بررسی رابطه بلندمدت مصرف زغال سنگ برانتشار دیاکسیدکربن درایران با استفاده از تکنیک ARDL
مصیب پهلوانی*، هاجر اثنیعشری** وعلی سردارشهرکی***
تاریخ دریافت: 4 خرداد 1392 تاریخ پذیرش: 9 مهر 1392
صنعتی شدن جوامع، به بهرهبرداری بیشتر وفشردهتراز سوختهای فسیلی مانند زغال سنگ نفت گاز به منظور استفاده در تولید وحمل ونقل منجر شده است. احتراق این سوختها موجب آزاد شدن دیاکسیدکربن در اتمسفرمیشود، از این رو کشورهای تولیدکننده این مواد نقش بسزایی در انتشار این گاز دارند. در این مطالعه به بررسی رابطه پویا بین مصرف زغال سنگ، رشد اقتصادی، بازبودن تجارت و انتشار دیاکسیدکربن برای اقتصاد ایران پرداخته شده است. به این منظور ابتدا آزمون ریشه واحد و شکست ساختاری بررسی و سپس رابطه کوتاهمدت و بلندمدت متغیرها با استفاده از مدل خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی (ARDL) برای سالهای1390- 1365 مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج نشان داد که یک رابطه بلندمدت بین مصرف زغال سنگ، رشد اقتصادی، تجارت آزاد و تولید دیاکسیدکربن وجود دارد. همچنین نتایج تجربی حضور منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کوتاهمدت و بلندمدت نیز نشان داد که مصرف زغال سنگ بر روی رشد اقتصادی کشور اثر دارد. لذا اولین اقدام در جهت کاهش انتشار در کشور، توجه به فرایند مصرف زغال سنگ است، از این رو باید سیاستگذاری و اقدامات لازم در جهت اصلاح و افزایش کارایی مصرف زغال سنگ انجام پذیرد.
واژههای کلیدی: مصرف زغال سنگ، دیاکسیدکربن، رشد اقتصادی ایران، مدل خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی.
طبقهبندی JEL: O4، E20.
1. مقدمه
از لحاظ تئوری، منحنی کوزنتس فرضیه وجود یک رابطه u شکل وارونه بین GDP واقعی سرانه و تخریب محیط زیست را نشان میدهد. این فرضیه نشان میدهد که در مراحل اولیه رشد اقتصادی تخریب محیط زیست بالاست. مقدار این تخریب در نقطهای به حداکثرخود میرسد و سپس در مراحل بالای رشد اقتصادی کیفیت محیط زیست بهبود مییابد. با اینحال شواهد تجربی نشان میدهد که این فرضیه از کشوری به کشور دیگر متفاوت میباشد. صنعتی شدن جوامع، به بهرهبرداری ببیشتر و فشردهتر از سوختهای فسیلی مانند زغال سنگ نفت گاز به منظور استفاده در تولید و حمل و نقل منجر شده است. احتراق این سوختها موجب آزاد شدن دیاکسیدکربن در اتمسفر میشود، از این رو کشورهای تولیدکننده این مواد نقش بسزایی دارند. در نظام تولید اقتصادی فقط بخشی از انرژی مورد استفاده به کالا و خدمات تبدیل میشود و بقیه به صورت پسماند یعنی آلودگی به محیط بازمیگرد (فطرس و همکاران، 1389).
براساس برآورد سالانه آژانس بینالمللی انرژی، 85 درصد از این میزان انرژی، از سوختهای فسیلی مانند نفت، گاز و ذغال سنگ تأمین میشوند. وابستگی روزافزون به انرژی موجب تعامل این بخش با سایر بخشهای اقتصادی شده و سرعت در روند رشد و توسعه اقتصادی را وابسته به سطح مصرف انرژی کرده است، که در دهههای اخیر به خاطر صنعتی شدن، افزایش تقاضا برای انرژی وجود دارد. اما از آنجایی که بخش زیادی از این افزایش تقاضا از منابع فسیلی تأمین میشود و مصرف آنها انتشار گازهای گلخانهای و آلوده شدن هوا را بدنبال دارد (باقری، 1389).
شکل تخریب محیط زیست به واسطه اقدامات و فعالیتهای انسان یکی از مسایل مهم جهانی است که بسیاری از کشورها با آن مواجهند. این موضوع نه فقط از جنبه زیستمحیطی و تأثیر آن بر سیستمهای منابع طبیعی اهمیت دارد، بلکه از نظر اقتصادی نیز مهم است. به طوریکه عملکرد و فعالیتهای اقتصادی ممکن است حتی رفاه و حیات درازمدت انسانها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. (خورشیددوست، 1386). توسعه پایدار را میتوان بیشینهسازی توسعه اقتصادی و اجتماعی با حداقل آثار زیانبار زیستمحیطی تعریف کرد. در حال حاضر گرم شدن بیسابقه کره زمین، آلودگی آب و هوا، انتشار گازهای گلخانهای از بین رفتن اکوسیستم و نازک شدن لایه اوزن، از مهمترین پیامدهای بهرهگیری زیاد از طبیعت در راستای تولیدی انسان و مصرف کالاها و خدمات هستند که تخلیه مقادیر فراوان آلودگی و پسماند به طبیعت و محیط زیست نمود (فطرس، 1385). شکل 1 منحنی است که رابطه بین تولید ناخالص داخلی سرانه و مصرف زغال سنگ، نشان میدهد از طرف دیگر میتوان گفت سهم زغال سنگ از کل انرژی کمتر از 16درصد میباشد.
شکل 1. مصرف زغال سنگ و تولید ناخالص داخلی سرانه (کشور ایران)
اقتصاد علم استفاده بهینه از منابع است. آگاهی از این علم و استفاده از آن بشر را قادر میسازد تا از منابع کمیاب طبیعت به نحو مطلوب استفاده نماید. اما باید به این نکته توجه داشت که الزاماً نفع فرد در راستای منافع جامعه قرار ندارد. به همین جهت، استفاده بهینه از منابع طبیعی باید در راستای منافع جمعی و با لحاظ منافع نسلهای آتی و به حداقل رسانیدن تخریب و آلودگی محیط زیست صورت گیرد. به طور کلی بین اقتصاد و محیط زیست واکنشی دوطرفه وجود دارد. بنگاهها با استفاده از منابع اقتصادی از جمله مواد اولیه و انرژی، کالاها و خدمات را تولید میکنند و در این فرآیند قسمتی از نهادههای مورد استفاده در تولید را به عنوان ضایعات و پسماند به محیط زیست باز میگردانند. این ضایعات که عمدتاً به شکل گازهای مونواکسیدکربن، دیاکسیدکربن، دیاکسیدسولفور و یا مواد زائد جامد و فاضلاب میباشد، موجب بروز آلودگیها یا تحمیل هزینههای خارجی به جامعه میگردد. بدین ترتیب ملاحظه میشود که اتخاذ هر تصمیم در اقتصاد با هزینه فرصت یا فرصتهای از دست رفته روبهرو است (عباسپور، 1386).
ادبیات اقتصادی حاکی از وجود ارتباط قوی بین سطح فعالیتهای اقتصادی (رشد اقتصادی) و مصرف انرژی است، زیرا انرژی به عنوان نیرو محرکه اکثر فعالیتهای تولیدی و خدماتی بوده و جایگاه خاصی در رشد و توسعه اقتصادی دارد. اقتصاددانان اکولوژیک همانند نایر و آیرس بیان میکنند که در «مدل بیوفیزیکی رشد، انرژی تنها و مهمترین عامل رشد است». به طوریکه از نظر آنها نیروی کار و سرمایه عوامل واسطهای هستند که برای استفاده به انرژی نیاز دارند (استرن، 2004).
دیدگاه اغلب اقتصاددانان نئوکلاسیک مانند برندت و دنیسون، مخالف اقتصاددانان اکولوژیک میباشد. آنها معتقدند که انرژی از طریق تأثیری که بر نیروی کار و سرمایه میگذارد، به طور غیرمستقیم بر رشد اقتصادی مؤثر است و مستقیماً اثری بر رشد اقتصادی ندارد. اغلب اقتصاددانان نئوکلاسیک بر یک اصل معتقدند و آن این است که انرژی نقش کوچکی در تولید اقتصادی داشته و یک نهاده واسطهای است و عوامل اساسی تولید تنها نیروی کار، سرمایه و زمین هستند (استرن، 1993).
اما مصرف بیرویه انرژی، بویژه سوختهای فسیلی برای تحقق اهداف رشد اقتصادی و علاوه بر آن و ضعف کارآیی در مصرف آن باعث افزایش آلودگی محیط زیست میشود، به طوری که از عوامل مهم آلودگی هوا، انتشار گاز دیاکسیدکربن که یکی از مهمترین انواع گازهای گلخانهای است، نتیجه مصرف سوختهای فسیلی در بخشهای تولیدی، تجاری، خدماتی و خانگی میباشد (عالم و همکاران، 2007).
مطالعات زیادی در مورد رشد اقتصادی و محیط زیست صورت گرفته که در ذیل به ذکر چند مورد پرداخته می شود.
یانگ وهمکاران[1] (2009) در مطالعه خود به بررسی تأثیر شاخصهای مقیاس اقتصاد، ساختار مصرف انرژی، ترکیب اقتصاد و نیز تکنولوژی و سیاستهای زیستمحیطی بر آلودگی هوا در چین پرداختند. نتایج مطالعه حاکی از تأثیر مثبت سه شاخص نخست برآلودگی و نیز تأثیر منفی تکنولوژی و سیاستهای زیستمحیطی میباشد.
الم وهمکاران[2] (2007) به بررسی اثر پارهای متغیرهای مهم بر تخریب محیط زیست در پاکستان پرداختند، یافتههای تحقیق ایشان نشان میدهد که شدت انرژی و رشد جمعیت تأثیر مثبتی برآلودگی هوا دارد.
هالیچی اوغلو[3] (2008) در یک مطالعه رابطه بین انتشار کربن مصرف انرژی، درآمد و تجارت خارجی را مورد بررسی قرارداد و نتایج وی حاکی از آن بود که در بلندمدت بین انتشار کربن و انرژی و درآمد رابطه وجوددارد.
سویتاش و همکاران[4] (2007) به بررسی رابطه بین نشر دیاکسیدکربن و تولید ناخالص داخلی و مصرف انرژی در آمریکا پرداختند. نتیجه مطالعه نشان داد که در بلندمدت، درآمد که علت گرنجری نشر دیاکسیدکربن نیست، اما مصرف انرژی علت گرنجری آن است.
تول و همکاران[5] (2006) به بررسی رابطه بلندمدت بین مصرف انرژی و انتشار دیاکسیدکربن پرداختند، نتایج اصلی مطاله نشان داد که شدت انتشار دیاکسیدکربن با افزایش سوختهای فسیلی افزایش مییابد و رشد جمعیت و رشد اقتصادی و رشد مصرف برق عاملهای اثرگذار بر نشر دیاکسیدکربن هستند.
آنگ[6] (2007)، در مطالعه خود به بررسی رابطه علی پویا بین انتشار گاز دیاکسیدکربن، مصرف انرژی و تولید در فرانسه پرداختند. نتایج مطالعه نشان داد که رشد اقتصادی علیت بلندمدت مصرف انرژی و آلودگی محیط زیست بوده و یک رابطه علی یک طرفه از سوی مصرف انرژی به رشد تولید در کوتاهمدت برقرار است. همچنین یافتههای این مطالعه نشان داد که با افزایش استفاده از انرژی انتشار گاز دیاکسیدکربن نیز افزایش مییابد.
فطرس و نسریندوست (1388) به بررسی رابطه آلودگی هوا، آلودگی آب مصرف انرژی و رشد اقتصادی درایران پرداختند. نتایج آنها نشان دادکه فرضیه کوزنتس برای نشر دیاکسیدکربن، درآمد سرانه، آلودگی آب، سرانه مصرف انرژی رد میشود و رابطه نشر دیاکسیدکربن و سرانه مصرف انرژی رد نمیشود.
صالح و همکاران (1386)، رابطه بین دیاکسیدکربن و تولید ناخالص داخلی را در ایران مورد بررسی قرار دادند و نتیجه این مطالعه حاکی از آن بود که یک رابطه یک طرفه از انتشار دیاکسیدکربن به تولید ناخالص داخلی وجود دارد. با توجه به اینکه ایران کشوری رو به رشد و برخوردار از منابع غنی و گسترده انرژی بوده و یکی از مصادیق الگوی رشد فشار بر منابع طبیعی محسوب میشود، لذا بررسی اثرات مصرف انرژی که در این مطالعه بررسی اثرات مصرف زغال سنگ بر آلودگی و محیط زیست است، که بررسی و تحلیل حساسیت انتشار دیاکسیدکربن نسبت به تولید ومصرف زغال سنگ سؤالهایی است که این مقاله در صدد تبیین و پاسخ به آنهاست.
2. مواد و روشها
برای دستیابی به اهداف دادهها از طریق نرمافزار Microfit برای دوره زمانی 90- 1365 مورد بررسی قرار گرفت. داده ها از منابع کتابخانهای و بانک مرکزی گردآوری شد، تا الگوی خودتوضیح با وقفه گسترده که توسط پسران و پسران[7] (1997) و پسران و شین[8] (1998) ارائه شد، به صورت زیر بر آورد شده است.
(1)
که در آن L عامل وقفه، عرض ازمبداء، متغیر وابسته است. همچنین برای L که عامل وقفه است میتوان نوشت:
(2)
پس میتوان چنین نوشت:
(3)
برای استفاده از رهیافت ARDL در مرحله اول، وجود ارتباط بلندمدت بین متغیرهای تحت بررسی و به عبارت دیگر همجمعی بین متغیرها را با استفاده از دو روش میتوان انجام داد. در روش اول همجمعی بین متغیرها را میتوان با آماره F که توسط پسران و دیگران[9] (1996) ارائه شده است، بررسی کرد. آنها مقادیر بحرانی مناسب را متناظر با تعداد رگرسیونها و اینکه مدل شامل عرض از مبدأ و روند است یا خیر محاسبه کرده و دو گروه از مقادیر بحرانی را ارائه کردند: یکی بر این اساس که تمام متغیرها پایا هستند و دیگری همگی ناپایا هستند. اگر F محاسباتی در خارج این مرز قرار گیرد، یک تصمیم قطعی بدون نیاز به دانستن این که متغیرها (0)I یا (1)I باشند، گرفته میشود. اگر F محاسباتی فراتر از محدوده بالایی قرار گیرد، فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود رابطه بلندمدت رد شده و اگر پایینتر از محدوده پایینی قرار گیرد، فرضیه صفر مذکور مبنی بر عدم وجود رابطه بلندمدت پذیرفته میشود (تشکینی، 1384).
آماره دیگری که میتوان با استفاده از آن همجمعی بین متغیرها را بررسی کرد، آماره t است که توسط بنرجی، دولادو و مستر[10] ارائه شده است. در این روش ابتدا رابطه (1) با استفاده از روش OLS، برای کلیه ترکیبات ممکن مقادیر و ، یعنی به تعداد بار برآورد میشود. سپس حداکثر تعداد وقفههای m توسط محقق تعیین و برآورد در محدوده زمانی صورت میگیرد. در این روش به محقق این امکان داده میشود تا از بین رگرسیون برآورد شده، یکی را با توجه به یکی از چهار ضابطه آکائیک (AIC) شوارتز بیزین (SBC) هنان کوئین (HQC) و یا انتخاب کند. در مایکروفیت[11]، انتخاب بوسیله نرمافزار انجام میشود. فرضیه صفر بیانگر عدم وجود همانباشتگی یا رابطه بلندمدت است، چون شرط آن که رابطه پویایی کوتاهمدت به سمت تعادل بلندمدت گرایش یابد، آن است که مجموع ضرایب کمتر از یک باشد. برای انجام این آزمون عدد یک از مجموع با وقفه متغیر وابسته کم شده و بر مجموع انحراف معیار ضرایب مذکور تقسیم میشود. اگر قدر مطلق t بدست آمده از قدر مطلق مقادیر بحرانی ارائه شده توسط برنجی و همکاران[12] (1992) بزرگتر باشد، فرضیه صفر را رد کرده و وجود یک رابطه بلندمدت پذیرفته میشود (تشکینی، 1384)، که در این مطالعه از روش دوم برای بررسی وجود رابطه بلندمدت استفاده شد. در مرحله بعد ضرایب مربوط به الگوی بلندمدت و خطای معیار جانبی مربوط به ضرایب بلندمدت براساس الگوی ARDL انتخاب شده و محاسبه میشود. تجزیه و تحلیل روش ARDL، مبتنی بر تفسیر سه اصل به نام پویا، بلندمدت و تصحیح خطاست (نوفرستی، 1378). این مقاله با توجه به هدف اصلی، که به بررسی اثر مصرف زغال سنگ برانتشار 2CO می پردازد، که برگرفته از مطالعه آویرال کومار و شهباز[13] (2012) است.
(4)
در رابطة فوق:
: دیاکسیدکربن سرانه؛
و : تولید ناخالص داخلی سرانه و مربع متغیر مربوطه؛
، مصرف زغال سنگ سرانه؛
معرف شاخص تجارت آزاد که از (تولید ناخالص داخلی سرانه/ صادرات + واردات) بدست آمده است.
این مدل نیز توسط دیگر پژوهشگران خارجی همچون آنگ[14] در سال 2007 در فرانسه و کشور مالزی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین سویتاس[15] 2007 در کشور آمریکا[16]، جلیل و همکارش[17] 2009 در چین، هلیسگلو[18] 2009 در ترکیه و شهباز و همکارانش[19] در 2008 در کشور پاکستان به بحث وبررسی در مورد انتشار 2COپرداختند.
3. نتایج وبحث
قبل از بررسی رابطه بلندمدت، بدلیل اینکه متغیرها سری زمانی میباشند ابتدا با استفاده از روشهای دیکی فولر و پرون به بررسی آزمون ایستایی متغیرها پرداخته شده است، که در جدول 1 مشاهده میشود که تمام متغیرها با یک بار تفاضل گیری ایستا شدند. با توجه به اینکه اقتصاد ایران تحت تأثیر تحولاتی نظیر جنگ و انقلاب بود، در نتیجه احتمال شکست ساختاری وجود دارد. به منظور بررسی شکست ساختاری متغیرها از آزمون پرون استفاده شده است. پرون معتقد بود وجود ناایستایی در برخی از متغیرهای کلان ناشی از شکست ساختاری است که در این دادهها رخ داده است و اگر این امر در مورد آنها لحاظ شود، ایستایی این متغیرها اثبات خواهد شد. نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد پرون را نشان داد که، متغیر دارای ریشه واحد نمیباشد بنابراین نوسانات آن حول روند زمانی پایاست، بنابراین تمامی متغیرها انباشته از مرتبه صفر هستند (نوفرستی، 1378). اگر همین آزمون وجود ریشه واحد بدون توجه به شکست ساختاری به روش یکی فولر انجام شود ملاحظه میشود تمام متغیرها تفاضل پایا هستند یعنی (1)I میباشند.
جدول 1. نتایج آزمون ریشه واحد برای متغیرها
نتیجه آزمون
|
مقدار بحرانی در سطح 5 درصد
|
آماره دیکی فولر
|
متغیر
|
(1)I
|
45/3-
|
42/4-
|
دیاکسیدکربن
|
(1)I
|
01/3-
|
35/3-
|
مصرف زغال سنگ
|
(1)I
|
25/4-
|
75/4-
|
تفاضل مرتبه اول تولید ناخالص داخلی سرانه
|
(1)I
|
42/4-
|
35/5-
|
تفاضل مرتبه اول مربع تولید ناخالص داخلی
|
(1)I
|
55/3-
|
82/3-
|
تجارت آزاد
|
مأخذ: یافتههای تحقیق
در جدول 1 نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد نشان داده شده است، که تمام متغیرها بجز متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه در سطح ایستا بودند. از طرف دیگر چون در ایران شکستهای اقتصادی وجوددارد در نتیجه احتمال شکست ساختاری وجوددارد که در این مطالعه با استفاده از آزمون مجموع تجمعی مربعات باقیماندهها (2CUSUMQ) برای آزمون ثبات ضرایب مدل در طول زمان استفاده شد که در این مطالعه نشان داد که فرض صفر مبنی بر ثبات ضرایب رد شده و شکست ساختاری وجود دارد.
جدول 2. نتایج آزمون پرون مربوط به شکست ساختاری و ریشه واحد
آزمون l
|
آماره T
|
متغیر
|
32/0
|
65/7-
|
دیاکسیدکربن
|
32/0
|
32/6-
|
مصرف زغال سنگ
|
32/0
|
99/6-
|
تفاضل مرتبه اول تولید ناخالص داخلی سرانه
|
32/0
|
09/8-
|
تفاضل مرتبه اول مربع تولید ناخالص داخلی
|
32/0
|
92/4-
|
تجارت آزاد
|
مأخذ: یافتههای تحقیق
از آنجا که طبق آزمون پرون میشود کمیتهای بحرانی در سطح 1%، 5/2%، 5%، 10% به ترتیب برابر با 4/78-، 4/46-، 4/17-، 3/87- میباشد، و با توجه به t جدول مشاهده میشود که متغیرها که فرضیه صفر یعنی وجود ریشه واحد در سطح معنیداری کمیتهای بحرانی مذکور رد میشود، بنابراین نتیجهگیری میشود که تمام متغیرهای تحقیق به جز متغیر تحقیق و توسعه فرایند روند پایا میباشند. در حالی که آزمون دیکی فولر نشان داد که متغیرها با یک بار تفاضلگیری ایستا میشوند. رابطه بلندمدت متغیرها با استفاده از آزمون t بررسی شد و از وجود رابطه بلندمدت متغیرها اطمینان حاصل شد به طوریکه پس از تخمین معادله پویا، معادلهای بدست آمد که در آن متغیر وابسته به شکل با وقفه در جدول 3 مشاهده میشود.
جدول 3. نتایج پویا (متغیر وابسته، دیاکسیدکربن)
خطای معیار
|
ضرایب
|
متغیر
|
12/0*
|
21/1
|
|
15/0**
|
55/0
|
|
38/0**
|
43/1
|
|
16/0*
|
73/0-
|
|
*06/0
|
35/0
|
|
026/0***
|
071/0
|
|
29/0***
|
82/0
|
|
004/0**
|
013/0-
|
|
026/0***
|
052/0-
|
72DU
|
7/4536*
|
52381-
|
c
|
99/0
|
|
2R
|
3872
|
|
آماره f
|
* در سطح 1% ؛ ** در سطح 3% ؛ *** در سطح 5% ؛ **** در سطح 10%
مأخذ:یافتههای تحقیق
همانطور که از جدول 3 مشاهده میشود، ضریب تعیین 0/99 درصد و آماره F برابر با 3462 بدست آمده است، که حاکی از قدرت توضیحدهندگی مدل میباشد. همچنین فرض عدم وجود خودهمبستگی سریالی، شکل تصحیح، نرمال بودن و عدم وجود واریانس ناهمسانی در این مدل تأیید میشود. پس از تخمین معادله پویا باید با انجام آزمونی از وجود رابطه بلندمدت اطمینان پیدا نمود. با انجام این آزمون، t محاسباتی برابر با 51/5 بدست آمد، که چون از نظر قدر مطلق از t متناظر با جدول برنجی و دولادو و مستر در سطح 5 درصد برابر با 46/4 بیشتر است، فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود رابطه بلندمدت رد و وجود آن پذیرفته میشود. با توجه به جدول 3 درجه تعیین شده در این مطالعه (2، 0، 0، 1، 1و2) بدست آمد.
پس از تأیید وجود رابطه بلندمدت میان متغیرهای مدل، رابطه بلندمدت برآورد شده، که نتایج آن در جدول 4 نشان داده شده است. ضرایب این جدول نشانگر رابطه بلندمدت بین متغیرهای موجود در مدل میباشد. نتایج رابطه بلندمدت نشان میدهد، تولید ناخالص داخلی سرانه دارای بیشترین تأثیر بر انتشار 2COاست. ضریب مصرف زغال سنگ و شاخص تجارت آزاد رابطه مثبت ومعناداری را با 2COنشان میدهد. مشاهده میشود که مصرف زغال سنگ نیز یکی از عوامل عمده در آلودگی میباشد، که نتیجه این یافته توسط رافایل والده[20](2012) نیز تأیید شد که مصرف زغال سنگ به عنوان یک آلاینده انرژی در انتشار 2COنقش مهمی دارد. جانتکوماران[21] (2012) نیز در هند نشان داد که 55 درصد تقاضای انرژی بخصوص مصرف زغال سنگ باعث 5 درصد آلودگی در هند شده است.
جدول 4. نتایج تخمین بلندمدت (متغیر وابسته دیاکسیدکربن)
متغیر
|
ضرایب
|
خطای معیار
|
|
92/0
|
36/0**
|
|
55/0
|
10/0*
|
|
07/1
|
17/0*
|
|
01/0
|
002/0*
|
72DU
|
68/0
|
26/0**
|
C
|
2/3657-
|
3/1654**
|
* در سطح 1% ؛ ** در سطح 5%
مأخذ: یافتههای تحقیق
در ادامه برای بررسی اینکه تعدیل عدم تعادلهای کوتاهمدت در متغیر دیاکسیدکربن به سمت تعادل بلندمدت به چه صورت انجام میپذیرد، از مدل ECM استفاده شده است. ضریب ECM نشان میدهد که در هر دوره، چند درصد از عدم تعادل کوتاهمدت دیاکسیدکربن در جهت رسیدن به تعادل بلندمدت تعدیل میگردد. به عبارتی چند دوره طول میکشد تا دیاکسیدکربن به روند بلندمدت خویش بازگردد. ضریب جمله تصحیح خطا در این مدل، 38/0 بدست آمده است. یعنی در هر دوره 38 درصد از عدم تعادل در دیاکسیدکربن تعدیل شده و به سمت روند بلندمدت خود نزدیک میشود. نتایج حاصل از تخمین مدل تصحیح خطا در جدول 5 ملاحظه میشود:
جدول 5. نتایج حاصل از تخمین کوتاهمدت (متغیر وابسته دیاکسیدکربن)
تعریف متغیرها
|
ضرایب
|
خطای معیار
|
|
43/1
|
38/0**
|
|
35/0
|
06/0*
|
|
82/0
|
29/0***
|
|
013/0-
|
004/0**
|
72DU
|
052/0-
|
026/0***
|
dc
|
052/0-
|
026/0***
|
|
38/0-
|
05/0*
|
* در سطح 1% ؛ ** در سطح 3% ؛ *** در سطح 5% ؛ **** در سطح 10%
مأخذ: یافتههای تحقیق
مطابق نتایج تخمین کوتاهمدت (جدول 5)، متغیر تجارت آزاد، اثر مثبتی بر انتشار دیاکسیدکربن دارد. مصرف زغال سنگ نیز رابطه مستقیم در انتشار دیاکسیدکربن دارد. یک درصد افزایش در مصرف زغال سنگ به اندازه 35 درصد بر انتشار دیاکسیدکربن میافزاید به عبارت دیگر مصرف بیش از حد زغال سنگ باعث افزایش آلودگی میشود. در این الگو متغیر مجازی که در این مطالعه یکسانسازی نرخ ارز میباشد. ضریب انتشار 2COو تولید ناخالص داخلی سرانه مثبت است و نشاندهنده رابطه مثبت این دو متغیراست. نکته دیگر آنکه ضریب متغیر مجذور تولید ناخالص داخلی است که معناداری آن تأییدی بر فرضیه کوزنتس میباشد. به این معنا منحنی زیستمحیطی کوزنتس در ایران، برای دوره مورد بررسی، تأیید میشود.
4. جمعبندی و نتیجهگیری
بازبودن تجارت نیز ارتباط مثبتی هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت در انتشار 2COدارد. نتایج به اعتبار وجود منحنی کوزنتس در کوتاهمدت اشاره دارد. در ارتباط با رابطه بین مصرف زغال سنگ، رشد اقتصادی، تجارت آزاد و انتشار 2COدر کشور ایران دردوره 1390-1365 بررسی شد. نتایج مطالعه با استفاده از مدل ARDL رابطه کوتاهمدت و بلندمدت را بطور محکمی تأیید کرد. مصرف زغال سنگ عامل مهمی برای تولید گازهای گلخانهای است. افزایش رشد اقتصادی و تقاضا برای زغال سنگ میتواند آلودگی را افزایش میدهد. مصرف زغال سنگ بر روی رشد اقتصادی کشور اثر دارد، لذا اولین اقدام در جهت کاهش انتشار در کشور، توجه به فرایند مصرف زغال سنگ است از این رو باید سیاستگذاری و اقدامات لازم در جهت اصلاح و افزایش کارایی مصرف زغال سنگ انجام پذیرد:
- باید در بلندمدت بدلیل آلودگی برای آن جایگزین پیدا کرد.
- سرمایهگذاری داخلی و خارجی در تکنولوژی و فنآوری برای تضمین پایداری توسعه اقتصادی و جلوگیری از تخریب محیط زیست در کشور بایستی حاصل از استخراج بهرهبرداری منابع طبیعی در ساخت زیربناها و سرمایهگذاری در بهداشت و توسعه فناوری برای بهبود محیط زیست صرف شود و یا برای جبران استهلاک منابع طبیعی تخصیص یابد.
منابع
الف- فارسی
ابریشمی، حمید (1375)، اقتصاد ایران، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
آذربایجانی، کریم و همکاران (1388)، «بررسی ارتباط بین سرمایهگذاری مستقیم خارجی تجارت و رشد در چارچوب یک الگوی خودتوضیحی با وقفههای گسترده»، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، سال نهم، شماره 2.
تشکینی، احمد (1384)، اقتصادسنجی کاربردی به کمک Microfit، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری دیباگران.
خورشیددوست، ع. (1386)، «زمینههای بهبود جایگاه محیط زیست در رویکردهای اقتصادی و توسعهای»، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 5، 23-6.
عباسپور، م. (1386)، انرژی، محیط زیست و توسعه پایدار، تهران: انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، جلد 1 و 2 چاپ اول.
صالح، ا. و دیگران (1388)، «بررسی رابطه علیت بین تولید ناخالص داخلی و حجم گازهای گلخانهای در ایران»، مجله اقتصادکشاورزی و توسعه، شماره 66.
فطرس م. و م. نسریندوست (1388)، «بررسی آلودگی هوا، آلودگی آب، مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران 1383-1359»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، سال ششم، شماره 21.
فطرس، م. غفاری، ه. و ا. شهبازی (1389)، «مطالعه رابطه آلودگی هوا و رشداقتصادی کشورهای صادرکننده نفت»، فصلنامه رشد و توسعه اقتصادی، شماره اول
فطرس، م. (1385)، مبانی اقتصاد محیط زیست، انتشارات دانشگاه بوعلی سینا، همدان.
محمدباقری، ا. (1389)، «بررسی روابط کوتاهمدت وبلندمدت بین تولید ناخالص داخلی، مصرف انرژی وانتشار دیاکسیدکربن در ایران»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، شماره 27.
ب- انگلیسی
Alam, S., Ambreeen, F. & B. Muhammad (2007), “Sustainable Development in Pakistan in the Context of Energy Consumption Demand and Environmental Degradation”, Journal of Asian Economics,18: 825-837.
Ang, J. B. (2008), “Economic Development, Pollutant Emissions and Energy Consumption in Malaysia”, Journal of Policy Modeling, 30, 271-278
Ang, J. B. (2007), “CO2 Emission, Energy Consumption, and Output in France”, Energy Policy, 35: 4772-4778.
Halicioglu F. (2009), “An Econometric Study of CO2 Emissions, Energy Consumption, Income and Foreign Trade in Turkey”, Energy Policy, 1156-1164.
Jalil, A. & S. Mahmud (2009), “Environment Kuznets Curve for CO2 Emissions: A Cointegration Analysis for China”, Energy Policy, 37, 5167-5172.
Shahbaz, M., Lean, H. H. & M. S. Shabbir (2012), “Environmental Kuznets Curve Hypothesis in Pakistan: Cointegration and Granger Causality”, Renewable and Sustainable Energy Reviews, 16: 2947-2953.
Soytas, U., Sari, U. & B. T. Ewing (2007), “Energy Consumption, Income and Carbon Emissions in the United States”, Ecological Economics, 62: 482-489
Stern, D. I. (1993), “Energy and Economic Growth in the USA, A Multivariate Approach”, Energy Economics, 15: 137- 150.
Stern, D. I. (2004), “Energy and Economic Growth”, Rensselaer Working Paper, No. 0410.
Tol, S. J. W., Pacala, R. & S. R. Socolow (2006), Understanding Longterm Energy Use and Carbon Dioxide Emissions in the USA, Humborg University.
Wolde-Rufael Y. (2010), “Coal Consumption and Economic Growth Revisited”, Applied Energy, 87: 160-167.
[10]. Banerjee, Dolado and Master (1993)
[13]. Tiwari, Aviral Kumar and Muhammad, Shahbaz
[16]. Soytas U, Sari U, Ewing BT
[19]. Shahbaz M, Lean HH, Shabbir MS
[21]. Jayanthakumaran K, Verma R, Liu Y