- مقدمه
ترجمۀ قرآن با امداد از نظریات زبانشناسی شیوهای است که میتواند در استحکامبخشی و وزانت ترجمه نقش بسزایی داشته باشد. با مطرح شدن مفاهیم و نظریات زبانشناسی نوین، ترجمه نیز چهارچوبی علمی و تخصصی به خود گرفته و به متن، نوعی قالب نظاممند و ساختاری بخشیده است؛ امری که سنگ بنای آن با طرح نظریه زبانشناسی نظاممند نقشگرا گذاشته شد.
انسجام، پیوندی به عنوان رکنی استحکامبخش، عنصری است که بسامد بالایی در ایجاد ارتباط میان آیات و عبارات قرآنی دارد؛ به عبارت دیگر، آنچه در سطح رویین متن، عبارات قرآنی با آن تنوع و تعدد موضوعی را به شکلی منسجم و مرتبط در کنار یکدیگر قرار میدهد، همین عنصر است و وظیفۀ تحقق این امر نیز با ادوات ربطی است. در متن قرآن، ابزارهای ربطی بسیاری بهکار رفته است که برای هر یک برابرنهادی مرسوم در زبان فارسی وجود دارد .اما مسئله اینجاست که با توجه به کارکردهای متنوعی که حروف ربط در زبان عربی دارند، اهمیت وجود یک دستهبندی زبانشناختی که مترجمان را در تعیین برابرنهاد مناسب یاری دهد احساس میشود؛ امری که نخستین بار به وسیلۀ مک هلیدی[1] و رقیه حسن در یک دستهبندی چهارگانه (اضافی، تقابلی، سببی و زمانی) مطرح شد.
در این مقاله ابتدا با روش توصیفی- تحلیلی و پس از شرح مبانی نظری پژوهش، وضعیت رابطها در گزیدهای از آیات قرآن بررسی شده و با تعیین جایگاه آنها در دستهبندی چهارگانه، وضعیت ترجمۀ آنها در سه ترجمۀ فولادوند، مکارم شیرازی و خرمشاهی مورد واکاوی قرار میگیرد. دو نمونه نخست از جمله ترجمههای غیرادبی و دیگری (خرمشاهی) به عنوان نمونهای از ترجمههای ادبی انتخاب شدهاند.
پرسشهای ذیل محور پژوهش حاضر عبارتند از:
- کاربست دستهبندی چهارگانۀ هلیدی به چه میزان در انتخاب برابرنهاد مناسب برای حروف ربط مؤثر است؟
- آیا خلأ عدم کاربست دستهبندی چهارگانۀ هلیدی در ترجمههای قرآن مشهود است؟
- پیشینۀپژوهش
پژوهشهایی تحت عنوان کاربست نظریۀ انسجام روی متون صورت پذیرفته است و قرآن کریم نیز بارها مبنای چنین پژوهشهایی بوده است؛ از جمله مقالۀ قاسم مختاری و مهرانگیز خدابخشنژاد (1397) با عنوان «تحلیل زیباییشناسی آیات قرآن کریم بر پایۀ عنصر انسجام و پیوستگی: بررسی نمونه ای سورههای جزء سیام»، مقالۀ یونس ولیئی و همکاران (1395) با عنوان «از عناصر انسجام متنی در سورۀ نوح»، مقالۀ عزت ملا ابراهیمی و زهرا رضایی (1399) با عنوان «کارایی نظریۀ هالیدی و رقیه حسن در ترسیم انسجام متنی سورۀ مزمل» و مقالات دیگری ذیل مبحث کلی انسجام به بررسی عوامل انسجام پیوندی نیز پرداختهاند، اما در هیچ یک، انسجام پیوندی به شکل متمرکز بررسی نشده است.
در مقالۀ مجتبی ترکاشوند و همکاران (1402) با عنوان «کاربست انسجام پیوندی در تحلیل موارد اختلافی مفسران قرآن کریم (بررسی موردی: آیۀ 154، سورۀ انعام در تفسیر ابن کثیر)» بررسی مقولۀ انسجام پیوندی قالبمحوری داشته است اما در این مقاله نیز به مبحث ترجمه پرداخته نشده است.
تنها در مقالۀ غلام حسن اورکی و الخاص ویسی (1396) با عنوان «بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سورۀ مبارکۀ ناس» به برگردان سورۀ نیز توجه شده که البته با نظر به کوتاهی سوره، حجم قابل قبولی از انسجام پیوندی به چشم نمیخورد. از این رو، این نخستین باری است که عملکرد مترجمان قرآن در برگردان رابطهای قرآنی بر اساس ابزار زبانشناختی انسجام پیوندی مورد بررسی قرار میگیرد.
- مبانی نظری پژوهش
3-1. انسجام متن
دربارۀ متن، شاید بتوان یکی از اصلیترین مؤلفههای آن را هویت معنایی آن دانست که هلیدی دربارۀ آن مینویسد: «نکته مهم در ارتباط با ماهیت متن این است که متن دارای هویتی معنایی است و این معنا در کلمات و جملات رمزگذاری میشود تا قابل ارتباط شود. بنابراین، یکپارچگی موجود در متن ناشی از یکپارچگی معنا در بافت است» (هلیدی، 1989: 10).
مقدمۀ شکلگیری، مقولهای به نام انسجام متن از سوی هلیدی و حسن، تغییر واحد تجزیه و تحلیل زبانی از واحدهای کوچکی همچون واج، واژه یا حتی جمله به واحد کلیتری به نام متن بود؛ اقدامی که نخستین جرقههای آن در نیمۀ نخست قرن بیستم در مکتب پراگ[2] و آثار ویلهم متیوس[3] زده شد (مهاجر و نبوی، 1376: 9). تا اینکه از دهۀ 60، متن، عملاً واحد بررسی و تحلیلهای زبانشناختی قرار گرفت (ایشانی، 1394: 20).
انسجام در کاربردشناسی و بررسی ساختار کلمات و جملات و برقراری ارتباط میان مفاهیم موجود در متن بهکار میرود (سیدی، 1401: 98). به عقیده هلیدی و حسن، انسجام به عنوان مجموعه امکاناتی در زبان است که باعث پیوند متنها با یکدیگر میشود؛ امکانات بالقوهای که نویسنده یا گویندۀ متن در دست دارد (Halliday, 1976: 18).
آنها در مطالعات خود روابط بین جملهای متن را انسجام متنی نامیدند. انسجام متنی در واقع، شامل روابط معنایی میشود که به وسیلۀ آن روابط، هر قطعهای از گفتار یا نوشتار میتواند به عنوان متن انجام وظیفه کند (همان: 13). در نتیجه، ارتباط میان اجزا از ضروریات انسجام و وجود انسجام از ضروریات متن است که به عقیدۀ گوت وینسکی[4]، «هر چند ممکن است میزان آن کم یا زیاد باشد اما متنی بدون انسجام باقی نخواهد ماند» (Gutwinski, 1976: 33). با ظهور این نظریه، ابزار جدیدی در تحلیل گفتمان ایجاد شد که به وسیلۀ آن، امکان سنجش میزان استحکام و قدرت کلام به وجود آمد.
3-2. انسجام در قرآن
هر چند لفظ انسجام، عنوانی نوین و از دستاوردهای جدید حوزۀ زبانشناسی در غرب بشمار میرود اما بحث استحکام، نظم و یکپارچگی در متن قرآن مبحث جدیدی نیست و از قرنها پیش تحت عناوینی همچون اعجاز بلاغی مطرح بوده است. خاستگاه این بررسیها را نیز میتوان در خود قرآن و مقولۀ تحدی دانست. از آنجا که معجزات پیامبران همواره در حوزهای بوده که مردم زمانه در آن تبحر داشتند و از رهگذر فعل مافوق توان بشری آنها مردم به عجز خود در تکرار یا رقابت با آن اقرار میکردند و قرآن نیز با دعوت اَعرابِ مدعی و زبردست در فصاحت و بلاغت به آوردن متنی در حد و اندازۀ ساختار متنی خود حتی بدون داشتن مفاهیم و مضامین بلندِ بافت معنایی، عجز آنان را به ایشان اثبات میکند (ر. ک؛ ابراهیم قصاب، 2011).
بر این اساس، وجود انسجام و استحکامِ متنی در قرآن که از مؤلفههای اصلی متنیت و نشانگر همبستگی معنایی آن باشد، امری ضروری و البته اثبات شده است. فخر رازی در تفسیر سورۀ بقره مینویسد: «هر کس در نظم هوشمندانه و ترتیب شگرف این سورۀ تأملی نماید، درمییابد که نظم و ترتیب میان آیات در کنار شیوایی الفاظ و بلندی مضامین از وجوه اعجاز قرآن به شمار میرود» (رازی، 1420: 7/ 106).
برای اثبات این مدعا میتوان به علم مناسبت بین آیات و سوره استناد کرد که قرآنپژوهان پیشین آن را پایهریزی کردند. این علم کوشیده است تا اثبات کند مفاهیم متنوعی که در یک سوره یا یک آیه وجود دارد، بیربط و نامأنوس نیست «بلکه به هر شکل، نوعی ارتباط و اتصال چه از گونه خاص و عام یا عقلی و حسی و خیالی یا دیگر ارتباطاتی همچون علت و معلولی و... وجود دارد» (سیوطی، 1421: 2/290). قرآنپژوهان دیگری نیز همچون زرکشی و بقاعی در آثار خود به این موضوع اشاره کردهاند و علاوه بر اینها، عبدالقاهر جرجانی در سایۀ نظم قرآن، علم بلاغت را غنا بخشید.
نکتۀ مهم دیگری که وجود دارد این است که این ارتباط و همبستگیهای معنایی در ژرف ساختِ متن باید با ابزاری در روساخت متن نیز نمایان شود که به این ابزار، ادات ربط یا رابط گفته میشود و متن قرآن هم به اقتضای همین قاعده، مشحون از رابطهایی است که به تناسب ارتباط معنایی آیات و عبارات در ساختار متن نمایان شده است.
3-3. انسجام پیوندی
بار عمده نمود روابط منطقی میان عبارات به دوش این شاخه از انسجام (انسجام پیوندی) و از طریق ادوات ربطی موجود در هر زبان است. به بیان دیگر، ارتباط معنایی جملات متن را ربط مینامند که با ادوات ربطی در متن نمود پیدا میکنند (آقاگل زاده، 1385: 1).
در حقیقت، اهمیت انسجام پیوندی از آنجایی است که عبارات بهکار رفته از سوی یک نویسنده هر قدر هم که حاوی مفاهیم بلند و حکمتهای ژرف باشد در صورت نبود رابطی که این مفاهیم را یکپارچه کند و در چهارچوبهای منطقی و مختلف زبانی به هم پیوند دهد، کاملاً بیاثر و نامفهوم خواهد بود.
هلیدی و حسن در مبحث انسجام پیوندی، ارتباطات منطقی میان عبارات را به چهار دسته اصلی تقسیم میکنند که هر یک نیز دارای زیرشاخههایی فرعی هستند و از نظر آنها ادات ربط باید در ابتدا بین دو جملۀ مستقل بهکار رود، نه جملات پایه و پیرو.
3-3-1. ارتباط اضافی (افزایشی)
زمانی که یک جمله، مطلبی را به جمله پیش از خود بیفزاید، ارتباط از نوع اضافی خواهد بود که این مطلب افزوده میتواند نسبت به جملۀ پیشین خود سه کارکرد داشته باشد: 1- توضیحی؛ که با توضیح بیشتری مکمل جمله قبل واقع شود، 2- تمثیلی؛ که برای آن جمله یک مثال یا تشبیه بیاورد و 3- مقایسهای؛ که از باب قیاس با مفهوم پیشین برآید.
3-3-2. ارتباط تقابلی یا خلاف انتظار
زمانی که جملهای نسبت به جملۀ پیش از خود دارای محتوایی متضاد از جهت منطقی و با توجه به ذهنیت مخاطب خلاف انتظار باشد، ارتباط، تقابلی خواهد بود.
3-3-3. ارتباط سببی
زمانی که بین رخدادهای دو جمله، نوعی رابطه علت و معلولی برقرار باشد، ارتباط، سببی خواهد بود که جملۀ پسین میتواند برای جملۀ پیشین 1- علت باشد که سبب وقوع امر یا پدیده را توضیح دهد، 2- هدف یا نتیجه باشد که ماحصل مفهوم پیشین را بیان کند و 3- شرط باشد که دو جمله در غالب شرط و جواب شرط نمود یابند.
3-3-4. ارتباط زمانی
هرگاه میان دو جمله یک توالی زمانی برقرار باشد، ارتباط زمانی خواهد بود که این میتواند از نوع 1- ترتیبی باشد که به ترتیب زمانی وقوع حوادث اشاره کند، 2- ارجاعی باشد که به حادثه رخ دادهای در گذشته ارجاع دهد، 3- همزمانی باشد که حاکی از وقوع همزمان حوادث اشاره شده در دو جمله باشد و 4- انجامی باشد که نهایت و اتمام امری را نشان دهد (لطفیپور ساعدی، 1385: 115-114).
3-4. انسجام پیوندی در ترجمۀ قرآن
همانطور که پیشتر اشاره شد هدف از نگارش این مقاله، بررسی میزان رعایت ارکان انسجام پیوندی برآمده از حروف ربطی در برگردان ادوات ربطی قرآن از سوی مترجمان بوده است.
مترجمان قرآن، معمولاً یا از ادبای فارسی بودهاند و یا از متبحرین در ادبیات عرب. هر چند وجود مترجمانی که هر دو جنبه را دارا باشند نیز بعید نیست اما وجه مشترک رایج عدم کاربست اصول زبانشناسی و تحلیل گفتمانی هنگام برگردان است و از آنجا که ضرورت این کار در متنی گسترده و با اشارات متعدد همچون قرآن کریم کاملاً مسجل است، نبود این امر، موجب بروز اشتباه و نارساییهایی در محصول نهایی هر یک از مترجمان شده است؛ موضوعی که در مبحث انسجام پیوندی نیز به چشم میخورد.
رابطها در زبان عربی و فارسی به دو گونۀ اسمی و حرفی میآیند. در میان رابطهای بهکار رفته در قرآن، حروف ربط، بسامد بیشتری نسبت به اسامی دارد. در کتابهای قواعد عربی برای هر یک از حروف ربط، معانی متعددی بیان شده است؛ از جمله، کتاب مغنیاللبیب اثر ابن هشام که در باب مفصل معانیالحروف به معانی متعدد حروفی که جنبه ارتباطی دارند نیز میپردازد. همچنین در زبان فارسی برای اغلبِ این حروف، برابرنهادی معهود وجود دارد که در بسیاری از مواقع میتواند مفهوم منطقی موجود در زبان مبدأ را پوشش دهد و مترجمان نیز از آنها در برگردان رابطها بهره جستهاند. نتیجه کار آنها هم در بسیاری از مواقع، قابل قبول بوده است اما در برخی آیات، خطاهایی نیز وجود دارد که به تفکیک رابطها به آنها اشاره خواهد شد.
- تجزیه و تحلیل
4-1. واو
حرف واو از جمله رابطهایی است که بارها و بارها در متن قرآن بهکار رفته است. واو از جهت نحوی انواع مختلفی دارد که در یک دستهبندی کلی به عامل و غیرعامل تقسیم میشود و از زیرشاخههای این دو نیز میتوان به واو قسم و معیت (عامل) و عطف، استیناف، حالیه و زائده (غیرعامل) اشاره کرد (ر. ک؛ ابن هشام، 1421ق). این حرف با وجود داشتن کارکردهای ارتباطی متنوع میان آیات و عبارات قرآنی در برگردان به زبان فارسی دائماً در قالب واو عطف آورده شده و از این رو میتوان ادعا کرد ظرافتهای ارتباطی این رابط پر بسامد از دیدگان مترجمان به دور مانده است. آیات ذیل نمونههایی از این موضوع هستند.
﴿وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلی الْخَاشِعِینَ﴾[5]
در این آیه خداوند، مؤمنان را به بردباری و بهجای آوردن نماز امر میکند. پس از آن، بی درنگ و برخلاف انتظار مخاطب، سختی و دشواری آن را یادآور و متذکر میشود که جز عدهای خاص، کسی از پس این امر برنمیآید. بدین جهت میتوان گفت میان جملۀ اول و دوم نوعی رابطه تقابلی برقرار است.
ترجمۀ فولادوند: از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان.
ترجمۀ خرمشاهی: از صبر [روزه] و نماز یارى بجویید و آن [نماز] جز بر فروتنان گران مىآید.
ترجمۀ مکارم شیرازی: از صبر و نماز یاری جوئید (و با استقامت و کنترل هوسهای درونی و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است.
در تمام ترجمهها، واو به عنوان رابط اضافی توضیحی آورده شده و توجهی به رابطه تقابلی بین دو جمله نشده است. در صورتی که بر اساس مفهوم منطقی میان عبارات، واو در ذیل رابطهای تقابلی یا خلاف انتظار قرار میگیرد.
ترجمۀ پیشنهادی: از شکیبایی و نماز یاری جویید هر چند این کار جز بر فروتنان دشوار است.
رابط هرچند از جمله رابطهای نمایانگر رابطه تقابلی است.
واو ß1: نقش نحویß عطف ß2: انتخاب برابرنهاد ßو-که ý
واو ß1: نقش نحویß عطف ß2: دستهبندی انسجام پیوندی ßتقابلی :3:ß انتخاب برابرنهاد ßهرچند-اگرچه þ
نمودار ترتیبی فوق، سلسله مراتب پیشنهادی به منظور برابریابی برای یک رابط است. بر اساس این نمودار، آنچه موجب بروز اشتباه در کار مترجمان شده عدم توجه به مرحله تحلیل زبانشناختی و در این مجال، دستهبندی انسجام پیوندی است که ما آن را حلقه مفقوده ترجمه مینامیم.
﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ﴾[6]
این آیه ابتدا یادآور میشود که مردم در زمان چشیدن رحمتی از سوی خداوند خرسند میشوند و عبارت دوم به نوعی مذمت نوع انسان است که در عین تجربۀ رحمت الهی، باز در وقت دیدن گزندهایی که خود مسبب آنها هستند، ناامیدی به درگاه وی میبرند.
ترجمۀ فولادوند: و چون مردم را رحمتى بچشانیم بدان شاد مى گردند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است صدمه اى به ایشان برسد بناگاه نومید مى شوند.
ترجمۀ خرمشاهی: و چون به مردم رحمتى بچشانیم به آن شادمان شوند، و اگر به خاطر کار و کردار پیشینشان مکروهى به ایشان رسد، آنگاه است که نومید مىشوند.
ترجمۀ مکارم شیرازی: و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم خوشحال میشوند و هر گاه رنج و مصیبتی به خاطر اعمالی که انجام داده اند به آنها رسد ناگهان مأیوس میشوند.
در این آیه نیز همچون آیه گذشته در تمام ترجمهها واو در معنای افزایشی بهکار رفته و به تقابل میان دو عبارت پیش و پس آن اشارهای نشده است.
ترجمۀ پیشنهادی: چون به مردم رحمتی بچشانیم به آن شادمان میشودند اما (در عین حال) چنانچه بهخاطر کردار خودشان بدیشان گزندی رسد ناامید خواهند شد.
رابط اما و در عین حال هر دو بیانگر رابطۀ تقابلی و در این سیاق در القا مفهوم منطقی میان عبارات گویاتر مینماید.
﴿هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ﴾[7]
در این آیه که سه مرحله از مراحل خلقت خداوند ذکر شده، عبارت سوم از جهت توالی زمانی، جنبۀ پایانی و فرجانی دارد؛ از این رو، در ترجمۀ رابط واو که این عبارت را به عبارات پیشین متصل کرده باید این کارکرد زمانی – انجامی مدنظر قرار گیرد.
ترجمۀ فولادوند: او زنده مى کند و مى میراند و به سوى او بازگردانیده مى شوید.
ترجمۀ خرمشاهی: اوست که زنده مىدارد و مىمیراند و به سوى او باز گردانده شوید.
ترجمۀ مکارم شیرازی: او است که زنده میکند و میمیراند و به سوی او باز میگردید.
هر سه مترجم به برگردان عینی واو بسنده کردهاند و در نتیجه کارکرد زمانی آن مدنظر قرار نگرفته است.
ترجمۀ پیشنهادی: او زنده میکند و میمیراند و سرانجام به سوی او بازگردانده میشوید.
سرانجام، برابرنهاد مناسبی برای بازسازی کارکرد انجامی این رابط به نظر میرسد.
﴿مَتَاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾[8]
در این آیه، لفظ متاع قلیل، وصفی است برای آنچه در آیۀ گذشته آمده و آن افترا بستن بر خداوند است؛ به این معنا که آنچه دروغگویان در قبال دروغ و افترای خود به خداوند به دست میآورند، دستاورد اندکی است و در عبارت بعد، عذاب دردناکی را یادآور میضود که در ازای این دستاورد اندک برای آنان آماده شده است در نتیجه، مفهوم میان این دو عبارت، مقایسهای است میان ثمرۀ دنیوی و اخروی این عمل که با رابط واو نمایان شده، اما در هیچ یک از ترجمهها به این جنبه قیاسی توجهی نشده است:
ترجمۀ فولادوند: [ایشان راست] اندک بهره اى و[لی] عذابشان پر درد است.
ترجمۀ خرمشاهی: برخوردارى اندکى است و [سپس] بر ایشان عذابى دردناک [در پیش] است.
ترجمۀ مکارم شیرازی: بهره کمی در این دنیا نصیبشان میشود و عذاب دردناکی در انتظار آنها است.
در ترجمۀ نخست، گویا مترجم (فولادوند) متوجه تفاوت کارکرد رابط شده، اما نتوانسته است کارکرد صحیح آن را به خوبی تشخیص دهد و رابطه میان عبارات را تقابلی دانسته است و در دو ترجمۀ دیگر نیز واو، رابطی افزایشی توضیحی است در صورتی که با توجه به مفهوم مقایسهای باید آن را در زمرۀ رابطهای افزایشی مقایسهای دانست.
ترجمۀ پیشنهادی: بهرهشان در این دنیا اندک است و در برابر آن عذابی دردناک خواهند داشت.
در برابر آن، از جمله رابطهای بیانکننده مفهوم مقایسه در زبان فارسی است.
جدول وضعیت کارکردی رابط واو
سوره: آیه
|
کارکرد
|
برابرنهاد پیشنهادی
|
بقره: 45 - روم: 36
|
تقابلی (خلاف انتظار)
|
هرچند – اما (در عین حال)
|
یونس: 56
|
زمانی- انجامی
|
و سرانجام
|
نحل: 17
|
افزایشی- مقایسهای
|
و در برابر آن
|
4-2. فاء
حرف فاء نیز همچون واو کاربرد فراوانی در متن قرآن دارد و همینطور از جهت نحوی دارای انواع متعددی از جمله: عاطفه، فصیحه، استینافیه، سببیت، جزای شرط و زائده است. فاء عاطفه نیز خود دارای زیرشاخههای دیگری از جمله عاطفه ترتیبی، تعقیبی و سببی است (ر. ک؛ ابن هشام، 1421ق).
این تعدد کارکردی، لزوم دقت و توجه در برگردان این رابط را ایجاب میکند و طبیعتاً با تطبیق این کارکردها بر دستهبندی انسجام پیوندی به گسترۀ معادلی بیشتری برای رابط فاء دست خواهیم یافت. در این راستا به چند آیه از سورۀ یونس اشاره میشود:
﴿إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلَا تَذَکَّرُونَ﴾[9]
در این آیه ابتدا به خالقیت، فرمانروایی و بیهماوردی خداوند اشاره میشود و تنها وی را شایستۀ عبادت معرفی میکند و در انتها بر وجه توبیخ این سؤال را مطرح میکند که آیا با این همه کماکان پند نمیگیرید؟ و طبیعتاً بنا بر ظاهر آیه این عدم تذکر در برابر چنین عظمت و فضیلتی به دور از انتظار گوینده است؛ در نتیجه باید در برگردان فاء در عبارت پایانی این وجه خلاف انتظار مدنظر قرار گیرد.
ترجمۀ فولادوند: پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید. سپس بر عرش استیلا یافت. کار [آفرینش] را تدبیر میکند. شفاعتگری جز پس از اذن او نیست. این است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستید. آیا پند نمیگیرید؟
ترجمۀ خرمشاهی: پروردگار شما همان کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلاء یافت، کار [جهان] را تدبیر میکند، شفیعی نیست مگر پس از اذن او، چنین است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستید، آیا پند نمیگیرید؟
ترجمۀ مکارم شیرازی: پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعتکنندهای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمیشوید؟
چنانچه مشخص است در هیچ یک از ترجمهها به کارکرد یاد شده توجهی نشده است.
ترجمۀ پیشنهادی: پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلا یافت، تدبیر کارها به دست اوست، هیچ شفاعتکنندهای، جز با اذن او نیست، چنین است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستید و آیا با این همه، همچنان پند نمیگیرید؟!
رابط با این همه، رابط مناسبی برای بیان رابطه خلاف انتظار میان دو عبارت است.
﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ﴾[10]
معناى آیه این است: وقتى بلاء و ناملایمى جانکاه به انسان مىرسد، مدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلا مىخواند و برخواندن خود اصرار مىورزد و همین که بلاى او را برطرف مىکنیم به کلى ما را فراموش مىکند و دلش به سوى همان کارهایى که قبلاً داشت، کشیده مىشود (طباطبایی، 1378: 10/28). این نوعی تقابل میان دو رفتار است که باید در برگردان فاء گنجانده شود.
ترجمۀ فولادوند: و چون انسان را آسیبی رسد، ما را -به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده- میخواند، و چون گرفتاریش را برطرف کنیم چنان میرود که گویی ما را برای گرفتاریی که به او رسیده، نخوانده است.
ترجمۀ خرمشاهی: و چون انسان را رنجی رسد، ما را [در همه حال] چه بر پهلو خفته، چه نشسته، چه ایستاده بخواند، آنگاه چون رنجش را از او باز داریم، به راه خود رود، گویی ما را به خاطر رنجی که به او رسیده بود، به دعا نخوانده است.
ترجمۀ مکارم شیرازی: هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ اما هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است!
در میان سه ترجمه، دو ترجمۀ نخست (فولادوند و خرمشاهی) توجهی به این کارکرد نداشته و رابط فاء در مورد اول به شکل افزایشی و مورد دوم به شکل همزمانی ترجمه شده است، اما در ترجمۀ مکارم شیرازی این وجه تقابلی با برابرنهاد اما مدنظر قرار گرفته است.
﴿قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلَا أَدْرَاکُم بِه فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[11]
مضمون این آیه، استدلالی است که پیامبر طی آن با مقایسۀ وضعیت فعلی با دوران پیش از بعثت به اثبات معجزه و خارق عادت بودن قرآن میپردازد و بیان میکند: «این ابلاغ (قرآن) تنها به اراده و قدرت خداوند بوده و اگر قرار بود از سوی شخص من (پیامبر) باشد باید پیش از دوران بعثت نیز اقدامی در این راستا از من دیده میشد (بیضاوی، 1418، جلد 3: 107). در نتیجه رابط فاء در این سیاق دارای کارکردی افزایشی- مقایسهای است.
ترجمۀ فولادوند: بگو اگر خدا مى خواست آن را بر شما نمى خواندم و [خدا] شما را بدان آگاه نمى گردانید قطعا پیش از [آوردن] آن روزگارى در میان شما به سر برده ام آیا فکر نمى کنید؟
ترجمۀ خرمشاهی: بگو اگر خداوند میخواست آن را بر شما نمیخواندم و خود خداوند هم شما را از آن آگاه نمیساخت، [بنگرید] که پیش از آن عمری در میان شما به سر بردهام، چرا تعقل نمیکنید؟
ترجمۀ مکارم شیرازی: بگو: «اگر خدا میخواست، من این آیات را بر شما نمیخواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمیکرد؛ چه اینکه مدتها پیش از این، در میان شما زندگی نمودم؛ (و هرگز آیهای نیاوردم؛)» آیا نمیفهمید؟!
در ترجمۀ فولادوند، کارکرد مقایسهای فاء کاملاً مغفول مانده است؛ خرمشاهی و مکارم هر یک با آوردن برابرنهادهای (بنگرید) و (چه اینکه) گویا متوجه وسعت کارکردی این رابط شدهاند، اما برابرنهاد انتخاب شده از سوی این دو تن، دقیق نیست.
ترجمۀ پیشنهادی: بگو: «اگر خدا میخواست آن را بر شما نمیخواندم، و خود نیز شما را بدان آگاه نمیکرد همانطور که پیش از [آوردن]آن نیز روزگاری در میان شما به سر بردهام. با این همه آیا تعقل نمیکنید؟!»
رابط همانطور از جمله رابطهای بیانگر مفهوم مقایسه است.
﴿وَیُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ- فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ﴾[12]
آیۀ 82 که ادامۀ مطالب آیات پیشین است ، حاکی از معجزاتی است که موسی در برابر فرعون و حاضران به نمایش میگذارد و در آیۀ 83 به منظور تسلای پیامبر متذکر میشود که قوم موسی نیز با دیدن آن همه معجزات و دلایل روشن، در نهایت، باز جز عدۀ اندکی به نبوت و صدق موسی ایمان نیاوردند (فخر رازی، 1420، جلد 17: 288). از این رو، در این آیه هم مفهوم خلاف انتظار و هم بیان فرجام یک امر (زمانی- انجامی) وجود دارد.
ترجمۀ فولادوند: سرانجام کسى به موسى ایمان نیاورد مگر فرزندانى از قوم وى در حالى که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برترىجوى و از اسرافکاران بود.
ترجمۀ خرمشاهی: لذا به موسى جز زاد و رودى [اندکشمار] از قومش ایمان نیاوردند، آن هم با ترس از فرعون و بزرگان قومش که مبادا ایشان را در بلا افکند، و فرعون در آن سرزمین گردنکش بود و همو از تجاوزگران بود.
ترجمۀ مکارم شیرازی: (در آغاز) هیچکس به موسی ایمان نیاورد مگر گروهی از فرزندان قوم او، (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش مبادا آنها را (با فشار و یا تبلیغات گمراه کننده) از آئینشان منحرف سازند، فرعون برتری جوئی (و طغیان) در زمین داشت، و او از اسرافکاران بود.
در ترجمۀ خرمشاهی، هیچ یک از دو کارکرد اعمال نشده است و فاء در معنای تعلیلی ترجمه شده که البته نادرست است. در ترجمۀ مکارم شیرازی نیز با وجود اشاره به کارکرد زمانی، اما به جای معنای انجامی معنای ارجاعی به فاء داده شده و علاوه بر آن توجهی به کارکرد خلاف انتظار نشده است. در این میان، فولادوند تنها مترجمی است که مفهوم دقیق زمانی رابط فاء را دریافته، اما وی نیز اشارهای به کارکرد خلاف انتظار نداشته است.
ترجمۀ پیشنهادی: اما در نهایت/ سرانجام، به موسى جز عدۀ اندکی از قومش ایمان نیاوردند، آن هم از ترس فرعون و بزرگان قومش که مبادا ایشان را در بلا افکند، و فرعون در آن سرزمین گردنکش و از زمره تجاوزگران بود.
رابط اما برای بیان مفهوم تقابل و رابطهای در نهایت و سرانجام هرکدام بیانگر مفهوم انجامی هستند.
جدول وضعیت کارکردی رابط فاء
سوره: آیه
|
کارکرد
|
برابرنهاد پیشنهادی
|
یونس: 3 – یونس: 12
|
تقابلی (خلاف انتظار)
|
با این همه همچنان - اما
|
یونس: 16
|
افزایشی- مقایسهای
|
همانطور که
|
یونس: 83
|
تقابلی و زمانی - انجامی
|
اما در نهایت/ سرانجام
|
4-3. ثم
دربارۀ کاربرد ثم آنچه اغلب نظرات در مورد این رابط را تشکیل میدهد، دلالت آن بر ترتیب زمانی و تراخی است که تقریباً در تمام مواقعی که این رابط پرکاربرد در متن قرآن بهکار رفته با همین پیشفرض و با برابرنهاد معهود پس یا سپس برگردان شده است، اما در برخی مواقع به نظر میرسد که کاربست این برابرنهاد نتوانسته مفهوم میان عبارات را به طور دقیق بیان کند.
﴿مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ - ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ - ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ - ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ﴾[13]
در این چند عبارت کوتاه، سیر خلقت و زندگانی بشر از ابتدا تا خیزش قیامت بیان شده؛ با توجه به معنای معمول ثم که اشاره به تعقیب زمانی و تراخی دارد و همزاد فارسی آن که «پس» یا «سپس» است در دو آیۀ میانی استفاده از این الفاظ میتواند بجا باشد، چراکه بیانکننده انتقال از مرحلهای به مرحله دیگر با وجود یک فاصله زمانی معقول است و در این صورت در جایگاه رابطهای زمانی ترتیبی ایفای نقش میکند، اما در آیه انتهایی به آن جهت که به آخرین مرحله از مراحل زندگانی بشر اشاره دارد و به نوعی بیانگر فرجام بشری است، رابط ثم را در زمرۀ رابطهای زمانی- انجامی قرار میدهد.
ترجمۀ فولادوند: از نطفهاى خلقش کرد و اندازه مقررش بخشید -سپس راه را بر او آسان گردانید- آنگاه به مرگش رسانید و در قبرش نهاد - سپس چون بخواهد او را برانگیزد.
ترجمۀ خرمشاهی: او را از نطفهاى آفریده است و سر و سامان بخشیده است- سپس راه را بر او آسان داشته است- سپس او را میرانید و او را در گور کرد- سپس هر زمان که خواست او را برانگیزد.
ترجمۀ مکارم شیرازی: از نطفۀ ناچیزی او را آفرید، سپس اندازهگیری کرد و موزون ساخت- سپس راه را برای او آسان ساخت- بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود- سپس هر زمان بخواهد او را زنده میکند.
در هر سه برگردان ملاحظه میشود که کاربرد ثم در آیۀ انتهایی به طور دقیق تشخیص داده نشده است و در انتخاب برابر برای آن، مسیر آیات قبلی؛ یعنی برگردان به عنوان رابط زمانی- ترتیبی طی شده است.
ترجمۀ پیشنهادی: از نطفهای آفریده و موزونش کرد - آنگاه راه را بر او هموار ساخت- سپس او را میرانده و در گور نهاد سرانجام هرگاه بخواهد او را برمیانگیزد.
سرانجام، بیانگر مفهوم انجامی ثم در پایان عبارات پیاپی مذکور میباشد.
﴿أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا﴾[14]
استفهامى که در آیه آمده، استفهام توبیخ است؛ خداى سبحان ایشان را بر این معنا که تا در خشکى هستند از دعوتش اعراض مىکنند، توبیخ و سرزنش مىفرماید، چون بشر در خشکى هم هیچ مأمن و پناهگاهى که او را از حوادث کشنده حفظ کند ندارد، هم چنان که هیچ مامنى از غرق و هلاکت در دریا ندارد (طباطبایی، 1378: 13/213). از آنجا که ناجی و نگهبان درست در هنگامه سخت حوادث به کمک میآید در نتیجه رابط ثم در این عبارت کارکردی هم زمانی دارد و نه ترتیبی.
ترجمۀ فولادوند: مگر ایمن شدید از اینکه شما را در کنار خشکى در زمین فرو برد یا بر شما طوفانى از سنگریزه ها بفرستد سپس براى خود نگاهبانى نیابید.
ترجمۀ خرمشاهی: پس آیا ایمنید از اینکه شما را در گوشهاى از خشکى به زمین فرو برد، یا بر سر شما شنبادى بفرستد آنگاه براى خویش نگهبانى نیابید؟
ترجمۀ مکارم شیرازی: آیا از این ایمن هستید که در خشکی (با یک زلزله شدید) شما را در زمین فرو ببرد یا طوفانی از سنگریزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان کند) سپس حافظ (و یاوری) برای خود نیابید؟!
در میان ترجمهها، تنها خرمشاهی است که متوجه کارکرد همزمانی ثم شده، اما در دیگر موارد، تحت تأثیر کارکرد مرسوم ثم از همان برابرنهاد ترتیبی سپس بهره گرفته شده که از این رو در دسته زمانی ترتیبی قرار میگیرد.
ترجمۀ پیشنهادی: پس آیا در امانید از اینکه (خداوند) شما را در کرانۀ خشکی فرو برد یا طوفانی از شن بر شما فرستد و در آن هنگام، نگهبانی برای خود نیابید؟
برابرنهاد در آن هنگام نیز در کنار آنگاه (خرمشاهی) القا کننده مفهوم همزمانی ثم است.
﴿وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[15]
این آیه بیان داستان تحدی حضرت نوح با قوم خود است که آن حضرت آنها را به مبارزه طلبیده و میخواهد که هر چه در توان دارند و تمام همداستانهای خود را جمع کرده و در برابر او بایستند «تا امر آنها ظاهر و مبرز باشد و چیزی پوشیده نماند» (طوسی، بیتا، جلد 5: 408). بر این اساس، عبارتی که پس از ثم نخست آمده، بیان علت عبارت ما قبل خود است و از این رو، کارکرد رابط ثم در این آیه تعلیلی خواهد بود.
ترجمۀ فولادوند: و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت اى قوم من اگر ماندن من [در میان شما] و اندرز دادن من به آیات خدا بر شما گران آمده است [بدانید که من] بر خدا توکل کرده ام پس [در] کارتان با شریکان خود همداستان شوید تا کارتان بر شما ملتبس ننماید سپس در باره من تصمیم بگیرید و مهلتم ندهید.
ترجمۀ خرمشاهی: و بر آنان خبر نوح را بخوان، آنگاه که به قومش گفت اى قوم من، اگر قیام من و پند دادنم به آیات الهى بر شما گران آمده است، [بدانید که من] بر خداوند توکل کردهام، شما با شریکانى که قائلید کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنید، سپس در کارتان پردهپوشى نکنید، آنگاه کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید.
ترجمۀ مکارم شیرازی: بخوان بر آنها سرگذشت نوح را، آن هنگام که به قوم خود گفت ای قوم من اگر موقعیت و یادآوری من نسبت به آیات الهی بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است (هر کار از دستتان ساخته است بکنید) من بر خدا توکل کرده ام فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید و هیچ چیز بر شما مستور نماند سپس به حیات من پایان دهید (و لحظه ای) مهلتم ندهید! (اما توانائی ندارید).
در میان مترجمان، تنها فولادوند متوجه این کارکرد شده و آن را به درستی ترجمه کرده است. خرمشاهی به انتخاب برابرنهاد مرسوم (زمانی) بسنده کرده و مکارم نیز آن را در در قالب توضیحی معنا کرده است.
جدول وضعیت کارکردی رابط ثم
سوره: آیه
|
کارکرد
|
برابرنهاد پیشنهادی
|
عبس: 22
|
زمانی- انجامی
|
سرانجام
|
اسراء: 68
|
زمانی- همزمانی
|
آنگاه- در آن هنگام
|
یونس: 71
|
سببی- بیانگر علت
|
تا
|
4-4. لام
حرف لام زمانی که بر فعل مضارع وارد میشود دو حالت دارد: 1- تعلیلی 2- تأکیدی؛ در حالت تعلیلی، فعل مضارع، سببی برای فعل ماقبل خود است و حالت تأکیدی برای زمانی است که پیش از فعل مضارع کان منفی داخل شده باشد (شرتونی، 1372: 71) و برای هر دو کارکرد، برابرنهادهایی در زبان فارسی وجود دارد. اما کارکرد تعلیلی با توجه به دستهبندی انسجام پیوندی خود دارای سه شاخه فرعی نیز هست که این نکته ممکن است از دیدگاه مترجمان به دور مانده و باعث بروز آسیب در برگردانها شود.
﴿لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ - لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾
آیۀ نخست، وصف نیکوکاران و جزای آنان است و آیۀ دوم با برشمردن دیگر الطاف الهی به آنان ادامه مییابد. رابط میان این دو آیه، لام است که با توجه به تقسیمبندی نحوی باید لام تعلیل در نظر گرفته شود؛ بیشتر مترجمان نیز لام را در همین قالب ترجمه کردهاند، اما با توجه به اینکه آیۀ دوم صرفاً در ادامه و توضیحی تکمیلی برای آیۀ نخست است. فرض رابطه تعلیلی میان این دو آیه، منطقی به نظر نمیرسد و رابط لام در این بافت صرفاً رابطی افزایشی- توضیحی بهشمار میرود.
ترجمۀ فولادوند: براى آنان هر چه بخواهند پیش پروردگارشان خواهد بود این است پاداش نیکوکاران- تا خدا بدترین عملى را که کرده اند از ایشان بزداید و آنان را به بهترین کارى که میکردهاند پاداش دهد.
ترجمۀ خرمشاهی: براى آنان هر چه بخواهند در نزد پروردگارشان هست، این پاداش نیکوکاران است- تا خداوند بدترین کارى را که کردهاند از آنان بزداید، و پاداششان را بر وفق بهترین کارى که کردهاند، بپردازد.
ترجمۀ مکارم شیرازی: آنچه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها موجود است، و این است جزای نیکوکاران- تا خداوند بدترین اعمالی را که انجام داده اند بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند پاداش دهد.
در هر سه برگردان، لام در همان قالب تعلیلی و با برابر فارسی همیشگیاش یعنی تا ترجمه شده که در این صورت در دسته رابطهای سببی قرار میگیرد.
ترجمۀ پیشنهادی: هرچه بخواهند نزد پرودگارشان مهیاست و این پاداش نیکوکاران است تا جایی که خداوند زشتترین اعمال آنان را نیز بپوشاند و مطابق نیکوترین عملی که انجام دادهاند پاداششان دهد.
رابط تاجایی که به منظور ایجاد فضای توضیحی میان دو عبارت به کار رفته است.
بحث و نتیجهگیری
با نگاهی به مطالب یاد شده این حقیقت هویدا میشود که در برگردان یک رابط، علاوه بر شناخت جایگاه آن در نحو عربی، بهرهگیری از ابزار زبانشناختی انسجام پیوندی نیز ضروری مینماید؛ زیرا در بسیاری از مواقع، برگردان یک رابط به وسیلۀ برابرنهاد معهود آن در زبان مقصد نمیتواند به درستی، گویای مفهوم آن باشد. این به آان علت است که این قراردادها برمبنای تقسیمبندیهای نحوی انجام شده و در این تقسیمبندیها هرچند، اصلِ دلالت رابط به درستی بیان شده باشد، اما گاهی در درجۀ دوم، دلالتهای ظریف دیگری نیز وجود دارد که نحو از آن غافل بوده است. همچون: سرانجام برای ثم به جای سپس که با وجود داشتن دلالت زمانی ترتیبی همراه با تراخی اما مفهوم غایی و انجامی آیه را القا نکرده است. از این رو، مترجم در این موارد ناگزیر باید به دنبال جایگزینی متفاوت و متناسب با سیاق آیۀ پیشروی خود بگردد.
در نهایت با استناد به واکاویهای انجام شده و در پاسخ به سؤالات طرح شده نتایج ذیل به دست آمد:
1- انسجام پیوندی با ارائۀ یک نظام قابل قبول برای ساماندهی رابطها، ابزار مناسبی را در دسترس مترجمان قرآن قرار داده است. در نتیجه، کاربست انسجام پیوندی تا حد بسیار زیادی میتواند در سطح تحلیل وگزینش برابرنهاد مناسب برای رابطهای قرآنی مفید واقع شود.
2- در انتخاب برابرنهاد مناسب برای یک رابط، توجه به بافت جمله و ویژگیهای نحوی و بیانی نقشی مهم دارد.
3- برای دستیابی به جایگاه دقیق یک رابط در انسجام پیوندی، مراجعه به تفسیر و تحلیل منطقی رابطۀ میان آیات، امری ضروری است.
4- با وجود آنکه نمیتوان کلیت تلاش مترجمان در برگردان رابطها را شکست خورده دانست، اما به علت نبود دانش تحلیل گفتمانی کافی، نارساییهایی در فرآیند برگردان رابطها به چشم میخورد و این بدون شک از آسیبهای فرآیند ترجمۀ قرآن به شمار میرود.
5- نکته یاد شده از جمله آسیبهای هر دو رویکرد ادبی و غیرادبی ترجمۀ قرآن است و از این حیث نیز تفاوتی در امر ترجمه وجود نداشته است.
6- در نمونههای مربوط به رابط واو، تشخیص مترجمان به کلی نادرست بود.
7- در نمونههای مربوط به رابط فاء، جز در یک مورد (سورۀ یونس، آیۀ 12) از مکارم شیرازی، مابقی برگردانها نادرست بود.
8 – در نمونههای مربوط به رابط ثم، خرمشاهی در یک مورد (سورۀ اسراء، آیۀ 68) و نیز فولادوند در یک مورد (سورۀ یونس، آیۀ 71) تشخیص صحیح داشتهاند.
9- در نمونۀ مربوط به رابط لام، مترجمان توفیقی در تشخیص صحیح کارکرد رابط نداشتهاند.
10- در برگردان دو رابط واو و فاء، در کنار کارکرد مرسوم، کارکرد تقابلی (خلاف انتظار) از بسامد بالاتری برخوردار است.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
Seyed Mahdi Hosseini
|
|
https://orcid.org/0009-0008-1521-3101
|
Seyed Hossein Seyedi
|
|
https://orcid.org/0000-0002-0057-3496
|
|
|
|
[1]. Halliday, M. & Hasan, R.
[2]. Prague
[3]. Mathesius, V.
[4]. Gutwinski, W.
[5]. سورة بقره، آیة 45
[6]. سورة روم، آیة 36
[7]. سورة یونس، آیة 56
[8]. سورة نحل، آیة 117
[9]. سورة یونس، آیة 3
[10]. سورة یونس، آیة 12
.[11] سورة یونس، آیة 16
[12]. سورة یونس، آیة 83-82
[13]. سورة عبس، آیة 19-22
[14]. سورة اسراء، آیة 68
[15]. سورة یونس، آیة 71