از بزرگترهای خود شنیده باشد.
در جدول زیر نیز، اسمهایی مشاهده میشوند که حاصل پسوندافزایی به اسم هستند:
جدول 13. اسمهای حاصل از پسوندافزایی به اسم
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
سوته
|
ساعت
|
/sute/
|
دختر
|
4
|
گوشو
|
هندزفری
|
/guʃu/
|
پسر
|
4
|
قبرگاه
|
ضریح
|
/qæbrgah/
|
پسر
|
5
|
باربان
|
کامیون
|
/barban/
|
دختر
|
5
|
همچنین، در جدول شماره 14 اسمهایی را میبینیم که از اضافه شدن پسوند به افعال ساخته شدهاند. برای مثال واژه «بینک» از «بین» که بن مضارع دیدن است به اضافه پسوند « َک» ساخته شده است و به معنی «عینک» به کار رفته است.
جدول 14. اسمهای حاصل از پسوندافزایی به فعل
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
بینک
|
عینک
|
/binæk/
|
دختر
|
4
|
کوبه
|
چکش
|
/kube/
|
دختر
|
6
|
خورک
|
سوپ
|
/xoræk/
|
پسر
|
5
|
همانطور که مشاهده میشود، استفاده از فرایند اشتقاق برای ساخت واژههای جدید، بیشتر در کودکان 4، 5 و 6 ساله دیده میشود و هیچ کودک 2 سالهای نیز از این فرایند استفاده نکرده است. بر این اساس، میتوان گفت میزان استفاده از فرایند اشتقاق در واژهسازی کودکان فارسیزبان با افزایش سن بیشتر میشود.
نکتۀ قابل توجه دیگر این است که در فرایند اشتقاق، پسوندافزایی نسبت به پیشوندافزایی از فراوانی بیشتری برخوردار بوده است، که این امر همسو با ساختار صرفی زبان فارسی است که در آن پسوندافزایی بیشتر از پیشوندافزایی کاربرد دارد. تعداد واژههای حاصل از پسوندافزایی 18 مورد، و تعداد واژههای حاصل از پیشوندافزایی5 مورد بودند.
5ـ2ـ2. ترکیب
فرایند ترکیب در زبان فارسی نیز مانند بسیاری از زبانهای دیگر از جملۀ متداولترین فرایندهای واژهسازی است. دادههای این پژوهش نشان میدهد که مقولۀ بیشتر واژههای مرکب که کودکان فارسیزبان ساختهاند اسم هستند.
جدول 15. اسمهای حاصل از ترکیب
سن
|
جنسیت
|
تلفظ
|
معنی
|
نوواژه
|
3
|
پسر
|
/mahipa/
|
هشتپا
|
ماهیپا
|
3
|
دختر
|
/kæʃkaʃ/
|
آش پرکشک
|
کشکآش
|
4
|
دختر
|
/darudʒa/
|
داروخانه
|
داروجا
|
4
|
دختر
|
/xabxune/
|
اتاق خواب
|
خوابخونه
|
4
|
پسر
|
/næmækriz/
|
نمکدان
|
نمکریز
|
4
|
دختر
|
/juʃab/
|
کتری
|
جوشاب
|
5/4
|
دختر
|
/puldʒa/
|
عابربانک
|
پولجا
|
5
|
دختر
|
/hæmbezæn/
|
همزن
|
همبهزن
|
5
|
پسر
|
/torʃab/
|
آبلیمو
|
ترشاب
|
5
|
دختر
|
/nunxune/
|
نانوایی
|
نونخونه
|
5
|
دختر
|
/guʃbænd/
|
گوشواره
|
گوشبند
|
5
|
دختر
|
/dʒuʃab/
|
کتری
|
جوشاب
|
5
|
پسر
|
/derazkæfʃ/
|
چکمه
|
درازکفش
|
5
|
پسر
|
/ʃujkon/
|
ماشین لباسشویی
|
شویکن
|
5
|
دختر
|
/ʃurpatʃ/
|
نمکدان
|
شورپاچ
|
5/5
|
پسر
|
/supaʃ/
|
آش شله قلمکار
|
سوپآش
|
6
|
پسر
|
/kifbændmobajl/
|
کیف کمری موبایل
|
کیفبند موبایل
|
6
|
پسر
|
/xodmædad/
|
اتود
|
خودمداد
|
6
|
پسر
|
/mastʃoleqælæmkar/
|
ماست و خیار و نعنا
|
ماستشلهقلمکار
|
6
|
پسر
|
/derazmahi/
|
مارماهی
|
درازماهی
|
در میان واژههای مرکبی که کودکان ساخته بودند، تنها یک مورد صفت دیده شد که در جدول زیر ارائه شده است:
جدول 16. صفتهای حاصل از ترکیب
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
بوخوشمزه
|
خوشبو
|
/buxoʃmæze/
|
پسر
|
4
|
همانطور که مشاهده میشود، استفاده از ترکیب نیز مانند اشتقاق بیشتر در کودکان 4 و 5 و 6 ساله دیده میشود و هیچیک از کودکان دوساله از فرایند ترکیب استفاده نکردهاند.
5ـ2ـ3. ترکیب ـ اشتقاق
در این بخش، واژههایی ارائه میشوند که در ساخت آنها از هر دو فرایند اشتقاق و ترکیب استفاده شده است. مقولۀ همۀ این واژهها نیز اسم است.
جدول 17. واژههای حاصل از ترکیب و اشتقاق
سن
|
جنسیت
|
تلفظ
|
معنی
|
واژه
|
4
|
پسر
|
/mukolahi/
|
کلاهگیس
|
موکلاهی
|
4
|
دختر
|
/bændgærdæni/
|
گردنبند
|
بندگردنی
|
5/4
|
دختر
|
/miznahari/
|
میزناهارخوری
|
میزناهاری
|
5
|
پسر
|
/qæzapæzi/
|
آشپزخانه
|
غذاپزی
|
5
|
دختر
|
/poʃtkule/
|
کوله پشتی
|
پشتکوله
|
5ـ2ـ4. دوگانسازی
همانطور که در جدول 18 مشاهده میشود، با توجه به دادههای جمعآوریشده کودکان فارسیزبان از دوگانسازی نیز برای ساخت واژۀ جدید استفاده کردهاند. دوگانسازی به دو دستۀ کامل و ناقص تقسیم میشود، که درمیان دادههای گردآوریشده نمونهای از دوگانسازی ناقص مشاهده نشد.
جدول 18. واژههای حاصل از دوگانسازی کامل
سن
|
جنسیت
|
تلفظ
|
معنی
|
واژه
|
3
|
پسر
|
/huʃhuʃ/
|
شیشهشور ماشین
|
هوشهوش
|
3
|
دختر
|
/mumu/
|
موی فر
|
مومو
|
4
|
دختر
|
/dundun/
|
خالخالی
|
دوندون
|
5ـ3. واژههای حاصل از سایر فرایندهای غیرصرفی
از میان سایر فرایندهای غیرصرفی که بوی برای واژهسازی معرفی میکند، قیاس و ابداع نیز در واژههای ساختهشده توسط کودکان مشاهده شد که در ادامه معرفی میشوند.
5ـ3ـ1. قیاس
در میان دادههای گردآوریشده واژههایی وجود دارند که به قیاس با دیگر واژهها ساخته شدهاند و مقولۀ همگی آنها اسم است. نکتۀ دیگر این است که این واژهها بیشتر تحت تأثیر فرایند اشتقاق (پسوندافزایی) و ترکیب قرار گرفتهاند. برای مثال، واژۀ «دامنوار» به قیاس از واژۀ «شلوار» ساخته شده است. در واقع، کودک با افزودن پسوند «ـ وار» به واژۀ «دامن» واژۀ جدید «دامنوار» را ساخته است.
جدول 19. واژههای حاصل از قیاس
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
دامنوار
|
دامن شلواری
|
/damænvar/
|
دختر
|
5
|
شوتنگ
|
تفنگ
|
/ʃutæŋg/
|
پسر
|
5
|
گوشبند
|
گوشواره
|
/guʃbænd/
|
دختر
|
5
|
خورشیدواره
|
ماهواره
|
/xorʃidvare/
|
پسر
|
6
|
لباسگاه
|
کمد لباس
|
/lebasgah/
|
پسر
|
6
|
5ـ3ـ2. ابداع
در میان دادههای این پژوهش تعداد قابل توجهی واژۀ حاصل از ابداع مشاهده شد که مقولۀ بیشتر این واژهها اسم است. در جدول زیر اسمهای حاصل از ابداع ارائه شدهاند:
جدول 20. اسمهای حاصل از فرایند ابداع
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
ووش
|
لیموترش
|
/vuʃ/
|
دختر
|
2
|
له
|
کلید
|
/le/
|
پسر
|
2
|
لوقه
|
حلقه
|
/luqe/
|
پسر
|
5/2
|
آلام
|
آنتن
|
/alam/
|
دختر
|
5/2
|
تریل
|
دِلِر
|
/teril/
|
پسر
|
5/2
|
بَشتَک
|
جعبه
|
/bæʃtæk/
|
پسر
|
5/2
|
پته
|
تتو
|
/pete/
|
دختر
|
5/2
|
ایچ
|
قیچی
|
/itʃ/
|
پسر
|
3
|
شینو
|
گوش
|
/ʃino/
|
دختر
|
3
|
گری
|
اجاق گاز
|
/gori/
|
دختر
|
3
|
دومک
|
عروسک
|
/dumæk/
|
دختر
|
3
|
بنه
|
پرنده
|
/bone/
|
دختر
|
3
|
دوندوندو
|
کنترل تلویزیون
|
/dondondo/
|
پسر
|
3
|
دامون
|
کامیون
|
/damun/
|
دختر
|
3
|
لیپاچ
|
پارچ آب
|
/lipatʃ/
|
پسر
|
3
|
چاپیپ
|
چهارپایه
|
/tʃapip/
|
پسر
|
3
|
دینده
|
عینک
|
/dinde/
|
پسر
|
3
|
لیک
|
کلید
|
/lik/
|
دختر
|
3
|
باشک
|
لواشک
|
/baʃæk/
|
پسر
|
3
|
تلاب
|
تبلت
|
/tælab/
|
دختر
|
3
|
کاپیه
|
کمد
|
/kapije/
|
دختر
|
3
|
نانیر
|
زنجیر
|
/nanir/
|
دختر
|
3
|
زوبو
|
زنبور
|
/zubu/
|
پسر
|
3
|
تکای
|
عصا
|
/tekaje/
|
دختر
|
4
|
ایشتا
|
شکلات
|
/iʃta/
|
پسر
|
4
|
میچی
|
بلدرچین
|
/mitʃi/
|
دختر
|
4
|
میبی
|
موبایل
|
/mibi/
|
پسر
|
4
|
در میان واژههای ابداعشدۀ کودکان، سه مورد صفت و یک مورد قید نیز وجود داشت که در جدولهای 21 و 22 ارائه شدهاند.
جدول 21. صفتهای حاصل از ابداع
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
لوده
|
بزرگ
|
/lude/
|
دختر
|
2
|
میجی
|
دوستداشتنی
|
/midƷi/
|
پسر
|
2
|
بَری
|
غذای تند
|
/bæri/
|
پسر
|
3
|
جدول 22. قید حاصل از ابداع
واژه
|
معنی
|
تلفظ
|
جنسیت
|
سن
|
چیمدیک
|
نزدیک
|
/tʃimdik/
|
پسر
|
4
|
همانطور که مشاهده میشود، ابداع بیشتر در بین کودکان 2 تا 3 سال مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر میرسد یکی از دلایل این امر میتواند شناخت و آگاهی کمی باشد که کودکان در این سنین نسبت به تکواژها و قواعد واژهسازی زبان دارند.
- تحلیل آماری دادهها
در این بخش به تحلیل آماری دادههای گردآوریشدۀ پژوهش از کودکان دو تا ششسالۀ فارسیزبان تهرانی، پرداخته میشود. فراوانی کاربرد فرایندهای ساخت واژه توسط این کودکان در نمودار 1 نشان داده شده است.
نمودار 1. فراوانی و درصد فرایندهای ساخت واژه مشاهدهشده در کل دادهها
همانگونه که مشاهده میشود، در میان فرایندهای واژهسازی اشتقاق بیشترین فراوانی را داشته است و پس از آن ترکیب، ترکیبـاشتقاق و دوگانسازی قرار دارند.
از میان فرایندهای واژهآفرینی نیز فرایند کوتاهسازی بیشترین کاربرد را داشته و پس از آن آمیزش قرار دارد. سایر فرآیندهای واژهآفرینی در گفتار این کودکان مشاهده نشد.
در کل دادههای این پژوهش و از میان تمام فرایندها، ابداع بالاترین کاربرد را داشته و همانگونه که پیشتر گفته شد، این فرایند در گفتار کودکان 2 و 3 ساله کاربرد فراوانی دارد. دوگانسازی نیز تنها 5/2 درصد از دادهها را شامل میشد و بر این اساس کمکاربردترین فرایند مشاهدهشده در این پژوهش بوده است.
همچنین، به لحاظ مقولۀ واژگانی واژههای ساختهشده توسط کودکان در این پژوهش، با توجه به این که کودکان بیشتر با مفاهیم سروکار دارند تا ویژگیهای توصیفکنندۀ آن مفاهیم، بیشترین نیازشان ساخت اسم برای نامگذاری این مفاهیم است، و به همین دلیل بیشتر واژههای ساختهشده توسط آنها نیز از مقولۀ اسم بوده است.
- نتیجهگیری
در این جستار به بررسی فرایندهای ساخت واژه در 121 کودک ۲ تا ۶ سالۀ فارسیزبان، و طبقهبندی و تحلیل آنها بر اساس چارچوب ارائهشده در بوی (2007)، پرداخته شد. دادههای این پژوهش از طریق مشاهدۀ عینی، مصاحبه با کودکان و والدین آنها، و پرسشنامه جمعآوری شده بود. یافتههای این پژوهش نشان داد که در میان فرایندهای واژهسازی، فرایند اشتقاق بیشترین میزان کاربرد و دوگانسازی کمترین میزان کاربرد را داشته است. از میان دو فرایند واژهآفرینی مشاهدهشده در این پژوهش نیز فرایند کوتاهسازی کاربرد بیشتری نسبت به فرایند آمیزش داشته است. در میان مجموع کل فرایندها نیز، ابداع با 26 درصد بیشترین میزان کاربرد را داراست. با توجه به بررسیهای انجامشده میتوان به این نتیجه رسید که نوع واژههای ساختهشده با سن کودک ارتباط مستقیم دارد. فرایند ابداع بیشترین میزان کاربرد را در میان کودکان دوساله دارد و با افزایش سن کودک فرایندهایی چون ابداع و کوتاهسازی جای خود را به فرایندهای صرفی نظیر ترکیب و اشتقاق میدهند، به طوری که در سنین 4 تا 6 سال میزان استفاده از فرایندهای ترکیب و اشتقاق برای ساخت واژههای جدید بیشتر شده شد. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل این امر میزان شناخت و آگاهی کودک نسبت به فرایندهای صرفی واژهسازی است که با افزایش سن او ارتقا مییابد.
تعارض منافع
تعارض منافع نداریم.
[1]. derivation
[2]. compounding
[3]. conversion
[4]. coinage
[5]. blending
[6]. Booij
[7]. analogy
[8]. semantic extension
[9] . Haman
[10]. Nwokah & Graves
[11]. Altinsoy & Boyraz
[12]. Clark
[13]. substitution
[14]. abbreviation
[15]. word formation
[16]. word creation
[17]. alphabetization
[18]. acronym
[19]. abbreviation
[20]. shortening
[21]. borrowing
[22]. phrase becoming word
[23]. reduplication
[24]. full reduplication
[25]. partial reduplication
[26]. method
2.خانوم اون دامنواره مثل شلواره!
- بیا بزارش اون تو. تو کاپیه!