1. مقدمه
ساخت اطلاعی زبان از مباحث مهم زبانشناسی نوین بهشمار میرود که مورد توجه بسیاری از ناقدان و پژوهشگران قرار گرفتهاست و مباحثی همچون کانونیسازی[1]، مبتداسازی[2]، موضوع و تمرکز[3]، ساخت بینشان و نشاندار[4] مطرح میشود. بررسی ساخت اطلاع به مطالعات زبانشناسی پراگ برمیگردد؛ ساخت اطلاع مورد توجه زبانشناسانی چون هالیدی[5] (1967)، پرنس[6] (1981)، گیون[7] (1984)، ولدووی[8] (1990) و لمبرکت[9] (1994) بوده که هر یک از این زبانشناسان با روش خاص خودشان تعاریفی بیان کردهاند، اما تعریفکلی که میتوان از آن بیان کر، این است که «ساخت اطلاع رابطه بین ساخت جملهها و بافتهای زبانی یا فرازبانی را بررسی میکند که جملهها در آن بهکار میروند» (بهمردی شریف آبادی،1400: 20).
درحوزه ساخت اطلاع تاحدی بهدلیل گرامر زبانی و تحلیل در اینسطح مشکلاتی وجود دارد که مربوط به حالات ذهنی گوینده و شنونده است؛ در حوزه ساخت اطلاع زبانشناسان با ساختار اطلاعاتی و جنبههای ارتباطی زبان سروکار دارند (Lambrecht, 1996: 1). ساخت اطلاع در تمامی سطوح معنیدار سیستم دستوری زبانی دخالت میکند (Lambrecht, 1996: 06).
برای درک درست معنای متن فقط شناخت قواعد دستور زبان کافی نیست، بلکه باید نسبت به شناخت ساخت اطلاعی جمله بر اساس چینش دستوری ساختار آن زبان آگاهی داشته باشیم و معانی کاربردی جملات در بافت زبانی و فرازبانی مورد توجه قرار گیرد (اکبری زاده و همکاران، 1398: 154).
از آنجا که ترجمۀ متون دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین، مترجم باید در ترجمۀ اینگونه متنها توجه ویژهای به ساخت زبانی و فرازبانی و نحوۀ توزیع کلمات داشته باشد.
ساختار حال، یکی از ساختارهای دستوری پر کاربرد زبان عربی است که بهوفور در قرآن کریم یافت میشود و در جایگاههای مختلف به اشکال مختلفی بهکار رفته است. واضح و مبرهن است که در ورای اینگونه جابهجاییها، انگیزه و اهدافی نهفته است که پس از مطالعه و بررسی دقیق ساختار و آگاهی از ساخت اطلاع و نحوۀ توزیع جملات میتوان معنایآن را به درستی دریافت، سپس از طریق معادلیابی دقیق در زبان مقصد، معادل مناسب را برای آن انتخاب و در زبان مقصد منعکس کرد و برابر نهاد مناسبی برای آن قرار داد.
ترجمۀ محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم به عنوان یکی از مهمترین و موفقترین ترجمههای فارسی شناخته میشود، این ترجمه به زبانی ساده و روان نگاشته شده است. فولادوند با هدف ارائۀ ترجمهای خوانا و شایسته، دقت و وفاداری به متن اصلی را در نظر گرفته و ویژگیهایی چون سادگی، روانی و مطابقت با متن قرآن را در آن لحاظ کرده است؛ این موارد باعث شده است تا ترجمۀ وی به عنوان یک اثر ارزشمند در ترجمههای قرآن مطرح شود؛ از این رو، باتوجه به این شاخصها در پژوهش حاضر ترجمۀ ایشان به عنوان نمونه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
تلاش میشود تا در این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده شود:
- دلالتهای اسلوب حال در نحو و انعکاسآن در ترجمههای قرآنکریم در سورۀ بقره براساس نظریۀ ساخت اطلاعی لمبرکت چگونه است؟
- مترجمان قرآنی چه نگاهی نسبت به ساخت اطلاعی در ترجمۀ اسلوب حال داشتهاند؟
- نقش ساختار حال در معناسازی و ایجاد لایههای مختلف معنایی چیست؟
پژوهش با این فرضیههایی که در ادامه ارائه شده است به پیشواز سؤالات مطرح شده و بررسی ساخت اطلاعی در ترجمۀ اسلوب حال در سورۀ بقره رفته است:
- ساختار حال در نحو عربی یکی از پرکاربردترین ساختارهاست که ترجمۀ آن لازمۀ اطلاع دقیق از نحوۀ توزیع جملات و ساخت جملات است.
- مترجمان قرآن کریم در سورۀ بقره توجهی به ساخت اطلاعی اسلوب حال نداشتهاند و در بیشتر موارد ترجمۀ درستی ارائه نمیدهند.
- ساختار حال در جایگاههای مختلف با توجه به ساخت دستوری جملات، معانی متفاوتی را به خواننده منتقل میکند.
در پژوهش حاضر ترجمههای ساختار حال در سورۀ بقره بر اساس نظریۀ ساخت اطلاعی لمبرکت به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار میگیرد و با توجه به تحلیلها، ترجمۀ پیشنهادی برای این ساختار ارائه میشود.
- پیشینۀ پژوهش
شکوهی (1387) در مقالۀ «نقش ساخت اطلاعاتی از دید نقشگرایی و روانی در ترجمه»، عناصر کلامی و گفتمانی تأثیرگذار بر ساخت اطلاعاتی متن از قبیل اطلاعات موضوعی، مبتداسازی، تقابلسازی و مجهول را از دیدگاه کلامی و تأثیر ارتباط آن بر ترجمه بررسی کرده و با توجه به اهمیت این عناصر در زبان مبدأ، حفظ عناصر و شیوههای گفتمانی سازنده یک متن را در زبان مقصد، یکی از وظایف مهم مترجم مطرح کردهاست.
راسخ مهند (1387) در مقالۀ «نقش ساخت اطلاعی در ترجمه» وجوه تفاوت و شباهت ساخت اطلاعاتی جمله در انگلیسی و فارسی و چگونگی انتقال آن را از رهگذر ترجمه مورد بررسی قرار داده است.
ارسلان گلفام و همکاران (1389) در مقالۀ «بررسی تحولات معنایی و ساخت اطلاع ساختهای نشانداری در فرآیند ترجمه از انگلیسی به فارسی» به بررسی تحولات فرآیند ترجمه از انگلیسی به فارسی در لایههای مختلف معنایی و ساخت اطلاع چند ساخت نشاندار مانند ساخت نقش برابر، ساختهای وارونه و ساختهای پیشایند شده پرداختهاند و با توجه به فرانقشهای سهگانۀ دستور نقشگرای هالیدی، نمونههایی گزینش شده از 10 متن ترجمه شدۀ انگلیسی به فارسی را تحلیل کردهاند.
کاظمی (1399) در مقالۀ خود با عنوان «بررسی ساخت اطلاع (اشتغال) در ترجمههای فارسی قرآنکریم» به بررسی تأثیرآرایش واژگانی اشتغال بر ساخت اطلاعی جمله و تغییر آن در فرآیند ترجمه و سپس راهبردهای ترجمۀ این ساخت در قرآنکریم پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد در فرآیند انتقال ساخت اطلاع اشتغال به منزلۀ ساختی نشاندار از رهگذر ترجمه، تحولاتی چشمگیری رخ میدهد و زبان فارسی با وجود آرایش واژگانی آزاد در انتقال لایههای معنایی اسلوب اشتغال با محدودیت مواجه است.
جهرمی (1390) در مقالۀ «ساخت اطلاعاتی و ترجمۀ آن در قرآن» به بررسی ساخت اطلاع ساختهای اسم آغازین عربی و ترجمۀ آن در زبان فارسی و انگلیسی با تکیه بر آیات قرآن کریم پرداخته و به این نکته اشاره کرده است که زبان فارسی به دلیل ترتیب واژگانی آزادتر در مقایسه با انگلیسی، امکانات دستوری بیشتری برای توزیع بهتر اطلاع دارد. این پژوهش از معدود پژوهشهایی است که در زمینۀ ترجمۀ ساخت اطلاع در قرآن کریم به رشته تحریر درآمده است؛ با این حال در هیچ یک از پژوهشها به بررسی ترجمۀ فارسی ساختار (حال) که یکی از اسالیب پرکاربرد نحو عربی در قرآن کریم است، نپرداختهاند و آن را مورد توجه قرار ندادهاند؛ البته در مورد اسلوب حال پژوهشهایی انجام شده که از جمله آنها مطالعات ارژنگیان (1390) و کریمیان (1395) است.
ارژنگیان (1390) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود به بررسی ساخت اطلاعی در ترجمۀ قرآن مجید پرداخته است و نتایج حاصل از پژوهش ایشان دال بر این است که در برخی آیات حفظ صورت ساخت نشاندار عربی در ترجمه به زبان فارسی ممکن نیست و مترجمین تلاش کردهاند معنای تأکیدی موجود در آیات را به گونهای در ترجمۀ فارسی بگنجانند که در صورت توجه به معانی نشانداری، نادیده گرفتن صورت نشانداری آسیب اندکی به متن وارد میکند.
کریمیان (1395) در رسالۀ دکتری خود به بررسی اسلوب حال جمله و شبهجمله در قرآن کریم پرداخته است. ایشان چگونگی و ویژگیهای جملات و شبهجملات حالیه و وابستههای آن را مورد بررسی قرار داده و زیباییها و کارکردهای بلاغی آن را بیان کرده است.
ساختار حال یکی از ساختارهای پرکاربرد زبان عربی و نیز قرآن است که بهوفور در قرآن کریم بهکار برده شده است و هیچکدام از پژوهشهای بررسی شده چگونگی ترجمۀ ساختار (حال) و انتقال لایههای معنایی آن در ترجمۀ قرآن کریم را مورد بررسی قرار ندادهاند؛ از این رو، نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است تا ترجمههای قرآن کریم از این ساخت دستوری را بر اساس رویکرد ساخت اطلاعی مورد بررسی قرار دهد و برای این منظور سورۀ بقره را بهعنوان نمونۀ مورد پژوهانه برگزیده است.
- چهارچوب تئوری پژوهش
3-1. ساخت اطلاعی و بازنمایی معنایی
ساخت اطلاع اساساً به تفسیر کلمات یا جملات در زمینههای محاورهای معین نمیپردازد، بلکه بیشتر به شرایط گفتمانی که در آن قطعات داده شده اطلاعات گزارهای از طریق یک شکل ممکن بیان میشوند، توجه دارد (Lambrecht, 1996: 4-5). لمبرکت در مورد ساخت اطلاعی میگوید: «ساخت اطلاعی، بخشی از دستور جمله است که در آن گزارههای معنایی بهصورت بازنماییهای مفهومی وقایع جاری با ساختهای دستوری و واژگانی منطبق میشوند و مشارکتکنندگان در کلام بر اساس حالات ذهنی خود چنین ساختهایی را بهعنوان واحد اطلاعی در بافت کلامی مفروض، تفسیر میکنند و بهکار میگیرند» (Lambrecht, 1996: 5).
یکی از مباحث ساخت اطلاعی، کانونیسازی است؛ کانون به اطلاعاتی اشاره دارد که از قبل در بافت زبانی و موقعیتی وجود ندارد، قسمتی از جمله است که بالاترین درجه پویایی ارتباطی را داراست و جزء اطلاعات نامفروض برای مخاطب است (اکبریزاده و همکاران، 1398: 158).
یکیدیگر از مباحث مهم حوزۀ ساخت اطلاع موضوع ساخت بینشان (متعارف) و ساخت نشاندار همان برجستهسازی است؛ بهگونهای که هر جمله به صورتی طبیعی ساخت اطلاعی بینشان دارد که میتوان با حرکت دادن عناصر جمله از آن شکلی نشاندار به وجود آورد. استفاده از ساختهای نشاندار یکی از ابزارهایی است که گوینده برای افزایش بار معنایی کلام و برجسته کردن معنایی خاص از آن استفاده میکند؛ بنابراین، انتقال عین ساختارهای نشاندار بهویژه در ترجمۀ متون دینی برای مترجم ضروری است؛ زیرا عدم آگاهی مترجم نسبت به ساختهای نشاندار در زبان مبدأ و مقصد ممکن است سبب شود تا ساختهای نشاندار به شکل بینشان ترجمه شود که بخشی از معنای ارتباطی ساختارهای زبان مبدأ از بین خواهد رفت (صدقی و همکاران، 1400: 227).
سازۀ برجسته نشاندار در جمله، کانون جمله است و بار معنایی آن بیش از ساخت بینشان خواهد بود. عناصر و ساختهای نشاندار دربردارندۀ بخشهای خاصی از معنا هستند که شایان توجه و تأکید خاص تولیدکننده پارهگفتار است؛ از این رو، انتقال اینگونه معانی در فرآیند ترجمه بهآسانی انجام نمیگیرد (گلفام و همکاران، 1398: 86).
مفهوم نشانداری زمانی به وجود میآید که جملات در جایگاه اصلی خودشان دستخوش تغییر و تحول شوند و درجایی غیر از جایگاه اصلی خودشان به کار بروند (گلفام و همکاران، 1398: 86).
آنچه در اینجا لازم است مورد توجه قرار گیرد، آن است که ساخت اطلاعی به مقایسه و تحلیل جملاتی که از لحاظ معنایی یکسان هستند، اما از لحاظ صوری متفاوتاند، میپردازد. در این حوزه بیان میشود که چرا دستور زبان، گزینههای بسیاری برای بیان یک گزاره واحد در اختیار ما قرار میدهد (اکبریزاده و همکاران، 1398: 157).
3-2. اسلوب حال و تفاوتهای معنایی آن
«حال» که در زبان فارسی با عنوان قید حالت از آن نامبرده میشود از ساختارهای نحوی و پرکاربرد است که در زبان قرآنی هم به وفور یافت میشود.
در تعریف حال گفته شده: «عبارت است از اسم منصوبی که بیانگر هیئت صاحب آن که در پاسخ به سؤال چگونه بهکار برده میشود و غالباً به صورت مشتق استعمال میشود» (أبی حیان الأندلسی، 1998م: 1557).
ساختار حال، بیانگر حالت و هیئت است و با صفت تفاوت دارد؛ صفت آن است که بین دو اسم مشترک در لفظ فرق میگذارد، اما حال چیزی به دانستههای ما در خبر اضافه میکند و علاوه برآن صفت همیشگی است، اما حال فقط در زمانی که گفته شده است به آن متصف است (ابن یعیش، د.ت، جلد 2: 7).
«حال» در زبان عربی به دو صورت بهکار برده میشود: حال مفرد و حال جمله که یا جمله اسمیه است و یا جمله فعلیه که گاهی اوقات به همراه آن واو ذکر میشود؛ مانند: جاء زیدٌ و سیفه علی کتفه وگاهی اوقات واو ذکر نمیشود مانند: جاءنی زیدٌ سعی غلامه (جرجانی، د.ت: 202)
هر جمله ای در زبان عربی یک ساخت نحوی دارد و یک ساخت اطلاعی؛ ساخت نحوی همان قواعد دستوری است که در زبان عربی وجود دارد، اما در ساخت اطلاعی متکلم زمانی که صحبت میکند، ممکن است با توجه به قصد و هدف خود تغییراتی را در کلام ایجاد کند.
در مورد ساختار حال که یک قاعده دستوری زبان عربی است و در اصل به صورت مفرد در کلام بیان میشود -که یک ساخت بینشان است- گاهی گوینده از این قاعده عدول میکند و آن را به صورت جمله یا شبهجمله و... بیان میکند که این باعث تغییر و جابهجایی در ساختار جمله میشود و تبدیل به یک ساخت نشاندار میشود و قطعاً این جابهجایی عناصر و نشانداری منجر به تغییر در معنا و مفهومنیز میشود؛ یعنی با یک ساخت اطلاعی جدید روبهرو خواهیم بود. بنابراین، مترجم باید در برگرداندن جملات دقت داشته باشد که عین ساختار را در زبان مقصد معادلیابی کند.
- ارزیابی ترجمهها
در این قسمت به ارزیابی ترجمههایی از فولادوند پرداخته میشود تا نقاط قوت وضعف آن شناسایی شود. این ارزیابی بر اساس ساختهای بینشان و نشاندار انجام میشود، که به تفصیل ترجمه این دو نوع ساخت اطلاعی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
4-1. بررسی ترجمۀ ساختهای بینشان
در این بخش به تحلیل ساختهای بینشان در زبان مبدأ و تأثیر آنها بر فرآیند ترجمه خواهیم پرداخت. ساختهای بینشان به جملاتی اطلاق میشود که فاقد نشانههایی برای تأکید یا تفکیک معنایی هستند. بررسی این ساختها میتواند به درک عمیقتری از چالشهای ترجمه و چگونگی انتقال معانی ضمنی کمک کند که در ادامه به بررسی ترجمۀ فولادوند از ساختهای بینشان خواهیم پرداخت.
4-1-1. نمونۀ اول
سورۀ بقره، آیۀ 97: ﴿قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ﴾
ترجمۀ فولادوند: بگو کسى که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چراکه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل کرده است در حالى که مؤید [کتابهاى آسمانى] پیش از آن و هدایت و بشارتى براى مؤمنان است.
توصیف ساخت اطلاعی: قید حالت در این آیه کلمۀ «مصدقاً» است که به صورت مفرد بهکار رفته است.
در ترجمۀ این آیه، مترجم کلمۀ «مصدقاً» که حال مفرد است را به صورت جمله ترجمه کرده است که نشان از عدم توجه به ساخت اطلاعی کلمات است، چراکه هر نوع ساخت کلمه، بیانگر معنایی متفاوت از سوی گوینده است که لازم است مترجم در ترجمۀ خود به این نکته توجه و در زبان مقصد به درستی بازنماییکند. اصل در حال بیان آن به صورت مفرد (غیرنشاندار) است، اما گاه از این قاعده عدول میشود و به صورت جمله (نشاندار) بیان میشود که این خود حاوی پیامی است. همانطور که در این آیه مشاهده میکنیم حال به صورت مفرد (بینشان) ذکر شده، اما مترجم به این نکته توجه نکرده و آیه را به صورت جمله (نشاندار) ترجمه کرده است. مترجم تنها با شناخت قواعد دستوری نمیتواند به درک درستی از معنای متن برسد، بلکه باید به ساخت اطلاع جمله مطابق آرایش دستوری ساختار آن زبان نیز آگاهی داشته باشد و به معانی کاربردی جملات در بافت زبانی و بافت موقعیتی فرازبانی نیز توجه داشته باشد (اکبریزاده و همکاران، 1398: 154).
ترجمۀ پیشنهادی: بگو کسی که دشمن جبرئیل (در واقع دشمن خداست)، چراکه او به فرمان خدا قرآن را تأییدکنان بر آنچه پیش از آن و هدایت و بشارتى براى مؤمنان نازلکرد.
4-1-2. نمونۀ دوم
سورۀ بقره، آیۀ 60: ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ﴾
ترجمۀ فولادوند: و هنگامى که موسى براى قوم خود در پى آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تختهسنگ بزن.» پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت، [به گونهاى که] هر قبیلهاى آبشخور خود را مىدانست. [و گفتیم:] از روزى خدا بخورید و بیاشامید، [ولى] در زمین سر به فساد برمدارید.
توصیف ساخت اطلاعی: قید حالت در این آیه کلمۀ «مُفسِدینَ» است که به صورت مفرد بهکار رفته است.
در ترجمۀ این آیه، مترجم کلمۀ «مُفسِدینَ» را که حال مفرد است به صورت نادرست ترجمه کرده است؛ در ساختار حال، اصل آن است که به صورت مفرد بیاید که یک ساخت بینشان است و در آیۀ شریفۀ 60 سورۀ مبارک نیز حال به صورت مفرد (بینشان) ذکر شده است؛ یعنی گوینده بر اساس فرضیات خود یک ساخت زبانی را از میان ساختهای متنوعی که در اختیار دارد برای بیان گزاره موردنظر برگزیده است. در نگاه اول، برای خواننده این ترجمه مشخص میشود که مترجم در این آیه کلمۀ مورد بحث (مفسدین) که حال است را نه تنها به صورت مفرد (بینشان) ترجمه نکرده، بلکه این کلمه را به عنوان قید حالت نیز ترجمه نکرده است که این خود نشان از عدم توجه به دستور زبان عربی و ساختهای اطلاعی زبان است؛ بر همین اساس مترجم ترجمۀ نامطلوبی را از آیه بیان میداردکه هیچگونه ارتباطی با مقصود گوینده ندارد.
ترجمۀ پیشنهادی: و هنگامى که موسى براى قوم خود در پى آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تختهسنگ بزن.» پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت، [به گونهاى که] هر قبیلهاى آبشخور خود را مىدانست. [و گفتیم:] از روزى خدا بخورید و بیاشامید، [ولى] در زمین تبهکارانه فساد مکنید.
4-2. بررسی ترجمۀ ساختهای نشاندار
این بخش به تحلیل ساختهای نشاندار اختصاص دارد که معمولاً با استفاده از نشانهها یا واژگان خاص، معنا و تأکید بیشتری را به متن میبخشند. این ساختها نقش مهمی در شکلدهی به برداشت خواننده از متن دارند و در فرآیند ترجمه، توجه ویژهای را میطلبند. بررسی این ساختها به ما کمک میکند تا تأثیرات آنها بر دقت و کیفیت ترجمه را بهتر درک کنیم. در ادامه به آیاتی در این رابطه پرداخته میشود.
4-2-1. نمونۀ اول
سورۀ بقره، آیۀ 8: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ﴾
ترجمۀ فولادوند: و برخى از مردم مىگویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم ولى گروندگان [راستین] نیستند.
توصیف ساخت اطلاعی: حال در این آیه، جملۀ اسمیه است که با حرف نفی «ما» بهکار رفته و متشکل از دو سازه «مبتدا» و «خبر» است که در واقع مسند و مسندٌالیه هستند.
مترجم در ترجمۀ این آیه که به نوعی ترجمۀ تفسیری بهشمار میآید دقت چندانی به ساخت اطلاع کلمات و ساختارهای زبانی نداشته است. در موضوع ساخت اطلاع بیان شده است که هر جمله به صورتی طبیعی ساخت اطلاعی بینشان دارد که میتوان با حرکت دادن عناصر جمله از آن شکلی نشاندار به وجود آورد. استفاده از ساختهای نشاندار یکی از ابزارهایی است که گوینده برای افزایش بار معنایی کلام و برجسته کردن معنایی خاص از آن استفاده میکند؛ بنابراین، انتقال عین ساختارهای نشاندار بهویژه در ترجمۀ متون دینی برای مترجم ضروری است (صدقی و همکاران، 1400: 227)، اما خواننده در نگاه اول به این آیه «وما هم بمؤمنین» با یک جملۀ منفی حالیۀ اسمیه روبهروست. بدیهی است که در اینجا آیه میتوانست به صورت «غیر مؤمنین» بیاید، اما خداوند متعال به گونهای دیگر «وما هم بمؤمنین» بیان کرده است که هدفی در پی دارد که مترجم پس از دریافت معنا باید آن را به صورت همانند در زبان مقصد منعکس کند؛ این در حالی است که مترجم به این امر توجه نکرده و با حذف مبتدا که یک ساخت اطلاعی است جمله را به صورت یک جمله منفی ساده ترجمه کرده است و توجهی به این نکته نداشته است که مقصود اهتمام به ضمیر «هم» است که اگر اینگونه نبود میتوانست به صورت «غیر مؤمنین» هم بیاید. این تناقض در جایی دیگر از ترجمۀ همین مترجم مشاهده میشود که نمونۀ آن آیۀ 22 سورۀ بقره است:
سورۀ بقره، آیۀ 22: ﴿الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از میوه ها رزقى براى شما بیرون آورد پس براى خدا همتایانى قرار ندهید در حالى که خود میدانید.
در این قسمت مترجم به صورت صحیح جملۀ حالیه که به صورت (غیرنشاندار) بیان شده است را در زبان مقصد منعکس کرده است. همچنین ضمیر را که بر آن در این جمله تأکید شده و فعلی که بعد از آن ذکر شده به درستی منعکس کرده است؛ این تزلزل و ناهماهنگی بین ترجمهها میتواند ناشی از این باشد که مترجم در ترجمههای خود آگاهی چندانی از ساختاطلاعی نداشته و بر اساس دانستههای خود و از روی ذوق و سلیقه دست به ترجمه زده است.
ترجمۀ پیشنهادی: و برخی از مردم میگویند به خدا و روز آخرت ایمان آوردهایم و این در حالی است که آنها اهل ایمان نیستند.
4-2-2. نمونۀ دوم
سورۀ بقره، آیۀ 138: ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: این است نگارگرى الهى و کیست خوشنگارتر از خدا و ما او را پرستندگانیم.
توصیف ساخت اطلاعی: حال در این آیه جملۀ «ونحن له عابدون» است که به صورت جملۀ اسمیه بیان شده که شامل مبتدا و خبر است.
در این آیه مترجم بر خلاف آیۀ 8 سورۀ بقره که توضیح داده شد به درستی ضمیر «نحن» که برجسته شده است و سازه برجستۀ نشاندار در جمله، کانون جمله است و بار معنایی آن بیش از ساخت بینشان خواهد بود. عناصر و ساختهای نشاندار دربردارندۀ بخشهای خاصی از معنا هستند که شایان توجه و تأکید خاص تولیدکننده پارهگفتار است؛ از این رو، انتقال اینگونه معانی در فرآیند ترجمه به آسانی انجام نمیگیرد (گلفام و همکاران، 1398: 86) و نوعی مبتداسازی شکل گرفته که به صورت نشانداری در زبان مبدأ ذکر شده و به درستی آن را ترجمه کرده است که این ناشی از تزلزل و عدم آگاهی دقیق مترجم نسبت به ساختهای اطلاعی زبان است، اما در اینجا نکتهای که باید مورد توجه قرارداد این است که در ترجمه نیز باید از قید حالت استفادهکرد.
ترجمۀ پیشنهادی: این است نگارگری الهی و کیست خوشنگارتر از خدا و در حالی که ما عبادتکنندگان او هستیم.
4-2-3. نمونۀ سوم
سورۀ بقره، آیۀ 25: ﴿کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: هرگاه میوهاى از آن روزى ایشان شود، مىگویند این همان است که پیش از این [نیز] روزى ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانى پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.
در ترجمۀ این آیه «وهم فیها خالدون» که یک جملۀ حالیۀ اسمیه است که به صورت نشاندار بیان شده است؛ یعنی از اصل خود که مفرد است، خارج شده و به صورت جملۀ بیان شده است در اینجا مترجم دست به ترجمۀ نامطلوبی برده است. در واقع حال را به صورت غیرنشاندار منتقل کرده، اما نقصی که در ترجمه مشاهده میشود این است که نکتۀ مهم و پیامی که در آیه نهفته است را نه تنها درک نکرده، بلکه آن را به زبان مقصد هم منتقل نکرده است، چراکه همانطور که واضح و مبرهن است در این آیه تکیه روی «هم» و اینکه آیه به صورت جمله بیان شده است باید مورد توجه قرار گیرد اگر اینچنین بود میتوانست به شکل های دیگری هم بیان شود.
ترجمۀ پیشنهادی: هرگاه میوهای از آن روزی ایشان شود، میگویند این همان است که پیش از این (نیز) روزی ما بوده و مانند آن (نعمتها) به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و این در حالی است که آنها در آن جاودانه هستند.
4-2-4. نمونۀ چهارم
سورۀ بقره، آیۀ 44: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: آیا مردم را به نیکى فرمان مىدهید و خود را فراموش مىکنید با اینکه شما کتاب [خدا] را مىخوانید آیا [هیچ] نمىاندیشید.
توصیف ساخت اطلاعی: قید حالت در این آیه، جملۀ اسمیه است که خبر آن به صورت فعل مضارع بیان شده است.
در ترجمۀ این آیه مشاهده میکنیم که مترجم «وأنتم تتلون الکتاب» که یک جملۀ اسمیۀ حالیه است را به درستی به صورت نشاندار ترجمه کرده است. در این آیه، تغییر کلمات در ساختار اصلی جمله ایجاد شده است و مترجم این موضوع را به درستی درک کرده و ضمیر «أنتم» که تکیه کلام روی آن است و برجستهسازی روی آن انجام گرفته است را در ترجمه نیز به همان شکل بیان میکند، اما در ترجمۀ جملۀ حالیه باید از قید حالت استفاده کرد که این کار را به درستی انجام نداده است.
ترجمۀ پیشنهادی: آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید در حالی که شما کتاب (خدا) را میخوانید آیا (هیچ ) اندیشه نمیکنید.
این در حالی است که مترجم در ترجمۀ آیۀ 51 سورۀ بقره که ساختاری مشابه همین آیه دارد، جملۀ حالیه را به درستی ترجمه کرده است:
سورۀ بقره، آیۀ 50: ﴿وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: و هنگامى که دریا را براى شما شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم و فرعونیان را در حالى که شما نظاره میکردید غرق کردیم.
4-2-5. نمونۀ پنجم
سورۀ بقره، آیۀ 82: ﴿وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند.
توصیف ساخت اطلاعی: حال در این آیه به صورت جملۀ اسمیه آمده است که متشکل از مبتدا و خبر است.
در ترجمۀ ساختار حال در این آیه، مترجم دقت چندانی به عمل نیاورده است و بدون توجه به ساخت اطلاعی زبانی مبدأ و انعکاس آن در زبان مقصد این امر را به انجام رسانده است. مترجم باید تمام زوایای زبانی مبدأ و شیوۀ انعکاس آن در زبان مقصد را شناسایی کند و بر اساس آن دست به ترجمه ببرد. در این آیه نیز با ساختاری مشابه که به وفور در قرآن مشاهده میشود، روبهرو هستیم که از سوی نویسنده نوعی مبتداسازی با اهتمام بر ضمیر روی داده است که مترجم در ترجمه خود این را به درستی منتقل نکرده است. این ناهماهنگی میان ترجمهها که به وفور دیده میشود، نشان میدهد که مترجم در ترجمۀ خود به صورت ذوقی عمل کرده و ساختارهای زبانی را مورد توجه قرار نداده است.
ترجمۀ پیشنهادی: و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند آنان اهل بهشت هستند در حالی که آنها در آن جاودان هستند.
4-2-6. نمونۀ ششم
سورۀ بقره، آیۀ 92: ﴿وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَى بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ﴾
ترجمۀ فولادوند: و قطعاً موسى براى شما معجزات آشکارى آورد سپس آن گوساله را در غیاب وى [به خدایى] گرفتید و ستمکار شدید.
توصیف ساخت اطلاعی: حال در این آیه به صورت جملۀ اسمیه بیان شده که شامل مبتدا و خبر است.
همانطور که بیان شد نحوۀ توزیع کلمات در ساخت اطلاع بیانگر معنا و هدف خاصی است که در این آیه، حال به صورت نشاندار آمده است؛ یعنی از اصل خود که مفرد است، خارج شده، اما مترجم در ترجمۀ این آیه نیز علاوه بر اینکه جملۀ حالیه را تشخیص نداده و ساختار را به درستی ترجمه نکرده است. همچنین در ترجمۀ مفردات جملۀ حالیه نیز دچار اشتباه شده است و در «و أنتم ظالمون» ظالمون را به صورت فعل ماضی ترجمه کرده است؛ این در حالی است که خداوند متعال به صورت جملۀ اسمیه بیان کرده است با تأکید بر ضمیر «أنتم» که باید در ترجمه به زبان مقصد منعکس شود.
ترجمۀ پیشنهادی : و قطعا موسى براى شما معجزات آشکارى آورد سپس آن گوساله را در غیاب وى [به خدایى] گرفتید و این در حالیست که شما از ستمکاران هستید.
- بحث و نتیجهگیری
در پژوهش حاضر بعد از بررسی ساخت اطلاعی ساختار حال در سورۀ بقره در ترجمۀ فولادوند به این نتیجه میتوان رسید که:
* مترجم در ترجمۀ ساختار حال در برخی آیات -به ویژه آیات 8، 25، 85 و 92- سورۀ بقره که به صورت نشاندار بیان شده،دقت کافی نداشته است و در این موارد حال را به صورت بینشان ترجمه کرده است که این باعث تغییر در معنای مستتر آیات و انحراف از مقصود اصلی گوینده شده است.
* در ترجمۀ ساختهای مشابه، عدم یکپارچگی دیده میشود؛ برای نمونه ترجمۀ آیات 8 و 22 سورۀ بقره ساخت مشابهی دارند، اما مترجم آیات را به دو شیوۀ متفاوت ترجمه کرده است که این نشان میدهد که مترجم در برخی موارد به جنبههای زبانی و فرازبانی و روابط معنایی متن اصلی توجه کافی نداشته است.
* ترجمۀ فولادوند با وجود تلاش برای ارائۀ ترجمهای روان و وفادار به متن به دلیل عدم توجه به ساخت اطلاعی ساختار حال نتوانسته است تمام لایههای معنایی متن اصلی را منتقل کند.
* نتایج نشان داد که فهم صحیح ساخت اطلاعی و بهکارگیری آن در ترجمه از ضروریات اساسی برای انتقال دقیق معنا در متون دینی است؛ این پژوهش بر اهمیت آشنایی مترجمان متون دینی با نظریههای زبانشناسی نوین تأکید دارد تا بتوانند ترجمهای دقیقتر و نزدیکتر به مقصود متن اصلی ارائه کنند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
ORCID
Peyman Karimi
|
|
|
Mahmoud Shahbazi
|
|
|
Sayed Abolfazl Sajadi
|
|
|
Qasem Azizi Morad
|
|
|
[1]. Canonical
[2]. Topic
[3]. Focus and Subject
[4]. Marked and Unmarked Structure
[5]. Halliday, M. A. K.
[6]. Prince, E.
[7]. Givon, T.
[8]. Vallduvi, E.
[9]. Lambrecht, K.